⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

۱۷۳۵ مطلب با موضوع «دادگاه خانواده» ثبت شده است

نحوه ابلاغ در دادگاه خانواده

چنانچه خواهان در حین تنظیم و تقدیم دادخواست شماره تلفن همراه یا ثابت خود را قید کند، آیا به موجب ماده ۹ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱، این شماره تلفن را برای ابلاغ می‌توان مورد استفاده قرار داد یا می‌بایست تصریح کرد که شماره تلفن برای امر به ابلاغ اعلام شده است؟

چنانچه خواهان در دادخواست تقدیمی شماره تلفن همراه یا ثابت خود را قید نماید، قطع نظر از این که ماده ۹ قانون حمایت خانواده مصوب ۱/۱۲/۱۳۹۱ حصری نیست، دادگاه درصورتی شماره‌های تماس مقید در دادخواست را می‌تواند برای امر ابلاغ مورد استفاده قرار دهد که خواهان تصریح نماید شماره تلفن همراه یا ثابت مصرح در دادخواست را برای امر ابلاغ، اعلام نموده است. شایان ذکر است، باتوجه به صراحت قسمت اخیر ماده قانونی صدرالاشاره، احراز صحت ابلاغ با دادگاه است.

 مادۀ ۹ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱:
تشریفات و نحوه ابلاغ در دادگاه خانواده تابع مقررات قانون آیین ‌ دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی است، لکن چنانچه طرفین دعوی طرق دیگری از قبیل پست، نمابر، پیام تلفنی و پست الکترونیک را برای این منظور به دادگاه اعلام کنند، دادگاه می ‌ تواند ابلاغ را به آن طریق انجام دهد. در هر صورت، احراز صحت ابلاغ با دادگاه است.

۰۳ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا در صورت رد دادخواست اعسار از پرداخت مهریه، می توان دوباره دادخواست داد؟

بله، با توجه به اینکه معسر بودن و عدم تمکن مالی می تواند هر زمان به وجودآید، رد دعوی اعسار قبلی مانع از طرح دادخواست اعسار جدید نخواهد شد.

۰۲ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا در دعوی تعدیل تقسیط حتما خود شخص باید حضور داشته باشد؟

در دعوی تعدیل تقسیط مهریه، زوج یا زوجه یا نماینده قانونی آن ها باید باشند. در دعوی تعدیل تقسیط محکوم به، محکوم علیه مدیون یا نماینده قانونی وی باید باشد.

۰۲ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دروغ برای تشکیل نهاد مقدس خانواده ممنوع!

در ابتدای زندگی مشترک و حتی قبل از آن صداقت و دوری از فریب و تقلب یک اصل اساسی محسوب می شود و نمی توان منکر این واقعیت بود که صداقت زیربنای زندگی مشترک است. در این نوشتار قصد داریم شما را با ابعاد حقوقی و قانونی تدلیس و فریب در ازدواج آشنا نماییم...

ممکن است راجع به اختلافات میان زن وشوهر بعد از ازدواج، چیزهایی شنیده باشید.برخی از این اختلافات ناشی ازاین است که زن و یا شوهر بعد از ازدواج متوجه می‌شود که همسرش به او دروغ گفته و اورا فریب داده است و بر خلاف واقعیت فرضا خود را دارای مدرک دانشگاهی یا فردی ثروتمند معرفی کرده است ویا عیب و بیماری‌ای که در خود وجود داشته را پنهان کرده است ،یا این که یکی از زوجین در مورد گذشته ی خود قبل از ازدواج، صداقت و راستگویی نداشته است. بنابراین، موضوعاتی این چنینی، موجب اختلافات میان زن و شوهر پس از عقد می‌شود. به این فریب دادن در علم حقوق تدلیس گفته می‌شود. این فریبکاری در ازدواج ممکن است از سوی هریک از زن و یا شوهر صورت بگیرد و هرکدام از آن ها باید قصد فریب دادن و گول زدن طرف مقابل را به منظور داشته باشند.
در قانون مدنی در ماده ۱۱۲۸ نیز گفته شده است که: (هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مقابل فاقد صفت مذکور بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً برآن واقع شده باشد.)
یعنی چه اینکه وجود اوصاف خاصی از جمله میزان تحصیلات و ثروت وشغل خاصی،صریحاً در عقد ازدواج ذکر شده باشد، چه اینکه آگاهی همسر ازاین اوصاف بدون ذکر آن‌ها، در انتخاب طرف مقابلش به عنوان همسر موثر بوده باشد‌، در هر دو صورت برای طرفی که فریب خورده و بعد از ازدواج متوجه شده است که همسرش در واقع این صفات را ندارد، حق فسخ ازدواج به وجود می‌آید. گاهی صفت مورد نظر طرفین صریحاً در عقد شرط نمی‏‌شود بلکه عادات و رسوم اجتماعی چنین است که‏ هرکس که ازدواج می‏کند عرفاً چنین وصفی را دارا می‌باشد. مانند وصف دوشیزگی در خصوص بانوان در سن ازدواج او.
فسخ یا برهم خوردن عقد ازدواج، در قانون به حالتی گفته می شود که به اراده یکی از زوجین ، اثر عقد از بین می رود و وضعیت به حالت پیش از عقد برمی گردد.

فسخ از جهت از بین رفتن اثر عقد، همانند طلاق است اما تفاوت هایی با طلاق دارد از جمله اینکه مواردی که باید در طلاق رعایت شود و ضروری است، مثل جاری شدن صیغه ی طلاق و حضور شاهدان هنگام طلاق وغیره، در فسخ وجود ندارد. وطلاق مخصوص عقد دائم است اما فسخ هم در ازدواج دائم وجود دارد هم در ازدواج موقت.
اختیاری که همسر فریب­‌خورده برای فسخ عقد ازدواج دارد فوری است یعنی باید به‌محض‌اینکه از عمل فریبکارانه‌ی همسرش آگاه شد برای برهم زدن عقد اقدام کند. در غیر این صورت حق خود را برای فسخ عقد از دست می‌دهد. مدت زمانی که شخص فریب‌خورده می‌تواند برای برهم زدن عقد اقدام کند ، به‌وسیله‌ی عرفی که در جامعه وجود دارد مشخص می‌شود. ممکن است در اینجا سوالی برای شما پیش بیاید ، این که چگونه می‌توان اقدام به فسخ ازدواج در صورت وجود عمل فریبکارانه از سوی همسر کرد؟
ما به شما پاسخ می‌دهیم که برای فسخ عقد ازدواجی که یکی از زوجین طرف دیگر را فریب داده است، به صورت ذیل می‌توان عمل کرد:
همسر فریب‌خورده پس از اطلاع از فریبکاری همسرش‌، خودش عقد را فسخ کند و با ارسال اظهارنامه‌ای به طرف مقابلش‌،‌اراده‌ی خود را در فسخ ازدواج به او اطلاع دهد. اما برای ثبت چنین فسخی باید شخص فریب‌خورده‌، دادخواستی را برای فسخ نکاح (تنفیذ یا به تعبیری تایید) به دادگاه خانواده ارائه بدهد و دلایل خود در اثبات موجه بودن فسخ ازدواج به دادگاه اعلام کند و بگوید که همسرش او را فریب داده و حرف‌هایی که قبل از ازدواج به او زده، الان مشخص شده است که واقعیت ندارد و این حرف‌ها و ادعاهای همسرش در انتخاب او به عنوان همسر آینده، موثر بوده است. اگر دادگاه دلایل همسر فریب‌خورده را بپذیرد حکم به درستی و صحت چنین فسخی می‌دهد و در واقع عقد از زمانیکه شخص فریب خورده با اراده‌ی خودش فسخ کرده، فسخ شده محسوب می‌شود.
حالا چگونه می توان این فریبکاری را در دادگاه اثبات کرد؟به طُرُق مختلفی می توان فریب در ازدواج را اثبات کرد از جمله اینکه: می توان به محتویاتی که در عقدنامه نوشته شده است اشاره کرد. مثلا در عقدنامه ممکن است شغل زوج، مهندس معمار درج شده باشد و بعداً مشخص شود که زوج مهندس نبوده وصرفا یک کارگر ساده‌ی ساختمان است و عقد ازدواج بر این اساس شکل گرفته باشد. راه دیگری که برای اثبات فریب در ازدواج وجود دارد، شهادت شاهدان عقد ویا افراد حاضر در جلسه‌ی خواستگاری است که از توافقاتی که بین زوجین صورت گرفته، اطلاع دارند. و راه دیگر، اقرار خود فریب دهنده به عمل فریبکارانه‌ی خویش است.
علاوه بر امکان فسخ ازدواج در صورت فریب در ازدواج فرد فریب‌خورده می‌تواند از طریق کیفری هم طرح شکایت کند که برای شخص فریب دهنده مجازات ۶ماه تا ۲سال حبس تعیین شده است. و قاضی اختیار دارد که میزان حبس را ۶ماه یا ۲سال یا مدتی میان این دو تعیین کند. علاوه بر مجازات کیفری فریب خورده می تواند از فریب دهنده خسارت طلب کند و جبران ضرر و زیان را بخواهد .مثلاً شوهر با فرض این که همسرش باکره است با او ازدواج می کند،اما بعد از ازدواج متوجه می شود که همسرش باکره نیست و در این مورد چیزی به او نگفته است و او را فریب داده است. شوهر می تواند تفاوت مهریه ی زن باکره و غیر باکره را به عنوان خسارت از همسرش بگیرد یا اگر هنوز مهریه را نداده است تنها میزان مهریه ی غیر باکره را به او پرداخت کند اما در تمام مواردی که ازدواج قبل از نزدیکی فسخ شود زن حق گرفتن مهریه را ندارد، به جز یک صورت که آن عبارت است از موردی که ازدواج به علت ناتوانی جنسی شوهر، فسخ شود که در این صورت باید نصف مهریه را به زن پرداخت کرد.


۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق برای رهایی از عذاب…

به دنبال طلاق یک‌سری حقوق و تکالیف متقابل ایجاد می‌شود. طلاق عمل حقوقی یک جانبه از طرف شوهر است و مرد می‌تواند با رعایت شرایطی که در قانون مدنی ذکر شده است با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را نماید. اما آنچه مورد بحث این گفتار است این است که در برخی موارد که قانون پیش‌بینی کرده است زن می‌تواند از دادگاه درخواست طلاق کند و بنا به تشخیص دادگاه ممکن است الزام مرد به طلاق دادن همسرش صادر شود؛‌ولو آنکه مرد با طلاق موافق نباشد.
زن در چهار مورد می‌تواند درخواست طلاق از دادگاه نماید:
۱- طلاق بر اساس تحقق یکی از شرایط مقرر در قباله‌های رسمی ازدواج
۲- طلاق بر اساس عدم پرداخت نفقه
۳- طلاق در صورت غایب مفقودالاثر‌شدن شوهر برای مدت چهار سال یا بیشتر
۴- حق طلاق بر اساس عسر و حرج
حال به بررسی مورد آخر می‌پردازیم:
عسر و حرج به این معنا است که شرایطی ایجاد شود که موجبات سختی زندگی زن باشد. قانون مدنی در ماده ۱۱۳۰ شرایط این نوع طلاق را به شرح ذیل توضیح داده است‌؛
در‌صورتی‌که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید. چنانچه عسر‌‌و‌‌حرج مذکور در دادگاه ثابت شود، آن مرجع می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در‌صورتی‌که اجبار میسر نباشد، زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود.
همانطور‌که توضیح داده شد، حق طلاق و جاری‌کردن صیغه طلاق از آن مرد است و مرد اختیار دارد تا بر اساس قانون زن را طلاق دهد.
در مورد بحث ما اگر برای دادگاه مشخص شود شرایط عسر‌و ‌حرج برای زن در زندگی یک زوج وجود دارد. اقدام به دو حالتی که ذکر شد می‌کند. در تبصره ماده ۱۱۳۰ تعریف، شرایط و برخی مصادیق عسر و حرج ذکر شده است که به قرار ذیل است.
عسر و حرج به وضعیتی گفته می‌شود که ادامه‌ی زندگی را برای زن با مشقت و سختی همراه ساخته و تحمل آن برای او مشکل باشد. تشخیص این موضوع که چه نوع مشقتی موجبات عسر و حرج است با دادگاه بر اساس وضعیت و شرایط زن می‌باشد. مواردی که در زیر بیان می‌کنیم اگر توسط دادگاه مشخص شود که وجود دارد از مصادیق عسر و حرج است:
۱- ترک زندگی خانوادگی توسط مرد حداقل به مدت شش ماه متوالی یا نه ماه متناوب (غیر متوالی) در مدت یک سال بدون دلیل موجه و قانع کننده مثلا زمانی که مرد خانواده برای مدت هفت ماه در صورتی که می تواند ولی به منزل مراجعه ننماید و تمام مسئولیت زندگی بر دوش همسرش است و موجبات سختی او می‌شود.
۲- مرد به مواد مخدر اعتیاد داشته باشد یا مدام مشروبات الکلی مصرف کند به طوری که به اساس زندگی خانوادگی لطمه بزند و نتوان او را مجبور به ترک این گونه مصارف کرد. اعتیاد باید به بنیان خانواده صدمه بزند تا بتوان در دادگاه به عنوان دلیل طلاق زن ارائه شود برای مثلاباعث بیکاری و فقر شدید و توهم های خطرناک باشد. نکته ی مهم دیگر این است که مرد حاضر به مراجعه به مراکز ترک و درمان نباشد یا اگر مراجعه کرده است پزشک تشخیص دهد که این فرد براساس مدتی که حضور داشته تعهد و توان ترک ندارد. اگر مرد اقدام به ترک و درمان کند و به تعهد خود عمل کند اما پس از ترک دوباره شروع به مصرف مواد نماید زن او می‌تواند مجدد درخواست طلاق دهد.
۳- در صورتی که مرد محکومیت قطعی به حبس برای مدت ۵ سال و بیشتر داشته باشد. محکومیت قطعی یعنی حکم نهایی پس از تجدید‌نظر است. پس اگر در مراحل دادرسی باشد یا فقط حکم دادگاه بدوی شامل ۵ سال محکومیت باشد، زن او نمی‌تواند به این مورد استناد کند.
۴- اگر شوهر عادت به زدن زن یا بد رفتاری داشته باشد به طوری که مستمر است و تحمل این نوع رفتارها عرفا با توجه به شرایط و وضعیت زن غیر‌قابل تحمل باشد.
۵- مرد به بیماری‌های صعب‌العلاج یا مسری یا هر عارضه صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل کند مبتلا باشد؛ مثل بیماری‌های مقاربتی یا ناتوانی جنسی.

قانون ذکر کرده است که این موارد برشمرده شده از “مصادیق” عسر و حرج است. به‌همین جهت اگر دادگاه سایر مواردی که نشان از سختی و مشقت زن در زندگی باشد را به‌دست‌آورد می‌تواند حکم به طلاق به موجب عسر و حرج باشد.
دلیلی که موجب عسر و حرج زن شده است باید در هنگام مراجعه زن به دادگاه موجود باشد و زن برای رهایی از سختی و جلوگیری از وارد شدن ضرر بیشتر به او متوسل به طلاق و جدایی از طریق دادگاه شده باشد نه برای جبران ضررها و سختی های گذشته.
طلاق بر دو نوع است؛ طلاق بائن و طلاق رجعی. مرد در طلاق بائن نمی‌تواند در مدت عده به زن رجوع کند برخلاف طلاق رجعی که مرد در مدت عده می‌تواند به همسر خود رجوع کند و مقصود از رجوع آنست‌که بدون نیاز به جاری‌کردن صیغه‌ی نکاح، رابطه‌ی زوجیت برقرار می‌شود. در طلاق به واسطه عسر و حرج زوجه، از آن جهت که مرد نتواند در مدت عده، رجوع نماید به پیشنهاد دادگاه، خانم بخشی از مهریه را به شوهر می‌بخشد و دادگاه با قبول این بخش از طرف مرد، حکم به الزام آقا به طلاق‌دادن همسرش از نوع طلاق بائن صادر می‌کند.
اگر زن صرفا از شوهر خود نفرت داشته باشد نمی‌تواند عسر‌و‌حرج باشد؛ مگر‌‌این‌که به دلیل موجهی این نفرت ایجاد شده باشد و ادامه‌ی زندگی را برای او سخت و غیرقابل تحمل کرده باشد و برای دادگاه این موضوع روشن شود.
با توجه به قانون به‌نظر‌می‌رسد که در نکاح منقطع(موقت) هم اگر مصادیق و موارد عسر و حرج برقرار باشد زن می‌تواند اجبار کردن مرد به بذل مدت را تقاضا کند.
بر اساس ماده ۱۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه خانواده می‌تواند خودش به بررسی وجود سوءرفتار مرد بپردازد.یک رویه ای در دادگاه ها وجود دارد که اگر احراز یک موضوعی مربوط به حوزه و موضوع دادگاه دیگری باشد،ان موضوع را برای بررسی و اظهار نظر به دادگاه دیگر می فرستند.برای مثال اگر در حین بررسی ها در دادگاه حقوقی نیاز به بررسی یک موضوع کیفری باشد، آن را به دادگاه کیفری ارجاع می دهند و بر اساس نظر آن دادگاه حکم می‌دهد. اما در مورد این موضوع که آیا مرد سوءرفتار دارد و آیا برای مثال اثرات و کبودی‌های روی بدن زن ناشی از زدو‌خوردهای همسرش بوده یا ناشی از زمین خوردن که تشخیص این موضوع با متخصصان پزشکی قانونی ست، و نیازی به صدور حکم کیفری و بررسی در دادگاه کیفری ندارد هم چنین حتی اگر موضوع را زن در دادگاه کیفری نیز مطرح کرده باشد و دادگاه کیفری حکم به بیگناهی مرد بدهد منافاتی با تشخیص دادگاه خانواده به سوءرفتار مرد و صدور حکم طلاق ندارد؛ زیرا سوء رفتاری که قانون مدنی در خصوص عسر و حرج در نظر دارد لزوما جرم محسوب نمی‌شود یعنی سوءرفتار هایی که منجر به عسر و حرج می‌شوند دو دسته‌اند، برخی جرم هستند و برخی دیگر جرم نیستند و دادگاه خانواده صلاحیت بررسی هر دو دسته را از جهت حفظ و تضمین حقوق زن و سرعت بخشیدن به فرآیند دادرسی دارد.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

هر آن‌چه باید در مورد نفقه‌ی همسر بدانید…

هنگامی که عقد ازدواج با رعایت تمامی ضوابط قانونی میان زن و مرد تنظیم می‌شود، حقوق و تکالیف خاصی برای هریک از آنها به وجود می‌آید. یکی از مهم‌ترین تکالیف قانونی مَرد، پرداخت نفقه یعنی تأمین هزینه‌های مربوط به مسکن، خوراک، پوشاک، اثاث خانه و هزینه‌های بهداشتی و درمانی زن می‌باشد.

هنگامی که عقد ازدواج با رعایت تمامی قواعد و ضوابط قانونی میان زن و مرد تنظیم می‌شود، حقوق و تکالیف متفاوتی برای هریک از آنها به وجود می‌آید که یکی از مهم‌ترین تکالیف قانونی مرد پرداخت نفقه می‌باشد. بر این اساس در صورتی که عقد ازدواج به صورت دائم بسته شود، مرد وظیفه دارد هزینه زندگی همسر و فرزندان خود را تأمین کند اما اگر عقد نکاح به صورت موقت بسته شده باشد، زن هیچ حقی در خصوص نفقه نخواهد داشت مگر اینکه در عقد شرط کرده باشند که مرد هزینه زندگی همسر خود را بپردازد یا اینکه عقد موقت به گونه‌ای بسته شود که قصد هر دو طرف بر پرداخت این هزینه‌ها توسط مرد باشد. پرداخت هزینه‌های زندگی بر عهده‌ی مرد است اما دقیقاً پرداخت کدام هزینه‌ها بر عهده‌ی او می‌باشد؟ قانون‌گذار در ماده‌ی ۱۱۰۷ قانون مدنی تعریف نفقه را ذکر نموده‌ و در این راستا، به تأمین هزینه‌های مربوط به مسکن، خوراک، پوشاک، اثاث خانه و هزینه‌های بهداشتی و درمانی به عنوان مهم‌ترین هزینه‌هایی که تأمین آنها بر عهده‌ی مرد می‌باشد، اشاره کرده‌است. در این نوشتار ویژگی‌های نفقه‌ی زن و هم‌چنین راه‌کاری که قانون‌گذار برای زمان عدم پرداخت نفقه توسط همسر برای او در نظر گرفته‌است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

ویژگی‌های نفقه‌ی زن
مرد علاوه بر هزینه‌های زندگی همسر خود، وظیفه تأمین هزینه‌های اقارب یا خویشاوندان نَسَبی خود را نیز بر عهده دارد. مقصود از اقارب نیز فرزندان و پدر و مادر او می‌باشد. آن‌چه اهمیت دارد این است که تکلیف او در مورد پرداخت نفقه‌ی همسر خویش متفاوت از تکلیفی است که او در مورد سایر خویشاوندان خود دارد؛ یعنی این تکلیف دارای ویژگی‌های خاص و ویژه‌ای است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:
۱. نفقه زن بر نفقه خویشاوندان دیگر تقدم دارد؛ یعنی اگر کسی به اندازه کافی توانایی مالی نداشته باشد که بتواند هم نفقه همسر و هم دیون و بدهی‌های دیگر خود را بپردازد، در این حالت باید از میزان دارایی‌های موجود خود ابتدا نفقه همسر خود را پرداخت نموده و سپس دیون(بدهی) خود را به طلبکارانش پرداخت کند.
۲. زن می‌تواند نفقه گذشته خود را هم از همسرش مطالبه کند؛ یعنی اگر شوهر از چند سال گذشته نفقه همسر خود را نپرداخته‌است، زن می‌تواند علاوه بر ملزم کردن او به پرداخت نفقه آینده، نفقه چند سال گذشته را هم از او مطالبه کند. این در حالی است که اقارب یعنی پدر، مادر و فرزندان صرفاً نفقه‌ی آینده خود را می‌توانند مطالبه نمایند و در مورد آن‌چه گذشته نمی‌توانند ادعایی داشته باشند.
۳. پرداخت نفقه‌ی زن در هر صورت برای مرد واجب است و این موضوع ارتباطی به فقیر یا ثروتمند بودن زن ندارد؛ یعنی خواه زن شاغل باشد و خواه نباشد، مرد در هر صورت موظف به پرداخت نفقه او خواهد بود.
۴. فقیر یا ثروتمند بودن مرد نیز تأثیری در انجام این وظیفه‌ی قانونی ندارد؛ یعنی خواه مرد فقیر باشد و خواه ثروتمند مکلف است که هزینه‌ی زندگی همسر خود را تأمین کند.
۵. در پرداخت نفقه زن برای تشخیص میزان نفقه، وضعیت اقتصادی زن(زوجه) ملاک می‌باشد و در این خصوص بایستی شرایط او مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی اگر چنانچه زن از خانواده ثروتمند و متمکنی باشد، شوهر باید متناسب با این شرایط و با توجه به شأن اجتماعی و خانوادگی او نیازهای وی را تأمین کند.
۶. پرداخت نفقه زن، تکلیفی‌است که قانون‌گذار به صورت یک‌جانبه برای مرد در نظر گرفته‌است؛ یعنی زن مکلف به پرداخت نفقه به شوهر خود نمی‌باشد.

