به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.

۳۴۳ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

جرائم دیگر آزارانه روحی علیه اشخاص:

جرائم دیگر آزارانه روحی علیه اشخاص، جرائمی هستند که در آن ها فرد با هدف رسیدن به ارضا و کسب لذت اقدام به آزردن روان اشخاص از طریق رفتار، گفتار یا نوشتار می کند. این جرائم از شیوعی به مراتب بیشتر نسبت به جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص برخوردارند اما نمی توان برای آن ها خطرات کمتری در نظر گرفت. زیرا آرامش ذهنی افراد را مختل می کنند و در صورت ادامه می توانند منجر به ایجاد اختلالات شدید روحی و ابتلا به امراض روانی در فرد شوند. انسان ها علی رغم تفاوت هایی که دارند در اصل دردپذیری جسمی مشترک اند و آن چه برای یک انسان دردآور است برای تمام انسان ها با اندک شدت و ضعفی دردآور است، اما آزار روحی افراد وضعیت پیچیده تری دارد. زیرا وضعیت روحی هر فرد مرهون تجربیات، حوادث، محیط و ادوار گوناگون زندگی اوست و قابل تسری به دیگران نمی باشد.

در جرم انگاری نیز، تشخیص آزار جسمی یک فرد، نوعی و به طبع ساده تر بوده اما تشخیص آزار روحی افراد، شخصی و از دشواری زیادی برخوردار است. گاهی دیدن یک تصویر خاص، شنیدن یک قطعه موسیقی، یا هر عامل دیگری که بتوان تصور کرد، برای یک فرد یادآور خاطره ای دردناک بوده و ممکن است فردی با استفاده از آن ها او را رنج دهد. در صورتی که همین اقدامات برای دیگر افراد جامعه به هیچ عنوان عذاب آور نیستند. با این اوصاف بسیاری از اقدامات آزاردهنده روحی علیه افراد قابلیت جرم انگاری ندارند و جرائم روحی علیه افراد نیز از تنوع کمی برخوردار می باشند. اصولا قانون گذاران نیز در کشور های مختلف فقط به جرم انگاری مواردی می پردازند که قابلیت اثبات بیشتری دارند و از موارد دیگر صرف نظر می نمایند. در ادامه به بررسی مصادیقی از جرائم روحی علیه اشخاص رداخته خواهد شد که در پیوند با اختلال شخصیت دیگر آزاری هستند و مورد توجه قانون گذاران نیز قرار گرفته اند.

توهین دیگر آزارانه:

به توهینی گفته می شود که دیگر آزار بدون آن که از فرد مقابل ناراحت باشد، یا سببی برای توهینش وجود داشته باشد، با هدف خرد کردن شخصیت فرد و احساس لذت از این اقدام، فحاشی کند. توهین دیگر آزارانه را می توان در مزاحمت خیابانی و توهین بعضی از موتور سواران یا اتومبیل های سواری در حال عبور نسبت به بانوان، نوشتن عبارات رکیک و ناشایست بر درب منازل یا اتومبیل های دیگران و نوشتن مطالب توهین آمیز بی دلیل در روزنامه ها یا محیط مجازی یافت. به علاوه بسیاری از دیگر آزاران جسمی نیز آمیخته به توهین مبتنی بر دیگر آزاری هستند. تقریبا در تمامی موارد تجاوز به عنف دیگر آزارانه قربانی با توهین های رکیک و بی دلیل متجاوز رو به رو می شود که گاهی تأثیر این توهین ها کمتر از آن عمل ناشایست نیست.

تهدید دیگر آزارانه:

تهدید دیگر آزارانه به معنای ترساندن دیگران از ایجاد وقایع ناخوشایند یا ارتکاب جرائمی بر علیه آنان است که با هدف لذت بردن از ترس و استیصال دیگران صورت می گیرد و دیگر آزار با تکرار این اقدامات هر چه بیشتر ارضا می شود. تهدید دیگر آزارانه می تواند شفاهی و به صورت رودررو باشد، یا غیر مستقیم و به شکل مزاحمت تلفنی به وقوع بپیوندد. همچنین قابلیت ارتکاب به صورت نوشتار را نیز در قالب نامه، پیام کوتاه، نامه الکترونیکی و ... داراست. آن چه برای یک دیگر آزار اهمیت دارد مشاهده رنج، درد و ترس دیگران است. پس تا وقتی که واکنشی از فرد تهدید شده مشاهده نگردد حس رضایت او برانگیخته نمی شود. به همین دلیل اشتباه ترین راه مقابله با تهدیدی با ماهیت نامعلوم، واکنش نشان دادن نسبت به آن و بهترین راه مقابله، اطلاع دادن به نیروی پلیس و پیگیری با روش های قانونی است.

مزاحمت تلفنی دیگر آزارانه:

مزاحمت تلفنی از آن جرائمی است که می تواند هدف یا وسیله باشد. در جایی که مزاحمت تلفنی وسیله است، معمولا با وجود خصومت شخصی، کینه یا مواردی از این دست مواجهیم، اما وقتی مزاحمت تلفنی هدف مجرم قرار می گیرد با یک جرم دیگر آزارانه مواجه هستیم. مزاحمت تلفنی جرمی است که تمامی انواع آزارگری روحی افراد می توانند در آن تبلور یابند. افرادی که بی دلیل شماره تلفنی را می گیرند و شروع به فحاشی یا تهدید می کنند، خبر های دروغین از مرگ یا بیماری اطرافیان افراد می دهند، در گوشی تلفن موسیقی، اصوات حیوانات یا صداهایی از فیلم های ترسناک و... را پخش می کنند. همگی زمینه های از بیماری دیگر آزاری را دارند.

