بله، مطابق ماده 1102 قانون مدنی، بعد از وقوع عقد ازدواج، حقوق و تکالیف میان زوجین برقرار می شود.
بله، مطابق ماده 1102 قانون مدنی، بعد از وقوع عقد ازدواج، حقوق و تکالیف میان زوجین برقرار می شود.
دوران عقد به زمانی گفته می شود که زن و شوهر بر سر خانه و زندگی خود هنوز نرفته اند. بلکه صرفا صیغه محرمیت میان ان ها جاری شده است. بر اساس فرهنگ اغلب خانواده ها ی ایرانی، تا زمانی که دختر و پسر به خانه جداگانه ای نرفته اند و زندگی مشترکشان را هنوز شروع نکرده اند، دختر باکره محسوب می شود. در نتیجه تمکین عام میان این زن و شوهر در دوران عقد وجود دارد اما تمکین خاص وجود ندارد.
حال در اینجا اختلاف نظر وجود دارد. عده ای معتقدند از آن جا که تمکین خاص میان آن ها برقرار نیست، پس مرد وظیفه ای برای پرداخت نفقه ندارد. اما نظر عده ی دیگر این است که به استناد ماده 1102 قانون مدنی که بین کرده است:
” ماده 1102 قانون مدنی :
همین که نکاح به طور صحت واقع شد ، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود.”
می توانیم بگوییم که تمام حق و حقوق میان زوجین از زمان انعقاد عقد برقرار بوده و مرد ملزم است که در دوران عقد به همسرش نفقه بپردازد.
براساس ماده 1106 قانون مدنی نفقه خانم در ازدواج دائم بر عهده شوهر قرار می گیرد. پس در اینجا می توان نتیجه گرفت که در ازدواج موقت ما بحثی به عنوان نفقه نداریم مگر اینکه خانم به عنوان شرط ضمن عقد ازدواج موقت، پرداخت نفقه را شرط کرده باشد. در مورد نفقه ازدواج دائم نیز تفاوتی ندارد که شوهر توانایی مالی پرداخت نفقه را دارد یا خیر!
مجازات و جرم عدم پرداخت نفقه
وضعیت نفقه در دوران عقد
پرداخت نفقه فرزندان برعهده چه کسی است؟
اگر مرد وظیفه ی خود مبنی بر پرداخت نفقه را انجام ندهد چه به دلیل عدم توانایی مالی باشد و چه به هر دلیل دیگری و حتی اصلاً بدون وجود دلیل موجهی، خانم میتواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست مطالبه ی نفقه نماید.
دادگاه پس از احراز شرایط تعلق گرفتن نفقه به خانم، شوهر را ملزم به پرداخت نفقه می کند. اگر مرد خودش اقدام به پرداخت نفقه نکند دادگاه او را مجبور به پرداخت می کند به این صورت که ابتدا اجرائیه صادر می شود و بعد پرونده به اجرای احکام ارسال میشود. از طریق اجرای احکام، اجرائیه به محکوم علیه که همان شوهر است، ابلاغ میگردد. چنانچه وی به هر دلیلی ملزم به پرداخت نفقه نشود، خانم می تواند به دلیل قرار گرفتن در سختی و عسر و حرج، دادخواست طلاق خود را به دلیل عدم پرداخت نفقه توسط شوهر، به دادگاه تقدیم نماید. لذا طلاق از طریق نفقه با عنوان ترک انفاق میتواند مطرح گردد.
طلاق از طریق عسر و حرج
طلاق به علت نازایی مرد (عقیم بودن مرد)
اقرار: از نظر قانون اخبار به حقی است برای غیر به ضرر خود.
شهادت:اگر شخص یا اشخاصی بر پرداخت نفقه شهادت دهند
سوگند :یعنی زوج از دادگاه درخواست می کند که طرف مقابل سوگند بخورد .
سند نوشته یا مدرکی که اثبات کننده ی ادعای فرد باشد مانند ثبت نام در کلاس های اموزشی در حالی که زوجه منبع درامد ندارد.
اماره به شرایطی که بر اساس قانون یا نظر قاضی دلیل بر امری باشد.
1-)ضمانت اجرای حقوقی
چنانچه نپرداختن نفقه به دلیل ناتوانی مالی مرد باشد، برای خانم در صورت وجود یکسری دلایل خاصی حق طلاق بوجود می آید. هم چنین جهت مطالبه ی نفقه می تواند به دادگاه خانواده دادخواست جهت مطالبه ی نفقه بدهد.
” ماده ۱۱۱۱ قانون مدنی:
زن می تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد.”
” ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی:
در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او بدادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق مینماید همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.”
2-) ضمانت اجرای کیفری
قانون گذار به دلیل اهمیت بحث نفقه، برای ترک نفقه مجازات کیفری نیز مشخص نموده است. براساس ماده 642 قانون مجازات اسلامی مجازات عدم پرداخت نفقه افراد واجب النفقه حبس از سه ماه و یک روز تا پنج ماه مشخص شده بود. اما با تصویب ماده 53 قانون حمایت از خانواده، ماده فوق نسخ گردید و فرد به حبس شش ماه تا دو سال حبس (تعزیری درجه شش) محکوم می شود.
توجه داشته باشید که نفقه از جرائم قابل گذشت است و پیگیری کیفری نیاز به شکایت زوجه دارد.
عقد دائم: در عقد موقت به زن نفقه تعلق نمی گیرد مگر اینکه طرفین در این باره از قبل توافق کرده باشند
تمکین: اصل بر تمکین زن است و مرد باید عدم تمکین را اثبات نماید.
نفقه وجه یا مالی است که مرد پس از عقد ازدواج وظیفه دارد برای رفع نیازهای همسرش به او بپردازد.
در واقع، افراد ممکن است به دلایل مختلف، در زمان حیات خود ملکی را به یکی از اعضای خانواده، مانند همسر یا فرزند، واگذار کنند و بعدها از این تصمیم پشیمان شوند. در این مواقع، سوال اصلی این است که آیا از نظر قانونی امکان پس گرفتن این ملک وجود دارد یا خیر.
در حالت کلی پس گرفتن ملک واگذار شده به همسر یا فرزند به چند عامل بستگی دارد، از جمله نوع انتقال ملک (هبه، صلح عمری، فروش و غیره) و شرایط انتقال. به عنوان مثال، در صورتی که انتقال به صورت هبه انجام شده باشد و شرایط بازپس گیری در قرارداد ذکر شده باشد، صاحب ملک می تواند برای بازپس گیری آن اقدام کند. با این حال، اگر انتقال بدون شرطی صورت گرفته باشد، پس گرفتن ملک واگذار شده دشوار خواهد بود و نیاز به بررسی دقیق از سوی وکلای مجرب دارد.
همچنین، مواردی وجود دارد که افراد به عنوان بخشی از فرآیند قانونی مانند صلح عمری، ملک خود را به فرزندان یا همسرشان واگذار می کنند. در این حالت نیز، بازپس گیری ملک واگذار شده به فرزند یا همسر با محدودیت های قانونی روبرو است و برای حل این مسئله بهتر است با وکیلی متخصص در حوزه دعاوی ملکی مشورت شود.
این مسئله در بررسی قوانین و مقررات حقوقی جامعه دارای اهمیت است. در صورتی که فرد توانایی انتقال ملک دارد و مجاز به انتقال ملک هست یا خیر. ولی در کل می توان گفت بله وجود دارد.
گواهی پایان کار مرتبط با ملک مورد قرارداد صلح عمری به شرط اینکه ملک موضوع صلح عمری نیز اعیانی احداثی باشد.
.سند ملکی مرتبط با ملک موضوع صلح عمری برای فرزند که باید تک برگ و یا دفترچه ای باشد.
.جواب استعلام شهرداری و همچنین دارایی
.اسناد اعم از شناسنامه و کارت ملی
.جواب استعلام اداره ثبت
.اجاره نامه عرصه در زمانی که ملک موضوع صلح عمری اوقافی است.
لازم به ذکر است که صلح عمری برای فرزند در زمانی انجام می گیرد که والدین می خواهند تا پایان زمان حیات از ملک استفاده کرده و پس از فوت ایشان مالکیت ملک به فرزند ایشان برسد..لذا در ادامه به مهم ترین شرایط صلح عمری برای فرزند اشاره می کنیم بنابراین همراه ما باشید تا به این موضوع بپردازیم.
لذا از جمله مهم ترین شرایط صلح عمری برای فرزند این است که ابتدا صحت قراردادها را بررسی کرده و با توجه به ماده ۱۹۰ قانون مدنی می توان جهت معامله نیز به مشخص بودن موضوع قرارداد، وجود اهلیت در طرفین، رضایت جهت انعقاد قرارداد، مشروع بودن و..اشاره کرد.
از دیگر شروط صلح عمری برای فرزند نیز این است که دو طرف برای معامله اهلیت و تصرف در مال مورد صلح را داشته باشند..بنابراین دو طرف نباید محجور باشند.
همچنین از دیگر شرایط صلح عمری برای فرزند این است که بر اساس ماده ۷۵۴ قانون مدنی نیز هر قرارداد صلحی معتبر می باشد مگر صلحی که برای امر غیر مشروع است.
با توجه به ماده ۷۵۷ قانون مدنی، صلح عمری بلاعوض جایز بوده و می توان به صورت مجانی و با عنوان عقد غیر معوض نیز صلح عمری برای فرزند را معنقد کرد و این شرط که فرزند باید حتما بها یا عوض مال صلح شده را بپردازد، وجود ندارد.
قرارداد صلح عمری برای فرزند، آثار حقوقی مهمی دارد که به فرزند اجازه می دهد تا زمان حیات خود از منافع مال صلح شده استفاده کند و در عین حال، والدین دیگر نمی توانند از تصرف در ملک صلح شده جلوگیری کنند. در ادامه به تفصیل به این آثار می پردازیم:
مالکیت عین مال: با انعقاد قرارداد صلح عمری برای فرزند، مالکیت عین ملک مورد نظر از والدین به فرزند (متصالح) منتقل می شود. این به این معناست که متصالح حق امتیازات مربوط به ملک را از زمان انعقاد قرارداد به دست می آورد.
مالکیت منافع: از زمان انعقاد قرارداد بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، تا زمان فوت مصالح (صلح کننده)، مالکیت منافع ملک، شامل درآمد ها و منافع حاصل از ملک، به متصالح تعلق می گیرد. این به این معناست که مصالح تا زمان حیات خود از منافع ملک صلح شده می تواند استفاده کند.
عدم تصرف فرزندان: صلح گیرنده یا فرزند (متصالح) نمی تواند به هیچ وجه از تصرف در ملک صلح شده جلوگیری کند. این امکان باعث می شود که والدین بتوانند تا زمان حیات خود از ملک استفاده کنند و فرزندان نمی توانند تصمیم هایی را در مورد ملک اتخاذ کنند.
قابلیت استفاده گسترده در انتقال ملک: بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، اجازه می دهد که به صورت گسترده تری از این قالب حقوقی برای انتقال ملک به فرزندان یا حتی واگذاری ملک به همسر استفاده شود.
عدم محدودیت وصیت: این نوع قرارداد محدودیت های وصیت کردن را ندارد. در قرارداد صلح عمری برای فرزند، امکان وصیت تا ثلث مال به فرزندان وجود دارد.
قانونی بودن قرارداد: قرارداد بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری مطابق قوانین و مقررات قانونی است. این به این معناست که انعقاد این نوع قرارداد باید بر اساس اراده دو طرف (صلح کننده و صلح گیرنده) باشد و از طریق اقاله یا فسخ توسط یکی از طرفین قابل لغو است.
به طور خلاصه بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری باعث می شود که فرزند تا زمان حیات خود یا مالک، از ملک استفاده کند و در عین حال از تصرف دیگران در این ملک جلوگیری می شود. این اثرها از این نوع قرارداد، به والدین امکان مدیریت بهتر دارایی های خود و اطمینان از حفظ منافع خانواده را می دهد.
در مورد قرارداد بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، والدین می توانند با ارائه مدارک لازم، ملکیت مال خود را به فرزندان خود منتقل کنند. در این قرارداد، مالک ماا، شرط می گذارد که تا زمان حیات خود، به منافع ملک مورد نظر ادامه دهد و صلح گیرنده نتواند از این منافع سلب شود.
وقتی مُصالح فوت کند، مالکیت کامل مال به مُتصالح منتقل می شود و ملک به مالک اصلی خود یا می گردد. (در شرایطی امکان دارد که مالک به جای حیات خود، حیات صلح گیرنده را مد نظر قرار دهد.) این قرارداد باعث می شود که فرزند بتواند تا پایان عمر از منافع ملک استفاده کند و فرزندان او نمی توانند ملک را به راحتی فروش یا تصرف کنند.
بنابراین بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری، به والدین امکان می دهد که فرزند تا از مالکیت ملک تا زمان حیات خود استفاده کنند و در عین حال، تضمین می کند که فرزندان نمی توانند تا وقتی این صلح پا برجاست منافع ملک را سلب کنند.
این نوع قرارداد به والدین اطمینان می دهد که خانه یا دارایی هایشان به نفع فرزندانشان باقی می ماند. (نکته قابل توجه در بخشیدن ملک به فرزند از طریق قرارداد صلح عمری این است که بهتر است به حیات فرزند باشد، چرا که بعد از فوت والدین نیز فرزند می تواند از منافع ملک استفاده کند و در عین حال بعد از فوت او به مالک اصلی باز می گردد.)
زمانی که یک ملک مشاع داریم و بعد افراز ملک انجام میشود، ملک به ملک مفروز تبدیل میشود. در واقع از ویژگیهای ملک مفروز میتوان به این موضوع اشاره کرد که مالکیت آن تقسیم عینی شده و هر شریک سهم مشخص و جداگانهای دارد – مثلا فرض کنید سه برادر مالک یک قطعه زمین هستند و پس از تقسیم (و مفروز قرار دادن ملک) هر برادر بخشی مستقل با سند جداگانه دارد. مفروز شدن ممکن است قراردادی باشد (توافق شرکاء) یا قضایی (با حکم دادگاه).
ممکن است مالکان برای تبدیل مشاع به مفروز به توافق نرسند و در این حالت، هر شریک میتواند به صورت انفرادی درخواست افراز دهد. به استناد قانون افراز و فروش املاک مشاع، عدم توافق بین شرکا مانع از رسیدگی به درخواست افراز نیست. در جریان رسیدگی ممکن است یکی از شرکا به دلیل نارضایتی از نقشه افرازی یا تقسیمات پیشنهادی اعتراض کند. در این صورت، رسیدگی به اعتراض طبق مقررات مربوطه صورت میگیرد و در نهایت، در صورت امکان افراز، ملک به صورت ملک مفروز به شرکا تحویل داده میشود.
ریاست محترم دادگاه حقوقی شهرستان/شهر …….
با سلام و احترام
اینجانب … به عنوان خواهان، با ارائه این دادخواست تقاضای توقیف عملیات ثبتی ملک واقع در … را دارم. ملک مذکور به صورت غیرقانونی در حال انتقال و ثبت سند جدید است، در حالی که نسبت به مالیکت آن، دعوایی در دادگاه محترم مطرح شده و هنوز تعیین تکلیف نهایی نشده است.
نظر به اینکه اجرای این عملیات ثبتی موجب ورود خسارت جبرانناپذیر به اینجانب خواهد شد و با توجه به دلایل و مستندات پیوست شده، از دادگاه محترم تقاضای صدور دستور موقت مبنی بر توقف عملیات ثبتی را دارم.
با تشکر و تجدید احترام
نکته دیگر اینکه دادخواست توقیف عملیات ثبتی در دعوای مالکیت باید همراه با مدارک مستند مثل سند مالکیت، مدارک اثباتکننده حقانیت شاکی و استعلام ثبتی ارائه شود.
برخی افراد توقیف عملیات ثبتی در دعوای مالکیت را با ابطال سند مالکیت اشتباه میگیرند. در حالی که این دو موضوع ماهیت حقوقی متفاوتی دارند و مراحل قانونی آنها نیز متفاوت است. از جمله مهمترین تفاوتهایشان میتوان به این موارد اشاره کرد:
وجه تمایز توقیف عملیات ثبتی ابطال سند مالکیت
هدف متوقف کردن روند ثبت و اجرای سند رسمی بیاعتبار کردن سند مالکیت صادر شده
زمان اجرا قبل از ثبت نهایی سند پس از ثبت سند
مرجع رسیدگی دادگاه حقوقی و اداره ثبت اسناد دادگاه حقوقی و دیوان عدالت اداری
مدارک لازم دلایل قوی برای ورود ضرر جبرانناپذیر ارائه مدارک اثباتکننده بیاعتباری سند
نتیجه نهایی تعلیق یا توقف عملیات اجرایی ثبت ابطال سند و بازگرداندن وضعیت به حالت قبل
توقیف عملیات ثبتی در دعوای مالکیت یک اقدام موقتی است که برای جلوگیری از تضییع حقوق مالکانه انجام میشود. اما ابطال سند نیاز به بررسیهای حقوقی گستردهتر و ارائه مدارک محکمتر دارد.
در بسیاری از پروندههای مرتبط با مالکیت املاک و اراضی، ممکن است افراد تلاش کنند پیش از تعیین تکلیف نهایی از دادگاه، سند ملک را به نام خود یا شخص ثالثی ثبت کنند. این اقدام میتواند موجب تضییع حقوق طرف دیگر شود و در صورت صدور رای نهایی دادگاه به نفع شاکی، مشکلات اجرایی و حقوقی متعددی ایجاد کند. راهکارهای جلوگیری از ثبت سند در حین دعوای مالکیت شامل این موارد هستند:
.درخواست دستور موقت برای توقف ثبت سند – شاکی میتواند همزمان با طرح دعوای اصلی، درخواست صدور دستور موقت برای جلوگیری از ثبت ملک به نام شخص دیگر را ارائه دهد.
.ثبت اعتراض در اداره ثبت اسناد و املاک – در صورت وجود شواهد کافی مبنی بر عدم مالکیت واقعی فروشنده یا جعل اسناد، اداره ثبت میتواند فرآیند ثبت سند را تا تعیین تکلیف نهایی در دادگاه متوقف کند (چنین کاری بر ابطال سند رسمی انتقال مالکیتارجح است).
.ارجاع موضوع به شورای حل اختلاف و دادگاه صالح – در صورت بروز اختلافات مربوط به مالکیت و اسناد رسمی، افراد ذینفع میتوانند پرونده را به مراجع قضایی و هیأت نظارت ثبتی ارجاع دهند.
چنانچه سند ملک بدون در نظر گرفتن دعوای مالکیت ثبت شود، شاکی میتواند با اثبات حقانیت خود در دادگاه، درخواست ابطال سند صادر شده را مطرح کند.
در برخی موارد ممکن است نیاز به صدور دستور موقت برای جلوگیری از ادامه عملیات ثبتی باشد. برای این منظور به چند نکته توجه کنید:
.احراز فوریت – دادگاه باید فوریت موضوع را احراز کند تا دستور موقت صادر شود. (چنین مقولهای را در مواردی از جمله جلوگیری از تصرف عدوانی ملک، جلوگیری از نقل و انتقال ملک و … میبینیم)
.سپردن تامین – خواهان باید تامین مناسبی را به دادگاه بسپارد.
.تایید رئیس حوزه قضایی – صدور دستور موقت نیاز به تایید رییس حوزه قضایی دارد.
مقررات مربوط با توقیف عملیات ثبتی در قوانین و آییننامههای مختلفی آمده است، از جمله:
.قانون اصلاح بعضی از مواد قانون ثبت و قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب ۱۳۲۲ – این قانون به موضوع شکایت از دستور اجرا و توقیف عملیات اجرایی پرداخته است.
.آییننامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازمالاجرا – در این آییننامه مقررات مربوط به اجرای اسناد رسمی و نحوه اعتراض به عملیات اجرایی تشریح شده است.
در رابطه با اعتراض به عملیات ثبتی در پروندههای ملکی باید گفت که افراد ممکن است به نحوهی اجرای مفاد اسناد رسمی اعتراض داشته باشند و برای این منظور دو راه وجود دارد:
.اعتراض به رئیس ثبت – معرتض میتواند ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ نظریه رئیس ثبت، اعتراض خود را به هیأت نظارت ثبت استان تقدیم کند.
.طرح دعوا در دادگاه – در صورتی که اعتراض به عملیات اجرایی مبتنی بر سند عادی باشد، معترض باید دادخواست خود را به دادگاه صالح ارائه دهد.