در این باره لازم است بدانیم که تنها در مورد ملکی اقامه چنین دعوایی ممکن است که سابقه ثبتی داشته باشد به این معنا که دارای سند رسمی باشد و برای ملکی که سند آن از اصل قولنامه ای است و سند رسمی ندارد نمی توان چنین دعوایی طرح کرد.
در این باره لازم است بدانیم که تنها در مورد ملکی اقامه چنین دعوایی ممکن است که سابقه ثبتی داشته باشد به این معنا که دارای سند رسمی باشد و برای ملکی که سند آن از اصل قولنامه ای است و سند رسمی ندارد نمی توان چنین دعوایی طرح کرد.
در دادخواست باید فروشنده خوانده قرار بگیرد اما این برای زمانی ست که سند رسمی به نام آخرین مالک و با فروشنده باشد اگر ملک به صورت پیاپی چند بار منتقل شده و سند رسمی منتقل و تنظیم نشده لازم است کسی که سند به نام وی است به همراه فروشنده خوانده قرار بگیرند.
در این باره حسب مورد مدارکی لازم است از قبیل اینکه باید تصویر مصدق قرارداد بین خریدار و فروشنده ضمیمه دادخواست شود.
همچنین گواهی که وی در دفترخانه حضور داشته و فروشنده از حاضر شدن خودداری کرده نیز باید ضمیمه بشود.
به جز این موارد می توان به مدارکی مثل تصویر پرداخت مبلغ و قیمت و یا ثمن ملک، استعلام از اداره ثبت و … نیز لازم است که به دادخواست پیوست شود.
یکی از مواردی که در عرف رایج است معامله در قالب قولنامه است اگر چه در حقوق قول نامه معنای خرید و فروش قطعی نمیدهد اما در عرف قول پنامه به معنای انجام معامله است که البته مفاد آن نیز می تواند کمک کننده باشد که قصد طرفین چه بوده است با این وجود خریدار قولنامه ای می تواند فروشنده را با تقدیم دادخواست مربوطه ملزم به تنظیم و انتقال سند رسمی کند.
دعوای قلع و قمع مستحدثات زمانی مطرح می گردد که بنایی به صورت غیرمجاز ساخته شود و یا بنا و عمارتی در زمین دیگری ایجاد گردد که صاحب آن زمین راضی به احداث آن بنا یا عمارت نیست در این صورت مدعی می تواند برای از بین بردن آثار احداث شده و برگرداندن وضعیت زمین خود به حالت سابق از دادگاه درخواست قلع و قمع مستحدثات را بخواهد. در این صورت مرجع قضایی و یا غیر قضایی برای از بین بردن آثار بناها و یا درختان، علیه شخص متصرف یا همان خوانده دعوا که بدون مجوز قانونی و یا قراردادی و بدون داشتن از جانب مالک در ملک او اقدام به احداث نموده، حکم صادر می نماید. بابراین با این توضیح مشخص میشود که این دعوا مخصوص اموال غیر منقول است.
مستنبط از بند ۱ ماده ۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی این است که اولاً: دعوی قلع بنا، مالی است؛ ثانیاً: قیمت بنایی که قلع آن خواسته شده است ملاک تعیین بهای خواسته میباشد و لذا دعوای قلع و قمع جزء دعاوی مالی محسوب شده و هزینه دادرسی بیشتری از دعاوی غیر مالی دارد.
1.بهمنظور احراز مالکیت خواهان بدواً موضوع مالکیت یا احراز صحت و اصالت سند مالکیت ارائه شده از اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک استعلام میگردد.
2.پس از وصول پاسخ استعلام اداره ثبت، دادگاه برای تطبیق موضوع مالکیت رسمی خواهان با مورد تصرف غیرقانونی خوانده و احراز تصرفات غیرقانونی وی در ملک مورد اختلاف و بیان حدود اربعه و میزان تصرفات توأم با ترسیم کروکی و ملاحظه اعیان و اشجار و مستحدثات، قرار کارشناسی صادر مینماید (ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی مدنی).
3.بعد از صدور قرار جهت امر ابلاغ تودیع حقالزحمه کارشناس، وقت نظارت تعیین میگردد.چنانچه در وقت مقرر دستمزد کارشناس پرداخت نگردید با رعایت ماده ۲۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی قرار ابطال دادخواست صادر خواهد شد.
4.در صورت پرداخت دستمزد کارشناس، وقت دیگری جهت اجرای قرار تحقیق و معاینه محل توأم با کارشناسی تعیین و طرفین و کارشناس و عضو مجری قرار دعوت و موضوع قرار به طرفین تفهیم میگردد.
5.وقت نظارت جهت وصول نظریه کارشناس تعیین (ماده ۲۶۰ قانون آیین دادرسی مدنی) و به محض وصول نظریه کارشناسی دادگاه وقت نظارت تعیین میکند و به طرفین ابلاغ مینماید تا ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغبه دفتر دادگاه مراجعه و با ملاحظه نظر کارشناس، چنانچه مطلبی دارند نفیاً یا اثباتاً به طور کتبی اظهار نمایند.
6.هرگاه به نظریه کارشناس از سوی طرفین اعتراض وارد نگردید و نظریه نیز با اوضاع و احوال معلوم و محقق مورد کارشناسی مطابقت داشته باشد، دادگاه اقدام به انشاء رأی مینماید (ماده ۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی).
7.چنانچه به نظریه کارشناسی اعتراض موجه وارد شود دادگاه به صلاحدید خود میتواند قرار ارجاع به هیئت کارشناسی را صادر نماید که در این صورت مراحل سوم به بعد مجدداً طی خواهد شد.
در مواردی که شخص در حال ساخت و ساز بوده، لیکن به اشتباه وارد ملک دیگری میشود در این صورت نیز به تجویز قانون به دلیل نداشتن عنصر عمد و با احراز شرایطی که در قانون ذکر شده است خواستۀ قلع و قمع امکان نداشته بلکه ارزش مساحت مورد تجاوز طبق نظر کارشناسی محاسبه و به ذینفع پرداخت خواهد شد.
در این خصوص قانون راجع به رفع تجاوز و جبران خسارات وارده به املاک مقرر میدارد: «در دعاوی راجع به رفع تجاوز و قلع ابنیه و مستحدثات غیرمجاز در املاک مجاور، هرگاه محرز شود که طرف دعوا یا ایادی قبلی او قصد تجاوز نداشته و در اثر اشتباه در محاسبه ابعاد یا تشخیص موقعیت طبیعی ملک یا پیاده کردن نقشه ثبتی یا به علل دیگری که ایجادکننده بناء یا مستحدثات از آن بیاطلاع بوده تجاوز واقع شده و میزان ضرر مالک هم با مقایسه با خسارتی که از خلعید و قلع بناء و مستحدثات متوجه طرف میشود به نظر دادگاه نسبتاً جزئی باشد،
در صورتی که طرف دعوا قیمت اراضی مورد تجاوز را طبق نظر کارشناس منتخب دادگاه پرداخت نماید دادگاه حکم به پرداخت قیمت اراضی و کلیه خسارات وارده و اصلاح اسناد مالکیت طرفین دعوی میدهد در غیر این صورت حکم به خلعید و قلع بناء مستحدثات غیرمجاز داده خواهد شد.»
در اینگونه موارد هرگاه معلوم شود که غاصب یا اشخاصی که قبل از او به ملک مجاور تجاوز کنند، قصد تجاوز نداشته و در اثر اشتباه در محاسبه ابعاد یا تشخیص موقعیت طبیعی ملک یا پیاده کردن نقشه ثبتی یا به علل دیگری که ایجادکننده بنا یا مستحدثات از آن بیاطلاع بوده؛ تجاوز واقع شده و میزان ضرر مالک هم با مقایسه با خسارتی که از خلع ید و قلع و قمع بنا متوجه طرف مقابل میشود، جزئی است، میتوان از تخریب ساختمان یا هر مستحدثه دیگری جلوگیری کرد بدیهی است در اینگونه موارد تشخیص جزئی بودن مقدار تصرف بر عهده قاضی رسیدگیکننده بوده و در نتیجه معیار یا متراژ مشخصی برای این موضوع وجود ندارد.
در خصوص قلع و قمع مدارس هم، که کاربری آموزی دارند قلع و قمع منتفی است.
چنانچه قرارداد اجاره ای مشمول سال ۵۶ باشد و در آن مستاجر اجازه کاشت درخت یا احداث و تاسیس بنایی را نداشته و این کار را کرده،قلع و قمع منتفی است اما می توان به علت تعدی و تفریطش قرارداد اجاره را فسخ کرد.
خلع ید برای زمانی است که ملک یا زمینی بدون اجازه قانونی یا اجازه از طرف مالک تصرف شده و مالک درخواست خلع ید و بیرون کردن او را دارد اما قلع و قمع زمانی مطرع می شود که متصرف علاوه بر تصرف، درختی کاشته یا بنا و ساختمانی بر پا کرده است.
دعوای قلع و قمع در اکثر موارد با دعوای خلع ید همزمان مطرح میشود.
ماده ۳- کلیه مالکان یا متصرفان اراضی زراعی و باغهای موضوع این قانون که به صورت غیرمجاز و بدون اخذ مجوز از کمیسیون موضوع تبصره (۱) ماده (۱) این قانون اقدام به تغییر کاربری نمایند، علاوه بر قلع و قمع بنا، به پرداخت جزای نقدی از یک تا سه برابر بهای اراضی زراعی و باغها به قیمت روز زمین با کاربری جدید که موردنظر متخلف بوده است و در صورت تکرار جرم به حداکثر جزای نقدی و حبس از یک ماه تا شش ماه محکوم خواهند شد.
اگر متصرف در ملک مورد تصرف درخت بکارد یا ساختمان وبنایی بسازد، در صورتی این اشجار و بنا باقی میماند که اولاً متصرف مدعی مالکیت مورد حکم باشد و در ظرف یک ماه از تاریخ اجرای حکم از باب مالکیت به دادگاه صلاحیتدار دادخواست بدهد.
اگر متصرف در ملک مورد تصرف بذر کاشته باشد کرده باشد قانون آیین دادرسی مدنی در ماده ۱۶۵ در خصوص زرع بذر قائل به تفکیک شده است که به شرح زیر توضیح داده میشود:
اگر موقع برداشت محصول رسیده باشد: در این خصوص دستور قلع و قمع داده نخواهد شد بلکه به متصرف خلاف قانون اعلام میگردد فوراً محصول را برداشت نماید و بعد از برداشت یا همزمان با آن دادگاه اجرتالمثل محل زراعت را با جلب نظر کارشناس تعیین و خوانده را به پرداخت محکوم خواهد کرد.
اگر موقع برداشت محصول نرسیده باشد: مهم نیست که بذری روییده یا نروییده باشد در صورت عدم رضایت محکومله و درخواست وی دادگاه باید ضمن حکم محکومیت متصرف خلاف قانون، حکم به معدوم کردن زراعت و اصلاح آثار تخریبی بدهد.
رکن اول: مالکیت خواهان
رکن دوم: درخت کاشتن یا بنا ساختن
رکن سوم: بدون مجوز بودن ساخت و ساز و کاشت
برای طرح دعوای قلع و قمع شخص باید یا مالک عین باشد یا مالک منفعت. یعنی مستاجر هم که مالک منفعت مال اجاره هست هم در صورت کاشتدرخت یا ساخت بنا بدون مجوز می تواند خواهان دعوا باشد. اشخاصی مثل وکیل و خادم و امین هم که متصرف قانونی هستند به قائم مقامی مالک می توانند طرح دعوا کنند.
خوانده هم شخصی است که بدون قرارداد و یا اجازه قانون اقدام به ساختمان سازی یا درختکاری کرده است.
زمانی که متصرف یک ملک بدون اجازه و مجوز قانونی در ملک مورد نظر اقدام به احداث بنا و یا اقدام به کاشت درخت نماید و مدعی که می تواند مالک یا متصرف سابق باشد از دادگاه درخواست از بین رفتن آثاری که در مک ایجاد شده داشته باشد تا وضعیت ملک به وضع سابق اعاده گردد.
کمیسیون ماده 56 یا هیئت ماده واحده تعیین تکلیف اراضی اختلافی
ساز و کار قانونی اعتراض به ملی شدن اراضی تا کنون چند بار مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفته است. بر اساس آخرین بازنگری در تاریخ 23/ 04 /1389 با تصویب قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی، مطابق تبصره 1 ماده 9 قانون مزبور، اعتراض به اعلام ملی بودن زمین، به قوه قضائیه و دادگاههای مرکز استان ها سپرده شده است. در سال های اخیر پرونده های مورد نظر تحت عنوان کمیسیون ماده 56مورد رسیدگی قرار گرفته است.
در سال 1341 قانون ملی شدن جنگل ها از تصویب مجلس گذشت. در این قانون ، عرصه و اعیان کلیه جنگل ها و مراتع و بیشه های طبیعی و اراضی جنگلی متعلق به دولت دانسته شد. این قانون شامل افرادی که سند مالکیت داشتند نیز می گردید. بنابراین کسانی که از قبل دارای سند مالکیت بودند نیز با چالش مالکیت اراضی مواجه شدند.
بعدها قوانین دیگری در همین راستا تصویب شدند . به عنوان مثال می توان به قانون انحلال بنگاه خالصجات، قانون مربوط به اراضی ساحلی،قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع و .. که با هدف حفظ و حمایت از منابع طبیعی تصویب شده اند ، اشاره نمود.
اصلی ترین اقدام در پس گرفتن زمین از منابع طبیعی تهیه تصاویر هوایی و تفسیر آن توسط کارشناس دادگستری است.
اراضی ملی یا زمین های منابع ملی به آن دسته از زمین هایی گفته میشود که مالکیت شخصی ندارد.
بله، طبق ماده ۹ قانون مسئولیت مدنی، دختری که در اثر اعمال حیله یا تهدید و یا سوء استفاده از زیر دست بودن حاضر برای همخوابگی نامشروع شده می تواند، از مرتکب علاوه بر زیان مادی، مطالبه زیان معنوی هم بنماید.