عمل کردن به وظایف زناشویی توسط زن؛ شرط واجب شدن پرداخت نفقه
زوجه(زن) برای اینکه مستحق نفقه باشد و بتواند در مورد آن ادعایی را مطرح کند، بایستی به وظایف زناشویی خود عمل نماید که اصطلاحاً به آن تمکین گفته می‌شود. بر این اساس مطابق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی اگر او بدون هیچ مانع مشروعی به وظایف زناشویی خود در برابر همسرش عمل نکند، ناشزه بوده و در نتیجه مستحق نفقه نخواهد بود. منظور قانون‌گذار این است که اگر زن براساس یک دلیل مشروع به وظایف خود عمل نکند، باز هم مستحق نفقه خواهد بود. برای مثال یکی از وظایف زن این است که در منزلی سکونت کند که همسرش برای او در نظر گرفته‌است و اگر چنانچه منزل همسر خود را ترک کند و به خانه‌ی پدری برود، گفته می‌شود که او ناشزه است. در این حالت با توجه به اینکه زن ناشزه است، مستحق نفقه نخواهد بود. اما گاهی سکونت در منزل همسر برای زن دشوار می‌شود؛ به گونه‌ای که اگر به این سکونت ادامه دهد، ممکن است جان او به خطر بیفتد. بهترین نمونه برای چنین موضوعی، حالتی است که همسرش بداخلاق بوده و او را کتک بزند. در چنین مواردی اگر زن برای حفظ جان خود از منزل مشترک خود خارج شده و به منزل پدرش برود، شوهر نمی‌تواند با استناد به اینکه او ناشزه است، نفقه‌اش را نپردازد. به عبارت بهتر در چنین مواردی اگرچه زن ناشزه‌است اما با این حال باز هم مستحق نفقه می‌باشد.

عدم پرداخت نفقه از جانب شوهر
با توجه به اینکه قانون‌گذار مرد را به مکلف به پرداخت هزینه‌های زندگی همسر خود نموده‌است، حال باید دید که در صورت عدم انجام چنین تکلیفی زن چه اقدامی می‌تواند انجام دهد. قانون مدنی در ماده‌ی ۱۱۱۱ حکم این موضوع را مشخص کرده‌است که براساس آن در صورتی که شوهر نفقه را نپردازد یا اینکه توانایی مالی برای پرداخت نفقه نداشته باشد، زن می‌تواند به دادگاه مراجعه نموده و از دادگاه بخواهد که همسرش را به پرداخت نفقه محکوم نماید. اگر چنانچه نتوان از طریق دادگاه شوهر را ملزم به پرداخت نفقه نمود، زن می‌تواند برای طلاق به دادگاه مراجعه نماید تا دادگاه شوهر او را ملزم کند که همسرش را طلاق دهد.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق دادن بی‌قاعده و قانون نیست!

طلاق یکی از راه‌های انحلال زندگی مشترک می‌باشد که هرچند شرعاً حلال می‌باشد اما منفورترین حلال الهی است. طلاق می‌تواند به تقاضای مرد، زن یا هر دوی آنها صورت بگیرد و معمولاً اینطور گفته می‌شود که مرد می‌تواند هرگاه که بخواهد همسر خود را طلاق دهد اما استفاده از این حق توسط شوهر، بی‌قاعده و قانون نیست!

«یک سیب را که بالا بیندازی، هزار چرخ می‌خورد تا برسد پایین». این جمله را شاید بارها شنیده باشیم و واقعیت هم همین است؛ زندگی مشترک به هندوانه‌ی دربسته می‌ماند. مسیری است که با خواست زن و مرد شروع می‌شود اما فقط خدا می‌داند انتهای آن به کجا ختم خواهد شد. البته مقصود این نیست که زن و مرد در دوام زندگی یا از هم پاشیده شدن آن هیچ نقشی ندارند بلکه اگر طرفین مهارت‌های زندگی را به خوبی آموخته باشند و اساس زندگی خود را بر گذشت، تحمل و کم کردن توقعات بنیان نهند، بدون شک زندگی زناشویی بادوام‌تری انتظارشان را خواهد کشید اما علی‌رغم همه‌ی گذشت‌ها و فداکاری‌ها گاه شرایطی پیش می‌آید که ادامه زندگی برای هر دو طرف بی‌نهایت سخت و غیرممکن می‌شود؛ به گونه‌ای که اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، مشکلات بسیاری را به وجود خواهد آورد. برای رهایی از این شرایط طاقت‌فرسا، به صورت استثنایی و ویژه نهادی به نام طلاق پیش‌بینی شده است که هرچند از لحاظ شرعی حلال می‌باشد اما همانطور که از بزرگان دین و معصومین(ع) آموخته‌ایم، مغضوب‌ترین و منفورترین حلال الهی است. طلاق یکی از راه‌های انحلال زندگی مشترک می‌باشد که می‌تواند به تقاضای زوج(مرد)، زوجه(زن) یا هر دوی آنها صورت بگیرد اما در عرف غالباً زلف این حق به نام مرد گره خورده‌است؛ یعنی معمولاً اینطور گفته می‌شود که مرد حق دارد و می‌تواند هرگاه که بخواهد همسر خود را طلاق دهد اما باید بدانیم که استفاده از این حق قید و بندها و شرایط خاصی دارد که در قانون ذکر شده‌است. در این نوشتار به بررسی این شرایط خواهیم پرداخت.

شرایط ۱۰گانه‌ی تقاضای طلاق توسط شوهر

۱. دائمی بودن عقد ازدواج
انحلال عقد ازدواج و یا فروپاشی یک زندگی از لحاظ حقوقی راه‌های مختلفی دارد که طلاق یکی از آنها می‌باشد و منطقی‌تر این است که به عنوان آخرین راهکار به آن اندیشیده شود اما باید توجه داشته باشیم که این روش فقط در عقد نکاحی قابل اِعمال است که به صورت دائم تنظیم شده‌است. بنابراین، اگر عقد نکاح منعقد شده میان زن و مرد موقت باشد، نمی‌توان برای پایان دادن به آن به طلاق فکر کرد بلکه راهکار جداگانه‌ای دارد. البته این شرط در تمامی مواردی که پای طلاق در میان باشد، باید وجود داشته باشد.

۲. عاقل، بالغ، مختار و قاصد بودن طلاق دهنده(مرد)
طلاق مانند هر عمل حقوقی دیگر آثار بسیار مهم و خاصی برجای می‌گذارد و چه اثری مهم‌تر از اینکه با آن یک زندگی از هم فرومی‌پاشد. به همین خاطر باید مرد شش دانگ حواسش جمع باشد تا بداند چه می کند و همچنین باید در شرایطی باشد که بتواند بداند چه می‌کند! بر این اساس اگر مرد در اثر اکراه(نارضایتی) و اجبار بخواهد همسر خود را طلاق دهد و یا اینکه در حین طلاق مست یا دیوانه باشد، طلاق صحیحی انجام نخواهد شد.

۳. توجه به وضعیت زن
برای این‌که مرد بتواند همسر خود را طلاق دهد باید وضعیت او را مورد توجه قرار دهد. به این معنا که زن در زمان طلاق نباید در دوران عادت زنانگی بوده یا در حال نفاس باشد اما اگر زن باردار باشد یا طلاق قبل از نزدیکی واقع شود یا در برخی موارد دیگر، نیاز به رعایت این شرط نمی‌باشد.

۴. ضرورت مراجعه به دادگاه خانواده و تقدیم دادخواست
در این دادخواست ضمن اینکه باید درخواست شوهر در خصوص طلاق مطرح گردد، ضرورت دارد که درخصوص اموری همچون جهیزیه، نفقه، اجرت‌المثل، حضانت فرزندان مشترک و نحوه‌ی ملاقات با آنها نیز تعیین تکلیف شده باشد.

۵. ارجاع به داوری جهت صلح و سازش
در مواردی که درخواست طلاق از سوی شوهر مطرح می‌شود، پس از اینکه شوهر دادخواست طلاق را تنظیم نموده و آن را به دادگاه تحویل می‌دهد، قاضی موظف است قبل از اینکه رأی خود را صادر کند، طرفین را به داوری ارجاع دهد تا از این طریق شرایط را برای برقراری صلح و سازش میان آنها برقرار کند. البته در مواردی که طلاق به صورت توافقی واقع می‌شود، ضرورتی برای ارجاع به داوری وجود ندارد و صرفا ارجاع به مرکز مشاوره الزامی می‌باشد.

۶. صدور گواهی عدم امکان سازش
در صورتی که مرد درخواست طلاق دهد و پا در میانی کردن داور هم نتیجه‌ای نداشته باشد، گواهی خاصی به نام گواهی عدم امکان سازش صادر می‌شود. بر مبنای این گواهی، دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند. پس از قطعی شدن حکم دادگاه، باید طرفین به دفاتر ازدواج و طلاق مراجعه کرده و با ارائه‌ی این گواهی طلاق را ثبت کنند. ارائه‌ی گواهی عدم امکان سازش برای ثبت طلاق ضروری است و این گواهی فقط تا ۳ ماه پس از صدور رأی دادگاه اعتبار دارد.

۷. زدن نصف دارایی به اسم زن(شرط تنصیف دارایی)
قباله‌های ازدواج را که نگاه کنید، شروطی را می‌بینید که طرفین با ذوق و شوق بسیار آن ها را امضا کرده‌اند اما مشخص نیست چه میزان آگاهی در خصوص این شروط وجود دارد! این شروط حقوق و تکالیفی را برای هریک از طرفین به وجود می‌آورند و زوج و زوجه موظف به مطالعه‌ی آن‌ها می‌باشند؛ زیرا معقول این است که انسان پیش از امضای یک نوشته یا سند محتوای آن را مطالعه کند. یکی از شروط قباله‌های نکاح آن است که اگر درخواست طلاق از جانب شوهر باشد و هم‌چنین این درخواست بخاطر تخلف زن از انجام وظایف همسری یا بدرفتاری و بداخلاقی او نباشد، مرد باید تا نصف اموال خود را به تشخیص دادگاه و به صورت رایگان(بلاعوض) به نام همسر خود بزند. در غیر این‌صورت مرد نمی‌تواند همسر خود را طلاق دهد.

۸. جاری شدن صیغه‌ی طلاق در حضور دو نفر مرد عادل
یکی از قواعد مهمی که در انجام طلاق باید رعایت شود و مورد توجه قرار بگیرد این است که هیچ زن و مردی با حکم دادگاه بر هم نامحرم نمی‌شوند! یعنی اگر پس از رفتن‌ها و آمدن های بسیار دادگاه گواهی عدم امکان سازش هم صادر کند، با صدور این گواهی نمی‌توان گفت این زن و مرد از هم طلاق گرفته‌اند. دادگاه کسی را طلاق نمی‌دهد بلکه صرفا مجوز طلاق گرفتن یا طلاق دادن را صادر می‌کند. پس در همه موارد زن و شوهر باید پس از صدور حکم دادگاه، به دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مراجعه نمایند و سردفتر در حضور دو شاهد عادل، صیغه طلاق را میان‌شان جاری نماید. در واقع زمانی می‌توان گفت زن و شوهر از هم طلاق گرفته‌اند که طلاق آن‌ها در دفترخانه با تشریفات خاصی که دارد، ثبت شود.

