ابتدا بر روی فرم زیر کلیک راست می نمایید سپش با با انتخاب گزینه Save as آنرا را دانلود نمایید و سپس پس از پرینت فرم ، داخل فرم را به شرح ذیل پرنمایید.
در شرح دادخواست می نویسید:با عرض سلام و تحیت احتراما به استحضار عالی میرساند:
باسلام و اظهار ادب و احترام
به استحضارعالی معروض میدارد:
اینجانب به موجب یک فقره چک به شماره ………………… مورخ …………………… صادره از حساب جاری شماره ……………………. مورخ ………………………… عهده بانک ……………………. شعبه …………………….. مبلغ ……………………… ریال ازخوانده طلبکارمیباشم که به لحاظ عدم تادیه برگشت خورده و گواهینمامه عدم پرداخت به شماره ……………………… مورخ ………………….. بانک محال علیه ضمیمه دادخواست تقدیم شده است. لهذا با ارائه اصل لاشه چک و گواهینامه عدم پرداخت که به علت …………………….. صادرگردیدهاست با وصف طلبکاری مسلم اینجانب دارنده چک از خوانده واستصحاب طلب ومراجعات مکررجهت حصول خواسته تاکنون بلانتیجه وایشان از پرداخت و تادیه خودداری می ورزند.
فلذابا تقدیم این دادخواست به منظورحفظ حقوق اینجانب و جلوگیری ازتضییع وتفریط خواسته، بدواصدورقرارتامین خواسته ومتعاقب آن مستندابه طول سررسید و مواد310 و 313 قانون تجارت و تبصره 2 قانون صدور چک و مواد 198و 519 قانون آیین دادرسی مدنی و من جمله سایراصول و موادقانونی مرتبط رسیدگی و صدورحکم بر محکومیت خوانده به پرداخت م
در بخش خواسته یا موضوع وبهای آن می نویسید:
1- مطالبه وجه چک بشماره…..مورخ…..مبلغ…..ریال ازحساب جاری بانک…..شعبه…..2- پرداخت کلیه خسارات قانونی من جمله خسارت تاخیرتادیه ازتاریخ سررسید چک تا زمان وصول خواسته و هزینه دادرسی و…
3-تأمین خواسته
در بخش دلائل و منظمات داخواست می نویسید:
1-تصویرمصدق چک 2-تصویر مصدق گواهینامه عدم پرداخت صادره از بانک 3-تصویر مصدق اظهارنامه تاریخ… 4-دلایل ابرازی ذیل
سپس فرم بالا را به دادسرا تحویل خواهید داد.
بر اساس ماده 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است. این ماده که دارای چند بند است، می گوید:’ حد زنا در موارد زیر قتل است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست …. بند د – زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است.’
تجاوز به عنف
تجاوز به عنف جرمی است که در ردیف مجازات های جنایی است. در کشورهای دیگر از لحاظ میزان مجازات به جنایت، جنحه و خلاف طبقه بندی شده اند. تجاوز به عنف در همه کشورها مجازات شدیدی دارد و به جنایت مربوط است. در قانون جمهوری اسلامی ایران در ماده 82 قانون مجازات اسلامی مجازات تجاوز به عنف اعدام است.
مقصود از تجاوز به عنف چیست و چه نوع رابطه جنسی تجاوز محسوب میشود؟
عنف در لغت به معنی خشونت و زور است و منظور از اصطلاح تجاوز به عنف انجام نزدیکی جنسی بدون رضایت زن و با استفاده از قهر و غلبه است. البته باید توجه داشت که اثبات بدون رضایت و خواست قربانی بودن نزدیکی جنسی برعهده قربانی است که این موضوع مشکلاتی را در روند رسیدگی به این پروندهها به وجود آورده است. درعینحال باید توجه داشت که تجاوز به عنف تنها در چهارچوب رابطه خارج از چهارچوب مشروع ازدواج _ اعم از دائم و موقت ــ به رسمیت شناخته شده است؛ به عبارت دیگر تجاوز به عنف نوعی از زنا است که همراه با عدم رضایت و خواست قربانی باشد. بنابراین توسل به خشونت جنسی در روابط میان زن و شوهر تجاوز به عنف محسوب نمیگردد.
ریشه های تجاوز به عنف چیست؟
در واقع تجاوز جنسی نوعی انحراف جنسی است که شخص به این دلیل که نمیتواند از طرق عادی و با ایجاد رابطه انسانی، مشروع و قانونمند نیازهای خود را برطرف کند، با تمسک به زور و جبر و خلاف میل طرف مقابل به تمامیت جنسی وی تعرض میکند.
آنچه مشخص است ریشه یابی و بررسی علل وقوع چنین جرایم وحشیانه ای است، امر مهمی که هیچ گاه در کشور ما و توسط مسئولین مورد توجه قرار نگرفته است.
تجاوز جنسی محصول یک اختلال شخصیت و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی فرد بوده و در واقع به نوعی در دوران رشد روانی وی یعنی دوران دهانی، دفعی، سالوس، نهفتگی و بلوغ در او پدید آمده است و در زمان جوانی و میانسالی خودنمایی میکند
جرایم جنسی عمدتا ارتباط تنگاتنگی با شرایط سنی، فرهنگی و اقتصادی مرتکبان دارد؛ البته این نوع جرایم در اکثر کشورهای جهان وجود دارد.تجاوزات جنسی و بهطور مشخص تجاوز به عنف از جمله جرایمی هستند که از قدیمالایام یعنی زمانی که بشر زندگی جمعی خود را آغاز کرد تا به امروز وجود داشته و هماکنون نیز در کشورها و جوامع مختلف با انگیزههای متفاوت ارتکاب مییابد.
