ترک خانه توسط زن بدون دلیل موجه سبب نشوز او شده و دیگر مستحق نفقه نخواهد بود.
ترک خانه توسط زن بدون دلیل موجه سبب نشوز او شده و دیگر مستحق نفقه نخواهد بود.
مثبت است و هم منفی. مرد میتواند با ارسال اظهارنامه و سپس دادخواست الزام به تمکین زن، او را قانونا ملزم به تمکین کند که در صورت عدم تمکین، زن ناشزه بوده و نفقه به او تعلق نخواهد گرفت. اما آیا دادگاه زن را به جبر و به زور دربند کرده و به محل زندگی مشترک عودت خواهد داد؟ خیر، همچین اتفاقی رخ نخواهد داد و نهایتا زن از حق نفقهاش محروم خواهد شد. پس اگر به هر دلیلی مایل به برگشت به محل زندگی مشترک نباشید، کسی نمیتواند شما را مجبور به این کار کند.
بهترین کار این است که قبل از هرکاری مرد اقدام به ارسال اظهارنامه عدم تمکین زن یا اظهارنامه ترک منزل توسط زن کند. مرد با مراجعه به دفاتر خدمات قضایی، میتواند اظهارنامه ای به همسر خود بفرستد و در آن مراجعه او به منزل مشترک و تمکین نسبت به شوهر را خواستار شود. البته باید شرایط سکونت در منزل مشترک برای زن فراهم باشد. در صورتیکه زن کماکان اقدام به تمکین در مورد محل سکونت مشترک نکرد، مرد میتواند با مراجعه به دادگاه خانواده دادخواست عدم تمکین ارائه دهد. در این حال اگر زن دلیل موجهی برای کار خود نداشته باشد، دادگاه او را ملزم به تمکین نسبت به زوج خواهد کرد. اگر باز هم زن اقدام به تمکین نکند، ناشزه بوده و مستحق نفقه نخواهد بود.
گفتیم که زن باید در خانه مشترک با همسرش اقامت داشته باشد، مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد. ترک منزل توسط زن بدون دلیل موجه، دارای عواقبی است که علیه زن خواهد بود. از جمله گفته شد که در این حالت نفقه به زن تعلق نخواهد گرفت. همچنین ممکن است در صورت تداوم این حالت، دادگاه به مرد مجوز ازدواج مجدد بدهد. همچنین اگر زن خواستار طلاق گرفتن باشد، در این حالت کار دشوارتر بوده و برخی حقوق مالی او مانند نفقه و شرط تنصیف اموال از بین خواهد رفت.
خیر. یعنی حتی اگر زن بدون عذر موجه خانه را ترک کند باز هم مستحق مهریه خواهد بود و درصورتیکه مرد بخواهد او را طلاق دهد، باید مهریه او را بپردازد. البته در مورد شرط تنصیف اموال باید بدانید که اگر در هنگام طلاق زن ناشزه باشد، دیگر اموال مرد بین او و زنش نصف نخواهد شد.
اگر زن بدون عذر موجه منزل مشترک را ترک کند، دیگر مستحق نفقه نخواهد بود و در این حالت او را ناشزه میخوانند. وقتی از عذر موجه صحبت میکنیم، یعنی مواردی مانند این که مرد اعتیاد داشته یا زن خوف از جان یا آبروی خود داشته باشد. در این موارد، دادگاه ضمن تعیین مسکن جداگانه برای زن، نفقه را نیز برایش معین خواهد کرد. پس دقت کنید که ترک منزل بابت دعوا و بگومگوهای ساده، مجوزی برای این کار نیست و زن را از حق نفقه محروم خواهد کرد.
گفتیم که مرد برای طلاق دادن زن، نیاز به بیان دلیل خاصی ندارد. اما قانون شرط مهمی پیش روی مرد گذاشته و آن پرداخت حقوق مالی زن است. یعنی اگر مردی قصد طلاق به دلیل نازایی زن را داشته باشد، باید یا تمام مهریه، نفقه و اجرت المثل را پرداخت کرده باشد و یا در مورد آن با زن توافق کرده باشد. پس مهریه زن حتی اگر نازا باشد، باید کامل پرداخت شود؛ مگر این که زن تمام یا بخشی از مهریه را به مرد ببخشد. همچنین نفقه زن نیز حتی در صورت ناباروری باید به صورت کامل پرداخت شود. همچنین اگر شرط تنصیف اموال توسط زوجین در عقدنامه امضا شده باشد، مرد باید نصف اموال بدستآمده پس از ازدواج را به زن تملیک کند.
برای طلاق به دلیل نازایی، مرد پس از ثبت تقاضا در سامانه تصمیم، ابتدا باید به دفاتر خدمات قضایی مراجعه کند و دادخواست طلاق را ثبت کند. پس از ثبت دادخواست و ارجاع آن به یکی از شعب دادگاه خانواده، جلسه رسیدگی برقرار و امر به داوری فرستاده میشود. دو داور از طرف زوجین جلسات حکمیت را تشکیل میدهند و در پایان نظر خود را مبنی بر امکان ادامه زندگی به دادگاه گزارش خواهند داد. دادگاه با ملاحظه نظر داوری ممکن است اقدام به صدور گواهی عدم امکان سازش کرده و یا رای به سازش طرفین دهد.
هر کس زن شوهردار را با علم به وجود علقهی زوجیت و حرمت نکاح و یا زنی را که در عده طلاق یا در عده وفات است با علم به عده و حرمت نکاح برای خود عقد کند، عقد باطل و آن زن مطلقاٌ بر آن شخص حرام ابدی میشود.
برخی از کارها سبب میشود که زن و مرد بر همدیگر، تا ابد حرام شوند و ممنوعیت ازدواج آنها همیشگی باشد. یعنی در ابتدا زن و مرد میتوانند تحت شرایطی با هم ازدواج کنند. اما به واسطه اموری دیگر این امکان نخواهد بود.
بر اساس ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی، زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید؛ مگر آن که اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.
مسکن نیز بخشی از نفقهای است که مرد ملزم به پرداخت آن است. با توجه به این که در نفقه و حدود آن، ملاک شان و حال زوجه است، بنابراین در تهیه مسکن نیز باید شان و حال زوجه را ملاک قرار داد.
بله. همانگونه که گفتیم در صورت تقدیم دادخواست مبنی بر وجود خوف ضرر برای زن در صورت سکونت در مکان مشترک، دادگاه مرد را ملزم به تهیه مسکنی جداگانه برای زن خواهد کرد. همچنین تا زمانی که محاکمه بین زوجین خاتمه نیافته، محل سکنای زن به تراضی طرفین معین میشود و در صورت عدم تراضی، محکمه با جلب نظر اقربای نزدیک طرفین، منزل زن را معین خواهد نمود و در صورتی که اقربایی نباشد، خود محکمه محل مورد اطمینان را معین خواهد کرد.
همانطور که گفته شد که مسکن بخشی از نفقه زن بوده و باید متناسب با شان زن باشد. اگر سکونت مشترک زوجین با خانواده همسر در منزل مشترک، برخلاف شان زن باشد و این امر توسط دادگاه تشخیص داده شود، دادگاه میتواند حکم به الزام مرد به تهیه مسکن متناسب با شان زن را صادر کند.
تنها موردی که زن میتواند درخواست مسکن جداگانه کند، جایی است که در صورت زندگی در مکان مشترک، خوف ضرر بدنی، مالی یا شرافتی برای زن وجود داشته باشد. در این مورد زن باید با ارائه مدارک و مستندات مبنی بر وجود چنین خوفی، دادخواستی مبنی بر تعیین مسکن علیحده تقدیم دادگاه کند. معمولا در چنین مواردی نظر قاضی دادگاه بسیار مهم خواهد بود.
در هر یک از موارد بالا که بیان شد، اگر زن بخواهد مرد را ملزم به تهیه مسکن کند، باید دادخواستی مبنی بر الزام مرد به تهیه مسکن اقامه کند. در این دادخواست، زوجه باید مستند به یکی از موارد فوق، از دادگاه بخواهد تا مرد را ملزم کرده و مرد اقدام به تهیه منزل مناسب کند. مثلا اگر مسکنی که مرد تهیه کرده مناسب با شان زن نیست، زن باید دادخواستی با عنوان الزام مرد به تهیه مسکن متناسب با شان زوجه به دادگاه ارائه دهد. بر همین اساس، دادگاه با در نظر گرفتن شرایط حکم مناسب را صادر خواهد کرد.
بر اساس ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی: «زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید مگر آن که اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.» بنابراین، به طور کلی حق انتخاب محل سکونت با زوج است و اوست که تعیین میکند که محل زندگی مشترک کجاست. البته همانطور که حق تعیین مسکن با مرد است، تهیه آن تکلیف او بوده و به عنوان بخشی از نفقه زن، مرد باید مسکنی متناسب با شان زوجه برای سکونت مشترک تهیه کند. از سوی دیگر زن مکلف است تا جهت انجام وظایف زناشویی در محل سکونت مشترک زندگی کند و الا ناشزه محسوب شده و مستحق نفقه نخواهد بود.
بیان شد که گاهی مرد برای فرار از پرداخت نفقه به صورت صوری اقدام به طرح دعوای الزام به تمکین میکند. در مقابل زن دو راه دارد. اگر زن مایل به ادامه زندگی به طور واقعی نیست یا برای اینکار ادله محکمه پسند دارد که دیگر دادگاه حکم به الزام به تمکین نخواهد کرد. این امر را در عنوان بعدی توضیح خواهیم داد.
اما اگر چنین ادلهای وجود نداشته باشد، زن میتواند به صورت صوری اقدام به تمکین کرده و با حضور در خانه مرد در صورتیکه بتواند این امر را اثبات کند، از ناشزه شدن رها شده و برای نفقه اقدام نماید.
هنگامی که مرد اقدام به دادخواست الزام به تمکین میکند، باید حتما منزلی که مناسب سکونت باشد تهیه کند. یعنی اگر چنین منزلی وجود نداشته باشد، قاعدتا تمکین نیز بی معناست. چون تمکین تنها جایی معنا پیدا میکند که مرد شرایط زندگی را فراهم کرده باشد. در برخی از پروندهها، خصوصا در پروندههایی که طرفین هنوز زیر یک سقف نرفته، کار به دادگاه کشیده شده است، این امر رخ میدهد که مرد برای الزام به تمکین، اقدام به تهیه اجارهنامه صوری میکند تا نشان دهد شرایط زندگی برای زن فراهم است و زن باید به منزل او برود. در چنین مواردی اگر شما میدانید که قرارداد اجاره صوری است، میتوانید درخواست تحقیق و معاینه محلی از ملک مورد نظر بدهید. در این صورت دادگاه اقدام به بررسی موضوع کرده و در صورت لزوم تقاضای مرد را رد خواهد کرد. یکی دیگر از علائم اجارهنامه صوری، مبلغ غیرواقعی مذکور در چنین قراردادهایی است که توجه به چنین نکاتی میتواند صوری بودن قرارداد اجاره را مشخص کند.
بیان شد که الزام به تمکین در جایی است که زن خانه را ترک کرده و مرد میخواهد زن به خانه بازگردد. اما گاهی مرد صرفا برای اینکه مسئولیت پرداخت نفقه از دوش او برداشته شود اقدام به طرح چنین دعوایی میکند که در اصطلاح به چنین دعوایی، دعوای الزام به تمکین صوری میگوییم. در واقع در این دعوا مرد به دنبال آن است که نیامدن زن به محل زندگی مشترک را در دادگاه ثابت کند و دیگر الزامی به پرداخت نفقه نداشته باشد. زیرا همانطور که گفتیم زن در صورت عدم تمکین ناشزه بوده و زن ناشزه نفقه نخواهد داشت.