۹. پرداخت مهریه
مرد در صورت تقاضای طلاق باید مهریه همسر خود را بپردازد. پرداخت مهریه به این نحو است که اگر طلاق پیش از نزدیکی باشد، مرد باید نصف مهریه تعیین شده را بپردازد و اگر پس از آن باشد، باید کل مهریه را پرداخت نماید. در این خصوص مطابق قانون حمایت خانواده اگر مهریه‌ی زن تا ۱۱۰ سکه باشد ابتدا اموال مرد برای پرداخت آن توقیف می‌شود و اگر از این طریق قابل پرداخت نباشد، مرد حبس می‌شود. این حبس تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا همسر او رضایت دهد و یا اینکه اثبات کند توانایی مالی جهت پرداخت مهریه را ندارد(اعسار). در خصوص مهریه‌ی بیش از ۱۱۰ سکه نیز معیار برای پرداخت صرفا توانایی مالی مرد است و اگر او این توانایی را نداشت، نمی‌توان اموال او را توقیف نموده یا او را حبس کرد.

۱۰. ارائه‌ی گواهی پزشک
برای ثبت طلاق در دفترخانه، زوجین (زن و مرد) باید گواهی ارائه دهند که وجود یا عدم وجود جنین را تأیید کند. بدون ارائه‌ی این گواهی صیغه‌ی طلاق جاری نمی‌شود مگر اینکه هر دوی آنها از وجود جنین اطلاع داشته باشند. این شرط اختصاص به حالتی که تقاضای طلاق از جانب شوهر است، ندارد.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قبولی قانونی سرپرستی کودکان بی‌سرپرست و بد‌سرپرست

شرایط لازم برای سرپرستی
بر اساس قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست مصوب ۱۳۹۲، امور مربوط به سرپرستی این کودکان و نوجوانان با سازمان بهزیستی کشور است. در این قانون شرایطی را تعیین کرده است که افراد دارای این شرایط می­‌توانند اقدام به سرپرستی این کودکان کنند. در مرحله­‌ی اول مهم است که فرد از اتباع ایرانی باشد. به موجب ماده ۵ قانون مذکور افراد دارای شرایط زیر می­‌توانند از بهزیستی درخواست سرپرستی کودکان بی‌سرپرست را کنند:
الف ـ زن و شوهری که پنج سال ازدواج کرده باشند و از این ازدواج فرزندی نداشته باشند، به شرطی که یکی از آن­ها حداقل ۳۰ سال داشته باشد.
ب ـ زن و شوهر دارای فرزند به شرطی که یکی از آن­ها حداقل ۳۰ سال داشته باشد.
ج ـ دختران و زنان بدون شوهر، درصورتی که حداقل سی سال سن داشته باشند، فقط حق سرپرستی کودکان دختر را دارند.
در بعضی موارد مانند این که درخواست‌کننده از وابستگان کودک باشد یا زوجی درخواست کند که امکان بچه‌­دار شدن نداشته باشند، می­توان با درنظر گرفتن مصلحت کودک از برخی از این شرایط چشم‌پوشی کرد.اولویت در پذیرش سرپرستی به ترتیب با زن و شوهر بدون فرزند، سپس زنان و دختران بدون شوهر فاقد فرزند و در نهایت زن و شوهر دارای فرزند است.
هم چنین درخواست کنندگان سرپرستی باید دارای شرایطی مانند عدم محکومیت جزایی مؤثر، تمکن مالی، سلامت جسمی و روانی، نداشتن اعتیاد به مواد مخدر وشروطی از این قبیل باشند.(ماده ۶ قانون)
در صورتی می­‌توان سرپرستی این کودکان را به سایرین سپرد که امکان شناخت پدر یا مادر یا جد پدری او وجود نداشته باشد یا این افراد یا وصی آن­ها در قید حیات نباشند یا هیچ­کدام صلاحیت سرپرستی را نداشته باشند و دادگاه سرپرستی او را به سازمان بهزیستی سپرده باشد. (ماده ۸ قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست)
فرایند سپردن سرپرستی یک کودک به خانواده­‌ی متقاضی به شکل زیر است:
در ابتدا تقاضانامه­‌ی درخواست­‌کنندگان سرپرستی باید به سازمان بهزیستی داده شود و سازمان حداکثر پس از دو ماه برای اعلام نظر کارشناسی به دادگاه ارسال می­کند. دادگاه همه­‌ی جوانب و موارد و شروط ذکر شده در قانون را بررسی می­کند و با درنظر گرفتن نظر بهزیستی اگر همه چیز مساعد بود قرار سرپرستی موقت و آزمایشیِ شش ماهه را صادر می­‌کند و به دادستان و متقاضی و بهزیستی ارسال می­کند. اگر در طول این شش ماه هر یک از شرایط از بین رفت یا معلوم شود که از اول وجود نداشته است، دادگاه می‌­تواند با تقاضای دادستان یا هر یک از تقاضاکنندگان و تقاضای بهزیستی، قرار سرپرستی موقت لغو کند. تمامی این شروط و نظارت­ها برای مصلحت خود کودک مقرر شده است و هر موضوعی که مصلحت او را در خطر قرار دهد در اولویت کار سازمان بهزیستی و دادگاه و دادستان قرار دارد.
حال اگر در طول مدت شش ماهه موردی پیش نیاید دادگاه در صورتی حکم سرپرستی را صادر می­‌کند که تقاضاکننده بخشی از اموال خود را به کودک تحت سرپرستی تملیک کند و تشخیص این که چه میزان باشد با دادگاه است. البته احراز لزوم به نام کردن بخشی از مال با دادگاه است و ممکن است در مواردی برای مصلحت کودک از این شرط چشم‌پوشی کند. اداره­‌ی این اموال در صورتی با سرپرست است که دادگاه او را قیم کودک نیز قرار دهد. هم­چنین برای صدور حکم سرپرستی باید درخواست‌­کننده تعهد دهد که تمامی مخارج مربوط به سرپرستی کودک را تامین کند. تشخیص لزوم این مورد نیز بر عهده­‌ی دادگاه است.

آثار صدور حکم سرپرستی
با صدور حکم سرپرستی یکسری حقوق و تکلیفی برای سرپرستان ایجاد می­‌شود که به ذکر این موارد پرداخته می­‌شود:
۱)حضانت
با صدور حکم سرپرستی، کودک در حکم فرزند آن خانواده محسوب می­‌شود و تمامی هزینه­‌ها و مراقبت­‌های لازم را همانطور که در قبل ذکر شد باید تعهد دهد که انجام بدهد و بر اساس ماده ۱۷ قانون مذکور، تکالیف سرپرست نسبت به کودک از نظر نگهداری تربیت و نفقه و… مانند تکالیف والدین نسبت به اولاد است. اگر زوجینِ سرپرست از یکدیگر جدا شوند یا در صورت فوت، کودک طبق نظر دادگاه به یکی از آنها یا شخص ثالثی سپرده می­‌شود.
۲)لزوم اطاعت کودک از سرپرستان
همانطور که گفتیم رابطه­‌ی کودک با سرپرستان مانند رابطه اولاد با والدین خود است به همین جهت اطاعت از سرپرستان و داشتن حق تنبیه در حد متعارفی که والدین برای اولاد دارند،برای کودک نیز برقرار است.
۳)نام خانوادگی
پس از صدور حکم قطعی سرپرستی دادگاه به سازمان ثبت احوال ابلاغ می­کند تا نام کودک وارد اسناد سجلی سرپرستان شود و هم چنین شناسنامه­‌ی جدید با نام خانوادگی سرپرستان برای کودک صادر شود و سابقه­‌ی هویتی کودک در پرونده­‌ی او محفوظ می­‌ماند. وقتی کودک به ۱۸سال رسید می­‌تواند از اداره ی ثبت احوال درخواست صدور شناسنامه­‌ی جدید با نام خانوادگی والدین واقعی خود در صورت معلوم بودن نماید .
۴)ازدواج سرپرست
هر موقع سرپرست قصد ازدواج کند باید مشخصات فرد مورد نظر را به دادگاه اعلام کند تا دادگاه بررسی کند که با توجه به مصلحت کودک آیا سرپرستی همچنان ادامه داشته باشد یا تمام ‌شود. یک موردی که قابل بررسی است ازدواج سرپرست با کودک تحت سرپرستی است. با صدور حکم سرپرستی محرمیت ایجاد نمی­‌شود و قانون تعیین تکلیف کرده است که ازدواج چه در زمان حضانت چه بعد از آن ممنوع است مگر به تشخیص دادگاه که با گرفتن نظر بهزیستی آن را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد. در حالی که به‌نظر می­‌رسد از نظر فقهی و قانونی این ازدواج خالی از اشکال نباشد!
۵) عدم ولایت سرپرست بر فرزندخوانده
با توجه به این که سرپرست مانند ولی قهری برای فرزند‌خوانده نیست در نتیجه پس از فوت سرپرست پدر او، مانند جد پدری ولی او نخواهد بود و دادگاه اقدام به تعیین قیم برای کودک می‌­کند و همچنین باتوجه به این‌که فقط ولی قهری می‌­تواند وصی تعیین کند، سرپرست نمی‌تواند وصی برای فرزند خوانده تعیین کند و دادگاه اقدام به انتخاب قیم می­‌کند.
۶) عدم قطع رابطه کودک با خانواده حقیقی خود

با صدور حکم سرپرستی رابطه­‌ی بین کودک با خانواده­‌اش پابرجاست و خللی در آن ایجاد نمی­‌شود.
۷) عدم ارث بردن فرزندخوانده از سرپرست
قانون حمایت از کودکان بی­‌سرپرست برای جبران این موضوع که فرزندخوانده از سرپرست ارث نمی­‌برد، همانطور که ذکر شد، به نام زدن بخشی از اموال سرپرست را واجب کرده است تا از هرگونه سوءاستفاده جلوگیری شود.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

با نحوه تعیین مهریه آشنا شوید…

مَهر یا مهریه صداق مالی ست که زن بر اثر ازدواج مالک آن می‌گردد و مرد ملزم به دادن آن می شود. مهریه ممکن است در حین ازدواج مشخص شده باشد و یا آنکه بعدا تعیین شود. در مطلب زیر به اقسام مهریه و نحوه‌ی تعیین هر یک از آنها و تعدیل مهریه به نرخ روز خواهیم پرداخت.
هرگاه مهر در عقد ازدواج مشخص شده باشد به آن مهرالمسمی گفته می شود. مهرالمسمی با توافق طرفین تعیین می شود و باید دارای شرایط زیر باشد:
۱- مالیت و ارزش دادوستد داشته باشد.
۲- زن بتواند مالک آن بشود. مثلا اموالی که متعلق به عموم است مثل پارک ها، خیابان ها و … یا اموالی که در رهن دیگری ست را علی‌رغم آنکه ارزش مالی دارد، نمی‌توان به عنوان مهریه تعیین کرد.
۳- شوهر باید از اموال خود مهریه ی زن را تعیین کند یا آنکه اموال دیگری را با اجازه ی او به مهر زن درآورد.
۴- مهریه باید معین باشد. یعنی طرفین نمی توانند یکی از خانه یا ماشین یا سکه را به طور مردد به عنوان مهریه تعیین کنند.
۵- مهریه باید معلوم باشد: جنس، وصف و مقدار مهریه باید دقیقا مشخص شود تا طرفین جاهل به آن نباشند.
۶- مهر بایستی منفعت عاقلانه و مشروع داشته باشد. مثلا یک کیلو پرمگس و موی سرو مواد مخدر و اعضای بدن را نمی توان به عنوان مهر قرار داد.
۷- شوهر باید بتواند آن را تسلیم زن کند. مثلا انگشتری که در دریا غرق شده است را نمی توان مهر زن کرد.
درخصوص مقدار مهریه هیچ ممنوعیتی در توافق طرفین وجود ندارد اما توجه به مهرسنت که همان مهریه همسران پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) بوده است به عنوان الگوی ارزشی جوانان شایسته است که معادل ۵۰۰ درهم (معادل تقریبی ۱۵۰۰ گرم نقره خالص(شمش)) می‌باشد. با این حال قانون حمایت خانواده وصول تا ۱۱۰ سکه تمام بهار آزادی یا معادل آن را مشمول مقررات ماده ۳ قانون اجرای محکومیت‌های مالی جهت امکان بازداشت زوج قرار داده است و مابقی آن را مشروط به تمکن مالی شوهر می‌داند. یعنی اگر شوهر توان پرداخت بیش از ۱۱۰ عدد سکه را نداشته باشد هیچ ضمانت اجرایی برای وصول آن وجود نخواهد داشت.
به طور کلی تعیین مهریه بعد از انحلال عقد ازدواج در مهرالمسمی به ترتیب زیر است:
۱- فوت مرد در مهرالمسمی تاثیری ندارد و زن چه زناشویی انجام نداده باشد و چه نزدیکی نموده باشد، با فوت همسر مستحق تمام مهریه مهرالمسمی خواهد‌بود. البته باید بگوییم موضوع تا حدودی اختلافی است.
۲- در مهرالمسمی طلاق نیز نظیر فوت می‌باشد و حسب مورد نزدیکی یا عدم نزدیکی ، زن را مستحق تمام یا نصف مهرالمسمی می‌کند. اگر زن کل مهریه را گرفته‌باشد در صورت عدم نزدیکی و طلاق باید نصف آن را به مرد برگرداند.
۳- در مورد فسخ ازدواج اگر زن نزدیکی نکرده‌باشد، مهریه ندارد مگر آنکه همسر وی عنین(ناتوان جنسی) باشد و موجب فسخ عنن باشد که در‌اینصورت زن مستحق نصف مهر خواهد بود. اگر زن نزدیکی کرده‌باشد و سپس نکاح فسخ شود زن مستحق همه‌ی مهریه می‌باشد.

نحوه تعدیل مهریه‌های ریالی بر اساس ماده ۲ آیین‌نامه اجرایی قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب مورخه ۱۳/ ۲/ ۱۳۷۷ هیأت محترم وزیران، نحوه محاسبه ارزش فعلی مهریه به ترتیب ذیل می‌باشد:
مبلغ مهریه مندرج در عقدنامه × عدد شاخص در سال قبل = ارزش مهریه در حال حاضر عدد شاخص در سال وقوع عقد
هرگاه مهر درعقد نکاح مشخص نشده باشد دو حالت متصور است: یا آنکه طرفین نسبت به مهریه سکوت کرده باشند یا آنکه طرفین به عدم وجود مهریه توافق کرده باشند. اگر مقصود طرفین آن باشد که بعدا مهریه را تعیین کنند، عقد ازدواج صحیح است ولی اگر منظور ایشان آن باشد که زن هیچ گونه مهری نداشته باشد، شرط عدم مهر درست نیست.
در صورت عدم تعیین مهریه اگر بین زن و شوهر نزدیکی شود، زن مستحق مهر‌المثل خواهد بود. مهرالمثل عبارت است از مهری که بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایی، موقعیت خانوادگی، تحصیلات و غیره با توجه به مقتضیات زمان و مکان تعیین می‌شود.
اگر قبل از نزدیکی و تعیین مهر طلاق واقع شود، زن مستحق مهر‌المتعه خواهد بود که با توجه به حال مرد از نظر دارایی و نداری تعیین می‌شود.
همچنین ممکن است تعیین مهریه به یکی از زوجین یا شخص دیگری سپرده شود. زنی که اینگونه ازدواج می‌کند را مفوضه‌المهر می‌نامند. کسی که به سمت داور برای تعیین مهر انتخاب شده باشد اگر شوهر یا شخص ثالث باشد، می‌تواند مهر را هرقدر که بخواهد تعیین کند اما اگر اختیار تعیین مهریه به زن سپرده شود، او نمی‌تواند بیشتر از مهرالمثل تعیین کند چون خودش در این موضوع دارای نفع است و این محدودیت برای جلوگیری از سوءاستفاده می‌باشد.
به‌طو‌رکلی تعیین مهریه بعد از انحلال عقد ازدواج در صورت عدم تعیین مهریه به ترتیب زیر است:
۱- در صورت طلاق قبل از نزدیکی و تعیین مهر ، زن مستحق مهرالمتعه می‌باشد. اما اگر طلاق بعد از نزدیکی باشد زن مستحق مهرالمثل می‌باشد.
۲- در صورت فوت زوج قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن مستحق هیچ‌گونه مهری نخواهد بود ولی فوت بعد از زناشویی، زن مستحق مهرالمثل می‌شود.
۳- در صورت فسخ ازدواج هم نظیر فوت، قبل از نزدیکی زن مهری ندارد اما بعد از زناشویی زن مستحق مهرالمثل می‌باشد.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نحوه‌ی طرح دعوای طلاق از سوی زوج

خانم و آقای عزیزی که اقدام به تشکیل خانواده می‌نمایید، خواهشمندیم بعد از بله گفتن همسرتان را مانند اعضای خانواده‌ای که خودتان انتخاب‌نکردید، فرض بفرمایید! یعنی با به وجود‌آمدن اختلاف سلایق و علاقه برای ترک زندگی مشترک اقدام ننمایید. طلاق منفورترین حلال نزد خداوند منان است...

امروزه یکی از معضلات و مشکلات نگران‌کننده در جامعه، آمار بالای طلاق و جدایی میان زوجین است. طلاق ممکن است ازسوی زن، مرد و یا به صورت توافقی صورت بگیرد. ما در این نوشتار به چگونگی درخواست طلاق از سوی مرد می­‌پردازیم. طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد می­تواند با رعایت شرایط مقرر در قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.
مرد برای دادن درخواست طلاق ممکن است دلیل موجهی داشته‌باشد؛ از جمله: عدم تمکین زن، سوء‌رفتار زن، محکومیت خانم به حبس، ترک زندگی خانوادگی و عقیم بودن خانم و… همچنین ممکن است دلیل موجهی­ برای این درخواست نداشته‌باشد. به هرحال مرد چه دلیل موجهی برای طلاق داشته‌باشد و چه دلیل موجهی نداشته‌باشد، دادگاه تقاضای وی را اجابت خواهد‌نمود. زیرا طبق قواعد شرعی و فقهی طلاق از اختیارات شوهر است و حتی با مخالفت زن، امکان اجرای آن هست. تنها تفاوت در موجه‌بودن یا نبودن علت تقاضای طلاق از ناحیه شوهر، بحث تعلق‌گرفتن یا عدم‌تعلق یکسری حق و حقوق مالی برای خانم است؛ مثل بحث نحله یا تنصیف دارایی که در ادامه راجع‌به این حقوق مالی صحبت خواهیم‌کرد.
دادگاه در تمامی موارد درخواست طلاق، به غیر از طلاق توافقی، برای ایجاد صلح و سازش میان زوجین، موضوع را به داوری ارجاع می­‌دهد. درصورت ارجاع به داوری، هر یک از زوجین، باید ظرف یک هفته از تاریخ مطلع شدن از این تصمیم دادگاه، یک نفر از خویشاوندان متأهل خود را که حداقل سی سال سن داشته و آشنا به مسائل شرعی و خانوادگی و اجتماعی باشد، به‌عنوان داور به دادگاه معرفی‌کند. علت انتخاب داوران از میان خویشاوندان زوجین این است که آن­ها اطلاع کافی از مشکلات و اختلافات طرفین دارند و با دلسوزی سعی در حل‌و‌فصل اختلافات دارند.
در‌صورتی‌که هیچ فردی از نزدیکان زن و یا شوهر چنین خصوصیاتی را نداشته باشد، و یا آن­ها از این کار خودداری کنند، دادگاه از واحد داوری که در دادگاه خانواده مستقر است، اقدام به تعیین داور خواهد‌کرد.
داوران تلاش خود را برای حل و فصل اختلافات و برقراری صلح میان زوجین انجام می­‌دهند و در نهایت نتیجه را به دادگاه اعلام می­‌کنند. اگر زن وشوهر حاضر به سازش نشدند و شوهر در تصمیم خود در وقوع طلاق مصمّم بود، دادگاه با توجه به شروط ضمن عقد ازدواج و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه، اجرت‌المثل زوجه، نفقه زوجه و اطفال و حمل را مشخص و نیز راجع به حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه‌های حضانت، تصمیم‌گیری و تصمیمات در خصوص این موارد را ضمن رای مربوط به طلاق اعلام خواهد‌کرد. رای صادره از ناحیه دادگاه درخصوص درخواست طلاق از ناحیه مرد، گواهی عدم امکان سازش نامیده می‌شود.
مردی که درخواست طلاق داده است ۳ ماه فرصت دارد تا برای اجرای رأی دادگاه و ثبت آن به دفترخانه رسمی طلاق مراجعه کند و اگر تا این مدت مراجعه نکند، رأی دادگاه دیگر اعتباری ندارد؛ یعنی اگر بعد از ۳ماه از صدور گواهی عدم امکان سازش به دفتر رسمی طلاق مراجعه نکند، دیگر نمی­‌تواند طلاق را ثبت کند. دفاتر رسمی طلاق حق ‌ثبت طلاق­هایی را که گواهی عدم امکان سازش برای آن­ها صادر نشده است را، ندارند. سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که آیا مرد خودش باید تمام مراحل مربوط به طلاق را طی‌کند یا اینکه می‌­تواند این اختیارات را به وکیل واگذار کند؟ پاسخ این است که مرد می‌تواند برای انجام مراحل طلاق وکیل دادگستری بگیرد و با وجود وکیل نیازی به حضور او در دادگاه و حتی جلسه‌ی داوری و اجرای صیغه‌ی طلاق نیست و وکیل می‌تواند حقوق زن را پرداخت کند.

برای جاری شدن صیغه­‌ی طلاق باید تکلیف موارد زیر را مشخص شود…
­­۱. مهریه:در‌صورتی­که مهریه عندالمطالبه باشد، در هر زمانی که زن بخواهد باید به او پرداخت‌‌شود و در‌صورتی­که مهریه عندالاستطاعه باشد، زن باید توانایی مالی مرد را ثابت کند و یا اموال مرد را بعد از معرفی توقیف کند. اگر شوهر توانایی مالی برای پرداخت حقوق مالی از جمله: مهریه، نفقه و… را نداشته‌باشد می‌تواند به دادگاه دادخواست اعسار بدهد و اعلام‌کند که توانایی پرداخت را به‌صورت یکجا ندارد. درصورت صدور حکم اعسار، این حقوق را به صورت اقساطی به زن پرداخت می‌­کند.
۲.پرداخت نفقه: نفقه عبارت است از تامین همه‌ی نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن مانند: مسکن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و هر چیزی که عادتاً لازمه­‌ی زندگی است. میزان نفقه را دادگاه بر اساس شئونات اجتماعی و خانوادگی زن تعیین می­‌کند و مرد موظف می­‌شود آن­را پرداخت کند. اگر طلاقی که صورت‌می­‌گیرد اصطلاحاً رجعی باشد، به این معنا که شوهر می‌­تواند در ایام عده و بدون ازدواج مجدد به زن خودش رجوع کند و در این مدت باید در خانه‌ی مشترک زندگی کنند، نفقه‌ی زمان عده که ۳ماه است به عهده‌ی شوهر است و اگر زن باردار باشد عده­‌ی او تا پایان بارداری است و شوهر وظیفه دارد نفقه­‌ی او را تا زمان وضع حمل بدهد.
۳.پرداخت اجرت‌المثل: برای پرداخت اجرت‌المثل به زن در صورت درخواست طلاق از سوی مرد، باید سه موضوع برای دادگاه مشخص شود. اولاً: ثابت شود زن به دستور شوهر کار­ها­یی را که شرعاً به عهده‌ی او نبوده، انجام داده است. دوماً: زن در انجام کارهای خانه قصد مجانی و رایگان کار‌کردن را نداشته‌است. و سوم اینکه کارهای انجام شده عرفاً دارای اجرت‌المثل باشد. دادگاه تلاش می­‌کند برای اجرت‌المثل انجام کارهای خانه میان زوجین مصالحه انجام‌دهد. اگر سازش حاصل نشود خودِ دادگاه، معمولاً با جلب‌نظر کارشناس رسمی دادگستری، اجرت‌المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌دهد.
۴.پرداخت نحله (بخشش): تعلق نحله به زن مخصوص مواردی است که طلاق به درخواست مرد باشد و علت طلاق، سوء‌رفتار یا تخلف زن از انجام وظایف زناشویی نباشد. دراینصورت نیز در‌صورتی‌که بعضی از شرایطی که برای پرداخت اجرت‌المثل باید وجود داشته باشد، نباشد، با توجه به سال­‌های زندگی مشترک و نوع کارهایی که زن در خانه­‌ی شوهر انجام داده و وسع مالی شوهر، دادگاه مبلغی را از باب بخشش(نحله) برای زوجه تعیین می‌کند.
۵. انتقال تا نصف دارایی شوهر: یکی از شرایط ضمن عقدی که در قباله­‌ی نکاح وجود دارد و زوجین آن را امضا می­‌کنند، شرط انتقال تا نصف دارایی شوهر است. (این میزان نباید از نیمی از اموال بیشتر شود اما ممکن است بنا‌بر نظر دادگاه، کمتر از نصف اموال باشد یعنی یک چهارم،یک‌پنجم و…) انتقال از عین دارایی یا ریالی ارزش تا نصف دارایی، منوط‌بر این‌است که طلاق بنا به درخواست مرد باشد و تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء‌اخلاق و رفتار او نباشد. در این‌صورت زوج مکلف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با زوجه به‌دست‌آورده یا معادل آن را، به صورت بلاعوض به زن منتقل‌کند.
۶.حضانت فرزندان: بعد از طلاق یا در دیگر مواردی که ابوین جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، برای حضانت و نگهداری اطفال تا سن ۷ سالگی، مادر اولویت دارد و پس از آن حضانت با پدر است. البته اگر مادر در مدتی که حضانت با اوست، مجنون شود یا با دیگری ازدواج نماید،‌حق حضانت با پدر کودک خواهد بود. دختر در سن ۹ سالگی (قمری) و پسر در سن پانزده سالگی(قمری) بالغ شده و از حضانت خارج می‌شود. پرداخت نفقه طفل در مدت حضانت با پدر است.
در تمامی موارد طلاق، قاضی دادگاه خانواده وظیفه دارد نسبت به مهریه، اجرت‌المثل، نفقه و حضانت فرزندان، ملاقات و نفقه آن‌ها تعیین تکلیف کند. در واقع، ثبت طلاق موکول به پرداخت حقوق مالی زن است. طلاق در‌صورت رضایت زن یا صدور حکم اعسار مرد یا قسط‌بندی حقوق پرداختی نیز، ثبت می‌شود. اگر زن بدون دریافت حقوق ذکر شده، به ثبت طلاق رضایت دهد می­‌تواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری اقدام کند. پس از مشخص‌شدن امور مربوط به حقوق مالی زن، صیغه طلاق جاری می­‌شود و در شناسنامه ثبت می‌­شود. مدارک مورد نیاز برای طلاق از طرف مرد شامل: اصل سند ازدواج، اصل شناسنامه مرد وکپی کارت­ ملی او می­‌شود و اگر به هردلیلی اصل سند ازدواج موجود نباشد، باید رونوشت آن را از دفترخانه محل انعقاد عقد نکاح دریافت و به دفترخانه‌ای که می­خواهد صیغه­‌ی طلاق را جاری کند، ارائه‌گردد. همچنین برای ثبت طلاق ارائه گواهی پزشک ذی‌صلاح در مورد وجود جنین یا عدم آن الزامی است؛ مگر‌آنکه زوجین بر وجود جنین اتفاق‌نظر داشته‌باشند.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعسار در دعاوی خانوادگی (قسمت دوم)…

اعسار از پرداخت نفقه و اجرت‎المثل ایام زوجیت
نفقه عبارت است از تامین هزینه زندگی و وسایل لازم از جمله خانه، اثاثیه منزل، لباس، دارو و… که به محض انعقاد عقد دائم بر‎عهده زوج می‎باشد. البته زوجه در صورت تمکین مستحق دریافت نفقه می‎باشد. زوجه مستحق مطالبه نفقه ایام گذشته(که از هنگام عقد مستحق آن شده و شوهر به او پرداخت نکرده) و آینده خود است(با توجه به اطلاق ماده ۱۱۱۱ قانون مدنی لفظ نفقه هم به نفقه گذشته و هم به نفقه آینده اشاره دارد).
زنی که شوهرش از پرداخت نفقه به وی خودداری می‎کند برای احقاق حق و مطالبه نفقه‎اش می‎تواند به دو نحو اقدام کند. طرح شکایت کیفری و تقدیم دادخواست حقوقی.
نتیجه‎ی شکایت کیفری آن‌است که در صورت اثبات ادعای زن مبنی بر استنکاف شوهرش وی محکوم به حبس تعزیری درجه شش می‎شود. ‎(در دادگاه کیفری حکم به پرداخت نفقه داده نمی‎شود). اگر زنی بخواهد نفقه ایام گذشته خود را طلب کند فقط با ارائه دادخواست حقوقی می‎توان آن را دریافت کند(نتیجه‎ی طرح دعوی حقوقی محکومیت به پرداخت نفقه است). چنانچه میزان نفقه معوقه زن کمتر از بیست میلیون تومان باشد، دادخواست حقوقی مطالبه نفقه در شورای حل اختلاف طرح و مورد رسیدگی قرار می‌گیرد.
درصورت ناتوانی زوج به پرداخت نفقه و وجود نداشتن مالی که از راه توقیف آن نفقه تامین شود و همچنین عدم امکان اجبار وی به پرداخت، زوجه مطابق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی می‎تواند دادخواست طلاق تنظیم نماید.
درحالتی‌که زوج دادخواستی به خواسته اعسار از پرداخت نفقه دهد در صورت صدور حکم اعسار، دادگاه دین او را تقسیط می‎کند و در این حالت زوجه نمی‎تواند به علت عدم پرداخت یک‎جای نفقه، حبس زوج تا زمان تادیه دین را بخواهد.
مطابق تبصره ماده ۳۳۶ قانون مدنی چنان‎چه زن کارهایی را که شرعا بر‎عهده وی نبوده و عرفا برای آن کار اجرت‎المثل باشد به دستور زوج و با قصد عدم تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه ثابت شود، داگاه اجرت‎المثل را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‎نماید.
اگر زوج ملزم به پرداخت اجرت‎المثل به همسر خویش گردد و آن را پرداخت ننماید در این مورد زن می‎تواند همانند مطالبه مهریه، اجرت‎المثل ایام زوجیت را مطالبه کند. در صورتی‎که مرد به علت عدم پرداخت، حبس شود تا زمانی‎که این دین را پرداخت نکند در حبس باقی می‎ماند مگر آن‎که همچون دیگر محکومیت‎های مالی دادخواست اعسار و تقسیط بدهد(دادخواست اعسار و تقسیط اجرت‎المثل همان روندی را طی می‎کند که دادخواست مربوط به اعسار از پرداخت مهریه طی می‎کند).
در این حالت نیز زن می‎تواند با معرفی اموال مرد خارج از مستثنیات دین، موجب توقیف آنها شده و طلب خود را برداشت نماید.

اعسار از پرداخت نفقه اقارب
نفقه ارقاب نفقه‎ای است که به گروه خاصی از نزدیکان تعلق می‎گیرد؛ به شرط آن‎که آن گروه، استطاعت مالی نداشته و واجب‎النفقه محسوب شوند و منفق نیز در صورت انفاق به آنها برای تامین معاش خود دچار مشکل مالی نشود. ماده۴۷ قانون حمایت خانواده به درخواست نفقه از جانب این افراد اشاره کرده است. این دسته فقط حق دارند نسبت به نفقه آینده خود به دادگاه رجوع کنند.
مطابق ماده ۱۲۰۵ قانون‎ مدنی در صورت عدم امکان الزام منفق به پرداخت، دادگاه می‎تواند به مقدار نفقه از اموال منفق در اختیار واجب‎النفقه قرار‎ دهد. مجازات حبس تعزیری درجه شش در فرض استنکاف، در این مورد نیز جاریست. از آنجایی‎که پرداخت نفقه اقارب منوط به تمکن مالی منفق است در صورت اثبات اعسار وی، تلکیف پرداخت از عهده‎اش ساقط شده و تا زمانی که استطاعت مالی به دست نیاورد ملزم به پرداخت نفقه اقارب نمی‎شود.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعسار در دعاوی خانوادگی(قسمت اول)…

مفهوم اعسار
اعسار به‌معنای رنج و سختی است و حالتی‌ است که فرد به‌واسطه‎ی نداشتن سرمایه یا عدم دسترسی به مالش، توانایی پرداخت هزینه دادرسی یا دیون خود را ندارد. به این ترتیب اعسار از دو جهت قابل بررسی است:
۱. اعسار از پرداخت هزینه دادرسی: حالتی که فرد ناتوان از پرداخت هزینه­­‌های ناشی از دادرسی از جمله هزینه تمبر و دستمزد کارشناس و… است. بنا به سیاست قانون‎گذار چنین اعساری مانع طرح دعوا توسط فرد معسر نیست.
۲. اعسار از پرداخت دیون: عدم تمکن مالی شخص در پرداخت دیونی که به‌موجب حکم دادگاه حقوقی یا کیفری محکوم به تادیه آنها می‎شود.
طرح دعوای اعسار
مطابق قاعده‎ی فقهی(البینه علی المدعی) دلیل‎آوری برعهده‎ی مدعی است. بنابراین کسی که مدعی اعسار است ملزم به اثبات آن می‎شود.
مفهوم دعاوی خانوادگی
همانطورکه قبلاً طبق ماده ۴ قانون حمایت خانواده دعاوی خانوادگی عبارتند از نامزدی و خسارات ناشی از برهم‎زدن آن، نکاح دائم و موقت و اذن در نکاح، شروط ضمن عقد نکاح، ازدواج مجدد، جهیزیه، مهریه، نفقه زوجه و اجرت‎المثل ایام زوجیت، تمکین و نشوز، طلاق و رجوع و فسخ و انفساخ نکاح، بذل‌مدت و انقضای آن، حضانت و ملاقات طفل، نسب، رشد و حجر و رفع آن، ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنها، نفقه اقارب، امور راجع‎به غائب مفقود‎الاثر، سرپرستی کودکان بی‎سرپرست، اهدای جنین، تغییرجنسیت.
  اعسارازپرداخت هزینه دادرسیدر دعاوی خانوادگی
مطابق ماده۵ قانون حمایت خانواده در صورت عدم تمکن مالی هر یک از اصحاب دعوی، دادگاه می‎تواند پس از احراز مراتب و با توجه به اوضاع و احوال، وی را از پرداخت هزینه دادرسی، حق‎‎الزحمه کارشناسی، حق‎الزحمه داوری و سایر هزینه‎ها معاف یا پرداخت آن‎ را به زمان اجرای حکم موکول کند….
اعسار از پرداخت محکوم‎به در دعاوی خانوادگی
با توجه به موارد مذکور در ماده۴ قانون حمایت خانواده، دعاوی مربوط به مهریه، نفقه زوجه و اجرت‎المثل ایام زوجیت، نفقه اقارب اموری هستند که ادعای اعسار از پرداخت محکوم‎به در آنها قابلیت طرح دارد. در ادامه ادعای اعسار در هریک از این دعاوی را بررسی می‎کنیم.

ادعای اعسار از پرداخت مهریه
زمانی‌که زوجه مستقل از موضوع طلاق، با دادن دادخواست مهریه خود را از همسر خود مطالبه می نماید و حکم الزام زوج به پرداخت مهریه زوجه صادر می شود و نیز زمانیکه زوج قصد طلاق زوجه را دارد باید مهریه‎ را به طور کامل پرداخت کند. گاهی زوج مهریه زن را به طور نقدی می‎پردازد اما مواردی پیش می‎آید که وی قصد طلاق همسرش را دارد ولی توانایی پرداخت مهریه به صورت نقدی را ندارد؛ در این صورت مرد می‎تواند دادخواست اعسار بدهد و تقسیط پرداخت مهریه را تقاضا نماید. برای این کار باید به یکی از دفاتر خدمات قضایی برای تقدیم دادخواست اعسار مراجعه نماید.
مدارک لازم برای دادخواست اعسار از مهریه شامل رای محکومیت به مهریه، استشهادیه( شهادت کتبی دو نفر که آشنا به وضع زندگی او هستند و از اعسارش مطلعند)، صورت کلیه‎ی اموال منقول وغیرمنقول، میزان وجوه نقدی در کلیه‎ی حساب‎های بانکی و فهرست کلیه‎ی نقل و انتقالات اموال در یک سال گذشته می‎شود. بنابراین اگر اعسار او پذیرفته شود دادگاه می‎تواند مهریه را تقسیط کند تا مرد بتواند مهریه را به صورت ماهانه پرداخت کند.
دقت کنید که وضعیت مالی امری حدوثی است لذا احوال مالی افراد هر روز تغییر می‎کند ممکن است هر روز اوضاع مالی آنها بهبود یابد یا بدتر شود. اینها مقدمه ای برای تقدیم دادخواست تعدیل است. در حالت اول ممکن است فرد اوضاع مالی‌اش بهبود یابد به نحوی که از اعسار خارج شود.(مثلا صاحب ارثی شود یا حقوق کارمندی اش اضافه شود) به‌این‌ترتیب زوجه‎اش همواره می‎تواند تغییر شرایط پرداخت را از دادگاه بخواهد.
در حالت دوم ممکن است زوج دچار نقصان یا بیماری شود و تا مدتی قادر به کارکردن نباشد به این ترتیب وی(معسر) می‎تواند تغییر شرایط پرداخت را از دادگاه بخواهد(به درخواست زوجه و زوج در حالت اول و دوم دادخواست تعدیل می‎گویند).
و در آخر باید اشاره کرد که اگر زوج اموالی غیر از مستثنیات دین داشته‎باشد و زوجه بتواند آنها را شناسایی و معرفی نماید، این اموال توقیف شده و ادعای اعسار فرد بی‎فایده می‎شود.

۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تقاضای طلاق غیابی(۲)

 اگر دادخواست طلاق از طرف زن باشد و دلیل موجه طلاق را هم دارا باشد و زوج با وجود ابلاغ، در دادگاه حضور نیابد و لایحه نیز نفرستد و یا ابلاغیه به خود شخص زوج داده نشود، رای دادگاه غیابی محسوب می‌شود. چند حالت را می‌توان برای درخواست طلاق از سوی زوجه متصور شد:
۱. خودداری یاعدم توانایی شوهردردادن نفقه- طبق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی، اگر شوهر از دادن نفقه خودداری کند و یا توانایی مالی پرداخت نفقه را نداشته باشد و دادگاه نتواند او را ملزم به اجرای حکم و دادن نفقه کند، زن می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند. در این‌صورت، دادگاه شوهر را مجبور به طلاق می‌کند و اگر شوهر از آن خودداری کند و زن را طلاق ندهد، نماینده دادگاه به‌جای شوهر اقدام به طلاق و امضای سند آن خواهدکرد. در حالت دوم یعنی طلاق زن توسط قاضی، درصورتی‌که شوهر در داگاه حضور نیابد و لایحه ندهد یا ابلاغ به او واقعی نباشد، رای غیابی خواهد بود.
۲. عسروحرج طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، اگر ادامه زندگی مشترک موجب عسر و حرج زن باشد، می‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق نماید. چنانچه عسر و حرج در دادگاه اثبات شود، دادگاه می‌تواند شوهر را مجبور به طلاق کند و درصورتی‌که اجبار میسر نباشد، زن با اجازه دادگاه طلاق می‌گیرد. منظور از عسر و حرج در این ماده آن است که وضعیتی به وجود آید که زندگی را برای زن با سختی و مشقت همراه کند و تحمل آن برایش مشکل باشد؛ همچون اعتیاد شوهر به مواد مخدر، محکومیت به حبس به مدت ۵ سال یا بیشتر، آزار و اذیت و بدخلقی مستمر شوهر نسبت به زن به‌گونه‌ای که نتواند تحمل کند و … . در این مورد هم اگر دادگاه در غیبت شوهر یا عدم ابلاغ واقعی وقت رسیدگی به او حکم طلاق را صادر کند، رای غیابی خواهد بود.

۳. مطابق ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی، هرگاه کسی چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد، زن او می‌تواند با حکم دادگاه، طلاق بگیرد. دادگاه زمانی حکم طلاق را صادر می‌کند که پس از دریافت درخواست طلاق از سوی زن، در یکی از روزنامه‌های محل و یکی از روزنامه‌های کثیر‌الانتشار تهران، سه دفعه متوالی و هر کدام به فاصله‌ی یک ماه آگهی شود و نیز اشخاصی را که ممکن است از غائب خبری داشته باشند، دعوت نماید که اخبار خود را به اطلاع دادگاه برسانند. پس از گذشت یکسال از تاریخ انتشار اولین آگهی، اگر زنده بودن فرد غائب ثابت نشود، دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند. بنابراین مجموعا باید حداقل پنج سال از تاریخ آخرین خبر از شخص غائب بگذرد وگرنه دادگاه به علت غیبت شوهر، حکم را صادر نمی‌کند. بعد از طلاق، زن باید عده ی وفات نگه دارد؛ یعنی به مدت چهار ماه و ده روز از شوهر کردن خودداری نماید. اگر در این مدت شخص غائب بازگردد، می‌تواند درصورت تمایل، اثر طلاق را از بین ببرد و به ازدواج خود ادامه دهد اما اگر بعد از سپری شدن مدت عده برگردد، دیگر حقی نسبت به زن سابق خود ندارد. در طلاق از غایب مفقود‌الاثر از لحاظ تشریفات رسیدگی، زن بایستی به عنوان خواهان به دلیل عدم اطلاع او از نشانی همسرش، در دادخواست طلاق همسرش را مجهول‌المکان معرفی کند، ولیکن الزاماًً به استناد تبصره ماده8 قانون حمایت بایستی آخرین اقامتگاه او را به دادگاه اعلام کند.
۴. وکالت زن درطلاق همان طور که پیش‌تر بیان شد، ممکن است شوهر در ضمن عقد نکاح به زن وکالت برای طلاق داده باشد که در صورت تحقق بعضی امور و یا حتی مطلق و در هر شرایطی، بتواند از طرف شوهر، خود را طلاق بدهد. در این حالت هم اگر شوهر در دادگاه حضور نیابد یا لایحه نفرستد و یا ابلاغیه را شخصا دریافت نکرده باشد، حکم طلاق غیابی خواهدبود.
در پایان این بحث ذکر این موضوع ضروری است که رای دادگاه در‌خصوص درخواست طلاق از ناحیه زوج، گواهی عدم امکان سازش نام دارد و مهلت اعتبار آن سه ماه است؛‌ لیکن رای دادگاه در خصوص پذیرش درخواست طلاق از ناحیه زوجه حکم طلاق نام دارد و مدت اعتبارش شش ماه است.

۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تقاضای طلاق از طرف خانم با ادعای عسر و حرج

طلاق ناشی از عسر و حرج!

یکی از مشکلاتی که در زندگی مشترک ممکن است برای خانم‌ها به وجود بیاید و آن­ها را به دادگاه خانواده برای تقاضای طلاق بکشاند، وجود عسروحرج درزندگی باشوهرشان است. این دعوا معمولا پس از شروع زندگی مشترک بین زن و شوهر و در اثر مواجه شدن زن با سختی و مشقت در زندگی با همسر خود مطرح می‌شود و خوشبختانه در قانون مدنی پیش‌بینی شده و برای خانم‌هایی که ادامه‌ی زندگی به هیچ وجه برایشان ممکن نیست، راه‌حل پیش‌بینی کرده است.
اما اینکه منظور از عسر و حرج چیست و چه اتفاقی می‌افتد که زن دچار سختی در زندگی می­‌شود راماده ی1130 قانون مدنی به خوبی توضیح داده است. طبق مفهوم این ماده و تبصره­‌ی آن، هرگاه زوج وظایفی که در زندگی زناشویی بر عهده دارد، عمدا انجام ندهد یا مرتکب کارهایی شود که در نتیجه‌ی آن نتواند وظایفش را در مقابل همسرش انجام دهد یا به گونه ای رفتار کند که ادامه زندگی زوجه را با دشواری و مشقت مواجه نماید، می‌توان گفت که زن دچار عسر و حرج شده است. به طور مثال اعتیاد شوهر به هر کدام از انواع مواد مخدر یا مشروبات الکلی که از مراجعه به پزشک یا اقدام جهت ترک اعتیاد نیز خودداری ­کند، ضرب و شتم و سوء رفتار مرد نسبت به همسرش، محکومیت قطعی زوج به پنج سال حبس یا بیشتر و موارد دیگری که در قانون اشاره شده است از مصداق­‌های عسر و حرج هستند. البته تمام این موارد در صورتی عسر و حرج محسوب می­‌شوند که باعث خلل و مشکل در زندگی خانوادگی شده و ادامه زندگی را برای زوجه با سختی فراوان همراه سازد. مثلا درحالتی‌که مردی اعتیاد به مواد مخدر دارد ولی از وضعیت مادی خوبی برخوردار است و قوای جسمانی اش هم ضعیف نشده است و به تکالیف خود در زندگی مشترک هم عمل می­‌کند، عسر و حرج تحقق نیافته است.

درصورتی‌که خانمی احساس کند که دچار سختی غیر قابل تحمل در ادامه زندگی مشترک با شوهرش شده است، در قدم اول توصیه می­شود که قبل از فکر کردن به طلاق و جدایی به راه‌حل‌های دیگری مانند مراجعه به مراکزی که خدمات مشاوره­ای ارائه می­دهند و یا کمک گرفتن از افراد فامیل که توانایی حل این مسائل را دارند، بیندیشد. گاهی حل یک مشکل به تنهایی از دست خود افراد ساخته نیست اما کمک دیگران می‌­تواند جلوی جدایی و از هم پاشیده شدن خانواده­‌ها را گرفته و سرنوشت افراد را تغییر دهد. در هر حال در این گونه موارد برای تقاضای طلاق، زن باید به دادگاه محل اقامت خود یا شوهرش مراجعه کرده و دادخواست بدهد که در حال حاضر در اکثر نقاط کشور پذیرش دادخواست‌ها در دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی صورت می‌گیرد. دادخواست به صورت یک فرم خاص ارائه می‌­شود که شامل چند قسمت است که باید تکمیل شود:
۱. مشخصات شخص تقاضا کننده­‌ی طلاق که در این مورد خانم می­‌باشد و به عنوان خواهان شناخته می­شود. هم‌چنین در صورتی که زن برای خود وکیل گرفته باشد مشخصات وکیل هم نوشته می­‌شود.
۲. مشخصات همسر که به عنوان خوانده شناخته می­‌شود.
یک نکته­ی خیلی مهم در نوشتن مشخصات، ذکر کردن محل اقامت خود و شوهر است تا اخطاریه‌های دادگاه در جریان رسیدگی به راحتی به دستشان برسد.
۳. موضوع دعوا و خواسته‌­ای که زن دارد، یعنی همان تقاضای طلاق و توضیح دلایلی که موجب عسر و حرج شده و زندگی خانوادگی را مختل کرده است.
پس از این که زن دادخواست را به این شکل تنظیم نمود، هزینه‌ی دادرسی را پرداخت کرده و دادخواست را به همراه فتوکپی سند ازدواج و شناسنامه­‌ی خودش و درصورتی‌که فرزند داشته باشد فتوکپی شناسنامه­‌ی فرزندان و نیز کپی سایر مدارکی که اثبات‌کننده وضعیت عسر و حرج باشد، به دفتر کل مجتمع قضایی خانواده تحویل می­‌دهد و به این ترتیب پرونده­‌ی قضایی شگل گرفته و وارد مراحل بعدی رسیدگی می­‌شود. درصورتی‌که ادعای زن در رابطه با سختی و مشقت و غیر قابل تحمل بودن زندگی با همسر ثابت شود، پس از طی شدن مراحل رسیدگی، قاضی دادگاه در جهت ایجاد صلح بین زن و شوهر و جلوگیری از طلاق، آن‌ها را نزد داوران می‌فرستند و درصورتی‌که اقدام داوران برای سازش به نتیجه مطلوب نرسد، حکم طلاق توسط قاضی دادگاه صادر می­‌شود.

۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا من می توانم در حین زندگی با همسر خود در خواست مطالبه مهریه کرده و زندگی با او را ادمه بدهم

مهریه حق زن و تکلیف مرد میباشد و ازدواج مجدد مرد تاثیری در آن ندارد. بله در زمان زوجیت هر زمان که بخواهید می توانید مهر را مطالبه کنید
مهریه برقرار است. می‌توانید حین ازدواج مهریه را هم بخواهید. تبعا رابطه شما با شوهرتان کدر مبشود
۲۳ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اعسارازپرداخت مهریه

زمانیکه مرد قصد طلاق زن را دارد باید مهریه ایشان را به طور کامل پرداخت کند و تکلیف حقوق مالی زن را مشخص کند. در بعضی از موارد مردان مهریه را به صورت نقدی پرداخت میکنند که مشکلی در این صورت نخواهد بود.

* مواردی پیش میاید که مردان قصد طلاق همسر خود را دارند ولی توانایی پرداخت مهریه به صورت یکجا و نقدی را ندارند.

+در این صورت مرد میتواند دادخواست اعسار بدهد و اگر اعسار ایشان پذیرفته شد دادگاه میتواند مهریه را قسطی کند تا مرد ضمن اینکه زن خود را طلاق میدهد مهریه را به صورت ماهیانه پرداخت کند.

۲۳ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کنترل حساب همسر، اگر بدون اجازه او باشد، قانونا چه حکمی دارد؟ آیا این کار جرم است؟


اگر بدون اجازه همسر باشد، از مصادیق دسترسی غیر مجاز به داده های رایانه ای یا به عبارتی از مصادیق جرایم رایانه ای می باشد.


 زوج‌های جوان در روزهای قبل از ازدواج و یا در اوایل زندگی مشترک به دلیل عشق و علاقه معمولاً حساب بانکی مشترک بازمی کنند، اما این کار می‌تواند در صورت عدم توافق طرفین به یک مشکل جدی در آینده تبدیل شود.

خانم‌ها به طور طبیعی بیشتر از آقایان به خرج کردن، خرید البسه، رسیدگی به ظاهر خود و خرید تجملات، وسایل آرایشی و زینتی علاقه دارند و آقایان بیشتر حالت محافظه کارانه دارند، و داشتن یک حساب مشترک با آقایی که این هزینه‌ها را بی ارزش می‌داند برای خانم‌ها می‌تواند دردسر آفرین باشد.

۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق رِجعی چگونه هست و مطلقه رجعیه چه کسی است؟

طلاق دائم به دو دسته تقسیم میشود: ۱٫رجعی ۲٫بائن
طلاق رجعی به این معناست که پس از اینکه طلاق بین زن و مرد صورت گرفت مرد میتواند بدون اینکه دوباره برای ثبت و خواندن صیغه ازدواج اقدامی کند، برای شروع دوباره زندگی مشترک در زمان عده به زن رجوع کند. در طلاق رجعی تا زمانی که زن در دوران عده به سر می برد به نوعی هنوز به عنوان همسر مرد شناخته شده و مرد باید به او نفقه بپردازد و در صورتی که مرد خواهان ازدواج دوباره باشد باید به دادگاه رفته و از او اجازه بگیرد.
در طلاق رجعی در مدت عده، زن و شوهر از هم ارث میبرند. مرد حق ندارد تا زمانیکه مدت عده به پایان نرسیده است مطلقه رجعیه خود را از محل سکونتش یعنی منزل خود خارج کند. اگر شوهر در حال بیماری، زن خود را طلاق رجعی دهد و بعد ظرف یک سال از طلاق، بر اثر ان بیماری بمیرد زن از او ارث میبرد ولی به شرط ان که زن بعد از عده شوهر نکرده باشد.

۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دوشیزه نبودن همسر – باکره نبودن دختر =فردی که در ازدواج فریب خورده دو راهکار دارد.

فرد فریب خورده یا می تواند از طریق کیفری شکایت کند که در این صورت ۶ ماه الی ۲ سال حبس تعیین میشود یا میتواند اقدام حقوقی کرده تقاضای حق فسخ نکاح را بکند . فسخ ازدواج، تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب خورده میتواند به راحتی نکاح را فسخ کند.
اختیار فسخ فوری است بدین معنی که طرفی که حق فسخ دارد اگر بعد از اطلاع از فریب، فوری تقاضای فسخ نکاح را نکند این حق او ساقط میشود البته به این شرط که علم به این حق فسخ و علم به فوریت آن داشته باشد . تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از این حق لازم بوده به نظر عرف و عادت است.اگر آگاهی فرد فریب خورده بعد از رابطه زناشویی باشد ، وی می تواند علاوه بر فسخ نکاح از عامل فریب مهریه را باز پس گیرد. دادگاه در صدور حکم مجازات مجاز است که میزان حبس را بر میزان حداقل یا حداکثر تعیین کند ولی همین دادگاه می تواند به لحاظ جهات مخففه یعنی با توجه به این که فرد فریب دهنده جوان بوده و دارای سوء سابقه نیست ، مجازات را تخفیف دهد.

۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

توصیه های حقوقی قبل از طلاق:

۱ـ درخواست طلاق و مراجعه به دادگستری صرفا زمانی صورت گیرد که قصد جدی بر پایان رابطه ی زناشویی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر جهت تنبیه همسر یا جلب توجه یا دلایل شخصی دیگر درخواست طلاق داده نشود. چراکه تجربه نشان داده است زندگی مشترک و حرمت نهاد خانواده با مراجعه یکی از طرفین به قصد طلاق به دادگستری دچار لطمات جبران ناپذیری خواهد شد. در صورتی که قصد شما از مراجعه به دادگستری طلاق نیست حتما از عناوین خواسته ی دیگر استفاده نمایید و چنانچه به جهت حفظ زندگی مشترک و تحکیم نهاد خانواده قصد طرح دعوی را دارید سعی کنید قبل از آن از خدمات مشاورین خانواده و مشاورین روانشناس استفاده نمایید.
۲ـ قبل از اجرای تصمیم طلاق ، از روند طلاق و عواقب بعدی آن به ویژه حضانت فرزندان و بحثهای مالی و غیره اطلاعات کافی کسب نمایید.
۳ـ افراد به ویژه خانمها از مواردی که به موجب قانون حق  درخواست طلاق را دارند آگاهی لازم را پیدا نمایند. آگاهی از این موارد موجب می شود که اولا طرفین از مواردی که موجب می شود زندگی مشترک با خطر طلاق مواجه شود دوری جویند و ثانیا در مواردی که با این مسائل مواجه شدند بدانند در حمایت قانون قرار دارند و به حقوق و تکالیف خود آگاه شوند.
۴ـ در صورتی که طلاق را تنها راهکار مناسب دانستید در ابتدا سعی بر توافق در این زمینه نمایید چرا که طلاق توافقی علاوه بر اینکه سریعتر انجام می شود از آنجا که مبتنی بر توافق و رضایت طرفین است از درگیری ها و مسائل بعدی احتمالی خواهد کاست و بالاخص در مورد زوجین که دارای فرزندان مشترک هستند در خصوص تعلیم و تربیت و رشد و تکامل و ملاقات و مسائل دیکر فرزندان مشکلات آتی را کاهش می دهد.
۵ـ در صورتی که یکی از زوجین خود را مواجه با خطر احتمالی رجوع به ناحق طرف دیگر به دادگستری می بیند به لحاظ آثار مالی این امر و عواقب قانونی آن ضروری است علاوه بر افزایش دانش حقوقی خود مشاوره با یک وکیل یا مشاور حقوقی و انجام اقدامات احتیاطی را به منظور جلوگیری از چالشهای غیر قابل حل بعدی مد نظر داشته باشد.
۶ـ در پایان چنانچه تصمیم شما بر طلاق جدی است مطالعه کلیه ی مطالب نرم افزار حاضر و قوانین موجود در بخش اطلاعات تکمیلی را توصیه می نماید و چنانچه در تجزیه و تحلیل مطالب یا کسب اطلاعات بیشتر نیازمند مشاوره با مشاورین حقوقی یا روانشناسان بودید می توانید از بخش خدمات موسسه استفاده نمایید.

۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر