از آنجا که دعوای ابطال رای داور دعوای غیر مالی محسوب می شود بنابراین هزینه دادرسی آنها معادل دعاوی غیر مالی می باشد.
از آنجا که دعوای ابطال رای داور دعوای غیر مالی محسوب می شود بنابراین هزینه دادرسی آنها معادل دعاوی غیر مالی می باشد.
دادگاه رای داور را مورد بررسی ماهوی قرار نمیدهد و تنها به موارد مقرر در قانون برای ابطال رای بسنده می کند.
در مورد رسیدگی به درخواست ابطال دو حالت وجود دارد:
مواردی هستند که نه به صورت حصری بلکه به صورت کلی و عام هر نوع رای داوری صادر شده را ملتزم به رعایت تشریفات میدانند که در صورت فقدان آن با وجود انقضا مدت اعتراض می توان رای اصداری را قابل اعتراض و ابطال دانست.
مطابق ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی هیچ دادگاهی نمی تواند اشخاص زیر را به سمت داور معین نماید مگر با تراضی طرفین
مطابق ماده۴۷۰ و ۴۶۶ قانون آیین دادرسی مدنی این اشخاص هر چند به تراضی نمیتوانند به سمت داوری انتصاب گردند:
مستند قانونی ابطال رای داوری ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی است که بر اساس آن رای داور در موارد زیر باطل است و قدرت اجرایی ندارد در این موارد باید مهلت مقرر قانونی برای اعتراض رعایت گردد که در این ماده به صورت حصری به شرح آمده است
الف) رای صادره مخالف با قوانین موجد حق باشد: در صورتی که رای داور مخالف با قوانین موجد حق باشد یعنی به عبارت دیگر، چنانچه رای داور با قوانین ماهوی معارض باشد رای داور قابلیت اجرا ندارد و باطل است برای مثال چنانچه رای داور مبنی بر صحت قرارداد مجنون صادر گردد رای باطل است. نکته قابل توجه اینکه تنها این مورد از از مواد ماده ۴۸۹ آیین دادرسی مدنی است که جنبه ماهوی دارد.
ب)داور نسبت به مطلبی که موضوع داوری نبوده رای صادر کرده:همانطور که دادگاه نمی تواند خارج از خواسته به موضوع رسیدگی نماید و رای صادر کند رای داور هم خارج از موضوع قرارداد باطل است و فاقد اعتبار بوده و قابلیت اجرایی ندارد.
پ) داور خارج از حدود اختیارات خود را صادر کرده است: در اینصورت فقط آن قسمت از مرگ خارج از اختیارات داور است ابطال می گردد مانند آنکه زمان صدور رای در خصوص نفقه دستور پرداخت مهریه را میدهد در این صورت فقط آن قسمت که مربوط به پرداخت مهریه است ابطال می گردد.
ت) رای داوری پس از انقضای مدت داوری صادر و تسلیم شده باشد:مطابق ماده ۴۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی در صورت داور تعیین می گردد باید موضوع و مدت داوری نیز تعیین و ابلاغ شود.
ث) اگر رای داور با آنچه در دفتر املاک مابین اصحاب دعوا در دفتر اسناد رسمی ثبت شده دارای اعتبار قانونی مخالف باشد. تمامی اسناد رسمی تا زمانی که عدم اعتبار آن از طریق مراجع ذیصلاح اثبات می گردد صدور رای برخلاف از مصادیق مغایرت با بندم ماده ۴۸۹ آیین دادرسی مدنی می باشد و بدون توجه به ویژگی موجه و مدلل بودن رای داوری میباشد.
ج) رای به وسیله داورانی صادر شده باشد که مجاز به صدور رای نبودند: داورانی که به موجب رای دادگاه تا پنج سال از انتخاب شدن به داوری محروم بوده و همچنین تمام کارمندان اداری شاغل در محاکم قضایی و تمامی قضات از جمله این موارد می باشد.
چ) قرارداد رجوع به داوری بی اعتبار بوده باشد: بی اعتباری عقد اصلی موجب بی اعتباری مندرجات قرارداد می شود اگر قرارداد رجوع به داوری بی اعتبار باشد قرارداد داوری نیز بی اعتبار خواهد بود.
قانون حمایت خانواده جدید طلاق توافقی را از ارجاع به داوری مستثنا نموده است. دلیل آن نیز واضح است. زیرا داوری برای سازش و آشتی زوجین پیش بینی شده است و در مورد طلاق توافقی موضوعیتی ندارد. طبق ماده۲۷ قانون فوق، در کلیه موارد درخواست طلاق، به جز طلاق توافقی، دادگاه باید به منظور ایجاد صلح و سازش موضوع را به داوری ارجاع کند. دادگاه در این موارد باید با توجه به نظر داوران رأی صادر و چنانچه آن را نپذیرد، نظریه داوران را با ذکر دلیل رد کند.
همچنین طبق ماده۲۸ قانون مذکور پس از صدور قرار ارجاع امر به داوری، هریک از زوجین مکلفند ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ یک نفر از اقارب متأهل خود را که حداقل سی سال داشته و آشنا به مسائل شرعی و خانوادگی و اجتماعی باشد به عنوان داور به دادگاه معرفی کنند.
خیر- پاسخ به سوال فوق منفی است. مطابق ماده۶۷۵ قانون مدنی؛ دعاوی راجع به اصل نکاح و طلاق وفسخ نکاح و نسب قابل ارجاع به داروی نیست. منظور از اصل طلاق دعاوی راجع به وجود یا صحت نکاح و طلاق و فسخ نکاح و نسب است. به طور مثال اگر یک طرف مدعی بطلان طلاق به علت عدم رعایت شرایط اساسی آن باشد یا ادعا کند که اصلاً طلاقی واقع نشده است و طرف دیگر منکر آن باشد دعوای مربوط به اصل طلاق است که نمی توان آن را به داوری ارجاع کرد. دلیل این استثنا نیز مشخص است زیرا فلسفه پیش بینی داوری این است که اختلاف زن و شوهر برای طلاق به سازش و آشتی منجر گردد و در مورد اصل طلاق و نکاح موضوعیتی ندارد.
برطبق این ماده در هر موردی که داوران یا یکی از آنان درخواست حق الزحمه داوری نمایند دادگاه حق الزحمه متناسبی برای وی تعیین و دستور اخذ آن و پرداخت به داور را خواهد داد. حق الزحمه مقرر در وهله اول از شخصی که داور از سوی وی انتخاب یا برای وی نصب شده باشد دریافت خواهد شد و چنانچه دادگاه مقتضی بداند دستور وصول آن را بالمناصفه از طرفین یا از متقاضی طلاق خواهد داد.
در قانون جدید نحوه عمل حکمین در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات و عدم توفیق داورها در سازش مشخص شده و مقرر گردیده است که در گزارش حکمین مبنی بر عدم امکان سازش باید کلیه شروط ضمن عقد نکاح و مطالب مندرج در اسناد ازدواج و تکلیف سرپرستی فرزندان و صلاحیت زوجین برای سرپرستی اطفال و چگونگی حل و فصل امور مالی زوجین درنظر گرفته شود و گزارش مزبور باید علاوه بر امضای حکمین به امضای زن و شوهر نیز برسد.
در آیین نامه اجرایی داوران منتخب یا منصوب مکلف شده اند حداقل دو جلسه با حضور زوجین تشکیل داده سعی در رفع اختلاف و اصلاح ذات البین نمایند و نیز مقرر گردیده در صورتی که رفع اختلاف به عمل نیامد یا یکی از زوجین از حضور در جلسات خودداری نمود داوران باید با حضور یکی از آنان یا حتی بدون حضور زوجین نسبت به موارد اختلاف رسیدگی و نظر خود را بر امکان یا عدم امکان سازش در مهلت مقرر به دادگاه تسلیم نمایند.
طبق تبصره یک ماده واحده نحوه دعوت و بررسی صلاحیت داورهای زوجین برعهده دادگاه است و آیین نامه اجرایی آن توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رییس قوه قضاییه خواهد رسید. آیین نامه فوق در تاریخ ۲/۱۲/۷۱ به تصویب رییس قوه قضاییه رسید. طبق این آیین نامه پس از صدور قرار ارجاع امر به داوری هریک از زوجین مکلفند ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ تصمیم دادگاه یک نفر از اقارب خود را که واجد شرایط لازم در آیین نامه باشد به عنوان داور به دادگاه معرفی کنند و اگر در بین اقارب فرد واجد شرایطی نباشد یا چنین فردی از پذیرش داوری استنکاف ورزد یا دسترسی به او نباشد هریک از زوجین حق دارند داور خود را از بین سایر افراد واجد شرایط انتخاب و به دادگاه معرفی نمایند. در صورتی که زوجین یا یکی از آنها از انتخاب داور امتناع کنند یا توانایی معرفی داور نداشته باشند دادگاه رأساً مبادرت به تعیین داور یا داوران از بین افراد واجد صلاحیت خواهد نمود. داورها باید از بین کسانی انتخاب شوند که؛
قبل از قانون حمایت خانواده ارجاع اختلافات بین زن و شوهر به داوری در ماده۶۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شده بود. قانون حمایت خانواده به این مساله توجه خاصی مبذول داشت و قواعدی به آن اختصاص داد که هرچند خالی از ایراد نبود ولیکن از قوانین قبلی کامل تر بود. لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص اجاع به داوری را در موردی که شوهربخواهدزن خودراطلاق دهد، مقرر نمود و مقررات حمایت خانواده در مورد داوری نسخ ضمنی شد. طبق ماده۵ قانون حمایت خانواده۵۳؛ دادگاه در صورت تقاضای هر یک از طرفین مکلف است، موضوع دعوی را به استثناء رسیدگی به اصل نکاح و طلاق به یک تا سه داور ارجاع نماید. همچنین دادگاه در صورتی که مقتضی بداند راساً نیز دعوی را به داور ارجاع خواهد کرد. در تبصرة ۲ مادّة ۵ (الحاقی ۲۱/۷/۱۳۶۰) لایحة قانون دادگاه مدنی خاص چنین آمده است: در مواردی که شوهر به استناد مادّة ۱۱۳۳ ق.م. تقاضای طلاق میکند، دادگاه بدواً حسب آیة کریمه: (و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما انّ الله کان علیما خبیراً؛ نساء: ۳۵) موضوع را به داوری ارجاع میکند و در صورتی که بین زوجین سازش حاصل نشود، اجازة طلاق به زوج خواهد داد؛ در مواردی که بین زوجین راجع به طلاق توافق شده باشد، مراجعه به دادگاه لازم نیست.
ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب۱۳۷۰ ضمن تاکید بر داوری جهت حل اختلافات زوجین چنین مقرر داشته: چنانچه اختلاف فیمابین از طریق دادگاه و حکمین از دو طرف که برگزیده دادگاهند حل و فصل نگردید دادگاه با صدور گواهی عدم امکان سازش آنان را به دفاتر رسمی طلاق خواهد فرستاد. از تاریخ تصویب این قانون زوجهایی که قصد طلاق و جدایی از یکدیگر را دارند، بایستی جهت رسیدگی به اختلاف خود به دادگاه مدنی خاص مراجعه و اقامه دعوی نمایند. چنانچه اختلاف فیمابین از طریق دادگاه و حکمین از دو طرف که برگزیدة دادگاهند حل و فصل نگردید، دادگاه با صدور گواهی عدم امکان سازش آنان را به دفاتر رسمی طلاق خواهد فرستاد. قانون اخیر در محاکم اجرا می شود و طبق این قانون داوری در طلاق در محاکم اجباری شده است.
مبنای داوری اراده آزاد طرفین دعواست. رسیدگی به اختلافات از طریق داوری زمانی صورت می گیرد که اصحاب دعوا توافق خود را صراحتاً با انعقاد قراردادی اعلام نمایند. اعلام توافق جهت رجوع به داوری از طرق مختلف صورت می گیرد: قرارداد رجوع به داوری، شرط رجوع به داوری و قرارداد داوری دائمی.
ویژگی اولیه و اساسی داوری این است که داوری امری اختیاری است. داوری روشی است که طرفین برای حل اختلاف خود انتخاب می کنند. همچنین به استناد اصل نسبی بودن قراردادها موافقت نامه داوری تنها بین طرفین داوری که آن را منعقد نموده اند الزامی است. مبنا و اساس داوری، اختیاری بودن آن است یعنی توسل به این روش صرفاً با رضایت و توافق کلیه طرفین اختلاف امکان پذیر است. مداخله اراده ممکن است دو حالت داشته باشد: توافق طرفین اختلاف پس از وقوع اختلاف و محدود به همان مورد اختلاف است که به آن داوری اختیاری می گویند و دیگری توافق قبل از وقوع اختلاف که به آن داوری اجباری می گویند. داوری اختیاری مبتنی است بر «موافقت نامه خاص» که به موجب آن دو طرف اختلاف، توافق می نمایند که حل آن اختلاف را به مرجع ثالثی واگذار کنند چنین موافقت نامه ای، بدان علت که توافق طرفین در آن ظاهر است از هر شکل شبیه به معاهدات بین المللی است پس باید قواعد مربوط به معاهدات رعایت شود. موافقت نامه های خاص، قانون داوری است و احترام به آن و متابعت از آن برای مقام داوری کننده الزامی است. در چنین معاهده ای تراضی و توافق طرفین ثبت می شود، موضوع اختلاف درج می گردد، داور یا داوران انتخاب می شوند و اختیارات آنها مشخص می شود. همچنین قواعد آیین دادرسی تدوین می گردد. در ایران داوری اجباری به دو طریق مطرح شده است: نوع اول این است که برخی از اختلافات به تجویز قانون، الزاماً به داوری ارجاع می شود، نوع دوم این است که طرفین قرارداد به موجب قانون ملزم می شوند در قرارداد خود یک شرط داوری درج کنند. داوری اجباری نوع اول ابتدا در قانون حکمیت مصوب۱۳۰۶پیش بینی شد. طبق ماده۱ این قانون «هرگاه در دعاوی حقوقی یکی از متداعیین محکمه صلح بدایت و تجارت از محکمه تقاضا کند قطع دعوا به طریق حکمیت انجام گیرد، محکمه طرف دیگر دعوا را به موافقت با این تقاضا تکلیف و مطابق مواد ذیل رفتار خواهد کرد مشروط بر این که تقاضای حکمیت تا آخر جلسه اول محاکمه به عمل آمده و دعوا در آن محکمه بدایتاً طرح شده باشد.»
در معنای لغوی «داوری» قضاوت، حکمیت و محاکمه آمده است و در اصطلاح حقوقی نیز حل و فصل اختلاف توسط شخص یا اشخاص ثالثی که صلاحیت خود را برای رسیدگی به اختلاف از قرارداد خصوصی فیمابین طرفین اختلاف کسب می کنند و این شخص یا اشخاص ثالث، داور یا داوران نامیده می شوند تعریف شده. همچنین در ترمینولوژی حقوقی «داوری»، به معنای فصل خصومت توسط غیرقاضی و بدون رعایت تشریفات رسمی رسیدگی و عادی آمده است. داوری ماهیتاً، روشی دوستانه و غیررسمی برای حل اختلاف بوده و به این دلیل آن را سیستم خصوصی قضاوت و احقاق حق هم نامیده اند.
طرفین که بعد از ارجاع امر به داوری یک هفته فرصت دارند که داور معرفی کنند. داوران پس از قبول کتبی و اطلاع به دادگاه، طبق مهلتی که دادگاه تعیین می کند که بستگی به خود دادگاه دارد نظر خود را ارائه می دهند.
در این صورت دادگاه خود داور تعیین می کند اما طرف دیگر باید هزینه آن را بدهد.
اینجانب … داور تعیینی از سوی خانم ب، با توجه به استماع اظهارات و گلایه های دخترم و با توجه به احراز از هم گسیختگی این زندگی و عدم امکان زندگی مشترک با این حجم اختلافات و درگیری ها، طرح پرونده های متعدد در شعب کیفری و حقوقی دادگاه ها و دادسرا ها، و همچنین عدم صلاحدید در مراجعات مکرر دخترم به مراجع انتظامی و قضایی، ادامه زندگی مشترک را به هیچ وجه و صورتی به صلاح طرفین و فرزندان آنها نمی بینم و نظر قطعی به جدایی آنها از یکدیگر دارم.
مراتب جهت انجام هرگونه اقدام مقتضی و صدور حکم طلاق به حضور ایفاد می گردد.
با احترام مجدد