جرائم دیگر آزارانه علیه اموال و مالکیت:

در جرائم دیگر آزارانه علیه اموال و مالکیت، فرد دیگر آزار یا از آسیبی که به اشیاء وارد می کند و انسان پنداری آن ها لذت می برد، یا با دیدن رنج صاحب آن شی ء در مواجهه با آسیب دیدن و نابودی مال متعلق به خود، به ارضا می رسد. جرائم دیگر آزارانه علیه اموال بسیار رایج اند و در تمامی انواع تخریب و سوزاندن اشیاء و تمامی سرقت هایی که هدف مجرم از آن ها، آزار دادن صاحبانشان است می توان دیگر آزاری را احراز نمود. به علاوه پنهان کردن وسایلی که برای افراد دارای ارزش معنوی هستند یا برداشتن لوازم التحریر و کتاب های درسی مهم همکلاسی ها در میان دانش آموزان نیز دارای زمینه هایی از اختلال شخصیت دیگر آزاری هستند. اینکه لزوما افراد مبتلا به دیگر آزاری علیه اموال، به جرائمی بر علیه اشخاص دست بزنند مشخص نیست، اما جان انسان ها آن قدر اهمیت دارد که با مشاهده چنین فردی نسبت به حالت خطرناک او حساس شد. پیش تر آمد که جرمی که صرفا دیگر آزارانه باشد وجود ندارد و تمامی جرائم نیز دارای ماهیت دیگر آزارانه نیستند. بلکه جرائم دیگر آزارانه می توانند روی دیگر بعضی از جرائم عادی باشند. جرائم علیه اموال نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برای مثال در جرم کلاهبرداری می توان حالتی تصور نمود که فردی با هدف ایجاد زجر در دیگری این کار را انجام دهد، اما نهایتا نمی توان گفت که کلاهبرداری، جرمی دیگر آزارانه است. مضافا امکان ارتکاب آن با هدف دیگرآزارانه هم بسیار کم و نهایتا در حد تصوری ذهنی است. با این پیش فرض در ادامه به جرائمی علیه اموال پرداخته می شود که دارای بعد دیگر آزارانه هستند و نه آن جرائمی علیه اموال که ممکن است فردی با هدف دیگر آزاری مرتکب شود.

تخریب دیگر آزارانه:

آسیب زدن جزئی یا کلی به اموال متعلق به دیگران با هدف تحمیل رنج به آن ها و رسیدن به ارضا از این طریق، تخریب دیگر آزارانه است. مثال های این جرم آن قدر فراوان اند که نام بردن از تمامی آن ها نامقدور است اما با نگاهی به زندگی روزمره هم می توان مصادیق فراوانی از آن را یافت که بعضا تحت عناوینی مثل تفریح، شوخی و ... پنهان می ماندند. سنگ زدن به شیشه همسایگان، پاره کردن رویه صندلی اتوبوس و ورزشگاه و مطب پزشک، ایجاد بریدگی بر روی تنه درختان، میز و نیمکت چوبی و ... با چاقو و دیگر اشیاء برنده، کشیدن خط یا ریختن رنگ و روغن ترمز و اسید بر روی اتومبیل ها، سوراخ کردندیوار های گچی با خودکار و کلید و ... و هزاران مثال دیگر مبین نقش پررنگ اختلال شخصیت دیگر آزاری در جرم تخریب است.

سرقت دیگر آزارانه:

سرقتی که در آن انگیزه مالی وجود نداشته باشد و سارق جرم را با هدف رنج دادن مالباخته انجام دهد سرقتی دیگر آزارانه است. همچنین سرقتی ساده و با هدف مالی که مقرون به آزار و اذیت باشد نیز دیگر آزارانه محسوب می شود. به شرط آن که این آزار و اذیت با هدف قانع کردن قربانی به تحویل آسان تر اموالش نباشد و به وسیله ای برای لذت بردن سارق بدل گردد. بسیاری از دیگر آزاران به جای دست زدن به یک سرقت بزرگ برای تحمیل رنج روحی و مالی به قربانی، تصمیم به سرقت های کوچکی می گیرند که موجب رنج و کلافگی مال باخته شود. اصولا سه تفاوت عمده میان سرقت دیگر آزارانه با جرم معمولی سرقت وجود دارد.

اول آن که در سرقت عادی فرد صرفا به دنبال عواید مالی بوده و این که مالباخته از سرقت آگاه نشود برای سارق بیار بهتر و اطمینان بخش تر است اما در سرقت دیگر آزارانه، سارق می کوشد چیزی را برباید که مالباخته فورا از نبود آن آگاه شود، زیرا آنچه اهمیت دارد مشاهده رنج مالباخته و کسب لذت از این رنج است. دومین تفاوت آن که در یک سرقت مالی، سارق سعی می کند از جایی سرقت کند که بیشترین غریبگی را با او داشته باشند تا امکان مظنون واقع شدن و شناسایی اش محدودتر گردد اما در سرقت دیگر آزارانه، سارق به علت آن که می خواهد به انتظار دیدن رنج مالباخته بنشیند، معمولا فردی را انتخاب می کند که به او نزدیک باشد. سومین تفاوت نیز در ارزش مال ربوده شده است. معمولا در سرقت های عادی سارق می کوشد چیزهایی را برباید که ارزش مالی بیشتری داشته باشند و کمتر به سراغ اشیایی می رود که ارزش معنوی دارند، برعکس در سرقت های دیگر آزارانه، سارق به سراغ چیزهایی می رود که بر خلاف ارزش مالی کم، دارای ارزش معنوی فراوانی برای قربانی هستند و نبود آن ها روح و روان مالباخته را رنج می دهد.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نمودهای اجتماعی جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص:

کودک آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

تحمیل هرگونه زجر و درد جسمی یا جنسی به کودکان برای رسیدن به کسب لذت را کودک آزاری برآمده از اختلال شخصیت دیگر آزاری می دانند. اطفال به علت ضعف جسمانی و نا آگاهی نسبت به ناهنجاری های اجتماعی همواره در معرض ارتکاب جرائم گوناگون قرار دارند و یکی از اهداف همیشگی دیگر آزاران هستند.

