بله این قرار هم در خصوص خوانده و هم در خصوص خواهان دعوا صادر میشود.
بله این قرار هم در خصوص خوانده و هم در خصوص خواهان دعوا صادر میشود.
بله این نوع قرار جزو قرارهای قاطع دعوا میباشد که در صورت صدور آن پرونده دعوا از حوزه رسیدگی در دادگاه خارج میگردد.
قرار عدم اهلیت در صورتی که خواهان یا خوانده دعوا دارای اهلیت نباشند، از سوی دادگاه صادر میشود. اما در برخی موارد خوانده یا خواهان دعوا دارای اهلیت نیستند، اما باز هم امکان صدور قرار عدم اهلیت وجود ندارد. چنانچه یکی از طرفین دعوا که دارای اهلیت نیست یک نماینده قانونی به دادگاه معرفی نماید، امکان صدور قرار عدم اهلیت وجود نخواهد داشت.
برای مثال اگر یک کودک ۱۰ساله خوانده دعوا باشد دارای اهلیت نیست. اما اگر او دارای یک وکیل باشد که ولیاش آن را برگزیده، وکیل از او در دادگاه دفاع خواهد کرد. از این رو امکان صدور قرار عدم اهلیت در خصوص او وجود نخواهد داشت.
اهلیت به معنای رسیدن فرد به سن قانونی، رشید و بالغ بودن و مجنون نبودن او میباشد. دارای اهلیت بودن به افراد اجازه استفاده از برخی حقوق قانونی را میدهد. یکی از حقوقی که ما در قانون دارا هستیم، اقامه دعوا به عنوان خواهان یا دفاع از خود در دادگاه به عنوان خوانده میباشد. حال نکته اینجاست که افراد برای اینکه بتوانند در دادگاه از خود به عنوان خوانده دفاع کنند یا دعوایی را علیه دیگری اقامه نمایند، میبایست دارای اهلیت باشند. چنانچه خواهان دارای اهلیت نباشد، خوانده میتواند نسبت به او ایراد عدم اهلیت وارد نماید.
همچنین بالعکس این موضوع نیز میتواند اتفاق بیفتد. برای مثال اگر خوانده دارای اهلیت قانونی نباشد نیز خواهان این امکان را دارد که نسبت به او ایراد عدم اهلیت وارد نماید. در صورتی که خواهان یا خوانده ایراد عدم اهلیت را نسبت به طرف مقابل خود مطرح نمایند، دادگاه اهلیت فردی که به او ایراد وارد گردیده است را احراز مینماید. اگر دارای اهلیت باشد، ایراد عدم اهلیت طرف مقابل رد خواهد شد. اما اگر دارای اهلیت نباشد، دادگاه اقدام به صدور قرار عدم اهلیت مینماید. این قرار به عنوان یک قرار قاطع دعوا به حساب میآید.
مطابق قانون همه ما دارای حقوقی میباشیم. ما میتوانیم حقی را که قانون برای ما در نظر گرفته است را به اجرا در بیاوریم. اما هر فرد برای اینکه بتواند از حق خود استفاده و یا آن را به اجرا در بیاورد، میبایست دارای اهلیت قانونی باشد.
دارای اهلیت بودن به معنای شایستگی برای به اجرا در آوردن حقوق قانونی توسط افراد میباشد. حال چه کسی دارای اهلیت است؟ در پاسخ به این سوال میبایست بگوییم دارای اهلیت بودن شرایط خاصی دارد. مطابق قانون فردی که به سن قانونی رسیده باشد، عاقل، بالغ و رشید باشد، مجنون نباشد دارای اهلیت است.
در صورتی که خواهان و خوانده دارای اهلیت نباشند ممکن است این مسئله برخی آثار حقوقی را برای آنها به همراه داشته باشد. در درجه اول اگر یکی از طرفین دعوا دارای اهلیت نباشند طرف دیگر میتواند به عدم اهلیت آنها ایراد وارد کرده و از دادگاه بخواهد که به این موضوع رسیدگی کند. دادگاه نیز این موضوع را پیگیری کرده و چنانچه ایراد عدم اهلیت صحیح باشد و فرد دارای اهلیت نباشد رسیدگی به دعوا متوقف میشود. اما اگر دادگاه در حین پیگیری متوجه شود که ایراد عدم اهلیت صحیح نیست و فرد دارای اهلیت است روند رسیدگی به دعوا ادامه خواهد یافت.
همه افراد در جامعه حق طرح دعوا و شکایت از افراد دیگر را دارند و همچنین میتوانند در صورتی که علیه آنها طرح دعوا شد از خود دفاع کنند. فردی که علیه شخص دیگر دعوا را طرح نموده و از او در دادگاه شکایت میکند به عنوان خواهان شناخته میشود. در این صورت میتوان گفت در هر دعوا شخص شاکی خواهان خواهد بود. خوانده نیز به شخصی گفته میشود که علیه او در دادگاه دعوایی طرح گردیده است و فرد دیگری از او شکایت نموده که در این صورت خوانده میبایست از خود دفاع کند. پس میتوان نتیجه گیری کرد که خواهان همان شاکی و خوانده نیز فردی است که از او در مرجع قضایی شکایت شده است.
خوانده به کسی گفته میشود که در دادگاه علیه او شکایت شده است.
موکل برای عزل وکیل میتواند آن را صراحتاً بیان کند. و یا با انجام برخی اعمال عزلرا نشان دهد. اگر عقد وکالت به صورت رسمی و در دفترخانه تنظیم گردد، آنگاه عزلوکیل نیز باید به روش رسمی انجام شود.
اگر موکل تصمیم بگیرد وکیل خود را برکنار کند. و اختیارات محول شده به وکیل را از او سلب نماید. در این صورت عزل وکیل توسط موکل انجام میپذیرد.
حق توکیل یعنی وکیل می تواند برای خود وکیلی انتخاب کرده و کارها را به او بسپارد. در صورتی که موکل راضی به انجام آن باشد باید در قرارداد ذکر شود که حق توکیل بلامانع است.
بند دیگر در قرارداد مشخص کردن اختیارات وکیل به صورت کامل و موردی است. این توانایی ها باید به گونه ای باشد که شخص بتواند به کارها برسد و موکل نیز خیالش راحت باشد که امکان سواستفاده وجود ندارد.
مورد مهم دیگر در تنظیم قرارداد، نوشتن دقیق موضوع وکالت و مشخص کردن کامل خواسته های موکل از وکیل است. باید دقت کنید اگر موضوع وکالت قضایی باشد وکالت کاری کمکی به شما نمی کند و حتما باید وکالتنامه قضایی تنظیم شود.
مهم ترین بخش قرارداد، آوردن اطلاعات کامل وکیل و موکل مانند نام، نام خانوادگی، شماره ملی، نام پدر، شماره شناسنامه، تاریخ تولد، شماره تماس، آدرس و… است که به طور واضح دوطرف وکالت مشخص شوند.
برای جلوگیری از خطرات وکالت کاری باید اطلاعات دقیق موکل و وکیل، اختیارات وکیل، موضوع وکالت، داشتن یا نداشتن حق توکیل و عدم بلاعزل بودن آن ذکر شود.
به طور کلی اختیارات وکیل به قراردادی که نوشته شده بر می گردد. اگر وکالت مطلق باشد تمام مسائل مالی و اداری موکل به دست وکیل است و در غیر این صورت تنها محدود به موارد نوشته شده در وکالت است.
استشهادیه اعسار،استشهادیه محلی،استشهادیه توهین و افترا و مزاحمت عمومی و ضرب و جرح و مهریه و موارد زیاد دیگر
تقریبا میتوان گفت بله اما این اعتبار زمانی به درجه ی شهادت شفاهی در دادگاه میرسد که شهودی که زیر استشهادیه را امضا نموده اند در صورت دستور قاضی ، در دادگاه حاضر شوند و ادای سوگند نمایند.
بازداشت غیرقانونی و بی علت صحبت کردیم، مقام قضایی بدون وجود شواهد و مدارک کافی برای محرز شدن جرم، نمیتوانند متهم را دستگیر کنند؛ مگر در مواردی که شواهد و ادله کافی است و یا جرایمی مانند قتل و سرقت که مقامات قضایی برای حفظ متهم و جلوگیری از فرار آن ناچار به جلب متهم هستند.
در حالت عادی ابلاغیه رسمی برای حضور در دادگاه برای متهم ارسال میشود و حتی گاها در متن ابلاغیه ذکر میشود که وجود یک ضامن در کنار متهم لازم است تا در صورت نیاز ضامن با ضمانت متهم مانع بازداشت او شود.
اگر شما از سمت قانون یک متهم انتسابی شناخته شوید، یک ابلاغیه با عنوان دفاع از اتهام انتسابی به دستتان خواهد رسید که در آن به شما ۵ روز فرصت داده شده است تا در شعبه مورد نظر حضور یابید.
توصیه میکنیم در موعد مقرر و قبل از صدور حکم جلب همراه با وثیقه و ضامن معتبر در دادسرا حاضر شوید.