پاسخ خیر است. زوجه نمی تواند به همسر خود وکالت طلاق دهد و تنها می تواند به وکیل خود برای طلاق توافقی وکالت دهد.
پاسخ خیر است. زوجه نمی تواند به همسر خود وکالت طلاق دهد و تنها می تواند به وکیل خود برای طلاق توافقی وکالت دهد.
بعد از ازدواج زن و مرد به نسبت هم مسئو لیت ها و وظایفی دارند که عمل نکردن به این وظایف اثرات بدی بر نهاد خانواده دارد.
مهریه عند الاستطاعه را زن نمی تواند در هر شرایطی که اراده کند دریافت نماید. در چنین شرایطی اگر زن مهریه بخواهد باید خودش ثابت کند که مرد دارای دارایی و اموال جهت پرداخت مهریه است و نیازی نیست که مرد برای دادگاه دلیل بیاورد که امکان پرداخت مهریه را ندارد.در عقد نکاح طرفین می توانند با یکدیگر توافق کنند اما این توافق باید به گونه ای باشد که مخالف با مقتضای عقد نباشد. مثلا می توان در عقد نکاح شرط کرد که در صورتی که شوهر زن دیگر بگیرد یا مدت معینی غایب شود طلاق برای زوجه جایز باشد.
به موجب تبصره ۴ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق که مقرر می دارد: در طلاق رجعی گواهی کتبی اسکان زوجه مطلقه در منزل مشترک ، تا پایان عده الزامی است و در صورت تحقق رجوع صورتجلسه طلاق ابطال و در صورت عدم رجوع در مهلت مقرر صورتجلسه طلاق ، تکمیل و ثبت می گردد . چنانچه بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن ترس، ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد با توجه به صراحت ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی ، زن می تواند مسکن جداگانه ای انتخاب کند.
شرایطی که طلاق از طرف زن میتواند مطرح شود:
خودداری یا ناتوانی شوهر نسبت به پرداخت نفقه
عسر و حرج زن
غیبت شوهر
وکالت زن در طلاق
از بین این موارد که مطرح شد، وکالت زن در طلاق، که بهموجب شروط ضمن عقد و تحقق آنها به زن داده میشود؛ بیشترین استفاده را برای درخواست طلاق از طرف زن دارد، چراکه اثبات موارد موجود در آن معمولا راحتتر و نیازمند زمان کمتری است.
اولین شرط زمانی است که زوجه در زمان عقد نکاح قبول کرده باشند که در زمان طلاق تمامی دارای منقول و غیر منقول زوجه به صورت مساوی بین زوجه تقسیم شود.دومین شرط هم زمانی است که شرط اول توسط زوجه پذیرفته نشده باشد، یا در صورت قبول از طرف زوجه شرایط انجام آن وجود نداشته باشد.در صورت قبول شرط اول از سوی زوجه زمانی که طلاق به دلیل سرپیچی و نافرمانی زن از شوهر نباشد، در این صورت مرد باید نصف اموالی را که در زمان زندگی مشترک با هم به دست آورده اند را به صورت بلاعوض به زن بدهد.
در خصوص سئوال اینکه آیا بعد از عقد می توان مهریه را افزایش داد گفتنی است که افزایش ثانویه مهریه مطابق با رأی وحدت رویه شماره 488 به تاریخ 1388/06/15 قابلیت افزایش را ندارد، این موضوع به این معنا است که بعد از وقوع عقد و ثبت مهریه اگر طرفین تصمیم به افزایش مهریه بگیرند و حتی اقرارنامهای تنظیم و توضیحاتی را اضافه کنند، شرایط جدید نمیتواند به عنوان مهریه اصلی تلقی شود، در واقع افزایش مهریه پس از عقد امکان پذیر نیست.
اگر طلاق زوجه «زن» مجنون، لازم باشد قیم میتواند تحت شرایطی زوجه را طلاق دهد:
1- طلاق باید به مصلحت مجنون باشد یعنی ادامه زندگی مشترک به زیان مجنون باشد.
2- طلاق باید به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه باشد. «یعنی این قیم نمیتواند خودسرانه طلاق دهد»
3- جنون باید دائمی باشد یعنی شامل جنون ادواری که شخص گاهی مواقع اصطلاحا مجنون «دیوانه» می شود نخواهد شد.
مهمترین تفاوت های عقد دائم و عقد موقت یا همان معنای عرفی آن یعنی صیغه به قرار ذیل است:
1- عقد موقت باید حتما مدت داشته باشد.
2- در عقد موقت باید حتما مهریه تعیین شود در غیر این صورت عقد باطل میشود.
3- در عقد موقت زن مستحق نفقه نیست مگر بر پرداخت آن شرط کرده باشند.
4- در عقد موقت طرفین به هیچ وجه از یکدیگر ارث نمیبرند حتی اگر توافقی هم در این زمینه داشته باشند.
5- در عقد موقت طلاق وجود ندارد بلکه جدایی با تمام شدن مدت صیغه و یا بذل مدت، انجام می گیرد.
مواردی که می تواند از مصادیق سلب حضانت «تغییر حضانت» باشد عبارتند از:
1- اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر، قمار
2- اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء
3- ابتلاء به بیماری روانی به تشخیص پزشکی قانونی
4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود به مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد، فحشاء، تکدی گری، قاچاق
5- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف
در صورت وجود موارد فوق، پدر یا مادری که حضانت طفل را بر عهده دارد اگر مشمول موارد فوق شده باشد با حکم دادگاه صلاحیتش سلب و فرزند از وی گرفته میشود.
پاسخ
ﺳﻮﺀ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﺴﻦ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﺍﺳﺖ. ﺁﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺟﺴﻤﻲ ﻭ ﺭﻭﺣﻲ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻱ ﮐﻪ ﻋﺮﻓﺎ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺩﻳﻖ ﺳﻮﺀ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺁﻥ با ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻳﮏ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺩﻻﺋﻞ ﺷﺮﻋﻲ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺻﺮﻑ ﺍﺩﻋﺎ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ.سوءرفتار زوج به هر نوع رفتاری گفته میشود که میتواند ادامه زندگی مشترک را برای زوجه با دشواری روبهرو ساخته و دوام زندگی را به خطر اندازد؛ برای همین هم قانونگذارترتیباتی را پیشبینی کرده است که هم حقوق زوجه حفظ شود و هم زوج مکلف به حسن معاشرت در زندگی مشترک شود.
در تعریف اجرت المثل باید گفت که زن وظایف خاصی در زندگی زناشویی دارد که توسط شرع و قانون برشمرده شده است.
این وظایف شامل تمکین عام و تمکین خاص است.
تمکین عام به معنای حضور زن در زندگی مشترک و عمل به وظایفی است که شرع و قانون تعیین کرده است. مثلاً زن شرعاً نمیتواند بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود. ادامه تحصیل و کار کردن زن در خارج از منزل نیز باید با اجازه شوهر باشد، هر چند در حال حاضر بسیاری از زنان این حقوق را در عقدنامه دریافت میکنند.
تمکین خاص نیز به معنای عمل کردن زن به وظایف زناشویی است. حال اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه همسر خود، کاری به جز این موارد را به دستور شوهر انجام دهد، مستحق پاداشی است که به آن اجرت المثل گفته میشود.
قانون در صورت فوت شوهر، تکلیف این پرداخت را نیز معلوم کرده است بدین شرح که زوجه می تواند در صورت مطالبه، اجرت المثل ایام زندگی مشترک خود را از ماترک زوج متوفی با جلب نظر کارشناس مطالبه کند.
ازدواج مجدد مرد بدون اجازه از همسر دارای ضمانت اجرای قانونی است و با ازدواج دوم، برای زن حق طلاق ایجاد خواهد شد ولی عقد ازدواج دوم کاملاً صحیح است.
یارانه زن در صورت طلاق و دریافت مرد از طریق دادخواست حقوقی قابل مطالبه است و همچنین امکان جداسازی یارانه پس از طلاق از طریق فرمانداری و پلیس + ۱۰ وجود خواهد داشت.
مطابق تبصره ماده 5 قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، بخشی از اتومبیل ها، که بدون تجسس، در معرض دید عموم می باشد، حریم شخصی محسوب نمی شود.
این قانون، هم چنین، قسمتهای مشترک آپارتمانها، هتلها و بیمارستانها را از شمول حریم خصوصی خارج کرده است.
میزان نفقه با توجه به شرایط زن اعم از تحصیلات، محل زندگی، توانایی مرد و... توسط کارشناس در صورت اختلاف مشخص خواهد شد.
برای بخشیدن مهریه از طرف زوجه تعدادی از دفاتر اسناد رسمی، حضور پدر زوجه را الزامی می دانند.
البته برای بخشش مهریه توسط زوجه نیازی به حضور پدر وی نیست و این الزام از طرف قانون نبوده و تعدادی از دفاتر اسناد رسمی به دلیل عدم وجود ترس، تهدید از سوی زوج، احساسات و... حضور پدر زوجه را الزامی می دانند.
به طور کلی هرگاه کسی از دیگری انجام کاری را بخواهد که وظیفه او نیست، اجرت انجام آن کار با آمر است.
لذا در خانواده به موجب شرع و قانون حاکم بر جامعه ما، زن موظف به انجام امور منزل نیست. پس اگر مردی از زنش بخواهد کارهای منزل را انجام دهد و زن نیز قصدش از انجام آن کارها تبرعی( مجانی) بودن نباشد، می تواند با طرح دعوی اجرت آن کارها (اجرت المثل) را دریافت نماید.
تعیین میزان اجرت با دادگاه و کارشناس این امر می باشد که به طول مدت زندگی و کارهایی که زن انجام داده و مسائل دیگر که متخصصین می دانند بررسی و معین می گردد.
اجرتالمثل یکی از حقوق ویژهای است که شرع و قانون برای زنان در نظر گرفته است. زن وظایف خاصی در زندگی زناشویی دارد که توسط قانون و شرع برشمرده شده است. مطابق قانون به محض ازدواج، میان زوجین وظایف و تکالیفی برقرار میشود که آنها باید نسبت به یکدیگر آن را انجام دهند. این وظایف شامل تمکین عام و تمکین خاص است.
تمکین عام
تمکین عام به معنای حضور زن در زندگی مشترک و عمل به وظایفی است که شرع و قانون تعیین کرده است. مثلا زن شرعا نمیتواند بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود. ادامه تحصیل و کار کردن زن در خارج از منزل نیز باید با اجازه شوهر باشد، هر چند در حال حاضر بسیاری از زنان این حقوق را در عقدنامه دریافت میکنند.
تمکین خاص
تمکین خاص نیز به معنای عمل کردن زن به وظایف زناشویی است.
اجرتالمثل
حال اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه همسر خود، کاری به جز این موارد را به دستور شوهر انجام دهد، مستحق پاداشی است که به آن اجرتالمثل گفته میشود
چه عواملی در تعیین میزان اجرت المثل درنظر گرفته می شوند؟
کارشناسی پروندههای اجرتالمثل نیز مانند تمام امور حقوقی شامل فوت و فنهای خاصی است که کارشناسان با دقت به آن رسیدگی و آن را رعایت میکنند. مثلا :
*به زنان شاغل در خارج از منزل همیشه اجرتالمثل کمتری تعلق میگیرد.
در قانون و شرع زن مالک دارایی و پولی است که به دست میآورد و حال اگر با توافق شوهر، او در خارج از منزل کار میکند، الزامی ندارد که حتی یک ریال از درآمد خود را به همسرش بپردازد یا اینکه در منزل خرج کند.در بحث اجرتالمثل وقتی زن بیرون از خانه شاغل باشد، طبیعتا وقت کمتری برای کارهای منزل میگذارد، هر چند ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد و زنی در عین اشتغال در خارج از منزل همه وظایف خود را انجام دهد؛ اما این فرض چندان منطقی نیست زیرا کار در منزل بر اساس وقت تنظیم میشود و زنی که در ساعت ۵ بعد از ظهر به خانه میرسد، نمیتواند مانند زنی که از صبح در خانه است، کار و فعالیت داشته باشد.
نکته جالب اینکه زنانی که فقط خانهدار هستند، در زمان کارشناسی برای تعیین اجرتالمثل، رقمهای بهتری دریافت میکنند.
* تحصیلات زن نیز مساله دیگری است که در اجرتالمثل او موثر است.
استدلال این نظریه نیز این است که دستمزد یک پرستار با تحصیلات لیسانس بسیار بیش از دستمزد پرستاری با تحصیلات دیپلم است.
*پایگاه اجتماعی، شئون زن، شغل پدر، محل زندگی در زمان مجردی و تحصیلات در زمان تجرد و بعد از ازدواج هم در افزایش میزان اجرتالمثل تاثیر قابل توجهی دارد.
*تعداد فرزندان نیز از موارد موثر در کارشناسی اجرتالمثل است. اگر فرزندان مادری دختر باشند، اجرتالمثل کمتری به او تعلق میگیرد چون فرض بر این است که در خانه دختر همیشه کمک حال مادر است؛ حال آن که در خصوص پسرها چنین مسالهای همیشگی نیست. اگر مادری فرزند خود را از شیر خود تغذیه کرده باشد نیز مشمول دریافت اجرتالمثل بیشتری است.
* اینکه زنی در هنگام ازدواج، فرزند یا فرزندان قبلی همسرش از زن سابقش را نیز بزرگ کند، باز هم سبب افزایش میزان اجرتالمثل زن میشود.
*ممکن است مردی بخشی از ایام زندگی خود را در ماموریت کاری خارج از کشور یا مثلا زندان گذرانده باشد. این مساله نیز در کاهش یا افزایش اجرتالمثل موثر است.
* معمولا برای ایام عقد و زمانی که زن در خانه پدرش است و با همسرش دچار مشکل میشود، اجرتالمثلی تعلق نمیگیرد.
اجرت المثل در قانون:
حق زوجه برای گرفتن اجرتالمثل ایام زوجیت مستند به دو ماده قانونی است:
۱- ماده ۳۳۶ قانون مدنی : «هر کس بر حسب امر دیگری اقدام به علمی کند که عرفا برای آن عمل اجرتی بوده یا آن شخص عادتا مهیای آن عمل باشد، عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود؛ مگر اینکه معلوم شود که قصد تبرع (رایگان) داشته است»
۲- بند الف تبصره ۶ ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب ۲۸ آبان سال ۱۳۷۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام مقرر میدارد: «چنانچه زوجه کارهایی را که شرعا بر عهده وی نبوده، به دستور زوج و با نداشتن قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرتالمثل کارهای انجامشده را محاسبه و به پرداخت آن حکم میکند»
بنابراین زوجه میتواند با استناد به مواد فوق در صورت حصول شرایط لازم، اجرتالمثل ایام زوجیت را از زوج مطالبه کند.
به چه زنانی اجرت المثل تعلق نمی گیرد؟
+ زنی که در خانه به قصد تبرع یعنی به رایگان و در راه رضای خدا کار می کرده است.
+زنی که فعالیت خانه داری را به عنوان شرط ضمن عقد قرار داده باشد.
+زنی که به علتی غیر از عسرو حرج تقاضای طلاق داده باشد.
+زنی که همسرش وی را به خاطر تخلف از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار طلاق می دهد.
نکته:
اگر به هر دلیل امکان تعیین و مطالبه اجرت المثل نباشد (یکی از دلایل بالا) نوبت به نحله می رسد و نسبت به تعیین نحله اقدام می شود. بنابراین نمی توان هم اجرت المثل گرفت و هم درخواست پرداخت نحله کرد.
در تعیین نحله، دادگاه با توجه به وضع مالی زوج و زحمات زوجه مبلغی را به عنوان نحله تعیین می کند که به زوجه بپردازد و در نحله نیازی به تعیین کارشناس نیست و قاضی باید راجع به وضعیت مالی زوج تحقیق و با توجه به زحمات زن مبلغ متناسبی بابت نحله معین کند.
درآمدهای هزینه شده در خانه شوهر
در قانون حمایت از خانواده تاکید شده است که اگر زوجه کارمند باشد و ماحصل دسترنج و دستمزد خودش یا حقوق ماهیانه خودش را در منزل زوج مصرف کند این مبلغ علاوه بر اجرت المثل قابل وصول است.
بر اساس ماده ۳۰ قانون حمایت از خانواده اجرت المثل برای کاری است که زن در خانه شوهرش انجام می دهد اما خانمی که شاغل است و حقوق خود را در خانه همسر مصرف کرده است، می تواند آن را به طور تمام و کمال مطالبه کند.
ماده ۳۰ قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ اعلام می دارد:
در مواردی که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج یا اذن وی (یعنی یا اینکه همسرش به او گفته که حقوق خود را خرج کن یا اینکه اجازه گرفته و خرج کرده است) از مال خود برای مخارج متعارف زندگی مشترک (مال خود یا حقوق ماهیانه خود یا ارثی که به خانواده همسر آورده است) که بر عهده زوجه است هزینه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند می تواند معادل آن را از وی دریافت کند.
اجرت المثل چیست؟
اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه شوهر، کارهایی که شرعاً وظیفه او نبوده و بدون قصد تبرع «رایگان ،برای رضای خدا، بخشش، انجام نداده باشد» و به دستور شوهر نیز، انجام داده باشد، مستحق پاداشی است که به آن اجرت المثل گفته میشود.
در صورت مطالبه از سوی زوجه و اثبات و احراز این موارد در محکمه، مستحق دریافت اجرت المثل خواهد بود و با توجه به سنوات زندگی مشترک، نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهرانجام داده، وسع مالی زوج، تعداد فرزند و... دادگاه مبلغی را توسط کارشناس برای زوجه تعیین میکند.
وجود بعضی از عیوب در زن یا شوهر موجب انحلال عقد نکاح و قطع رابطه زناشوئی می گردد به عنوان مثال ناتوانی جنسی در شوهر و یا جزام و زمین گیری در زن می تواند از موارد فسخ از طرف یکی از زوجین باشد . البته استفاده از این حق برای زن و شوهر در صورتی است که از وجود این عیب قبل از وقوع عقد مطلع نبوده باشند در غیر این صورت نمی توانند از این حق علیه دیگری استفاده نمایند و یا جنون از عوارضی است که اگر زودگذر نباشد هرچند که مستمر و یا ادواری( به طور دوره ای سالم و بیمار باشد) می تواند از موارد فسخ باشد.
البته ذکر این نکته ضروری است که چنانچه زن پس از وقوع نکاح نیز از جنون همسر خود مطلع گردد می تواند از حق فسخ استفاده نماید ولی شوهر از از این حق محروم است . اختیار فسخی که قانونا به زن یا شوهر داده شده است فوری است یعنی به محض اینکه یکی از طرفین از عیب طرف دیگر مطلع شد باید از این حق استفاده نماید در غیر این صورت حق فسخ او از بین می رود و البته فوریت این حق نیز با توجه به عرف و عادت تعیین می گردد.
منظور از فسخ نکاح آنست که زن یا شوهر نسبت به طرف دیگر و خصوصیات وی در اشتباه بوده است و از آنجایی که از شرایط درست بودن نکاح، رضایت و توافق زوجین است و در این مورد که یکی از آنها نسبت به طرف دیگر در اشتباه بوده و تصور باطلی از او در ذهن داشته مثلا گمان می کرد که وی از سلامت کامل برخوردار بوده ولی بعدا متوجه شده که وی علیل و معیوب می باشد، در این صورت بعد از عقد ، حق فسخ نکاح و بر هم زدن آن را دارد و این در صورتی است که نسبت به عیب یا نقصی که در طرف دیگر است هنگام عقد جاهل بوده.
عیب هایی که به زن و شوهر حق فسخ نکاح می دهد، بر دو دسته اند: بعضی از آنها مختص زن یا شوهر و بعضی مشترک بین آن دو است.
یکی از عیوب مشترک، دیوانگی است.
مقصود از دیوانگى، فساد و آشفتگی عقل در جمیع اوقات یا بعض اوقات است.
اگر بعد از عقد زناشویی بر یکی از زوجین معلوم شود که دیگری دیوانه بوده، حق فسخ دارد.
همچنین اگر بعد از عقد و حتی بعد از آمیزش، مرد دیوانه شود، زن می تواند ازدواج را فسخ کند،.
ولی اگر زن بعد از آمیزش دیوانه شود، مرد حق فسخ ندارد.
از دیگر عیوبی که به عنوان علت فسخ نکاح در بعضی از کتب مطرح شده «دو جنسی بودن» است.
عنن: عنن یک نوع بیماری است که به واسطه آن کمر مرد سست شده و در نتیجه از عمل نزدیکی عاجز می گردد. به شرط آنکه بعد از گذشتن مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به حاکم، رفع نشود.
خصاء: عارضه مربوط به اخته شدن مرد
ناتوانی جنسی و وجود مشکل در دستگاه تناسلی: اگر ناتوانی جنسی پس از عقد نیز انجام شود باز هم زن می تواند فسخ نکاح را بخواهد.
جنون مرد: که این مورد نیز حتی اگر پس از عقد بروز کند از موجبات فسخ خواهد بود.
چنانچه زن پیش از عقد به یکی از عیوب زیر دچار باشد و مرد از وجود آن آگاه نباشد، حق فسخ نکاح برای مرد به وجود می آید:
قرن
جذام
برص
افضاء
زمین گیری
نابینایی از دو چشم
نکته:
اگر زن بعد از عقد به یکی از معایب فوق دچار شود، حق فسخ برای مرد نخواهد بود.
خیر. غیر از عیوب موارد دیگری نیز منجر به فسخ نکاح می گردند . از آن جمله:
فریب: مانند اینکه با همسرى که در ظاهر مسلمان است ازدواج مىکند، ولى بعد ثابت مىشود که آن زن اهل کتاب است و نه مسلمان، یا با همسرى نکاح مىکند به گمان اینکه آزداه است و بعد ثابت مىشود که کنیز است.
نادار شدن به نحوى که شوهر قادر به پرداخت مهریه نباشد، زن در این شرایط مىتواند قبل از دخول نکاح را فسخ کند و اگر دخول انجام گرفته، حق فسخ نکاح را ندارد، بلکله عقد نکاح به قوت خود باقى و مهریه بر ذمه او است، زن نیز باید به خواسته شوهر تن دهد.
نادار شدن به نحوى که شوهر قادر بر تأمین نفقه نباشد، هرگاه شوهراز دادن نفقه عاجز شد، زن به امید توانگر بودن او در حد توان انتظار کند و بعد مىتواند با توسل به مراجع ذى صلاح شرعى خواستار فسخ نکاح شود.
هرگاه شوهربراى مدت مدیدى غایب شد و آدرسش مشخص نبود و مالى براى نفقه همسر نگذاشته و کسى را براى تأمین نفقه همسر توصیه نکرده باشد و کسى دیگر نیز مسئولیت نفقه را بر عهده نگیرد در چنین حالتى زن مىتواند با توسل به مراجع ذى صلاح شرعى، خواستار فسخ نکاح شود.
قاضى او را نخست به صبر توصیه مىکند، اگر راضى نشد و تن در نداد، قاضى طلاق نامه را مبنى بر غیبت شوهر تنگدست بودن همسرش در حضور گواهانى که شوهر و همسر را مىشناسند تنظیم مىکند، بعد حکم فسخ به اجرا در مىآید، و این فسخ یک طلاق رجعى محسوب مىشود، اگر شوهر در ایام عده پیدا شد و به خانه برگشت، رجوعش ثابت شده و به زندگى خود ادامه بدهند.
اگر زن در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلا مسافرت نماید یا معتاد به موادّ مخدر گردد یا خرجى او را ندهد اختیار طلاق با او باشد این شرط باطل است.
ولى هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هرگاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند این وکالت صحیح است و در چنین صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.
بدانیدکه:
هرگاه زوجه در موقع ازدواج خود را دوشیزه قلمداد کند و خلاف آن ثابت شود، مرد حق فسخ نکاح را دارد.
مهریه ای که مقدار آن بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایی، تحصیلات و هم چنین موقعیت خانوادگی و اجتماعی وی در موارد زیر تعیین میشود
۱٫ وقتی مهریه ی تعیین شده در زمان عقد، نامعلوم باشد یا جنبه مالی نداشته باشد.
۲٫ وقتی مهریه در زمان عقد تعیین نشده باشد و نزدیکی رخ داده باشد.
۳٫ وقتی نکاح باطل بوده و زن از این مساله آگاه نبوده است.
۴٫ وقتی مهر تعیین نشده و مرد پس از نزدیکی بخواهد همسر خود را طلاق دهد.
مهر المثل چیست؟
اگر در زمان انعقاد عقد راجع به مهریه توافق نشده یا اینکه مهریه نوعی تعیین گردیده که مطابق قانون نبوده، ولی عمل زناشوئی بین زوجین رخ داده است، در این حالت بر اساس عرف و عادت محل و وضعیت خاص زوجه مانند تحصیلات، سن، شغل و امثال آن مهریه ای هم شأن زنان مشابه وی تعیین میگردد که به این نوع مهریه مهرالمثل می گویند.
مهرالمتعه زمانی پرداخت میگردد که مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر بخواهد همسر خود را طلاق دهد. لذا مهرالمتعه تنها در یک مورد و با وجود سه شرط زیر پرداخت میگردد:
۱٫ در عقد مهر مشخص نشده باشد.
۲٫ بین زوجین طلاق واقع شود.
۳٫ نزدیکی صورت نگرفته باشد.
برخلاف مهرالمثل که در تعیین آن وضعیت زن در نظر گرفته میشود ، در تعیین مهرالمتعه وضعیت مرد از حیث فقر و غنا لحاظ میگردد.