همسر آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

همسر آزاری، یکی از بارزترین انواع دیگر آزاری است که در محدوده خانه اتفاق می افتد. به این معنا که فرد به وسیله ایراد ضرب و جرح بی دلیل نسبت به همسر خود و یا اقدامات رنج آور جنسی به رضایت می رسد. حدود 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی در جهان را زنان و حدود 10 درصد را مردان تشکیل می دهند که بیش از 48 درصد رفتارهای آزار دهنده علیه زنان و بیش از 35 درصد رفتارهای خشونت آمیز علیه مردان، مبتنی بر اختلال شخصیت دیگر آزاری هستند.

معلول آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

معلولیت انسان ها به دو نوع جسمی و ذهنی تقسیم می شود که در هر دو نوع، معلولین به علت آسیب پذیری فراوان به سوژه های مطلوبی جهت بزهکاری دیگر آزارزانه تبدیل می شوند. معلولین ذهنی به علت عدم توانایی در تشخیص خطر و انتخاب نحوه مقابله و عدم توانایی در آگاه کردن دیگران معلولان جسمی به علت عدم توانایی مطلوب در دفاع از خود، معمولا به سادگی مورد آسیب های جنسی و جسمی قرار می گیرند. در بسیاری از آسایشگاه های معلولین ذهنی و جسمی، مدارس استثنایی، باشگاه های ورزشی ویژه معلولین و... دیگر آزاران بسیاری با هدف ارضای خود دست به آزار معلولین می زنند که بسیاری از این موارد پنهان می مانند و یا در صورت پی گیری به سادگی به اقدامات تربیتی مرسوم تعبیر می شوند.

سالمند آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

سالمند آزاری برآمده از اختلال شخصیت دیگر آزاری، فعل یا ترک فعلی است که موجب ایجاد رنج در سالمندان شده و رضایت درونی یک دیگر آزار را رقم بزند. سالمندان عموما به علت مشکلات جسمی ناشی از بیماری ها و دشواری های حرکتی قادر به دفاع از خویشتن نیستند، مضافا بالا بودن شاخص ترس و تعهد پذیری در سالمندان آن ها را به موجودات بی دفاعی در برابر خواست افراد مبتلا به سادیسم تبدیل می کند. به موارد بالا می توان مشکلات ذهنی از قبیل آلزایمر را نیز افزود. عموما آزار سالمندان به صورت روحی و روانی نظیر تحقیر و بعضا ضرب و شتم است و به علت عدم جاذبه جنسی کمتر مورد تجاوز قرار می گیرند. اما در سالمند آزاری مبتنی بر دیگر آزاری از آن جایی که تنها هدف دیگر آزار، ایجاد رنج و عذاب برای طرف مقابل است، می توان با تجاوز جنسی نیز رو به رو شد.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۲۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص:

جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص دارای مصادیق زیر می باشد:

قتل دیگر آزارانه:

قتل کشتن یک انسان به صورت عمد یا غیر عمد است که نوع عمد آن می تواند دیگر آزارانه باشد. به این صورت که فردی با انگیزه کسب لذت، اقدام به کشتن افراد کرده و از دیدن رنج و درد آن ها و یا مشاهده خون به ارضا برسد، بدون آن که دلیل موجهی برای کشتن آن افراد داشته باشد. به آن دسته از دیگر آزاران که با دیدن خون به ارضا می رسند اصطلاحا خون دوست نیز گفته می شود. این دسته از افراد با ایجاد بریدگی های عمیق بر جسم قربانی به تماشای خون ریزی می ایستند و از آن به اوج لذت دست می یابند. در قتل های دیگر آزارانه، فرد جان دادن افراد را به سرگرمی لذت بخشی بدل می کند که هر روز بیشتر شوق آن را احساس می کند. به همین دلیل با هدف کسب لذت روز افزون به جنایات بیشتری دست می زند. در جریان قتل های سریالی نیز با افرادی مواجهیم که هیچ چیز برایشان جایگزین لذتی که از دیدن زجر، خون ریزی و جان دادن دیگران به دست می آورند، نمی شود و به همین دلیل بدون هیچ هراسی اقدام به قتل های پیاپی می کنند. اکثر قتل های سریالی هر قاتل، معمولا با روش مشابهی صورت می گیرند که بیشترین رضایت را برای او در بردارد. در روانپزشکی قانونی به زنجیره ای از قتل های دیگر آزارانه، قتل شهوانی نیز گفته می شود. چنان که گویی افراد توسط حیوانی درنده یکی پس از دیگری مورد حمله واقع شده اند. در این جا با شهوتی در درون یک انسان مواجهیم که او را به حرکتی بدون توقف در جهت از بین بردن مردم واداشته است و قاتل همانند سربازی همواره مشغول فرمانبرداری از این حس شیطانی است، شهوت در آخر آن سرباز را به ورطه نابودی خواهد کشاند، اما معلوم نیست که تا آن زمان چند نفر قربانی این سرباز و فرمانروا شوند.

آدم خواری دیگر آزارانه: به خوردن گوشت انسان توسط فرد مبتلا به دیگر آزاری، با هدف رسیدن به اوج لذت، آدم خواری دیگر آزارانه گویند. آدم خواری آنقدر دور از طبع انسانی است که شاید در هیچ یک از قوانین جزایی کشور ها صحبتی از آن به میان نیامده باشد و معمولا هم در کنار جرائم دیگری مثل قتل و ضرب و جرح و ... اتفاق می افتد. اما اصطلاح آدم خواری جنایی رایج بوده

است و معمولا آن را به چهار دسته تغذیه ای، جنسی، تهاجمی و معنوی تقسیم می کنند که نوع تغذیه ای، جنسی و تهاجمی آن می تواند دیگر آزارانه باشد که مورد بررسی قرار می گیرند:

آدم خواری تغذیه ای:

آدم خواری دیگر آزارانه، لزوما همزمان با بریدن گوشت بدن انسان و خوردن آن به صورت خام نیست. حالت دیگر آن به صورت آدم خواری تغذیه ای می باشد که در مورد اخیر، دیگر آزار با نگه داشتن اعضای بدن افراد در منزل خود اقدام به پخت غذا با آن ها می کند و هر زمان که این مواد غذایی انسانی به پایان می رسد، اقدام به ربودن افراد جدید و بریدن اعضا بدنشان می کند.

آدم خواری جنسی:

در این نوع از آدم خواری دیگر آزارانه، فرد با خوردن اعضای بدن انسان به ارضای جنسی دست می یابد. همانند آندره چیکاتیلو قاتل سریالی اوکراینی که بعد از دیدن فیلم های غیر اخلاقی و خشن با هدف ارضا، که توانایی انجام آن را به صورت طبیعی نداشت اقدام به آدم خواری می کرد.

آدم خواری تهاجمی:

آدم خواری تهاجمی با هدف ترساندن هرچه بیشتر قربانی و ایجاد حس تسلیم بودن کامل در وی صورت می گیرد. در این نوع از آدم خواری جنایی، معمولا دیگر آزار با خوردن بخش کوچکی از بدن فرد او را به وحشت انداخته و از این کار لذت می برد. آدم خواری تهاجمی معمولا با بریدن قسمت هایی از گوشت بازو، ران و یا قطع انگشتان قربانی و خوردن آن ها همراه است.

ضرب و جرح دیگر آزارانه:

ضرب و جرحی دیگر آزارانه محسوب می شود که بدون دلیل مشخصی نظیر دشمنی، عصبانیت و ... صورت می پذیرد و فرد در آن با ایجاد آزار به وسیله ی ضربه های بدنی، اشیای سخت یا برنده نسبت به دیگران و مشاهده رنج آن ها به ارضا می رسد. ار بارز ترین نمونه های ضرب و جرح دیگر آزارانه می توان به قضیه لنارد دویو فرانسوی اشاره کرد که در جریان برگزاری جام جهانی فوتبال در سال 1998 در فرانسه، به چند نفر از تماشاگران فوتبال در حوالی ورزشگاه استاد دو فرانس در شهر پاریس حمله کرد و آن ها را به وسیله ی ضربات مشت و شیشه نوشیدنی مضروب ساخت. وی پس از دستگیری توسط پلیس با هیجان به تشریح اعمال خویش پرداخت. نهایتا یک تیم متخصص با معاینه ی وی اختلال شخصیت دیگر آزاری یا سادیسم را عامل مؤثر بر اقداماتش تشخیص دادند.

تجاوز به عنف دیگر آزارانه:

تجاوز جنسی اصطلاحی در پزشکی قانونی است که به معنای انجام عمل جنسی بدون رضایت فرد می باشد. تجاوز جنسی دیگر آزارانه، انجام عمل جنسی فرد یا افرادی به منظور لذت بردن از رنج و ناراحتی قربانی و نه اشتیاق به خود عمل جنسی است و قاتلین سریالی نسبت به قربانیان خود، زندانیان محکوم به حبس های طولانی مدت نسبت به محکومینی با مجازات های سبک، دیگر آزارهای فقیر با دست یابی و تسلط نسبت به ثروتمندان یا فرزندان آن ها، به چنین جنایت دیگر آزارانه ای دست می زنند. در یکی از تحقیقاتی که در سال 2012 میلادی در کشور آمریکا پیرامون تجاوز به عنف صورت گرفت، مشخص شد از هر 10 تجاوز، 5 مورد آن دیگر آزارانه بوده است و حتی بسیاری از قربانیان کوچک ترین جاذبه جنسی برای متجاوز نداشته اند.

جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص دارای نمود های اجتماعی گوناگونی نیز می باشند که جا دارد پیش از پرداختن به جرائم دیگر آزارانه روحی علیه اشخاص، به جهت اهمیت فراوانشان در زندگی روزمره و امکان ایجاد مشکلاتی جدی و غیر قابل جبران، مورد واکاوی قرار گیرند.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۲۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرائم دیگر آزارانه علیه اشخاص

جرائم دیگر آزارانه علیه اشخاص را می توان به دو دسته جرائم دیگر آزارانه جسمی و جرائم دیگر آزارانه روحی تقسیم کرد .

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برخی پرونده ها هم قابلیت شکایت حقوقی و هم قابلیت دعوای کیفری را دارد

برخی از شکایت ها هم قابلیت طرح دعوای حقوقی و هم کیفری را دارند. یعنی اگر متهم باعث وارد آمدن خسارتی به شاکی شده باشد، برای وی علاوه بر طرح شکایت کیفری، دعوای حقوقی هم مطرح می گردد. البته خلاف این موضوع صادق نبوده و نمی توان هر شکایت حقوقی را در قالب شکایت کیفری مطرح نمود. مثل برخی چک ها که هم قابلیت حقوقی و هم قابلیت کیفری دارند.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۹:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مراحل رسیدگی به شکایت کیفری

رسیدگی قضائی در دادگستری چند مرحله دارد:

- مرحله طرح شکایت وشروع تحقیقات
- مرحله رسیدگی ابتدائی دادگاه اولیه
- مرحله رسیدگی تجدید نظری

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۹:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف دعوای کیفری

دعوی کیفری شکایتی است که تابع قوانین کیفری و مجازات اسلامی ایران می باشد. دعاوی کیفری در دادسرا مطرح مراحل مقدماتی و تحقیقات و صدور قرار به دادگاه کیفری و انقلاب اطلاعات جهت رسیدگی و صدور رای ارجاع می شود.

از جمله دعاوی کیفری می توان به( کلاهبرداری، خیانت در امانت، فروش مال غیر، سرقت، جعل، رابطه نامشروع، ایجاد مزاحمت، توهین و افترا، تهدید، تجاوز به عنف، جرایم رایانه‌ای، ترک انفاق، ضرب و جرح، قتل، مواد مخدر، رشوه، قاچاق کالا و ارز و....) به طور کلی هر موضوعی که در قانون جرم شناخته می شود و برای آن مجازات تعیین شده اشاره کرد.