تجاوز جنسی به عنوان یک بزه معمولا به صور مختلف در قالب کودکآزاری از نوع آزار جنسی، زنای با محارم، سادیسم جنسی، پورنوگرافی و عورتنمایی انجام میشود و در دو حالت ماسوخیسم و یا سادیسم یعنی خودآزاری و دیگرآزاری خودنمایی میکند.افرادی که دست به تجاوز جنسی میزنند، صرفا کسانی نیستند که نمیتوانند رابطه جنسی با جنس مخالف یا حتی با جنس موافق برقرار کنند بلکه حتی در میان افرادی که دارای همسر و فرزند هستند این نوع جرایم دیده میشود.مطالعه پروندههایی که به صورت سریالی منجر به مرگ افراد میشود در کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی ایران نشاندهنده این است که مهاجم بعد از شناسایی قربانی در فرصتی مناسب ضمن تعرض جنسی، آزار و اذیت و حتی ربایش قربانی، او را به قتل میرساند؛ لذا در یک جمعبندی کلی میتوان گفت تجاوز جنسی محصول یک اختلال شخصیت و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی فرد بوده و در واقع به نوعی در دوران رشد روانی وی یعنی دوران دهانی، دفعی، سالوس، نهفتگی و بلوغ در او پدید آمده است و در زمان جوانی و میانسالی خودنمایی میکند.
در مجموع تعرضات جنسی توسط افرادی انجام میشود که از لحاظ شخصیتی و روانی متعادل نیستند یا خود، قربانیان خشونت جنسی در دوران کودکی توسط افراد فامیل یا غریبه بودهاند یا اینکه مورد ضرب و شتم پدر و مادر قرار گرفتهاند و از جنس مخالف کینه به دل دارند یا به دلیل آموزهها یا آموزشهای اعتقادی و باورهایی که به صورت غلط به آنها منتقل شده با دید این که جامعه را از این مفاسد پاک کنند، دست به ارتکاب این جرایم میزنند.
بر اساس ماده 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است. این ماده که دارای چند بند است، می گوید:’ حد زنا در موارد زیر قتل است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست …. بند د – زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است’
حکم تجاوز به عنف
در حالی که مسئولان قضایی کشور و استان وعده رسیدگی سریع و قاطع به پرونده ‘متجاوزان به عنف’ و مرتکبان جرایم منافی عفت عمومی و امنیت جامعه را دادهاند، پرسشی که شاید برای بسیاری از مردم مطرح شده باشد، این است که حکم قانونی مجازات چنین جرائمی چیست؟
فقه اسلام و قانون مجازات اسلامی، به صراحت مجازات ارتکاب چنین جرمی را ‘مرگ’ و ‘اعدام’ در نظر گرفته است.
بر اساس ماده 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است. این ماده که دارای چند بند است، می گوید:’ حد زنا در موارد زیر قتل است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست …. بند د – زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است.’
به این ترتیب قانونگذار، مجازات سنگینی برای این جرم تعیین کرده است.
اما نکته مهمی که در مورد تجاوز به عنف مطرح می شود، موضوع اثبات زنا و از آن مهمتر اثبات این است که آیا زنا بدون رضایت زن و با قهر و غلبه صورت گرفته است یا خیر؟ و اثبات این موضوع نیز بر عهده قربانی است. بنابراین، اگر چنانچه زنا مورد انکار مرد باشد زن باید آن را اثبات کند و در عین حال باید ثابت کند که نزدیکی بدون رضایت وی رخ داده است.
اثبات جرم تجاوز به عنف
باید متهم در نزد قاضی 4 بار اقرار کند و اقرارهای وی در نزد پلیس ملاک رای قاضی نیست. همچنین طبق ماده 120 قانون مجازات اسلامی یکی از شرایط اثبات زنا، علم قاضی است که از طریق متعارف حاصل می شود، یعنی این که قاضی می تواند با توجه به اقرارهای کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند و سایر قرائن و شواهد، جرم متهم را زنای به عنف تشخیص داده و حکم صادر کند.
ممکن است متهم ابتدا نزد قاضی اقرار ولی بعد انکار کند که این جا قاضی می تواند با استفاده از علم خود حکم صادر کند. یکی از راه های دیگر اثبات جرم، حضور 4 شاهد می باشد.: زمانی که 4 شاهد برای اثبات جرم وجود نداشته باشد، قاضی می تواند به علم خود رجوع کند.
اما آیا اقرار زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند، نمی تواند دلیلی محکم برای صدور حکم از سوی قاضی شود.؟
طبق شرع و قاعده حقوقی اقرار هر کسی علیه خودش نافذ است ولی اقرار زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند، برای علم قاضی مهم است و جزو قرائن و شواهد محسوب می شود.
مدعی العموم همان دادستان می باشد یعنی مدعیان عمومی صاحب منصبانی هستند که برای حفظ حقوق عامه و نظارت در اجرای قوانین موافق مقررات قانونی انجام وظیفه می کنند به زبان ساده تر می توان گفت مدعی العموم یا همان دادستان شخصی به نمایندگی از طرف کل مردم است که به فرض شخصی که مرتکب قتل شده و شاکی خصوصی ندارد مدعی العموم یا همان دادستان اختیار این را دارد که به عنوان مدعی العموم آن شخص را مجازات کند.
ضمانت اجرای شرط فعل که الزام میباشد و اگر الزام ممکن نشد حق فسخ خواهد بود ناظر بر تعدد مطلوب است بعبارتی ماده ۲۳۷ و ۲۳۸ و ۲۳۹ قانون مدنی ناظر بر شرط فعل در تعدد مطلوب است
ولی شرط فعل وحدت مطلوب ضمانت اجرایش فسخ میباشد به دلیل ماده ۲۴۰ ق.م
من در دوران بارداری در یک درگیری محلی توسط یکی از همسایگان در اثر ضربه چوبی که به شکم بنده وارد شد، به مدت یک هفته در بیمارستان بستری بوده ام و حالا پس از وضع حمل متوجه شده ام بچه من نقص و عیب پیدا کرده است.
آیا میتوانم شکایت نمایم؟
سلام.طبق ماده 306 قانون جدید مجازات اسلامی
جنایت عمدی بر جنین، هرچند پس از حلول روح باشد، موجب قصاص نیست. در این صورت مرتکب،علاوه بر پراخت دیه به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود.
اگر جنینی زنده متولد شود و دارای قابلیت ادامۀ حیات باشد و جنایت قبل از تولد، منجر به مرگ یا نقص او بعد از تولد شود و یا نقص او بعد از تولد باقی بماند، قصاص ثابت است.
باید حتما جنایت قبل از تولد منجر به نقص یا مرگ جنین گردد و اگر در اثر امر دیگری غیر از جنایت قبل از تولد باشد نمی توان شکایت نماید. موفق وموید
آیا سوار شدن پسر و دختر نامحرم در یک ماشین و خلوت کردن با یکدیگر جرم است؟
پاسخ .بنابر ماده 637 قانون مجازات اسلامی، «هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا 99 ضربه محکوم خواهند شد».
در نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره 3880/7 به تاریخ 1381/4/19 آمده است: «رابطه نامشروع ، موضوع ماده 637 ق . م . ا . در قانون تعریف نشده. مع هذا، همانطور که از عنوان آن بر می آید عملی دو جانبه یعنی توافق دو نفر (زن و مرد) اجنبی بر نوعی از روابط جنسی ناقص غیراز زنا و امثال آن است. بنابراین صرف مکالمه تلفنی، قدم زدن در پارک یا خیابان، مکاتبه و ... رابطه نامشروع به معنی یادشده به شمار نمی آید».
با این وجود، رای مشورتی برای قضات محترم دادگاه ها الزامی نیست و این امکان وجود دارد که برخی این امر را مصداق رابطه نامشروع مادون زنا دانسته و حکم مجازات صادر کنند.موفق وموید
*1. چنانچه یکی از طرفین حادثه درخواست ارائه کروکی داشته باشد و یا مسافر باشد.
*2. چنانچه میزان خسارت وارده بیش از میزان تعهد بیمه نامه مقصر باشد؛ کروکی غیر سازشی ترسیم گردد.
*3. چنانچه تصادف وسیله نقلیه با شیء ثابت (تیر چراغ برق - گاردریل و ...) باشد؛ کروکی غیر سازشی ترسیم گردد.
*4. هرگاه یکی از طرفین تصادف حرکت با دنده عقب داشته باشد.
*5. تصادفات جلو به جلو (شاخ به شاخ) باشد.
*6. هرگاه یکی از طرفین تصادف موتور سیکلت باشد و یا هر دوطرف تصادف موتور سیکلت باشند.
*7. چنانچه یکی از طرفین تصادف وسیله نقلیه سنگین (اتوبوس و یا کامیون و ...) باشد.
*8. هرگاه تصادف بین سه وسیله نقلیه یا بیشتر از سه وسیله واقع شده باشد.
*9. در تصادف چند مرحله ای (هرگاه وسیله ای بعد از برخورد با وسیله دیگر به خارج از سطح راه پرتاب و یا جدول و درخت و تیر برق و ... برخورد نموده باشد).
*10. بعلت عبور یکی از طرفین تصادف از چراغ قرمز تصادف حادث شده باشد. (برای بررسی حق تقدم عبور)
*11. هرگاه یکی از طرفین تصادف وسیله نقلیه نظامی باشد.
*12. هرگاه یکی از طرفین فاقد مدارک لازم رانندگی (گواهینامه یا بیمه نامه معتبر و ...) باشد.
*13. چنانچه بین تاریخ صدور بیمه نامه ها ناپیوستگی باشد و تاریخ صدور بیمه نامه جدید نزدیک به تاریخ تصادف باشد.
*14.چنانچه وسیله نقلیه مقصر دارای بیمه نامه بدنه باشد و یا بخواهد برای بار دوم از بیمه نامه بدنه استفاده کند.
*15. چنانچه یکی از طرفین به نظر کار شناس اعتراض داشته باشد کروکی غیرسازشی ترسیم می گردد.
*16. چنانچه حادثه جرحی و یا فوتی باشد.
تکلیف دارنده سند معارض این است که برای تعیین تکلیف اسناد متعارض، مبادرت به طرح دعوای ابطال سند مالکیت در دادگاه کند. از طرف دیگر تا تعیین تکلیف سند ثبت مقدم، دارنده سند معارض حق انجام معامله نسبت به مورد سند مالکیت خود را ندارد و اگر چنین معاملهای انجام دهد، هم دارنده سند و هم سردفتر مشمول مجازات موضوع ماده ۶ لایحه قانونی سال ۱۳۳۳ خواهند شد. سردفتر به انفصال ابد از شغل سردفتری محکوم خواهد شد. البته باید توجه داشت که دارنده سند معارض میتواند حقوق متصوره خودش را منتقل کند.
✏️آیا دارنده سند ثبت مقدم هم همین تکالیف را دارد؟
خیر. تکلیف طرح دعوا خاص دارنده سند مالکیت ثبت موخر است؛ اگرچه دارنده سند ثبت مقدم هم در استفاده از سند خود دشواریهایی خواهد داشت از جمله اینکه هر چند وی میتواند ملک خود را معامله کند، دفاتر اسناد رسمی مکلفند در متن سند قید کنند که نسبت به مورد معامله سند معارض وجود دارد. از طرف دیگر تا زمانی هم که تکلیف سند معارض طبق حکم نهایی دادگاه مشخص نشود به خریدار و خریداران بعدی سند مالکیت جدید داده نمیشود. از این رو، اگر دارنده سند معارض یعنی سند ثبت موخر مبادرت به طرح دعوا نکند، دارنده سند ثبت مقدم ناچار از طرح دعوای ابطال خواهد بود تا هم تکلیف تعارض اسناد تعیین شود و هم بتواند به آسانی ملک خود را مورد معامله قرار دهد و در صورت لزوم برای خریدار هم سند جدید صادر شود.
✏️کدام مراجع صلاحیت رسیدگی دارند؟
مرجع صالح برای رسیدگی به دعوای دارنده سند معارض، دادگاه حقوقی محل وقوع ملک متنازع فیه است.
✏️ سازوکاری که بتوان از این نوع معاملات پیشگیری کرد، چیست؟
بحث سند مالکیت معارض با بحث معاملات معارض متفاوت است و نباید این دو را با هم خلط کرد، هر چند که تعارض در اسناد مالکیت خواه ناخواه منجر به نوعی از معاملات معارض هم خواهد شد. از این حیث و در چارچوب بحث خودمان راه جلوگیری از معاملات معارض، صادرنکردن اسناد معارض یا تعیین تکلیف هر چه سریعتر آنهاست. منع دارنده سند معارض از معامله نسبت به مورد سند که به آن اشاره کردم و همین طور قید وجود سند معارض در سند انتقال توسط دفاتر اسناد رسمی هم به منظور جلوگیری از چنین معاملاتی پیش بینی شده است.
اگر دو سند مالکیت، جزئا یا کلا از حیث اصل ملکی که موضوع آنهاست یا از حیث حدود ملک یا حقوق ارتفاقی با هم تعارض داشته باشند و این تعارض با رأی هیات نظارت موضوع ماده ۶ قانون ثبت احراز شود، سند مالکیتی که ثبت آن نسبت به دیگری موخر است سند مالکیت معارض تلقی میشود. به عبارت دیگر در مورد تعارض میان اسناد مالکیت، مطابق فرض اولیه قانون که در بند ۱ ماده ۳ لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب ۱۳۳۳ بیان شده است، سندی که زودتر ثبت شده باشد تا زمانی که به موجب حکم نهایی دادگاه ابطال نشده باشد، علی الاصول معتبر تلقی میشود و سندی که پس از آن ثبت شده است، سند مالکیت ثبت موخر نامیده میشود و تا زمانی که حکم نهایی از دادگاه به صحت آن صادر نشده باشد، نامتعبر دانسته میشود.
✏️وظیفه اداره ثبت در مورد اسناد معارض چیست؟
ادارات ثبت موظف هستند به محض اطلاع از وجود اسناد مالکیت متعارض مشخصات آنها را به موجب بخشنامهای به دفاتر اسناد رسمی حوزه خود ابلاغ کنند. همچنین باید گزارش کار را به طور روشن و بدون ابهام به هیات نظارت بفرستند. پس از احراز مراتب تعارض اسناد از سوی هیات نظارت (یا حسب مورد شورای عالی ثبت)، اداره ثبت باید مراتب را کتبا به دارنده سند مالکیت موخرالصدور که سند معارض محسوب میشود ابلاغ و به او اخطار کند که ظرف حداکثر دو ماه به دادگاه صالح محل وقوع ملک مراجعه و اقامه دعوا کند و گواهی اقامه دعوا را به اداره ثبت محل تسلیم و رسید اخذ کند.
✏️ دارنده سند مزبور چه دعوایی را باید اقامه کند؟
حسب مورد دعوای ابطال کلی یا جزئی سند مالکیت ثبت مقدم و بالتبع صحت سند خودش که ثبت موخر است، قابل طرح است. مطابق تبصره ماده ۵ لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض دادگاه بعد از رسیدگیهای لازم هر یک از دو سند متعارض را که تشخیص دهد جریان ثبتی آن بر طبق مقررات صحیحا انجام شده است، مشخص میکند و حکم به ابطال سند مالکیت دیگر خواهد داد. این بدین معناست که دادگاه در رسیدگی به چنین دعوایی اصولا مأخوذ به خواسته مصرح در دادخواست که ابطال سند ثبت مقدم است، نیست و آن سندی را که جریان ثبتی آن را صحیح تشخیص دهد تعیین و سند دیگر را که جریان ثبتی آن را صحیح تشخیص نداده است اعم از اینکه سند ثبت مقدم یا ثبت موخر باشد ابطال میکند. به عبارت دیگر اینکه دارنده سند ثبت موخر دعوای ابطال سند ثبت مقدم را طرح میکند، اما ممکن است نتیجه دعوا ابطال سند خودش باشد. چنین ترتیبی جزو استثنائات بر قاعدهای است در آیین دادرسی مدنی که مطابق آن دادگاه محدود و مأخوذ به خواسته مندرج در دادخواست است. مطابق این قاعده که در ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی انعکاس یافته است، در مانحنفیه دادگاه یا باید حکم به ابطال سند ثبت مقدم بدهد یا حکم به رد دعوای ابطال؛ اما چنانکه گفته شد با توجه به مفاد تبصره ماده ۵ در اینجا دادگاه مکلف است در هر حال یکی از دو سند مالکیت را ابطال کند اگرچه آن سند مالکیت متعلق به خواهان باشد و دعوای ابطال آن طرح نشده باشد.
مُساقات یکی از عقود و قراردادهایی است که شرایط و ویژگیهای آن در قانون مدنی ایران در مواد ۵۴۳ تا ۵۴۵ بیان شده است (در اصطلاح یکی از عقود معین است). در این گفتار کوتاه سعی داریم تا با ویژگیهای اصلی قرارداد مساقات آشنا شویم.
مساقات در لغت به معنای آبیاری کردن است. در مفهوم فقهی و حقوقی هم مساقات چندان از این معنا دور نیفتاده است. در مفهوم حقوقی، مساقات به معنای «نگهداری از درختان و بوتههای موجود در باغ و تقسیم منافع و ثمرهی این درختان است».
درواقع در این قرارداد، فردی که صاحب باغ یا ملک است، با دیگری قرارداد میبندد که به درختان باغ او رسیدگی نماید (آنها را آبیاری کند و دیگر مواظبتهای معمول را از درختان باغ بهعمل آورد) و درمقابل، درصد و سهمی از محصول و ثمرهی را دریافت کند. به کسی که وظیفهی مواظبت و نگهداری از باغ را برعهده دارد «عامل» گفته میشود؛ بنابراین مساقات قراردادی است میان مالک و عامل که در آن عامل متعهد میشود از درختان و باغ نگهداری کند و درمقابل در محصول باغ شریک شود؛ یکی باغ را در اختیار میگذارد و دیگری عملی را انجام میدهد و درنهایت در محصول نهایی شریک هستند و بر محصول مالکیت مشاع دارند (نسبت مالکیت هرکدام در محصول نهایی بسته به توافق طرفین است).
مساقات هم مانند اغلب قراردادها باید دارای مدت مشخصی باشد و پس از اتمام این مدت خاتمه یابد. باید توجه داشت که مساقات در زمرهی عقود لازم (یکی ازانواع عقوددرقانون مدنی) دستهبندی میشود. به این معنی که پس از انعقاد این قرارداد، هیچکدام از طرفین نمیتوانند قرارداد را برهم بزنند، مگر در موارد محدود و مشخص قانونی. حتی اگر در اثنای قرارداد یکی از طرفین فوت کند، باز هم قرارداد به قوت خود باقی است.
اگر به هر دلیلی قراردادی که میان طرفین بسته شده است، باطل باشد (مثلا یکی از طرفین در زمان انعقاد عقد، ارادهی سالمی نداشته باشد) در این صورت تمام محصول متعلق به مالک خواهد بود و عامل دیگر مستحق سهم مشاعی از محصول نیست، بلکه مالک باید با درنظر گرفتن عرف، به عامل اجرت المثل و حقالزحمه پرداخت نماید.
عقد توافق دو اراده برای ایجاد یک اثر حقوقی است. این اثر حقوقی میتواند ایجاد مالکیت برای یک شخص در عقد بیع، برقراری رابطهی زوجیت میان طرفین در عقدنکاح و … باشد.
عقود تقسیمبندیهای مختلفی دارند که برخی در قانون مدنی ایران مطرح شده است و برخی هم ذکر نشده است. در ادامهی این مقاله میخواهیم با انواع عقود در قانون اساسی آشنا شویم.
عقد لازم عقدی است که هیچیک از طرفین معامله نمیتوانند آن را برهم بزنند جز در موارد خاصی که قانون معین کرده است؛ این موارد خاص میتواند استفاده از خیارات قانونی باشد؛ مانند عقد بیع و اجاره؛ در عقد بیع هیچیک از بایع و مشتری حق برهم زدن معامله را بدون رضایت دیگری ندارد، مگر در مواردی که قانون معین کرده است، مثلا چنانچه بایع، مغبون (فریبخورده) شده باشد و این غَبن فاحش باشد میتواند قانونا و با استناد به خیار غبن معامله را فسخ کند. در مورد خیار غبن بد نیست بدانید یکی از انواع خیارات قانونی است که به طرفین معامله حق میدهد چنانچه از معامله ضرر کرده باشند و این ضرر از دید عرف قابل چشمپوشی نباشد و در اصطلاح فاحش باشد، عقد را فسخ کنند. عقد جایز عقدی است که هریک از طرفین هر زمان که بخواهند میتوانند معامله را یکطرفه برهم بزنند. عقودی جایز هستند که قانونگذار به جایز بودن آن تصریح کرده باشد در غیر این صورت آن عقد لازم تلقی میشود. عقد وکالت، شرکت، عاریه و … مثالهایی از عقود جایز هستند.
عقد جایز علاوه بر آنکه قابلیت فسخ کردن از جانب هریک از طرفین را دارد، مطابق قانون با مرگ یا جنون هریک از طرفین نیز منفسخ میشود. مثلا در عقد وکالت اگر وکیل یا موکل بمیرند یا دیوانه شوند عقد خودبهخود از بین میرود اما برعکس در یک عقد لازم مانند اجاره، مرگ طرفینِ عقد تأثیری در سرنوشت عقد ندارد و عقد هم چنان پابرجاست.
انحلال یک عقد به سه شکل ممکن است اتفاق بیفتد که مختصرا به آنها اشاره میکنیم:
عقدی است که برای طرفین معامله یا برای شخص ثالثی اختیار فسخ معامله پیشبینی شده باشد. خیار در لغت به معنای اختیار است و عقد خیاری عبارت است از عقدی که در آن برای یکی از طرفین یا هردو یا شخص ثالثی اختیار برهم زدن معامله شرط شده باشد. این خیار را خیار شرط میگویند. عقد خیاری یک عقد لازم محسوب میشود از آن جهت که عقد جایز هر زمان بدون شرط و شروطی قابل فسخ و برهم زدن است؛ بنابراین اساسا نیازی بهشرط فسخ ندارد. مثلا چنانچه در عقد اجاره که یک عقد لازم است شرط شود که هریک از طرفین معامله یا هردو یا شخص ثالث تا مدت معینی اختیار برهم زدن معامله را دارد این عقد یک عقد خیاری لازم تلقی میشود. درواقع عقد خیاری تقسیم دیگری از عقود نیست بلکه یک عقد لازم است که در آن شرط خیار شده است.
عقد منجز عقدی است که طرفین عقد اثر ناشی از عقد را بدون هیچ قید و شرطی بهوجود آورند و چنانچه این اثر را موکول بهشرط دیگری کنند عقد معلق خواهد بود. به بیان سادهتر در عقد منجز توافق طرفین حاصلشده و اثر عقد نیز به وجود آمده است مثل اینکه شخصی ملک خود را به دیگری بفروشد و آن را به او تملیک نماید. در اینجا تملیک اثر عقد است و ما میبینیم که این اثر بعد از توافق طرفین آمده و موکول به شرطی نشده است؛ اما در عقد معلق طرفین با دو ارادهی آزاد باهم توافق میکنند و عقد منعقد میشود اما اثر عقد منوط به امر دیگری است و تا زمانی که آن امر واقع نشود هیچ اثری بر عقد مترتب نخواهد شد. مثل اینکه پدری به پسر خود بگوید چنانچه در کنکور وکالت قبول شوی ماشینم را به تو هبه میکنم و پسرش نیز قبول کند. در اینجا با ایجاب و قبول طرفین، عقد هبه واقع شده است اما اثر عقد (انتقال اتومبیل به پسر) منوط به قبولی وی در کنکور وکالت است و تا زمانی که این امر محقق نشود هیچ اثری بر عقد بار نمیشود.
عقد معوض عقدی است که در آن یکی از طرفین مالی را بهطرف دیگر میدهد و درازای آن مالی دریافت میکند. درواقع عقد معوض مبادلهی مال با مال است و هریک از طرفین تلاش میکنند تا از معامله بیشتر سود کنند و کمتر زیان ببینند، مانند بیع. اما عقد غیرمعوض یا مجانی عقدی است که در آن یکی از طرفین مالی به دیگری میدهد بدون آنکه چیزی در مقابل آن دریافت کند؛ بنابراین طرفین به دنبال سود و زیان نیستند؛ مانند عقد هبه که یک عقد مجانی است. در عقود مجانی شخصیت طرف معامله بسیار مهم است؛ به بیان دیگر علت عمدهی عقد، شخصیت طرف عقد است زیرا انسان مال خود را به هرکسی نمیبخشد بلکه به علت حرمت و علاقهای که برای یک انسان قائل است حاضر میشود مال خود را بلاعوض در اختیار او قرار دهد. ولی در عقود معوض شخصیت طرفین مهم نیست زیرا دادوستد صورت میگیرد و طرفین به دنبال کسب سود بیشتر هستند و مهم نیست که این سود از جانب چه شخصی باشد.
عقد رضایی عقدی است که با توافق طرفین واقع میشود بدون اینکه تشریفات خاصی مثل تنظیم سند مدنظر قانونگذار باشد مانند عقد وکالت یا اجاره، با این توضیح که در اجاره، تنظیم سند اعم از رسمی یا عادی ضروری نیست و وقوع اجاره را با ادلهی دیگری ازجمله شهادت شهود نیز میتوان اثبات کرد، درواقع آنچه مهم است رضایت و قصد طرفین است؛ اما عقد تشریفاتی نیازمند رعایت تشریفات خاصی است که اگر رعایت نشود عقدی واقع نمیشود؛ درواقع برای تحقق عقد حتما باید تشریفات خاصی که قانونگذار معین کرده است رعایت شود؛ مانند انتقال سهام شرکتهایی با مسئولیت محدود که این نقل و انتقال حتما باید با تنظیم سند رسمی صورت گیرد در غیر این صورت این انتقال باطل است.
و اما عقد عینی عقدی است که علاوه بر ایجاب و قبول طرفین نیازمند قبض مورد معامله است؛ مانند هبه و رهن. قبض در عقود عینی شرط صحت و تحقق معامله است؛ اما از دیگر اکثر حقوقدانان قبض در عقود عینی جزو تشریفات محسوب نمیشود و عقود عینی رضایی هستند. هرچند که در این باره اختلاف عقیده وجود دارد.
عقد معین عقدی است که نام معینی دارد و در قانون مدنی یا سایر قوانین و مقررات احکام و شرایط ویژهای برای آنها مقررشده است مانند بیع، اجاره، وکالت، هبه، ودیعه، شرکت، مضاربه، بیمه و … .
اما عقد غیرمعین عقدی است که نام و شرایط خاصی در قانون برای آنها وجود ندارد و بر اساس اصل آزادی قراردادها (مادهی ۱۰ قانون مدنی) در صورتی که برخلاف نظم عمومی جامعه نباشند معتبر شناخته میشوند؛ مانند قراردادی که یک مدرس در یک مؤسسهی آموزشی برای تدریس منعقد میکند.
عقد تملیکی عقدی است که بهموجب آن مالی از مالکیت یک شخص به مالکیت شخص دیگر منتقل میشود مانند عقد قرض که بهموجب آن مال از مالکیت شخص قرض دهنده به مالکیت شخص مقروض درمیآید و در مقابل عقد عهدی، عقدی است که بهموجب آن برای طرفین عقد تعهد حاصل میشود مانند اینکه شخصی بهموجب قرارداد متعهد میگردد که یک تابلو برای طرف مقابل نقاشی کند، یا خانهای برای او بسازد و … به بیان سادهتر در عقد تملیکی اثر عقد انتقال مالکیت از یک طرف بهطرف دیگر است و در عقد عهدی اثر عقد ایجاد تعهد، انتقال تعهد یا اسقاط تعهد برای طرفین معامله است؛ مانند عقد ضمانت، حواله یا کفالت. اگر در عقد عهدی برای هر دو طرف تعهد ایجاد شود به آن عقد تعاهدی گویند مانند قولنامههای رایج تعهد به فروش ملک و چنانچه تعهد فقط برای یکی از طرفین ایجاد شود به آن عقد یک تعهدی میگویند مانند تعهد به عدم فروش.
قرارداد الحاقی قراردادی است که معمولا بهصورت چاپی بوده و توسط عرضهکنندهی یک کالا یا خدمات که دارای قدرت انحصاری کاملا برتری است تنظیم و به مصرفکنندهی آن کالا یا خدمات ارائه میشود، درحالیکه مصرفکننده یا باید آن قرارداد را با همهی شروط قبول کند یا کلا از آن صرفنظر کند. مثلا افرادی که نیاز به تلفن دارند مجبورند به شرکت مخابرات مراجعه کنند، در ابتدای امر شرکت مخابرات به آنها قراردادی از پیش تهیهشده ارائه میکند و از آنها میخواهد با قبول کلیهی شروط، قرارداد را امضا کنند. درواقع مراجعهکننده چارهای ندارد جز اینکه یا قرارداد را با کلیهی شروط آن بپذیرد یا از داشتن خط تلفن انصراف دهد، درواقع چون مصرفکننده نیاز به تلفن دارد چارهای جز قبول قرارداد ندارد، بنابراین در این قراردادها زمینهی گفتوگو میان طرفین قرارداد فراهم نمیشود و طرف فروشنده به دلیل ویژگی انحصارطلب یا قدرت اقتصادی که دارد شرایط خود را بهطرف مقابل تحمیل میکند. به بیان سادهتر ویژگی مهمی که قراردادهای الحاقی دارند این است که اگر آن کالا یا خدمات عرضهشده را میخواهی باید این شرایط را قبول کنی. درواقع طرف فروشنده یا پیشنهادکننده تمام آثار و شروط عقد را به نفع خود تنظیم میکند و مفاد عقد را انشا میکند و طرف مقابل یا آن را میپذیرد یا رد میکند؛ بنابراین هرچند این نوع قراردادها نیز عقد محسوب میشوند اما توافق دو اراده در آنها بیمعناست. در مقابل قراردادهای الحاقی، قراردادهای باارادهی آزاد قرار دارند، بدین معنا که طرفین آزادانه به مذاکره پرداخته و شرایط عقد را تعیین میکنند.
عقود را در اثری که «زمان» در تعیین و اجرای تعهدات ناشی از آن دارد به عقد مستمر و فوری تقسیم میکنند. در عقد فوری اثر عقد در لحظهای که طرفین انتخاب کردهاند ایجاد میشود مانند بیع؛ ولی در عقد مستمر موضوع معامله بهگونهای است که باید در طول مدت معین انجام گردد مانند اجاره و نکاح.
عقود به لحاظ هدف و انگیزهای که طرفین در انشای آن دارند به عقود مغابنی و تسامحی تقسیم میشوند. در عقد مغابنهای طرفین تلاش میکنند تا با بهره بردن از هوش و قدرت چانهزنی سود بیشتری نصیب خود کنند مانند بیع؛ اما عقد مسامحهای مبتنی بر گذشت و چشمپوشی است مثل هبه، بنابراین برای طرفین سود و زیان مهم نیست.
من در دوران بارداری در یک درگیری محلی توسط یکی از همسایگان در اثر ضربه چوبی که به شکم بنده وارد شد، به مدت یک هفته در بیمارستان بستری بوده ام و حالا پس از وضع حمل متوجه شده ام بچه من نقص و عیب پیدا کرده است.
آیا میتوانم شکایت نمایم؟
سلام.طبق ماده 306 قانون جدید مجازات اسلامی
جنایت عمدی بر جنین، هرچند پس از حلول روح باشد، موجب قصاص نیست. در این صورت مرتکب،علاوه بر پراخت دیه به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود.
اگر جنینی زنده متولد شود و دارای قابلیت ادامۀ حیات باشد و جنایت قبل از تولد، منجر به مرگ یا نقص او بعد از تولد شود و یا نقص او بعد از تولد باقی بماند، قصاص ثابت است.
باید حتما جنایت قبل از تولد منجر به نقص یا مرگ جنین گردد و اگر در اثر امر دیگری غیر از جنایت قبل از تولد باشد نمی توان شکایت نماید. موفق وموید
✔️بازپرس، دادرسی است که وظیفه استنطاق از متهمان و همچنین تحقیق از مطلعان را درباره اتهام بر عهده دارد.
🔶 کشف جرم و ممانعت از فرار متهم مهمترین وظایف بازپرس است.
🔶تحقیقات مقدماتی:
👈🏻منظور از «تحقیقات مقدماتی» مجموعه اقدامات قانونی است که بازپرس یا دیگر مقامات قضایی، برای حفظ آثار و علائم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم انجام میدهند. برابر آیین دادرسی کیفری جدید، تحقیقات مقدماتی وقتی آغاز میشود که دادستان آن را به بازپرس ارجاع دهد.
✋🏻👈🏻البته اگر بازپرس خود ناظر وقوع جرم باشد، تحقیقات را نیز خودش شروع میکند، 💥گرچه در این حالت هم باید مراتب را فوری به اطلاع 👈🏻دادستان برساند و در صورت ارجاع دادستان، تحقیقات را ادامه دهد.
🔶بازپرس در حوزه قضایی محل ماموریت خود، با رعایت قوانین ایفای وظیفه میکند و در صورت وجود جهات قانونی، در موارد زیر شروع به تحقیق میکند:
✅جرم در حوزه قضایی محل ماموریت او واقع شده باشد.
✅جرم در حوزه قضایی دیگری واقع شده، اما در حوزه قضایی محل ماموریت او کشف یا متهم در آن حوزه دستگیر شده باشد.
✅جرم در حوزه قضایی دیگری واقع شده، اما متهم یا مظنون به ارتکاب جرم در حوزه قضایی محل ماموریت بازپرس مقیم باشد.
✔️در جرایم تعزیری درجههای 4، 5، 6، 7 و 8 هرگاه با انجام تحقیقات لازم، مرتکب جرم معلوم نشود و 2 سال تمام از وقوع جرم بگذرد، با موافقت دادستان، قرار توقف تحقیقات صادر و پرونده به طور موقت بایگانی شده و مراتب در مواردی که پرونده شاکی دارد، به شاکی ابلاغ میشود.
🔻1ذینفع بودن خواهان
🔻2توجه دعوا به خوانده دعوا
🔻3منجز بودن خواسته
🔻4اهلیت طرفین
🔻5سمت کسی ک دعوا را مطرح میکند
🔻6تقدیم دادخواست👈 اصل مهم در طرح دعوا
یعنی اگر بخواهیم یک دعوا مطرح کنیم ولو با وجود 5 شرط اولیه باید ورقه دادخواست تنظیم کنیم بحث ما این است چگونه دادخواست تنظیم کنیم که ازماده 48 شروع میشود که به توضیح این مواد میپردازیم لطفا ماده های فوق را از کتاب قانون مطالعه کنید
در تنظیم دادخواست به صلاحیت ها باید توجه کنیم که کجا باید دادخواست بدیم
****************************
ماده48 شروع رسیدگی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست میباشد دادخواست به دفتر.....
توضیح ماده فوق:
برخی شهر ها فقط یک دادگاه دارد اگر دادخواست را تنظیم کردیم وبه دادگاه که رفتیم می رویم دفتر دادگاه و دادخواست را ثبت میکنیم اما ممکن است در شهری باشیم که دادگستری شعب متعددی دارد مثلا 10 شعبه وقتی دادخواست را تنظیم کردیم باید در دادگستری سراغ شعبه اول را بگیریم و میریم به دفتر شعبه اول و تقاضای ثبت داد خواست را میکنیم
***********************
*ماده49 مدیر دفتر دادگاه پس از وصول دادخواست باید.......
توضیح ماده فوق:
مدیر دفتر دادخواست را تحویل گرفته و ثبت میکند و شماره میزند و تحویل میدهد
وظیفه مدیر دفتر این است که دادخواست را ثبت کند ولو اینکه ناقص باشد و به شخص خواهان شماره ثبت دهد
************************
ماده50 هرگاه دادگاه دارای شعب متعدد باشد مدیر دفتر..........
توضیح ماده فوق:
در توضیح این ماده به توضیحات ماده 48 توجه کنید
سوال آیا کسی ک ارجاع میکند به شعبه خودش هم میتواند ارجاع کند؟ بله میتواند ریس دادگستری رئیس شعبه اول هم هست هیچ اشکالی ندارد به شعبه خودش هم پرونده ارجاع کند چون شعبه اول هم یک شعبه است و فرقی ندارد
**********************
🔆تعریف عقدقرض:
📝ماده 648 ق. م اینگونه تعریف میکند:قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل قیمت یوم الرد را بدهد.
💯براساس این تعریف 👇🏼
1⃣ موضوع عقد مذکور لزومٱ مال مثلی است
2⃣موضوع قرض تملیک است
🔆اوصاف عقد قرض👇
1⃣لزوم عقد قرض:عقد مذکور عقدی است لازم.موضوع قرض به وام گیرنده تملیک شده است و طرفین پایبند به مفاد عقد هستند
2⃣رضای بودن عقدقرض:اصل بر رضای بودن عقود است و عینی بودن عقد خلاف اصل است و باید قانون به آن تصریح کرده باشد و در عقد قرض تصریح به عینی بودن نشده است
3⃣معاوضی بودن عقدقرض:به دو دلیل 1 عقد مذکور داری دو تعهد است از طرف مقرض تملیک مال مثلی از طرف مقترض تعهد به دادن مثل - 2هردو تعهد در ازاء یک دیگر قرار می گیرند و رابطه علت و معلولی وجود دارد
4⃣تملیکی بودن عقد مذکور:چرا که پس از توافق موضوع عقد به ملکیت وام گیرنده تعلق می گیرد
+اهلیت طرفین:
*مقرض باید برای قرض دادن دارای اهلیت کامل باشد>اگر شخص محجور مال را به دیگری قرض دهد مالکیت منتقل نمی شود و ید نام برده ضمانی خواهد بود. مقترض نیز باید دارای اهلیت کامل باشد
+نکاتی از عقدقرض👇🏼
💯 اگر وام گیرنده تعهد کند که در برابر تملیک مال مثلی بهای آن را بپردازد عقدقرض نیست >موضوع ماده 10 ق. م است
💯به استناد تنزل ارزش پول، وام دهنده نمی تواند مبلغی بیش از آنچه که وام داده است مطالبه کند
💯اگر قیمت مثل مال کاهش یابد باید آخرین قیمت آن داده شود>ماده 312 ق. م
💯در صورتی که شرط شود وام گیرنده دین پولی خود را معادل طلا یا ارز بپردازد قرض نیست ماده 10 است
💯قیم برای مولی علیه حق گرفتن قرض بدون احتیاج و ضرورت ندارد مگر با تصویب >مدعی العموم
💯وام دهنده نمی تواند بگوید عین آن را رد کن بلکه باید مثل آن رد شود لیکن عکس ان اشکالی ندارد
💯شرط اجل در عقد مذکور صحیح است
صرف ارسال پیامک مستهجن، مصداق بزه رابطه نامشروع است. شما می توانید از همسرتان با موضوع شکوائیه «برقراری رابطه نامشروع غیر زنا» به دادسرا شکایت کنید. بر اساس ماده 637 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات، «هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد،مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا نود و نه ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد فقط اکراهکننده تعزیر میشود».
📜 جمعه ۱ تیر، روز قوه قضاییه و حمایت از کارآفرینی، تولید داخلی، امنیت اقتصادی و مبارزه با قاچاق همزمان با روز اصناف
📜شنبه ۲ تیر، روز قوه قضاییه، اطلاعرسانی و ترویج فرهنگ حقوقی
📜یکشنبه ۳ تیر، روز قوه قضاییه و تکریم مراجعان به دستگاه قضایی
📜دوشنبه ۴ تیر، روز قوه قضاییه و تجلیل از قضات و کارکنان دستگاه قضایی
📜سهشنبه ۵ تیر، روز قوه قضاییه و حراست از بیتالمال و مبارزه با مفاسد اجتماعی، اداری و جرایم سازمانیافته همزمان با روز جهانی مواد مخدر
📜چهارشنبه ۶ تیر، روز قوه قضاییه، نظارت، قانونمندی و استقلال قضایی
📜پنجشنبه ۷ تیر، روز قوه قضاییه، ولایتمداری و تجدید میثاق با آرمانهای انقلاب اسلامی
پدری به طرفیت دختر ۱۲ ساله خود دادخواست ملاقات با وی را می دهد، دختر حاضر به ملاقات نیست؛ حال:
۱- آیا اصل دعوا قابل استماع است و دعوای ترافعی شکل گرفته تا قابل استماع باشد؟
۲- چنان چه خواسته پذیرفته و حکم صادر شود، نقض اجرای حکم از سوی خوانده چه ضمانت اجرایی دارد؟
آیا به استناد تبصره ماده ۴۷ از قانون اجرای احکام مدنی می توان برای محکوم علیه مستنکف جریمه قرار داد چون موضوع محکوم به غیرمالی و قائم به شخص است.
✏️نظریه مشورتى شماره ۶۲۸/۹۳/۷-۹۳/۳/۲۰
امتناع طفل یا نوجوان از ملاقات با پدر (خواهان) نقض یک تعهد یا الزام قانونی برای طفل یا نوجوان (فرزند) تلقی نمی شود تا طرح دعوا مطابق ماده ۲ قانون آئین دادرسی (در امور مدنی) مصوب ۱۳۷۹ را توجیه نماید بلکه این امر یک تکلیف اخلاقی است که فاقد ضمانت اجرای حقوقی می باشد و اساساً چنین دعوایی در صورتی که به طرفیت فرزند مطرح گردد، قابلیت استماع را ندارد.