دادگاه خانواده مرجع صالح برای رسیدگی به مسئله ی نفقه ی فرزندان است.
دادگاه خانواده مرجع صالح برای رسیدگی به مسئله ی نفقه ی فرزندان است.
در این مورد می توان گفت که فرزندان در دسته ی اقارب قرار می گیرند، حق مطالبه نفقه معوقه و گذشته که پرداخت نشده است را ندارند. آن ها تنها می توانند نسبت به آینده حق دریافت نفقه داشته باشند نه نسبت به گذشته.
ماده 1206 قانون مدنی:
« زوجه در هر حال می تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتازه بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود، ولی اقارب فقط نسبت به آتیه میتوانند مطالبه نفقه نمایند.»
در این باره نظرات مختلفی وجود دارد اما طبق یک نظر که منطقی تر بنظر می رسد در خصوص نفقه ی فرزندانی که از راه نامشروع به دنیا آمده اند، اما پدرش مشخص است و شناسنامه دارد، وظیفه ی پرداخت نفقه ی او بر پدرش واجب است. ولی عده ای معتقدند که هیچ نفقه ای بر عهده ی پدر قرار نمی گیرد.
هرکسی که وظیفه نگهداری فرزند را بر عهده دارد می تواند برای دریافت نفقه ی او اقدام نماید. این وظیفه پرداخت نفقه در قبال فرزندان دختر تا زمانی که ازدواج نمایند و در مورد فرزندان پسر تا سن هجده سالگی و در مورد تحصیل تا مقطع آموزش های واجب الزامی است. پدر باید با توجه به توان مالی خود نفقه را بپردازد و در صورتی که پدر به توان پرداخت نفقه داشته باشد ضمانت اجرای این عدم پرداخت نفقه، شش ماه تا دو سال حبس خواهد بود.
در صورتی که پدر خانواده فوت کرده باشد یا اینکه توان پرداخت نفقه را به اطرافیانش نداشته باشد در اینجا پدر بزرگ پدری مسئول پرداخت نفقه می شود. در صورتی که هیچکدام از اجداد پدری و پدر او توان پرداخت نفقه را نداشته باشند یا اینکه فوت کرده باشند، مادر مسئول پرداخت نفقه فرزندان است. در جایی که مادر نیز زنده نباشد یا توان پرداخت نفقه نداشته باشد، این نفقه بر عهده پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری و مادر بزرگ پدری او قرار می گیرد.
ماده 1199 قانون مدنی:
« نفقه اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است، با رعایت الاقرب فالاقرب؛ در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آن ها نفقه بر عهده مادر است. هر گاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجبالنفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور، از حیث درجه اقربیت مساوی باشند، نفقه را باید به حصه متساوی تادیه کنند.»
نفقه فرزندان در وهله اول یک تکلیف بر عهده پدر است. پدر خانواده به عنوان کسی که به شغلی مشغول است و نان آور خانواده است و همچنین ریاست خانواده را برعهده دارد، وظیفه تامین نیازهای زندگی همسر و فرزندان خود را برعهده دارد. البته بر طرف کردن این نیازها بستگی به توان مالی او دارد. این وظیفه در قبال فرزندان دختر تا زمانی که ازدواج نمایند و در مورد فرزندان پسر تا سن هجده سالگی قابل مطالبه است.
متناسب با شأن و نیاز های خانم باید نفقه ی متناسبی به او پرداخت گردد.
بله، مطابق ماده 1102 قانون مدنی، بعد از وقوع عقد ازدواج، حقوق و تکالیف میان زوجین برقرار می شود.
دوران عقد به زمانی گفته می شود که زن و شوهر بر سر خانه و زندگی خود هنوز نرفته اند. بلکه صرفا صیغه محرمیت میان ان ها جاری شده است. بر اساس فرهنگ اغلب خانواده ها ی ایرانی، تا زمانی که دختر و پسر به خانه جداگانه ای نرفته اند و زندگی مشترکشان را هنوز شروع نکرده اند، دختر باکره محسوب می شود. در نتیجه تمکین عام میان این زن و شوهر در دوران عقد وجود دارد اما تمکین خاص وجود ندارد.
حال در اینجا اختلاف نظر وجود دارد. عده ای معتقدند از آن جا که تمکین خاص میان آن ها برقرار نیست، پس مرد وظیفه ای برای پرداخت نفقه ندارد. اما نظر عده ی دیگر این است که به استناد ماده 1102 قانون مدنی که بین کرده است:
” ماده 1102 قانون مدنی :
همین که نکاح به طور صحت واقع شد ، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود.”
می توانیم بگوییم که تمام حق و حقوق میان زوجین از زمان انعقاد عقد برقرار بوده و مرد ملزم است که در دوران عقد به همسرش نفقه بپردازد.
براساس ماده 1106 قانون مدنی نفقه خانم در ازدواج دائم بر عهده شوهر قرار می گیرد. پس در اینجا می توان نتیجه گرفت که در ازدواج موقت ما بحثی به عنوان نفقه نداریم مگر اینکه خانم به عنوان شرط ضمن عقد ازدواج موقت، پرداخت نفقه را شرط کرده باشد. در مورد نفقه ازدواج دائم نیز تفاوتی ندارد که شوهر توانایی مالی پرداخت نفقه را دارد یا خیر!
مجازات و جرم عدم پرداخت نفقه
وضعیت نفقه در دوران عقد
پرداخت نفقه فرزندان برعهده چه کسی است؟
اگر مرد وظیفه ی خود مبنی بر پرداخت نفقه را انجام ندهد چه به دلیل عدم توانایی مالی باشد و چه به هر دلیل دیگری و حتی اصلاً بدون وجود دلیل موجهی، خانم میتواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست مطالبه ی نفقه نماید.
دادگاه پس از احراز شرایط تعلق گرفتن نفقه به خانم، شوهر را ملزم به پرداخت نفقه می کند. اگر مرد خودش اقدام به پرداخت نفقه نکند دادگاه او را مجبور به پرداخت می کند به این صورت که ابتدا اجرائیه صادر می شود و بعد پرونده به اجرای احکام ارسال میشود. از طریق اجرای احکام، اجرائیه به محکوم علیه که همان شوهر است، ابلاغ میگردد. چنانچه وی به هر دلیلی ملزم به پرداخت نفقه نشود، خانم می تواند به دلیل قرار گرفتن در سختی و عسر و حرج، دادخواست طلاق خود را به دلیل عدم پرداخت نفقه توسط شوهر، به دادگاه تقدیم نماید. لذا طلاق از طریق نفقه با عنوان ترک انفاق میتواند مطرح گردد.
طلاق از طریق عسر و حرج
طلاق به علت نازایی مرد (عقیم بودن مرد)
اقرار: از نظر قانون اخبار به حقی است برای غیر به ضرر خود.
شهادت:اگر شخص یا اشخاصی بر پرداخت نفقه شهادت دهند
سوگند :یعنی زوج از دادگاه درخواست می کند که طرف مقابل سوگند بخورد .
سند نوشته یا مدرکی که اثبات کننده ی ادعای فرد باشد مانند ثبت نام در کلاس های اموزشی در حالی که زوجه منبع درامد ندارد.
اماره به شرایطی که بر اساس قانون یا نظر قاضی دلیل بر امری باشد.
1-)ضمانت اجرای حقوقی
چنانچه نپرداختن نفقه به دلیل ناتوانی مالی مرد باشد، برای خانم در صورت وجود یکسری دلایل خاصی حق طلاق بوجود می آید. هم چنین جهت مطالبه ی نفقه می تواند به دادگاه خانواده دادخواست جهت مطالبه ی نفقه بدهد.
” ماده ۱۱۱۱ قانون مدنی:
زن می تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد.”
” ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی:
در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او بدادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق مینماید همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.”
2-) ضمانت اجرای کیفری
قانون گذار به دلیل اهمیت بحث نفقه، برای ترک نفقه مجازات کیفری نیز مشخص نموده است. براساس ماده 642 قانون مجازات اسلامی مجازات عدم پرداخت نفقه افراد واجب النفقه حبس از سه ماه و یک روز تا پنج ماه مشخص شده بود. اما با تصویب ماده 53 قانون حمایت از خانواده، ماده فوق نسخ گردید و فرد به حبس شش ماه تا دو سال حبس (تعزیری درجه شش) محکوم می شود.
توجه داشته باشید که نفقه از جرائم قابل گذشت است و پیگیری کیفری نیاز به شکایت زوجه دارد.
عقد دائم: در عقد موقت به زن نفقه تعلق نمی گیرد مگر اینکه طرفین در این باره از قبل توافق کرده باشند
تمکین: اصل بر تمکین زن است و مرد باید عدم تمکین را اثبات نماید.
نفقه وجه یا مالی است که مرد پس از عقد ازدواج وظیفه دارد برای رفع نیازهای همسرش به او بپردازد.
در واقع، افراد ممکن است به دلایل مختلف، در زمان حیات خود ملکی را به یکی از اعضای خانواده، مانند همسر یا فرزند، واگذار کنند و بعدها از این تصمیم پشیمان شوند. در این مواقع، سوال اصلی این است که آیا از نظر قانونی امکان پس گرفتن این ملک وجود دارد یا خیر.
در حالت کلی پس گرفتن ملک واگذار شده به همسر یا فرزند به چند عامل بستگی دارد، از جمله نوع انتقال ملک (هبه، صلح عمری، فروش و غیره) و شرایط انتقال. به عنوان مثال، در صورتی که انتقال به صورت هبه انجام شده باشد و شرایط بازپس گیری در قرارداد ذکر شده باشد، صاحب ملک می تواند برای بازپس گیری آن اقدام کند. با این حال، اگر انتقال بدون شرطی صورت گرفته باشد، پس گرفتن ملک واگذار شده دشوار خواهد بود و نیاز به بررسی دقیق از سوی وکلای مجرب دارد.
همچنین، مواردی وجود دارد که افراد به عنوان بخشی از فرآیند قانونی مانند صلح عمری، ملک خود را به فرزندان یا همسرشان واگذار می کنند. در این حالت نیز، بازپس گیری ملک واگذار شده به فرزند یا همسر با محدودیت های قانونی روبرو است و برای حل این مسئله بهتر است با وکیلی متخصص در حوزه دعاوی ملکی مشورت شود.
این مسئله در بررسی قوانین و مقررات حقوقی جامعه دارای اهمیت است. در صورتی که فرد توانایی انتقال ملک دارد و مجاز به انتقال ملک هست یا خیر. ولی در کل می توان گفت بله وجود دارد.
گواهی پایان کار مرتبط با ملک مورد قرارداد صلح عمری به شرط اینکه ملک موضوع صلح عمری نیز اعیانی احداثی باشد.
.سند ملکی مرتبط با ملک موضوع صلح عمری برای فرزند که باید تک برگ و یا دفترچه ای باشد.
.جواب استعلام شهرداری و همچنین دارایی
.اسناد اعم از شناسنامه و کارت ملی
.جواب استعلام اداره ثبت
.اجاره نامه عرصه در زمانی که ملک موضوع صلح عمری اوقافی است.
لازم به ذکر است که صلح عمری برای فرزند در زمانی انجام می گیرد که والدین می خواهند تا پایان زمان حیات از ملک استفاده کرده و پس از فوت ایشان مالکیت ملک به فرزند ایشان برسد..لذا در ادامه به مهم ترین شرایط صلح عمری برای فرزند اشاره می کنیم بنابراین همراه ما باشید تا به این موضوع بپردازیم.
لذا از جمله مهم ترین شرایط صلح عمری برای فرزند این است که ابتدا صحت قراردادها را بررسی کرده و با توجه به ماده ۱۹۰ قانون مدنی می توان جهت معامله نیز به مشخص بودن موضوع قرارداد، وجود اهلیت در طرفین، رضایت جهت انعقاد قرارداد، مشروع بودن و..اشاره کرد.
از دیگر شروط صلح عمری برای فرزند نیز این است که دو طرف برای معامله اهلیت و تصرف در مال مورد صلح را داشته باشند..بنابراین دو طرف نباید محجور باشند.
همچنین از دیگر شرایط صلح عمری برای فرزند این است که بر اساس ماده ۷۵۴ قانون مدنی نیز هر قرارداد صلحی معتبر می باشد مگر صلحی که برای امر غیر مشروع است.
با توجه به ماده ۷۵۷ قانون مدنی، صلح عمری بلاعوض جایز بوده و می توان به صورت مجانی و با عنوان عقد غیر معوض نیز صلح عمری برای فرزند را معنقد کرد و این شرط که فرزند باید حتما بها یا عوض مال صلح شده را بپردازد، وجود ندارد.
قرارداد صلح عمری برای فرزند، آثار حقوقی مهمی دارد که به فرزند اجازه می دهد تا زمان حیات خود از منافع مال صلح شده استفاده کند و در عین حال، والدین دیگر نمی توانند از تصرف در ملک صلح شده جلوگیری کنند. در ادامه به تفصیل به این آثار می پردازیم:
مالکیت عین مال: با انعقاد قرارداد صلح عمری برای فرزند، مالکیت عین ملک مورد نظر از والدین به فرزند (متصالح) منتقل می شود. این به این معناست که متصالح حق امتیازات مربوط به ملک را از زمان انعقاد قرارداد به دست می آورد.
مالکیت منافع: از زمان انعقاد قرارداد بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، تا زمان فوت مصالح (صلح کننده)، مالکیت منافع ملک، شامل درآمد ها و منافع حاصل از ملک، به متصالح تعلق می گیرد. این به این معناست که مصالح تا زمان حیات خود از منافع ملک صلح شده می تواند استفاده کند.
عدم تصرف فرزندان: صلح گیرنده یا فرزند (متصالح) نمی تواند به هیچ وجه از تصرف در ملک صلح شده جلوگیری کند. این امکان باعث می شود که والدین بتوانند تا زمان حیات خود از ملک استفاده کنند و فرزندان نمی توانند تصمیم هایی را در مورد ملک اتخاذ کنند.
قابلیت استفاده گسترده در انتقال ملک: بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، اجازه می دهد که به صورت گسترده تری از این قالب حقوقی برای انتقال ملک به فرزندان یا حتی واگذاری ملک به همسر استفاده شود.
عدم محدودیت وصیت: این نوع قرارداد محدودیت های وصیت کردن را ندارد. در قرارداد صلح عمری برای فرزند، امکان وصیت تا ثلث مال به فرزندان وجود دارد.
قانونی بودن قرارداد: قرارداد بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری مطابق قوانین و مقررات قانونی است. این به این معناست که انعقاد این نوع قرارداد باید بر اساس اراده دو طرف (صلح کننده و صلح گیرنده) باشد و از طریق اقاله یا فسخ توسط یکی از طرفین قابل لغو است.
به طور خلاصه بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری باعث می شود که فرزند تا زمان حیات خود یا مالک، از ملک استفاده کند و در عین حال از تصرف دیگران در این ملک جلوگیری می شود. این اثرها از این نوع قرارداد، به والدین امکان مدیریت بهتر دارایی های خود و اطمینان از حفظ منافع خانواده را می دهد.
در مورد قرارداد بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، والدین می توانند با ارائه مدارک لازم، ملکیت مال خود را به فرزندان خود منتقل کنند. در این قرارداد، مالک ماا، شرط می گذارد که تا زمان حیات خود، به منافع ملک مورد نظر ادامه دهد و صلح گیرنده نتواند از این منافع سلب شود.
وقتی مُصالح فوت کند، مالکیت کامل مال به مُتصالح منتقل می شود و ملک به مالک اصلی خود یا می گردد. (در شرایطی امکان دارد که مالک به جای حیات خود، حیات صلح گیرنده را مد نظر قرار دهد.) این قرارداد باعث می شود که فرزند بتواند تا پایان عمر از منافع ملک استفاده کند و فرزندان او نمی توانند ملک را به راحتی فروش یا تصرف کنند.
بنابراین بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، به والدین امکان می دهد که فرزند تا از مالکیت ملک تا زمان حیات خود استفاده کنند و در عین حال، تضمین می کند که فرزندان نمی توانند تا وقتی این صلح پا برجاست منافع ملک را سلب کنند.
این نوع قرارداد به والدین اطمینان می دهد که خانه یا دارایی هایشان به نفع فرزندانشان باقی می ماند. (نکته قابل توجه در بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری این است که بهتر است به حیات فرزند باشد، چرا که بعد از فوت والدین نیز فرزند می تواند از منافع ملک استفاده کند و در عین حال بعد از فوت او به مالک اصلی باز می گردد.)