برای طرح شکایت کیفری الزامی در ارائه آن به صورت فرم مخصوص چاپی وجود ندارد و شما می توانید یک برگه و ورقه معمولی که شامل تمام اطلاعات لازم از جمله نام و نام خانوادگی، آدرس، شغل شاکی و مشتکی عنه به همراه خواسته و توضیح آنچه اتفاق افتاده و دلایل و مدارک و مستندات باشد نسبت به طرح شکایت کیفری اقدام کنید.

در دعاوی کیفری برای دعوت از طرف شکایت(مشتکی عنه یا همان کسی که شکایت بر علیه اوست) از احضاریه استفاده می شود و فرد احضار شده موظف است در موعد مقرر خود را به مرجع قضایی معرفی کند در صورت عدم معرفی امکان جالب و فراهم شده و دستور جلب صادر می شود.

در برخی موارد چون( افساد فی الارض، سرقت مسلحانه، اختلاس، ارتشا، محاربه، زنا، قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالا و ارز، اخلال در نظام بانکی و اقتصادی، تهدید و توهین به مقامات دولتی، تخریب اموال عمومی، تشویش اذهان عمومی....) به طور کلی تمام جرایمی که جنبه عمومی دارند، حتی در صورتی که در پرونده کیفری، شما از شکایت خود صرف نظر کنید و آن را پس بگیرید این امکان وجود دارد به جهت جنبه عمومی آن جرم پرونده بسته و خاتمه پیدا نکند و نسبت به جنبه عمومی جرم مورد پیگیری و تغیب کیفری و مجازات قرار بگیرد.

در دعاوی کیفری هزینه دادرسی در هر مرحله از رسیدگی مشخص و ثابت است.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف دعوای حقوقی

دعوای حقوقی آن است که اقدام یک فرد در قانون ممنوع شده ولی مجازاتی برای آن تعیین نگردیده است.

دعوی حقوقی دعوای است که تابع قوانین حقوقی از جمله قوانین مدنی در( امور ملکی ،خانواده، ارث، وصیت، بیع،رهن، اجاره، صلح، هبه، ضمانت، ثبتی، تعهدات مالی، تعهدات غیر مالی و به طور کلی و عقود و قراردادها) و تمامی موضوعاتی که تخلف از آن قابل مجازات از نظر قانون نمی باشد و تنها الزام به انجام تعهدات(مالی و غیر مالی) در آن مطرح و مطالبه می شود و مرجع رسیدگی به آن دادگاه حقوقی می باشد.

دعوای حقوقی بایستی که حتما در برگه ی مخصوصی که دادخواست نام دارد، نوشته شود والا به آن رسیدگی نمی گردد. بعد از نوشتن دادخواست فرد بایستی که آن را مستقیم به دادگاه بدهد. بیشتر شکایت های حقوقی بایستی از طریق وکیل دادگستری مطرح گردد. برای طرح دعوای حقوقی بایستی متناسب با ارزش مالی آن تمبر باطل نمود. در این نوع شکایت از برگه ای به نام اخطاریه استفاده می شود. در صورتی که خوانده در موعد و تاریخ رسیدگی به موقع حاضر نگردد دادگاه بدون جلب نظر و اظهارات وی اقدام به رسیدگی و صدور رای می نماید. شما در دعاوی حقوقی درصورتی که از دعوای خود صرف نظر کنید ختم رسیدگی اعلام می شود و دعوا خاتمه می یابد.

در دعاوی حقوقی شما برای طرح شکایت حقوقی نیاز دارید تا دادخواست خود را در قالب فرم مخصوص چاپی تکمیل کنید و با ارائه و ثبت آن در دادگاه حقوقی امکان پیگیری و مطالبه درخواست وجود خواهد داشت.

دادگاه برای دعوای حقوقی ( شکایت حقوقی) مجازاتی در نظر نگرفته و تنها مرتکب را به پرداخت حقوق قانونی طرف مقابل یا انجام تکلیف ملزم می سازد

به عنوان مثال کسی که از مفاد قرارداد خود تخطی می‌کند و یا در حالی‌ که خانه خود را فروخته است از تحویل آن امتناع می‌نماید، در حالی‌ که مرتکب عملی خلاف قانون یا قرارداد شده است، اما مرتکب جرم نشده است و نمی‌توان از او شکایت کیفری کرد و وی را به حبس یا مجازات محکوم کرد؛ ولی می‌توان علیه او دعوای حقوقی مطرح کرد و او را ملزم به اجرای مفاد قرارداد یا پرداخت خسارتی که به دیگری وارد شده است نمود.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دعوای حقوقی

دعاوی در یک دسته بندی کلی به دو نوع حقوقی و کیفری تقسیم می‌شوند.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زنا در قانون مجازات اسلامی

بنابر تعریف قانون مجازات اسلامی جدید، موارد مربوط به زنا بر این قرارند:

ماده 221 قانون مجازات اسلامی: زنا عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آن ها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد.

تبصره 1: جماع با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ی ختنه گاه در قُبُل یا دُبُر زن محقق می شود.

تبصره2: هرگاه طرفین یا یکی از آن ها نابالغ باشد، زنا محقق است. لکن نابالغ مجازات نمی شود و حسب مورد به اقدامات تامینی و تربیتی مقرر در کتاب اول این قانون محکوم می گردد.

ماده 222 قانون مجازات اسلامی: جماع با میت، زنا است مگر جماع زوج با زوجه متوفای خود که زنا نیست. لکن موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش می شود.

ماده 223 قانون مجازات اسلامی: هرگاه متهم به زنا، مدعی زوجیت یا وطی به شبهه باشد× ادعای وی بدون بینه یا سوگند پذیرفته می شود مگر آن که خلاف آن با حجت شرعی لازم ثابت شود.

ماده 224 قانون مجازات اسلامی: حد زنا در موارد زیر اعدام است:

– زنا با محارم نسبی

– زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.

– زنای مرد غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.

– زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است.

تبصره 1: مجازات زانیه در بندهای (ب) و (پ) حسب مورد، تابع سایر احکام مربوط به زنا است.

تبصره2: هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بی هوشی، خواب یا مستی زنا کند رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.

ماده 225 قانون مجازات اسلامی: حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه ی قضاییه چنان چه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می باشد.

ماده 226 قانون مجازات اسلامی: احصان در هر یک از مرد و زن به نحو زیر محقق می شود:

الف- احصان مرد عبارت است از آن که دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قُبُل با وی در حال بلوغ جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از طریق قُبُل را با وی داشته باشد.

ب- احصان زن عبارت است از آن که دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده، با او از طریق قُبُل جماع کرده باشد و امکان جماع از طریق قُبُل را با شوهر داشته باشد.

ماده 227 قانون مجازات اسلامی: اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماری ای که موجب خطر برای طرف مقابل می گردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می کند.

ماده 228 قانون مجازات اسلامی: در زنا با محارم نسبی و زنای محصنه، چنان چه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد مجازات زانیه فقط صد ضربه شلاق است.

ماده 229 قانون مجازات اسلامی: مردی که همسر دائم دارد، هرگاه قبل از دخول، مرتکب زنا شود حد وی صد ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت یک سال قمری است.

ماده 230 قانون مجازات اسلامی: حد زنا در مواردی که مرتکب غیرمحصن باشد، صد ضربه شلاق است.

ماده 231 قانون مجازات اسلامی: در موارد زنای به عنف و در حکم آن، در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و در صورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.

ماده 232 قانون مجازات اسلامی: هرگاه مرد یا زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنا نماید به سی و یک تا هفتاد و چهارضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود. حکم این ماده در مورد لواط، تفخیذ و مساحقه نیز جاری است.

منابع

تطبیق حقوق فرد متهم جرم زنا در فقه شیعه و حقوق ایران | سید محمد کیان | قانون یار | شماره پنجم | بهار 1397

بررسی علم قاضی در اثبات زنا و تجاوز به عنف | زهرا آقابابا | پژوهش نامه مطالعات راهبردی علوم انسانی و اسلامی | شماره ششم | تابستان 1396

شهادت بر زنا (بررسی نظریه های فقهای امامیه در اعتبار کیفیت خاص در مشاهده | محسن فرزام | رسائل | شماره 3 | تابستان 1394

 

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

راه های اثبات جرم زنا

عمل زنا تنها از یکی از راه‌های زیر قابل اثبات می‌باشد:

1- اقرار

زنا به وسیله اقرار اثبات می شود و در آن بلوغ و عقل و اختیار و قصد مقر (اقرار کننده) شرط است. بنابراین اقرار کودک حتی اگر صغیر ممیز (نزدیک به بلوغ )، اقرار دیوانه در حال جنون، اقرار اکراه شده، اقرار شخص مست و ساهی و غافل و خواب و مزاح کننده و امثال آن معتبر نیست.

همچنین شهید ثانی بر این نکته تاکید می کند: « اگر کسی به زنا اقرار کرد تا چهار بار نشده حد زنا برای او ثابت نمی شود.

طبق مطالب فقهی فوق مبین حمایت شارع مقدس از شخص مقر در برابر اکراه و اجبار و همچنین ساهی و غافل و خواب و مزاح کننده و علی الخصوص محجورین در برابر مجازات و قانون شرع می باشد.

قانونگذار در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و در ماده 169 اشعار می دارد: « اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه و یا اذیت و آزار روحی یا جسمی أخذ شود، فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد نماید. »

همچنین در ماده 232 نیز مقرر می دارد: « هرگاه مرد یا زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنا نماید به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود. حکم این ماده در مورد لواط، تفخیذ و مساحقه نیز جاری است. » جایگزینی تعزیر بجای حد، بیانگر عدم اثبات حد است.

گر کسی به امری که موجب سنگسار و رجم است اقرار نماید و سپس انکار نماید رجم ساقط می شود و اگر به چیزی اقرار ننماید که موجب رجم نباشد با انکار ساقط نمی شود و نظر نزدیکتر به احتیاط آن است که قتل به رجم ملحق شود. بنابراین اگر به چیزی که موجب قتل است اقرار نماید سپس انکار کند حکم به قتل وی نمی شود.

در حقوق ایران و در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و در ماده 173 مقنن اشعار می دارد انکار بعد از اقرار موجب سقوط مجازات نیست به جز در اقرار به جرمی که مجازات آن رجم یا حد قتل است که در این صورت در هر مرحله، ولو در حین اجراء، مجازات مزبور ساقط و به جای آن در زنا و لواط صد ضربه شلاق و در غیر آنها حبس تعزیری درجه پنج ثابت می گردد.» بنابراین حق مذکور در فقه که پیشتر به آن اشاره شد در قانون مجازات اسلامی تبلور یافته است.

2- شهادت شهود

بنابر ادله، اثبات زنا و همجنسگرایی با چهار شاهد عادل که عمل منافی عفت را آشکارا مشاهده کرده باشند ثابت می شود. مستند این امر پیش از هر چیز قرآن کریم است که خطاب به حاکمان یا شوهرانی که زنان آن ها مرتکب خلاف شده اند - بنابر اختلاف تفاسیر- اثبات زنا را به چهار شاهد منوط کرده است.

اگر شـھود بـر زنـا شـھادت دھنـد، اما بـه معاینه و رؤیت فعل شـھادت ندھند، زنا ثابت نمی شـود و حـد قذف بر شـھود جاری خواھد شـد. در واقع، شـھود ھم باید عینا زنا را دیده باشـند و ھم ھنگام ادای شـھادتبـه رؤیـت و مشـاھده فعـل تصریح کننـد.

جدا از تعداد شهود و کیفیت گواهی آنها برای اثبات عمل منافی عفت، سخت گیری های دیگری هم شده است. حتی بنابر رأیی، در منافیات عفت شهادت داوطلبانه پذیرفته نمی شود؛ بلکه گواهی باید به درخواست ذی نفع یا محکمه باشد.

اسباب رد شهادت به طور کلی و شهادت بر عمل منافی عفت بویژه فراوان است و در منابع فقهی به تفصیل بیان شده است.

هرگاه چهار شاهد به هر دلیل نتوانند عمل منافی عفت را ثابت کنند، به مجازات جرم قذف محکوم می شوند. این رویکرد باب اتهامات ناروا به افراد را می بندد، نوعی حریم جنسی برای افراد را تضمین می کند و قبح اخلاقی اعمال منافی عفت را نگاه می دارد.

راه دوم اثبات زنا، شهادت چهار نفر مرد عادل به دیدن عمل است اگر زنا موجب مجازات شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید باشد شهادت دو مرد و چهار زن عادل نیز کافی خواهد بود زمانی که مجازات غیر از موارد مذکور باشد سه مرد و دو زن عادل هم شهادت دهند کافی است لازم به ذکر است که هرگاه دو مرد و چهار زن عادل شهادت دهند تنها مجازات شلاق ثابت می‌گردد.

3- علم قاضی

در فقه اسلامی تحقیق و تفحص در زمینه ارتکاب عمل منافی عفت در صورت فقدان شاکی خصوصی اصولا جایز نیست. بنابراین قاضی اصولا موظف به کسب علم و اطمینان به ارتکاب عمل نیست. حتی بنابر رأیی در صورت پیدایش چنین علمی در مقام حکم نمی تواند بدان استناد نماید.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم زنا در مرحله تعقیب در فقه و حقوق ایران

الف) تعقیب به جهت اقرار در فقه شیعه و حقوق ایران

صورت اول حالتی است که شخص با مراجعه به حاکم اقرار به ارتکاب جرم زنا کند. در این حالت از حقوق متهم به ارتکاب جرم زنا این است که بر حاکم ( قاضی ) لازم است که شخص مرتکب را در صورتی که بحث شکایت بزه دیده مطرح نباشد، توصیه به عدم اقرار و پوشاندن جرم کند. در تایید قاعده فوق استناد می شود به دلیل خبر ماعز بن مالک انصاری است. چون مالک از چهار طرف [مرتبه] به خدمت پیامبر آمد و عرض کرده یا رسول االله (ص) من مرتکب زنا شده ام. هربار حضرت در گفته او تردید ایجاد کرده و می خواست او اقرار نکند و می فرمود شاید بوسیدیش. شاید وشگون گرفتی. شاید نگاهش کردی.

مقنن در تبصره 1 از ماده 102 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 (اصلاحی 27/3 /1394) مذکور چنین اشعار می دارد « در جرم زنا و لواط و سایر جرائم منافی عفت هرگاه شاکی وجود نداشته باشد و متهم بدواً قصد اقرار داشته باشد، قاضی وی را توصیه به پوشاندن جرم و عدم اقرار می کند.» بنابراین مقنن به تبع آنچه که شارع مقدس در شرع اسلام و فقه شیعه بیان فرموده است در مرتبه بالاتری حتی در مورد اقرار شخص متهم، قاضی را موظف می کند تا وی را توصیه به پوشاندن جرم و عدم اقرار کند. تبصره مذکور با قاعده فقهی فوق کاملاً منطبق است.

ب) تعقیب به جهت شکایت بزه دیده در فقه شیعه و حقوق ایران

قطعاً شکایت بزه دیده و متضرر از جرم از نظر فقهی از جهات شروع به تعقیب است.

طرح موضوع در محکمه از موجبات رسیدگی می باشد. از حقوق متهم در این مورد این است که در صورت اتهام ناروا می تواند تقاضای مجازات حد قذف را از محکمه و قاضی بنماید.

قاعده فقهی بدین شرح است: « اگر کسی بگوید من با فلان زن عفیفه[ می تواند مرد باشد ] زنا کردم، زنایی که مستوجب حد است در حق او ثابت نمی شود مگر اینکه این اقرار را چهار مرتبه تکرار کند .... بله در صورتی که بگوید: « من با او زنا کردم و آن زن نیز [ می تواند مرد باشد ] به واسطه زنای من زناکار است، بر او حد قذف ثابت می شود. این قاعده فقهی بصورت صریح در قانون مجازات اسلامی تقریر نشده است. اما از مفاد مواد 245 و 250 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 چنین استفاده می شود که از حقوق متهم به زنا مطالبه تقاضای اقامه حد قذف به شاکی درصورت عدم ثبوت جرم زنا است.

ماده 245 قانون مجازات اسلامی چنین اشعار می دارد : « قذف عبارت است از نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگر هرچند مرده باشد. » همچنین مقن در ماده 250 از همین قانون مقرر می دارد : « حد قذف، هشتاد ضربه شلاق است.» همچنین مفهوم مخالف ماده 254 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 تایید دیگری بر تبعیت قانونگذار از فقه شیعه و مطلب ارایه شده در این بند از مقاله است. مقنن در ماده مذکور چنین اشعار می دارد: « نسبت دادن زنا یا لواط به کسی که به خاطرهمان زنا یا لواط محکوم به حد شده است، قبل از توبه مقذوف، مجازات ندارد.

ج) تعقیب به جهت ادعای شهود در فقه شیعه و حقوق ایران

شهود اگر ناظر وقوع جرم باشند، می توانند با ادعای ارتکاب جرم بوسیله شخص متهم به زنا و طرح آن در دادگاه و شهادت ادعای خود را اثبات کنند تا حد زنا جاری شود. در این مورد هم فقه شیعه و هم قانون ایران چه در قانون مجازات اسلامی و چه در آیین دادرسی کیفری ساکت است و بطور صریح بیان نشده ولی از فحوای آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و از ماده 102( اصلاحی 27/3/1394 ) این قانون چنین بر می آید که در صورتی که جرم زنا مشهود و علنی باشد، این امر ممکن و قانونی است. مقنن در بخش بخش پایانی ماده مذکور چنین اشعار می دارد: « .... تعقیب و تحقیق فقط در محدوده شکایت و یا اوضاع و احوال مشهود توسط قاضی دادگاه انجام می شود.»

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قاعده قتل زانی و زانیه محصنه توسط شوهر زانیه در فقه شیعه و حقوق ایران

شریعت زناکار محصن را به رجم و زناکار غیر محصن را به تازیانه مجازات می نماید و مجازات رجم مجازات تلف کننده است و هدف از آن به هلاکت رساندن زانی و بازداشتن دیگران است اما مجازات تازیانه تلف کننده نیست و هدف از آن تأدیب زناکار و بازداشتن دیگران است. چون مجازات تلف کننده و از حدود است، زانی محصن مهدورالدم محسوب گردیده است. اگر شوهر با زن خود مردی را در حال زنا ببیند می تواند هر دو را بکشد و بر او گناهی نیست اما بر او قصاص واجب می شود مگر آنکه (بر ادعای خود) بینه اقامه کند یا (ولی دم ) مقتول او را تصدیق کند.

بنابراین آنچه که قتل زانی و زانیه محصن را مجاز شمرده است مهدورالدم بودن آنها است. اما این قاعده فقهی ضوابطی دارد که از حقوق متهم به زنا محسوب می شود.

اول اینکه: قتل در فراش و اینکه شوهر با زن خود مردی را در حال زنا ببیند، باید اثبات شود.

دوم اینکه در صورتی که در مرد اجنبی با همسرش در حال زنا نباشد حق قتل ندارد و متهم مهدورالدم محسوب نمی شود. با وجود اینکه این قاعده محل بحث می باشد ولی نکات مذکور می تواند از قتل های بی دلیل و بی قانونی جلوگیری کرده و بازدارنده باشد.

ماده 630 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات مصوب 1375 مقرر می دارد: « ماده 630 هر گاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را می تواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است. ». لفظ « در همان حال آنان را به قتل برساند » محدود کردن اباحه قتل به زمان و مکان لحظه ارتکاب زنا است.

مطرح کردن بحث اکراه در این ماده نیز بر گرفته از حدیث رفع و فقه اسلامی شیعی است. همچنین بند ث ماده 302 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 چنین مقرر می دارد :«زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است.» این بند تاکید موکد قانونگذار بر قاعده مطروحه است.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کشف جرم زنا در سنت پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) و حقوق ایران

امام جعفر صادق (ع) در روایتی از قول رسول اکرم (ص) فرموده اند: «ای کسانی که با زبان اسلام آورده ولی ایمان در قلب هایتان پابرجا نشده است! مسلمانان را مذمت نکنید و در پی عیوب و امور پنهانی شان نباشید. پس هر کس امور پنهانی مسلمانان را پیگیری کند و آشکار سازد، خداوند امور پنهان و زشتی های او را آشکار خواهد ساخت، و هر کسی که خداوند امور پنهانی او را آشکار سازد رسوایش می کند هر چند کار زشت را در گوشه منزلش انجام داده باشد».

امام صادق (ع) در روایت فرموده اند: «اگر کسی لغزش ها و گناهانی را که از مؤمنین با دو چشم خود دیده و یا با دو گوش خود شنیده است برای دیگران بازگو کند ، مصداق این آیه است که می فرماید: «آنان که نقل و پخش کردن کار بد در میان مومنان را دوست دارند در آخرت برای شان عذابی دردناک است». از مطالب فوق و از قرآن کریم و سنت پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) چنین استنباط می شود که در مطابق فقه شیعه چه دستگاه حکومتی و قضایی و چه اشخاص حقیقی جامعه حق سوال و سوال و تفتیش در مورد گناهان و جرایم و علی الخصوص جرایم منافی عفت و حق االله را ندارند.

همچنین در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و در ماده ماده 241 مقنن چنین مقرر می دارد: « در صورت نبود ادله اثبات قانونی بر وقوع جرائم منافی عفت و انکار متهم هرگونه تحقیق و بازجویی جهت کشف امور پنهان و مستور از انظار ممنوع است. موارد احتمال ارتکاب با عنف، اکراه، آزار، ربایش یا اغفال یا مواردی که به موجب این قانون در حکم ارتکاب به عنف است از شمول این حکم مستثنی است.»

این ماده نیز موید مطلب فوق است. علت مستثنی کردن عبارت « .... موارد احتمال ارتکاب با عنف، اکراه، آزار، ربایش یا اغفال یا مواردی که به موجب این قانون در حکم ارتکاب به عنف است.» مصلحت اجتماعیو خروج عناوین فوق از عبارت «امور پنهان و مستور» از انظار در صدر ماده است.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زنای غیرمحصنه

– کیفر شخص زناکار درمرتبه اول یکصد ضربه شلاق است، و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر مرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات زنای محصن و محصنه

– حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم و سنگساراست.
– درصورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه قضائیه چنانچه جرم با بینه و شواهد ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر اینصورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می‌باشد.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات زنا با محارم

– حد زنا در مورد زنا با محارم اعدام است.
– در زنا با محارم چنانچه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد مجازات زانیه فقط صد ضربه شلاق است.
– زنا با زن پدر نیز موجب اعدام زانی است.
– در زنای با محارم، در صورتی که زن به انجام عمل زنا راضی بوده، آن زن نیز اعدام می‌شود.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۷:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زنای غیر محصنه فرد مجرد

در زنای غیر محصنه فرد مجرد، فرد به اراده خودش اقدام به برقراری رابطه زنا می کند.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۴:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زنای غیر محصنه فرد متاهل

به این ترتیب که اگر فرد متاهلی به دلیل غیبت طولانی همسرش یا بیماری او و مواردی از این دست، نتواند با او رابطه جنسی داشته باشد، زنا غیر محصنه خواهد بود.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زنای غیر محصنه

زنای غیر محصنه به زنایی گفته می‌شود که شخص زناکار ( زن یا مرد ) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود زنا کرده باشد. به زبان ساده تر به زنای شخص مجرد ، زنای غیر محصنه گفته می‌شود.

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۴:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر