وزارت امور اقتصادی و دارایی ـ وزارت اطلاعات ـ وزارت بازرگانی ـ وزارت کشور
شماره 181434/ت43182ک
اصولاً یکی از دلایل مراجعه شاکی خصوصی به دادسرا و طرح شکایت کیفری به طرفیت متهم جبران ضرر و زیان وارده به وی و احقاق حقوق مالی است؛ از این رو مکانیسمی لازم است که همزمان با تعقیب کیفری متهم مقدمات لازم جهت جبران ضرر و زیان ناشی از جرم ارتکابی علیه شاکی خصوصی نیز فراهم گردد.
این مکانیسم تحت عنوان تأمین خواسته مورد شناسایی قانونگزار قرار گرفته و در دعاوی کیفری نیز امکان درخواست و اجرای آن تحت عنوان قرار تأمین خواسته فراهم شده است. با این حال با توجه به اینکه پیش بینی صدور قرار تأمین خواسته در قانون آئین دادرسی کیفری مسبوق به زمانی است که دادسرا از نظام قضائی ایران حذف گردیده بود و دادگاههای عمومی و انقلاب عهده دار هر دو مرحله تحقیقات مقدماتی و دادرسی بودند؛ لذا باید با توجه به اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و اعاده دادسرا به نظام قضائی ایران به بررسی امکان و نحوه صدور قرار تأمین خواسته و شرایط صدور و اجرای آن پرداخت که مقاله حاضر به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.
امکان صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا
در قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نص صریحی دایر بر امکان صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا وجود ندارد؛ اما با عنایت به شق ۲ بند «ن» ماده ۳ قانون اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب که قرار تأمین خواسته را در ردیف قرارهای قابل اعتراض صادره از دادسرا قرار داده و با توجه به اینکه ماده ۳ اصلاحی قانون مرقوم، دادسراها را تا زمان تصویب آئین دادرسی مربوطه تابع قانون آئین دادرسی کیفری(مصوب۲۸/۶/۱۳۷۸) قرار داده است؛ لذا منعی جهت صدور و اجرای قرار تأمین خواسته در مرجع دادسرا وجود نداشته و بازپرس هم می تواند در صورت فراهم بودن موجبات صدور قرار تأمین خواسته و بنا به درخواست شاکی خصوصی مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته نماید.
امکان صدور قرار تأمین خواسته توسط دادستان یا دادیار
اصولاً در سلسله مراتب دادسرا؛ از بازپرسها به عنوان مقام تحقیق و از دادستان و دادیاران دادسرا تحت غنوان مقام تعقیب یاد می شود؛ لیکن مقنن ایرانی بر خلاف این اصل شاخص و به موجب بند «و» ماده ۳ اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، به دادستان و دادیاران دادسرا نیز اجازه داده تا در جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری استان نیست، به جانشینی از بازپرس مبادرت به انجام امر تحقیقات مقدماتی کنند که صرفنظر از ایرادات وارده به اعطای چنین اختیاراتی به دادستان و به تبع او دادیاران دادسرا، صدور قرار تأمین خواسته از ناحیه دادستان و به تبع او دادیاران دادسرا در جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری استان نیست و ایشان به جانشینی از باپرس عهده دار انجام تحقیقات مقدماتی می گردند جایز بوده و این دسته از صاحب منصبان دادسرا نیز می توانند عندالاقتضاء مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته از اموال بلامعارض متهم به میزان ضرر و زیان وارده به شاکی خصوصی صادر نمایند و هیچ منعی به لحاظ قانونی و حقوقی در این خصوص وجود ندارد.
عدم ضرورت تقدیم دادخواست جهت صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا
اگرچه صدور قرار تأمین خواسته در دعاوی حقوقی نیز به لحاظ قانونی درخواست محسوب و مستلزم تقدیم دادخواست نیست؛ لیکن در رویه عملی، تأمین خواسته با تقدیم دادخواست و بر روی فرم چاپی مخصوص از مرجع قضائی درخواست می گردد؛ اما در امور کیفری شاکی خصوصی برای تأمین ضرر و زیان ناشی از جرم نیازی به تقدیم دادخواست، جهت صدور قرار تأمین خواسته از اموال متهم ندارد بلکه می تواند ضمن شکوائیه تقدیمی نسبت به درخواست تأمین خواسته از دادسرای مربوطه اقدام کند.
صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا مستلزم تودیع خسارت احتمالی نیست
آنچه مسلم است صدور قرار تأمین خواسته در داسرا جهت تأمین ضرر و زیان شاکی خصوصی است و در قانون آئین دادرسی کیفری، تقدیم درخواست تأمین خواسته از ناحیه شاکی خصوصی مستلزم رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی نگردیده تا دادسرا جهت صدور قرار تأمین خواسته مبادرت به اخذ خسارت احتمالی از شاکی خصوصی نماید. اداره حقوقی قوه قضائیه در این زمینه طی نظریه مشورتی شماره ۱۴۰۶ مورخه ۳/۴/۱۳۶۰ اشعار داشته:
«مقررات ماده ۲۲۵ قانون آئین دادرسی مدنی مربوط می شود به دعاوی حقوقی که برای دادگاهها رعایت آن الزام آور است بنابراین بازپرس که برابر اختیارات حاصل از مادتین ۶۸ و ۶۸ مکرر قانون آئین دادرسی کیفری مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته می نماید تکلیفی به رعایت مقررات آئین دادرسی و بالطبع دستور ایداع وجهی بعنوان خسارت احتمالی از طرف شاکی خصوصی نخواهد داشت.»
عدم لزوم موافقت دادستان با قرارهای تأمین خواسته
هر چند در صدر بند «ن» ماده ۳ اصلاحی، به قرارهای بازپرس که دادستان با آن موافق باشد اشاره شد و در شقوق سه گانه این بند به این قرارها اشاره شده است که از آن جمله قرار تأمین خواسته است، اما این بدان معنی نیست که در مواردی که در قانون، تصمیمات بازپرس که مقامی مستقل در دادسرا است نیازمند به موافقت دادستان شناخته نشده، با استناد به صدر بند «ن» ماده ۳ اصلاحی، آنها را نیازمند موافقت دادستان بدانیم کما اینکه در این مورد (قرار تأمین خواسته) چنانچه دادستان با تصمیم بازپرس مخالف باشد تعیین تکلیف قانونی نیز نشده و معلوم نیست که آیا باید نظر دادستان متبع باشد یا مرجع حل اختلاف دادگاه خواهد بود.
فرع بر تعقیب جزایی متهم بودن قرار تأمین خواسته
صدور قرار تأمین خواسته در دادسرا فرع بر تعقیب جزایی متهم است، از این رو به هر دلیل تعقیب جزایی متهم موقوف شده و یا قرار منع تعقیب متهم صادر گردد. قرار تأمین خواسته صادره نیز ملغی الاثر خواهد بود.
کمیسیون مشورتی آئین دادرسی کیفری طی نظریه مورخه ۱۲/۱۰/۱۳۴۹ در این زمینه چنین اظهار نظر نموده است:
«بقای تأمین خواسته در مرحله بازپرسی فرع بر تعقیب جزایی متهم است، در صورتی که به جهتی از جهات قانونی من جمله فوت متهم تعقیب کیفری موقوف گردد، قرار تأمین ملغی الاثر خواهد شد ولی شاکی به مجرد فوت متهم می تواند به استناد …. قانون آئین دادرسی مدنی از دادگاه حقوقی درخواست تأمین خواسته نموده و در صورت صدور قرار تأمین، مالی که در مرجع جزایی تأمین شده، مجدداً به نفع او تأمین گردد.»
قابل اعتراض بودن قرار تأمین خواسته صادره در دادسرا
هر چند حسب قسمت اخیر مقررات ماده ۷۴ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری قرار تأمین خواسته در امور جزایی قطعی و غیر قابل اعتراض است، اما حسب صریح مقررات شق ۲ از بند «ن» ماده ۳ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، قرار تأمین خواسته صادره در دادسرا ، صراحتاً قابل اعتراض در دادگاه عمومی جزایی و یا انقلاب شناخته شده است.
مرجع اعتراض ثالث به توقیف اموال ناشی از اجرای قرار تأمین خواسته صادره از دادسرا
با عنایت به اینکه مرجع اجرای قرار تأمین صادره از دادسرا، اجرای احکام دادگاه حقوقی است و با عنایت به اینکه تصمیم در خصوص پذیرش اعتراض شخص ثالث به توقیف اموال وی، تصمیمی قضایی است نه اداری که در صلاحیت محاکم حقوقی دادگستری قرار دارد و از طرفی شخص ثالث به قرار تأمین صادره اعتراضی نمی کند بلکه اعتراض شخص ثالث به توقیف اموالی است که در جریان اجرای قرار تأمین صادره توسط اجرای احکام دادگاه حقوقی توقیف گردیده لذا باید مرجع اعتراض شخص ثالث نسبت به توقیف اموال ناشی از قرار تأمین خواسته صادره از دادسرا را دادگاه عمومی حقوقی دانست. اداره حقوقی قوه قضائیه در این زمینه طی نظریه مشورتی شماره ۱۳۴۴/۷ – ۲۳/۴/۱۳۷۲ اشعار داشته: «اعتراض شخص ثالث نسبت به قرار تأمین خواسته صادره از ناحیه بازپرس بر حسب میزان آن در صلاحیت دادگاه حقوقی یک و دو است.»
در تقسیمات کلی دعاوی و موضوعات حقوقی به مدنی،حقوقی و کیفری یا جزایی و قرارگرفتن مصادیق مختلف در مقام تعیین صلاحیت و نوعیت دعوی از جمله مواردی که می توان به آن پرداخت و موضوع پژوهش های مفید وموثر در این باب باشد ؛ بحث اجرای حکم است.
درتعاریف حقوقی دامنه و گستره رسیدگی محاکم را (از حیث و بعد زمانی و آغاز و پایان ) از تقدیم و ثبت دادخواست تا ختم رسیدگی و صدور رای عنوان نموده اند و اجرای آرا و احکام قطعی را به نوعی مرحله بعدی در دعاوی قلمداد می کنند. همچنین است در عاوی مطروحه در شعب دادگاه ها و تعریف پرونده و کلاسه بایگانی مجزا برای دعاوی منتج به رای شده و در خواست اجرایی که از جانب محکوم له تقدیم دفتر شعبه بدوی می گردد.
برای جلوگیری از اطناب و زیاده گویی در ادامه به اراده تعاریفی مختصر از اجرای احکام اعم از کیفری وحقوقی و نکات مورد توجه در نها می پردازیم:
تعریف اجرای احکام مدنی ،به مجموع اعمالی که به منظور به مرحله عمل در آوردن حکم دادگاه انجام میگیرد اجرای احکام میگویند. اجرای حکم و دستور دادگاهها و مراجع قضایی مهمترین مرحله دادرسی است.
زیرا صدور حکم اگر پشتوانه اجرایی نداشته باشد، ارزشی ندارد و در واقع، محکوم له در مرحله اجرایی حکم است که عملاً به حق خود میرسد و محکوم علیه هم به سزای عمل خود میرسد. قانون اجرای احکام مدنی تعریفی از اجرای احکام مدنی ارائه نداده است، بلکه تنها احکام قابل اجرا را تعریف میکند. با این حال میتوان اجرای حکم را اعمال قدرت عمومی در جهت رسیدن به حق ذینفع و بر طبق قانون تعریف نمود.
تعریف اجرای احکام کیفری
در اجرای احکام کیفری، احکام صادره از دادگاهها در امور کیفری( جزایی) توسط واحد اجرای احکام کیفری به اجرا در میآید
تفاوت اجرای احکام کیفری و حقوقی
الف: از نظر اقدام:اجرای احکام مدنی با در خواست ذینفع ودر خواست صدور اجراییه شروع می شود اما اجرای احکام کیفری نیازی به در خواست و تقتاضای شاکی ندارد و پس از قطعی شدن حکم انجام می گیرد
از نظر شیوه اجرا:
اجرای احکام مدنی با در خواست اجراییه و صدور آن شروع و بعد از ابلاغ اجراییه ، حکم اجرا می گردد در حالی که در اجرای احکام کیفری اجراییه صادر نمی شود و پس از قعیت حکم پرونده به اجرای کیفری ارسال و متهم جهت اجرای حک احضار و در صورت عدم حضور جلب می گردد
از نظر هزینه اجرا:
اجرای احکام مدنی متضمن هزینه اجرایی شامل دستمزد کارشناس اجرت نگهداری وحفاظت اموال توقیف شده از محکوم علیه است و هزینه حمل و نقل اموال توقیف شده و سایر هزینه ضروری برای توقیف و فروش اموال محکوم علیه است که باید بپردازد اما در اجرای کیفری چنین وضعی وجود ندارد
از نظر حق اجرا:
در اجرای مدنی و در دعاوی مالی 5 درصد ( نیم عشر)از محکوم به از محکوم علیه گرفته می شود ولی در اجرا کیفری چنین وجهی دریافت نمی شود
از حیث آثار اجرا:
در اجرای احکام مدنی فاقد سوء پیشینه است ولی در اجرای کیفری موجب سابقه کیفری و موجب محرمیت های اجتماعیی می شود
رضایت ذینفع: در اجرای احکام حقوقی پرونده با رضایت بسته و مختومه می گردد ولی در اجرای احکام کیفری اگر جرم ارتکابی از جرائم قابل گذشت باشد اجرای مجازات موقوف می شود ولی اگر جرم غیر قابل گذشت باشد باید از دادگاه تقاضای تخفیف کرد
تاثیر عفو :
در اجرای احکام مدنی عفو معنی نداشته و غیر ممکن است ولی در اجرای کیفری مصداق پیدا می کند و بعضی جرائم شامل عفو می شوند
محکوم علیه: به قول عامیانه متهم
محکوم له: به قول عامیانه شاکی
محکوم به: پول و یا کاری که باید در اجرای انجام شود
نیم عشر:هزینه اجرای حقوقی 5 درصد از محکوم به در دعاوی مالی
عقد شرکت عبارت است ازین که بموجب آن دو طرف توافق مى کنند که اشیاء و اموالى را بصورت اشتراک فیما بین خود درآورده و ازآنها بهره بردارى کنند و بهره و خسارت را بین خود قسمت نمایند خواه از این عقد یک شخصیت حقوقى پدید آید( شرکت تجارى )
خواه نه( شرکت مدنى) ماده 573 قانون مدنی.
یعنی در جز جز مال شریک هستند برای مثلا وقتی دونفر درملکی شریک هستند یک آجر از دیوار آن جدا شود باز هم در آن آجر ب مساوی شریک هستند (ب نحو اشاعه)
نکاتی از عقد شرکت
+در نفوذ شرطی ک یکی از شرکا سهم بیشتری از سود داشته باشد بدون اینک در مقابل عمل باشد، اختلاف است ولیکن نفوذ عقد بر مبنای ماده 10ق.م رجحان دارد
+شرکت باعث از بین رفتن مالکیت خصوصی میشود
+ما میتوانیم با ایجاد عقدی از عقود شرکت مدنی ایجاد کنیم مثلا دونفر باهم زمین بخرن یا یک نفر تخم مرغ بخره یک نفر روغن از امتزاج اینا سس بدست میاید ک باهم شریک میشوند
+اداره شرکت مدنی تابع وکالت است یعنی رابطه وکیل وموکل
+حکم ماده 582ق.م شامل تصرفات حقوقی میشود و هم مادی
+اجازه انتقال سهم شریک ب دیگری بدون رضایت شرکا ب این دلیل
است ک تصرف حقوقی شریک درسهم اختصاصی خود مستلزم تصرف در سهم شریک نیست
+اسباب اشاعه یا اختیاری است یا قهری
+تصرفات حقوقی شرکای غیرمأذون درمان مشترک غیرنافذ است
+مهایات یعنی تقسیم منافع مشاع میان شرکا، خواه شرکا مالک عین نیز باشند یا نباشند
شرکت=مدنی7
یکی از سوالاتی که مکرراً از جانب همکاران خصوصاً متخصصین زنان و زایمان و نیزهمکاران ماما مطرح می گردد این است که آیا ترمیم هایمن فی نفسه جرم محسوب می گردد یا خیر؟ و اگر انجام این عمل جرم است مجازات آن چیست؟
سلام.در قوانین کشور ما اشاره اختصاصی به ترمیم پارگی پرده بکارت نشده است، اما دو ماده قانونی وجود دارد که می توان در این خصوص به آنها استناد نمود.
ماده 647 قانون مجازات اسلامی: " چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک ازآنها واقع شود مرتکب، به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم می گردد". هر چند در این ماده ذکری از باکره بودن زن نشده است ولی در اغلب قریب به اتفاق موارد یکی از شرایط عقد ازدواج از طرف مرد یا خانواده وی باکره بودن دختر است در اینصورت دختر برای اینکه شرایط مذکور در عقد را رعایت کرده باشد با ترمیم پارگی پرده بکارت اقدام به فریب داماد می نماید. حال اگر به هر دلیلی داماد از فریب زن آگاه شود و به دادگاه مراجعه نماید و پزشکی قانونی نیز این قضیه را تأیید کند در این حالت قاضی می تواند زن مذکور را تحت عنوان تدلیس در نکاح به شش ماه تا دو سال حبس محکوم نماید.از طرف دیگر بر اساس همین ماده می توان پزشکی را که اقدام به ترمیم پرده بکارت نموده است تحت عنوان معاونت در تدلیس مجازات نمود. و اما ماده 554 قانون مجازات اسلامی: " هر کس از وقوع جرمی مطلع شده و برای خلاصی مجرم از محاکمه و محکومیت مساعدت کند از قبیل اینکه برای او منزل تهیه کند یا ادله جرم را مخفی نماید یا برای تبرئه مجرم ادله جعلی ابراز کند حسب مورد به یک تا سه سال حبس محکوم می شود". بنابراین بر اساس این ماده قانونی، دادگاه می تواند پزشک یا ماما را به علت مخفی کردن ادله جرم از طریق ترمیم پرده بکارت، به یک تا سه سال حبس محکوم نماید.
اگر شوهر از همسر خود با طلاق رجعی جدا شود و هریک از زن یا شوهر قبل از انقضای عده بمیرد دیگری از او ارث میبرد.
ماده۹۴۳
اولین طیف از جرایمی که در این قانون مشمول صلاحیت دادگاههای انقلاب هستند جرایم علیه امنیت داخلی و خارجیاند که شامل محاربه و افساد فیالارض، بَغی، تبانی و اجتماع علیه حکومت اسلامی، احراق و تخریب اموال و اقدام مسلحانه به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی است.
+محاربه و افساد فیالارض جرایمی هستند که در مورد اول با کشیدن سلاح، امنیت داخلی جامعه را به خطر میاندازند یا در مورد دوم یعنی افساد فیالارض باعث صدمات بسیاری در سطح وسیع در کشور میشوند. بغی،تبانی و اجتماع علیه حکومت اسلامی نیز اساس حکومت اسلامی را هدف قرار میدهند و در جهت براندازی یا تضعیف آن هستند. بغی آنگونه که در قانون مجازات اسلامی تعریف شده است قیام مسلحانه علیه اساس نظام جمهوری اسلامی است. تبانی و اجتماع علیه حکومت نیز هرگونه سازماندهی برای براندازی حکومت اسلامی را شامل میشود.
-مورد دیگری که در صلاحیت این دادگاه است توهین به مقام معظم رهبری و همچینن بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی است.
-توجه به حساسیت مواد مخدر و روانگردان، کلیهی جرایم مربوط به آنها که شامل حمل، نگهداری، ساخت و قاچاق آنها میشود مشمول صلاحیت خاص این دادگاه است.
-رسیدگی جرایم مربوط به قانون تأمین مالی تروریسم که در صلاحیت دادگاه انقلاب قرار گرفتهاند.
جرم خیانت در امانت در زمره جرایم مقید است و رفتار مرتکب، منتهی به نتیجه خاصی میشود. بدین ترتیب ورود ضرر به مالک یا متصرف، بر اثر فعل مرتکب، لازمه تحقق خیانت در امانت است.
+در کلاهبرداری، نتیجه جرم، بردن مال غیر است، در حالی که انتفاع کلاهبردار یا فرد مورد نظر وی از آن نیز شرط است اما در جرم خیانت در امانت، فقط ورود ضرر به مالک یا متصرف شرط است، حتی اگر خود خائن از مال منتفع نشده باشد.
در کلاهبرداری متهم با توسل به اقدامات متقلبانه، مال غیر را به دست میآورد، در صورتی که در جرم خیانت در امانت زیاندیده از جرم، با میل و رضای خود مال خود را در اختیار متهم میگذارد.
+تفاوت جرم خیانت در امانت با سرقت نیز این است که در سرقت مرتکب مال غیر را مخفیانه میرباید.
قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران با 5 سال توقف و بررسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1391 به مدت 4 سال بطور آزمایشی لازم الاجرا گردیده است.
در توضیح این قانون مندرج در روزنامه رسمی که توسط دکتر لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی ابلاغ شد ، آمده است:
در راستای اجرای اصل یکصد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران مصوب جلسه مورخ ۳/۴/۱۳۸۶ کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی مطابق اصل هشتاد و پنجم (۸۵) قانون اساسی که با عنوان لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردیده بود و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت چهار سال در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ ۵/۶/۱۳۸۵، مطابق اصل یکصد و دوازدهم (۱۱۲) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام ارسال گردیده بود با تأیید آن مجمع در تاریخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ و قید ابقاء فوت قوانینی که از سال ۱۳۸۶ تا ۲/۱۰/۱۳۹۱ به نفع ایثارگران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، برای اجرای آزمایشی به مدت چهار سال از تاریخ تأیید مجمع تشخیص مصلحت نظام، به پیوست ابلاغ میگردد.
فصل اول ـ کلیات
ماده۱ـ تعاریف
الف ـ ایثارگر در این قانون به کسی اطلاق میگردد که برای استقرار و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران و استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان داخلی و خارجی انجام وظیفه نموده و شهید، مفقودالاثر، جانباز، اسیر، آزاده و رزمنده شناخته شود.
تبصره ـ احراز مصادیق ایثارگری و تشخیص ازکارافتادگی مشمولان این قانون در چهارچوب قوانین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران براساس آییننامهای خواهد بود که توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با همکاری بنیاد و ستاد کل نیروهای مسلح تهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد.
ب ـ شهید و مفقودالاثر: به کسی اطلاق میشود که جان خود را در راه تکوین، شکوفایی، دفاع و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی ایران، استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده و یا در این رابطه مفقودالاثر شناخته شود.
ج ـ جانباز: به کسی اطلاق میشود که سلامتی خود را در راه تکوین، شکوفایی، دفاع و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی ایران، استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار از دست داده و به اختلالات و نقصهای جسمی یا روانی دچار شود.
د ـ اسیر: به کسی اطلاق میشود که در راه تکوین، شکوفایی، دفاع و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی ایران، استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار در داخل و یا خارج از کشور گرفتار آمده و هویت و وضعیت وی مورد تأیید مراجع صلاحیتدار قرار گیرد.
هـ ـ آزاده: به کسی اطلاق میشود که در راه تکوین، شکوفایی، دفاع و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی ایران، استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار در داخل و یا خارج از کشور اسیر شده و سپس آزاد شود. همچنین کلیه افرادی که از تاریخ ۲۸/۵/۱۳۴۲ تا ۱۶/۱۱/۱۳۵۷ با الهام از مبارزات و مجاهدات امام خمینی (ره) به دلایل امنیتی، مذهبی یا اتفاقات سیاسی دیگر حداقل به مدت سه ماه در بازداشت یا حبس قطعی بودهاند.
تبصره ـ استمرار شرایط این بند در طول دوران اسارت و یا زندان باید به تأیید مراجع صلاحیتدار برسد.
و ـ رزمنده: به کسی اطلاق میشود که در راه تکوین، دفاع و حفظ ارزشها و کیان جمهوری اسلامی ایران، استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار با تأیید مراجع ذیصلاح به طور فعال حضور یافته باشد.
تبصره ـ رزمندگان موضوع این بند در استفاده از تسهیلات این قانون که شامل ایثارگران میباشد، مستثنی بوده و دولت موظف است اقدامات قانونی لازم را در جهت رسیدگی به امور آنان به عمل آورد.
ز ـ خانواده شاهد: خانوادههای معظمی که در راه اعتلای اهداف عالیه انقلاب اسلامی و مبارزه با دشمنان انقلاب یکی از اعضای خانوادهشان (پدر، مادر، همسر، فرزند) شهید یا مفقودالاثر یا اسیر شده باشد.
ح ـ خانواده ایثارگران: خانوادههای جانبازان و آزادگان که شامل همسر، فرزند و والدین آنها میشود.
ط ـ در صورت فوت جانبازان و آزادگان مشمول این قانون، خدمات و امتیازات مربوط، به خانواده تحت تکفل آنان تعلق میگیرد.
ی ـ بنیاد شهید و امور ایثارگران در این قانون به اختصار «بنیاد» نامیده میشود.
ماده۲ـ دستگاههای مشمول این قانون عبارتند از:
الف ـ کلیه وزارتخانهها، سازمانها و دستگاههای اجرائی، مؤسسات و شرکتهای دولتی و ملی شده تحت پوشش و یا مدیریت دولتی اعم از اینکه دارای قوانین و مقررات خاص باشند و یا نباشند، قوه قضائیه اعم از کادر قضائی و اداری و سازمانها و مؤسسات وابسته و تابعه آنها، کانون وکلای دادگستری، کانونهای کارشناسان رسمی دادگستری، قوه مقننه، نهاد ریاست جمهوری، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (سازمانهای وابسته و تابعه)، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران (نظامی و انتظامی) نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی و نهادهای انقلاب اسلامی و شرکتهای تحت پوشش وابسته یا تابعه آنها و کلیه سازمانها و شرکتهایی که به نحوی از انحاء از بودجه عمومی دولت استفاده میکنند و یا قسمتی از بودجه آنها توسط دولت تأمین میگردد، بانکها، مؤسسات بیمهای، جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران، شهرداریها و شرکتهای تحت پوشش آنان و نیز مؤسسات و شرکتهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است از قبیل سازمان تأمین اجتماعی، شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی گاز ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، سازمان صنایع ملی ایران، شرکتهای هواپیمایی، سازمان انرژی اتمی، اعضای هیأت علمی و کادر اداری دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالـی کشـور، مجمـع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و دانشگاه آزاد اسلامی.
ب ـ سایر دستگاهها و سازمانها و شرکتها و مراکز تولیدی و توزیعی و خدماتـی که تحت پوشش قانون کار یا مقـررات تأمین اجتماعی و قـوانین خاص هستند.
فصل دوم ـ مسکن
ماده۳ـ خدمات مسکن با استفاده از روشهای ذیل ارائه میگردد:
الف ـ تأمین و واگذاری زمین یا مسکن
ب ـ واگذاری منازل اجاره به شرط تملیک
ج ـ ارائه تسهیلات بانکی بلندمدت با کارمزد حداکثر چهاردرصد (۴%) با بازپرداخت بیست ساله
د ـ ودیعه مسکن استیجاری
هـ ـ کمک بلاعوض
و ـ پرداخت هزینه تعمیر منزل و تبدیل به احسن نمودن مسکن نامناسب
ز ـ معافیت از هزینههای آمادهسازی زمین، خدمات و تسهیلات مهندسی و شهری که حسب مورد به ایثارگران واجد شرایط تعلق میگیرد.
تبصره۱ـ مشمولان دریافت خدمات مسکن عبارتند از:
۱ـ همسران، فرزندان و والدین شهدا، اسرا و مفقودالاثرها، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و آزادگانی که فاقد مسکن بوده یا دارای مسکن نامناسب میباشند.
۲ـ تا پایان قانون برنامه پنجساله پنجـم توسعـه جمهوری اسلامی ایران فرزندان
جانبازان هفتاد درصد (۷۰%) و بالاتر فاقد مسکن در صورتی که قبلاً از زمین یا مسکن دولتی استفاده نکردهاند. ۱
تبصره۲ـ جانبازان و آزادگان متوفای مشمول این فصل که قبل از فوت از خدمات مربوط به مسکن برخوردار نشدهاند، خدمات مرتبط به مسکن به همسران آنان که مسؤولیت حضانت فرزندان جانباز و آزاده را عهدهدار میباشند و یا به قیم قانونی به نام فرزندان آنان اعطاء میگردد. ضمناً جانبازان و آزادگان متأهل متوفی که دارای فرزند نباشند واگذاری خدمات مسکن موردنظر به همسر آنان ارائه میگردد.
ماده۳ مکرر ـ دولت موظف است در اجرای بند (ل) ماده (۴۴) قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۱ به تعداد یکصدهزار نفر از جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، آزادگان و فرزندان شهدا، فرزندان جانبازان بالای هفتاد درصد (۷۰%)، همسران و والدین شهدا تسهیلات خرید یا ساخت مسکن اعطاء نماید.
مبلغ تسهیلات مزبور به ازای هر واحد مسکونی در شهرهای بیش از یک میلیون نفر چهارصد و پنجاه میلیون (۴۵۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال، مراکز استانها سیصد و پنجاه میلیون (۳۵۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال، سایر شهرها دویست و پنجاه میلیون (۲۵۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال و برای روستاها یکصد و پنجاه میلیون (۱۵۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال با نرخ چهاردرصد (۴%) و بازپرداخت بیست ساله بدون رعایت الگوی مصرف و نوساز بودن مسکن تعیین میگردد.
دولت موظف است نسبت به تضمین، پیشبینی و پرداخت مابهالتفاوت سود بانکی تا سقف نرخ مصوب نظام بانکی بانکهای عامل اقدام نماید.
بانکهای عامل موظفند نسبت به ارزیابی ملک، محاسبه و اخذ تضمینهای بازپرداخت لازم به میزان اصل تسهیلات و سود سهم ایثارگر (چهار درصد) اقدام نمایند.
تبصره ـ دولت مکلف است به جانبازان و آزادگان و خانواده شهدای دارای مسکن ناتمام و نامناسب که قبلاً از وامهای کمتر از سقف وام مصوب در سال ۱۳۹۰ استفاده کردهاند، مابهالتفاوت آن را با همان وثیقه قبل یا وثیقه جدید پرداخت نماید.۲
ماده۴ـ میزان تسهیلات بانکی این فصل برای هر یک از مشمولان به ازای هر واحد مسکونی، یکصد و بیست میلیون (۱۲۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال در شهرهای با بیش از یک میلیون نفر جمعیت و در سایر شهرها و روستاها یکصد میلیون (۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال میباشد افزایش سطح تسهیلات موضوع این ماده در سالهای آتی، براساس نرخ تورم به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
تبصره۱ـ مشمولان این قانون که عضو تعاونیهای مسکن بوده و نیز مالکان املاک مسکونی فاقد سند مالکیت رسمی اعم از شهری و روستایی میتوانند با ارائه ضمانت لازم (سفته و تعهدنامه کتبی بنیاد استان مربوط) از تسهیلات بانکی استفاده نمایند. این ضمانت نافی مسؤولیت بانک در پیگیری اقدامات قانونی برای وصول مطالبات معوق نخواهد بود.
تبصره۲ـ رعایت آییننامه مقاومسازی در ساخت واحدهای مشمول این تسهیلات که به تأیید شهرداری یا بنیاد مسکن رسیده باشد ضروری است.
تبصره۳ـ محاسبه سود و کارمزد متعلق به تسهیلات بانکی مسکن در چهارچوب ضوابط مورد عمل بانکها در بخش مسکن صورت خواهد گرفت و سود و کارمزد قابل دریافت از ایثارگران مشمول، چهاردرصد (۴%) بوده و پرداخت مابهالتفاوت آن نسبت به سود مورد انتظار بانکها در بخش مذکور در قوانین بودجه سنواتی کل کشور پیشبینی خواهد شد تا از آن طریق به بانکها پرداخت شود.
تبصره۴ـ ایثارگرانی که از تسهیلات و وام خرید مسکن در سقف بالاتر از میزان اشاره شده در این ماده استفاده مینمایند سود تسهیلات و کارمزد وام دریافتی تا سقف پیشبینی شده در این ماده براساس چهاردرصد (۴%) و مازاد بر آن برابر ضوابط نظام بانکی محاسبه خواهد شد. دریافت این تسهیلات و وام بدون شرایط سپردهگذاری میباشد.
ماده۵ ـ به منظور پیشگیری از تخریب و بلااستفاده شدن و مساعدت در تعمیر و نگهداری منازل مسکونی مشمولان این فصل که در عسر و حرج قرار دارند و از مساعدتهای مربوط به مسکن نیز بهرهمند نشدهاند، بنیاد بر حسب ضوابط و مقررات مصوب هیأت امناء میتواند بخشی از هزینههای تعمیرات منازل را به صورت بلاعوض پرداخت نماید.
۱ـ به موجب مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ که مقرر میدارد: «قوانینی که از سال ۱۳۸۶ تا ۲/۱۰/۱۳۹۱ به نفع ایثارگران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، به قوت خود باقی و در ابلاغ این مصوبه لحاظ خواهد شد». عبارت «فرزندان جانبازان هفتاد درصد (۷۰%) و بالاتر فاقد مسکن در صورتی که قبلاً از زمین یا مسکن دولتی استفاده نکردهاند، مندرج در بند «ل» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹ چون به نفع ایثارگران است به عنوان بند (ب) تبصره فوق اضافه گردید، نهایتاً چون احکام مندرج در ماده (۳) فوق جامعتر از احکام مندرج در بند «ل» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹ است، لذا بند «ل» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه برای مجریان قابل استناد نیست.
۲ـ به موجب مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ بند (۶۹) قانون بودجه سال ۱۳۹۱ و تبصره آن مصوب ۳۰/۲/۱۳۹۱ که متضمن عبارت «دولت موظف است در اجرای بند (ل)...» تا عبارت «... یا وثیقه جدید پرداخت نماید.» و به نفع ایثارگران است، به عنوان ماده (۳ مکرر) الحاق گردید.
ماده۶ ـ مشمولان این قانون برای احداث یک واحد مسکونی با زیربنای مفید تا یکصد و بیست مترمربع و بیست مترمربع تجاری در شهر محل سکونت خود از پرداخت هزینههای عوارض صدور پروانههای ساختمانی، عوارض شهرداری و نوسازی برای یک بار با معرفی بنیاد معاف میباشند. مفاد این ماده در احداث مجتمعهای مسکونی نیز اعمال و مازاد بر تراکم شامل ایثارگران نخواهد بود.
تبصره ـ مشمولان این قانون از پرداخت هرگونه هزینه انشعاب آب و فاضلاب، برق و گاز و پنجاه درصد (۵۰%) هزینه خدمات انشعاب آنها برای یک بار معاف میباشند.
ماده۷ـ وزارت راه و شهرسازی موظف است برای جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، آزادگان، همسران شهید و یا قیم قانونی فرزندان شهید (به نام فرزندان) نسبت به تأمین زمین بر مبنای قیمت منطقهای سال ۱۳۶۹ و اولین سال قیمت منطقهای برای زمینهایی که قیمت منطقهای سال ۱۳۶۹ را ندارند با هماهنگی بنیاد اقدام نماید. در صورتی که واگذاری زمین به واجدین شرایط این ماده ممکن نباشد دولت مکلف است به ازای آن جهت هر یک از مشمولان مبلغ پنجاه میلیون (۵۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال برای سال اول و متناسب با نرخ تورم جهت سالهای بعد، اعتبار لازم را اختصاص دهد.
ماده۸ ـ وزارت راه و شهرسازی موظف است سالانه حداکثر سی درصد (۳۰%) از منازل اجاره به شرط تملیک خود را با در نظر داشتن تعداد واجدین شرایط و متناسب با نیاز بنیاد به این امر اختصاص دهد. مابهالتفاوت سهم زمین در آپارتمانهای اجاره به شرط تملیک به مشمولان واجد شرایط پرداخت میشود.
ماده۹ـ مشمولان این فصل از پرداخت هزینه آمادهسازی کلاً معاف و پرداخت این هزینهها به عهده وزارت راه و شهرسازی است این معافیتها در هنگام انعقاد قرارداد محاسبه و قید میگردد.
ماده۱۰ـ بنیاد موظف است با اعتبارات مصوب در بودجه سالانه نسبت به مناسبسازی اماکن مسکونی و ساماندهی محیط زیست شخصی جانبازان ویژه اقدام نماید.
ماده۱۱ـ وزارتخانههای نیرو، نفت، راه و شهرسازی و کشور موظفند کلیه هزینههای خدمات مربوط به آبرسانی، برقرسانی، گازرسانی و جاده مواصلاتی و ساخت و ساماندهی و نگهداری گلزارهای شهدا و یادمانها را با هماهنگی بنیاد تأمین نمایند.
هزینه آب، برق و گاز مصرفی گلزارهای شهدا در مکانهایی که تحت پوشش شهرداریها، اوقاف و سازمان میراث فرهنگی نیستند رایگان میباشد.
آییننامه اجرائی این ماده توسط وزارت کشور با هماهنگی بنیاد و ستاد کل نیروهای مسلح و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور و وزارتخانههای مزبور تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
فصل سوم ـ بهداشت و درمان
ماده۱۲ـ حدود خدمات بیمه بهداشتی، درمانی (همگانی، مکمل، خاص) قابل ارائه به خانواده شاهد، جانبازان، آزادگان و افراد تحت تکفل ایشان طبق مفاد قانون بیمه همگانی درمانی کشور و قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی و اصلاحات قوانین یاد شده میباشد. آییننامه اجرائی ذیربط با پیشنهاد مشترک بنیاد، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و ستاد کل نیروهای مسلح به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۱۳ـ
الف ـ تأمین صددرصد (۱۰۰%) هزینه بهداشتی درمانی به صورت بیمه سلامت، بیمه همگانی، بیمه مکمل و بیمه خاص (خدماتی که مشمول قوانین بیمه همگانی و تکمیلی نمیگردند) خانواده شاهد، جانبازان، آزادگان و افراد تحت تکفل آنان بر عهـده دولت بوده و اعتبـارات آن هر ساله در قوانین بودجه سنواتی منظور میگردد.
تبصره۱ـ کلیه دستگاههای اجرائی موظفند از محل اعتبارات مصوب و در قالب تخصیص اعتبار ابلاغی نسبت به تأمین و پرداخت کسورات بیمه درمانی همگانی و مکمل سهم کارکنان ایثارگر شاغل در دستگاه مربوط و خانواده شاهد، جانبازان، آزادگان و افراد تحت تکفل آنان اقدام نمایند.
تبصره۲ـ شرکتهای دولتی، نهادها، بانکها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت و شرکتهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است، موظفند از محل هزینه عملیات جاری خود نسبت به پرداخت کسورات بیمه درمانی همگانی و مکمل سهم ایثارگران شاغل در مؤسسات مربوط و افراد تحت تکفل آنان اقدام نمایند.
تبصره۳ـ دولت مکلف است به منظور پرداخت کسورات بیمه درمان همگانی و تکمیلی سهم ایثارگران شاغل در بخش غیردولتی مشمول قوانین کار و تأمین اجتماعی اعتبار لازم را هر ساله در لوایح بودجه سنواتی کل کشور پیشبینی نموده و در اختیار سازمان تأمین اجتماعی قرار دهد.
تبصره۴ـ دولت موظف است ضمن لوایح بودجه سنواتی ساز و کارهای لازم و برای بهرهمندی هماهنگ مشمولان این ماده از خدمات درمانی فراهم نماید.
ب ـ تا پایان قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران صددرصد (۱۰۰%) هزینههای درمانی ایثارگران شاغل و بازنشسته و افراد تحت تکفل آنان به عهده دستگاه اجرائی و صددرصد (۱۰۰%) هزینههای درمانی ایثارگران غیرشاغل و افراد تحت تکفل آنان به عهده بنیاد شهید و امور ایثارگران است.۱
ماده۱۴ـ بنیاد موظف است امکانات بهداشتی، درمانی، تشخیصی، توانبخشی، آموزشی، پیشگیری، دارو و تجهیزات مورد نیاز و برای گروههای ویژه جانبازان شیمیائی، اعصاب و روان، نخاعی و اندامهای مصنوعی داخلی و خارجی جانبازان تهیه و تأمین نماید. بدین منظور بنیاد میتواند ضمن استفاده از ظرفیت بخشهای دولتی و غیردولتی حسب ضرورت با تأیید معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور و تصویب هیأت وزیران نسبت به توسعه یا تأسیس مراکز ویژه مورد نیاز ایثارگران واجد شرایط اقدام نماید.
تبصره۱ـ سازمان بهزیستی کشور موظف است با اولویت نسبت به پذیرش فرزندان معلول، ایثارگران در مراکز دولتی و غیردولتی اقدام نموده و خدمات مربوطه را به آنها ارائه نماید. اعتبار مربوط به این خدمات از محل اعتبارات مصوب سازمان مذکور تأمین و پرداخت میگردد.
تبصره۲ـ بنیاد موظف است داروهای خاص، تجهیزات پزشکی و توانبخشی و آمبولانس مورد نیاز ایثارگران را از محل اعتبارات مصوب خود تأمین و وارد نماید.
ماده۱۵ـ بنیاد موظف است با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به منظور تأمین و ارتقای سطح بهداشت و درمان و پایش و کنترل وضعیت جسمی و روانی خانواده شاهد، جانبازان، آزادگان و افراد تحت تکفل آنان نسبت به ایجاد بانک جامع اطلاعات پزشکی و پیراپزشکی و تشکیل پرونده سلامت برای آنان اقدام نماید.
ماده۱۶ـ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف است با هماهنگی بنیاد نسبت به واکسیناسیون خاص در مورد افراد مشمول ماده (۱۵) به صورت رایگان اقدام نماید.
ماده۱۷ـ بنیاد موظف است نسبت به اعزام به خارج جانبازانی که امکان درمان آنان در داخل کشور وجود ندارد، حسب تشخیص و نظر کمیسیون پزشکی و تأیید شورای عالی پزشکی بنیاد و با استفاده از بودجه ارزی و ریالی که در اعتبارات سنواتی بنیاد پیشبینی میگردد، اقدام نماید.
ماده۱۸ـ بنیاد موظف است به منظور تعیین، تدوین و یا اصلاح معیارهای تشخیص درصد از کارافتادگی به عنوان مبنای ارائه خدمات به جانبازان و آزادگان یا در نظرگرفتن وضعیت سلامتی، شرایط اجتماعی، اقتصادی و اشتغال این گروه و با استفاده از استانداردهای بینالمللی به عنوان معیارهای جدید در ارائه خدمات (امتیازبندی تلفیقی) و تعیین و اصلاح و به روزکردن درصد از کارافتادگی جانبازان نسبت به تشکیل کمیسیون پزشکی در مواردی که مطابق ضوابط، نیاز به رأی کمیسیون باشد، اقدام نماید.
ماده۱۹ـ بنیاد موظف است حداکثر ظرف شش ماه پس از تصویب این قانون به منظور حفظ اسناد و مدارک پزشکی و سابقه مجروحیت موجود در بیمارستانها و کلیه مراکز پزشکی، درمانی و ستادهای تخلیه مجروحان و جلوگیری از امحاء، مفقود یا معدوم شدن اسناد با استفاده از خدمات ماشینی و امکانات رایانهای نسبت به تشکیل و تمرکز بانک اطلاعات و آمار مجروحان دوران دفاع مقدس اقدام نماید.
ماده۲۰ـ بنیاد موظف است با هماهنگی وزارتخانههای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و سازمان بهزیستی کشور به منظور ارائه خدمات مشاورهای و مددکاری، پیشگیری و درمان جهت ارتقای سطح سلامت و تأمین بهداشت روانی ایثارگران و خانواده ایشان «مراکز مشاورهای و مددکاری ایثارگران» را تأسیس نماید.
تبصره ـ آییننامه اجرائی این فصل ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون توسط بنیاد و با همکاری وزارتخانههای تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و ستادکل نیروهای مسلح تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
فصل چهارم ـ تسهیلات اداری و استخدامی
ماده۲۱ـ کلیه دستگاههای موضوع ماده (۲) این قانون مکلفند حداقل بیست و پنج درصد (۲۵%) از نیازهای استخدامی و تأمین نیروهای مورد نیاز خود را که وفق ضوابط و مجوزهای مربوط و جایگزینی نیروهای خروجی خود اخذ مینماید به خانوادههای شاهد، جانبازان و آزادگان، همسر و فرزندان شهدا و جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، فرزندان و همسران آزادگان یکسال و بالای یکسال اسارت، اسرا و خواهر و برادر شاهد اختصاص دهند و پنج درصد (۵%) سهمیه استخدامی را نیز به رزمندگان با سابقه حداقل
۱ـ به موجب مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ عبارت «صد درصد (۱۰۰%) هزینههای درمانی ایثارگران شاغل و بازنشسته و افراد تحت تکفل آنان به عهده دستگاه اجرائی و صد درصد (۱۰۰%) هزینههای درمانی ایثارگران غیرشاغل و افراد تحت تکفل آنان به عهده بنیاد شهید و امور ایثارگران است» مندرج در بند «ب» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران اصلاحی ۷/۶/۱۳۹۰ چون به نفع ایثارگران است به عنوان بند (ب) ماده (۱۳) به انتهای ماده فوق اضافه گردید. نهایتاً چون احکام مندرج در ماده (۱۳) فوق جامعتر از احکام مندرج در بند «ب» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹ است، لذا بند «ب» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم برای مجریان قابل استناد نیست.
شش ماه حضور داوطلبانه در جبههها و همسر و فرزندان آنان و فرزندان جانبازان زیر بیست و پنج درصد (۲۵%) و آزادگان کمتر از یکسال اسارت اختصاص دهند.۱
تبصره۱ـ آن دسته از فرزندان شاهد، جانبازان از کارافتاده کلی، آزادگان از کارافتاده کلی و فرزندان آنان که علاوه بر سهمیه استخدامی این ماده با کسب حدنصاب قبولی و امتیازات لازم در آزمونهای استخدامی پذیرفته شوند میتوانند همانند سایر فرزندان شاهد، جانبازان و آزادگان از شرط معافیت حداقل معدل و حداکثر سن بهرهمند گردند.
تبصره۲ـ کلیه دستگاههای مشمول این قانون موظفند پس از بازنشستگی یکی از ایثارگران از محل سهمیه استخدامی خود با رعایت شرایط عمومی استخدام یکی از فرزندان شهید، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، آزاده، اسیر و مفقودالاثر را در آن دستگاه استخدام نمایند.
تبصره۳ـ کسب حداقل هشتاد درصد (۸۰%) حدنصاب آزمون علمی آخرین نفر پذیرفته شده برای مشمولان متقاضی استخدام در ادارات آموزش و پرورش و علوم تحقیقات و فناوری الزامی است.
ماده۲۲ـ بنیاد حسـب مورد به همسـر و والدین شاهد، جانبازان و آزادگان، که بنا به تشخیص کمیسیون پزشکی بنیاد دارای عائله تحت تکفل قانون محجور و معلول (ذهنی، جسمی، حرکتی) باشند، علاوه بر پرداختیهای موضوع این قانون، در صورتی که نسبت به نگهداری فرد یا افراد یادشده در میان خانواده اقدام نمایند، حداقل به میزان یارانه موضوع قانون جامع حمایت از حقوق معلولان پرداخت مینماید.
ماده۲۳ـ بنیاد مکلف است به کلیه والدین شاهد به میزان معادل یک و نیم برابر حداقل حقوق کارکنان دولت مستمری پرداخت نماید.
ماده۲۴ـ همسران شاهد، همسران جانبازان پنجاه درصد (۵۰%) و بالاتر، شیمیایی و اعصاب و روان (متوفی یا در قید حیات) و همسران آزادگان با سابقه اسارت پنج سال و بالاتر که قبل از اسارت با آنان ازدواج نمودهاند، در صورت شاغل بودن میتوانند با پنج سال سنوات ارفاقی از امتیاز بازنشستگی پیش از موعد با دریافت حقوق و مزایای کامل بهرهمند گردند.
تبصره۱ـ همسران شاغل جانبازان زیر پنجاه درصد (۵۰%) و آزادگان با سنوات اسارت کمتر از پنج سال براساس آییننامهای که به پیشنهاد بنیاد به تصویب هیأت وزیران میرسد از یک تا پنج سال سنوات ارفاقی بازنشستگی بهرهمند میگردند.
تبصره۲ـ کلیه همسران شاهد شاغل، همانند همسران جانبازان از کاهش ساعت کاری برخوردار میگردند.
تبصره۳ـ رعایت شرط سنی مقرر در قوانین و مقررات بازنشستگی زودتر از موعد جانبازان الزامی نمیباشد.
ماده۲۵ـ به همسران شاهد سرپرست خانواده و جانبازان پنجاه درصد (۵۰%) و بالاتر و آزادگان متوفی که فرزند یا فرزندانی را از آنان تحت تکفل قانونی داشته باشند معادل حداقل حقوق کارکنان دولت، حق سرپرستی پرداخت خواهد شد. افراد حضانت کننده از این فرزندان محروم از مادر نیز مشمول این ماده میباشند.
ماده۲۶ـ دولت موظف است به منظور حمایت از سلامت جانبازان پنجاه درصد (۵۰%) و بالاتر و جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی به تشخیص کمیسیون پزشکی بنیاد و براساس شدت و نوع ضایعات ناشی از مجروحیت و میزان ساعت کاری که از جانبازان مراقبت میشود، نسبت به برقراری و پرداخت حق پرستاری و حق همیاری بر مبنای حداقل دستمزد ماهانه کارگران اقدام و اعتبار مورد نیاز را در لوایح بودجه سنواتی منظور نماید.
ماده۲۷ـ مدت خدمت داوطلبانه جانبازان، رزمندگان، آزادگان و شهدا در جبهه قبل از استخدام و اشتغال در صورت تمایل جزء سنوات قابل قبول از لحاظ بیمه و بازنشستگی به مأخذ مشاغل سخت و زیانآور (یک به یک و نیم) محسوب میگردد.
دولت مکلف است مابهالتفاوت کسور بیمه و بازنشستگی سهم کارمند و یا کارگر و کارفرما را برای مدت مذکور به مأخذ آخرین وضعیت استخدامی (حقوق و مزایای مشمول کسور بیمه و بازنشستگی) محاسبه و یکجا به صندوقهای مربوط واریز نماید.
ماده۲۸ـ کلیه دستگاههای مشمول این قانون مکلفند نسبت به اعطای امتیازات دیپلم به شهدا و مفقودان زیر دیپلم و احتساب مزایای یک مقطع تحصیلی بالاتر به کلیه شهدا و مفقودان دارای مدرک دیپلم و بالاتر همانند جانبازان و آزادگان اقدام و حقوق و مزایای آنان را مطابقت دهند.
۱ـ به موجب مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ عبارتهای دو جایگزینی نیروهای خروجی خود»، «شهدا و»، «فرزندان و همسران»، «یکسال و بالای یکسال اسارت» و «و پنج درصد (۵%) سهمیه استخدامی را نیز به رزمندگان با سابقه حداقل ششماه حضور داوطلبانه در جبههها و همسر و فرزندان آنان و فرزندان جانبازان زیر بیست و پنج درصد (۲۵%) و آزادگان کمتر از یکسال اسارت اختصاص دهنده مندرج در بند «و» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران اصلاحی ۱۸/۱۱/۱۳۹۰ و ۱۴/۸/۱۳۹۱ چون به نفع ایثارگران است، دو ماده فوق قبل از تبصرهها لحاظ گردید نهایتاً چون احکام مندرج در ماده (۲۱) فوق جامعتر از احکام مندرج در بند «و» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران اصلاحی ۱۸/۱۱/۱۳۹۰ و ۱۴/۸/۱۳۹۱ است، لذا بند «و» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم برای مجربان قابل استناد نیست ولی تبصرههای آن به قوت خود باقی است.
فصل پنجم ـ اشتغال و کارآفرینی
ماده۲۹ـ خانواده شاهد، جانبازان، همسر و فرزندان جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، آزادگان و همسر و فرزندان آنان مشروط بر آن که فاقد شغل و درآمد بوده و واجد شرایط شغل مورد نظر باشند میتوانند از خدمات این فصل برخوردار شوند.
تبصره ـ رزمندگان و خواهر و برادر شاهد در اولویتبعدی برای استفاده ازخدمات موضوع این فصل میباشند.
ماده۳۰ـ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سایر واحدهای ذیربط اعم از دولتی و غیردولتی موظفند ضمن هماهنگی با بنیاد در راستای جذب نیروی انسانی مورد نیاز کارگاههای تابع قانون کار، مشمولان موضوع ماده (۲۹) این قانون را در اولویت قرار دهند.
ماده۳۱ـ به منظور تشویق کارفرمایان کارگاهها به جذب مشمولان موضوع ماده (۲۹) این قانون، دولت موظف است کارفرمایانی را که با هماهنگی بنیاد پس از اخذ تعهدات لازم و انعقاد قراردادی که مبین تعهدات طرفین باشد اقدام به جذب نیرو در راستای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز خود مینمایند، مشمول تخفیفات و تسهیلاتی به شرح ذیل قرار دهد:
الف ـ حق بیمه سهم کارفرما برای جانبازان و آزادگان و فرزندان شاهد به میزان صددرصد (۱۰۰%) و سایر مشمولان موضوع ماده (۲۹) این قانون به میزان پنجاه درصد (۵۰%) حداقل به مدت پنج سال توسط بنیاد پرداخت میگردد.
ب ـ کاهش مالیات کافرمایان این گونه کارگاهها از طریق احتساب یکصد و پنجاه درصد (۱۵۰%) حقوق پرداختی به ایثارگران جدیدالاستخدام به عنوان هزینههای قابل قبول مالیاتی به مدت پنج سال.
ج ـ کارفرمایانی که اقدام به جذب و استخدام افراد موضوع ماده (۲۹) این قانون حداقل به مدت پنج سال مینمایند تا مدت هجده ماه از هفتاد و پنج درصد (۷۵%) یارانه حداقل حقوق و دستمزد، موضوع ماده (۴۲) قانون کار بر حسب نوع شغلی که در اختیار آنان قرار خواهد گرفت بهرهمند میشوند.
ماده۳۲ـ بنیاد موظف است نسبت به ایجاد صندوق اشتغال و کارآفرینی ایثارگران اقدام نموده و اساسنامه آن را تدوین و به تصویب هیأت وزیران برساند. منابع مالی این صندوق به شرح زیر تأمین میگردد:
الف ـ بودجه عمومی دولت
ب ـ وجوه برگشتی از محل اقساط وامهای اشتغال پرداختی به ایثارگران (وجوه اداره شده)
ج ـ سایر منابع بنیاد (منابع داخلی بنیاد)
ماده۳۳ـ در صورتی که در راستای دستیابی فرزندان شاهد، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و آزادگان بیکار به مشاغل مناسب، نیاز به فراگیری دورههای آموزشی و مهارتی باشد، به منظور تأمین حداقل معاش آنان در طول دوره آموزش (حداکثر تا هجده ماه) کمک هزینه زندگی معدل هفتاد و پنج درصد (۷۵%) حداقل حقوق کارکنان دولت و برای یکبار توسط بنیاد پرداخت خواهد شد.
ماده۳۴ـ برای بهرهمندی افراد واجد شرایط این فصل، ضمن هماهنگی دستگاهها و مراکز ارائهدهنده امکانات فوق با بنیاد مشروط بر آن که قبلاً از تسهیلات این فصل استفاده نکرده باشند تا سی درصد (۳۰%) از امکانات مربوط به موارد ذیل به این امر اختصاص مییابد:
الف ـ واگذاری غرفه میادین و بازارچههای خود اشتغالی و دکه از طریق شوراهای اسلامی و با هماهنگی شهرداریها.
ب ـ سهمیه پذیرش دورههای کوتاهمدت و بلندمدت آموزشهای مهارتی، تخصصی سازمان آموزش فنی و حرفهای به همراه تسهیلات رفاهی به ویژه خوابگاه.
ج ـ اجرای دورههای کارورزی خاص فارغالتحصیلان توسط دستگاههای اجرائی ذیربط.
د ـ اعزام نیروی کار به خارج از کشور، توسط دستگاههای مشمول این قانون.
ماده۳۵ـ دولت مکلف است ساز و کارهای مناسب را برای ایجاد مشاغل پایدار برای مشمولان این فصل از محل تسهیلات تکلیفی، اعتبارات وجوه اداره شده، خود اشتغالی، برنامه کمکهای فنی و اعتباری (ملی و استانی) در لوایح بودجه سالانه پیشبینی و اجراء نماید.
ماده۳۶ـ به منظور ساماندهی موضوع اشتغال مشمولان این قانون در سیاستگذاریهای کلان، رئیس بنیاد در شورای عالی اشتغال عضویت خواهد داشت.
فصل ششم ـ معیشت و رفاه
ماده۳۷ـ کسورات بازنشستگی سهم اسرا، آزادگان و جانبازان شاغل و حالت اشتغال در دستگاههای موضوع ماده (۲) این قانون به شرح تبصرههای زیر حسب مورد تأمین و پرداخت میگردد.
تبصره۱ـ کلیه دستگاههای اجرائی موظفند از محل اعتبارات مصوب و در قالب تخصیص اعتبار ابلاغی نسبت به تأمین و پرداخت کسورات بازنشستگی سهم اسرا، آزادگان و جانبازان در دستگاه مربوط اقدام نمایند.
تبصره۲ـ شرکتهای دولتی، بانکها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت، نهادهای عمومی غیردولتی که از بودجه عمومی دولت استفاده میکنند و شرکتهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است، موظفند از محل هزینه عملیات جاری خود نسبت به پرداخت کسورات بازنشستگی سهم اسرا، آزادگان و جانبازان شاغل و حالت اشتغال در مؤسسات مربوط اقدام نمایند.
تبصره۳ـ دولت مکلف است به منظور پرداخت کسورات بازنشستگی سهم اسرا، آزادگان و جانبازان شاغل در بخش غیردولتی مشمول قانون کار و تأمین اجتماعی اعتبار لازم را هر ساله در لوایح بودجه سنواتی کل کشور پیشبینی نموده و در اختیار سازمان تأمین اجتماعی قرار دهد.
ماده۳۸ـ حقوق و مزایای پرسنل وظیفه و نیروهای داوطلب غیرشاغل در دستگاههای موضوع ماده (۲) این قانون که به صورت بسیج مردمی از سوی مراجع ذیصلاح نظیر نیروی مقاومت بسیج، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش، کمیته امداد امام خمینی (ره)، جهادسازندگی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزههای علمیه و جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران به جبهه اعزام و به دلیل حضور در جبهه و یا بر اثر ترور شهید، مفقودالاثر، جانباز از کارافتاده کلی و آزاده از کارافتاده کلی گردیدهاند. طبق مقررات، همطراز کادر نیروهای مسلح تعیین و توسط بنیاد پرداخت خواهد شد.
تبصره ـ حقوق وظیفه جانبازان غیرحالت اشتغال مشمول قوانین نیروهای مسلح براساس مقررات مربوط در نیروهای مسلح محاسبه و توسط نیروی مربوط پرداخت میگردد.
ماده۳۹ـ حقوق و مزایای حالت اشتغال مستخدمان شهید، مفقودالاثر، اسرا، آزادگان و جانبازان از کارفتاده کلی دستگاهها، اعم از کشوری و لشکری براساس قوانین و مقررات استخدامی نیروهای مسلح محاسبه میگردد.
تبصره۱ـ حقوق و مزایای اسرا، آزادگان و جانبازان از کارافتاده کلی توسط دستگاه مربوط و حقوق و مزایای شهدا و مفقودالاثرها توسط بنیاد پرداخت میگردد.
تبصره۲ـ حقوق حالت اشتغال جانبازان و آزادگان از کارافتاده کلی موضوع مواد (۳۸) و (۳۹) این قانون در صورت اشتغال در دستگاههای موضوع بند (الف) ماده (۲) این قانون قطع میگردد.
ماده۴۰ـ حقوق بازنشستگی شهدا، جانبازان و آزادگان مشمول قانون حالت اشتغال، معادل آخرین حقوق و مزایای دریافتی تعیین و هر ساله متناسب با افزایش ضریب حقوق شاغلان اضافه و به شکل تبصرههای زیر عمل میشود.
تبصره۱ـ حقوق بازنشستگی مشمولان قانون حالت اشتغال، اعم از اینکه در اجرای قانون مذکور و یا سایر قوانین و مقررات مربوط بازنشسته شده باشند مشابه کارکنان همطراز (بازنشسته در سال تصویب این قانون) تطبیق و اعمال میگردد.
تبصره۲ـ حقوق بازنشستگی و وظیفه شهدا، جانبازان و آزادگان غیرمستخدم دولت توسط بنیاد و حقوق بازنشستگی و وظیفه جانبازان و آزادگان مستخدم دولت توسط صندوق بازنشستگی دستگاه ذیربط پرداخت میگردد.
تبصره۳ـ مشمولان قانون حالت اشتغال هنگام نیل به بازنشستگی از کلیه امتیازات منظور شده برای شاغلات همطراز (مانند پاداش پایان خدمت و غیره) برخوردار میگردند. دستگاه مجری حکم حقوق بازنشستگی مکلف به تأمین و پرداخت حقوق و امتیازات مذکور خواهد بود.
ماده۴۱ـ جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، آزادگان و خانوادههای شاهد و خانواده جانبازان هفتاد درصد (۷۰%) در صورت مسافرت داخلی از طریق هر یک از شرکتهای دولتی یا خصوصی هواپیمایی، راهآهن و کشتیرانی با ارائه کارت ایثارگری و یا معرفینامه بنیاد از پرداخت پنجاه درصد (۵۰%) هزینه بلیط مسافرت معاف میباشند.
تبصره۱ـ کلیه مشمولان این ماده از پرداخت هزینه بلیط اتوبوس و مترو (داخل شهری) معاف میباشند.
تبصره۲ـ مشمولان این ماده در پروازهای خارجی با معرفینامه بنیاد برای یک بار در سال از پنجاه درصد (۵۰%) تخفیف مستقیم بهای روز فروش بهرهمند میباشند.
تبصره۳ـ تخفیف موضوع این ماده در بخشهای دولتی و خصوصی توسط بنیاد تأمین و پرداخت میشود.
ماده۴۲ـ معافیت ایثارگران و فرزندان ذکور آنان و برادران شهدا از انجام خدمت وظیفه عمومی طبق قانون نظام وظیفه عمومی و اصلاحات آن و تدابیر فرمانده کل نیروهای مسلح خواهد بود.
ماده۴۳ـ سازمان حج و زیارت موظف است هر ساله پنج درصد (۵%) تا ده درصد (۱۰%) از سهمیه حج تمتع را به جانبازان و آزادگان و همسران آنان، همسر و والدین شاهد که توسط بنیاد معرفی و برای اولین بار مشرف میشوند اختصاص دهد.
ماده۴۴ـ وزارت کشور ضمن هماهنگیهای لازم نسبت به ارائه خدمات ترددی از جمله آرم و کارت تردد و مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک و مناطق مربوط را برای جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، براساس معرفینامه بنیاد به صورت رایگان فراهم نماید.
ماده۴۵ـ دولت مکلف است سالانه اعتبار و تسهیلات لازم را برای تهیه خودرو مناسب برای کلیه جانبازان پنجاه درصد (۵۰%) و بالاتر و آن تعداد از جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) الی چهل و نه درصد (۴۹%) که به تشخیص کمیسیون پزشکی بنیاد از نظر جسمی محدودیت حرکتی دارند، پیشبینی نماید.
تبصره۱ـ آن تعداد از همسر و فرزندان شاهد و آزادگانی که به تشخیص کمیسیون پزشکی بنیاد معلول شناخته میشوند میتوانند از تسهیلات موضوع این ماده استفاده نمایند.
تبصره۲ـ آییننامه چگونگی واگذاری، میزان تسهیلات، کارمزد و میزان کمک بلاعوض توسط بنیاد و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۴۶ـ دولت مکلف است نسبت به تأمین و پرداخت پنجاه درصد (۵۰%) هزینه بیمه عمر خانوادههای شاهد، جانبازان و آزادگان که توسط هیچیک از دستگاههای دولتی تحت پوشش بیمه مذکور نمیباشند، اقدام نماید.
ماده۴۷ـ دولت مکلف است همه ساله مبلغی را به منظور کمک به صندوق ذخیره ایثارگران که توسط بنیاد تشکیل خواهد شد در بودجه سالانه بنیاد پیشبینی نماید.
ماده۴۸ـ بنیاد مکلف است پس از فوت هریک از ایثارگران غیرمستخدم دولت، کمک هزینه فوت همانند مشمولان قانون پرداخت پاداش پایان خدمت و بخشی از هزینههای ضروری به کارکنان دولت مصوب ۲۶/۲/۱۳۷۵ و اصلاحیههای بعدی آن، به خانواده آنان مشروط بر اینکه به موجب قوانین و مقررات دیگری دریافت ننموده باشند پرداخت نماید.
تبصره ـ دستگاههای اجرائی کشوری و لشکری و برای ایثارگران مستخدم خود، طبق قوانین و مقررات مربوط اقدام مینمایند.
ماده۴۹ـ دستگاههای اجرائی مشمول این قانون موظفند برای مساعدت در امر ازدواج خانواده شاهد، آزادگان، جانبازان و فرزندان آنان برای یک نوبت هدیه ازدواج موضوع مفاد قانون پرداخت پاداش پایان خدمت و بخشی از هزینههای ضروری به کارکنان دولت مصوب ۲۶/۲/۱۳۷۵ و اصلاحیههای بعدی آن را به میزان دو برابر پرداخت نمایند.
تبصره ـ پرداخت هدیه ازدواج به مشمولان این ماده که تحت پوشش دستگاههای اجرائی نیستند به عهده بنیاد است.
ماده۵۰ ـ تسهیلات بانکی (وام) بابت مساعدت در امر ازدواج خانواده شاهد، جانبازان، آزادگان و فرزندان آنان برای یک نوبت به میزان دو برابر ضوابط بانکی از سوی شورای پول و اعتبار به صورت قرضالحسنه تعیین میگردد.
ماده۵۱ ـ کلیه دستگاههای اجرائی مشمول این قانون موظفند به شهدا و جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و آزادگان شاغل مبلغی معادل بیست و پنج درصد (۲۵%) حداقل حقوق کارکنان دولت را که هر سال توسط دولت تعیین میشود. بهعنوان فوقالعاده ایثارگری بهطور ماهانه پرداخت نماید.
تبصره۱ـ به افراد موضوع ماده مذکور که در استخدام دولت نیستند مبلغ یاد شده توسط بنیاد تأمین و پرداخت میگردد.
تبصره۲ـ این فوقالعاده ایثارگری به جانبازان و آزادگان از کارافتاده کلی که از حقوق حالت اشتغال مطابق مواد (۳۸) و (۳۹) این قانون برخوردار گردیدهاند تعلق نخواهد گرفت.
ماده۵۲ ـ بیمه درمانی فرزندان ذکور شهدا پس از فراغت از تحصیل تا زمان اشتغال حداکثر به مدت سه سال توسط بنیاد محاسبه و پرداخت میگردد.
ماده۵۳ ـ کلیه دستگاههای مشمول این قانون موظفند مرخصی استحقاقی و عملیاتی استفاده نشده شهدا و مفقودان را به ازای هر ماه طلب مرخصی آنان معادل یک ماه آخرین حقوق و مزایای دریافتی آنان محاسبه و از سوی دستگاههای ذیربط پرداخت نمایند.
ماده۵۴ ـ کارکنان شهید و جانباز و آزاده ازکارافتاده کلی همانند سایر کارکنان شاغل دستگاهها، از کلیه تسهیلات اجتماعی، رفاهی، آموزشی و خدمات قابل ارائه به کارکنان دستگاهها، نظیر دفترچه اتکا، علاوه بر تسهیلات بنیاد برخوردار خواهند شد.
ماده۵۵ ـ جانبازان و آزادگان از کارافتاده کلی مشمول این قانون چنانچه قبل از سن بازنشستگی فوت نمایند، عائله تحت تکفل آنان از حقوق و مزایای حالت اشتغال تا سن بازنشستگی برخوردار خواهند شد.
ماده۵۶ ـ صد در صد (۱۰۰%) حقوق و فوقالعاده شغل و سایر فوقالعادهها اعم از مستمر و غیر مستمر شاهد، جانبازان و آزادگان از پرداخت مالیات معاف میباشند.
ماده۵۷ ـ مرخصیهای استحقاقی آزادگان شاغل در طول ایام اسارت که بر اساس ماده (۱۳) قانون حمایت از آزادگان (اسرای آزاد شده) پس از ورود به کشور مصوب ۱۳/۹/۱۳۶۸ سنوات خدمتی آنان دو برابر محاسبه و ذخیره شده است، براساس آخرین حقوق و مزایای فرد قابل پرداخت خواهد بود.
همچنین آزادگانی که بعد از اسارت شاغل شدهاند از این مزایا برای مدت اسارت بهرهمند خواهند شد.
ماده۵۸ ـ وزارت دادگستری با همکاری قوهقضائیه نسبت به ارائه خدمات حمایت قضائی از خانواده شاهد، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و آزادگان در مراجع قضائی جهت دفاع و استیفای حقوق آنان اقدام نماید.
تبصره۱ ـ هزینه ارائه خدمات حمایت قضائی از محل اعتبارات مصوب بنیاد تأمین و پرداخت میگردد.
تبصره۲ ـ شکایات مربوط به ایثارگران مشمول این ماده درخصوص عدم اجرای این قانون در کمیسیون ماده (۱۶) قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان انقلاب اسلامی قابل طرح میباشد.
ماده۵۹ ـ قوهقضائیه، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و کانون وکلای دادگستری موظفند بیست و پنج درصد (۲۵%) سهمیه صدور پروانه سردفتری و وکالت و مجوز کارشناسان رسمی دادگستری را به خانواده شاهد، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و آزادگان با شش ماه سابقه اسارت و رزمندگان با شش ماه سابقه حضور در جبهه و در صورت واجد شرایط بودن اختصاص دهند.
ماده۶۰ ـ دستگاههای موضوع ماده (۲) این قانون مکلفند حسب درخواست جانبازان و آزادگانی که قبل از تصویب این قانون در خدمت دستگاه بوده و قطع همکاری نمودهاند صرفاً برای یک بار نسبت به اعاده به خدمت آنان اقدام نمایند.
تبصره ـ افرادی که به موجب رأی صادره از مراجع قضائی یا هیأتها ی رسیدگی به تخلفات اداری و یا سایر مراجع قانونی مربوط به دلیل محکومیت از کار بر کنار شدهاند مشمول این ماده نخواهند بود.
ماده۶۱ ـ آییننامه اجرائی این فصل از سوی بنیاد، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، ستاد کل نیروهای مسلح و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور تهیه و بهتصویب هیأت وزیران میرسد.
فصل هفتم ـ امور فرهنگی، آموزشی، ورزشی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت
ماده۶۲ ـ دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز آموزش عالی غیرانتفاعی موظفند با رعایت مقطع تحصیلی و نوع مؤسسه، نسبت به انتقال دانشجویان و پذیرفتهشدگان، آزادگان، اسرا، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و همسر و فرزندان آنان و دانشجویان شاهد به دانشگاه یا مؤسسات آموزش عالی محل سکونت خانواده آنان و یا نزدیکترین محل و همچنین تغییر رشته همطراز در گروه آزمایشی مربوط برای یک بار اقدام نمایند.
ماده۶۳ ـ با هدف توسعه، ترویج و نهادینه نمودن فرهنگ جهاد، ایثار و شهادت و زنده نگهداشتن یاد شهیدان و حفظ و تقویت شأن و جایگاه الگوهای عینی عرصه جهاد، ایثار و شهادت، شورای عالی ترویج و توسعه فرهنگ ایثار و شهادت با شرح وظایف و ترکیب زیر تشکیل میشود.
الف ـ شرح وظایف:
۱ ـ سیاستگذاری در زمینه احیاء، حفظ، ترویج و نهادینه نمودن فرهنگ جهاد، ایثار و شهادت
۲ـ ساماندهی و هماهنگی در برنامهریزیهای کلان دستگاهها و نهادهای متولی دولتی و غیردولتی
۳ـ بهکارگیری ظرفیتهای جامعه و کشور برای تحقق اهداف شهیدان، جانبازان و آزادگان
۴ ـ ساماندهی نحوه تجلیل و تقدیر از ایثارگران و استفاده از توان و ظرفیت آنان در توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت
ب ـ ترکیب:
۱ـ رئیسجمهور به عنوان رئیس شورا
۲ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
۳ـ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
۴ـ وزیر آموزش و پرورش
۵ ـ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
۶ ـ وزیر کشور
۷ـ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
۸ ـ رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران
۹ـ نماینده ولی فقیه در بنیاد
۱۰ـ رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس
۱۱ـ رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
۱۲ـ رئیس سازمان تبلیغات اسلامی
۱۳ـ معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور
۱۴ـ یکی از مجتهدین به انتخاب شورای عالی حوزه علمیه قم
۱۵ـ رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد
۱۶ـ رئیس شورای سیاستگذاری ائمهجمعه سراسر کشور
۱۷ـ دو نفر از نمایندگان عضو کمیسیون اجتماعی با معرفی کمیسیون و انتخاب مجلس شورای اسلامی
تبصره۱ـ دبیرخانه شورا در بنیاد مستقر میباشد و مسؤولیت پشتیبانی علمی، پژوهشی و خدماتی متناسب با وظایف و مسؤولیت شورا را برعهده خواهد داشت.
تبصره۲ـ دستگاههای اجرائی ذیربط موظفند به منظور توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت از تشکلها و سازمانهای غیردولتی فرهنگی، هنری، پژوهشی و ورزشی که در حوزه ایثارگران فعالیت مینمایند، حمایتهای مادی و معنوی به عمل آورند.
تبصره۳ـ دستورالعملهای داخلی شورا به پیشنهاد دبیرخانه به تصویب شورا خواهد رسید.
تبصره۴ـ مصوبات این شورا با تأیید رئیسجمهور لازمالاجراء خواهد بود.
ماده۶۴ ـ با توجه به ضرورت حفظ، جمعآوری و تمرکز کلیه اسناد و آثار شهدا و ایثارگران، دولت موظف است اقدامات لازم را در جهت حفظ و نگهداری اصل آثار و اسناد فرهنگی، هنری، تاریخی و علمی مکتوب و غیرمکتوب شهدا و ایثارگران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی با رعایت اصول طبقهبندی به عمل آورد.
تبصره۱ـ درصورت انتشار این آثار رعایت حقوق مادی و معنوی صاحبان آن الزامی است.
تبصره۲ـ آییننامه اجرائی این ماده حداکثر ظرف سه ماه توسط بنیاد با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، مرکز اسناد ملی، ستاد کل نیروهای مسلح و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۶۵ ـ به منظور تجلیل از همسر، فرزند، والدین شهدا، مفقودان، اسرا و همچنین جانبازان، آزادگان و همسر و فرزندان جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و رزمندگان، به آنان نشان ویژه اعطاء خواهد شد اعطای نشان ویژه به کلیه ایثارگران، تابع آییننامه اجرائی خواهد بود که در کارگروهی متشکل از نمایندگان بنیاد، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور، ستاد کل نیروهای مسلح با مسؤولیت معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری حداکثر ظرف شش ماه تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. این نشان غیر از نشانهای دولتی است که تحت آییننامه مربوط اعطاء میشوند.
ماده۶۶ ـ بنیاد موظف است نسبت به تأمین و پرداخت صد درصد (۱۰۰%) هزینه شهریه کلیه دانشجویان شاهد (همسر و فرزندان شهدا)، جانباران بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و همسر و فرزندان آنها و آزادگان و همسر و فرزندان آنان را که در مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی غیردولتی، پیام نور، شبانه دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی و هر مؤسسه و دانشگاه آموزش عالی شهریهبگیر مورد تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مشغول تحصیل میباشند، اقدام نماید.
تبصره ـ تعیین رشتههای تحصیلی مورد نیاز، نوع، میزان و شرایط پرداخت هزینه شهریه دانشجویی به موجب آییننامهای خواهد بود که توسط بنیاد و با همکاری وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۶۷ ـ بنیادموظف است نسبت به تأمین و پرداخت هزینههای خدمات آموزشی طرح شاهد در برنامههای آموزش عمومی و سایر برنامههای آموزش عالی از محل اعتباراتی که به همین منظور در قوانین بودجه سنواتی پیشبینی میشود اقدام نماید.
تبصره۱ـ بنیاد موظف است نسبت به پرداخت کمک هزینه تحصیلی به دانشآموزان و دانشجویان شامل همسر و فرزندان شاهد، جانبازان بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر، آزادگان و خانوادههای آنان اقدام نماید.
تبصره۲ـ آییننامه اجرائی این ماده از سوی بنیاد و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۶۸ ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و دیگر دستگاههای اجرائی متولی امور فرهنگی کشور مشمول این قانون موظفند نسبت به تولید برنامههای رادیویی و تلویزیونی و هنری مرتبط با ایثار و شهادت اقدام و از هنرمندانی که در این زمینه فعالیت میکنند به خصوص هنرمندان ایثارگر حمایت نمایند.
تبصره ـ آییننامه اجرائی و تعیین میزان تولیدات برنامههای مورد نظر توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما با همکاری بنیاد حداکثر ظرف شش ماه تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۶۹ ـ به منظور تشویق و حمایت از نخبگان و سرآمدان علمی، فرهنگی، ورزشی و هنری خانواده شاهد و ایثارگران برای حضور مؤثر در عرصههای ملی و بینالمللی، بنیاد موظف است با هماهنگی معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور ظرف شش ماه آییننامهای را در این خصوص تهیه و جهت تصویب به هیأت وزیران ارائه نماید.
ماده۷۰ـ وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کلیه دانشگاههای دولتی و غیردولتی و دستگاههای اجرائی مشمول ماده (۲) این قانون موظفند در اعطای سهمیههای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، بورسهای تحصیلی داخل و خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و دورههای دکترای تخصصی بیست درصد (۲۰%) از سهمیه را به همسر و فرزندان شاهد، جانبازان، آزادگان و همسر و فرزندان آزادگان و همسر و فرزندان جانبازان بالای بیست و پنج درصد (۲۵%) اختصاص دهند.
تبصره ـ کسب حداقل هفتاد درصد (۷۰%) حد نصاب شرایط علمی و امتیاز پذیرفتهشدگان برای رشتهها و مقاطع تحصیلی الزامی میباشد. این میزان درخصوص رشتههای پزشکی هشتاد درصد (۸۰%) حدنصاب شرایط علمی میباشد.
ماده۷۱ـ
الف ـ تا پایان قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران دانشگاهها و مراکز و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مکلفند حداقل ده درصد (۱۰%) اعضای هیأت علمی مورد نیاز خود را از بین جامعه ایثارگران شامل رزمندگان با بیش از شش ماه حضور داوطلبانه در جبهه، جانبازان بالای بیست و پنج درصد (۲۵%)، آزادگان بالای سه سال اسارت، فرزندان جانبازان بالای پنجاه درصد (۵۰%)، فرزندان شهدا و فرزندان آزادگان با بیش از سه سال اسارت که دارای مدرک دکترای تخصصی مورد تأیید وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میباشند، حسب مورد از طریق استخدام و یا موافقت با انتقال کارکنان دیگر دستگاهها یا تبدیل وضعیت کارکنان غیرهیأت علمی تأمین و ابتدا آنان را به صورت عضو هیأت علمی رسمی قطعی با احتساب سوابق آموزشی، پژوهشی و اجرائی مرتبط و تأثیر آن در پایه و مرتبه علمی بدون الزام به رعایت شرط سنی و آزمون استخدام نمایند. مسؤولیت اجرای این حکم به طور مستقیم برعهده وزرا و رؤسای دستگاههای مذکور است، مقامات یادشده در این خصوص، خود مجاز به اتخاذ تصمیم میباشند. احکام و امتیازات این بند شامل اعضای هیأت علمی فعلی دارای شرایط فوق نیز میشود.۱
ب ـ پس از برنامه پنجساله پنجم توسعه، دانشگاههای دولتی و غیردولتی و مراکز آموزشی و پژوهشی وابسته به دستگاهها و قوای سهگانه موظفند بیست درصد (۲۰%) از سهمیه هیأت علمی خود را براساس آییننامهای که توسط شورای عالی طرح و برنامه شاهد تهیه و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد رسید به ایثارگران اختصاص دهند.
ماده۷۲ـ با توجه به ضرورت حفظ نشاط و شادابی ایثارگران و خانوادههای آنان، کلیه دستگاههای اجرائی موضوع ماده (۲) این قانون که دارای امکانات تفریحی فرهنگی، هنری و ورزشی میباشند با در نظر داشتن اصل عزتمندی، برای استفاده ایثارگران و خانواده آنان پنجاه درصد (۵۰%) تخفیف در بهرهمندی از این تسهیلات در نظر گیرند.
فصل هشتم ـ منابع مالی و نظارت
ماده۷۳ـ منابع مالی مورد نیاز با حفظ سهم سایر منابع بنیاد، در قالب مفاد لوایح بودجه سنواتی پیشبینی خواهد شد.
تبصره۱ـ سایر منابع بنیاد به عنوان درآمد اختصاصی بنیاد هر ساله در لوایح بودجه سنواتی پیشبینی میگردد.
تبصره۲ـ به منظور شفافسازی منابع مالی اختصاص یافته برای خدماترسانی به ایثارگران، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور مکلف است نسبت به ایجاد فصل رفاه و تأمین اجتماعی ایثارگران و برنامههای ذیل آن متناسب با عناوین فصول این قانون در لوایح بودجه سنواتی اقدام نماید.
ماده۷۴ـ به منظور نظارت بر حسن اجرای این قانون و آییننامه اجرائی آن، رئیس بنیاد موظف است گزارش عملکرد هر سال را که براساس شاخصهای هر برنامه و فعالیت تنظیم شده است حداکثر تا پایان آذر ماه سال بعد به مقام معظم رهبری، رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.
تبصره۱ـ کلیه دستگاههای مشمول این قانون مکلفند هر ساله گزارش عملکرد مربوط به نحوه و میزان ارائه خدمات و تسهیلات به ایثارگران مشمول این قانون را به بنیاد ارائه نمایند.
تبصره۲ـ ارائه گزارش از سوی دستگاههایی که مستقیماً زیر نظر مقام معظم رهبری هستند با اذن معظمله خواهد بود.
ماده۷۵ـ نوع، میزان و تعیین اولویت ارائه خدمات هر فصل طبق آییننامههایی خواهد بود که توسـط بنیـاد با همکاری معاونت برنامهریزی و نظـارت راهبردی رئیسجمهور، ستاد کل نیروهای مسلح، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و دستگاههای ذیربط (حسب مورد) تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده۷۶ـ کلیه قوانین و مقررات مغایر با این قانون ملغیالاثر میباشد.
قانون فوق مشتمل بر هفتاد و شش ماده در جلسه مورخ سوم تیرماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم (۸۵) قانون اساسی تصویب گردید و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت چهار سال در تاریخ بیست و پنجم شهریورماه یکهزار و سیصد و هشتاد و پنج، بندهای (الف)، (د)، (هـ)، و (و) و (ط) ماده (۱) و تبصرههای (۱) و (۲) ماده (۳) و مواد (۶)، (۷)، (۸)، (۹)، (۱۰)، (۱۳)، (۲۰)، (۲۲)، (۲۳)، (۲۴)، (۲۵)، (۲۸)، (۲۹)، (۳۳)، (۳۵)، (۳۷) و تبصرههای آن، (۴۱) و تبصرههای (۱) و (۲) آن، (۴۹)، (۵۲)، (۵۵)، (۵۶) و بخش اخیر فراز اول و فراز دوم ماده (۵۷) و مواد (۶۰)، (۷۲) و (۷۳) این قانون در تاریخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام با این قید که: «قوانینی که از سال ۱۳۸۶ تا ۲/۱۰/۱۳۹۱ به نفع ایثارگران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است به قوت خود باقی و در ابلاغ این مصوبه لحاظ خواهد شد.» موافق مصلحت نظام تشخیص داده شد و مابقی مواد این قانون در تاریخ ۲۹/۱/۱۳۸۶ به تأیید شورای نگهبان رسید.
عبارات الحاقی به ماده (۲۱) که در پی تطبیق با حکم بند «و» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجسـاله پنجـم توسعـه جمهـوری اسلامی ایران به شرح ذیل به آن
افزوده شده است، در طول برنامه پنجساله پنجم توسعه معتبر است: «و جایگزینی نیروهای
۱ـ به موجب مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ ۲/۱۰/۱۳۹۱ بند «و» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹ که به نفع ایثارگران است، بهعنوان بند (الف) ماده (۷۱) منظور گردید.
خروجی خود»، «شهدا و»، «فرزندان و همسران»، «یک سال و بالای یک سال اسارت» و «و پنج درصد (۵%) سهمیه استخدامی را نیز به رزمندگان با سابقه حداقل شش ماه حضور داوطلبانه در جبههها و همسر و فرزندان آنان و فرزندان جانبازان زیر بیست و پنج درصد (۲۵%) و آزادگان کمتر از یک سال اسارت اختصاص دهند.»بدیهی است سایر احکام مواد، بندها، اجزاء و تبصرههای کلیه قوانینی که طی سالهای ۱۳۸۶ تا ۳/۱۰/۱۳۹۱ به نفع ایثارگران به تصویب رسیده است از جمله قوانین برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران و بودجه سال ۱۳۹۱ کل کشور در طول زمان اعتبار قانونی خود معتبر است.
این قانون از تاریخ تأیید مجمع تشخیص مصلحت نظام (۲/۱۰/۱۳۹۱) به مدت چهار سال به صورت آزمایشی لازمالاجراء است. فهرست قوانینی که برای مجریان غیرقابل استناد است، به شرح زیر اعلام میشود:
۱ـ عبارت: «شهریه دانشجویان جانباز بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و فرزندان آنان، فرزندان شاهد، آزادگان و فرزندان آنان» از بند «ک» ماده (۲۰) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹
۲ـ بند «ب» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران اصلاحی مصوب ۷/۶/۱۳۹۰
۳ـ بند «هـ» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹
۴ـ بند «و» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران اصلاحی ۱۸/۱۱/۱۳۹۰ و ۱۴/۸/۱۳۹۱ (تبصرههای این بند به قوت خود باقی است.)
۵ـ بند «ل» ماده (۴۴) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹
۶ـ عبـارت «برخورداری از مزایای بیمـه مذکور مستلـزم پرداخت حق بیمـه سهم کارمند توسط افراد فوقالذکر و سهم کارفرما توسـط دولت است.» از ماده (۲۲۸) قانون برنامه پنجسـاله پنجـم توسعـه جمهـوری اسلامی ایران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۹
مبحث اول :روش حقوق سازی(قانون گذاری)
مبحث دوم:روش حقوق ورزی(دادرسی)
مبحث سوم:حقوقدانی (آموزش و تعلیم)
مبحث اول:روش حقوق سازی(قانون گذاری)
قانون گذاری ،به مفهوم وسیع آن دو مرحله :مرحله نخست ،کشف و دریافت بهترین قواعد و مرحله دوم ،تنظیم،نگارش و تصویب آن قواعد به بهترین شیوه مطلوب و ممکن است.
بند یک)مرحله اول
از آنجا که حقوق ،دانشی اجتماعی و از شاخه های علوم انسانی است،برای یافتن بهترین قانون حتماً و منطقاًباید به جنبه های انسان شناختی ،روان شناختی و جامعه شناختی ِ مرتبط با قاعده حقوقی توجه کامل کرد و در همین راستا،اخلاق و ارزش های جامعه ،مذهب و وضعیت اقتصادی ،سیاسی و ... را مدنظر قرار داد . اگر نظام حقوقی جامعه ،نظام حقوقِ مکتبی - و نه آزاد -باشد،شناخت اصول آن مکتب و تطبیق قواعد دریافتی با آن اصول ،از دیگر مواردی است که به شدت باید به آن اهتمام ورزید.
در عین حال در عرصه های آزاد در نظام حقوق مکتبی یا به طور کلی در نظام های حقوق آزاد و غیر مکتبی برای یافتن بهترین قاعده می توان از تجربه حقوقی دیگر جوامع و از تجربه تاریخی همان جامعه نیز سود برد و تا آنجا که این تجربیات با واقعیت های گوناگون دینی،اخلاقی ،سیاسی و ...این جامعه سازگار است،از آنها استفاده کرد ؛چرا که باید توجه داشت حقانیت و کارآمدی قواعد حقوقی از نو نسبیت *برخوردار بوده ،ممکن است قاعده ای حقوقی که در مقطعی از تاریخ یا منطقه ای از جغرافیا کارآمد و حقانی بوده است، در مقطعی و منطقه دیگر چنین نباشد.نکته دیگر در قانون گذاری هنگام وضع قاعده حقوقی در کنار هدف اصلی مورد نظر، باید دیگر اهداف جانبی یا اهداف بالاتر و مهمتر حقوقی را نیز در نظر بگیرد و به گونه ای به وضع قاعده حقوقی بپردازد که موجب تعارض با دیگر اهداف نباشد.از آنچه گذشت ،روشن می شود که قانون گذاری پیش از آنکه هنر باشد،علمی متراکم و آمیخته است که قانون گذار را مجبور می کند از همه روش های تاریخی ،تجربی ،جامعه شناختی و ... متناسب با کار قانون گذاری بهره ببرد.
*مقصود از نسبیت در اینجا نسبی بودن حقیقت و نفی حقیقت مطلق نیست که بطلان آن در جای خود ثابت شده است بلکه بیشتر بحث مصداقی است،که عمدتاً به کارآمدی نظر دارد.
بند دو)مرحله دوم
پس از پشت سر گذاشتن مرحله نخست که در واقع مرحله علمی قانون گذاری است،مرحله دوم آغاز می شودکه در واقع مرحله هنر قانون گذاری است . نگارش و تنظیم قواعد حقوقی به صورتی گویا و صریح و به دور از اجمال و ابهام ،بهره مندی قانون نویس را از هنر و ادبیات و فصاحت و بلاغت ضروری می سازد.برخوردار نبودن قوانین از این ویژیگی ها و امتیاز ها ،از یک سو دادرس را در فهم قانون دچار مشکل می کندو عملاً اجرای حق را سخت یا ناممکن می سازد و از سوی دیگر موجب فرار قانون شکنان از حکومت قانون می شود و در مجموع،بی اعتباری قانون در پی دارد. صلاحیت در مرحله نخست قانون گذاری،یعنی صلاحیت علمی،اگرچه امری منیع و رفیع است ، به دلیل اکتسابی بودن با تلاش و کوشش دست یافتنی است،اما صلاحیت در مرحله دوم،یعنی صلاحیت هنری ،بیشتر ذوقی و ذاتی است و چون این دو صلاحیت در سطوح عالی آن به راحتی و وفور در یک فرد جمع نمی شود ،استفاده دانشمندان حقوق از هنر ،ابداع و ابتکار هنرمندان ادیب را هنگام نگارش و تنظیم قانون ضروری می سازد.
مبحث دوم:روش حقوق ورزی(دادرسی)
نخستین کار دادرس ،شناخت موضوعی است رسیدگی آن به او سپرده شده است تا پس از آن،با استناد به قوانین و قواعد حقوقی مربوط به صدور حکم یا تصمیم قضایی اقدام کند.
بنابراین ، صرف آگاهی حقوقی برای دادرسی کافی نیست ، بلکه قدرت شناخت موضوعات نیز از شرایط مهم دادرسی است . شناخت موضوع دعوا، اگر چه در بسیاری از دعاوی ممکن است ساده باشد ، در پاره ای از آنها ، همچون برخی جرایم سازمان یافته ، جرایم سیاسی ، جرایم اقتصادی و مانند آن ، ممکن است پیچیدگی های فراروانی داشته باشد که درک آنها ، تخصص یا دست کم آشنایی زیادی را با مسائل اقتصادی ، جامعه شناسی کیفری ، جرم شناسی ، فنون پلیسی و حتی پزشکی قانونی ضروری می سازد . بر این همه ، باید هوش وفراست قاضی را نیز افزود تا بتواند از میان دروغ ها و عوامل گمراه کننده دیگر ، حقیقت را دریابد و در راه مستقیم و قانون گام بردارد.
پس از شناخت صحیح موضوع ، اینک نوبت تصمیم قضایی مناسب یا صدور حکم مقتضی است . مهمترین چیزی که قاضی در این مرحله لازم دارد ، آشنایی کامل با منطق حقوقی و روش تفسیر قانون است تا بتواند از میان انبوه قوانین نوشته و قواعد نانوشته حقوقی ، قانون و قاعده مربوط را بشناسد و منظور و هدف گذار را کشف و بر مبنای آن حکم صادر کند . اما این کشف و استنباط ، همیشه به سادگی بدست نمی آید . گاه قاضی با تعدد قواعد متعارض درباره یک موضوع یا اجمال قوانین روبه رو می شود . در این هنگام ، او باید به خوبی با روش های منطقی حل تعارض و شیوه های ابهام زدایی و حقیقت نمایی از دل اجمال قانون ، آشنا باشد تا با بهره گیری از آنها ، بتواند به انجام وظیفه بپردازد . ابزار او در همه این موارد ، آیین استنباط است که باید بر آن تسلط کامل داشته باشد . اما کاه قاضی با سکوت قانونمواجه می شود، چرا که قانون گذار قدرت پیش بینی همه مسائل و وقایع حقوقی را ندارد . در اینجا ، کار قاضی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود و قاضی نقش برجسته تری پیدا می کند . گویا او خود قانون گذار است و باید به جای او با استفاده از همه دانش های لازم برای قانون گذاری و با تمسک به عرف مسلم جامعه ، رویه قضایی ، اصل عدالت ، و مبانی و زیر ساخت ها و نیز اهداف نظام حقوقی ، روح قانون و نظام حقوقی را کشف و بر اساس آن حکم صادر کند.
مبحث سوم : حقوقدانی (آ موزش و تعلیم )
ممکن است در نگاه ابتدایی و سطحی چنین به نظر آید که هدف از آموزش حقوق و تربیت حقوقدان ، صرفا شرح و تفسیر قوانین وتربیت افرادی آشنا با این شرح و تفسیر است ، ولی با اندکی تامل نادرستی این نگاه سطحی روشن می شود. زیرا:
اولا: در تعریف عامی که از علم حقوق ارائه شد ، دانش حقوق ، موضوعات متعدد ، فراوان و فراتر از قواعد حقوقی می یافت . لزوم آنشایی با همه آن موضوع ها ، قلمرو وسطح آموزش را در دانشکده های حقوق بسی وسعت و ارتقا می بخشد .
ثانیا: دانشمند حقوق ، دادرس نیست که صرفا به شرح و تفسیر قانون و تطبیق آن با موضوع دعوا بپردازد و بر اساس آن حکم کند ، بلکه او به بررسی و نقد آرای قضات و رویه قضایی نیز می پردازد و با انتقادها و پیشنهادهای اصلاحی خود ، دادرسان را در دریافت روح قانون و اجرای عدالت کمک می کند . چنان که از سوی دیگر ، فارغ از تعبد و التزامی که دادرس به قوانین موجود دارد ، او خود را در جای قانون گذار می نشاند و آزادانه به نقد قانون می پردازد . نیز با توجه به تحولات اجتماعی و در نظر گرفتن ارزش های جامعه همچون مذهب ، اخلاق و مانند آن ، به ارائه گزاره های حقوقی جدید و پیشنهادی می پردازد و قانون گذار را در وظیفه خطیر قانون گذاری مدد می رساند . به همین دلیل ، نظریه عالمان حقوق ( دکترین ) ، خود یکی از منابع حقوق به شمار می آید ، وگرنه صرف شرح و تفسیر قانون ، نظریه شمرده نمی شود . بنابراین ، آشنایی با شرح و تفسیر قوانین و قواعد حقوقی ، فقط گام نخست آموزش حقوق است و برای تربیت حقوقدان ، آموزش های دیگری نیز لازم است . این آموزش ها ،هر چند بیشتر به روش تحلیلی انجام می شود ، در بسیاری از موارد باید از روش تحقیق میدانی و تجربه اجتماعی نیز سود جست.
بر اساس احکام شرعی بیان شده در توضیح المسائل امام خمینی(ره) ازدواج با عدهای از زنان حرام و ممنوع است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
زن در قانون اساسی
در ایجاد بنیادهای اجتماعی اسلامی، نیروهای انسانی که تاکنون در خدمت استثمار همهجانبه خارجی بودند هویت اصلی و حقوق انسانی خود را باز مییابند و در این بازیابی اصلی طبیعی است که زنان بهدلیل ستم بیشتری که تا کنون از نظام طاغوتی متحمل شدهاند استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود.
خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینهساز اصلی حرکت تکاملی و رشدیابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است، زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت (شیئ بودن) و یا (ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه مصرفزدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیش آهنگ و خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات میباشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.
قضاء در قانون اساسی
مساله قضاء در رابطه با پاسداری از حقوق مردم در خط حرکت اسلامی، بمنظور پیشگیری از انحرافات موضعی در درون امت اسلامی امری است حیاتی، از اینرو ایجاد سیستم قضائی بر پایه عدل اسلامی و متشکل از قضات عادل و آشنا به ضوابط دقیق دینی پیشبینی شده است، این نظام بهدلیل حساسیت بنیادی و دقت در مکتبی بودن آن لازم است بهدور از هر نوع رابطه و مناسبات ناسالم باشد. (و اذا حکمتم بینالناس ان تحکموا بالعدل).
قوه مجریه
قوه مجریه بدلیل اهمیت ویژهای که در رابطه با اجرای احکام و مقررات اسلامی بمنظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانه حاکم بر جامعه دارد و همچنین ضرورتی که این مساله حیاتی در زمینهسازی وصول به هدف نهائی حیات خواهد داشت بایستی راهگشای ایجاد جامعه اسلامی باشد نتیجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پاگیر پیچیده که وصول به این هدف را کند و یا خدشه دار کند از دیدگاه اسلامی نفی خواهد شد بدین جهت نظام بوروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیت های طاغوتی است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرائی با کارائی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری بوجود آید.
نمایندگان
مجلس خبرگان متشکل از نمایندگان مردم، کار تدوین قانون اساسی را براساس بررسی پیشنویس پیشنهادی دولت و کلیه پیشنهادهائی که از گروههای مختلف مردم رسیده بود در دوازده فصل که مشتمل بر یکصد و هفتاد و پنج اصل می باشد در طلیعه پانزدهمین قرن هجرت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم بنیانگذار مکتب رهائیبخش اسلام با اهداف و انگیزههای مشروح فوق بهپایان رساند به این امید که این قرن، قرن حکومت جهانی مستضعفین و شکست تمامی مستکبرین گردد.
اصل 1
حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، براساس اعتقاد دیرینهاش به حکومت حق و عدل قرآن، در پی انقلاب پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید آیتالله العظمی امام خمینی، در همهپرسی دهم و یازدهم فروردین ماه یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادیالاولی سال یکهزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اکثریت 2/98 درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند، به آن رای مثبت داد.
اصل 2
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
1- خدای یکتا (لااله الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
4- عدل خدا در خلقت و تشریع.
5- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه:
الف- اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط براساس کتاب و سنت معصومین سلامالله علیهم اجمعین،
ب- استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
ج- نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و
اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
اصل 3
دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:
1- ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.
2- بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر.
3- آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.
4- تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تاسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.
5- طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب.
6- محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.
7- تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون.
8- مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.
9- رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی.
10- ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور.
11- تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.
12- پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.
13- تأمین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها.
14- تأمین حقوق همهجانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.
15- توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم.
16- تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان.
اصل 4
کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق با عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهاء شورای نگهبان است.
اصل 5
در زمان غیب حضرت ولیعصر «عجلالله تعالی فرجه» در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.1
اصل 6
در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آرا عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد.
اصل 7
طبق دستور قرآن کریم: «و امرهم شوری بینهم» و «شاورهم فیالامر» شوراها، مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها از ارکان تصمیمگیری و اداره امور کشورند. موارد، طرز تشکیل و حدود اختیارات و وظایف شوراها را این قانون و قوانین ناشی از آن معین میکند.
اصل 8
در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین میکند. «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر».
اصل 9
در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیکناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد بهنام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.
اصل 10
از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسانکردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.
اصل 11
به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر بهعمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.
اصل 12
دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الیالابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل میباشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها برطبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
اصل 13
ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
اصل 14
به حکم آیه شریفه «لاینهاکمالله عنالذین لم یقاتلوکم فیالدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم انالله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.
اصل 15
زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.
اصل 16
از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملا با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و در همه رشتهها تدریس شود.
اصل 17
مبداء تاریخ رسمی کشور هجرت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) است و تاریخ هجری شمسی و هجری قمری هر دو معتبر است، اما مبنای کار ادارات دولتی هجری شمسی است. تعطیل رسمی هفتگی روز جمعه است.
اصل 18
پرچم رسمی ایران به رنگهای سبز و سفید و سرخ با علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار «اللهاکبر» است.
اصل 19
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
اصل 20
همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصل 21
دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
1- ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیا حقوق مادی و معنوی او.
2- حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بیسرپرست.
3- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
4- ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
5- اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
اصل 22
حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
اصل 23
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
اصل 24
نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد تفصیل آن را قانون معین میکند.
اصل 25
بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.
اصل 26
احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.
اصل 27
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
اصل 28
هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اصل 29
برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
اصل 30
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.
اصل 31
داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند بهخصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
اصل 32
هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند درصورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصل 33
هیچکس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقهاش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد.
اصل 34
دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس میتواند بهمنظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچکس را نمیتوان از دادگاهی که بهموجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد.
اصل 35
در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.
اصل 36
حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و بهموجب قانون باشد.
اصل 37
اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
اصل 38
هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصل 39
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.
اصل 40
هیچکس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.
اصل 41
تابعیت کشور ایران حق مسلم هر فرد ایرانی و دولت نمیتواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت کند، مگر به درخواست خود او یا در صورتی که به تابعیت کشور دیگری درآید.
اصل 42
اتباع خارجه میتوانند در حدود قوانین به تابعیت ایران در آیند و سلب تابعیت اینگونه اشخاص در صورتی ممکن است که دولت دیگری تابعیت آنها را بپذیرد یا خود آنها درخواست کنند.
اصل 43
برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشهکن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار میشود:
1 - تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.
2 - تأمین شرایط و امکانات کار برای همه بهمنظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی شود و نه دولت را بهصورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامهریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
3 - تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
4 - رعایت آزادی انتخاب شغل، و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهرهکشی از کار دیگری.
5 - منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام.
6 - منع اسراف و تبذیر در همه شئون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سرمایهگذاری، تولید، توزیع و خدمات.
7 - استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور.
8 - جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور.
9 - تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند.
اصل 44
نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند اینها است که بهصورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش تعاونی شامل شرکتها و مؤسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل میشود. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است. مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین میکند.
اصل 45
انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رهاشده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی، کوهها، درهها ، جنگلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهولالمالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود. در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین میکند.
اصل 46
هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچکس نمیتواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.
اصل 47
مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است. ضوابط آن را قانون معین میکند.
اصل 48
در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استانها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد، بهطوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد.
اصل 49
دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعهکاریها و معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی، دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او به بیتالمال بدهد. این حکم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به وسیله دولت اجرا شود.
اصل 50
در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
اصل 51
هیچ نوع مالیات وضع نمیشود مگر بهموجب قانون. موارد معافیت و بخشودگی و تخفیف مالیاتی بهموجب قانون مشخص میشود.
اصل 52
بودجه سالانه کل کشور به ترتیبی که در قانون مقرر میشود از طرف دولت تهیه و برای رسیدگی و تصویب به مجلس شورای اسلامی تسلیم میگردد. هر گونه تغییر در ارقام بودجه نیز تابع مراتب مقرر در قانون خواهد بود.
اصل 53
کلیه دریافتهای دولت در حسابهای خزانهداری کل متمرکز میشود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب بهموجب قانون انجام میگیرد.
اصل 54
دیوان محاسبات کشور مستقیماً زیر نظر مجلس شورای اسلامی میباشد. سازمان و اداره امور آن در تهران و مراکز استانها بهموجب قانون تعیین خواهد شد.
اصل 55
دیوان محاسبات به کلیه حسابهای وزارتخانهها، موسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که بهنحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده میکنند به ترتیبی که قانون مقرر میدارد رسیدگی یا حسابرسی مینماید که هیچ هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود بهمصرف رسیده باشد. دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمعآوری و گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم مینماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود.
اصل 56
حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند.
اصل 57
قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.2
اصل 58
اعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل میشود و مصوبات آن پس از طی مراحلی که در اصول بعد میآید برای اجرا به قوه مجریه و قضائیه ابلاغ میگردد.
اصل 59
در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آرا عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.
اصل 60
اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً برعهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیس جمهور و وزرا است.3
اصل 61
اعمال قوه قضائیه بهوسیله دادگاههای دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود و به حل و فصل دعاوی و حفظ حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت و اقامه حدود الهی بپردازد.
اصل 62
مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که بهطور مستقیم و با رأی مخفی انتخاب میشوند تشکیل میگردد. شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهد کرد.
اصل 63
دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی چهار سال است. انتخابات هر دوره باید پیش از پایان دوره قبل برگزار شود بهطوری که کشور در هیچ زمان بدون مجلس نباشد.
اصل 64
عده نمایندگان مجلس شورای اسلامی دویست و هفتاد نفر است و از تاریخ همه پرسی سال یکهزار و سیصد و شصت و هشت هجری شمسی پس از هر ده سال، با در نظر گرفتن عوامل انسانی، سیاسی، جغرافیایی و نظایر آنها حداکثر بیست نفر نماینده میتواند اضافه شود. زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعا یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب میکنند. محدوده حوزههای انتخابیه و تعداد نمایندگان را قانون معین میکند.4
اصل 65
پس از برگزاری انتخابات، جلسات مجلس شورای اسلامی با حضور دو سوم مجموع نمایندگان رسمیت مییابد و تصویب طرحها و لوایح طبق آییننامه مصوب داخلی انجام میگیرد مگر در مواردی که در قانون اساسی نصاب خاصی تعیین شده باشد. برای تصویب آییننامه داخلی موافقت دو سوم حاضران لازم است.
اصل 66
ترتیب انتخاب رییس و هیأت رئیسه مجلس و تعداد کمیسیونها و دوره تصدی آنها و امور مربوط به مذاکرات و انتظامات مجلس به وسیله آییننامه داخلی مجلس معین میگردد.
اصل 67
نمایندگان باید در نخستین جلسه مجلس بهترتیب زیر سوگند یاد کنند و متن قسم نامه را امضا نمایند. بسمالله الرحمن الرحیم «من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم، ودیعهای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم، از قانون اساسی دفاع کنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مدنظر داشته باشم.» نمایندگان اقلیتهای دینی این سوگند را با ذکر کتاب آسمانی خود یاد خواهند کرد. نمایندگانی که در جلسه نخست شرکت ندارند باید در اولین جلسهای که حضور پیدا میکنند مراسم سوگند را بهجای آورند.
اصل 68
در زمان جنگ و اشغال نظامی کشور به پیشنهاد رئیسجمهور و تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان و تأیید شورای نگهبان از انتخابات نقاط اشغال شده یا تمامی مملکت برای مدت معینی متوقف میشود و درصورت عدم تشکیل مجلس جدید، مجلس سابق همچنان به کار خود ادامه خواهد داد.
اصل 69
مذاکرات مجلس شورای ملی باید علنی باشد و گزارش کامل آن از طریق رادیو و روزنامه رسمی برای اطلاع عموم منتشر شود. در شرایط اضطراری، درصورتی که رعایت امنیت کشور ایجاب کند، به تقاضای رئیسجمهور یا یکی از وزرا یا ده نفر از نمایندگان، جلسه غیرعلنی تشکیل میشود. مصوبات جلسه غیرعلنی درصورتی معتبر است که با حضور شورای نگهبان بهتصویب سه چهارم مجموع نمایندگان برسد. گزارش و مصوبات این جلسات باید پس از برطرف شدن شرایط اضطراری برای اطلاع عموم منتشر گردد.5
اصل 70
رئیسجمهور و معاونان او و وزیران به اجتماع یا به انفراد حق شرکت در جلسات علنی مجلس را دارند و میتوانند مشاوران خود را همراه داشته باشند و درصورتی که نمایندگان لازم بدانند، وزرا مکلف به حضورند و هرگاه تقاضا کنند مطالبشان استماع میشود.6
اصل 71
مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی میتواند قانون وضع کند.
اصل 72
مجلس شورای اسلامی نمیتواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. تشخیص این امر به ترتیبی که در اصل نود و ششم آمده برعهده شورای نگهبان است.
اصل 73
شرح و تفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است. مفاد این اصل مانع از تفسیری که دادرسان، در مقام تمیز حق، از قوانین میکنند نیست.
اصل 74
لوایح قانونی پس از تصویب هیأتوزیران به مجلس تقدیم میشود و طرحهای قانونی به پیشنهاد حداقل پانزده نفر از نمایندگان، در مجلس شورای اسلامی قابل طرح است.
اصل 75
طرحهای قانونی و پیشنهادها و اصلاحاتی که نمایندگان درخصوص لوایح قانونی عنوان میکنند و به تقلیل درآمد عمومی یا افزایش هزینههای عمومی میانجامد، درصورتی قابل طرح در مجلس است که در آن طریق جبران کاهش درآمد یا تأمین هزینه جدید نیز معلوم شده باشد.
اصل 76
مجلس شوری اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.
اصل 77
عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید بهتصویب مجلس شورای اسلامی برسد.
اصل 78
هرگونه تغییر در خطوط مرزی ممنوع است مگر اصلاحات جزیی با رعایت مصالح کشور، به شرط این که یکطرفه نباشد و به استقلال و تمامیت ارضی کشور لطمه نزند و بهتصویب چهار پنجم مجموع نمایندگان مجلس شورای اسلامی برسد.
اصل 79
برقراری حکومت نظامی ممنوع است. در حالت جنگ و شرایط اضطراری نظیر آن، دولت حق دارد با تصویب مجلس شورای اسلامی موقتاً محدودیتهای ضروری را برقرار نماید، ولی مدت آن به هر حال نمیتواند بیش از سی روز باشد و در صورتی که ضرورت همچنان باقی باشد دولت موظف است مجدداً از مجلس کسب مجوز کند.
اصل 80
گرفتن و دادن وام یا کمکهای بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت باید با تصویب مجلس شورای اسلامی باشد.
اصل 81
دادن امتیاز تشکیل شرکتها و مؤسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقاً ممنوع است.
اصل 82
استخدام کارشناسان خارجی از طرف دولت ممنوع است مگر در موارد ضرورت با تصویب مجلس شورای اسلامی.
اصل 83
بناها و اموال دولتی که از نفایس ملی باشد قابل انتقال به غیر نیست مگر با تصویب مجلس شورای اسلامی آن هم در صورتی که از نفایس منحصر به فرد نباشد.
اصل 84
هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید.
اصل 85
سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیأتی واگذار کند ولی در موارد ضروری میتواند اختیار وضع بعضی از قوانین را با رعایت اصل هفتاد و دوم به کمیسیونهای داخلی خود تفویض کند، در اینصورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین مینماید بهصورت آزمایشی اجرا میشود و تصویب نهایی آنها با مجلس خواهد بود. همچنین مجلس شورای اسلامی میتواند تصویب دائمی اساسنامه سازمانها، شرکتها، مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت را با رعایت اصل هفتاد و دوم به کمیسیونهای ذیربط واگذار کند و یا اجازه تصویب آنها را به دولت بدهد. در این صورت مصوبات دولت نباید با اصول و احکام مذهب رسمی کشور و یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد، تشخیص این امر به ترتیب مذکور در اصل نود و ششم با شورای نگهبان است. علاوه بر این، مصوبات دولت نباید مخالف قوانین و مقررات عمومی کشور باشد و بهمنظور بررسی و اعلام عدم مغایرت آنها با قوانین مزبور باید ضمن ابلاغ برای اجرا به اطلاع رئیسمجلس شورای اسلامی برسد.7
اصل 86
نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمیتوان آنها را بهسبب نظراتی که در مجلس اظهار کردهاند یا آرائی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود دادهاند تعقیب یا توقیف کرد.
اصل 87
رئیسجمهور برای هیأتوزیران پس از تشکیل و پیش از هر اقدام دیگر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد. در دوران تصدی نیز در مورد مسایل مهم و مورد اختلاف میتواند از مجلس برای هیأتوزیران تقاضای رأی اعتماد کند.8
اصل 88
در هر مورد که حداقل یک چهارم کل نمایندگان مجلس شورای اسلامی از رئیسجمهور و یا هر یک از نمایندگان از وزیر مسئول، درباره یکی از وظایف آنان سؤال کنند، رئیسجمهور یا وزیر موظف است در مجلس حاضر شود و به سوال جواب دهد و این جواب نباید در مورد رئیسجمهور بیش از یک ماه و در مورد وزیر بیش از ده روز به تأخیر افتد مگر با عذر موجه به تشخیص مجلس شورای اسلامی.9
اصل 89
1- نمایندگان مجلس شورای اسلامی میتوانند در مواردی که لازم میدانند هیأتوزیران یا هر یک از وزرا را استیضاح کنند، استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ده نفر از نمایندگان به مجلس تقدیم شود. هیأتوزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و به آن پاسخ گوید و از مجلس رأی اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هیأتوزیران یا وزیر برای پاسخ، نمایندگان مزبور درباره استیضاح خود توضیحات لازم را میدهند و در صورتی که مجلس مقتضی بداند اعلام رأی عدم اعتماد خواهد کرد. اگر مجلس رأی اعتماد نداد هیأتوزیران یا وزیر مورد استیضاح عزل میشود. در هر دو صورت وزرای مورد استیضاح نمیتوانند در هیأتوزیرانی که بلافاصله بعد از آن تشکیل میشود عضویت پیدا کنند.
2- در صورتی که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رئیسجمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رئیسجمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و درخصوص مسایل مطرح شده توضیحات کافی بدهد. در صورتی که پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رئیسجمهور، اکثریت دو سوم کل نمایندگان به عدم کفایت رئیسجمهور رأی دادند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصد و دهم به اطلاع مقام رهبری میرسد.10
اصل 90
هر کس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، میتواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ کافی دهد و در مواردی که شکایت به قوه مجریه و یا قوه قضاییه مربوط است رسیدگی و پاسخ کافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی که مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.
اصل 91
بهمنظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات، مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل می شود:
1 - شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز. انتخاب این عده با مقام رهبری است.
2 - شش نفر حقوقدان، در رشتههای مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رئیس قوه قضائیه به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند و با رأی مجلس انتخاب میگردند.11
اصل 92
اعضای شورای نگهبان برای مدت شش سال انتخاب میشوند ولی در نخستین دوره پس از گذشتن سه سال، نیمی از اعضای هر گروه به قید قرعه تغییر مییابند و اعضای تازهای بهجای آنها انتخاب میشوند.
اصل 93
مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد مگر درمورد تصویب اعتبارنامه نمایندگان و انتخاب شش نفر حقوقدان اعضای شورای نگهبان.
اصل 94
کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدید نظر به مجلس بازگرداند. در غیر این صورت مصوبه قابل اجرا است.
اصل 95
در مواردی که شورای نگهبان مدت ده روز را برای رسیدگی و اظهار نظر نهایی کافی نداند، میتواند از مجلس شورای اسلامی حداکثر برای ده روز دیگر با ذکر دلیل خواستار تمدید وقت شود.
اصل 96
تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلام با اکثریت فقهای شورای نگهبان و تشخیص عدم تعارض آنها با قانون اساسی بر عهده اکثریت همه اعضای شورای نگهبان است.
اصل 97
اعضای شورای نگهبان بهمنظور تسریع در کار میتوانند هنگام مذاکره درباره لایحه یا طرح قانونی در مجلس حاضر شوند و مذاکرات را استماع کنند. اما وقتی طرح یا لایحهای فوری در دستور کار مجلس قرار گیرد، اعضای شورای نگهبان باید در مجلس حاضر شوند و نظر خود را اظهار نمایند.
اصل 98
تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام میشود.
اصل 99
شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی را برعهده دارد.12
اصل 100
برای پیشبرد سریع برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت میگیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب میکنند. شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد قانون معین میکند.
اصل 101
بهمنظور جلوگیری از تبعیض و جلب همکاری در تهیه برنامههای عمرانی و رفاهی استانها و نظارت بر اجرای هماهنگ آنها، شورایعالی استانها مرکب از نمایندگان شوراهای استانها تشکیل میشود. نحوه تشکیل و وظایف این شورا را قانون معین میکند.
اصل 102
شورایعالی استانها حق دارد در حدود وظایف خود طرحهایی تهیه و مستقیماً یا از طریق دولت به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد کند. این طرحها باید در مجلس مورد بررسی قرار گیرد.
اصل 103
استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوری که از طرف دولت تعیین میشوند در حدود اختیارات شوراها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند.
اصل 104
بهمنظور تأمین قسط اسلامی و همکاری در تهیه برنامهها و ایجاد هماهنگی در پیشرفت امور در واحدهای تولیدی، صنعتی و کشاورزی، شوراهایی مرکب از نمایندگان کارگران و دهقانان و دیگر کارکنان و مدیران، و در واحدهای آموزشی، اداری، خدماتی و مانند اینها شوراهایی مرکب از نمایندگان اعضا این واحدها تشکیل میشود. چگونگی تشکیل این شوراها و حدود وظایف و اختیارات آنها را قانون معین میکند.
اصل 105
تصمیمات شوراها نباید مخالف موازین اسلام و قوانین کشور باشد.
اصل 106
انحلال شوراها جز در صورت انحراف از وظایف قانونی ممکن نیست. مرجع تشخیص انحراف و ترتیب انحلال شوراها و طرز تشکیل مجدد آنها را قانون معین میکند. شورا در صورت اعتراض به انحلال حق دارد به دادگاه صالح شکایت کند و دادگاه موظف است خارج از نوبت به آن رسیدگی کند.
اصل 107
پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتالله العظمی امام خمینی «قدس سره الشریف» که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر بهعهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقها واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت میکنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسایل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب میکنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی مینمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیتهای ناشی از آن را برعهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.13
اصل 108
قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آئیننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید بهوسیله فقها اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس هر گونه تغییر و تجدیدنظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است. 14
اصل 109
شرایط و صفات رهبر:
1- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
3- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری. در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قویتر باشد مقدم است.15
اصل 110
وظایف و اختیارات رهبر:
1- تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
3- فرمان همه پرسی.
4- فرماندهی کل نیروهای مسلح.
5- اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها.
6- نصب و عزل و قبول استعفاء:
الف- فقهای شورای نگهبان.
ب- عالیترین مقام قوه قضائیه.
ج- رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
د- رئیس ستاد مشترک.
هـ- فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
و- فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
7- حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
8- حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
9- امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم.
صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تایید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
10- عزل رئیسجمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوانعالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
11- عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه.
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.16
اصل 111
هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود. یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر بهعهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم میباشد. در صورت فوت یا کنارهگیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند، در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند. تا هنگام معرفی رهبر، شورایی مرکب از رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه و یکی از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه وظایف رهبری را بهطور موقت بهعهده میگیرد و چنانچه در این مدت یکی از آنان به هر دلیل نتواند انجام وظیفه نماید، فرد دیگری به انتخاب مجمع، با حفظ اکثریت فقها، در شورا بهجای وی منصوب میگردد. این شورا درخصوص وظایف بندهای 1 و 3 و 5 و 10 و قسمت های (د) و (هـ) و (و) بند 6 اصل یکصد و دهم، پس از تصویب سه چهارم اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام میکند. هرگاه رهبر بر اثر بیماری یا حادثه دیگری موقتاً از انجام وظایف رهبری ناتوان شود، در این مدت شورای مذکور در این اصل وظایف او را عهدهدار خواهد بود.17
اصل 112
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع میدهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است به دستور رهبری تشکیل میشود. اعضاء ثابت و متغیر این مجمع را مقام رهبری تعیین مینماید. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضاء تهیه و تصویب و به تأیید مقام رهبری خواهد رسید.18
اصل 113
پس از مقام رهبری رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، برعهده دارد.19
اصل 114
رئیسجمهور برای مدت چهار سال با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و انتخاب مجدد او بهصورت متوالی تنها برای یک دوره بلامانع است.
اصل 115
رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
اصل 116
نامزدهای ریاست جمهوری باید قبل از شروع انتخابات آمادگی خود را رسماً اعلام کنند. نحوه برگزاری انتخاب رئیسجمهوری را قانون معین میکند.
اصل 117
رئیسجمهور با اکثریت مطلق آراء شرکتکنندگان انتخاب میشود، ولی هرگاه در دور نخست هیچیک از نامزدها چنین اکثریتی بدست نیاورد، روز جمعه هفته بعد برای بار دوم رأی گرفته میشود. در دور دوم تنها دو نفر از نامزدها که در دور نخست آراء بیشتری داشتهاند شرکت میکنند، ولی اگر بعضی از نامزدهای دارنده آراء بیشتر، از شرکت در انتخابات منصرف شوند، از میان بقیه، دو نفر که در دور نخست بیش از دیگران رأی داشتهاند برای انتخاب مجدد معرفی میشوند.
اصل 118
مسئولیت نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری طبق اصل نود و نهم برعهده شورای نگهبان است ولی قبل از تشکیل نخستین شورای نگهبان بر عهده انجمن نظارتی است که قانون تعیین میکند.
اصل 119
انتخاب رئیسجمهور جدید باید حداقل یک ماه پیش از پایان دوره ریاست جمهوری قبلی انجام شده باشد و در فاصله انتخاب رئیسجمهور جدید و پایان دوره ریاست جمهوری سابق، رئیسجمهور پیشین وظایف رئیسجمهوری را انجام میدهد.
اصل 120
هر گاه در فاصله ده روز پیش از رأیگیری یکی از نامزدهایی که صلاحیت او طبق این قانون احراز شده فوت کند، انتخابات به مدت دو هفته به تأخیر میافتد. اگر در فاصله دور نخست و دور دوم نیز یکی از دو نفر حایز اکثریت دور نخست فوت کند، مهلت انتخابات برای دو هفته تمدید میشود.
اصل 121
رئیسجمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسهای که با حضور رئیس قوه قضائیه و اعضای شورای نگهبان تشکیل میشود بهترتیب زیر سوگند یاد میکند و سوگندنامه را امضا مینماید. بسمالله الرحمن الرحیم «من به عنوان رئیسجمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد میکنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفتهام بهکار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام قدرتی را که ملت بهعنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.»20
اصل 122
رئیسجمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و یا قوانین عادی بهعهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است.21
اصل 123
رئیسجمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجه همهپرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی امضا کند و برای اجرا در اختیار مسئولان بگذارد.
اصل 124
رئیسجمهور میتواند برای انجام وظایف قانونی خود معاونانی داشته باشد. معاون اول رئیسجمهور با موافقت وی اداره هیأتوزیران و مسئولیت هماهنگی سایر معاونتها را به عهده خواهد داشت.22
اصل 125
امضاء عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و همچنین امضاء پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیسجمهور یا نماینده قانونی او است.
اصل 126
رئیسجمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً برعهده دارد و میتواند اداره آنها را بهعهده دیگری بگذارد.23
اصل 127
رئیسجمهور میتواند در موارد خاص، بر حسب ضرورت با تصویب هیأتوزیران نماینده، یا نمایندگان ویژه با اختیارات مشخص تعیین نماید. در این موارد تصمیمات نماینده یا نمایندگان مذکور در حکم تصمیمات رئیسجمهور و هیأتوزیران خواهد بود.24
اصل 128
سفیران به پیشنهاد وزیر امور خارجه و تصویب رئیسجمهور تعیین میشوند. رئیسجمهور استوارنامه سفیران را امضا میکند و استوارنامه سفیران کشورهای دیگر را میپذیرد.25
اصل 129
اعطای نشانهای دولتی با رئیسجمهور است.
اصل 130
رئیسجمهور استعفای خود را به رهبر تقدیم میکند و تا زمانی که استعفای او پذیرفته نشده است به انجام وظایف خود ادامه میدهد.26
اصل 131
در صورت فوت، عزل، استعفا، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رئیسجمهور و یا درموردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته و رئیسجمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده و یا امور دیگری از این قبیل، معاون اول رئیسجمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیتهای وی را بر عهده میگیرد و شورایی متشکل از رئیسمجلس و رئیس قوه قضائیه و معاون اول رئیسجمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت پنجاه روز رئیسجمهور جدید انتخاب شود، در صورت فوت معاون اول و یا امور دیگری که مانع انجام وظایف وی گردد و نیز در صورتی که رئیسجمهور معاون اول نداشته باشد مقام رهبری فرد دیگری را بهجای او منصوب میکند.27
اصل 132
در مدتی که اختیارات و مسئولیتهای رئیسجمهور برعهده معاون اول یا فرد دیگری است که بهموجب اصل یکصد و سی و یکم منصوب میگردد، وزرا را نمیتوان استیضاح کرد یا به آنان رأی عدم اعتماد داد و نیز نمیتوان برای تجدید نظر در قانون اساسی و یا امر همه پرسی اقدام نمود.28
اصل 133
وزرا توسط رئیسجمهور تعیین و برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی میشوند با تغییر مجلس، گرفتن رأی اعتماد جدید برای وزرا لازم نیست. تعداد وزیران و حدود اختیارات هر یک از آنان را قانون معین میکند.29
اصل 134
ریاست هیاتوزیران با رئیسجمهور است که بر کار وزیران نظارت دارد و با اتخاذ تدابیر لازم به هماهنگ ساختن تصمیمهای وزیران و هیأتدولت میپردازد و با همکاری وزیران، برنامه و خط مشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا میکند. در موارد اختلاف نظر و یا تداخل در وظایف قانونی دستگاههای دولتی درصورتی که نیاز به تفسیر یا تغییر قانون نداشته باشد، تصمیم هیأتوزیران که به پیشنهاد رئیسجمهور اتخاذ میشود لازمالاجرا است. رئیسجمهور در برابر مجلس مسئول اقدامات هیأتوزیران است.30
اصل 135
وزرا تا زمانی که عزل نشدهاند و یا بر اثر استیضاح یا درخواست رأی اعتماد، مجلس به آنها رأی عدم اعتماد نداده است در سمت خود باقی میمانند. استعفای هیأتوزیران یا هر یک از آنان به رئیسجمهور تسلیم میشود و هیأتوزیران تا تعیین دولت جدید به وظایف خود ادامه خواهند داد. رئیسجمهور میتواند برای وزارتخانههایی که وزیر ندارند حداکثر برای مدت سه ماه سرپرست تعیین نماید.31
اصل 136
رئیسجمهور میتواند وزرا را عزل کند و در این صورت باید برای وزیر یا وزیران جدید از مجلس رأی اعتماد بگیرد، و در صورتی که پس از ابراز اعتماد مجلس به دولت نیمی از هیأتوزیران تغییر نماید باید مجدداً از مجلس شورای اسلامی برای هیأتوزیران تقاضای رأی اعتماد کند32
اصل 137
هر یک از وزیران مسئول وظایف خاص خویش در برابر رئیسجمهور و مجلس است و در اموری که بهتصویب هیأتوزیران میرسد مسئول اعمال دیگران نیز هست.33
اصل 138
علاوه بر مواردی که هیأتوزیران یا وزیری مأمور تدوین آئیننامههای اجرایی قوانین میشود، هیأتوزیران حق دارد برای انجام وظایف اداری و تأمین اجرای قوانین و تنظیم سازمانهای اداری به وضع تصویبنامه و آئیننامه بپردازد. هر یک از وزیران نیز در حدود وظایف خویش و مصوبات هیأتوزیران حق وضع آئیننامه و صدور بخشنامه را دارد ولی مفاد این مقررات نباید با متن و روح قوانین مخالف باشد. دولت میتواند تصویب برخی از امور مربوط به وظایف خود را به کمیسیونهای متشکل از چند وزیر واگذار نماید. مصوبات این کمیسیونها در محدوده قوانین پس از تأیید رئیسجمهور لازمالاجراء است. تصویبنامهها و آئیننامههای دولت و مصوبات کمیسیونهای مذکور در این اصل، ضمن ابلاغ برای اجراء به اطلاع رئیسمجلس شورای اسلامی میرسد تا در صورتی که آنها را بر خلاف قوانین بیابد با ذکر دلیل برای تجدیدنظر به هیأتوزیران بفرستند.34
اصل 139
صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد، موکول بهتصویب هیأتوزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد. در مواردی که طرف دعوی خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید بهتصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین میکند.
اصل 140
رسیدگی به اتهام رئیسجمهور و معاونان او و وزیران در مورد جرایم عادی با اطلاع مجلس شورای اسلامی در دادگاههای عمومی دادگستری انجام میشود.35
اصل 141
رئیسجمهور، معاونان رئیسجمهور، وزیران و کارمندان دولت نمیتوانند بیش از یک شغل دولتی داشته باشند و داشتن هر نوع شغل دیگر در مؤسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آن متعلق به دولت یا مؤسسات عمومی است و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و وکالت دادگستری و مشاوره حقوقی و نیز ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیأتمدیره انواع مختلف شرکتهای خصوصی، جز شرکتهای تعاونی ادارات و مؤسسات برای آنان ممنوع است. سمتهای آموزشی در دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی از این حکم مستثنی است.36
اصل 142
دارایی رهبر، رئیسجمهور، معاونان رئیسجمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رئیس قوه قضائیه رسیدگی میشود که بر خلاف حق، افزایش نیافته باشد.37
اصل 143
ارتش جمهوری اسلامی ایران پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را بر عهده دارد.
اصل 144
ارتش جمهوری اسلامی ایران باید ارتشی اسلامی باشد که ارتشی مکتبی و مردمی است و باید افرادی شایسته را به خدمت بپذیرد که به اهداف انقلاب اسلامی مؤمن و در راه تحقق آن فداکار باشند.
اصل 145
هیچ فرد خارجی به عضویت در ارتش و نیروهای انتظامی کشور پذیرفته نمیشود.
اصل 146
استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند بهعنوان استفادههای صلحآمیز باشد ممنوع است.
اصل 147
دولت باید در زمان صلح از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی، با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند در حدی که به آمادگی رزمی ارتش آسیبی وارد نیاید.
اصل 148
هر نوع بهرهبرداری شخصی از وسایل و امکانات ارتش و استفاده شخصی از افراد آنها بهصورت گماشته، راننده شخصی و نظایر اینها ممنوع است.
اصل 149
ترفیع درجه نظامیان و سلب آن بهموجب قانون است.
اصل 150
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها بهوسیله قانون تعیین میشود.
اصل 151
به حکم آیه کریمه «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم» دولت موظف است برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید، بهطوری که همه افراد همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند، ولی داشتن اسلحه باید با اجازه مقامات رسمی باشد.
اصل 152
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.
اصل 153
هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.
اصل 154
جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.
اصل 155
دولت جمهوری اسلامی ایران میتواند به کسانی که پناهندگی سیاسی بخواهند پناه دهد مگر اینکه بر طبق قوانین ایران خائن و تبهکار شناخته شوند.
اصل 156
قوه قضائیه قوهای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهدهدار وظایف زیر است:
1- رسیدگی و صدور حکم درمورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین میکند.
2- احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.
3- نظارت بر حسن اجرای قوانین.
4- کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.
5- اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.
اصل 157
بهمنظور انجام مسئولیتهای قوه قضائیه در کلیه امور قضائی و اداری و اجرائی مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضائی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رئیس قوه قضائیه تعیین مینماید که عالیترین مقام قوه قضائیه است.38
اصل 158
وظایف رئیس قوه قضائیه بهشرح زیر است:
1- ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری بهتناسب مسئولیتهای اصل یکصد و پنجاه و ششم.
2- تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی.
3- استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری، طبق قانون.39
اصل 159
مرجع رسمی تظلمات و شکایات، دادگستری است. تشکیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است.
اصل 160
وزیر دادگستری مسئولیت کلیه مسایل مربوط به روابط قوه قضائیه با قوه مجریه و قوه مقننه را برعهده دارد و از میان کسانی که رئیس قوه قضائیه به رئیسجمهور پیشنهاد میکند انتخاب میگردد. رئیس قوه قضائیه میتواند اختیارات تام مالی و اداری و نیز اختیارات استخدامی غیر قضات را به وزیر دادگستری تفویض کند. در این صورت وزیر دادگستری دارای همان اختیارات و وظایفی خواهد بود که در قوانین برای وزراء بهعنوان عالیترین مقام اجرایی پیشبینی میشود.40
اصل 161
دیوانعالی کشور بهمنظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضائی و انجام مسئولیتهایی که طبق قانون به آن محول میشود بر اساس ضوابطی که رئیس قوه قضائیه تعیین میکند تشکیل میگردد.41
اصل 162
رئیس دیوانعالی کشور و دادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضائی باشند و رئیس قوه قضائیه با مشورت قضات دیوانعالی کشور آنها را برای مدت پنج سال به این سمت منصوب میکند.42
اصل 163
صفات و شرایط قاضی طبق موازین فقهی بهوسیله قانون معین میشود.
اصل 164
قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است بهطور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیس قوه قضائیه پس از مشورت با رئیس دیوانعالی کشور و دادستان کل. نقل و انتقال دورهای قضات برطبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد.43
اصل 165
محاکمات، علنی انجام میشود و حضور افراد بلامانع است مگر آن که به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد.
اصل 166
احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است.
اصل 167
قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.
اصل 168
رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند.
اصل 169
هیچ فعلی یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمیشود.
اصل 170
قضات دادگاهها مکلفند از اجرای تصویبنامهها و آئیننامههای دولتی که مخالف با قوانین و مقررات اسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه است خودداری کنند و هرکس میتواند ابطال اینگونه مقررات را از دیوان عدالت اداری تقاضا کند.
اصل 171
هر گاه در اثر تفسیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت بهوسیله دولت جبران میشود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت میگردد.
اصل 172
برای رسیدگی به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی یا انتظامی اعضای ارتش، ژاندارمری، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل میگردد، ولی به جرائم عمومی آنان یا جرائمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شوند در محاکم عمومی رسیدگی میشود. دادستانی و دادگاههای نظامی، بخشی از قوه قضائیه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند.
اصل 173
بهمنظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها با آئیننامههای دولتی و احقاق حقوق آنها، دیوانی بهنام «دیوان عدالت اداری» زیر نظر رئیس قوه قضائیه تأسیس میگردد. حدود اختیارات و نحوه عمل این دیوان را قانون تعیین میکند.44
اصل 174
براساس حق نظارت قوه قضائیه نسبت به حسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در دستگاههای اداری سازمانی به نام «سازمان بازرسی کل کشور» زیرنظر رئیس قوه قضائیه تشکیل میگردد. حدود اختیارات و وظایف این سازمان را قانون تعیین میکند.45
اصل 175
در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد. نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی (هرکدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت. خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین میکند.46
اصل 176
بهمنظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی «شورایعالی امنیت ملی» به ریاست رئیسجمهور، با وظایف زیر تشکیل میگردد:
1- تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیینشده از طرف مقام رهبری.
2- هماهنگ نمودن فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی - امنیتی.
3- بهره گیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی.
اعضای شورا عبارتند از:
- روسای قوای سه گانه
- رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح
- مسئول امور برنامه و بودجه
- دو نماینده به انتخاب مقام رهبری
- وزرای امور خارجه، کشور، اطلاعات
- حسب مورد وزیر مربوط و عالیترین مقام ارتش و سپاه
شورایعالی امنیت ملی بهتناسب وظایف خود شوراهای فرعی از قبیل شورای دفاع و شورای امنیت کشور تشکیل میدهد. ریاست هر یک از شوراهای فرعی با رئیسجمهور یا یکی از اعضای شورایعالی است که از طرف رئیسجمهور تعیین میشود. حدود اختیارات و وظایف شوراهای فرعی را قانون معین میکند و تشکیلات آنها بهتصویب شورایعالی میرسد. مصوبات شورایعالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجراست.
اصل 177
بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در موارد ضروری بهترتیب زیر انجام میگیرد. مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حکمی خطاب به رئیسجمهور موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی با ترکیب زیر پیشنهاد مینماید:
1- اعضای شورای نگهبان.
2- روسای قوای سهگانه.
3- اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام.
4- پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری.
5- ده نفر به انتخاب مقام رهبری.
6- سه نفر از هیأتوزیران.
7- سه نفر از قوه قضائیه.
8- ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی.
9- سه نفر از دانشگاهیان.
شیوه کار و کیفیت انتخاب و شرایط آن را قانون معین میکند. مصوبات شورا پس از تأیید و امضای مقام رهبری باید از طریق مراجعه به آراء عمومی بهتصویب اکثریت مطلق شرکتکنندگان در همهپرسی برسد. رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد همهپرسی «بازنگری در قانون اساسی» لازم نیست. محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است.
1- اصل سابق: اصل پنجم - در زمان غیبت حضرت ولی عصر، عجلالله تعالی فرجه، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و درصورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.
2- اصل سابق : اصل پنجاه و هفتم - قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت امر و امامت امت، بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند و ارتباط میان آنها بهوسیله رئیسجمهور برقرار میگردد.
3- اصل سابق: اصل شصتم - اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیسجمهور و نخست وزیر و وزرا است.
4- اصل سابق: اصل شصت و چهارم - عده نمایندگان مجلس شورای اسلامی دویست و هفتاد نفر است و پس از هر ده سال در صورت زیاد شدن جمعیت کشور در هر حوزه انتخابی به نسبت هر یکصد و پنجاه هزار نفر یک نماینده اضافه میشود. زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعا یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب میکنند و درصورت افزایش جمعیت هر یک از اقلیتها پس از هر ده سال به ازای هر یکصد و پنجاه هزار نفر اضافی یک نماینده اضافی خواهند داشت مقررات مربوط به انتخابات را قانون معین میکند.
5- اصل سابق : اصل شصت و نهم - مذاکرات مجلس شورای ملی باید علنی باشد و گزارش کامل آن از طریق رادیو و روزنامه رسمی برای اطلاع عموم منتشر شود. در شرایط اضطراری درصورتی که رعایت امنیت کشور ایجاب کند، به تقاضای نخستوزیر یا یکی از وزرا یا ده نفر از نمایندگان جلسه غیرعلنی تشکیل میشود. مصوبات جلسه غیرعلنی درصورتی معتبر است که با حضور شورای نگهبان به تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان برسد. گزارش و مصوبات این جلسات باید پس از برطرف شدن شرایط اضطراری برای اطلاع عموم منتشر گردد.
6- اصل سابق: اصل هفتادم - رئیسجمهور، نخست وزیر و وزیران به اجتماع یا به انفراد حق شرکت در جلسات علنی مجلس را دارند و میتوانند مشاوران خود را همراه داشته باشند و درصورتی که نمایندگان لازم بدانند، رییس جمهور و نخست وزیر و وزرا مکلف به حضورند و هر گاه تقاضا کنند مطالبشان استماع میشود. دعوت رئیسجمهور به مجلس باید بهتصویب اکثریت برسد.
7- اصل سابق: اصل هشتاد و پنجم - سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیاتی واگذار کند، ولی در موارد ضروری میتواند اختیار وضع بعضی از قوانین را با رعایت اصل هفتاد و دوم به کمیسیونهای داخلی خود تفویض کند، در این صورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین مینماید به صورت آزمایشی اجرا میشود و تصویب نهایی آنها با مجلس خواهد بود.
8- اصل سابق: اصل هشتاد و هفتم - هیأتوزیران پس از تشکیل و معرفی و پیش از هر اقدام دیگر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد. در دوران تصدی نیز در مورد مسائل مهم و مورد اختلاف میتواند از مجلس تقاضای رأی اعتماد کند.
9- اصل سابق: اصل هشتاد و هشتم - در هر مورد که نمایندهای از وزیر مسئول درباره یکی از وظایف او سؤال کند آن وزیر موظف است در مجلس حاضر شود و به سؤال جواب دهد و این جواب نباید بیش از ده روز به تأخیر افتد مگر با عذر موجه به تشخیص مجلس شورای اسلامی.
10- اصل سابق: اصل هشتاد و نهم - نمایندگان مجلس میتوانند در مواردی که لازم میدانند هیأتوزیران یا هر یک از وزرا را استیضاح کنند. استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ده نفر از نمایندگان به مجلس تقدیم شود. هیأتوزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و به آن پاسخ گوید و از مجلس رأی اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هیأتوزیران یا وزیر برای پاسخ نمایندگان مزبور درباره استیضاح خود توضیحات لازم را میدهند و در صورتی که مجلس مقتضی بداند اعلام رأی عدم اعتماد خواهد کرد. اگر مجلس رأی اعتماد نداد هیأتوزیران یا وزیر مورد استیضاح عزل میشود. در هر دو صورت نخستوزیر یا وزرای مورد استیضاح نمیتوانند در هیأتوزیرانی که بلافاصله بعد از آن تشکیل میشود عضویت پیدا کنند.
11- اصل سابق: اصل نود و یکم - بهمنظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل می شود: 1 - شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز. انتخاب این عده با رهبر یا شورای رهبری است. 2 - شش نفر حقوقدان، در رشتههای مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که بهوسیله شورایعالی قضایی به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند و با رأی مجلس انتخاب میگردند.
12- اصل سابق: اصل نود و نهم - شورای نگهبان نظارت بر انتخاب رئیسجمهور، انتخابات مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد.
13- اصل سابق: اصل یکصد و هفتم - هر گاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم این قانون از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شده باشد، همانگونه که در مورد مرجع عالیقدر تقلید و رهبر انقلاب آیتالله العظمی امام خمینی چنین شده است، این رهبر، ولایت امر و همه مسئولیتهای ناشی از آن را بر عهده دارد، در غیر این صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت میکنند، هرگاه یک مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند او را بهعنوان رهبر به مردم معرفی مینمایند، وگرنه سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را بهعنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی میکنند.
14- اصل سابق: اصل یکصد و هشتم - قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آئیننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید بهوسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس هرگونه تغییر و تجدید نظر در این قانون در صلاحیت مجلس خبرگان است.
15- اصل سابق: اصل یکصد و نهم - شرایط و صفات رهبر یا اعضاء شورای رهبری: 1 - صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت. 2 - بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کافی برای رهبری.
16- اصل سابق: اصل یکصد و دهم - وظایف و اختیارات رهبری: 1- تعیین فقهای شورای نگهبان. 2- نصب عالیترین مقام قضایی کشور. 3- فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیب زیر: الف - نصب و عزل رییس ستاد مشترک. ب - نصب و عزل فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. ج - تشکیل شورایعالی دفاع ملی، مرکب از هفت نفر از اعضای زیر: - رییس جمهور، - نخست وزیر، - وزیر دفاع، - رییس ستاد مشترک، - فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، - دو مشاور به تعیین رهبر. د - تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه بهپیشنهاد شورایعالی دفاع. هـ - اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها به پیشنهاد شورایعالی دفاع. 4 - امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم. صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون می آید باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد. 5 - عزل رئیسجمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور، پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی او. 6 - عفو یا تخفیف مجازات محکومین، در حدود موازین اسلامی، پس از پیشنهاد دیوانعالی کشور.
17- اصل سابق: اصل یکصد و یازدهم - هرگاه رهبر یا یکی از اعضاء شورای رهبری از انجام وظایف قانونی رهبری ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصل یکصد و نهم گردد از مقام خود بر کنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم است. مقررات تشکیل خبرگان برای رسیدگی و عمل به این اصل در اولین اجلاسیه خبرگان تعیین میشود.
18- اصل سابق: اصل یکصد و دوازدهم - رهبر یا اعضاء شورای رهبری در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی هستند.
19- اصل سابق: اصل یکصد و سیزدهم - پس از مقام رهبری رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، برعهده دارد.
20- اصل سابق: اصل یکصد و بیست و یکم - رئیسجمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسهای که با حضور رئیسدیوانعالی کشور و اعضاء شورای نگهبان قانون اساسی تشکیل میشود بهترتیب زیر سوگند یاد میکند و سوگندنامه را امضاء مینماید. بسمالله الرحمن الرحیم «من بهعنوان رئیسجمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد میکنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفتهام بهکار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام قدرتی را که ملت بهعنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.»
21- اصل سابق: اصل یکصد و بیست و دوم - رئیسجمهور در حدود اختیارات و وظایف خویش در برابر ملت مسئول است، نحوه رسیدگی به تخلف از این مسئولیت را قانون معین میکند.
22- اصل سابق: اصل یکصد و بیست و چهارم - رئیسجمهور فردی را برای نخستوزیری نامزد میکند و پس از کسب رأی تمایل از مجلس شورای ملی حکم نخستوزیری برای او صادر مینماید.
23- اصل سابق: اصل یکصد و بیست و ششم - تصویبنامهها و آییننامههای دولت پس از تصویب هیأتوزیران به اطلاع رئیسجمهور میرسد و در صورتی که آنها را بر خلاف قوانین بیابد با ذکر دلیل برای تجدید نظر به هیات وزیران میفرستند.
24- اصل سابق: اصل یکصد و بیست و هفتم - هر گاه رئیسجمهور لازم بداند جلسه هیأتوزیران در حضور او به ریاست وی تشکیل میشود.
25- اصل سابق: اصل یکصد و بیست و هشتم - رئیسجمهور استوارنامه سفیران را امضاء میکند و استوارنامه سفیران کشورهای دیگر را میپذیرد.
26- اصل سابق: اصل یکصد و سیام - در هنگام غیبت یا بیماری رئیسجمهور شورایی بهنام شورای موقت ریاست جمهوری مرکب از نخستوزیر، رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس دیوانعالی کشور وظایف او را انجام میدهد، مشروط بر این که عذر رئیسجمهور بیش از دو ماه ادامه نیابد و نیز درمورد عزل رئیسجمهور یا در مواردی که مدت ریاست جمهوری سابق پایان یافته و رئیسجمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده، وظایف ریاست جمهوری برعهده این شوری است.
27- اصل سابق: اصل یکصد و سی و یکم - در صورت فوت، کنارگیری یا بیماری بیش از دو ماه و عزل رئیسجمهور، یا موجبات دیگری از این گونه، شورای موقت ریاست جمهوری موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف پنجاه روز رئیسجمهور جدید انتخاب شود و در این مدت وظایف و اختیارات ریاست جمهوری را جز در امر همه پرسی بر عهده دارد.
28- اصل سابق: اصل یکصد و سی و دوم - در مدتی که وظایف رئیسجمهور برعهده شورای موقت ریاست جمهوری است دولت را نمیتوان استیضاح کرد یا به آن رأی عدم اعتماد داد و نیز نمیتوان برای تجدید نظر در قانون اساسی اقدام نمود.
29- اصل سابق: اصل یکصد و سی و سوم - وزرا به پیشنهاد نخستوزیر و تصویب رئیسجمهور معین و برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی میشوند. تعداد وزیران و حدود اختیارات هر یک از آنان را قانون معین میکند.
30- اصل سابق: اصل یکصد و سی و چهارم - ریاست هیأتوزیران با نخستوزیر است که بر کار وزیران نظارت دارد و با اتخاذ تدابیر لازم به هماهنگ ساختن تصمیمهای دولت میپردازد و با همکاری وزیران، برنامه و خط مشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا میکند. نخستوزیر در برابر مجلس مسئول اقدامات هیأتوزیران است.
31- اصل سابق: اصل یکصد و سی و پنجم - نخست وزیر تا زمانی که مورد اعتماد مجلس است در سمت خود باقی میماند استعفای دولت به رئیسجمهور تسلیم میشود و تا تعیین دولت جدید نخستوزیر به وظایف خود ادامه میدهد.
32- اصل سابق: اصل یکصد و سی و ششم - هرگاه نخستوزیر بخواهد وزیری را عزل کند و وزیر دیگری را بهجای او برگزیند، باید این عزل و نصب با تصویب رئیسجمهور باشد و برای وزیر جدید از مجلس رأی اعتماد بگیرد و درصورتی که پس از ابراز اعتماد مجلس به دولت، نیمی از اعضاء هیأتوزیران تغییر نماید دولت باید مجدداً از مجلس تقاضای رأی اعتماد کند.
33- اصل سابق: اصل یکصد و سی و هفتم - هر یک از وزیران، مسئول وظایف خاص خویش در برابر مجلس است، ولی در اموری که بهتصویب هیأتوزیران میرسد مسئول اعمال دیگران نیز هست.
34- اصل سابق: اصل یکصد و سی و هشتم - علاوه بر مواردی که هیأتوزیران یا وزیری مأمور تدوین آییننامههای اجرایی قوانین میشود هیأتوزیران حق دارد برای انجام وظایف اداری و تأمین اجرای قوانین و تنظیم سازمانهای اداری به وضع تصویبنامه و آئیننامه بپردازد. هر یک از وزیران نیز در حدود وظایف خویش و مصوبات هیأتوزیران حق وضع آئیننامه و صدور بخشنامه را دارد، ولی مفاد این مقررات نباید با متن و روح قوانین مخالف باشد.
35- اصل سابق: اصل یکصد و چهلم - رسیدگی به اتهام رئیسجمهور و نخستوزیر و وزیران در مورد جرایم عادی با اطلاع مجلس شورای اسلامی در دادگاههای عمومی دادگستری انجام میشود.
36- اصل سابق: اصل یکصد و چهل و یکم - رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیران و کارمندان دولت نمیتوانند بیش از یک شغل دولتی داشته باشند و داشتن هر نوع شغل دیگر در مؤسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آن متعلق به دولت یا مؤسسات عمومی است و نمایندگی مجلس شورای ملی و وکالت دادگستری و مشاوره حقوقی و نیز ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیأتمدیره انواع مختلف شرکتهای خصوصی، جز شرکتهای تعاونی ادارات و مؤسسات برای آنان ممنوع است. سمتهای آموزشی در دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی از این حکم مستثنی است. نخستوزیر میتواند در موارد ضرورت بهطور موقت تصدی برخی از وزارتخانهها را بپذیرد.
37- اصل سابق: اصل یکصد و چهل و دوم - دارایی رهبر یا اعضاء شورای رهبری، رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط دیوانعالی کشور رسیدگی میشود که برخلاف حق افزایش نیافته باشد.
38- اصل سابق: اصل یکصد و پنجاه و هفتم - بهمنظور انجام مسئولیتهای قوه قضائیه شورایی به نام شورایعالی قضائی تشکیل میگردد که بالاترین مقام قوه قضائیه است و وظایف آن بهشرح زیر میباشد: 1 - ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسئولیتهای اصل یکصد و پنجاه و ششم. 2- تهیه لوایح قضائی متناسب با جمهوری اسلامی. 3- استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری، طبق قانون.
39- اصل سابق: اصل یکصد و پنجاه و هشتم - شورایعالی قضائی از پنج عضو تشکیل میشود: 1- رئیس دیوانعالی کشور. 2- دادستان کل کشور. 3- سه نفر قاضی مجتهد و عادل به انتخاب قضات کشور. اعضای این شورا برای مدت پنج سال و طبق قانون انتخاب میشوند و انتخاب مجددشان بلامانع است. شرایط انتخابشونده و انتخابکننده را قانون معین میکند.
40- اصل سابق: اصل یکصد و شصتم - وزیر دادگستری مسئولیت کلیه مسایل مربوط به روابط قوه قضائیه با قوه مجریه و قوه مقننه را برعهده دارد و از میان کسانی که شورایعالی قضائی به نخستوزیر پیشنهاد میکند انتخاب میگردد.
41- اصل سابق: اصل یکصد و شصت و یکم - دیوانعالی کشور بهمنظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضائی و انجام مسئولیتهایی که طبق قانون به آن محول میشود براساس ضوابطی که شورایعالی قضائی تعیین میکند تشکیل میگردد.
42- اصل سابق: اصل یکصد و شصت و دوم - رئیس دیوانعالی کشور و دادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضائی باشند و رهبری با مشورت قضات دیوان عالی کشور آنها را برای مدت پنج سال به این سمت منصوب میکنند.
43- اصل سابق: اصل یکصد و شصت و چهارم - قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آنست بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است بهطور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصویب اعضاء شورایعالی قضایی به اتفاق آراء نقل و انتقال دورهای قضات برطبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد.
44- اصل سابق: اصل یکصد و هفتاد و سوم - بهمنظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مامورین یا واحدها یا آئیننامههای دولتی و احقاق حقوق آنها دیوانی بهنام دیوان عدالت اداری زیرنظر شورایعالی قضائی تأسیس میگردد. حدود اختیارات و نحوه عمل این دیوان را قانون تعیین میکند.
45- اصل سابق: اصل یکصد و هفتاد و چهارم - بر اساس حق نظارت قوه قضائیه نسبت به حسن جریان امور و اجرا صحیح قوانین در دستگاههای اداری سازمانی به نام «سازمان بازرسی کل کشور» زیرنظر شورایعالی قضائی تشکیل میگردد. حدود اختیارات و وظایف این سازمان را قانون معین میکند.
46- اصل سابق: اصل یکصد و هفتاد و پنجم - در رسانه های گروهی (رادیو و تلویزیون) آزادی انتشارات و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تأمین شود. این رسانهها زیرنظر مشترک قوای سه گانه قضائیه(شورایعالی قضایی)، مقننه و مجریه اداره خواهد شد. ترتیب آن را قانون معین میکند.
اصل1 1 - اسپانیا کشوری اجتماعی و دموکراتیک مبتنی بر قانون میباشد که برای حفظ ارزشهای والای نظام حقوقی خود، آزادی، عدالت، برابری و پلورالیسم سیاسی را ترویج می نماید. 2 - حاکمیت از آن ملت اسپانیا می باشد و قوای کشور از ملت سرچشمه می گیرند. 3 - رژیم سیاسی کشور اسپانیا پادشاهی پارلمانی می باشد.
اصل2 قانون اساسی بر تجزیه ناپذیری کشور تاکید کرده و معتقد است که وطن مشترک و تقسیم ناپذیری، متعلق به کلیه مردم اسپانیا می باشد. حق خودمختاری ملیتها و مناطق را به رسمیت شناخته و تضمین می نماید.
اصل3 1 - اسپانیولی، زبان رسمی کشور می باشد. همه اسپانیایی ها موظف به یادگیری آن هستند و حق استفاده از آن را دارند. 2 - دیگر زبانهای اسپانیا در جوامع خودمختار مربوط به خود و بر اساس آیین نامه های خود رسمی خواهند بود. 3 - زبان های مختلف اسپانیا میراث فرهنگی محسوب شده و مورد احترام و حراست ویژه قرار خواهند گرفت.
اصل4 پرچم اسپانیا از سه نوار افقی به رنگهای قرمز، زرد، قرمز تشکیل شده به طوری که پهنای رنگ زرد آن دو برابر هر کدام از نوارهای قرمز باشد. 2 - آیین نامه های جوامع خودمختار می توانند برای هر کدام از این جوامع، حق استفاده از پرچم و آرم مخصوص را به رسمیت شناسند. اینگونه پرچم ها در کنار پرچم اسپانیا، در ساختمان های دولتی و مراسم رسمی استفاده خواهند شد.
اصل5 5 - پایتخت کشور شهر مادرید می باشد.
اصل6 6 - احزاب سیاسی مروج پلورالیسم سیاسی هستند. وظیفه آنها انعکاس خواسته های مردمی بوده و ابزار اصلی مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی، محسوب میشوند. ایجاد و آغاز فعالیت احزاب با احترام به قانون اساسی و قوانین مربوطه آزاد است. تشکیلات داخلی و عملکرد احزاب بایستی دموکراتیک باشد.
اصل7 7 - سندیکاهای کارگری و اتحادیه های کارفرمایان وظیفه دفاع از منافع اقتصادی و اجتماعی خود را دارند. ایجاد فعالیت آنها با احترام به قانون اساسی و قوانین مربوطه آزاد است. تشکیلات داخلی و عملکرد آنها بایستی دمکراتیک باشد.
اصل8 1 - نیروهای مسلح از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی تشکیل شده و وظیفه تضمین حاکمیت و استقلال، دفاع از تمامیت ارضی و اجرای قانون اساسی را به عهده دارند. 2 - چگونگی تشکیلات قوای مسلح را با توجه به قانون اساسی، قانون معین خواهد نمود.
اصل9 1 - کلیه شهروندان و مسیولان تابع قانون اساسی و دیگر قوانین هستند. 2 - وظیفه دولت حفظ آزادی و مساوات برای اشخاص و گروه های حقیقی و حقوقی بوده و بایستی شرایط لازم را برای مشارکت کلیه شهروندان در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراهم آورد. 3 - قانون اساسی، اجرای قوانین، مقررات، مجازات، حفظ امنیت قضایی و جلوگیری از استبداد مجریان دولتی را تضمین می نماید.
اصل10 1 - کرامت اشخاص، حقوق غیر قابل نقض آنها، آزادی رشد افراد، احترام به قانون و حقوق دیگران، اساس نظم سیاسی و آرامش اجتماعی را تشکیل می دهند. 2 - مقررات مربوط به حقوق اساسی و آزادی های شناخته شده در قانون اساسی، با توجه به بیانیه حقوق بشر و قراردادها و توافقنامه های بین المللی که به تصویب اسپانیا رسیده است، تفسیر خواهد شد.
اصل11 1 - چگونگی سلب، کسب و حفظ تابعیت اسپانیایی را قانون معین می سازد. 2 - از هیچ اسپانیایی الاصلی نمی توان سلب تابعیت نمود. 3 - دولت می تواند قراردادهای تابعیت مضاعف را با کشورهای آمریکای لاتین و دیگر کشورها امضا نماید. اینگونه کشورها اگر چه تابعیت مضاعف را به رسمیت نشناسند، تابعیت اسپانیایی به اتباع آنها اعطا می شود، بدون آن که تابعیت کشور اصلی خود را از دست بدهند.
اصل12 اتباع اسپانیایی از سن 18 سالگی، صغیر محسوب نخواهند شد.
اصل13 1 - اتباع خارجی در اسثانیا از آزادیهایی که در این قانون و قوانین دیگر آمده است، برخوردار خواهند بود. 2 - تنها اتباع اسپانیا از حقوق شناخته شده در ماده 23 برخوردار خواهند بود. مگر آن که بر اساس قراردادهای دو جانبه، حق شرکت در انتخابات محلی برای خارجیان نیز فراهم شود. 3 - استرداد مجرمین تنها براساس قراردادهای دو جانبه امکانپذیر است. جرایم سیاسی از این ماده قانون مستثنی می گردد، تروریسم جرم سیاسی محسوب نمی شود. 4 - چگونگی اعطای حق پناهندگی به شهروندان دیگر کشورها را قانون معین می سازد.
اصل14 کلیه اسپانیایی ها در برابر قانون یکسان هستند. بدون آن که محل تولد، نژاد، جنس، مذهب، عقاید و دیگر مسایل شخصی و اجتماعی سبب امتیاز و تبعیض گردد.
اصل15 کلیه اشخاص حق زندگی، رشد و تکامل جسمی و روحی خود را دارند. هیچکس را نمی توان تحت شکنجه و یا رفتار غیر انسانی قرار داد. مجازات مرگ به جز در قوانین جزایی نظامی زمان جنگ لغو می شود.
اصل16 1 - آزادی های عقیدتی، مذهبی و تفکرات شخصی و گروهی تا حدودی که نظام اجتماعی نشاخته شده در قانون را به خطر نیندازد، تضمین می گردد. 2 - هیچکس را نمی توان مجبور به اعلام مواضع ایدیولوژیکی، مذهبی و یا اعتقادی خود نمود. 3 - هیچ مذهبی، دین رسمی کشور نمی باشد. نهادهای دولتی بایستی به اعتقادات مذهبی جامعه اسپانیا احترام گذاشته و روابط خود را با کلیسای کاتولیک و دیگر مذاهب حفظ نمایند.
اصل17 1 - آزادی و امنیت حق مسلم اشخاص است. آزادی هیچکس را نمی توان محدود کرد، مگر در مواردی که قانون معین می سازد. 2 - مدت بازداشت موقت نمی تواند بیش از زمان مورد نیاز برای انجام بازپرسیها و یا حداکثر بیش از 72 ساعت باشد. فرد بازداشت شده پس از این مدت یا آزاد شده و یا در اختیار مراجع قضایی قرار می گیرد. 3 - در صورت بازداشت، بایستی بلافاصله به متهم دلایل بازداشت را تفهیم کرد. متهم را نمی توان مجبور به اقرار نمود. حق حضور وکیل در دستگاه های قضایی و انتظامی بر اساس قانون تضمین خواهد شد.
اصل18 1 - حیثیت، حریم شخصی و خانوادگی و وجهه اشخاص، تضمین می شود. 2 - مسکن اشخاص از تعرض مصون است. ورود و بازرسی محل سکونت بدون اجازه صاحب ملک یا حکم قضایی، ممنوع است. 3 - محرمانه بودن کلیه وسایل ارتباطی بالاخص نامه ها، تلگراف ها و تلفن ها تضمین می شود، مگر به حکم قضایی. 4 - قانون حدود استفاده از اطلاعات را برای تضمین حیثیت و حریم های شخصی و خانوادگی شهروندان، مشخص می سازد.
اصل19 ملت اسپانیا حق انتخاب محل اقامت و تردد آزادانه در سرزمین اسپانیا را دارد. همچنین حق ورود و خروج از کشور را دارد، مگر آن که آن را قانون محدود سازد. دلایل سیاسی یا ایدیولوژیکی نمی تواند محدودکننده قانون مذکور باشد.
اصل20 حقوق ذیل شناخته و تضمین می شود: الف ) آزادی بیان و عقاید از طریق سخنرانی، نوشتار و یا هرگونه وسایل ارتباطی دیگر. ب ) آزادی ایجاد و خلق آثار ادبی، هنری، علمی و فنی. ج ) آزادی انتصاب معلم، مربی و ... د ) آزادی دریافت اطلاعات از هر گونه وسایل ارتباطی. قانون حدود کسب اطلاعات مذکور را برای حفظ حریم های شخصی و اسرار حرف های معین می سازد. 2 - اجرای آزادی های ذکر شده را نمی توان از طریق سانسور محدود نمود. 3 - قانون، نوع تشکیلات و نحوه کنترل پارلمانی رسانه های عمومی دولتی را تعیین کرده به نحوی که گروههای سیاسی و اجتماعی مختلف اداره آنها را به عهده گرفته و به پلورالیسم اجتماعی و اختلافات زبانی موجود در اسپانیا احترام گذارده شود. 4 - آزادیهای ذکر شده در این قانون و قوانین دیگر تنها برای حفظ حیثیت، حریم، وجهه اشخاص و حفاظت از جوانان و کودکان محدود می شود. 5 - توقیف تالیفات، وسایل سمعی و بصری و دیگر وسایل ارتباطی تنها با مجوز قضایی امکان ثذیر است.
اصل21 1 - تشکیل اجتماعات، بدون حمل سلاح آزاد است. اجرای این قانون احتیاج به مجوز قبلی ندارد. 2 - اجتماعات و تظاهرات در معابر عمومی، بایستی با مجوز قبلی باشد و تنها به دلایل اخلال در نظم عمومی و خطر برای اشخاص و اموال می توان از آن جلوگیری کرد.
اصل22 1 - ایجاد انجمن های مختلف آزاد است. 2 - انجمن های که اهداف آنها جرم محسوب شود غیر قانونی هستند. 3 - انجمن های ایجاد شده بایستی به ثبت برسند. 4 - انحلال و جلوگیری از ادامه فعالیت انجمن ها تنها با حکم قضایی امکان پذیر است. 5 - ایجاد انجمن های زیرزمینی و شبه نظامی ممنوع می باشد.
اصل23 1 - شهروندان حق مشارکت در سرنوشت عمومی خود به صورت مستقیم یا از طریق نمایندگان منتخب در انتخابات سراسری را دارند. 2 - همچنین حق دستیابی به مشاغل دولتی را در شرایط یکسان و با ارایه مدارک مورد لزوم دارند.
اصل24 1 - کلیه شهروندان حق دستیابی به قضاوت و دادگاهها را برای اجرای حقوق و منافع مشروع خویش دارند. به نحوی که هیچکس احساس بی دفاعی ننماید. 2 - همچنین فرد، حق داشتن قاضی مشخص شده توسط قانون، وکیل، اطلاع از اتهامات علیه خود، روند قضایی کوتاه مدت و با ضمانتهای کافی، استفاده از مدارک مورد لزوم برای دفاع از خود، اقرار نکردن علیه خویش، اعتراف نکردن به گناهان را داشته و اصل برایت است. قانون حدود مواردی را که به دلایل نسبی یا اسرار حرفه ای نمی توان به برخی از اتهامات پاسخ داد را معین می سازد.
اصل25 1 - هیچکس را نمی توان محکوم به جرایمی نمود که در هنگام وقوع، بر طبق قوانین جاری زمان، جرم محسوب نمی شده است. 2 - هدف از مجازاتهایی مانند زندان و غیره، تنبیه و بازگرداندن اشخاص به جامعه می باشد و نمی توان افراد را به کار اجباری مجبور ساخت. محکومین به زندان نیز از حقوق اساسی ذکر شده در قانون اساسی بهره مند خواهند بود، به جز استثنایاتی که مشخصا در حکم دادگاه و قوانین بازداشت آمده باشد. در هر حال زندانی حق کار، کسب سود حاصل از آن، بیمه های اجتماعی، تحصیل و ادامه رشد شخصیت خود را دارد. 3 - دستگاه های دولتی نمی توانند مجازاتهایی که مستقیم یا غیر مستقیم از آزادی ها جلوگیری می نماید را تحمیل نمایند.
اصل26 هتک حیثیت افراد توسط ادارات دولتی و سازمان های حرفه ای ممنوع است.
اصل27 1 - آموزش و پرورش حق همگان بوده و انتخاب نحوه فراگیری آزاد است. 2 - هدف از آموزش، رشد و پرورش شخصیت انسانی بر پایه اصول دموکراتیک و حقوق و آزادیهای اساسی است. 3 - دولت بایستی زمینه های لازم را برای اینکه فرزندان افراد معتقد به آموزش های مذهبی و اخلاقی، به اینگونه آموزشها دستیابی داشته باشند را فراهم نماید. 4 - آموزش ابتدایی اجباری و رایگان می باشد. 5 - دولت وظیفه دارد از طریق برنامه ریزی های آموزشی، مشارکت دادن مردم و ایجاد مراکز مورد نیاز، امکانات استفاده از آموزش را فراهم نماید. 6 - اشخاص حقیقی و حقوقی می توانند با احترام به قانون اساسی مراکز آموزشی ایجاد نمایند. 7 - معلمان، اولیا و دانش آموزان در کنترل و مدیریت مراکز تحصیلی دولتی دخالت دارند. چگونگی آن را قانون معین می سازد. 8 - دولت بازرسی و ارزشیابی سیستم آموزشی را برای تضمین اجرای قوانین به عهده دارد. 9 - دولت وظیفه فراهم نمودن شرایط لازم برای مراکز آموزشی را به عهده دارد. 10 - دانشگاه ها خودمختار می باشند. چگونگی و حدود آن را قانون معین می سازد.
اصل28 1 - عضویت در سندیکاها آزاد است. قانون می تواند محدویتهایی را در این مورد برای نیروهای مسلح و دیگر نیروهای انتظامی به دلیل وضعیت خاص آنان قایل شود. آزادی سندیکاها عبارت است از ایجاد سندیکا و عضویت درآن. اعضا سندیکاها همچنین می توانند در کنفدراسیون ها و سازمان های بین المللی سندیکایی به فعالیت بثردازند. هیچکس را نمی توان به عضویت در سندیکاها مجبور نمود. 2 - اعتصاب کارگران برای دفاع از منافع خود، حق مسلم آنها است. چگونگی انجام اعتصابات بدون مخل نمودن خدمات مورد نیاز جامعه را قانون معین می سازد.
اصل29 1 - کلیه اسپانیایی ها حق درخواست و ارایه شکایتهای شخصی و جمعی خود را بر اساس قانون دارند. 2 - نیروهای مسلح و دیگر مئسسات نظامی، شکایات خود را با توجه به قوانین منحصر به فرد آنها، ارایه می نمایند.
اصل30 1 - دفاع از کشور وظیفه کلیه مردم اسپانیا می باشد. 2 - قانون وظایف نظامی اسپانیایی ها را مشخص کرده و افرادی که به دلایل اعتقادی یا دیگر دلایل از خدمت نظام معاف می شوند بایستی به خدمات اجتماعی بپردازند. 3 - برای حفظ منافع عمومی، می توان دفتر خدمات به شهروندان را ایجاد نمود. 4 - وظایف شهروندان در مواقع اضطراری توسط قانون معین می شود.
اصل31 1 - کلیه شهروندان بایستی در پرداخت هزینه هایی عمومی، با توجه به قدرت اقتصادی خود و از طریق مشارکت در سیستم مالیاتی عادلانه همکاری ها عادلانه بوده و هیچگاه جنبه مصادره نخواهند داشت. 2 - هزینه های عمومی بر اساس معیار درآمدهای عمومی طرح ریزی شده و اجرای آن بستگی به قدرت اقتصادی دارد. 3 - حدود و میزان اینگونه همکاری ها را قانون معین می سازد.
اصل32 1 - مرد و زن با حقوق یکسان می توانند ازدواج نمایند. 2 - حدود، شکل ازدواج، سن، حقوق و وظایف مزدوجین، چگونگی جدایی و طلاق را قانون معین می سازد.
اصل33 1 - حق مالکیت خصوصی وارث، شناخته میشود. 2 - حدود و نحوه اجرای حقوق مذکور را قانون معین می سازد. 3 - هیچکس را نمی توان از مالکیت محروم ساخت مگر در مواردی که منافع عمومی مطرح باشد. سلب مالکیت در این مواقع با توجه به قانون و پرداخت غرامت صورت می گیرد.
اصل34 1 - ایجاد بنیادهای مختلف برای حفظ منافع عمومی آزاد است. 2 - اجرای بندهای 2 و 4 ماده 22 در بنیادها نیز لازم الاجرا است.
اصل35 1 - کلیه اسپانیایی ها حق کار کردن، آزادی انتخاب شغل و حرفه، رشد و ترقی از طریق کار، کسب سود کافی برای رفع نیازهای خود و خانواده خود را بدون هیچگونه تبعیضی دارند. 2 - قانون کار، نوع تشکیلات کار را معین می نماید.
اصل36 قانون وجه مشخصه حقوقی کانون های شغلی و حرفه های تخصصی را مشخص می سازد. تشکیلات داخلی کانونهای حرفه ای بایستی دموکراتیک باشد.
اصل37 1 - قانون بر مذاکرات مابین کارگران و کارفرمایان تاکید کرده و اجرای توافقات حاصله را تضمین می نماید. 2 - اقدامات گروهی کارگران و کارفرمایان جهت حفظ منافع خود قانونی می باشد. دولت بدون قضاوت و یا محدود کردن حقوق ذکر شده تنها بایستی خدمات مورد نیاز و ضروری شهروندان را تضمین نماید.
اصل38 فعالیت شرکت ها در چارچوب اقتصاد و بازار آزاد است. دولت بایستی از تولید کار شرکت ها با توجه به برنامه های کلی اقتصادی حمایت نماید.
اصل39 1 - حمایت های اجتماعی، اقتصادی و قضایی خانواده ها به عهده دولت است. 2 - دستگاه های دولتی بایستی از فرزندان و مادران، بدون در نظر گرفتن وضعیت تاهل آنان، حمایت نمایند. قانون امکانات لازم برای انجام تحقیقات راجع به ولایت پدران را فراهم می سازد. 3 - اولیا بایستی، چه هنگام تاهل و چه پس از طلاق، از هر گونه کمکی نسبت به فرزندان در دوران صغارت آنان دریغ نورزند. 4 - اطفال از حفاظت های پیش بینی شده در قراردادهای بین المللی بهره مند خواهند بود.
اصل40 1 - دولت بایستی شرایط لازم را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی و تقسیم عادلانه ثروتها در چارچوب یک سیستم با ثبات اقتصادی فراهم آورد. بالاخص باید تلاشهای خود را بر ایجاد کار متمرکز نماید. 2 - همچنین باید بر آموزش حرفه ها، ایجاد امنیت و بهداشت در کار، استراحت مورد نیاز کارگران از طریق محدویت زمان کار، اعلام نمودن تعطیلات مقطعی و ایجاد مراکز مورد نیاز دیکر تاکید نماید.
اصل41 دولت بایستی کلیه شهروندان را تحت پوشش بیمه های اجتماعی، بالاخص به هنگام بیکاری، قرار دهد. ارایه کمک های دیگر، آزاد است.
اصل42 دولت بایستی از حقوق اقتصادی و اجتماعی کارگران اسپانیایی مقیم در خارج دفاع کرده و سیاست های خود را در بازگشت آنان متمرکز نماید.
اصل43 1 - بهداشت حق همگانی است. 2 - سازماندهی و هدایت بهداشت عمومی، از طریق اقدامات پیشگیری و ارایه خدمات مورد نیاز، به عهده دولت است. قانون حقوق و وظایف شهروندان در این مورد را معین می سازد. 3 - دولت بایستی آموزش های بهداشتی، تربیت بدنی و ورزش را ترویج نماید. همچنین باید تسهیلات لازم را برای استفاده از اوقات فراغت فراهم آورد.
اصل44 1 - توسعه آموزش و هدایت آن به عهده دولت است. 2 - دولت بایستی آموزش علوم و تحقیقات علمی و فنی را در مسیر منافع عمومی هدایت نماید.
اصل45 1 - حق استفاده از محیط زیست مناسب، همگانی بوده و حفاظت از آن نیز وظیفه همگان است. 2 - دولت بایستی استفاده منطقی از منابع طبیعی را برای حفظ و بهبود کیفیت زندگی و حفاظت آن را با حمایت و همبستگی جامعه، ترویج نماید. 3 - کسانی که به موارد ذکر شده در بند قبلی تعرض نمایند، بر طبق قانون مجازات شده و بایستی رفع ضرر نمایند.
اصل46 حفظ میراثهای تاریخی، فرهنگی و هنری اسپانیا به عهده دولت است. قوانین جزایی بایستی نسبت به تعرض به اینگونه میراثها مجازات در نظر گیرند.
اصل47 داشتن مسکن مناسب حق مسلم کلیه اسپانیایی ها است. دولت بایستی شرایط لازم را فراهم کرده و تسهیلات کافی برای داشتن مسکن را بوجود آورد. جامعه نیز از ارزش های اضافی حاصل از فعالیت های مسکن سازی دولت، بهره مند خواهد بود.
اصل48 ایجاد شرایط لازم برای مشارکت جوانان در توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به عهده دولت است.
اصل49 دولت بایستی یا اتخاذ سیاستهای پیشگیری، درمان و توانبخشی برای معلولین جسمی و روانی، زمینه های لازم را برای شهروندان مذکور آماده کرده تا از حقوق ذکر شده در این عنوان بهره مند شوند.
اصل50 دولت بایستی از طریق ایجاد پانسیون های مناسب، کفایت اقتصادی سالمندان را تضمین نماید. همچنین رفاه آنها را با ارایه خدمات اجتماعی مختص سالمندان در زمینه بهداشت، مسکن، فرهنگ و اوقات فراغت تامین نماید.
اصل51 1 - دولت دفاع از مصرف کنندگان را از طریق اقدامات امنیتی، بهداشتی و حفظ منافع اقتصادی آنها، به عهده دارد. 2 - دولت وظیفه ارایه اطلاعات و آموزش های لازم به مصرف کنندگان را داشته و از سازمان های ذیربط حمایت خواهد کرد. همچنین بایستی به درخواست ها و شکایات مصرف کنندگان رسیدگی نماید. 3 - با توجه به بندهای ذکر شده قبلی بایستی مقررات داخلی و مجوز تولیدات به تصویب برسد.
اصل52 قانون، وظایف سازمان های حرفه ای و تخصصی را برای دفاع از منافع اقتصادی معین خواهد کرد. تشکیلات داخلی و عملکرد اینگونه سازمانها بایستی دموکراتیک باشد.
اصل53 1 - اجرای حقوق و آزادی های شناخته شده در فصل دوم عنوان حاضر، به عهده کلیه دستگاه های دولتی است. تنها قانون که در عین حال نباید ناقض اصل حقوق مذکور باشد، می تواند میزان این آزادیها را با توجه به اصل 1 - 161، محدود نماید. 2 - کلیه شهروندان می توانند از عدم وجود آزادیهای شناخته شده در اصل 4 و بخش اول فصل دوم به دیوان ها شکایت نموده و یا از دیوان قانون اساسی فرجام خواهی نمایند. فرجام خواهی در مورد دلایل وجدانی ذکر شده در اصل 30 نیز صورت خواهد گرفت. 3 - احترام و حراست از اصول شناخته شده در فصل سوم، اساس فعالیت های قضایی و دولتی می باشد. محدود نمودن حقوق مذکور تنها در مواردی که قانون معین می سازد می تواند در دیوان های عادی مورد بررسی قرار گیرند.
اصل54 "مدافع ملت" یک تشکیلات سازمانی بوده که به عنوان نماینده مجلسین و منتصب از جانب آنان، برای دفاع از حقوق ذکر شده در این عنوان، ایجاد خواهد شد. "مدافع ملت" می تواند عملکرد ادارات دولتی را بازرسی نموده و به مجلسین گزارش دهد.
اصل55 1 - حقوق شناخته شده در اصول 17 و 18 بندهای 2 و 3، اصول 19 و 20 بندهای الف - ب و 5، اصول 21 و 28 بند 2 و اصل 37 بند 2 می تواند به هنگام حکومت نظامی و به نحوی که در قانون اساسی پیش بینی شده است، معلق شود. بند 3 از اصل 17 از این مورد استثنا می گردد. 2 - قانون می تواند حدود و نوع معلق نمودن حقوق شناخته شده در اصل 17 بند 2 و اصل 18 بندهای 2 و 3 را برای افرادی مشخص، با انجام تحقیقات کافی و یا حکم قضایی و کنترل پارلمانی، در مورد باندهای مسلح و تروریست، معین سازد. سو استفاده از این اصل، مسیولیت جزایی دارد.
اصل56 1 - پادشاه رییس کشور و سمبل اتحاد و ثبات آن است. شاه عملکرد عادی نهادها را زیر نظر داشته و عالیترین مقام دولتی در روابط بین المللی می باشد. وظایف شاه را قانون اساسی و دیگر قوانین معین می سازد. 2 - عنوان رسمی او "شاه اسپانیا" است و می توان از عناوین دیگر نیز که در رابطه با سلطنت باشد، استفاده کرد. 3 - شخصیت شاه خدشه ناپذیر بوده و مسیولیتی ندارد. وظایف شاه همیشه بایستی به نحوی که در اصل 64 آمده است، انجام گیرد در غیر این صورت، اعتبار ندارد. موضوع اصل 65 بند 2، از این مورد مستثنی می گردد.
اصل57 1 - سلطنت اسپانیا در خانواده اعلیحضرت خوان کارلوس اول، وارث سلسله تاریخی بوربون، موروثی است. جانشین سلطنت فرزند مذکر اول میباشد. در غیر این صورت وابستگی نزدیک بر دور، مرد بر زن، سن زیادتر بر سن کمتر ارجحیت دارد. 2 - ولیعهد از بدو تولد یا از زمانی که به عنوان ولیعهد نامبرده شود، عنوان نامبرده PRINCIPE DE ASTURIAS ( پرنسیپه - د - آستوریاس ) و عنوان های دیگری که به طور سنتی برای جانشین سلطنت اسپانیا استفاده میشده است را همراه دارد. 3 - در صورت عدم وجود جانشین به طوری که ذکر شد، مجلسین می توانند با توجه به منافع اسپانیا جانشین سلطنت را معرفی نمایند. 4 - اشخاصی که حق جانشینی و سلطنت را داشته باشند اما بر خلاف نظر شاه و مجلسین ازدواج نمایند، خود و فرزندانشان از جانشینی محروم میشوند. 5 - کناره گیری از سلطنت، عدم قبول آن و یا هر تردید دیگری که در مورد جانشین سلطنت بوجود آید را قانون حل خواهد نمود.
اصل58 همسر شاه یا زوج ملکه نمی تواند وظایف سلطنتی را به عهده گیرند به استثنا وظایفی که مشخصا به آنها محول گردیده است.
اصل59 1 - هنگامی که شاه صغیر است. پدر یا مادر شاه و در صورت نبودن هیچکدام، نزدیکترین فامیل ارشد بر طبق آنچه در قانون اساسی معین شده وظایف پادشاه را به عهده می گیرد. 2 - در صورتی که پادشاه از عهده وظایف محوله به هر دلیلی بر نیاید و مجلسین آن را تایید نماید، سلطنت به ولیعهد واگذار میشود. در صورتی که ولیعهد صغیر باشد، مانند بند قبل، عمل می شود. 3 - در صورتی که هیچکس برای بدست گرفتن امور سلطنتی وجود نداشته باشد، مجلسین یک، سه یا پنج نفر را عهده دار امور سلطنتی می نمایند. 4 - پادشاه بایستی اسپانیایی بوده و صغیر نباشد. 5 - اجرای وظایف پادشاهی بر اساس قانون اساسی و همیشه تحت عنوان "پادشاه اسپانیا" انجام میگیرد.
اصل60 1 - قیومیت شاه صغیر را شخصی که شاه مرحوم معرفی کرده، به عهده دارد. نایب السطنه بایستی اسپانیایی بوده و صغیر نباشد. در صورت عدم معرفی قیم توسط شاه، پدر و یا مادر و در غیر اینصورت مجلسین بایستی از خاندان سلطنتی کسی را انتخاب نمایند. 2 - قیومیت شاه صغیر مقام سیاسی محسوب نمی شود.
اصل61 1 - پادشاه بایستی در مقابل مجلسین سوگند یاد کرده که وظایف خود را به نحو احسن انجام داده، پایبند به قانون اساسی و دیگر قوانین بوده و به حقوق شهروندان و جوامع خودمختار احترام بگذارد. 2 - ولیعهد نیز وقتی که به سن قانونی می رسد، بایستی همان سوگند را یاد نماید. جانشین یا جانشینان شاه نیز باید همان سوگند را یاد کرده و همچنین وفاداری خود را به شاه اعلام نمایند.
اصل62 اختیارات و وظایف پادشاه: الف ) نظارت بر حسن اجرای قوانین. ب ) انحلال مجلسین و اعلام انتصابات به طوری که در قانون اساسی پیش بینی شده. ج ) اعلام همه پرسی در موضوعات پیش بینی شده در قانون اساسی. د ) پیشنهاد رییس دولت و انتصاب او و همچنین پایان دادن به خدمت رییس دولت به طوری که در قانون اساسی پیش بینی شده. ه ) حکم انتصاب اعضای دولت، پس از پیشنهاد رییس دولت. و ) بررسی تصویب نامه های شورای وزیران، اعطای نشان های نظامی و غیر نظامی با توجه به قوانین. ز ) اطلاع از امور دولتی و به عهده گرفتن ریاست شورای وزیران به درخواست رییس دولت و یا درخواست خود. ح ) فرماندهی کل نیروهای مسلح. ط ) درخواست عفو، ولیکن پادشاه قادر به عفو نمی باشد. ی ) نیابت آکادمی ها.
اصل63 1 - شاه سفرا و نمایندگان سیاسی را انتخاب می نماید. نمایندگان سیاسی خارجی در اسپانیا نیز توسط پادشاه پذیرفته می شوند. 2 - پذیرش قراردادهای بین المللی با توجه به قانون اساسی و دیگر قوانین به عهده پادشاه است. 3 - اعلام صلح و جنگ پس از تصویب در مجلسین به عهده پادشاه است.
اصل64 1 - فرمان های پادشاه همیشه بایستی با حضور رییس دولت و یا وزرا مربوطه صورت گیرد. پیشنهاد و انتصاب رییس دولت و موضوع انحلال پیش بینی شده در اصل 99، بایستی با حضور رییس کنگره انجام گیرد. 2 - مسیولیت فرمان های صادر شده از سوی پادشاه با کسانی است که به هنگام امضای فرمان، حضور داشته باشند.
اصل65 1 - بخشی از بودجه دولتی برای امور دربار و خانواده سلطنتی در اختیار پادشاه قرار می گیرد. شاه در چگونگی هزینه نمودن آن آزاد است. 2 - شاه می تواند آزادانه اعضای نظامی و غیر نظامی دربار خود را انتخاب نماید.
اصل66 1 - نمایندگان مجلسین از سوی مردم انتخاب شده و شامل کنگره نمایندگان و سنا می باشد. 2 - وظیفه مجلسین قانونگذاری، تصویب بودجه، کنترل دولت و دیگر وظایفی است که در قانون اساسی ذکر شده است. نمایندگان مجلسین از تعرض مصون هستند.
اصل67 1 - هیچکس نمی تواند همزمان نماینده کنگره و سنا باشد. همچنین نمی تواند نماینده کنگره نمایندگان و نماینده پارلمانهای جوامع خودمختار باشد. 2 - نمایندگان مجلسین وابسته به قدرت دولتی نبوده و استقلال رای دارند. 3 - تجمعات و جلسات نمایندگان خارج از آیین نامه های داخلی مجلسین، فاقد ارزش حقوقی می باشد.
اصل68 1 - میزان نمایندگان کنگره حداقل 300 و حداکثر 400 نفر است. نمایندگان کنگره با انجام انتخابات سراسری، آزاد، مستقیم و مخفی چنانچه در قانون مشخص شده است، انتخاب میشوند. 2 - هر شهرستان یک حوزه انتخاباتی نامیده میشود. "سیوتا" و "ملیا" هر کدام دارای یک نماینده می باشند. قانون تعداد نمایندگان هر حوزه را با توجه به میزان جمعیت آن مشخص می سازد. 3 - انتخابات در هر حوزه انتخاباتی و با توجه به میزان نمایندگانش مورد نظارت قرار می گیرد. 4 - نمایندگان کنگره برای یک دوره چهارساله انتخاب می شوند. مدت نمایندگی پس از گذشت چهار سال و یا در صورت انحلال کنگره پایان می یابد. 5 - کلیه اسپانیاییهایی که دارای شرایط معین شده در قانون باشند، حق رای داشته و همچنین می توانند به نمایندگی انتخاب شوند. دولت بایستی تسهیلات لازم را برای شرکت اسپانیایی های مقیم در خارج از کشور فراهم آورد. 6 - انتخابات بایستی سی روز الی شصت روز قبل از پایان دوره قبلی کنگره انجام گیرد. کنگره منتخب بایستی حداکثر پس از 25 روز بعد از انتخابات، اولین اجلاس خود را تشکیل دهد.
اصل69 1 - سنا محل اجلاس نمایندگان مناطق و جوامع مختلف است. 2 - هر استان که یک حوزه میباشد، چهار سناتور را از طریق انتخابات سراسری، مستقیم، آزاد و مخفی بر اساسی که قانون معین می سازد، انتخاب می نماید. 3 - در استانهای جزیره ای، هر جزیره با مجمع الجزایری که دارای شوراهای محلی باشد، یک حوزه محسوب میشود. بدین ترتیب سه سناتور برای قناری بزرگ، "مایورکا" و "تنریفه" و یک سناتور برای "ایبیثا - فرومنته را"، "منورکا"، "فوینته ونتورا"، "گومرا"، "رو"، "لنیروته" و "لاپالما" انتخاب می شود. 4 - شهرهای "سیوتا" و "ملیا" هر کدام دارای دو سناتور می باشند. 5 - علاوه بر این هر جامعه خودمختار یک سناتور را در ازای هر یک میلیون جمعیت خود و یک سناتور را از جانب کل جامعه، به نمایندگی سنا انتصاب مینمایند. انتصاب نمایندگان سنا بایستی از سوی پارلمان های جوامع خودمختار و یا سازمان های مربوطه انجام گیرد. 6 - نمایندگان سنا برای مدت چهار سال انتخاب می شوند. مدت نمایندگی سناتورها پس از 4 سال و یا در صورت انحلال سنا پایان می پذیرد.
اصل70 1 - قانون انتخابات شرایط کاندیداها را معین می سازد، ولی در هر حال نبایستی سمت های زیر را داشته باشند: الف ) اعضای دیوان قانون اساسی ب ) مقامات عالیرتبه دولتی به نحوی که قانون معین می سازد، به استثنای هیات دولت ج ) مدافع ملت د ) قضات و دادستانها ه ) نظامیان رسمی، اعضای غیر رسمی نظامی سازمان های اطلاعاتی، امنیتی و پلیس و ) اعضای شوراهای انتخاباتی 2 - اعتبارنامه های نمایندگان مجلسین تحت کنترل قضایی بوده که قانون انتخابات چگونگی آن را معین می سازد.
اصل71 1 - نمایندگان و سناتورها را نمی توان به دلیل اظهار عقاید خود تحت تعقیب قرار داد. 2 - در مدت نمایندگی، نمایندگان و سناتورها دارای مصونیت می باشند و تنها می توان آنان را در حال انجام جرم دستگیر نمود. نمایندگان متهم را نمی توان بدون مجوز قبلی پارلمان یا سنا تحت روند قضایی عادی قرار داد. 3 - موارد اتهام نمایندگان و سناتورها تنها می تواند توسط دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گیرد. 4 - میزان دستمزد نمایندگان و سناتورها توسط مجلسین تعیین می شود.
اصل72 1 - مجلسین آیین نامه های داخلی و بودجه خود را تنظیم و تصویب می نمایند. آیین نامه ها و اصلاحات بایستی به رای اکثریت مطلق نمایندگان برسد. 2 - مجلسین هر کدام رییس و هیات رییسه خود را انتخاب می نمایند. در صورتی که مجلسین اجلاس مشترک داشته باشند، این اجلاس توسط رییس کنگره اداره می شود و مقررات تصویب شده هر یک از مجالس در آن اجرا می گردد. 3 - ریاست مجلسین، ریاست اداری و انتظامی داخلی مجلسین را نیز به عهده دارند.
اصل73 1 - مجلسین در دو دوره اجلاس عادی دارند. دوره اول از سپتامبر لغایت دسامبر و دوره دوم از فوریه تا ژوین می باشد. 2 - به درخواست دولت یا اکثریت مطلق اعضای هر یک از دو مجلسین می توان تشکیل اجلاس فوق العاده داد. دستور کار اجلاس های فوق العاده بایستی مشخص بوده و پس از آن پایان می پذیرد.
اصل74 1 - اجلاس مشترک مجلسین برای قانون گذاری نبوده و تنها برای انجام وظایفی که در عنوان دوم این قانون آمده، می باشد. 2 - تصمیمات مشترک مجلسین در مورد اصول 1 - 94، 2 - 145 و 2 - 158 بایستی به تصویب اکثریت آرا برسد. روند کار اصل 1 - 94 از کنگره و روند کار اصول 2 - 145 و 2 - 158 از سنا آغاز می شود. در صورتی که توافق مابین سنا و کنگره برای تصویب حاصل نشود، یک کمیسیون مختلط مرکب از اعضای سنا و کنگره به نسبت مساوی تشکیل می شود. کمیسیون مختلط متن قانونی را تهیه کرده تا به تصویب مجلسین برسد. در صورت عدم تصویب، کنگره می تواند به تنهایی با اخذ اکثریت مطلق آرا آن را تصویب نماید.
اصل75 1 - کار در مجلسین در جلسات رسمی و در کمیسیون ها انجام میگیرد. 2 - مجلسین می توانند تصویب پروژه ها و پیشنهادات قانونی را به کمیسیون های دایم واگذار نمایند. با این حال جلسه رسمی می تواند هر زمان که مایل باشد بحث راجع به پیشنهادات قانونی را خود دنبال نماید. 3 - انجام اصلاحات در قانون اساسی، امور بین المللی، مقررات سازمانی و بودجه دولتی از قانون قبلی مستثنی می گردد.
اصل76 1 - کنگره و سنا و یا هر دو مشترکا می توانند کمیسیون های تحقیقاتی در خصوص مسایلی که منافع عمومی در میان است، تشکیل بدهند. نتایج تحقیقات این کمیسیون ها نمی توانند در دیوان های قضایی مورد استفاده قرار گیرد. البته این نتایج می تواند به دادستانی برای ادامه تحقیقات ارایه شود. 2 - مجلسین می توانند افراد را احضار نمایند و نمی توان از حضور در مجلسین خودداری نمود. قانون، نحوه مجازات در صورت عدم اجرای این قانون را معین می سازد.
اصل77 1 - مجلسین می توانند درخواست های فردی یا گروهی شهروندان را به صورت کتبی دریافت نمایند. حضور مستقیم و انجام تظاهرات و در خواست های حضوری شهروندان در مجلسین ممنوع می باشد. 2 - مجلسین می توانند درخواست های دریافت شده را به دولت ارایه نمایند. دولت بایستی در صورت تمایل مجلسین به اینگونه درخواستها، پاسخ دهد.
اصل78 1 - هر مجلس دارای یک "نمایندگی دایمی" بوده که حداقل 21 عضو دارد. نمایندگی مذکور معرف گروه های پارلمانی با توجه به تعداد نمایندگان آنها است. 2 - ریاست دایمی به عهده ریاست هر یک از مجلسین است. وظایف دایمی اجرای اصل 73، وظایف دیگر محول شده اصول 86 و 116، در زمان انحلال یا پایان کار و نمایندگی مجلسین در زمانی که اجلاس رسمی ندارد، می باشد. 3 - در صورت پایان یافتن کار مجلسین یا انحلال آنها، نمایندگی دایمی به وظایف خود تا شکل گیری مجلسین جدید ادامه می دهد. 4 - پس از شکل گیری مجلسین جدید، نمایندگی رسمی، امور جاریه و تصمیمات اتخاذ شده را به اطلاع مجلسین می رساند.
اصل79 1 - برای تصویب لوایح در جلسات رسمی مجلسین، حضور اکثریت اعضا لازم است. 2 - لوایح بایستی به تصویب اکثریت حاضرین در مجلسین برسد. لوایحی که بر اساس قانون اساسی و یا دیگر قوانین و یا مقررات خود مجلسین احتیاج به اکثریت مطلق دارد، مستثنی می گردد. 3 - رای سناتورها و نمایندگان، قایم به شخص بوده و قابل واگذاری نیست.
اصل80 جلسات رسمی مجلسین علنی می باشد. به استثنای جلساتی که به تصویب اکثریت مطلق نمایندگان رسیده باشد.
اصل81 1 - قوانین در رابطه با حقوق اساسی و آزادیهای اجتماعی، قوانین مربوط به جوامع خودمختار، قوانین مربوط به انتخابات و دیگر قوانینی که در قانون اساسی پیش بینی شده باشد، قوانین سازمانی نامیده میشوند. 2 - تصویب، اصلاح و حذف اینگونه قوانین نیاز به رای اکثریت مطلق کنگره دارد.
اصل82 1 - مجلسین می توانند چنانچه مایل باشند تنظیم برخی از لوایح قانونی را به دولت واگذار نمایند. اما تنظیم قوانین سازمانی از این مورد مستثنی می گردد. 2 - در صورت محول نمودن تنظیم قوانین به دولت، بایستی چارچوب قانونی آن، و اینکه آیا هدف پیش نویس یک قانون جدید و یا ادغام چند قانون در یکدیگر است، مشخص شود. 3 - در صورت محول نمود تنظیم یک لایحه قانونی به دولت، بایستی هدف به صورت واضح مشخص شده و مدت زمانی مناسب برای تدوین لایحه در نظر گرفته شود. دولت نمی تواند هیات دیگری را مسیول رسیدگی و تدوین پیشنویس بنماید. 4 - لوایح قانونی تدوین شده بایستی اهداف لایحه را به صورت واضح بیان نمایند. 5 - مجوز تنظیم لوایح قانونی بایستی حدود آن را نیز مشخص نماید به نحوی که مشخص شود آیا منظور تنها تدوین یک متن است یا با متون قانونی دیگر نیز ارتباط دارد. 6 - بدون دخالت در وظایف مخصوص دیوانها و دادگاه ها، قوانین تدوین شده بایستی فرمولهای مخصوصی را برای کنترل اجرایی آن تدوین نمایند.
اصل83 قانون های کلی نمی توانند: الف ) قوانین کلی دیگر را اصلاح نمایند. ب ) به تدوین مقررات برای امور منسوخ شده بپردازند.
اصل84 1 - هر گاه یک پیشنهاد قانونی یا تصویبنامه ای مخالف قوانین معتبر باشد، دولت می تواند مانع پیگیری آن شود. همچنین می تواند یک پیشنهاد قانونی مبنی بر جلوگیری کلی یا جزیی قانون مذکور را ارایه دهد.
اصل85 پیشنهادات قانونی دولت عنوان تصویبنامه های قانونی را خواهد داشت.
اصل86 1 - در صورت نیاز فوری و فوق العاده، دولت می تواند تصویبنامه های قانونی موقت را تصویب نموده، به نحوی که متضاد با اصول حقوق، وظایف و آزادیهای شهروندان که در عنوان اول آمده است، نباشد. 2 - تصویب نامه ها بایستی فورا و حداکثر پس از سی روز برای بحث و رای گیری به کنگره نمایندگان فرستاده شوند. کنگره نمایندگان نیز بایستی ظرف مدت مذکور، نظر خود را پیرامون اعتبار یا لغو آن اعلام نماید. برای دستیابی به این منظور در مقررات، رویه ویژه ای در نظر گرفته خواهد شد. 3 - پس از مدت مقرر شده در بند فوق، مجلسین می توانند مصوبه را به صورت لایحه قانونی و با قید فوریت مورد بررسی قرار دهند.
اصل87 1 - قانون گذاریهای دولت، کنگره و سنا بایستی بر اساس قانون اساسی و مقررات مجلسین انجام گیرد. 2 - پارلمانهای دولت های خودمختار می توانند از دولت درخواست تدوین یک لایحه قانونی را بنمایند. یا اینکه می توانند یک پیشنهاد قانونی را به هیات رییسه کنگره ارایه دهند و حداکثر سه نفر از نمایندگان پارلمان خود را، برای دفاع از پیشنهاد مذکور به کنگره اعلام نماید. 3 - یک قانون سازمانی چگونگی و شرایط ارایه پیشنهادات قانونی مردم را به کنگره نمایندگان، معین خواهد ساخت. برای قبول بررسی پیشنهادات قانونی مردمی حداقل نیاز به 000 / 500 امضا می باشد. پیشنهادات قانونی مردمی نمی تواند شامل قوانین سازمانی، مالیاتی، بین المللی و عفو زندانیان شود.
اصل88 لوایح قانونی تصویب شده توسط شورای وزیران، همراه با گزارش و سوابق لازم به کنگره فرستاده می شود.
اصل89 1 - به جریان انداختن پیشنهادات قانونی بر اساس آیین نامه های مجلسین انجام خواهد گرفت، بدون اینکه اولویت لوایح مانع از ابتکارات تدوین به نحوی که دراصل 87 آمده است، بشود. 2 - پیشنهادات قانونی که مطابق اصل 87 از سنا آغاز شود، به کنگره ارسال خواهد شد تا رویه مربوطه دنبال شود.
اصل90 1 - پس از تصویب لایحه قانونی در کنگره نمایندگان، رییس کنگره آن را به اطلاع رییس سنا، می رساند تا بحث در سنا آغاز شود. 2 - سنا پس از دریافت متن دو ماه مهلت داشته تا آن را وتو کرده یا اصلاحیه اراإه دهد. برای وتوی یک لایحه قانونی آرا اکثریت مطلق سناتورها لازم است. پس از آن کنگره مجددا بایستی لایحه را با اکثریت مطلق به تصویب برساند تا بتوان آن را جهت توشیح پادشاه ارسال کرد. 3 - مهلت دو ماهه ای که سنا برای بررسی لوایح در اختیار دارد، در صورتی که لایحه با قید فوریت ارسال شود به 20 روز کاهش می یابد.
اصل91 قوانینی که به تصویب مجلسین رسیده است، پس از 15 روز به توشیح پادشاه رسیده و سپس منتشر خواهند شد.
اصل92 1 - تصمیمات سیاسی که از اهمیت ویژه ای برخوردار باشند را می توان به همه پرسی گذاشت. 2 - پیشنهاد همه پرسی از سوی رییس دولت مطرح و پس از موافقت کنگره نمایندگان، پادشاه فراخوان آن را صادر خواهد کرد. 3 - یک قانون سازمانی، شرایط و چگونگی انواع همه پرسی که در این قانون اساسی پیش بینی شده را معین خواهد ساخت.
اصل93 از طریق یک قانون سازمانی می توان اجازه عقد قراردادهای بین المللی را صادر نمود. اجرای قراردادها و قطعنامه های بین المللی و فراملی به عهده مجلسین یا دولت خواهد بود.
اصل94 1 - موافقت دولت با قراردادها یا ثیمانهای بین المللی، در موارد ذیل نیاز به اجازه مجلسین دارد: الف ) قراردادهایی که جنبه سیاسی دارند. ب ) قراردادهای نظامی ج ) قراردادها یا پیمانهایی که بر تمامیت ارضی کشور یا بر حقوق مقرر در عنوان اول این قانون اساسی تاتهیر گذارند. د ) قراردادها یا پیمانهایی که بر دارایی عمومی تاثیر گذارند. ه ) قراردادها یا پیمانهایی که موجب لغو یا اصلاح قوانین دیگر شده یا اجرای آن نیازمند اقدامات قانونگذاری باشد. 2 - کنگره و سنا را بایستی فورا از عقد قراردادها و پیمانهای دیگر آگاه نمود.
اصل95 1 - عقد قراردادهای بین المللی که با مفاد قانون اساسی مغایریت دارد، نیاز به انجام اصلاحات در قانون اساسی دارد. 2 - دولت یا هر کدام از مجلسین می توانند به دیوان قانون اساسی مراجعه کرده و نسبت به وجود یا عدم وجود مغایرت، نظرخواهی نماید.
اصل96 1 - قراردادهای بین المللی پس از اینکه رسما در اسپانیا منتشر شوند به بخشی از نظام قانونی داخلی تبدیل می شود. مفاد آنها در صورتی می تواند لغو، اصلاح و یا معلق گردد که یا در خود قرارداد منظور شده باشد و یا بر طبق مقررات کلی حقوق بین المللی تغییر یابد. 2 - برای مخالفت با قراردادها و پیمانهای بین المللی همان رویه ای که در ماده 94 منظور گردیده به کار گرفته خواهد شد.
اصل97 دولت هدایت سیاستهای داخلی و خارجی و اداره دستگاههای نظامی و غیر نظامی و دفاع از کشور را به عهده دارد. دولت مجری قوانین و مقررات با توجه به قانون اساسی و دیگر قوانین می باشد.
اصل98 1 - دولت مرکب از رییس، معاونین در صورت لوازم، وزرا و دیگر اعضایی است که قانون معین می سازد. 2 - رییس دولت وظایف دیگر اعضا را هماهنگ نموده، بدون اینکه خدشه ای در اختیارات مستقیم آنها وارد آید. 3 - اعضا دولت نمی توانند به استثنای وظایف ناشی از مسإولیت خود و مسیولیت پارلمانی فعالیتهای حرفهای یا تجاری دیگر داشته باشند. 4 - قانون، فعالیتهای حرفه ای قید شده در بند فوق را معین می سازد.
اصل99 1 - ثس از هر بار تجدید کنگره و یا موارد دیگری که در قانون پیش بینی شده است، پادشاه پس از مشورت با نمایندگان گروه های سیاسی مختلف که در پارلمان حضور دارند، کاندیدایی را برای ریاست دولت پیشنهاد خواهد کرد. 2 - کاندیدای پیشنهادی پادشاه بایستی برنامه های دولت خود را در کنگره نمایندگان ارایه نموده و درخواست رای اعتماد نماید. 3 - چنانچه کنگره نمایندگان با اکثریت مطلق اعضای خود به کاندیدای مذکور رای اعتماد دهد، پادشاه او را به ریاست دولت منصوب خواهد نمود. چنانچه اکثریت قید شده به دست نیابد، رای گیری مجدد پس از 48 ساعت انجام گرفته و این بار اکثریت ساده کافی خواهد بود. 4 - چنانچه پس از رای گیریهای ذکر شده رای اعتماد حاصل نگردد، کاندیداهای جدیدی پیشنهاد خواهند شد. 5 - چنانچه تا دو ماه پس از رای گیری در مورد اولین کاندیدا هیچکدام از کاندیداهای بعدی از کنگره نمایندگان رای اعتماد نگیرند، پادشاه مجلسین را منحل و به درخواست رییس کنگره فراخوان انتخابات جدید را صادر خواهد کرد.
اصل100 دیگر اعضای دولت را رییس دولت به پادشاه معرفی کرده و حکم انتصاب آنان را پادشاه صادر می نماید.
اصل101 1 - فعالیت دولت جدید در صورت از دست دادن اعتماد یا به خاطر استعفا یا فوت رییس آن به پایان می رسد. 2 - دولت معزول بایستی وظایف خود را تا مراسم تحلیف دولت جدید ادامه دهد.
اصل102 1 - اتهامات جنایی رییس دولت و دیگر اعضای آن در شعبه کیفری دیوان عالی بررسی خواهد شد. 2 - رسیدگی به اتهامات یا هر جرم دیگری که علیه امنیت کشور باشد، تنها از طریق درخواست یک چهارم نمایندگان کنگره و تصویب اکثریت مطلق آن، قابل پیگیری خواهد بود. 3 - عفو عمومی شامل هیچکدام از موارد مندرج در بند قانونی فوق نخواهد شد.
اصل103 1 - دستگاه های دولتی بایستی منافع عمومی را مد نظر داشته باشند و در آنها باید کفایت، سلسله مراتب، عدم تمرکز، هماهنگی و احترام به قانون، رعایت شود. 2 - دستگاه های دولتی کشور بر اساس قانون تاسیس و اداره می شوند. 3 - قانون، آیین نامه کارمندان دولتی را تنظیم کرده و حق عضویت آنها در سندیکاها را در نظر خواهد گرفت.
اصل104 1 - نیروهای انتظامی به دولت وابسته بوده و وظیفه حراست از حقوق، آزادیها و امنیت شهروندان را به عهده دارند. 2 - وظایف، اصول و آیین نامه نیروهای انتظامی توسط یک قانون سازمانی معین خواهد شد.
اصل105 قانون موارد ذیل را معین می نماید: الف ) آگاهی شهروندان به طور مستقیم یا از طریق سازمانها و اتحادیه های رسمی از رویه تدوین مقررات اداری که بر آنان تاثیر می گذارد. ب ) چگونگی دستیابی شهروندان به بایگانی ها و اسناد اداری مگر در موارد که امنیت و دفاع کشور و حریم اشخاص در خطر افتد. ج ) اعلام روش و عملکرد دستگاههای دولتی و مطلع نمودن افراد ذینفع از آن.
اصل106 1 - دادگاه ها بر رعایت مقررات و قانونی بودن اقدامات دستگاه های دولتی نظارت دارند. 2 - مردم به نحوی که قانون مشخص می سازد میتوانند به خاطر صدمه دیدن داراییها و حقوق خود از دولت غرامت دریافت نمایند، مگر در مواقع اضطراری ( فورس ماژور ) . پرداخت غرامت در صورتی انجام می گیرد که صدمات به واسطه عملکرد خدمات دولتی پیش آمده باشد.
اصل107 شورای کشور بالاترین مرجع مشاورتی دولت می باشد. ترکیب و اختیارات آن را یک قانون سازمانی معین خواهد ساخت.
اصل108 دولت مسیول اقدامات سیاسی خود در مقابل کنگره نمایندگان می باشد.
اصل109 مجلسین و کمیسیون های آنها می توانند از طریق رئسای خود، کمکهای مورد نیاز را از دولت و دستگاه های دولتی، مقامات دولتی و جوامع خود مختار درخواست نمایند.
اصل110 1 - مجلسین و کمیسیون های آنها میتوانند اعضای دولت را احضار نمایند. 2 - اعضای دولت می توانند در جلسات مجلسین یا کمیسیون های مربوطه شرکت کده و نقطه نظرات خود را اعلام نمایند. همچنین اعضای دیگر دستگاه های دولتی میتوانند در جلسات شرکت کرده و توضیحات لازم را ارایه نمایند.
اصل111 1 - دولت یا هر یک از اعضای آن موظف به پاسخگویی به سوالات نمایندگان مجلسین می باشند. در هر هفته می توان مدتی را برای این منظور در نظر گرفت. 2 - در صورتی که توضیحات قانع کننده نباشد، مجلسین می توانند به استیضاح خود ادامه دهند.
اصل112 رییس دولت می تواند پس از مشورت در شورای وزیران برای هر کدام از برنامه های خود از کنگره نمایندگان درخواست رای اعتماد نماید. کسب اکثریت ساده آرا نمایندگان برای این مورد کافی است.
اصل113 1 - کنگره نمایندگان میتواند از طریق استیضاح از دولت درخواست مسیولیت سیاسی بنماید. 2 - استیضاح بایستی حداقل توسط یک دهم نمایندگان مطرح شده و کاندیدایی را برای ریاست دولت معرفی نماید. 3 - رای گیری در مورد استیضاح تا پنج روز پس از ارایه آن امکان ندارد. در دو روز اول امکان استیضاح های آلترناتیو نیز وجود دارد. 4 - در صورتی که کنگره نمایندگان استیضاح را تصویب ننماید، درخواست کنندگان نمی توانند مجددا استیضاح دیگری را در همان دوره ارایه دهند.
اصل114 1 - چنانچه کنگره نمایندگان به دولت رای اعتماد ندهد، دولت بایستی استعفای خود را به پادشاه تقدیم کرده و سپس بر اساس ماده 99 قانون اساسی، رییس دولت جدید معین می کردد. 2 - چنانچه کنگره نمایندگان استیضاح را تصویب نماید و پس از تقدیم استعفا به پادشاه، کاندیدای حزبی که دولت را استیضاح کرده بر اساس ماده 99 برای مقام ریاست دولت معرفی شده و پادشاه حکم او را تفویض خواهد کرد.
اصل115 1 - رییس دولت پس از مشورت با شورای وزیران و با مسیولیت خود می تواند انحلال کنگره یا سنا و یا هر دو را پیشنهاد نماید. سپس پادشاه فرمان آن را امضا کرده و تاریخ انتخابات جدید تعیین خواهد شد. 2 - زمانی که دولت استیضاح شده باشد، نمی تواند پیشنهاد انحلال مجلسین را مطرح نماید. 3 - انحلال پارلمان تا یک سال پس از انحلال قبلی ممکن نخواهد بود. مگر در مواردی که در ماده 5 - 99 پیش بینی شده است.
اصل116 1 - یک قانون سازمانی چگونگی اعلام وضعیت فوق العاده. اضطراری و حکومت نظامی و همچنین محدودیتهای مربوط به آن را معین خواهد کرد. 2 - اعلام وضعیت فوق العاده از سوی دولت بایستی از طریق مصوبه شورای وزیران و حداکثر برای مدت 15 روز انجام گیرد. کنگره نمایندگان باید فورا تشکیل جلسه داده و آن را بررسی نماید. تمدید وضعیت فوق العاده بدون مجوز کنگره نمایندگان ممکن نمی باشد. مصوبه دولت بایستی محدوده جغرافیایی تحت تاثیر وضعیت فوق العاده را نیز مشخص نماید. 3 - اعلام و ضعیت اضطراری از طریق مصوبه شورای وزیران اما با مجوز کنگره نمایندگان امکان دارد. مصوبه مربوط به وضعیت اضطراری بایستی صراحتا اثرات آن، منطقه اجرا و مدت آن را تعیین نماید. این مدت نمیتواند بیش از سی روز باشد که تا سی روز دیگر قابل تمدید است. 4 - اعلام حکومت نظامی با تصویب اکثریت مطلق کنگره نمایندگان و پس از پیشنهاد دولت اعلام خواهد شد. کنگره نمایندگان محدود اجرا، مدت زمان و شرایط دیگر آن را مشخص خواهد کرد. 5 - در زمانی که یکی از شرایط فوق جاری باشد نمی توان کنگره نمایندگان را منحل نمود. در صورتی کنگره در ایام تعطیلات باشد بایستی فورا تشکیل جلسه دهد. همچنین در شرایط مذکور نمی توان در فعالیت دستگاه های کشور وقفه ای ایجاد نمود. چنانچه کنگره منحل، با دوره آن به پایان رسیده باشد و یکی از شرایط مذکور پیش آید، نمایندگی دایمی کنگره وظایف آن را به عهده خواهد گرفت. 6 - اعلام وضعیت فوق العاده، اضطراری و حکومتی نظامی در مسیولیتهای دولت و اعضای آن، تغییری نخواهد داد.
اصل117 1 - عدالت از مردم سرچشمه می گیرد و قضات با برخورداری از استقلال و پایبندی به قانون به نمایندگی از سوی شاه آن را اجرا می نماید. 2 - قضات را نمی توان خلع یا بازنشسته نمود مگر بر طبق قانون. 3 - اجرای عدالت و دادخواهی انحصارا به دادگاهها و دیوان هایی که قانون مشخص می نماید، مربوط می گردد. مقررات، اختیارات و روش های قضایی را نیز قانون معین خواهد ساخت. 4 - دادگاه ها به غیر از وظایفی که در بند قبل مشخص گردید و صراحتا بر اساس قانون معین می شود، اختیارات دیگری ندارند. 5 - اصل وحدت سلسله مراتب قضایی، اساس تشکیلات دادگاه ها می باشد. سلسله مراتب دادگاه های نظامی را قانون معین خواهد ساخت. اینگونه دادگاه ها منحصرا برای اعضا نیروهای مسلح بوده و در زمان حکومت نظامی حوزه فعالیت آنها بر طبق قانون اساسی خواهد بود. 6 - تشکیل دادگاههای استثنایی ممنوع می باشد.
اصل118 اجرای احکام و آرای قضات اجباری می باشد. همچنین همکاری با دادگاهها در جریان تحقیقات قضایی اجباری است.
اصل119 دادگستری در مواردی که قانون مقرر می سازد، رایگان است. همچنین خدمات دادگستری برای کسانی که از بضاعت مالی برخوردار نیستند، رایگان خواهد بود.
اصل120 1 - اقدامات قضایی علنی خواهند بود مگر در مواردی که قانون معین سازد. 2 - تشکیل دادگاه ها و رسیدگی به اتهامات، ترجیحا بایستی حضوری انجام گیرد، بالاخص در موارد جنایی. 3 - احکام صادره با ذکر دلایل بایستی در جلسه علنی دادگاه قرایت شود.
اصل121 زیانهای ناشی از اشتباهات قضایی، همچنین زیانهای ناشی از عملکرد دستگاه های قضایی موجب پرداخت غرامت توسط دولت و طبق قانون خواهد شد.
اصل122 1 - قانون سازمانی قوه قضاییه، چگونگی تاسیس، نحوه کار و چگونگی اداره دادرسی ها و دادگاه ها را مشخص می نماید. همچنین تعیین کننده آیین نامه قضات و پرسنل قضایی می باشد. 2 - شورای کل قوه قضاییه بر عملکرد دادگاهها ناظر می باشد. یک قانون سازمانی، آیین نامه، انتصابات، ارتقا، بازرسی و سیستم انضباطی آن را مشخص خواهد ساخت. 3 - شورای کل قوه قضاییه متشکل از ریاست دیوان عالی که ریاست شورا را نیز به عهده خواهد داشت و 20 عضو دیگر است که به مدت پنج سال توسط پادشاه منصوب می شوند. از این 20 نفر، 12 نفر از میان قضات، 4 نفر به پیشنهاد کنگره و 4 نفر به پیشنهاد سنا خواهد بود. در هر دو مورد این حقوقدانان بایستی شناخته شده و سه پنجم اعضای کانون وکلا و قضات به آنها رای بدهند. همچنین باید بیش از 15 سال سابقه کار قضایی داشته باشند.
اصل123 1 - دیوان عالی بالاترین مرجع قضایی می باشد، مگر در زمینه نگهبانی از قانون اساسی. 2 - رییس دیوان عالی توسط شورای کل قوه قضاییه پیشنهاد و بر اساس قانون توسط شاه منصوب می شود.
اصل124 1 - دادستانی بدون اینکه به زیان دیگر نهادها عمل نماید وظیفه دفاع از حاکمیت قانون، حقوق شهروندان و منافع عامه را به طور تسخیری یا به درخواست طرفهای ذینفع به عهده دارد. همچنین موظف است از استقلال دادگاهها مراقبت کرده و از منافع اجتماعی در دادگاه ها دفاع نماید. 2 - دادستانی وظایف خود را از طریق سازمان های مختص به خود انجام خواهد داد. 3 - یک قانون سازمانی آیین نامه دادستانی را تنظیم خواهد نمود. 4 - دادستان کل کشور به پیشنهاد دولت و توصیه شورای کل قوه قضاییه، توسط پادشاه منصوب می شود.
اصل125 شهروندان می توانند با مشارکت در هیاتهای منصفه در دستگاه دادگستری شرکت نمایند. چگونگی تشکیل هیات های منصفه را قانون معین خواهد ساخت.
اصل126 پلیس قضایی در اجرای وظایف خود یعنی تحقیق، کشف جرم و تضمین حقوق مجرمین در چارچوبی که قانون معین سازد، وابسته به قضات، دادگاه ها و دادستانی می باشد.
اصل127 1 - قضات، دستیاران آنها و دادستانها نمی توانند در حین خدمت در دادگستری سمتی دیگر را پذیرفته و یا در احزاب و سندیکاها عضویت داشته باشند. قانون، چگونگی اتحادیه های حرفه ای قضات و دادستانها را معین خواهد ساخت. 2 - قانون، چگونگی و نحوه اعلام مخالفت و اعتراض اعضای قوه قضاییه را مشخص کرده و استقلال کامل آنها را تامین می نماید.
اصل128 1 - کل کشور در شکلهای مختلف آن و تحت مالکیت هر کس که باشد بخشی از اقتصاد بوده و همانند منافع عمومی حمایت می شود. 2 - فعالیتهای اقتصادی بخش دولتی مورد حمایت قانون قرار دارند. بنا بر قانون، بخش دولتی می تواند اختیارات خود را در درآمدها یا خدمات اساسی حفظ نماید به ویژه در انحصارات. همچنین چنانچه منافع عمومی اقتضا نماید به همکاری با دیگر بخش ها بپردازد.
اصل129 1 - قانون، نحوه مشارکت مردم را در بیمه های اجتماعی و در فعالیتهای دولتی که عملکرد آنها مستقیما بر کیفیت زندگی و رفاه اثر می گذارد، معین خواهد ساخت. 2 - دستگاه های دولتی بایستی از فعالیتهای اقتصادی حمایت کرده و با تنظیم مقررات مناسب تعاونی ها را ترویج نماید. همچنین بایستی از دستیابی کارگران به سهام شرکت های تولیدی حمایت نماید.
اصل130 1 - دستگاه های دولتی در توسعه و مدرنیزاسیون کلیه بخش های اقتصادی به ویژه کشاورزی، دامداری، شیلات و صنایع دستی مشارکت خواهند کرد تا کیفیت زندگی کلیه اسپانیایی ها ارتقا یابد. 2 - برای همین منظور مقررات ویژه ای را برای مناطق کوهستانی تدوین خواهد کرد.
اصل131 1 - دولت از طریق قانون برای فعالیتهای اقتصادی برنامه ریزی کرده تا نیازها را برطرف کرده و موجب توسعه مناطق، بخشها و رشد درآمد و ثروت گردد. 2 - برنامه ریزی های دولتی بایستی پیشنهادات جوامع خودمختار را در نظر گرفته و به همکاری و مشورت با سندیکاها و دیگر سازمان های اقتصادی بپردازد. بدین منظور یک شورای اقتصادی تشکیل خواهد شد که ترکیب و نحوه کار آن را قانون معین می سازد.
اصل132 1 - قانون، چارچوب حقوقی اموال دولتی و مشترک را بر اساس اصول غیر قابل انتقال بودن، غیر قابل مصادره بودن، استفاده اختصاصی نکردن و بی توجهی نکردن به آن، معین خواهد ساخت. 2 - ثروتهای عمومی، ثروتهایی هستند که توسط قانون مشخص می شود. مناطق دریایی، سواحل، رودها و درآمدهای طبیعی جزیی از آنها هستند. 3 - قانون، مالکیت دولت و ملی، نحوه اداره و نگهداری از آنها را معین می سازد.
اصل133 1 - تنها دولت از طریق قانون حق وضع مالیات را دارد. 2 - جوامع خودمختار و شوراهای محلی نیز با توجه به قانون اساسی و دیگر قوانین می توانند درخواست مالیات برای امور محلی خود بنمایند. 3 - کلیه منافع مالیاتی بایستی از طریق قانون به مصرف برسد. 4 - دستگاه های دولتی تنها مطابق قانون می توانند هزینه های خود را انجام دهند.
اصل134 1 - تهیه بودجه کل کشور به عهده دولت بوده و مجلسین وظیفه بررسی و تصویب آن را دارند. 2 - بودجه کل کشور برای یک سال تنظیم شده و در آن کلیه درآمدها و هزینه های بخش دولتی ذکر خواهد شد. همچنین بایستی منافع حاصل از مالیات آن مشخصا ذکر شود. 3 - دولت بایستی حداقل سه ماه قبل از پایان سال، بودجه را به کنگره نمایندگان معرفی نماید. 4 - اگر بودجه کشور تا قبل از روز اول سال اقتصادی جدید به تصویب نرسد، به صورت خودکار بودجه سال قبل تجدید شده تا زمانی که بودجه در حال بررسی تصویب گردد. 5 - علیرغم تصویب بودجه، دولت می تواند لوایح قانونی مبنی بر افزایش یا کاهش هزینه ها و درآمدها را پیشنهاد نماید. 6 - کلیه پیشنهادات مبنی بر کاهش یا افزایش بایستی قبلا به تصویب شورای وزیران رسیده تا مورد بررسی قرار گیرد. 7 - بودجه کشور نمی تواند به تدوین مالیاتی بپردازد. تنها می تواندآنها را در صورتی که پیش بینی شده باشد، اصلاح نماید.
اصل135 1 - دولت برای انتشار اوراق قرضه یا اخذ اعتبار نیاز به مجوز قانونی دارد. 2 - اعتبارات اخذ شده برای پرداخت بهره ها یا اصل اوراق قرضه همیشه به عنوان هزینه ها در بودجه ثبت خواهد شد و قابل اصلاح نمی باشد. هزینه های مذکور بایستی با شرایط قانونی اوراق قرضه انطباق داشته باشد.
اصل136 1 - دیوان محاسبات عالیترین مرجع بررسی حسابها و مدیریت اقتصادی دولت و بخش دولتی است. این دیوان مستقیما به مجلسین وابسته بوده و به نمایندگی از آنها به بررسی حسابهای دولتی می پردازد. 2 - صورت حسابهای بخش دولتی به دیوان محاسبات ارسال شده و بایستی مورد تایید قرار گیرد. دیوان محاسبات نیز گزارشی سالانه برای مجلسین تهیه کرده و در صورتی که خلافی انجام شده بایستی آن را مشخصا اعلام نماید. 3 - اعضای دیوان محاسبات مانند دیگر قضات از استقلال و عدم وابستگی برخوردار خواهند بود. 4 - یک قانون سازمانی، ترکیب سازماندهی و وظایف دیوان محاسبات را معین خواهد ساخت.
اصل137 اساس تقسیمات کشوری را شهرستانها، استانها و جوامع خودمختار تشکیل می دهد. تقسیمات مذکور از خودمختاری در مدیریت برخوردار خواهند بود.
اصل138 1 - دولت اصل همبستگی ذکر شده در ماده 2 قانون اساسی را تضمین نموده و بایستی توازن اقتصادی مناسب و عادلانه را برای مناطق مختلف اسپانیا در نظر گیرد. بالاخص باید توجه خاص به جزایر داشته باشد. 2 - اختلافات موجود مابین جوامع خودمختار به هیچ وجه نباید موجب تبعیضات اجتماعی و اقتصادی گردد.
اصل139 1 - حقوق و وظایف اسپانیایی ها در کلیه مناطق کشور یکسان می باشد. 2 - هیچ مسیولی نمی تواند مقرراتی تدوین نموده که به طور مستقیم یا غیر مستقیم مانع آزادی تردد و اسکان اشخاص و اموال در اسپانیا گردد.
اصل140 قانون اساسی خودگردانی شهرستانها را تضمین نموده و آنها از شخصیت حقوقی کامل برخوردار خواهند بود. دستگاه و ادارات محلی آنها وابسته به شهرداریهایی است که از شهردار و مشاورینش تشکیل شده است. مشاورین شهرداری توسط مردم محل و از طریق انتخابات آزاد، مستقیم و مخفی، بر اساس قانون، انتخاب میشوند. شهردار توسط مردم یا مشاورین منتخب، منصوب می شود. قانون، شرایط چگونگی تشکیل هیات مدیره های شهرداریها را معین خواهد ساخت.
اصل141 1 - استانها دارای شخصیت حقوقی خاص و مستقل خود بوده و از مجموع شهرستانها و دهستانهای خود، تشکیل می شوند. هر گونه تغییری در حدود استانها بایستی از طریق یک قانون سازمانی به تصویب مجلسین برسد. 2 - دستگاه و ادارات خود مختار استانها، بایستی انتخاب شوند. 3 - چند شهرستان می توانند تجمع کرده و یک گروه خودمختار را در داخل استانها تشکیل بدهند. 4 - مجمع الجزایر و جزایر، ادارات مستقل خود را به صورت شورایی اداره خواهند کرد.
اصل142 ادارات محلی بایستی درآمد کافی برای انجام وظایف خود را داشته باشند. کسری درآمد آنها با مشارکت دولت و جوامع خودمختار رفع خواهد شد.
اصل143 1 - در اجرای حق خودمختاری که در اصل 2 این قانون اساسی آمده است. شهرستانهای همجوار که دارای تاریخ، فرهنگ و اقتصاد مشترک هستند می توانند به ایجاد جوامع خودمختار با توجه به قانون اساسی و دیگر قوانین، بپردازد. 2 - ابتکار روند خودمختاری بایستی از سوی نمایندگان ادارات مربوطه ذینفع آغاز گردد. بدین صورت که دو سوم جمعیت دارای حق رای شهرستانها از آن حمایت نمایند. شوراهای محلی درخواست کننده، پس از شش ماه بایستی انتخاب مذکور را انجام دهند. 3 - در صورتی که ابتکار خودمختاری در انتخابات رای کافی بدست نیاورد، درخواست مجدد خودمختاری تنها پس از گذشت 5 سال ممکن است.
اصل144 مجلسین از طریق یک قانون سازمانی می توانند به دلایل منافع ملی: الف ) مجوز ایجاد یک جامعه خودمختار را به شرط اینکه تنها از یک استان تشکیل شده باشد و شرایط ذکر شده در اصل 1 - 143 را نداشته باشد، صادر نمایند. ب ) مجوز ایجاد یک سازمان خودمختار را برای مناطقی که در تشکیلات شهرستانی ادغام نشده اند، صادر نماید. ج ) روند خودمختاری ها چنانچه در اصل 2 - 143 آمده است را کنترل نمایند.
اصل145 1 - ایجاد فدراسیون مابین جوامع خودمختار تحت هیچ عنوانی امکان پذیر نیست. 2 - قانون، شرایط و چگونگی انجام مناسبات در زمینه مدیریت و ارایه خدمات مابین جوامع خودمختار را معین می سازد. توافقات همکاری مابین جوامع خودمختار نیاز به مجوز قبلی مجلسین دارد.
اصل146 طرح سازمانی جوامع خودمختار بایستی توسط پارلمان ذینفع تهیه شده و برای تصویب نهایی به مجلسین ارایه شود.
اصل147 1 - طرح سازمانی جوامع خودمختار، اساس مقررات جوامع خودمختار را تشکیل داده و دولت از آن همانند مقررات حقوقی خود حمایت خواهد کرد. 2 - طرح سازمانی جوامع خود مختار باید: الف ) جامعه خودمختار را با ذکر قومیت مخصوص به خود معرفی نماید. ب ) محدوده جغرافیایی خود را مشخص سازد. ج ) سازمانها و مئسسات مخصوص به خود و مقر آنها را تعیین نماید. د ) حوزه فعالیتهای خود را با توجه به چارچوب قانون اساسی و نحوه انتقال قدرت را مشخص نماید. 3 - انجام اصلاحات در تشکیلات سازمانی جوامع خودمختار تنها در موارد پیش بینی شده در طرح آنها صورت گرفته که در هر حال از طریق یک قانون سازمانی بایستی به تصویب مجلسین برسد.
اصل148 اختیارات جوامع خودمختار در موارد ذیل خلاصه می شود: اول - سازماندهی مئسسات مربوط به خود. دوم - انجام تغییرات در تقسیمات شهرستانها و دهستانهای مربوط به خود، در صورتی که شهرستانهای مذکور مجوز آن را به جوامع داده باشند. سوم - مسکن و شهرسازی. چهارم - ایجاد ابنیه عمومی در داخل جوامع خود. پنجم راه و راه آهن. در صورتی که توسعه آن تنها در داخل جامع خود آنها انجام گیرد. همچنین می توانند به توسعه وسایل حمل و نقل بپردازند. ششم - ایجاد بنادر و فرودگاه هایی که فعالیت تجاری نداشته باشد. هفتم - کشاورزی و دامداری با توجه به مقررات کلی اقتصاد کشور. هشتم - بهره برداری از کوهستانها و جنگلها. نهم - مدیریت در حفاظت از محیط زیست. دهم - انجام پروژه های ساخت و بهره برداری از آب. ازدهم - ماهیگیری در آبها و رودهای داخلی. دوازدهم - برپایی نمایشگاه های مربوط به خود. سیزدهم - حمایت از توسعه اقتصادی جوامع خود با توجه به چارچوب سیاستهای اقتصادی کشور. چهاردهم - توسعه صنایع دستی. پانزدهم - ایجاد موزه ها، کتابخانه ها و تالارهای موسیقی مخصوص به خود. شانزدهم - مالکیت اموال هنری مخصوص به خود. هفدهم - رشد و توسعه فرهنگی، تحقیقاتی و آموزش زبان مخصوص به جامعه خود. هیجدهم - برنامه ریزی برای رشد صنعت جهانگردی خود. نوزدهم - برنامه ریزیهای ورزشی برای رشد و استفاده مناسب از اوقات فراغت. بیستم - ارایه کمک های اجتماعی. بیست و یکم - ارایه درمان و بهداشت. بیست و دوم - نگهبانی و حفاظت از ابنیه و تاسیسات. هماهنگی و مدیریت پلیس محلی که بر اساس یک قانون سازمانی اختیارات و وظایف آن معین خواهد شد. 2 - پس از گذشت پنج سال و از طریق انجام اصلاحات در تشکیلات سازمانی، جوامع خودمختار می توانند اختیارات خود را در چارچوب اصل 149 قانون اساسی افزایش دهند.
اصل149 1 - اختیارات دولت مرکزی موارد ذیل را در بر می گیرد: اول - تضمین شرایط، برای اینکه کلیه اسپانیایی ها در حقوق و وظایف یکسان باشند. دوم - امور تابعیت، مهاجرت، خارجیان و حق پناهندگی. سوم - روابط بین المللی. هارم - دفاع و نیروهای مسلح. ثنجم - دستگاه های قضایی. ششم - امور جزایی و زندانها. احضارات قضایی بایستی به صورتی انجام گیرد که در محدوده وظایف جوامع خود مختار دخالت ننماید. هفتم - قوانین کار. به طوری که اجرای آن بر سازمانهای جوامع خودمختار تاثیر نگذارد. هشتم - قوانین مدنی شامل مقررات حقوقی - مدنی، ازدواج، ثبت احوال. به نحوی که در اختیارات جوامع خودمختار دخالت ننماید. نهم - قوانین مربوط به دارایی های فرهنگی و صنعتی. دهم - تجارت خارجی و قوانین گمرکی و انبارداری ازدهم - سیستم پول، تسعیر، مقررات اعتباری، بانکها و بیمه ها. دوازدهم - مقررات مربوط به واحد اندازه گیری ها و ساعت رسمی کشور. سیزدهم - برنامه ریزیهای کلی اقتصادی. هاردهم - اقتصاد و دارایی کل. ثانزدهم - افزایش و هماهنگی تحقیقات علمی و فنی. شانزدهم - هماهنگی امور بهداشتی و مقررات مربوط به تولیدات دارایی. هفدهم - مقررات کلی بیمه های اجتماعی بدون دخالت در خدمات اجتماعی جوامع خودمختار. هیجدهم - تدوین چارچوب حقوقی دستگاه های دولتی و مقررات اجرایی آن بدون دخالت در سازمان های اداری مخصوص جوامع خودمختار. تدوین قوانین مربوط به مصادره دولتی، قراردادها و واگذاری های دولتی و مشخص نمودن مسیولیتهای دستگاه های قضایی. نوزدهم - ماهیگیری در دریاها. بدون دخالت در اختیارات جوامع خودمختار. بیستم - کشتیرانی تجاری، پرچم کشتیها، نورگذاری سواحل و علایم دریایی، بنادر و فرودگاههای عمومی، کنترل و حمل نقل هوایی، خدمات هواشناسی و شماره گذاری هواپیماها. بیست و یکم - راه و راه آهن، در صورتی که توسعه آن بیش از یک جامعه خودمختار را در بر گیرد، حمل و نقل، ترافیک و تردد خودروها، مخابرات، ارتباطات هوایی، زیردریاییها و ارتباطات رادیویی. بیست و دوم - تنظیم مقررات و تقسیم درآمدهای حاصل از آب، در صورتی که آبها در بیش از یک جامعه خودمختار جاری باشد، تاسیسات برقی در صورتی که انرژی مذکور از محدوده یک جامعه خودمختار خارج شود. بیست و سوم - تنظیم مقررات کلی مربوط به محیط زیست بدون دخالت در اختیارات جوامع خودمختار. تنظیم مقررات اساسی مربوط به کوهستانها، جنگلها و آبزیان بیست و چهارم - ایجاد ابنیه دولت که چند جامعه خودمختار در آن ذینفع باشند. بیست و پنجم - چارچوب کلی معادن و انرژی. بیست و ششم - چارچوب تولیدات، تجارت، مالکیت و استفاده از سلاحها و مواد منفجره. بیست و هفتم - مقررات کلی مطبوعات، رادیو و تلویزیون و کلیه وسایل ارتباط جمعی با احترام به اختیارات جوامع خودمختار. بیست و هشتم - دفاع از داراییهای فرهنگی و هنری اسپانیا. حفاظت از موزه ها، کتابخانه ها و بایگانیهای ملی با احترام به اختیارات جوامع خودمختار. بیست و نهم - امنیت اجتماعی، بدون دخالت در اختیارات پلیس های محلی. سی ام - تنظیم شرایط اخذ، صدور و ارزشیابی مدارک آکادمیک و حرفه ای، مقررات مربوط به اصل 27 قانون اساسی جهت تضمین اجرای آن. سی و یکم - آمارگیری برای مقاصد دولتی. سی و دوم - انجام انتخابات سراسری جهت همه پرسی. 2 - بدون دخالت در اختیارات جوامع خودمختار، دولت ارایه خدمات فرهنگی را وظیفه اصلی خود دانسته و تسهیلات لازم را برای ایجاد ارتباطات فرهنگی مابین جوامع خودمختار فراهم خواهد ساخت. 3 - اختیاراتی که به صراحت در این قانون برای دولت مرکزی ذکر نگردیده می تواند به جوامع خودمختار واگذار شود. در صورتی که اینگونه اختیارات در قوانین سازمانی جوامع خودمختار نیز ذکر نشده باشد، دولت بایستی به تدوین مقررات آن بپردازد. در هر صورت حقوق و وظایف دولت مرکزی بر حقوق و وظایف دول خودمختار ارجحیت دارد.
اصل150 1 - مجلسین می توانند در زمینه اختیارات دولتی، به برخی یا کلیه جوامع خودمختار تدوین مقررات قانونی را در چارچوب اصول یک قانون، واگذار نمایند. بدون دخالت در اختیارات دیوانها. و در چهارچوب قانون، چگونگی کنترل مجلسین بر تدوین اینگونه مقررات مشخص خواهد شد. 2 - از طریق یک قانون سازمانی، دولت می تواند مالکیت برخی از املاک خود را به صورتی که قابل واگذاری باشند، به جوامع خودمختار واگذار نماید. قانون همچنین بایستی چگونگی واگذاری اموال و کنترل آنها توسط دولت را معین سازد. 3 - دولت می تواند قوانینی را تدوین نماید که اختیارات واگذار شده به جوامع خودمختار را به دلیل منافع عمومی، کاهش دهد. مجلسین بایستی با اکثریت مطلق اینگونه لوایح قانونی را به تصویب برساند.
اصل151 1 - در صورتی که ابتکار خودمختاری در مدت زمان در نظر گرفته شده در اصل 2 - 143، انجام گیرد و علاوه بر این سه چهارم نمایندگان یا سازمان های مربوطه هر استان یا حداقل اکثریت رای دهندگان آن را تایید نمایند، مدت پنج ساله در نظر گرفته شده در اصل 2 - 148، ضرورتی ندارد. همچنین در صورتی که از طریق همه پرسی و رای اکثریت مطلق صاحبان رای مورد تایید قرار گیرد، ضرورتی ندارد. 2 - در صورت بوجود آمدن شرایط ذکر شده در بند قبلی، آماده سازی طرح سازمانی خودمختاری به طریق ذیل می باشد: اول - دولت از نمایندگان و سناتورهای مناطقی که تقاضای خودمختاری نموده اند، دعوت به عمل آورده تا مجمعی تشکیل داده و طرح سازمانی خودمختاری را تدوین کرده و به تصویب اکثریت مطلق برسانند. دوم - پس از تصویب طرح سازمانی توسط مجمع مذکور، طرح به کمیسیون قانون اساسی کنگره ارسال خواهد شد. کمیسیون در مدت دو ماه با همکاری مجمع، طرح را بررسی نموده تا مشترکا به توافق دست یابند. سوم - اگر طرح به تصویب کمیسیون و مجمع رسید، متن آن در مناطق مورد نظر به همه پرسی گذارده خواهد شد. چهارم - پس از همه پرسی در صورتی که طرح سازمانی به تایید رسید، به مجلسین ارایه خواهد شد. مجلسین متن طرح را در اجلاس رسمی مورد تصویب قرار داده و سپس پادشاه آن را به عنوان قانون امضا خواهد نمود. پنجم - در صورتی که توافق ذکر شده در بند دوم بدست نیابد، طرح سازمانی به عنوان لایحه قانونی در مجلسین بررسی می شود. متن لایحه قانونی پس از تصویب در مجلسین در مناطق خواهان خودمختاری به همه پرسی گذاشته می شود. در صورت تایید در همه پرسی استانهای ذینفع، مراحل بعدی اجرا خواهد شد. 3 - موضوعات چهارم و پنجم ذکر شده در بند قبلی در صورتی که در یک یا چند استان مورد تایید قرار نگیرد، مانع تاسیس جامعه خودمختار در دیگر استانها، به نحوی که در قانون سازمانی بند 1 این اصل آمده است، نخواهد شد.
اصل152 1 - در قوانین سازمانی تصویب شده به رویه ای که در اصل قبلی ذکر شد، نهادهای خودمختار بایستی بر مبنای یک مجمع قانونگذاری ( پارلمان ) انتخاب شده در همه پرسی باشد که به تناسب جمعیت آن، نماینده مناطق مختلف باشد. همچنین یک شورای دولتی با اختیارات اجرایی و اداری تشکیل شده که رییس دولت آن توسط مجمع انتخاب شده و حکم او توسط پادشاه توشیح می شود. شورای دولتی عالیترین مرجع جامعه خودمختار می باشد. رییس و اعضای شورای دولتی در مقابل مجمع مسیول می باشد. ک شورای قضایی بدون دخالت در اختیارات شورای عالی وظایف قضایی را در محدوده خود عهده دار می شود. در قوانین سازمانی خودمختاریها چگونگی و نحوه مشارکت در وظایف قضایی قید خواهد شد. سازماندهی مذکور بایستی بر مبنای قوانین سازمانی پیش بینی شده قوه قضاییه و استقلال و وحدت قضات صورت گیرد. بدون دخالت در موارد پیش بینی شده در اصل 123، روندهای قضایی در مقابل سازمان های قضایی خودمختار انجام شده که سازمان دارای اختیار در مراحل اولیه قضایی می باشند. 2 - پس از اینکه قوانین سازمانی خودمختار به تصویب و تایید رسید، تنها در مواردی که پیش بینی شده است یا توسط همه پرسی، قابل اصلاح خواهند بود. 3 - شهرستانهای همجوار میتوانند حوزه های انتخاباتی مشترک ایجاد کرده و از شخصیت حقوقی کامل برخوردار خواهند بود.
اصل153 کنترل فعالیتهای سازمان های جوامع خودمختار از طریق ذیل انجام می گیرد: الف ) توسط دیوان قانون اساسی در رابطه با تدوین مقررات و قوانین آنها. ب ) توسط دولت با مجوز قبلی شورای کشور و در رابطه با اجرای اختیارات تفویض شده در بند 2 اصل 150. ج ) توسط دیوان اداری در رابطه با ادارات خودمختار و مقررات آنها. د ) توسط دیوان محاسبات در رابطه با امور اقتصادی و بودجه.
اصل154 یک نماینده منتخب از جانب دولت، مدیریت ادارات دولتی در جوامع خودمختار را به عهده داشته و به هنگام لزوم به هماهنگی با ادارات دولتی و خودمختار می پردازد.
اصل155 1 - اگر یک جامعه خودمختار وظایف معین شده در قانون اساسی و دیگر قوانین را انجام ندهد و یا طوری عمل نماید که به شدت منافع کلی اسپانیا را در معرض خطر قرار دهد، دولت در مرحله اول به رییس جامعه هشدار خواهد داد. در صورتی که به هشدار دولتی توجهی نشود، دولت با تصویب اکثریت مطلق آرا سنا می تواند جامعه خودمختار را مجبور به اجرای قوانین بنماید تا منافع کلی کشور حفظ شود. 2 - در اجرای اقدامات پیش بینی شده در بند قبلی، دولت می تواند دستورات لازم را به کلیه مسیولین جامعه خود مختار تحمیل نماید.
اصل156 1 - جوامع خودمختار از خودمختاری مالی برای توسعه و اجرای اختیارات خود برخوردار خواهند بود. این خودمختاری با توجه به اصول هماهنگی با اقتصاد کل کشور و همبستگی مابین کلیه اسپانیایی ها، انجام میگیرد. 2 - جوامع خودمختار می توانند به نمایندگی از دولت به جمع آوری، اداره و هزینه درآمدهای مالیاتی با توجه به قوانین بپردازند.
اصل157 1 - درآمدهای جوامع خودمختار عبارتند از: الف ) - مالیات هایی که جمع آوری آنها به طور کلی یا جزیی توسط دولت به آنها واگذار شده و مشارکت در دیگر درآمدهای دولتی. ب ) - مالیات ها و تعرفه های مخصوص به خود. ج ) - درآمدهای حاصل از صندوق دولتی که توسط بودجه کل کشور مشخص خواهد شد. د ) - درآمدهای حاصل از منافع اعتباری. 2 - جوامع خودمختار به هیچ وجه نمی توانند مالیات بر املاک خارج از محدوده خود، وضع نمایند و یا اینکه مانعی برای آزادی جابجایی کالاها یا خدمات ایجاد نمایند. 3 - از طریق یک قانون سازمانی، چگونگی اختیارات مالی ذکر شده در بند یک، مقررات برای حل اختلافات و نحوه همکاری های مالی دولت و جوامع خودمختار معین خواهد شد.
اصل158 1 - در بودجه کل کشور، با توجه به میزان خدمات و فعالیتهایی که هر جامعه خودمختار برای کل کشور انجام داده است و کمک های اساسی برای خدمات کلی، بودجه ای برای جوامع خودمختار در نظر گرفته خواهد شد. 2 - برای اصلاح عدم توازنهای اقتصادی موجود در مناطق مختلف و ایجاد همبستگی، یک صندوق کمک برای سرمایه گذاری ایجاد خواهد شد که درآمد آن توسط مجلسین مابین جوامع خودمختار تقسیم خواهد شد.
اصل159 1 - دیوان قانون اساسی مرکب از دوازده نفر بوده که توسط پادشاه منصوب می شوند. چهار نفر از آنان به پیشنهاد کنگره و با تصویب سه پنجم آرا نمایندگان، چهار نفر به پیشنهاد سنا و با تصویب سه پنجم آرا سناتورها، دو نفر به پیشنهاد دولت و دو نفر به پیشنهاد شورای کل قوه قضاییه، می باشد. 2 - اعضای دیوان قانون اساسی بایستی از میان قضات، دادستانها، اساتید دانشگاه ها، کارمندان عالیرتبه دولتی و وکلای شناخته شده انتخاب شوند. این حقوق دانان بایستی حداقل پانزده سال سابقه کار داشته باشند. 3 - اعضای دیوان قانون اساسی برای 9 سال انتخاب شده و هر 3 سال، یک سوم آنها تعویض خواهند شد. 4 - اعضای دیوان قانون اساسی نمی توانند نمایندگی، سمتهای سیاسی و اداری، وابستگی به احزاب یا سندیکاها، فعالیتهای قضایی و دادرسی و یا هرگونه فعالیت حرفه ای و تجاری دیگری داشته باشند. اعضای دیوان قانون اساسی از استقلال و آزادی مخصوص اعضای قوه قضاییه برخوردار خواهند بود. 5 - اعضای دیوان قانون اساسی مستقل بوده و نمی توان آنها را از کار برکنار کرد.
اصل160 رییس دیوان قانون اساسی توسط اعضای آن و برای مدت سه سال انتخاب شده و توسط پادشاه منصوب می گردد.
اصل161 1 - اختیارات دیوان قانون اساسی سراسر کشور را در بر گرفته و عبارت است از: الف ) اعلام مغایرت قوانین، مقررات و احکام قضایی با قانون اساسی، در صورت مغایرت، احکام قضایی که قبلا صادر شده باشند، اعتبار خود را از دست نخواهند داد. ب ) بررسی تجاوز به حقوق و آزادیهایی که در اصل 2 - 53 این قانون آمده است. ج ) بررسی اختلافات مابین دولت و جوامع خودمختار و یا اختلافات مابین هر کدام از آنها. د ) بررسی اختیارات دیگری که توسط این قانون یا قوانین سازمانی دیگر به عهده آنها گذارده شود. 2 - دولت می تواند در مقابل دیوان قانون اساسی از مقررات تدوین شده توسط سازمان های جوامع خودمختار جلوگیری نماید. جلوگیری مذکور موجب معلق شدن اینگونه مقررات می شود. دیوان قانون اساسی بایستی حداکثر تا 5 ماه این مقررات را تایید یا مانع اجرای آنها شود.
اصل162 1 - مشروعیت دارند: الف ) رییس دولت، مدافع ملت، پنجاه نماینده، پنجاه سناتور، سازمان های اجرایی جوامع خودمختار یا مجمع های ( پارلمانهای ) آنها، حق درخواست مغایرت قوانین با قانون اساسی را از دیوان قانون اساسی دارند. ب ) کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی، مدافع ملت و دادستان کل حق درخواست حفاظت قانونی را از دیوان قانون اساسی دارند. 2 - یک قانون سازمانی محق بودن و مشروعیت داشتن دیگر سازمان ها و اشخاص را برای ارایه درخواست در موارد دیگر از دیوان قانون اساسی را معین خواهد ساخت.
اصل163 در صورتی که یک سازمان قضایی در رویه قضایی خود احساس نماید که احیانا حکم صادره اش با قانون اساسی مغایرت دارد، مشکل را می تواند به دیوان قانون اساسی ارجاع دهد، ولیکن رای دیوان قانون اساسی به هیچ وجه حکم قضایی محسوب نمی شود.
اصل164 1 - احکام دیوان قانون اساسی در بولتن رسمی دولت منتشر خواهد شد. اعتبار آن همانند احکام قضایی می باشد و از تاریخ نشر آن معتبر می گردد. نمی توان در مقابل احکام دیوان، فرجام خواهی نمود. آرای صادره دیوان قانون اساسی مبنی بر مغایت یک قانون با قانون اساسی و یا محدود نمودن یکی از حقوق، همگانی بوده و اجرای آن بر همه لازم است. 2 - در صورتی که رای صادره اعلام مخالف ننماید، قانون معتبر خواهد ماند.
اصل165 یک قانون سازمانی، شرایط، نحوه عملکرد، سازماندهی و رویه ارایه درخواستها را به دیوان قانون اساسی معین خواهد ساخت.
اصل166 پیشنهاد انجام اصلاحات در قانون اساسی بر مبنای پیش بینی های انجام شده در بندهای 1 و 2 اصل 87، اجرا خواهد شد.
اصل167 1 - پیشنهادات مذکور بایستی به تصویب سه پنجم نمایندگان هر یک از مجلسین برسد. در صورتی که توافق مابین مجلسین حاصل نشود، یک کمیسیون مساوی مرکب از نمایندگان و سناتورها تشکیل خواهد شد تا متن اصلاحیه را تهیه کرده و به تصویب مجلسین برساند. 2 - درصورتی که مجددا با رویه ذکر شده در بند قبلی توافق حاصل نشود و اکثریت مطلق سناتورها به آن رای مثبت داده باشند، کنگره نمایندگان می تواند با رای اکثریت دو سوم نمایندگان، اصلاحیه را تصویب نماید. 3 - در صورت تصویب اصلاحات و در صورت درخواست یک دهم نمایندگان هر یک از مجلسین، اصلاحیه مذکور در مدت پانزده روز پس از تصویب به همه پرسی گذارده خواهد شد.
اصل168 1 - هنگامی که پیشنهاد بازنگری کلی قانون اساسی شود یا بازنگری پیش عنوان، فصل دوم عنوان اول، یا عنوان دوم درخواست شود، دو سوم نمایندگان هر یک از مجلسین باید آن را تصویب نموده و مجلسین بلافاصله منحل خواهند گردید. 2 - مجلسین منتخب بایستی مجددا پیشنهاد را تایید و متن جدید قانون اساسی را تهیه و دو سوم نمایندگانشان به آن رای مثبت دهند. 3 - پس از تصویب اصلاحیه قانون اساسی توسط مجلسین، اصلاحیه مذکور برای تایید به همه پرسی گذارده خواهد شد.
اصل169 اصلاح قانون اساسی در زمان جنگ یا موقعیت های ذکر شده در اصل 116، نمی تواند آغاز گردد.
اصل170 <<* پاورقی لوح قانون - این شرح ضمیمه بوده و از جمله اصول قانون اساسی اسپانیا محسوب نمیکردد >> ( متمم جنبی ) اول - قانون اساسی به حقوق تاریخی مناطق با قومیت خاص احترام می گذارد. شناسایی کنونی حقوق مذکور، در چارچوب قانون اساسی و قوانین سازمانی خودمختاری انجام خواهد گرفت. دوم - اعلام سن صغیر بودن اشخاص که در اصل 12، این قانون اساسی آمده است، منافاتی با حقوق ویژه و آداب اقوام مذکور نخواهد داشت. سوم - ترمیم چارچوب اقتصادی و مالیاتی مجمع الجزایر قناری، نیاز به گزارش قبلی جامعه خودمختار قناری یا سازمان مربوطه دارد. چهارم - جوامع خودمختاری که بیش از یک دادگاه دارند، می توانند آ نها را حفظ نموده و اختیارات را بین آنها تقسیم نمایند. این تقسیم بندی بایستی با توجه به قانون سازمانی قوه قضاییه و وحدت و استقلال آن انجام گیرد. ( متمم موقت ) اول - مناطقی که دارای خودمختاری موقت هستند، می توانند با تصویب اکثریت مطلق سازمانهای مربوطه ابتکار طرح خودمختاری ذکر شده در بند 2 اصل 143 را که به نمایندگان شهرستانها یا سازمانهای مربوطه واکذار شده، آغاز نمایند. دوم - مناطقی که قبلا طرح های سازمانی خودمختاری را تهیه نموده اند می توانند پس از اعتبار یافتن این قانون به طرق پیش بینی شده در بند 2 اصل 148 عمل نموده و آن را پس از تصویب اکثریت مطلق به اطلاع دولت برسانند. طرح سازمانی خودمختاری با توجه به اصل 2 - 151 توسط سازمان مربوطه تهیه خواهد شد. سوم - ابتکار روند خودمختاری واگذار شده به گروه های محلی و اعضایش چنانچه در بند 2 اصل 143 آمده است، تا برگزاری اولین انتخابات محلی پیش بینی شده در این قانون به تعویق می افتد. چهارم: 1 - در خصوص ناوارا و به دلیل عدم اطلاع از الحاق به شورای کل باسک و یا درخواست خودمختاری، به جای اجرای قانون تدوین شده در اصل 143 قانون اساسی، ابتکار روند خودمختاری به سازمان قومی مربوطه واگذار می شود. سازمان مذکور تصمیم نهایی را گرفته و نتیجه آن به همه پرسی گذارده خواهد شد. 2 - در صورتی که تصمیم مذکور رای کافی بدست نیاورد، تنها درخواست مجدد آن پس از مدت زمان در نظر گرفته شده در اصل 3 - 143 امکان پذیر است. پنجم - شهروندان سیوتا و ملیا در صورت تمایل می توانند، جوامع خودمختار تشکیل دهند. با توجه به اصل 144، از طریق یک قانون سازمانی و مجوز مجلسین، اعضای شهرداریهای این دو شهر می توانند ابتکار روند خودمختاری را آغاز نمایند. ششم - در صورتی که چند طرح سازمانی خودمختاری به کمیسیون قانون اساسی کنگره ارایه شود، درخواستها بر اساس نوبت بررسی خواهد شد و مدت زمان دو ماهه پیش بینی شده در اصل 151، از زمانی آغاز خواهد شد که کمیسیون آن را تحت بررسی قرار دهد. هفتم - سازمان های موقت خودمختار، در این صورت منحل خواهند گردید: الف ) پس از تاسیس سازمانهای پیش بینی شده در طرح های سازمانی خودمختاری. ب ) در شرایطی که یقین شود طرح خودمختاری به دلیل عدم مطابقت با اصل 143، به تصویب نخواهد رسید. ج ) در صورتی که سازمان موقت پس از سه سال، حق خود را به مرحله اجرا نگذارد. هشتم: 1 - مجلسینی که این قانون اساسی را تصویب نموده اند پس از اعتبار یافتن آن اختیارات و وظایف ذکر شده در قانون اساسی را به عهده خواهند گرفت. مدت نمایندگی این مجلسین حداکثر تا تاریخ 15 ژوین 1981 پایان خواهد گرفت. 2 - با توجه به موارد ذکر شده در اصل 99، از آنجایی که احیانا تصویب نهایی این قانون به درازا کشد، مدت سی روز برای اجرای اصل مذکور در نظر گرفته خواهد شد. در این مدت رییس دولت فعلی اختیارات و وظایف ذکر شده در این قانون اساسی را عهده دار خواهد بود. وی می تواند از اختیارات شناخته شده در اصل 115 استفاده نموده یا با ارایه استعفا راه را برای اجرای اصل 99 هموار سازد که در نتیجه پیش بینی های انجام شده در بند 2 اصل 101، اجرا خواهد گردید. 3 - در صورت انحلال مجلسین، بر اساس پیش بینی های انجام شده در اصل 115 و در صورتی که موارد قانونی ذکر شده در اصول 68 و 69 هنوز اجرا نگردیده شده باشد، مقررات قبلی انتخاباتی معتبر خواهند بود. به استثنای موارد پیش بینی شده در حرف ب بند یک اصل 70 قانون اساسی و سن رای دهندگان، که در اصل 3 - 69 پیش بینی شده است. نهم - پس از سه سال از انتخابات اولین اعضا دیوان قانون اساسی، چهار نفر از اعضای آن به حکم قرعه جایگزین خواهند شد. این اعضا از میان 2 پیشنهاد دولت و 2 پیشنهاد شورای کل قوه قضاییه خواهند بود. پس از گذشت سه سال دیگر چهار نفر بعدی از میان پیشنهادات مجلسین جایگزین خواهند شد. پس از آن پیشنهادات بر مبنای پیش بینی های انجام شده در بند 3 اصل 159، ادامه می یابد. ( متمم لغوکننده ) 1 - قانون شماره 1 مورخ 4 ژانویه 1977 در مورد اصلاحات سیاسی، قانون جنبش های ملی مورخ 17 می 1958، قانون اقوام اسپانیایی مورخ 17 ژوییه 1945، قانون کار مورخ 9 مارس 1938، قانون مجلسین مورخ 17 ژوییه 1942، قانون جانشینی رییس کشور مورخ 26 ژوییه 1947 و اصلاحیه منضم به آن مورخ 10 ژانویه 1967 و همه پرسی ملی مورخ 22 اکتبر 1945، لغو می شوند. 2 - در صورتی که بتوان اعتبار برخی از قوانین را حفظ کرد، اعتبار قانون 25 اکتبر 1839 که استانهای آلاوا، گویی پوت کوآ و ویثکایا را تحت تاثیر قرار می دهد، برای همیشه لغو می شود. اعتبار قانون 21 ژوییه 1876 نیز برای همیشه لغو می شود. 3 - همچنین اعتبار کلیه قوانین و مقرراتی که مغایر این قانون شناخته شوند، لغو می شود. ( متمم پایانی ) این قانون ثس از انتشار متن رسمی آن در بولتن رسمی دولت اعتبار می یابد. همچنین به زبانهای دیگر اسپانیا منتشر خواهد شد. در نتیجه به کلیه اسپانیایی ها، مسیولین و غیر مسیولین، فرمان می دهم که این قانون اساسی را به عنوان مقررات اساسی کشور حفظ نمایند. کاخ دربار - 27 دسامبر 1978 خوان کارلوس رییس دربار - آنتونیو هرناندث خیل ریییس کنگره نمایندگان - فرناندو آلوارث دمیراندایی تورس رییس سنا - آنتونیو فونتان پرث
اصل1
جمهوری فرانسه و ملتهای سرزمینهای ماورا بحار با برخورداری از آزادی کامل این قانون اساسی را تصویب نموده و نسبت به تشکیل یک اتحادیه بر اساس برابری و همبستگی اقدام می نماید.
اصل2
فرانسه یک جمهوری غیر قابل تجزیه، غیر مذهبی، دمکراتیک و اجتماعی است. دولت، اصل برابری در مقابل قانون را برای تمام اتباع خود بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهب تضمین می نماید و به تمام اعتقادات احترام می گذارد. پرچم جمهوری از سه رنگ آبی، سفید و قرمز تشکیل شده است. سرود ملی "مارسه یز" است. شعار جمهوری، آزادی، برابری و برادری است. اساس جمهوری مبتنی بر حکومت مردمی است که به وسیله مردم و برای مردم اداره می شود.
اصل3
منشا حاکمیت ملی، مردم می باشند که حاکمیت را توسط نمایندگانشان از طریق همه پرسی اعمال می نمایند. هیچ گروهی از مردم و هیچ فردی نمی تواند اعمال این حق را از آن خود بداند. مراجعه به آرا عمومی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به طور مخفی و با شرایط یکسان به نحوی که قانون اساسی پیش بینی می نماید انجام می ثذیرد. شرایط رای دهندگان به موجب قانون مشخص می گردد و کلیه اتباع فرانسه اعم از زن و مرد که به سن قانونی رسیده اند و از حقوق مدنی و سیاسی برخوردارند حق شرکت در انتخابات را دارا می باشند.
اصل4
تشکیل احزاب و گروه های سیاسی آزاد است و می توانند آزادانه به فعالیت بپردازند و در انجام اخذ رای نقش مئثری داشته باشند و نیز موظفند به اصول حاکمیت ملی و دمکراسی احترام بگذارند.
اصل5
رییس جمهور حافظ اجرای قانون اساسی می باشد وی با داوری خویش هماهنگی قوای حاکم و همینین استمرار حکومت را تضمین می نماید. رییس جمهور ضامن استقلال ملی، تمامیت ارضی، احترام به قراردادهای اتحادیه و معاهدات می باشد.
اصل6
رییس جمهور برای مدت هفت سال از طریق آرا مستقیم مردم انتخاب می گردد، مقررات اجرای مفاد این اصل بوسیله یک قانون خاص معین خواهد شد.
اصل7
رییس جمهور به موجب اکثریت مطلق آرا عمومی انتخاب می گردد چنانچه در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری آرا کافی حاصل نگردید مرحله دوم در دومین "کشنبه" انجام می پذیرد. در دومین مرحله، صرفا آن دو نامزدی که پس از کناره گیری دو نامزد اول در اولین مرحله، بیشترین آرا را بخود اختصاص داده اند، می توانند در انتخابات شرکت نمایند. دعوت به رای گیری با اعلامیه دولت آغاز می گردد. انتخاب رییس جمهور جدید باید حداقل 20 روز و حداکثر 35 روز قبل از اتمام دوره ریاست جمهوری قبلی انجام پذیرد. چنانچه تصدی مقام ریاست جمهوری به هر علتی امکان پذیر نگردد و یا پس از اعلام دولت به شورای نگهبان درباره وجود مانع در اعمال تصدی و تایید این امر توسط اکثریت مطلق اعضا شورا، ( به استثنا موارد مذکور در اصول 11 و 12 این قانون ) موقتا رییس مجلس سنا عهده دار این امر می گردد. و چنانچه رییس مجلس سنا هم برای اجرا این وظایف عذر داشته باشد، وظایف به عهده دولت محول خواهد شد. در صورتی که شورای نگهبان رای به دایمی بودن مانع در تصدی ریاست جمهوری بدهد رای گیری برای انتخاب رییس جمهور باید پس از سپری شدن حداقل 20 روز و حداکثر 35 روز پس از تاریخ بوجود آمدن محظور و با تشخیص شورای نگهبان مبنی بر وجود مانع، انجام می پذیرد، مگر این که از سوی شورای نگهبان وضعیت، اضطراری تشخیص داده شود. چنانچه تا 7 روز قبل از تاریخ پایان مهلت معرفی نامزدهای ریاست جمهوری فردی که حداکثر 30 روز قبل از تاریخ مذکور علنا نامزدی خود را اعلام نموده، فوت نماید یا موانعی برایش ایجاد گردد شورای نگهبان می تواند تاریخ انتخابات را به تاخیر بیاندازد. در صورت فوت یا ایجاد مانع برای یکی از دو نامزدی که بهترین موقعیت را در اولین دور انتخابات قبل از کناره گیری احتمالی بدست آورده اند، شورای نگهبان اعلام می نماید که باید مجددا تمام مراحل انتخابات تجدید شود. در صورت فوت یا بروز موانع برای یکی از دو نامزد در دومین مرحله نیز به همین صورت عمل خواهد شد. در هر شرایطی طبق ضوابط تعیین شده در بند "2" اصل 61 این قانون و یا ضوابط مشخص شده جهت معرفی یک نامزد ریاست جمهوری توسط قانون خاص که در اصل 6 این قانون پیش بینی شده است، به شورای نگهبان رجوع خواهد شد. و شورای نگهبان می تواند مهلت های مذکور در بندهای مزبور را در صورتی که رای گیری بلافاصله پس از 35 روز بعد از تاریخ تصمیم شورا انجام نگیرد، تمدید نماید. چنانچه اجرای موارد فوق سبب شود که تاریخ انتخابات دقیقا در زمان پایان دوره ریاست جمهوری واقع شود در این صورت وی سمت خود را تا تعیین رییس جمهور جدید حفظ خواهد نمود و به انجام وظاپف خود کماکان ادامه خواهد داد. در صورت تعذر رییس جمهور و یا در مدت زمان بین تاریخی که به طور قطعی مانع برای اجرای وظایف رییس جمهور اعلام گردیده تا تاریخ انتخابات مربوط به تعیین جانشین وی، اصول 49، 50، 89 قابل اجرا نمی باشد.
اصل8
رییس جمهور نخست وزیر را تعیین می نماید و قبول استعفای نخست وزیر نیز بر عهده رییس جمهور است. رییس جمهور پس از قبول استعفای نخست وزیر، وزرا را عزل می نماید.
اصل9
ریاست هیات وزیران با رییس جمهور است.
اصل10
قوانین پس از تصویب مجلس ظرف پانزده روز از سوی ریاست جمهوری به دولت ابلاغ می گردد. ریاست جمهوری می تواند ظرف مهلت مذکور مجددا قانون را به مجلس اعاده و تقاضای تجدید نظر در آن را به صورت کلی یا جزیی بنماید. مجلسین نمی توانند از تقاضای ریاست جمهوری استنکاف نمایند.
اصل11
رییس جمهور درطول ایام فعالیت پارلمان، پس از پیشنهاد دولت و یا پس از پیشنهاد مشترک مجلسین که در روزنامه رسمی نیز منتشر می گردد می تواند لوایحی که مربوط به قوای حاکمه می شوند و یا لوایحی که محتوای آنها امور مربوط به اتحادیه می باشد و یا هدف آن تصویب معاهده ایست که هر چند مخالف قانون اساسی نیست ولی ممکن است که بر روی نظام کشور اثراتی داشته باشد، را به همه پرسی عمومی بگذارد. زمانی که لوایح مذکور از طریق همه پرسی مورد تایید قرار گرفت رییس جمهور، در مدت زمان تعیین شده در موارد فوق آن را امضا خواهد نمود.
اصل12
رییس جمهور می تواند پس از مشورت با نخست وزیر و رئسای مجلسین مجلس شورای ملی را منحل نماید، در این صورت انتخابات ظرف مدت حداقل 20 روز و حداکثر 40 روز بعد از تاریخ انحلال انجام خواهد شد مجلس شورای ملی در دومین پنجشنبه بعد از انتخابات رسما تشکیل می گردد. چنانچه این جلسه خارج از ایام فعالیت معمولی مجلس تشکیل بشود، در این صورت یک دوره فعالیت خارج از معمول برای مدت پانزده روز شروع می شود. انحلال مجدد مجلس در همان سال مجاز نمی باشد.
اصل13
رییس جمهور تصویب نامه ها و آیین نامه های صادره از طرف هیات دولت را امضا می نماید. وی مقامات لشکری و کشوری را منصوب می نماید. تصدی مشاغل و اعطای نشانهای زیر در هیات دولت تصویب می شود: مشاوران دولت، نشان شانسولیه لژیون دونور، سفرا، ماموریتهای فو ق العاده مشاوران در دیوان محاسبات، فرمانداران، نمایندگان دولت در کشورهای ماورا بحار، افسران و رئسای فرهنگستان و رئسای ادارات مرکزی. تصدی سایر مقاماتی که می باید در اختیار هیات دولت باشد و همچنین شرایط تفویض اختیارات رییس جمهور به هیات دولت توسط قانون خاصی معین می شود.
اصل14
اعطای استوارنامه سفرا و فرستادگان ویژه به دولتهای خارجی توسط رییس جمهور انجام می گیرد. همچنین ریاست جمهوری استوارنامه سفرا و فرستادگان ویژه خارجی به کشور را می پذیرد.
اصل15
فرماندهی کل قوا و ریاست شوراها و کمیته های عالی دفاع ملی با رییس جمهور می باشد.
اصل16
هر گاه نهادهای جمهوری، استقلال ملی، تمامیت ارضی، و یا اجرا تعهدات بین المللی در موارد مهم و اضطراری در معرض مخاطره قرار گیرند و روند عادی و قوای حاکمه مختل گردد، رییس جمهور تصمیمات مقتضی را پس از مشورت رسمی با نخست وزیر و رئسای مجلسین و رییس شورای نگهبان قانون اساسی اتخاذ می نماید. رییس جمهور از طریق اعلامیه مردم را در جریان امور قرار می دهد. این تصمیمات می باید به گونه ای باشد که قوای حاکمه بتواند در کوتاه ترین زمان وظایف محوله را در مجرای طبیعی خود انجام دهند. شورای نگهبان قانون اساسی در این خصوص مورد مشورت قرار خواهد گرفت. در چنین موقعیتی مجلسین مکلف به تشکیل جلسه می باشند. مجلس شورای ملی را نمی توان در زمان اعمال اختیارات فو ق العاده مذکور در این ماده منحل نمود.
اصل17
رییس جمهور دارای حق عفو می باشد.
اصل18
ارتباط رییس جمهور با مجلسین از طریق پیام انجام می پذیرد. این پیام در مجلس قرایت شده و مفاد آن مورد مباحثه قرار نمی گیرد. چنانچه در این زمان مجلس تعطیل باشد برای استماع پیام رییس جمهور جلسه فو ق العاده تشکیل خواهد گردید.
اصل19
تصمیمات متخذه از سوی رییس جمهور به غیر از موارد پیش بینی شده در بند 1 اصل 8 و اصول 11، 12، 16، 18، 54، 61 باید علاوه بر امضا رییس جمهور به امضای نخست وزیر رسیده و در صورت عدم امضا توسط نخست وزیر به امضا وزرای مسیول برسد.
اصل20
حکومت، سیاست کشور، را مشخص کرده و آن را اجرا می نماید و دستگاه های دولتی و قوای نظامی در اختیار حکومت می باشند. حکومت در برابر مجلسین بر اساس موارد پیش بینی شده در اصول 49 و 50 مسیول می باشد.
اصل21
اداره امور حکومت و مسإولیت دفاع ملی با نخست وزیر است وی حسن اجرای قوانین را تضمین می نماید. غیر از موارد مذکور در اصل 13، نخست وزیر، به موجب مقررات، اعمال حاکمیت نموده و مقامات کشوری و لشکری را منصوب می نماید. وی می تواند بعضی از اختیارات خود را به وزرا تفویض نماید. در غیاب ریاست جمهوری، نخست وزیر وظایف وی را در شوراها و کمیته های پیش بینی شده در اصل 15 به عهده می گیرد. نخست وزیر می تواند به طور استثنایی و به موجب اختیارات مصرح و با داشتن برنامه معین، در روز مشخص به جای رییس جمهور، ریاست هیات دولت را به عهده گیرد.
اصل22
احکام نخست وزیر علاوه بر امضا خود ایشان باید به امضا مقام مسیول دیگری نیز برسد، در غیر این صورت امضا دوم احکام فوق توسط وزرایی که مسیول اجرای احکام مزبور هستند انجام می گیرد.
اصل23
عضویت در هیات دولت با نمایندگی پارلمان و نمایندگی اصناف در سطوح کشور و همچنین تصدی مشاغل دولتی و یا هر فعالیت حرفه ای دیگر مغایرت دارد. در صورت عضویت هر یک از افراد فوق در هیات دولت نحوه تعیین جانشین بوسیله قانون خاص تعیین می گردد. جانشینی اعضا پارلمان طبق مفاد اصل 25 انجام می پذیرد.
اصل24
پارلمان، از مجلس شورای ملی و سنا تشکیل شده است. نمایندگان مجلس شورای ملی از طریق آرای عمومی مستقیم انتخاب می شوند، نمایندگان مجلس سنا از طریق آرا غیر مستقیم انتخاب می گردند و معرف مجامع مناطق مختلف کشور هستند. فرانسویان مقیم خارج از کشور نیز دارای نمایندگانی در مجلس سنا می باشند.
اصل25
مدت دوره هر یک از مجلسین و تعداد اعضا آن و حقوق و شرایط انتخاب و موارد عدم صلاحیت آنها توسط قانون خاص معین می گردد. همچنین توسط قانون مذکور شرایط افرادی که در صورت تعذر نمایندگان، می توانند در مجلس شورای ملی و سنا تا تجدید انتخابات عمومی یا میان دوره ای همان مجلس به عنوان جانشین آنها انتخاب شوند تعیین می گردد.
اصل26
هیچیک از اعضا پارلمان را نمی توان به دلیل اظهار عقیده و رای در حین انجام وظیفه نمایندگی مورد تعقیب، بازداشت و توقیف و دستگیری و بازجویی یا محاکمه به اتهام جنایت و جنحه قرار داد. جز موارد ارتکاب جرم مشهود یا محکومیت قطعی، هیچیک از اعضا پارلمان را نمی توان طی مدت فعالیت مجلس، به جرم جنایت یا جنحه تحت تعقیب یا توقیف قرار داد مگر با اجازه مجلسی که متهم عضو آنست. در صورت تقاضای هر یک از مجلسین تعقیب نماینده آن مجلس متوقف خواهد شد.
اصل27
تحمیل سمت نمایندگی به نمایندگان مجلس ممنوع است. حق رای نمایندگان مجلس بالاصاله می باشد. حق رای نیابتی نمایندگان را استثنایا قانون خاص، اجازه می دهد. در این صورت هیچ یک از نمایندگان نمی توانند بیش از یک حق نیابتی قبول نمایند.
اصل28
پارلمان در طول سال در دو دوره فعالیت عادی با استفاده از اختیارات قانونی خود تشکیل می شود. اولین دوره فعالیت پارلمان روز دوم اکتبر شروع می شود که مدت آن 80 روز بعد از تاریخ افتتاح می باشد. دومین دوره پارلمان دوم آوریل آغاز می شود که مدت آن بیش از 90 روز نمی تواند باشد. چنانچه دوم اکتبر و یا دوم آوریل، مصادف با یکی از روزهای تعطیل باشد دوره پارلمان، در اولین روز غیر تعطیل بعد از آن تاریخ افتتاح خواهد شد.
اصل29
پارلمان به درخواست نخست وزیر با اکثریت اعضا مجلس شورای ملی برای رسیدگی به دستور جلسه در روز مشخصی تشکیل جلسه فوق العاده می دهد. زمانی که به درخواست اعضای مجلس شورای ملی جلسه فوق العاده تشکیل گردید، در صورتی فرمان ختم جلسه داده خواهد شد که پارلمان به دستور جلسه ای که به منظور آن تشکیل فوق العاده داده رسیدگی کرده باشد. فرمان مذکور حداکثر ظرف مدت دوازده روز بعد از افتتاح جلسه باید صادر شود. فقط نخست وزیر می تواند تشکیل جلسه جدیدی را قبل از سپری شدن یک ماه از تاریخ فرمان ختم جلسه اول درخواست نماید.
اصل30
به غیر از زمانی که پارلمان با استفاده از اختیارات قانونی خود تشکیل جلسه می دهد تشکیل و خاتمه جلسات فو ق العاده با فرمان رییس جمهور انجام می پذیرد.
اصل31
اعضا هیات دولت می توانند در مجلسین حضور به هم رسانند و در این صورت نظراتشان باید مورد توجه قرار گیرد. مستشاران دولت می توانند اعضا هیات دولت را در پارلمان همراهی نمایند.
اصل32
رییس مجلس شورای ملی برای یک دوره مجلس انتخاب می شود و رییس مجلس سنا بعد از هر انتخابات میان دوره ای انتخاب می شود.
اصل33
جلسات مجلسین علنی است و گزارش کامل مذاکرات در روزنامه رسمی منتشر خواهد شد. هر یک از مجلسین می توانند به درخواست نخست وزیر و یا ( 10 ) / ( 1 ) اعضای همان مجلس به طور محرمانه و غیر علنی تشکیل جلسه دهند.
اصل34
تصویب قوانین توسط پارلمان صورت می گیرد. موضوعات مربوط به موارد ذیل توسط قانون مقرر می گردد: - حقوق مدنی و تامین اصول اساسی شناخته شده به نفع شهروندان به منظور برخورداری از آزادیهای عمومی - تبعیت مردم از پیشنهادات سازمان دفاع ملی در مورد امور شخصی و مالی. - ملیت، احوال شخصیه، نظام زوجیت، انحصار وراثت - تعریف و تعیین جنایات و جراإم و مجازاتها - آیین دادرسی کیفری، عفو و بخشودگی، تاسیس رتبه های قضایی، وضعیت و پایه های قضایی. - میزان و نحوه اخذ مالیاتها و نظام ضرب سکه و چاپ اسکناس. قانون همچنین مقررات مربوط به موارد ذیل را تعیین می نماید: - نظام انتخابات مجالس ملی و مجالس محلی - تاسیس انواع سازمانها - تضمین و تامین حقوق اساسی شناخته شده به نفع کارمندان کشوری و لشکری دولت. - ملی نمودن مئسسات اقتصادی صنعتی و انتقال مالکیت آنها از بخش عمومی به بخش خصوصی. قانون، اصول اساسی مربوط به امور ذیل را مشخص می نماید: - امور تشکیلاتی، دفاع ملی - اداره امور تشکیلات محلی در محدوده صلاحیتها و منابع آنها - آموزش - رژیم مالکیت حقوق عینی و تعهدات مدنی و تجارتی - قانون های کار سندیکا و تامین اجتماعی. - قوانین مالی، درآمدها و هزینه های دولت را تحت شرایطی که در قانون پیش بینی شده است مشخص می نماید. قوانین برنامه، مذهب و خط مشی عملی اقتصادی و اجتماعی دولت را تعیین می کند. مفاد این اصل توسط یک قانون خاص به طور دقیق تعیین می گردد.
اصل35
اعلام جنگ با پارلمان می باشد.
اصل36
حکومت نظامی توسط هیات دولت برقرار می گردد و ادامه آن برای بیشتر از دوازده روز باید به تصویب پارلمان برسد.
اصل37
مواردی که در حیطه قانون موضوع اصل 34 قرار نمی گیرند مقررات نامیده می شوند. آن دسته از مصوبات مجلس که تصمیم گیری درباره آنها در حوزه اختیارات دولت بوده است را می توان پس از بررسی در شورای دولتی به وسیله فرمان دولت تغییر داد. قوانینی که پس از اجرای این قانون اساسی تصویب می شوند را نمی توان به وسیله فرمان دولت تغییر داد مگر آن که شورای نگهبان، دولت را مرجع صالح برای تصویب آنها بداند.
اصل38
دولت می تواند برای اجرای برنامه های خود از پارلمان کسب اجازه نماید که برای مدتی محدود از طریق "اردونانس" ( 1 ) تصمیماتی اتخاذ نماید که اصولا تصمیمات مزبور در حکم قانون می باشند این اردونانس ها پس از استعلام نظریه شورای نگهبان در هیات دولت به تایید خواهد رسید و پس از انتشار قدرت اجرایی می یابند. ولی چنانچه لایحه دولت در مورد تصویب آنها تا تاریخی که قانون اعطا اختیارات را مشخص نموده به مجلس ارایه بشود لایحه مزبور کان لم یکن تلقی می گردد. پس از سپری شدن مدت مذکور در بند اول این اصل اردونانس ها غیر قابل تغییر می باشد، مگر به وسیله قانون و در مواردی که در حیطه اختیارات قوه مقننه قرار گرفته اند. <<پاورقی1 - اردونانس وسیله قانونی می باشد که دولت می تواند به علت فوریت امر در مواردی که معمولا احتیاج به قانون است آن مورد را به طریق مذکور در اصل فوق به اجرا بگذارد.>>
اصل39
پیشنهاد لوایح توسط نخست وزیر و اعضا پارلمان صورت می گیرد. لوایح که از طرف دولت پیشنهاد می شود ابتدا در هیات دولت پس از اخذ نظر شورای دولتی در هیات دولت به تصویب می رسد و سپس به دفتر یکی از دو مجلس ارایه می شود. لایحه قانون بودجه بدوا به مجلس شورای ملی ارایه می گردد.
اصل40
پیشنهادات و اصلاحیه هایی که از طرف اعضا پارلمان ارایه می شود چنانچه تصویب آنها سبب کاهش درآمد عمومی و یا افزایش هزینه عمومی گردد قابل طرح نمی باشد.
اصل41
چنانچه در حین بررسی مجلس، مشخص گردد که پیشنهاد و یا اصلاحیه ارایه شده در حیطه قانون قرار نمی گیرد و این بر خلاف اختیارات محوله مذکور در اصل 38 می باشد، در این صورت دولت می تواند از پذیرش آن خودداری نماید. در صورت اختلاف بین دولت و رییس مجلس مربوطه، شورای نگهبان به درخواست یکی از طرفین در ظرف 8 روز تشکیل جلسه می دهد.
اصل42
بحث در مورد لایحه قانونی ابتدا در هر یک از مجلسین که لایحه از طرف دولت به آن ارایه شده صورت می پذیرد. هر یک از مجلسین که متن تصویب شده در مجلس دیگر را دریافت می دارد آن متن را به رای خواهد گذاشت.
اصل43
طرح های قانونی، به درخواست دولت و یا مجلسی که آن را دریافت نموده به کمیسیونهای مخصوص که بدین منظور تشکیل شده جهت بررسی ارسال می شود. در خصوص لوایح و طرحهایی که در مورد آنها چنین درخواستی صورت نگرفته است رویه بر این است که آنها به یکی از کمیسیونهای دایمی که تعدادشان به 6 کمیسیون در هر مجلس بالغ می گردد، ارسال می شود.
اصل44
اعضا پارلمان و اعضا دولت دارای حق پیشنهاد اصلاحی هستند. بعد از شروع مذاکرات، دولت می تواند با بررسی هر اصلاحیه ای که قبلا به کمیسیون ارجاع نشده است، مخالفت نماید. در صورت تمایل دولت، مجلس تمام یا قسمتی از متن مورد بحث یا اصلاحات پیشنهادی مورد قبول دولت را برای یک مرتبه به رای می کذارد.
اصل45
به منظور تصویب یک متن مشابه مورد قبول هر دو مجلس، به ترتیب مورد بررسی قرار می گیرد. زمانی که یک لایحه یا طرح قانونی پس از دو شور بررسی به علت عدم توافق بین دو مجلس به تصویب نرسد و یا چنانچه دولت اعلام فوریت نماید، نخست وزیر می تواند پس از یک بار بررسی در هر یک از مجلسین درخواست تشکیل کمیسیون مشترک متشکل از اعضا مجلسین را بنماید تا در مورد موضوع مورد اختلاف پیشنهاد خود را از ارایه کند. متن تهیه شده توسط کمیسیون مشترک می تواند توسط دولت برای تصویب مجلسین ارایه شود. در این صورت هیچگونه اصلاحیه ای جز با موافقت دولت پذیرفته نمی شود. چنانچه کمیسیون مذکور موفق به تهیه متن واحدی نگردد و یا این متن طبق شرایط پیش بینی شده در بندهای قبلی به تصویب نرسد دولت می تواند بعد از یک بررسی مجدد در مجلسین، از مجلس شواری ملی بخواهد که در مورد متن فوق الذکر به طور قطعی تصمیم خود را اتخاذ نماید. در این صورت مجلس مذکور می تواند متنی را که توسط کمیسیون مشترک تهیه شده و یا آخرین متنی که توسط آن مجلس به رای گذارده شده و مجلس سنا هم در صورت تمایل در آن اصلاحاتی نموده، انتخاب نماید.
اصل46
قوانینی که قانون اساسی به آنها خصوصیت ویژه ای اعطا می کند در شرایط زیر تصویب شده و یا تغییر می یابد. در هر یک از مجلسین که لایحه و یا طرح قانونی مطرح است آن مجلس پس از پانزده روز از تاریخ ثبت آنها، می تواند درباره آن شور و رای گیری نماید. رویه مذکور در اصل چهل و پنجم در این مورد قابل اجرا است. معذالک در صورت عدم کسب آرا اکثریت مطلق اعضا نیر می تواند مورد تصویب قرار گیرد. قوانین خاص مربوط به سنا باید به همان طریق توسط مجلسین به تصویب برسد. قوانین خاص پس از تایید از طرف شورای نگهبان قانون اساسی امضا می گردد.
اصل47
پارلمان، لایحه قانون بودجه را به موجب مقررات پیش بینی شده به وسیله یک قانون خاص تصویب می نماید. چنانچه مجلس شورای ملی در اولین بررسی در مدت 40 روز از تاریخ ثبت لایحه نظر خود را اعلام ننماید، دولت، مجلس سنا را مطلع می نماید و مجلس مزبور باید ظرف 15 روز تشکیل جلسه دهد. مراحل بعد به موجب مقررات پیش بینی شده در اصل چهل و پنجم عمل شود. چنانچه پارلمان به مدت 70 روز سکوت نماید، می توان متن لایحه را از طریق دستور لازم الاجرا، به اجرا گذاشت. چنانچه قانون بودجه که درآمد و هزینه ها و عملکرد را تعیین می نماید در زمان معین و جهت امضا در شروع آن دوره ارایه نشده باشد، دولت از پارلمان می خواهد که به فوریت به او اجازه دریافت مالیاتها را داده و از طریق تصویب نامه، هزینه های مورد نظر را به اجرا بگذارد. زمانی که پارلمان تعطیل است مدت پیش بینی شده در این اصل به حال تعلیق درخواهد آمد. دیوان محاسبات، پارلمان و حکومت را در امر نظارت بر اجرای قوانین مالی همراهی می نماید.
اصل48
دستور جلسه روزانه مجلسین در مورد لوایح تقدیمی از سوی دولت و یا طرحهای قانونی که مورد تایید دولت قرار گرفته است، بر حسب اولویت و به ترتیب مقرر توسط دولت تعیین می گردد. برای سئالات اعضا پارلمان و پاسخ های دولت نیز یک جلسه در هفته بر حسب اولویت منظور خواهد شد.
اصل49
نخست وزیر بعد از اتخاذ تصمیم در هیات دولت در مورد برنامه خود و یا احتمالا در مورد ارایه یک خط مشی کلی سیاسی، از مجلس شورای ملی درخواست رای اعتماد می نماید. مجلس شورای ملی پس از رای گیری می تواند دولت را استیضاح کند. چنین اقدامی منوط به موافقت حداقل ( 10 ) / ( 1 ) اعضا مجلس شورای ملی می باشد. رای گیری نمی تواند قبل از 48 ساعت پس از تاریخ ثبت آن موضوع صورت گیرد. تنها آرایی که پاسخ مثبت به استیضاح می دهند شمرده خواهند شد، استیضاح پس از تحصیل آرا اکثریت اعضا صورت خواهد گرفت. چنانچه در این خصوص اکثریت آرا حاصل نگردد امضاکنندگان آن، حق پیشنهاد استیضاح دیگری در همان دوره را ندارند مگر در شرایط پیش بینی شده در بند ذیل: نخست وزیر می تواند ضمن درخواست تصویب یک لایحه از مجلس شورای ملی، درخواست رای اعتماد نیز بنماید، در این صورت اگر مجلس به دولت رای اعتماد بدهد فرض بر این خواهد بود که آن لایحه تصویب شده است مگر این که ظرف 24 ساعت بعد از درخواست رای اعتماد، مجلس دولت را مورد استیضاح قرار دهد و آن استیضاح طبق بندهای قبل به تصویب مجلس برسد. نخست وزیر می تواند پس از اعلام سیاست کلی خود از مجلس سنا نیز خواستار رای اعتماد گردد.
اصل50
در صورتی که مجلس شورای ملی موضوع استیضاح را به تصویب برساند و یا برنامه دولت یا سیاست کلی دولت را رد نماید، نخست وزیر باید استعفای خود را تقدیم رییس جمهور نماید.
اصل51
برای اجرا نمودن مفاد اصل 49 اتمام دوره های عادی یا فوق العاده اجبارا به تاخیر خواهند افتاد.
اصل52
مذاکره در مورد معاهدات و امضا آنها بر عهده رییس جمهور است. شرح کامل مذاکراتی که به منظور عقد یک قرارداد بین المللی انجام می شود و نیاز به امضا رییس جمهور ندارد به اطلاع وی خواهد رسید.
اصل53
تایید و امضا معاهدات صلح و تجارتی و معاهدات یا قراردادهای مربوط به سازمانهای بین المللی و امور مالی دولت که موجب تعهد مالی و تغییراتی در ضوابط قانونی می گردند و همچنین مواردی که مربوط به احوال شخصیه می شوند و بالاخره معاهداتی که موجبات جدا شدن بخشی از کشور و یا الحاق به کشور و یا هر گونه تغییرات سرزمینی دیگر می گردند، تایید و یا امضا آن معاهدات امکان ثذیر نمی باشد مگر به موجب قانون. معاهدات مذکور پس از تایید و یا امضا قابلیت اجرایی خواهند یافت. هر گونه تحولات و تغییرات ارضی بدون رضایت مردم آن سرزمین معتبر شناخته نخواهد شد.
اصل54
چنانچه رییس جمهور، نخست وزیر با رئسای هر یک از مجلسین اظهار نمایند که یکی از تعهدات بین المللی کشور مغایر با قانون اساسی می باشد، اجازه تایید و یا تصویب آن معاهده قبل از آن که تجدید نظر در قانونی اساسی انجام شود، امکان پذیر نمی باشد.
اصل55
معاهدات یا قراردادهایی که به صورت قانونی تایید گردیده و به امضا رسیده اند از تاریخ انتشار نسبت به قوانین داخلی ارجحیت دارند مشروط بر این که طرف دیگر قرارداد یا معاهده تعهدات خود را نیز اجرا نماید.
اصل56
شورای نگهبان دارای 9 عضو است که برای مدت 9 سال انتخاب گردیده و انتخاب مجدد آنها جایز نیست. ( 3 ) / ( 1 ) اعضا شورای نگهبان هر سه سال یک بار تغییر می یابند. 3 عضو شورای مزبور توسط رییس جمهور و 3 عضو توسط رییس مجلس شورای ملی و 3 عضو دیگر توسط رییس مجلس سنا انتخاب می گردند. علاوه بر 9 عضو پیش بینی فوق، رئسای جمهوری قبلی کشور طول مدت عمر عضو شورای نگهبان خواهند بود. رییس شورای نگهبان توسط رییس جمهور انتخاب می گردد. در صورت تساوی گیرد، وی دارای رای تعیین کننده می باشد.
اصل57
تصدی مقام وزارت و عضویت پارلمان برای اعضا شورای نگهبان ممنوع می باشد. سایر ممنوعیت ها به موجب قانون خاص تعیین می گردد.
اصل58
مسیولیت نظارت بر حسن اجرای قانون انتخابات ریاست جمهوری بر عهده شورای نگهبان است. شورای مذکور به اعتراضات رسیدگی کرده و نتایج انتخابات را اعلام می نماید.
اصل59
در صورت اعتراض، نسبت به حسن اجرای انتخابات اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا، شورای نگهبان نظارت کامل می نماید.
اصل60
شورای نگهبان بر حسن اجرای همه پرسی نظارت نموده و نتایج آن را اعلام نمی نماید.
اصل61
قوانین خاص قبل از تصویب و همچنین آیین نامه های داخلی مجلسین قبل از اجرا باید به شورای نگهبان ارسال شود تا مطابقه آنها با قانون اساسی اعلام گردد. در مورد قوانین عادی نیز رییس جمهور، نخست وزیر، رییس مجلس شورای ملی، رییس مجلس سنا و یا 60 تن از نمایندگان مجلس و یا 60 تن از سناتورها قبل از امضا قوانین می توانند تقاضای ارجاع آنها را به شورای نگهبان بنمایند. در موارد پیش بینی شده در دو بند فوق، شورای نگهبان باید ظرف یک ماه تشکیل جلسه داده و به موضوع رسیدگی نماید. معذالک در صورت فوریت مدت مزبور بر اساس درخواست دولت به 8 روز تقلیل می یابد. درصورت ارجاع قانون به شورای نگهبان، مهلت مقرر جهت امضا به حالت تعلیق در می آید.
اصل62
هر گاه شورای نگهبان، قانونی را مخالف با قانون اساسی اعلام نماید نمی توان آن را توشیح نموده و به اجرا درآورد. تصمیمات شورای نگهبان قابل اعتراض نیستند و برای قوای حاکمه متصدیان اداری و قضایی لازم الرعایه می باشند.
اصل63
نحوه اداره امور شورای نگهبان و روش رسیدگی و مهلت اعتراض در شورای نگهبان را قانون خاص معین می نماید.
اصل64
رییس جمهور با همکاری شورای عالی قضایی استقلال قوه قضایی را تضمین می نماید. تشکیلات قضایی به موجبات قانون خاص معین می گردد. قضات نشسته غیر قابل تغییر می باشند.
اصل65
ریاست شورای عالی قضایی با رییس جمهور است. وزیر دادگستری به موجب قانون سمت معاونت حقوقی را دارا می باشد. شورای عالی قضای متشکل از 9 عضو منتخب از طرف رییس جمهور بوده و بر اساس قانون خاص تعیین می گردند. شورای عالی قضایی برای انتصاب قضات نشسته و ریاست دادگاه استیناف به دیوان عالی کشور ثیشنهاد می نماید. انتصاب قضات نشسته دیگر بنا به پیشنهاد وزیر دادگستری و به موجب قانون خاص توسط شورا انجام می گیرد، در مورد عفو مجرمین شورای عالی قضایی به موجب قانون خاص مورد مشورت قرار می گیرد. شورای عالی قضایی به عنوان دادگاه انتظامی قضات به تخلفات قضات نشسته رسیدگی می کند. در این صورت ریاست شورا به عهده رییس شعبه اول دیوان عالی کشور است.
اصل66
هیچ کس را نمی توان بدون دلیل توقیف نمود. قوه قضاییه که حافظ آزادی افراد می باشد به موجب قانون مسیول اجرای این اصل می باشد.
اصل67
"دیوان عالی عدالت" از بین اعضای مجلس شورای ملی و سنا به تعداد مساوی توسط دو مجلس تشکیل می شود. این اصل در هر تجدید انتخاب مراعات می گردد. رییس دیوان از بین اعضای دیوان انتخاب می گردد. تشکیلات و آیین دادرسی دیوان توسط قانون خاص پیش بینی می گردد.
اصل68
رییس جمهور در انجام وظایف محوله از مسیولیت مبراست، مگر در مورد ارتکاب خیانت بزرگ. رییس جمهور تنها به وسیله مجلسین و از طریق رای گیری علنی و تصویب اکثریت مطلق اعضای مجلسین مورد اتهام قرار می گیرد. دراین صورت دادرسی به عهده دیوان عالی عدالت می باشد. اعضای حکومت از نظر کیفری در حین انجام وظایف محوله مسیول می باشند، اعمال آنها از زمان ارتکاب به صورت جنایت و جنحه شناخته می شود. در صورت توطیه اعضای حکومت بر علیه امنیت کشور آیین دادرسی دیوان عالی عدالت شامل آنها و شرکا آنان می باشد. در موارد پیش بینی شده در این بند، دیوان عالی باید تعاریف جرم، جنایت و تعیین مجازات را مطابق قانون کیفری نافذ در زمان وقوع جرم ارتکابی رعایت نماید.
اصل69
در صورت تقاضای دولت، "شورای اقتصادی و اجتماعی" در مورد لوایح قانونی و آیین نامه ها و تصویب نامه ها و همینین در مورد ثیشنهادات قانونی که اراإه گردیده است، اعلام نظر می نماید. یکی از اعضا شورا را می توان برای تشریح نظر شورا در موارد فوق جهت حضور در پارلمان انتخاب نمود.
اصل70
دولت همچنین می تواند درباره تمام مسایلی که جنبه اقتصاد و اجتماعی دارند و جمهوری و یا اتحادیه نسبت به آنها ذینفع می باشند از شورا نظرخواهی کند. هر لایحه قانونی و یا هر برنامه ای که جنبه اقتصادی اجتماعی دارند جهت کسب نظر به شورا ارایه خواهد شد.
اصل71
ترکیب شورای اقتصادی و اجتماعی و مقررات داخلی آن به وسیله قانون خاص مشخص می گردد.
اصل72
تشکیلات کشوری جمهوری عبارتند از: بخش، استان، سرزمینهای ماورا بحار و تشکیلات دیگری که آزادانه توسط شوراهای محلی به موجب قانون اداره می گردند. در استانها و سرزمینهای ماورا بحار نماینده دولت موظف است که منافع ملی، کنترل ادارات و حسن اجرای قانون را مد نظر قرار دهد.
اصل73
ایالات ماورا بحار با توجه به مقتضیات و نیازمندیهای محلی خود می توانند رژیم قانونی و سازمان اداری خود را مشخص نمایند.
اصل74
سرزمینهای ماورا بحار جمهوری دارای نظام خاصی هستند که منافع خود را جزو منافع جمهوری می دانند. تعیین این نظام و تغییر در آن پس از مشورت با مجلس سرزمین مربوطه به وسیله قانون صورت می گیرد.
اصل75
در مورد شهروندانی که دارای وضعیت حقوقی مدنی مشابهی نیستند مفاد اصل 34 این قانون اساسی اجرا می گردد. این افراد تا زمانی که از حقوق مدنی خود صرف نظر نکرده اند در وضعیت کنونی خویش باقی خواهند ماند.
اصل76
سرزمینهای ماورا بحار می توانند وضعیت خود را در داخل جمهوری حفظ نمایند. چنانچه آنها از طریق مجلس تمایل خود را به حفظ وضعیت خود در داخل جمهوری مدت زمان پیش بینی شده در بند اول اصل 91 به تصویب برسانند، می توانند تبدیل به یک استان ماورا بحار جمهوری گردیده و یا خود تشکیل گروه داده و یا با سرزمینهای دیگر عضو اتحادیه به صورت واحد درآیند.
اصل77
در اتحادیه ای که طبق این قانون اساسی تشکیل می شود دولتها از حق خودمختاری برخوردار بوده و اداره امور خود را به صورت آزاد و دمکراتیک به عهده دارند. اتباع اتحادیه که دارای وضعیت مشابهی هستند از حقوق مساوی برخوردارند و صرفنظر از دارا بودن نژاد و مذهب دارای وظایف یکسانی هستند.
اصل78
حوزه صلاحیت اتحادیه شامل سیاست خارجی، دفاعی، سیاست پولی، سیاست اقتصادی و مالی مشترک و همچنین سیاست مواد اولیه استراتژیک می گردد به علاوه به غیر از توافق مخصوص، نظارت بر امور قضایی، آموزش عالی، سازمانهای عمومی حمل و نقل خارجی و ارتباطات، نیز در حوزه صلاحیت این اتحادیه ها قرار دارند، به موجب موافقت نامه های خاص می توان صلاحیت های اتحادیه ها را به یکدیگر واگذار نمود.
اصل79
در صورتی که دولتهای عضو طبق مفاد پیش بینی شده در اصل 76 تمایل خود را به حفظ وضعیت خویش در داخل جمهوری اعلام نمایند از مزایای اصل 77 برخوردار خواهند گردید. تا تاریخ تصویب مقررات لازم برای به اجرا گذاردن این فصل، مسایل مربوط به صلاحیت مشترک توسط جمهوری حل و فصل خواهد شد.
اصل80
رییس جمهور ریاست این اتحادیه را داراست. اتحادیه دارای یک شورای اجرایی، یک سنا و یک دیوان داوری می باشد.
اصل81
دولتهای عضو اتحادیه در انتخابات ریاست جمهوری طبق مفاد اصل 6 شرکت می نمایند. رییس جمهور به عنوان رییس اتحادیه، در هر یک از کشورهای عضو دارای نماینده می باشد.
اصل82
ریاست شورای اجرایی اتحادیه با رییس اتحادیه است. این شورا تشکیل شده است از نخست وزیر و رییس دولت هر یک از کشورهای عضو اتحادیه و وزرا مربوط به اتحادیه. شورای اجرایی نحوه همکاری اعضا اتحادیه را بر حسب برنامه دولت و ادارات دولتی تنظیم می نماید. تشکیلات و نحوه اداره شورای اجرایی به وسیله یک قانون خاص تعیین می گردد.
اصل83
سنای اتحادیه از نمایندگان منتخب پارلمان جمهوری و مجلس شورای ملی دولتهای عضو تشکیل شده است. تعداد نمایندگان هر دولت به نسبت جمعیت آن دولت و مسیولیتهایی که در اتحادیه عهده دار می شود معین می گردد سنای مذکور دارای دو دوره فعالیت سالانه می باشد که افتتاح و تعطیل آنها به وسیله رییس اتحادیه انجام می پذیرد، هر دوره نمی تواند بیشتر از یک ماه به طول انجامد سنای اتحادیه پس از درخواست رییس اتحادیه در مورد سیاست اقتصادی و مالی مشترک، قبل از آن که در این موارد مجلسین جمهوری رای دهند مذاکره و بررسی می نماید، در غیر این صورت این کار به وسیله مجلسین هر یک از کشورهای عضو اتحادیه انجام می شود. سنای اتحادیه اقدامات، معاهدات یا قراردادهای بین المللی مذکور در اصول 35 و 53 قانون اساسی که بر اساس آنها برای اتحادیه ایجاد تعهد می نماید را بررسی می کند. سنای اتحادیه در زمینه مسایلی که از طرف دستگاههای قانونگذاری اعضای اتحادیه به او محو ل گردیده است تصمیماتی که جنبه اجرایی دارند را اتخاذ می نماید. این تصمیمات به همان طریقی امضا می گردند که قانون در کشورهای عضو پیش بینی نموده است. مقررات مربوط به امور و تشکیلات این مجلس به موجب قانون خاص معین می گردد.
اصل84
حل و فصل اختلافات بین اعضای اتحادیه به عهده دیوان داوری اتحادیه خواهد بود. صلاحیت و تشکیلات این دیوان طبق قانون خاص معین می گردد.
اصل85
به جز رویه پیش بینی شده در اصل 89، مفاد این فصل که مربوط به امور اجرایی سازمانهای مشترک می باشد بر حسب قوانین تصویب شده به طور مشابه در پارلمان جمهور و سنای اتحادیه مورد تجدید نظر قرار می گیرد. مفاد این فصل نیز می تواند طبق توافق بین دول عضو اتحادیه مورد تجدید نظر قرار گیرد، مفاد جدید بر حسب شرایط تعیین شده در قانون اساسی هر دولت به اجرا گذارده خواهد شد.
اصل86
دولت مرکزی می تواند تغییر شکل اساسی در وضعیت حکومت هر یک از کشورهای عضو اتحادیه را درخواست نماید و از طریق تصویب موضوع در مجلس قانونگذاری کشور عضو و پس از تصویب آن از طریق همه پرسی محلی که تنظیم و کنترل آن به وسیله سازمانهای اتحادیه تضمین می گردد، به تغییر نوع حکومت کشور مربوطه اقدام نماید. چگونگی این تغییر به وسیله یک توافق تایید شده توسط پارلمان جمهور و مجلس قانونگذاری کشور ذینفع تعیین می گردد. ک دولت عضو اتحادیه می تواند با همین شرایط مستقل شده و بدین طریق از اتحادیه خارج گردد یک دولت عضو اتحادیه همچنین می تواند بر حسب توافق خودمختار شود بدون این که از اتحادیه خارج گردد. یک دولت خودمختار که عضو اتحادیه نمی باشد نیز می تواند بر حسب توافق با حفظ خودمختاری به اتحادیه بپیوندد. وضعیت این دولتها در داخل اتحادیه به وسیله توافقهایی که در این خصوص منعقد خواهد شد خصوصا توافقهای مذکور در بندهای قبلی و یا توافقهای پیش بینی شده در بند دوم اصل 85 مشخص می گردد.
اصل87
موافقت های ویژه ای که جهت اجرای ابن فصل به انجام رسیده توسط پارلمان جمهوری و مجالس قانونگذاری کشورهای مربوطه تایید می شود.
اصل88
جمهوری و یا اتحادیه می توانند با حکومتهای مختلف که علاقمند به گسترش زمینه های گوناگون فرهنگی - اجتماعی هستند و یا مایل به الحاق به اتحادیه می باشند معاهداتی منعقد نمایند.
اصل89
تجدید نظر در قانون اساسی با پیشنهاد نخست وزیر و نمایندگان پارلمان به وسیله ریاست جمهوری صورت می گیرد. طرح تجدید نظر ابتدا باید در مجلسین با متن مشابه به تصویب برسد و پس از تایید آن از طریق همه پرسی قطعی خواهد شد. معذالک پس از تصمیم رییس جمهور مبنی بر ارایه طرح تجدید نظر قانون اساسی به پارلمان که به صورت اجلاسیه مشترک تشکیل شده است دیگر لزومی به مراجعه به آرا عمومی نخواهد بود. در این صورت برای تصویب طرح مذکور موافقت اکثریت ( 5 ) / ( 3 ) کل آرا اعضا اجلاسیه مشترک لازم است. دفتر اجلاسیه مشترک همان دفتر مجلس شورای ملی خواهد بود. هر گونه اقدام در مورد تجدید نظر قانون اساسی در شرایطی که تمامیت ارضی کشور مورد تعرض قرار گرفته ممنوع خواهد بود. اساس حکومت جمهوری نمی تواند مورد هیچگونه تجدید نظر قرار گیرد.
اصل90
زمانی که مجلس شورای ملی بر حسب این قانون اساسی تشکیل می شود دوره عادی پارلمان قبلی به حالت تعلیق در می آید و اعتبارنامه نمایندگان مجلس شورای ملی قبلی فاقد اعتبار خواهد شد. تا تاریخ افتتاح مجلس جدید تنها می تواند پارلمان قبلی را به تشکیل جلسه دعوت نماید. اعتبارنامه اعضا مجلس اتحادیه و همچنین اعتبارنامه اعضا مجلس شورای ملی که در حین انجام وظیفه هستند در یک زمان از اعتبار ساقط خواهد شد.
اصل91
تشکیلات بنیاد جمهور که به وسیله قانون اساسی پیش بینی شده است ظرف مدت چهار ماه از تاریخ تایید آن به مرحله اجرا گذارده خواهد شد. در مورد تشکیلات بنیاد اتحادیه این مهلت به مدت شش ماه خواهد بود. تصدی مقام ریاست جمهور در تاریخ اعلام نتایج پیش بینی شده در اصول 6 و 7 این قانون به پایان خواهد رسید. دولتهای عضو اتحادیه در اولین انتخابات تحت شرایطی که بستگی به وضعیت آنها در تاریخ تایید این قانون دارد، شرکت خواهند نمود. مقامات مسیول در این حکومتها طبق قوانین و مقررات موجود در زمان قابل اجرا شدن قانون اساسی تا زمان تعیین مقامات پیش بینی شده توسط نظام جدید آن حکومتها، به فعالیت خود ادامه خواهند داد. سنای اتحادیه تا تاریخ تشکیل قطعی از اعضایی که در شورای جمهوری فعالیت می نمایید تشکیل می شود. قوانین خاصی که به صورت ثابت تشکیلات سنای اتحادیه را مقرر می نمایند، می باید قبل از تاریخ 31 ژوییه 1959 میلادی به تصویب رسیده باشد اختیارات تفویض شده به شورای نگهبان قانون اساسی بر اساس اصول 58 و 59 تا تاریخ تشکیل این شورا بر عهده کمیسیونی متشکل از رییس و قایم مقام شورای دولتی، رییس دیوان عالی کشور، رییس دیوان محاسبات خواهد بود ملتهای عضو اتحادیه تا تاریخ اتخاذ تصمیمات لازم جهت اجرای فصل دوازدهم قانون اساسی تشکیل خواهند شد.
اصل92
تصمیمات قانونی لازم جهت ایجاد تشکیلات مورد نیاز اتخاذ خواهد شد و تا آن تاریخ به منظور اجرا وظایف دستگاه حاکم مصوباتی که در حکم قانون می باشد بعد از تایید شورای دولتی تنظیم خواهد گردید. در ظرف مدت پیش بینی شده در بند 1 اصل 91 دولت مجاز است که به وسیله مصوبه ای که در حکم قانون می باشد و به همان طریق نیز به تصویب رسیده است، اولین نظام انتخاباتی مجالس پیش بینی شده در قانون اساسی را مشخص نماید. در همان مدت و تحت همان شرایط، دولت می تواند در تمام موارد تصمیماتی را که برای صیانت از مردم و یا محافظت از آزادیها لازم می باشد اتخاذ نماید. این قانون اساسی به عنوان "قانون اساسی جمهوری فرانسه و کشورهای عضو اتحادیه" به اجرا در خواهد آمد.
مقدمه
ما مردم ایالات متحده، به منظور تشکیل اتحادیهای کاملتر، استقرار عدالت، تأمین آسایش ملی، تضمین دفاع مشترک، ارتقای رفاه عمومی و حفظ برکات آزادی برای خود و آیندگانمان، قانون اساسی حاضر را برای ایالات متحده آمریکا وضع و مقرر مینماییم.
اصل اول
بخش 1
کلیه اختیارات قانونگذاری اعطا شده در این قانون اساسی، به کنگره ایالات متحده مرکب از مجلس سنا و مجلس نمایندگان، واگذار میگردد.
بخش 2
[1] مجلس نمایندگان متشکل از اعضایی است که مردم ایالتهای مختلف هر دو سال یک بار آنان را انتخاب میکنند و رأی دهندگان در هر ایالت باید از همان شرایط لازم برای رأی دهندگان ایالتی که مجلس آن ایالت بیشترین نماینده را دارد، برخوردار باشند.
[2] هیچ کس تا زمانی که به سن بیست و پنج سالگی نرسد و هفت سال تبعه ایالات متحده نباشد و در زمان انتخاب، مقیم ایالتی که از آنجا انتخاب میگردد نباشد، نمیتواند نماینده (مجلس) شود.
[3] تعداد نمایندگان و میزان مالیاتهای مستقیم ایالتهایی که به اتحادیه ملحق میشوند برحسب تعداد جمعیت آنها تعیین میشود. تعداد جمعیت با افزودن سه پنجم سایر افراد به کل افراد آزاد معین میشود. افراد آزاد شامل کسانی است که برای یک دوره چند ساله تعهد خدمت داشته باشند ولی سرخپوستان معاف از مالیات را در بر نمیگیرد. سرشماری اصلی ظرف سه سال پس از نخستین اجلاس کنگره ایالات متحده و در هر دوره ده ساله بعدی به طریقی انجام خواهد شد که کنگره از طریق قانون تعیین میکند. تعداد نمایندگان برای هر سی هزار نفر از یک نماینده نباید تجاوز کند، لیکن هر ایالت باید حداقل یک نماینده داشته باشد و تا زمان انجام سرشماری مزبور هر یک از ایالتها به تعداد ذیل نماینده انتخاب می کنند: ایالت نیوهمپشیر، سه نماینده؛ ماساچوست، هشت نماینده؛ رود آیلند و توابع، یک نماینده؛ کانکتیکت، پنج نماینده؛ نیویورک، شش نماینده؛ نیوجرسی، چهار نماینده؛ پنسیلوانیا، هشت نماینده؛ دلاویر، یک نماینده؛ ویرجینیا، ده نماینده؛ کارولینای شمالی، پنج نماینده؛ کارولینای جنوبی، پنج نماینده وجورجیا، سه نماینده.
[4] هر گاه کرسیهای نمایندگی ایالتی خالی شود، مقامات اجرایی آن ایالت دستور انتخابات را برای جایگزینی آنها صادر میکنند.
[5] مجلس نمایندگان رئیس و سایر «مقامات» خود را انتخاب مینماید و دارای اختیار انحصاری «اعلام جرم علیه مقامات دولتی» است.
بخش 3
[1] دو سناتور از هر ایالت که مجلس قانونگذاری ایالتی برای مدت شش سال انتخاب میکند سنای ایالات متحده را تشکیل میدهند و هر سناتور دارای یک رأی است.
[2] در جلسهای که سناتورهای مجلس سنا پس از نخستین انتخابات تشکیل میدهند، سناتورها باید بلافاصله به سه دسته در حد امکان مساوی تقسیم شوند. کرسیهای سناتورهای دسته نخست باید در پایان سال دوم، کرسیهای دسته دوم در پایان سال چهارم و کرسیهای دسته سوم در پایان سال ششم خالی شود، به طوری که بتوان هر دو سال یک بار یک سوم نمایندگان را دوباره انتخاب نمود و چنانچه در دوره فترت مجلس قانونگذاری ایالتی کرسی نمایندهای به دلیل استعفا یا نظایر آن خالی شود، مقامات اجرایی آن ایالت میتوانند تا برگزاری اجلاس آینده مجلس قانونگذاری ایالتی که کرسیهای خالی را پر مینماید به طور موقت انتصابهایی را انجام دهند.
[3] هیچکس تا زمانی که به سن سی سالگی نرسد و نه سال تبعه ایالات متحده نباشد و در زمان انتخاب مقیم ایالتی نباشد که از آن انتخاب میشود، نمیتواند سناتور سنا شود.
[4] معاون رئیسجمهوری ایالات متحده، ریاست مجلس سنا را به عهده دارد ولی حق رأی نخواهد داشت، مگر زمانی که تعداد نمایندگان موافق و مخالف مساوی باشد.
[5] سنا سایر مقامات خود و نیز یک نفر رئیس موقت را برای مواقع غیبت معاون رئیسجمهور و یا زمانی که وی به جای رئیسجمهور ایالات متحده انجام وظیفه مینماید، انتخاب خواهد کرد.
[6] مجلس سنا به طور انحصاری اختیار دارد که به کلیه «اعلام جرم علیه مقامات دولتی» رسیدگی کند و اعضای آن هنگامی که بدین منظور تشکیل جلسه میدهند، باید سوگند یاد نموده یا رسماً اظهار کنند که جز حقیقت نگویند. زمانی که شخص رئیسجمهور ایالات متحده محاکمه میشود، ریاست جلسه با رئیس دیوان عالی کشور میباشد. هیچ کس را نمیتوان مجرم شناخت مگر این که دو سوم نمایندگان حاضر در این مورد اتفاق نظر داشته باشند.
[7] در مورد اعلام جرم علیه مقامات دولتی، حکم صادره در حد عزل از سمت، سلب صلاحیت احراز هر گونه سمت افتخاری یا مسئولیت تعهدآور و یا انتفاعی در ایالات متحده خواهد بود؛ با این حال کسی که محکوم میشود، براساس قانون تحت پیگرد، محاکمه، محکومیت و مجازات قرار میگیرد.
بخش 4
[1] مجلس قانونگذاری هر ایالت، زمان، مکان و شیوه برگزاری انتخابات سنا و مجلس نمایندگان را مشخص خواهد کرد، ولی کنگره در هر زمان، از طریق وضع قانون میتواند مقررات مزبور را به جز در موارد مربوط به مکان انتخاب سناتورها، تنظیم نموده یا تغییر دهد.
[2] کنگره در هر سال حداقل یک بار تشکیل جلسه میدهد، جلسه مزبور در اولین دوشنبه ماه دسامبر میباشد، مگر اینکه نمایندگان به موجب قانون روز دیگری را تعیین نمایند.
بخش 5
[1] هر یک از مجلسین برانتخابات، گزارش آرای انتخابات و صلاحیت اعضای خود نظارت مینماید و جلسات [آنها] با حضور اکثریت نمایندگان رسمیت مییابد. اما در صورت به حدنصاب نرسیدن تعداد حضار، جلسه به روز دیگری موکول خواهد شد و مجلس مجاز خواهد بود که حضور اعضای غایب را به شیوه و با تنبیهاتی که خود تعیین میکند الزامی سازد.
[2] هر یک از مجلسین میتواند آییننامه داخلی خود را تهیه و اعضای خود را به دلیل بیانضباطی مجازات و با اتفاق نظر دو سوم نمایندگان عضوی را اخراج نماید.
[3] هر مجلس مشروح مذاکرات خود را در نشریهای تنظیم و هراز چند گاه آن را منتشر میکند و مذاکراتی را که محرمانه ماندن آنها ضروری باشد، از انتشار مستثنی مینماید؛ و آرای مثبت و منفی نمایندگان هر مجلس در زمینه مسائل مختلف باید با تمایل یک پنجم اعضای حاضر، در روزنامه درج گردد.
[4] هیچ یک از مجلسین در مدت تشکیل جلسات کنگره نباید تشکیل جلسه را بدون موافقت مجلس دیگر بیش از سه روز به تعویق اندازد و یا به مکان دیگری غیر از محل تشکیل جلسات دو مجلس منتقل نماید.
بخش 6
[1] سناتورها و نمایندگان در ازای خدمتشان حقوق و مزایایی را که قانون تعیین میکند و از محل خزانهداری ایالات متحده پرداخت میشود، دریافت مینمایند. آنان در هنگامی که در جلسههای مجلس مربوطه حضور دارند و در زمان رفت و آمد به مجلس، در کلیه موارد به جز خیانت، جنایت و اخلال در نظم عمومی از بازداشت مصون خواهند بود و برای هر گونه سخنرانی یا بحثی که در هر یک از مجلسین ایراد نمایند، در هیچ مکان دیگری نباید مؤاخذه شوند.
[2] هیچ سناتور یا نمایندهای طی دوره نمایندگی خود نباید به یک سمت دولتی در دستگاه حاکمه ایالات متحده که در زمان تصدی مقام سناتوری ایجاد، یا موجب افزایش حقوق و مزایای وی در طی دوره مزبور میگردد، منصوب شود و شخصی که در ایالات متحده دارای سمت دولتی باشد تا زمانی که تصدی سمت فوق را داشته باشد، نباید به عضویت هیچ یک از مجلسین درآید.
بخش 7
[1] کلیه لوایح برای تحصیل درآمد در مجلس نمایندگان تصویب میشود، ولی سنا میتواند همانند سایر لوایح در مورد آنها اصلاحاتی را پیشنهاد یا با اصلاحات موافقت نماید.
[2] هر لایحهای که به تصویب مجلس نمایندگان و سنا برسد، قبل از اینکه به صورت قانون درآید به رئیسجمهور ایالات متحده تقدیم خواهد شد که آن را تأیید و امضا نماید؛ در صورت عدم تایید [رئیسجمهور] آن را، با ذکر دلایل مخالفت به مجلسی که لایحه در آن تصویب شده است ارجاع و مجلس مزبور پس از درج موارد مخالفت در نشریه خود، در لایحه تجدیدنظر خواهد کرد. چنانچه بعد از تجدیدنظر فوق، لایحهای با رأی دو سوم اعضای آن تصویب شود، همراه با موارد مخالفت به مجلس دیگر ارسال خواهد شد تا به روش مشابه آن را بررسی نماید و در صورتی که دو سوم اعضای مجلس مزبور نیز آن را تایید نمایند به صورت قانون درخواهد آمد، وی در همه این موارد آرای هر دو مجلس به صورت «آری» و «نه» مشخص خواهد شد و اسامی موافقان و مخالفان لایحه در نشریه هر یک از مجلسین به ترتیب ثبت خواهد شد. اگر لایحهای پس از ارائه به رئیسجمهوری ظرف مدت ده روز (بدون احتساب یکشنبهها) توسط وی اعاده نگردد، لایحه امضا شده تلقی خواهد شد و به صورت قانون درخواهد آمد، مگر اینکه کنگره طی دوره فترت از ارجاع آن امتناع ورزد که در این حالت، لایحه به صورت قانون درنخواهد آمد.
[3] هر گونه دستور، تصمیم یا رأی که نیاز به نظر موافق سنا و مجلس نمایندگان داشته باشد (به جز مسأله تعویق) باید به رئیسجمهور ایالات متحده ارائه و قبل از اجرا توسط وی تأیید شود و در صورت عدم موافقت وی لایحه را میتوان با رأی دو سوم اعضای سنا و مجلس نمایندگان طبق قوانین و حدودی که در مورد لوایح تعیین شده است دوباره بررسی و تصویب کرد.
بخش 8
[1] کنگره در موارد ذیل دارای اختیار میباشد: وضع و وصول مالیاتها، عوارض گمرکی، تعرفهها، مالیاتهای غیرمستقیم، پرداخت بدهیها و تأمین دفاع مشترک و رفاه عمومی ایالات متحده؛ لکن کلیه عوارض گمرکی، تعرفهها و مالیاتهای غیرمستقیم در سراسر ایالات متحده یکسان میباشد.
[2] دریافت وام با استفاده از اعتبارات ایالات متحده.
[3] وضع مقررات برای تجارت با کشورهای خارجی، بین ایالتهای مختلف و با قبایل سرخپوست.
[4] تهیه قانون واحد برای اعطای تابعیت و قوانین واحد در مورد ورشکستگی در سراسر ایالات متحده.
[5]انتشار پول، تعیین ارزش آن و ارزش پول خارجی و تعیین معیارهای وزن و اندازهگیری.
[6] تعیین مجازات جعل اوراق بهادار و پول رایج ایالات متحده.
[7] تأسیس ادارات پستی و ایجاد راههای مراسلاتی.
[8] تشویق پیشرفت علم و هنرهای سودمند از راه حفظ حق انحصاری برای تألیفات و اختراعات نویسندگان و مخترعان برای مدت زمان محدود.
[9] تشکیل دادگاههای تالی دیوان کشور.
[10] تعریف و مجازات دزدیهای دریایی و جنایات ارتکابی در دریاهای آزاد و جرائم برعلیه حقوق ملل.
[11] اعلان جنگ و «صدور مجوز اقدام مقابله به مثل» و وضع قوانین مربوط به متصرفات زمینی و دریایی.
[12] تشکیل ارتش و حمایت از آن؛ اختصاص هر گونه اعتبار به منظور استفاده در این زمینه برای بیش از یک دوره دو ساله مجاز نخواهد بود.
[13] تشکیل و نگهداری نیروی دریایی.
[14] وضع مقررات برای اداره نیروهای زمینی و دریایی و ایجاد نظم در میان آنها.
[15] فراخوانی نیروهای مردمی برای اجرای قوانین اتحادیه، سرکوب شورشها و دفع تهاجمات.
[16] سازماندهی، تأمین سلاح و منظم ساختن نیروهای شبه نظامی و ترتیب به خدمت گرفتن بخشی از آنان به طوری که در خدمت ایالات متحده باشند؛ در عین حال، برای ایالات اختیار نصب افسران و آموزش شبه نظامیان طبق قواعد انضباطی مقرر از سوی کنگره محفوظ میباشد.
[17] اعمال قانونگذاری انحصاری در همه موارد نسبت به منطقهای (با مساحت حداکثر ده مایل مربع) که با واگذاری ایالتهای خاص و پذیرش کنگره میتواند مقر حکومت ایالات متحده گردد و نیز اعمال اختیارات مشابه در مورد مکانهایی که با موافقت مجلس قانونگذاری ایالتی برای ایجاد استحکامات، زرادخانه، وزارتخانه، کارخانههای کشتیسازی و سایر تأسیسات مورد نیاز در آن ایالت خریداری میشوند.
[18] تدوین کلیه قوانین که برای اعمال اختیارات آینده و سایر اختیاراتی که به دولت ایالات متحده و یا هر وزارتخانه یا دستگاههای اجرایی به موجب قانون اساسی واگذار شده، ضروری و مقتضی است.
بخش 9
[1] کنگره نباید مهاجرت یا ورود افرادی را که هر یک از ایالتهای فعلی پذیرش آنان را تأیید میکنند تا قبل از سال هزار و هشتصد و هشت ممنوع نماید، اما میتواند برای اینگونه ورود پرداخت مالیات یا عوارض گمرکی را حداکثر تا ده دلار مقرر کند.
[2] حق «قرار احضار زندانی» قابل تعلیق نیست، مگر در موارد شورش یا تهاجم خارجی که امنیت عمومی آن را ایجاب نماید.
[3] هیچ گونه لایحهای دایر بر مجازات افراد بدون محاکمه و یا قانونی که عطف به ماسبق گردد، نباید تصویب شود.
[4] هیچ گونه مالیات سرانه یا مالیات مستقیم دیگری نباید وضع شود مگر اینکه متناسب با آمارگیری یا سرشماری پیشبینی شده در این قانون باشد.
[5] هیچ گونه مالیات یا عوارض گمرکی بر کالاهای صادراتی هر یک از ایالات وضع نخواهد شد.
[6] مقررات بازرگانی یا مالیاتی یک ایالت نباید هیچ امتیازی را برای بندرهای خود نسبت به بندرهای ایالتهای دیگر قایل شوند؛ کشتیهایی که عازم ایالتی هستند و یا از آن حرکت میکنند، مجبور به ورود به بندر دیگر یا ترخیص از آن و یا پرداخت عوارض در آنجا نمیباشند.
[7] برداشت پول از خزانهداری فقط براساس اعتباراتی که قانون معین میکند خواهد بود و اظهارنامهها و صورتحساب دریافت و پرداخت کلیه وجوه دولتی به طور منظم و هر از چند گاه منتشر میشود.
[8] ایالات متحده هیچ گونه عنوان اشرافی اعطا نمیکند: هر کسی که در ایالات متحده دارای سمت رسمی تعهدآور یا امانی باشد نمیتواند بدون رضایت کنگره هیچ نوع هدیه، مقرری، سمت و یا عنوانی را از هیچ شاه، شاهزاده و یا کشور خارجی بپذیرد.
بخش 10
[1] انجام موارد ذیل برای ایالتها ممنوع است: الحاق به معاهده، اتحادیه و یا کنفدراسیون؛ صدور مجوز اقدام مقابله به مثل؛ چاپ پول؛ انتشار اوراق بهادار؛ پیشنهاد هر چیزی غیر از سکه طلا و نقره برای پرداخت بدهیها؛ تصویب هر نوع لایحه، مجازات افراد بدون محاکمه یا به موجب قانونی که عطف به ماسبق شود یا قانونی که به تعهدات قراردادی لطمه وارد آورد و اعطای هر گونه عنوان اشرافی.
[2] هیچ ایالتی نمیتواند بدون موافقت کنگره هیچ گونه تعرفه یا عوارض گمرکی بر واردات و صادرات وضع نماید به جز مواردی که برای اجرای قوانین بازرسی آن ایالت کاملاً ضروری باشد؛ سود خالص کلیه عوارض گمرکی و تعرفهها که هر یک از ایالتها بر واردات یا صادرات وضع نمایند باید از طریق خزانهداری ایالات متحده به مصرف برسد. کنگره میتواند تمامی این قوانین را بازنگری و بر آنها نظارت نماید.
[3] هیچ ایالتی نباید بدون موافقت کنگره، عوارض بار یا مالیات وضع نماید، در زمان صلح سرباز یا کشتی جنگی نگهداری کند، با ایالت دیگر و یا با یک قدرت خارجی موافقتنامه یا میثاقی امضا نماید یا وارد جنگ شود، مگر اینکه عملاً مورد تهاجم قرار گیرد یا در معرض خطر قریبالوقوعی باشد که درنگ در برابر آن جایز نباشد.
اصل دوم
بخش 1
[1] قوه مجریه در اختیار رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا قرار دارد. دوره ریاست جمهوری چهار سال است و با معاون رئیسجمهور که دوره وی نیز چهار سال میباشد به ترتیب ذیل انتخاب خواهند شد:
[2] هر ایالت به شیوهای که مجلس قانونگذاری آن معین میکند، تعدادی انتخاب کننده تعیین خواهد نمود که تعدادشان برابر با تعداد کل سناتورها و نمایندگانی میباشد که یک ایالت مجاز به داشتن آنها در کنگره است. ولی هیچ سناتور، نماینده یا فردی که در ایالات متحده دارای سمتی غیرانتفاعی و یا انتفاعی باشد نمیتواند به عنوان انتخاب کننده تعیین گردد.
[3] انتخاب کنندگان باید در ایالتهای خود تشکیل جلسه دهند و از طریق رأی مخفی دو نفر را که حداقل یک نفرشان مقیم ایالت آنان نباشد انتخاب کنند و آنگاه فهرستی از افرادی را که رأی به آنان داده شده است و همچنین تعداد آرای هر یک از آنان را تهیه و پس از امضا و تایید به صورت مهر شده به مرکز حکومت ایالات متحده و به نام شخص رئیس سنا ارسال نمایند؛ رئیس سنا در حضور نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان کلیه تأییدیهها را میگشاید و سپس آراء شمارش میشوند. شخصی که بیشترین تعداد آراء از کل انتخاب کنندگان تعیین شده کسب نماید، رئیسجمهور میشود و اگر بیش از یک نفر اکثریت مزبور را به تساوی داشته باشند و تعداد آراء مساوی باشد، مجلس نمایندگان بیدرنگ از طریق رأی مخفی یک از آنان را به سمت ریاست جمهوری انتخاب مینماید، و اگر هیچ فردی حائز اکثریت آراء نباشد، در این صورت مجلس نمایندگان مزبور به همان روش از میان پنج نفر اول فهرست، رئیسجمهور را انتخاب مینماید. اما در انتخاب وی، ایالتها رأی خواهند داد و هر ایالت دارای یک رأی میباشد، حد نصاب لازم برای این منظور عبارت است از مجموع عضو یا اعضای دو سوم ایالتها و اکثریتی از کل ایالتها برای انتخاب ضروری میباشد. در هر حالت پس از انتخاب رئیسجمهور، شخصی که بیشترین تعداد آرای انتخاب کنندگان را کسب نموده باشد معاون رئیسجمهور میشود. وی اگر دو یا چند نفر باقی بمانند که دارای آرای مساوی باشند، سنا از میان آنان معاون رئیسجمهور را با رأی مخفی انتخاب میکند.
[4] کنگره میتواند زمان تعیین انتخاب کنندگان و روزی را که آنان باید آرای خود را به صندوق بریزند، معین نماید. این روز باید در سراسر ایالات متحده یک روز واحد باشد.
[5] هر شخصی برای احراز مقام ریاست جمهوری باید در زمان تصویب این قانون اساسی، شهروند بومی یا تبعه ایالات متحده، حداقل سی و پنج ساله و مدت چهارده سال مقیم ایالات متحده باشد.
[6] وظایف و اختیارات رئیسجمهور در صورت برکناری، فوت، کنارهگیری یا ناتوانی از انجام آنها، به معاون رئیسجمهور واگذار میشوند. کنگره میتواند به موجب قانون در موارد برکناری، فوت، کنارهگیری یا ناتوانی رئیسجمهور و نیز معاون وی، مقام مسئولی را به عنوان کفیل ریاست جمهوری تعیین نماید، و مقام مزبور طبق مقررات، تا زمان رفع ناتوانی یا انتخاب رئیسجمهور، به عنوان رئیسجمهور انجام وظیفه مینماید.
[7] رئیسجمهور در ازای خدماتش در زمانهای معین حقوق دریافت خواهد کرد و میزان آن در طول دوره ریاست جمهوری وی افزایش یا کاهش نمییابد، رئیسجمهور نباید در طول دوره مزبور هیچ گونه مقرری دیگری از ایالات متحده یا هیچ یک از ایالتها دریافت نماید.
[8] رئیسجمهور پیش از تصدی سمت خود به شرح ذیل سوگند یاد نموده و مراتب ذیل را تأیید مینماید:
«من رسماً سوگند یاد میکنم که مسئولیت ریاست جمهوری ایالات متحده را صادقانه انجام دهم و تا آنجا که در توان دارم از قانون اساسی ایالات متحده صیانت، حمایت و دفاع نمایم».
بخش 2
[1] هرگاه ارتش و نیروی دریایی ایالات متحده و نیروهای مردمی ایالتهای مختلف که جهت انجام خدمت بالفعل برای ایالات متحده فراخوانده شوند، رئیسجمهور فرمانده کل آنان خواهد بود. وی میتواند نظرات کتبی مقام عالی رتبه هر یک از «دستگاههای اجرایی» را در مورد موضوعات مربوط به وظایف دستگاه متبوع آنها جویا شود. رئیسجمهور حق تعلیق اجرای مجازات و یا عفو جرائم ارتکابی علیه ایالات متحده را جز در موارد «اعلام جرم علیه مقامات دولتی» دارا میباشد.
[2] رئیسجمهور با مشورت و موافقت سنا و به شرط موافقت دو سوم سناتورهای حاضر، دارای اختیار انعقاد معاهدات میباشد و به ترتیبی که قانون معین خواهد کرد، سفیران و سایر نمایندگان و کارداران کشور، قضات دیوان عالی و سایر مقامات ایالات متحده را که انتصاب آنان در قانون اساسی به نحو دیگری مقرر نشده باشد، معرفی و منصوب خواهد نمود. ولی کنگره میتواند به موجب قانون، اختیار انتصاب مقامات ردههای پایین را به نحوی که شایسته بداند به شخص رئیسجمهور، محاکم قضایی یا رؤسای وزارتخانهها واگذار نماید.
[3] رئیسجمهور مختار است برای کلیه سمتهایی که ممکن است در زمان تعطیلی موقت سنا بلاتصدی شوند با اعطای مأموریت شخص یا اشخاصی را منصوب نماید، مأموریت مزبور در پایان اجلاس بعدی سنا خاتمه مییابد.
بخش 3
رئیسجمهور هر از چند گاه گزارشی در مورد وضعیت اتحادیه به کنگره ارائه و اقداماتی را که ضروری و مقتضی تشخیص دهد برای ملاحظه اعضای سنا پیشنهاد مینماید، وی میتواند در مواقع اضطراری هر دو مجلس یا یکی از آنها را [برای تشکیل جلسه] فراخواند، و در صورت [بروز] اختلاف در مورد دوره فترت، آنها را تا هر زمان دیگری که مناسب بداند تعطیل کند؛ وی سفیران و نمایندگان خارجی را به حضور میپذیرد، بر اجرای صحیح قوانین نظارت و کلیه مقامات مسئول ایالات متحده را منصوب مینماید.
بخش 4
رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور و کلیه مقامات کشوری پس از اعلام جرم علیه آنان و محکومیت به خاطر ارتکاب (جرم) خیانت، ارتشاء و سایر جرائم شدید و جنحه از کار برکنار میشوند.
اصل سوم
بخش 1
قوه قضاییه ایالات متحده به دیوان عالی و دادگاههای تالی که کنگره میتواند درهر زمانی تعیین نماید و تشکیل دهد واگذار میگردد. قاضیان دیوان عالی و دادگاههای تالی تا زمانی که حسن رفتار داشته باشند. در مقام خود باقی مانده و حقوق خود را در زمانهای معین در ازای خدمتشان دریافت میکنند. میزان این حقوق در طول مدت عهدهداری این سمت کاهش نمییابد.
بخش 2
[1] حیطه عمل قوه قضاییه ایالات متحده موارد ذیل را شامل میشود:
کلیه دعاوی، براساس قانون و انصاف ناشی از قانون اساسی، سایر قوانین ایالات متحده و معاهداتی که به موجب قوانین منعقد شده یا خواهند شد؛ـ کلیه دعاوی مربوط به سفیران، کنسولها و دیگر مقامات بلند پایه دولتی؛ـ دعاوی دریایی و دریانوردی؛ـ اختلافاتی که در آنها ایالات متحده یکی از طرفهای دعوی باشد؛ـ اختلاف بین دو یا چند ایالت؛ـ بین یک ایالت و شهروندان ایالت دیگر؛ـ بین شهروندان ایالتهای مختلف؛ـ بین شهروندان یک ایالت که مدعی اراضی واگذار شده ایالتهای مختلف دیگر هستند، بین یک ایالت یا شهروندان آن با کشورها، شهروندان یا اتباع خارجی.
[2] در کلیه دعاوی مربوط به سفیران، کنسولها و سایر مقامات بلند پایه و در مواردی که یک ایالت طرف دعوی است، صلاحیت اصلی را دیوان عالی خواهد داشت. در کلیه موارد دیگری که قبلاً ذکر شد، دیوان عالی صلاحیت پژوهشی را هم نسبت به «مسائل شکلی» و هم نسبت به «مسائل ماهوی» با استثنائات و براساس مقرراتی که کنگره طبق قانون معین میکند دارا خواهد بود.
[3] رسیدگی به کلیه جرائم به جز موارد «اعلام جرم علیه مقامات دولتی» باید توسط هیأت منصفه انجام شود، و چنین رسیدگی باید در ایالت محل وقوع جرم برگزار گردد؛ ولی هرگاه محل وقوع جرم هیچ یک از ایالتها نباشد، محاکمه باید در محل یا محلهایی که کنگره به موجب قانون تعیین میکند برگزار شود.
بخش 3
[1] خیانت به ایالات متحده، فقط شامل تحمیل جنگ به آن یا طرفداری از دشمنان آن یا کمک و مساعدت به آنان میباشد. هیچ فردی به (جرم ارتکاب) خیانت محکوم نمیشود مگر براساس گواهی دو شاهد بر یک اقدام آشکار و یا اعتراف در دادگاه علنی.
[2] کنگره اختیار تعیین مجازات (جرم ارتکاب) خیانت را دارا میباشد؛ ولی حکم دایر بر مجازات فرد بدون محاکمه به سبب خیانت مبنی بر مهدورالدم بودن یا در زمان زندگی شخص محکوم اجرا میشود.
اصل چهارم
بخش 1
قوانین عمومی، سوابق و تصمیمات قضایی یک ایالت در سایر ایالتها اعتبار و رسمیت کامل خواهد داشت. کنگره میتواند از طریق قوانین کلی شیوه احراز اصالت این قوانین، سوابق و تصمیمات مزبور و اثر آن را معین نماید.
بخش 2
[1] شهروندان هر ایالت از تمامی امتیازات و مصونیتهای شهروندان در ایالتهای دیگر برخوردار خواهند شد.
[2] هرگاه شخصی در هر ایالتی متهم به (ارتکاب) خیانت، جنایت، یا جرائم دیگر گردد، (و) از چنگال عدالت بگریزد، و در ایالت دیگر یافت شود، با تقاضای مقامات اجرایی ایالتی که وی از آنجا گریخته است، به ایشان تحویل و به ایالتی که صلاحیت قضایی رسیدگی به جرم را دارد، منتقل خواهد شد.
[3] شخصی که در یک ایالت طبق قوانین آن موظف به انجام خدمت یا کاری میباشد، و به ایالت دیگر فرار کند به موجب هیچ یک از قوانین یا مقررات آنجا از انجام خدمت یا کار مزبور بریالذمه نخواهد شد، به درخواست طرفی که خدمت یا کار میبایستی برای وی انجام میشد تحویل میشود.
بخش 3
[1] کنگره میتواند ایالتهای جدید را به عضویت اتحادیه بپذیرد، اما هیچ ایالت جدیدی در حوزه قضایی ایالت دیگر تشکیل یا تأسیس نخواهد شد، و نیز هیچ ایالتی از الحاق دو یا چند ایالت یا بخشهایی از ایالتها، بدون موافقت مجلس قانونگذاری ایالتهای مربوطه و کنگره تشکیل نخواهد شد.
[2] کنگره اختیار تنظیم یا تدوین کلیه قوانین و مقررات مربوط به سرزمینها یا سایر املاک متعلق به ایالات متحده را دارا میباشد؛ مفاد قانون اساسی به نحوی تفسیر نخواهد شد که ناقض حقوق ایالات متحده یا یک ایالت خاص باشد.
بخش 4
[1] ایالات متحده برای هر یک از ایالتهای اتحادیه، شکل حکومت جمهوری را تضمین و در برابر تهاجم (حمله) و در صورت درخواست مجلس قانونگذاری ایالتی، یا قوه مجریه (در زمانی که نتوان مجلس مزبور را تشکیل داد) در مقابل آشوب داخلی، از آنها حمایت خواهد نمود.
اصل پنجم
هرگاه دو سوم نمایندگان دو مجلس ضروری تشخیص دهند، کنگره اصلاحاتی را برای قانون اساسی پیشنهاد خواهد داد، و یا بنا به درخواست مجلسین قانونگذاری دو سوم ایالتهای مختلف، خواستار تشکیل مجمعی برای پیشنهاد اصلاحات خواهد گردید. در هر دو حالت هرگاه پیشنهادها را مجلسین قانونگذاری سه چهارم ایالتهای مختلف و یا مجامع سه چهارم ایالتها تصویب نمایند، به عنوان بخشی از این قانون اساسی برای کلیه مقاصد و اهداف معتبر خواهد بود. هر یک از دو روش اصلاحی فوق را کنگره میتواند پیشنهاد نماید. با وجود این، هیچ اصلاحیهای که ممکن است قبل از سال یکهزار و هشتصد و هشت میلادی به تصویب برسد به هیچ نحوی بر بندهای اول و چهارم بخش نهم اصل اول تأثیری نخواهد گذاشت و هیچ ایالتی بدون رضایت خود از حق رأی مساوی در سنا محروم نمیشود.
اصل ششم
[1] کلیه تعهدات و دیونی که پیش از تصویب این قانون اساسی پذیرفته شدهاند، همان گونه که به موجب کنفدراسیون برای ایالات متحده معتبر بودهاند، طبق قانون اساسی حاضر نیز معتبر است.
[2] این قانون اساسی و قوانین ایالات متحده که براساس آن وضع میشوند و کلیه معاهدات منعقد شده و یا معاهداتی که به نام (و اختیار) ایالات متحده منعقد میشوند، قانون برتر این سرزمین میباشند و قضات در تمام ایالتها بدون توجه به آنچه با قانون اساسی یا سایر قوانین هر یک از ایالتها مغایر است، از آن تبعیت مینمایند.
[3] سناتورها و نمایندگانی که قبلاً ذکر شدند، اعضای مجلسین قانونگذاری ایالتهای مختلف و تمام مقامات قضایی و اجرایی ایالات متحده و ایالتهای مختلف با ادای سوگند یا اعلام رسمی موظف میشوند از قانون اساسی حمایت نمایند، اما هیچ آزمون مذهبی به عنوان شرط لازم برای واگذاری سمت رسمی یا غیرانتفاعی در ایالت متحده وجود ندارد.
اصل هفتم
تصویب قانون اساسی از سوی مجامع نه ایالت، این قانون را بین ایالتهایی که آن را تصویب مینمایند لازمالاجرا مینماید.
اصلاحات قانون اساسی ایالات متحده آمریکا و اصول افزوده شده به آن بنا به پیشنهاد کنگره و تصویب مجلسین قانونگذاری ایالتهای مختلف، به موجب اصل پنجم قانون اساسی اولیه لازم الاجرا میباشد.
اصلاحیه اول [1791]
کنگره در خصوص ایجاد مذهب، یا منع پیروی آزادانه از آن، یا محدود ساختن آزادی بیان یا مطبوعات یا حق مردم برای برپایی اجتماعات آرام و دادخواهی از حکومت برای جبران خسارت، هیچ قانونی وضع نمیکند.
اصلاحیه دوم [1791]
داشتن یک نیروی منظم شبه نظامی مردمی که برای امنیت یک کشور آزاد ضروری باشد و حق مردم برای حمل و نگهداری اسلحه محترم شمرده میشود.
اصلاحیه سوم [1791]
هیچ سربازی نه در زمان صلح و نه در زمان جنگ بدون رضات صاحبخانه در هیچ خانهای مستقر نخواهد شد، مگر به ترتیبی که به موجب قانون معین کند.
اصلاحیه چهارم [1791]
حق امنیت جان، مسکن، اوراق و اسناد و [مصونیت] داراییهای مردم در برابر تفتیش و توقیف غیر موجه تضمین میشود و هیچ گونه حکم بازداشت اشخاص یا توقیف اموال صادر نمیشود، مگر بر پایه یک دلیل محتمل با سوگند یا اعلام رسمی، و محل مورد تفتیش و اشخاص یا اموالی که باید توقیف شود دقیقاً باید مشخص شود.
اصلاحیه پنجم [1791]
هیچ شخصی به سبب ارتکاب جرم سنگین یا جرم نامعین مسئول شناخته نخواهد شد، مگر براساس «کیفر خواست یا اعلام جرم» هیأت عالی منصفه، مگر در موارد مربوط به نیروهای زمینی، دریایی یا نیروهای شبه نظامی مردمی که عملاً در حال خدمت در زمان جنگ یا خطر عمومی باشند. هیچ کس برای یک جرم دوبار به حبس یا اعدام محکوم نخواهد شد. هیچ کس در هیچ موردی کیفری به ادای شهادت علیه خود مجبور و یا از زندگی، آزاد و دارایی خویش بدون طی مراحل قانونی لازم محروم نخواهد شد. اموال خصوصی بدون پرداخت غرامت عادلانه مورد استفاده عمومی قرار نخواهد گرفت.
اصلاحیه ششم [1791]
در کلیه دادرسیهای کیفری، متهم از حقوق ذیل برخوردار خواهد بود: حق محاکمه سریع و علنی توسط هیأت منصفه بیطرف ایالت و منطقهای که جرم در آن رخ داده است، منطقه مزبور را باید قانون از پیش تعیین کرده باشد؛ حق آگاهی از ماهیت و دلیل اتهام؛ حق مواجهه با شهودی که علیه او شهادت میدهند؛ حق احضار شهود به نفع خود؛ و حق داشتن وکیل برای دفاع از خود.
اصلاحیه هفتم [1791]
در دعاوی حقوق نانوشته، هنگامی که ارزش مسأله مورد اختلاف بیش از بیست دلار باشد، حق رسیدگی هیأت منصفه محفوظ خواهد بود و هر جرمی که هیأت منصفه مورد رسیدگی قرار دهد، در هیچ دادگاه دیگری در ایالات متحده به گونه دیگری دوباره مورد رسیدگی قرار نخواهد گرفت مگر براساس قواعد حقوق نانوشته.
اصلاحیه هشتم [1791]
اخذ وجه ضمان سنگین و جزای نقدی و یا اعمال مجازات ظالمانه یا غیر متعارف ممنوع میباشد.
اصلاحیه نهم [1791]
ذکر برخی حقوق در قانون اساسی به مفهوم نفی یا انکار سایر حقوقی که مردم کسب کردهاند، تعبیر نخواهد شد.
اصلاحیه دهم[1791]
اختیاراتی که به موجب قانون اساسی به ایالات متحده اعطا نگردیده و یا برای ایالتها ممنوع نشده باشد، برای ایالتهای ذیربط، یا مردم محفوظ خواهد بود.
اصلاحیه یازدهم [1798]
دعاوی مبتنی بر قانون یا انصاف که شهروند یک ایالت یا شهروندان یا اتباع یک دولت خارجی علیه یکی از ایالتهای ایالات متحده اقامه نمایند، در قوه قضاییه ایالات متحده مسموع نیست.
اصلاحیه دوازدهم [1804]
رأی دهندگان در ایالتهای متبوع خود گرد هم آمده و با رأی مخفی، رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور را که حداقل یک نفرشان نباید از اهالی ایالت خود آنان باشد انتخاب میکنند. آنان باید در ورقههای رأی، نام شخصی را که به عنوان رئیسجمهور به او رأی دادهاند و در ورقه جداگانه دیگری، نام شخصی را که به عنوان معاون رئیسجمهور به او رأی دادهاند قید نمایند و سپس فهرستی جداگانه از اسامی کسانی را که به عنوان رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور رأی آوردهاند همراه با سیاهه تعداد آرای هر یک تهیه و پس از امضا و گواهی، ممهور و به مرکز حکومت ایالات متحده به عنوان رئیس مجلس سنا ارسال کنند. رئیس سنا در حضور اعضای سنا و مجلس نمایندگان همه تأییدیهها را گشوده و سپس رأیها شمارش میشوند. شخصی که بیشتری تعداد رأی را برای ریاست جمهوری به دست آورده باشد، به عنوان رئیسجمهور معرفی میشود، مشروط بر آنکه آرای اکثریت کل تعداد رأی دهندگان تعیین شده را به دست آورده باشد. چنانچه هیچ کس حائز چنین اکثریتی نباشد، در این صورت از میان کسانی که بیشترین تعداد آراء را دارا هستند ـ و در فهرست کسانی که به آنان به عنوان رئیسجمهور رأی داده شده است و تعدادشان از سه نفر تجاوز نکند ـ مجلس نمایندگان بیدرنگ با رأی مخفی رئیسجمهور را انتخاب میکند. به هر حال در انتخاب رئیسجمهور، ایالتها رأی میدهند و نمایندگی هر ایالت دارای یک رأی میباشد. حد نصاب لازم برای این منظور حضور عضو یا اعضای دو سوم ایالتها میباشد و رأی اکثریت تمام ایالتها برای یک انتخاب ضروری است. اگر مجلس نمایندگان هنگامی که حق انتخاب به آن تفویض میشود قبل از روز چهارم ماه مارس بعد، رئیسجمهور را انتخاب ننماید، همانند مواقع فوت یا سایر ناتوانیهای مستمر رئیسجمهور به موجب قانون اساسی، معاون رئیسجمهور به جای رئیسجمهور انجام وظیفه خواهد کرد. فردی که بیشترین تعداد آراء را به عنوان معاون رئیسجمهور به دست آورده باشد، چنانچه تعداد آراء، معادل اکثریت کل تعداد رأی دهندگان تعیین شده باشد، وی معاون رئیسجمهور میشود و چنانچه هیچ فردی حائز چنین اکثریتی نباشد، مجلس سنا از میان دو نفر از دارندگان بیشترین تعداد رأی در فهرست، معاون رئیسجمهور را انتخاب میکند. حد نصاب لازم برای این منظور حضور دو سوم از کل تعداد نمایندگان سنا میباشد و اکثریت کل تعداد رأی برای یک انتخاب ضروری است. به هر حال شخصی که از نظر قانون اساسی برای مقام ریاست جمهوری فاقد صلاحیت باشد برای سمت معاونت ریاست جمهوری ایالات متحده نیز دارای صلاحیت نمیباشد.
اصلاحیه سیزدهم [1865]
بخش 1
بردگی و کار اجباری جز به عنوان مجازات جرمی که شخص طبق مقررات به آن محکوم شده باشد در ایالات متحده یا هر مکان دیگری در حوزه قضایی آنها وجود ندارد.
بخش 2
کنگره قدرت اجرای این اصل را با تصویب قوانین مقتضی دارد.
اصلاحیه چهاردهم [1868]
بخش 1
کلیه افرادی که در ایالات متحده متولد شده یا تابعیت ایالات متحده را کسب نمودهاند و تابع صلاحیت قضایی آن هستند تبعه ایالات متحده و تبعه ایالت محل اقامتشان میباشند. هیچ ایالتی قانونی را وضع یا اعمال نخواهد کرد که امتیازات یا مصونیتهای اتباع ایالات متحده را کاهش دهد و هیچ ایالتی کسی را بدون طی مراحل قانونی مقتضی از زندگی، آزادی، یا حق مالکیت و نیز از حمایت مساوی قانون در حوزه قضایی خود محروم نمیسازد.
بخش 2
تعداد نمایندگان از میان ایالتهای مختلف برحسب تعداد جمعیت آنها با احتساب کل تعداد افراد در هر ایالت، به جز سرخپوستان معاف از مالیات تعیین میگردند. ولی هرگاه در هر انتخاباتی برای گزینش هیأت انتخاب کنندگان رئیسجمهوری ومعاون رئیسجمهور ایالات متحده، نمایندگان کنگره، مقامات اجرایی و قضایی یک ایالت با اعضای مجلس قانونگذاری مربوطه، حق رأی از افراد ذکور 25 ساله ساکن چنین ایالتی که تبعه ایالات متحده باشد سلب گردد و یا به هر طریقی کاهش یابد، به جز به سبب شرکت در شورش یا سایر جرائم، تعداد نمایندگان به نسبت تعداد اتباع ذکور مزبور، به تعداد کل اتباع ذکور 21 ساله در یک چنین ایالتی کاهش مییابد.
بخش 3
شخصی که به عنوان یکی از مقامات ایالات متحده یا به عنوان عضو مجلس قانونگذاری ایالتی یا در مقام یک مسئول اجرایی یا قضایی ایالتی، برای حمایت از قانون اساسی ایالات متحده قبلاً سوگند ادا نموده باشد، ولی بعداً برعلیه خود ایالت شورش یا طغیان کند یا به دشمنان وابسته آن کمک و مساعدت نماید، نمیتواند سناتور یا نماینده کنگره، یا عضو هیأت انتخاب کننده رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور شود، یا هر گونه سمت کشوری و لشکری را در ایالات متحده یا در هر یک از ایالتها تصدی نماید؛ با این حال کنگره میتواند با رأی دو سوم [اعضای] هر یک از مجلسین عدم صلاحیت مزبور را مرتفع نماید.
بخش 4
اعتبار بدهی دولتی ایالات متحده که قانون مجاز شناخته است. از جمله بدهیهای ناشی از پرداخت حقوق بازنشستگی و حقوق خدمات مربوط به سرکوب شورش یا طغیان، به قوت خود باقی است، اما ایالات متحده یا هیچ یک از ایالتها هیچ نوع بدهی یا تعهدی را که برای کمک به شورش یا طغیان برضد ایالات متحده حاصل شود و یا هیچ گونه طلبی را بابت از دست دادن یا آزادسازی بردهای تقبل یا پرداخت نخواهد نمود، [بلکه] کلیه بدهیها، تعهدات و مطالبات فوق غیرقانونی و بیاعتبار هستند.
بخش 5
کنگره با وضع قوانین مقتضی، قدرت اعمال مفاد این اصل را دارد.
اصلاحیه پانزدهم [1870]
بخش 1
ایالات متحده یا هر ایالت دیگر حق رأی شهروندان ایالات متحده را به سبب نژاد، رنگ یا شرایط سابق بردگی، نفی یا محدود نمینماید.
بخش 2
کنگره از طریق وضع قوانین مقتضی، قدرت اعمال مفاد این اصل را دارد.
اصلاحیه شانزدهم [1913]
کنگره قدرت وضع و وصول مالیات بر درآمد را از هر منبعی که حاصل شود، بدون تخصیص و تقسیم در میان ایالتهای مختلف و بدون در نظر گرفتن هر گونه آمار جمعیتی یا سرشماری، دارد.
اصلاحیه هفدهم [1913]
سنای ایالات متحده مرکب از دو نماینده از هر ایالت میباشد که مردم هر ایالت برای مدت شش سال انتخاب میکنند. هر عضو سنا دارای یک رأی است. انتخاب کنندگان هر ایالت باید از شرایط لازم برای انتخاب کنندگان ایالتی که مجلس آن ایالت بیشترین نماینده را دارد، برخوردار باشند.
هر گاه کرسی نمایندگی ایالتی در سنا خالی شود، مقام اجرایی ایالت مزبور فرمان انتخابات را برای تصدی کرسیهای خالی صادر خواهد نمود، مشروط بر اینکه مجلس قانونگذاری هر ایالت بتواند به مسئولان اجرایی تابع خود اختیار دهد تا زمانی که مردم کرسیهای خالی را از طریق انتخابات به شیوهای که مجلس قانونگذاری ایالتی مقرر میکند، پر ننمودهاند، افرادی را به طور موقت [به عنوان نماینده] منصوب کنند.
تفسیر اصلاحیه حاضر به نحوی نمیباشد که بر انتخاب یا دوره نمایندگی هر عضو سنا که قبل از تنفیذ اصلاحیه به عنوان بخشی از قانون اساسی برگزیده میشود، تأثیری بگذارد.
اصلاحیه هیجدهم [1919]
بخش 1
یک سال پس از تصویب این اصل، تولید، فروش یا حمل و نقل مشروبات الکلی، اعم از وارد یا صادر کردن آنها، از ایالات متحده و کلیه نقاط واقع در حوزه قضایی آن، به منظور مصرف آشامیدنی، ممنوع میگردد.
بخش 2
کنگره و ایالتها برای اجرای اصل حاضر از طریق وضع قوانین مقتضی، دارای اختیار متقارن میباشند.
بخش 3
اصل حاضر لازمالاجرا نمیباشد مگر اینکه ظرف هفت سال از تاریخی که کنگره آن را به هر یک از ایالتها ارسال میکند، از سوی مجلسین قانونگذاری چندین ایالت، به ترتیب پیشبینی شده در قانون، به عنوان اصلاحیه قانون اساسی تصویب شود.
اصلاحیه نوزدهم [1920]
بخش 1
[دولت] ایالات متحده یا هر یک از ایالتها حق رأی شهروندان ایالات متحده را به لحاظ جنسیت، نفی یا محدود نمینماید.
بخش 2
کنگره با وضع قوانین مقتضی قدرت اعمال این اصل را دارد.
اصلاحیه بیستم [1933]
بخش 1
پایان دوره مأموریت رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور در ساعت 12 ظهر روز بیستم ژانویه و دوره نمایندگی اعضای سنا و نمایندگان مجلس در ساعت 12 ظهر روز سوم ژانویه سالی که دورههای مزبور ـچنانچه اصل حاضر به تصویب نرسیده بود ـ پایان میپذیرفت، میباشد و از آن پس دوره جانشینان آنان آغاز میشود.
بخش 2
کنگره حداقل یک بار در سال تشکیل جلسه میدهد و در صورتی که قانوناً روز خاصی را تعیین ننماید، جلسه مزبور در ساعت 12 روز سوم ژانویه تشکیل میگردد.
بخش 3
اگر در تاریخ تعیین شده برای آغاز دوره مأموریت ریاست جمهوری، رئیسجمهور منتخب فوت نماید، معاون منتخب وی رئیسجمهور میشود. چنانچه رئیسجمهور قبل از موعد مقرر برای آغاز دوره مأموریتش انتخاب نشده باشد و یا اگر رئیسجمهور منتخب حائز شرایط لازم نباشد، معاون منتخب تا زمانی که رئیسجمهور واجد شرایط انتخاب شود به عنوان رئیسجمهور انجام وظیفه مینماید. هر گاه رئیسجمهور منتخب و نیز معاون منتخب وی حائز شرایط لازم نباشند، کنگره میتواند به موجب قانون شخص رئیسجمهور و نیز نحوه انتخاب وی را اعلام کند. شخص مزبور تا زمانی که رئیسجمهور یا معاون رئیسجمهور واجد شرایط شوند براساس قانون مذکور انجام وظیفه مینماید.
بخش 4
برای موارد فوت هر یک از افرادی که مجلس نمایندگان میتواند در صورت برخوردار بودن از حق انتخاب، یک نفر را از میان آنان به عنوان رئیسجمهور انتخاب نماید، و برای موارد فوت هر یک از افرادی که مجلس سنا میتواند در صورت برخوردار بودن از حق انتخاب، یک نفر را از میان آنان به عنوان معاون رئیسجمهور انتخاب نماید، کنگره از طریق قانون پیشبینیهای لازم را به عمل میآورد.
بخش 5
بخشهای (1 و 2) در روز پانزدهم اکتبر پس از تاریخ تصویب این اصل لازمالاجرا میشوند.
بخش 6
اصل حاضر لازمالاجرا نمیباشد مگر اینکه ظرف هفت سال از تاریخ ارسال آن، مجلسین قانونگذاری سه چهارم ایالتها آن را به عنوان اصلاحیه قانون اساسی تصویب نمایند.
اصلاحیه بیست و یکم [1933]
بخش 1
بدین وسیله اصل هیجدهم اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده ملغی میگردد.
بخش 2
حمل و نقل یا وارد کردن مشروبات الکلی به منظور استفاده یا تحویل آنها در هر ایالت، قلمرو، یا [مناطق] تحت تملک ایالات متحده، برخلاف قوانین آنها بدین وسیله ممنوع اعلام میگردد.
بخش 3
اصل حاضر لازمالاجرا نمیباشد مگر این که ظرف هفت سال از تاریخی که کنگره آن را به ایالتها ارسال میکند، از سوی مجامع چندین ایالت به ترتیبی که در قانون اساسی پیشبینی شده است، به عنوان اصلاحیه قانون اساسی تصویب شود.
اصلاحیه بیست و دوم [1951]
بخش 1
هیچ کس بیش از دوبار به سمت ریاست جمهوری انتخاب نخواهد شد و شخصی که بیش از دو سال تصدی سمت ریاست جمهوری دورهای را که شخص دیگری به عنوان رئیسجمهور دوره مزبور انتخاب شده است به عهده داشته یا به عنوان کفیل ریاست جمهوری انجام وظیفه کرده باشد، نمیتواند بیش از یک بار به سمت ریاست جمهوری انتخاب گردد. اما اصل حاضر در مورد شخصی که در زمان پیشنهاد اصل توسط کنگره، رئیسجمهور باشد اعمال نخواهد شد و مانع از این نمیشود که شخصی که در طول مدت لازمالاجرا گردیدن این اصل در سمت ریاست جمهوری یا کفالت ریاست جمهوری است، بقیه دوره مزبور را در سمت خود باقی بماند.
بخش 2
اصل حاضر لازمالاجرا نمیباشد مگر اینکه ظرف هفت سال از تاریخی که کنگره آن را به ایالتها ارسال میکند، از سوی مجالس قانونگذاری سه چهارم ایالتها، به عنوان اصلاحیه قانون اساسی تصویب شود.
اصلاحیه بیست و سوم [1961]
بخش 1
حوزهای که مقر حکومت ایالات متحده است باید به شیوه مورد نظر کنگره تعدادی انتخاب کننده رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور به تعداد کل سناتورها و نمایندگان مجاز حوزه مزبور در کنگره ـ در صورتی که ایالت باشد ـ تعیین نماید. ولی تعداد فوق نباید به هیچ وجه از تعداد انتخاب کنندگان کم جمعیتترین ایالتها بیشتر باشد؛ این تعداد بر کسانی که ایالتها تعیین میکنند، افزوده میشود. اما آنان به منظور انتخاب رئیسجمهور و معاون وی، به عنوان انتخاب کنندگان منتخب یک ایالت محسوب میشوند و باید در حوزه مربوطه تشکیل جلسه داده و وظایف محوله را به موجب اصل دوازدهم اصلاحیه، به انجام برسانند.
بخش 2
کنگره با وضع قوانین مقتضی، قدرت اعمال اصل حاضر را دارد.
اصلاحیه بیست و چهارم [1964]
بخش 1
ایالات متحده یا هر یک از ایالتها حق رأی شهروندان ایالات متحده را در هر انتخابات مقدماتی یا انتخابات ریاست جمهوری یا معاون ریاست جمهوری برای انتخاب کنندگان رئیسجمهور یا معاون رئیسجمهور یا برای سناتورها یا نمایندگان مجلس در کنگره به دلیل عدم پرداخت هر گونه مالیات سرانه یا مالیاتهای دیگر، نفی یا محدود نمیکند.
بخش 2
کنگره با وضع قوانین مقتضی، قدرت اعمال اصل حاضر را دارد.
اصلاحیه بیست و پنجم [1967]
بخش 1
در صورت عزل، فوت یا کنارهگیری رئیسجمهور از سمت خود، معاون وی رئیسجمهور میشود.
بخش 2
هرگاه سمت معاون ریاست جمهوری بلاتصدی شود، رئیسجمهور یک نفر را به عنوان معاون خود نامزد مینماید که در صورت تایید رأی اکثریت مجالس قانونگذاری، سمت مزبور را عهدهدار میشود.
بخش 3
هرگاه رئیسجمهور طی اعلامیه کتبی به رئیس موقت سنا و رئیس مجلس نمایندگان اطلاع دهد که توان استفاده از اختیارات و انجام وظایف ریاست جمهوری را ندارد و تا زمانی که اعلامیهای کتبی مبنی بر لغو اعلامیه پیشین ارسال ننماید، معاون وی به عنوان کفیل رئیسجمهور اختیارات و وظایف مزبور را عهدهدار میشود.
بخش 4
هرگاه معاون رئیسجمهور و اکثریتی متشکل از مقامات اصلی دستگاههای اجرایی یا هر مرجع دیگری که کنگره میتواند به موجب قانون پیشبینی نماید، طی اعلامیهای کتبی به رئیس موقت سنا و رئیس مجلس نمایندگان اطلاع دهند که رئیسجمهور توان استفاده از اختیارات و انجام وظایف ریاست جمهوری را ندارد، معاون رئیسجمهور بیدرنگ به عنوان کفیل ریاست جمهوری اختیارات و وظایف فوق را به عهده میگیرد.
از آن پس در صورتی که رئیسجمهور با اعلامیهای کتبی به رئیس موقت سنا و رئیس مجلس نمایندگان اطلاع دهد که ناتوانی وی رفع شده است، میتواند اعمال اختیارات و انجام وظایف ریاست جمهوری را دوباره عهدهدار گردد، مگر اینکه معاون رئیسجمهور و اکثریتی متشکل از مقامات اصلی بخشهای اجرایی، یا مراجع دیگری که کنگره میتواند از طریق قانون پیشبینی کند ظرف چهار روز طی اعلامیهای کتبی به رئیس موقت سنا و رئیس مجلس نمایندگان اطلاع دهند که رئیسجمهور توان استفاده از اختیارات و انجام وظایف ریاست جمهوری را ندارد. در این صورت، چنانچه کنگره جلسه رسمی نداشته باشد ظرف چهل و هشت ساعت تشکیل جلسه خواهد داد و در این مورد تصمیمگیری میکند. چنانچه کنگره ظرف بیست و یک روز پس از دریافت اعلامیه کتبی اخیر، یا در صورتی که جلسه رسمی نداشته باشد، ظرف بیست و یک روز پس از اینکه از کنگره خواسته میشود، تشکیل جلسه دهد و با دو سوم آرای هر دو مجلس تشخیص دهد که رئیسجمهور توان استفاده از اختیارات و انجام وظایف ریاست جمهوری را ندارد، معاون رئیسجمهور به عنوان کفیل وی انجام همان وظایف را به عهده میگیرد. در غیر این صورت رئیسجمهور اختیارات و وظایف خود را دوباره برعهده میگیرد.
اصلاحیه بیست و ششم [1971]
بخش 1
ایالات متحده یا هر یک از ایالتها حق رأی شهروندان ایالات متحده را که به سن هیجده سالگی یا بیشتر رسیده باشند، نفی یا محدود نمیکند.
بخش 2
کنگره با وضع قوانین مقتضی، قدرت اعمال اصل حاضر را دارد.
اصلاحیه پیشنهادی قانون اساسی
بخش 1
تساوی حقوق قانونی را ایالات متحده یا هیچ یک از ایالتها براساس جنسیت [افراد] نفی یا محدود نمیکند.
بخش 2
کنگره با وضع قوانین مقتضی، قدرت اعمال مفاد این اصل حاضر را دارد.
بخش 3
این اصلاحیه دو سال پس از تاریخ تصویب لازمالاجرا میگردد.
اصلاحیه پیشنهادی قانون اساسی
بخش 1
به منظور داشتن نماینده در کنگره، انتخاب رئیسجمهور و معاون وی و نیز برای اجرای اصل پنجم قانون اساسی حاضر، حوزه مقر حکومتی ایالات متحده به عنوان یک ایالت محسوب میشود.
بخش 2
شهروندان حوزه مقر حکومتی به نحوی که کنگره مقرر میکند، حقوق و اختیارات محوله به موجب اصل حاضر را اعمال میکنند.
بخش 3
بدین وسیله اصلاحیه بیست و سوم قانون اساسی ملغی میگردد.
بخش 4
اصل حاضر لازمالاجرا نمیباشد مگر اینکه ظرف هفت سال از تاریخ ارسال آن توسط مجلس قانونگذاری سه چهارم ایالتها به عنوان اصلاحیه قانون اساسی تصویب گردد.
قانون اساسی 1867
تصویبنامه 30 و 31 مجموعه قوانین ویکتوریا، فصل 3(بریتانیای کبیر)
(به ضمیمه اصلاحات)
قانون مربوط به اتحادیه و دولت کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک و
همچنین موضوعات مربوط به آنها.
[29 مارس 1867]
نظر به اینکه ایلات کانادا، نوواسکاتیا و نیوبرونزویک، به منظور ایجاد حاکمیت قدرتی واحد تحت حمایت دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند و دارای قانون اساسی مبتنی بر اصول قانون اساسی دولت پادشاهی انگلستان، خواهان تشکیل اتحادیه فدرال هستند:
به علاوه نظر به اینکه چنین اتحادیهای موجب رفاه و بهزیستی ایلات مزبور و توسعه منافع اپراتوری بریتانیا خواهد شد:
به علاوه نظر به اینکه، شایسته است همزمان با تشکیل اتحادیه به تصویب پارلمان، یه تنها قوانین حاکم بر قوه مقننه حاکمیت مرکزی تصریح گردد، بلکه ماهیت قوه مجریه آن نیز تعریف شود:
به علاوه نظر به اینکه شایسته است برای پذیرش متعاقب سایر بخشهای آمریکای شمالی بریتانیا در اتحادیه مقرراتی تصریح شود:
یکم. مقدمات
اصل اول
عنوان ملخص عبارت است از: قانون اساسی 1867.
اصل دوم
منسوخه.
دوم. اتحادیه
اصل سوم
با صلاحدید شورای عالی خبرگان سلطنتی، علیاحضرت ملکه مجاز است که به موجب بیانیهای و از همان تاریخی که در آن ذکر شده- اما نه با تأخیر بیش از شش ماه پس از تصویب این قانون- اعلام کند که ایلات کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک حاکمیت واحدی را تحت عنوان کانادا تشکیل میدهند؛ در نتیجه، از آن پس سه ایلت مزبور حاکمیت واحدی تحت این عنوان تشکیل میدهند.
اصل چهارم
در صورتی که صراحتاً یا تلویحاً مخالفتی نگردد، نام کانادا مبین کشور کانادا است که به موجب این قانون تشکیل گردیده است.
اصل پنجم
کانادا به چهار ایالت به شرح ذیل تقسیم میگردد: اونتاریو، کبک، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک.
اصل ششم
بخشهایی از ایالت کانادا(همانطور که در زمان تصویب این قانون وجود دارد که پیشتر ایالات مجزای کانادای علیا و کانادای سفلی را تشکیل میدادند، مجزا محسوب میشوند و دو ایالت مستقل تشکیل میدهند. بخشی که پیشتر کانادای علیا را تشکیل میداد، ایالت اونتاریو و بخشی که ایالت کانادای سفلی را تشکیل میداد ایالت کبک را تشکیل میدهد.
اصل هفتم
ایلات نووااسکاتیا و نیوبرونزویک دارای همان مرزهایی هستند که پیشتر در زمان تصویب قانون داشتند.
اصل هشتم
سرشماری عمومی جمعیت کانادا که، به موجب این قانون، باید در سال هزار و هشتصد و هفتاد و یک و پس از آن هر ده سال یک بار انجام گیرد، تعداد دقیق جمعیت هر چهار ایالت را باید بطور مجزا معین کند.
سوم. قوه مجریه
اصل نهم
طبق این قانون، اختیار دولت و قوه مجریه کانادا به ملکه واگذار شده است و در اختیار ایشان خواهد بود.
اصل دهم
مقررات این قانون، راجع به فرماندا کل قابل تسری و اعمال در مورد فرماندار کل وقت کانادا یا در مورد هر رئیس اجرایی یا مدیر اداری وقتی که از سوی ملکه، با هر عنوانی، سرپرستی دولت کانادا را عهدهدار باشد اجرا میشود.
اصل یازدهم
در راستای یاری و توصیه در امر اداره دولت کانادا شورایی به نام شوارای خبرگان سلطنتی ملکه در امور کانادا وجود دارد؛ فرماندار کل اشخاصی را که قرار است اعضای شورا شوند در زمان مقتضی انتخاب و احضار میکند و آنان به عنوان مشاوران خبرگان سلطنتی سوگند یاد میکنند؛ فرماندار کل میتواند در موقع لزوم اعضای شورا را از این سمت برکنار کند.
اصل دوازدهم
کلیه قوا، اختیارات و وظایفی که به موجب قانون پارلمان بریتانیای کبیر یا پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند، یا قوه مقننه کانادای علیا، یا قوه مقننه کانادای سفلی، یا قوه مقننه کانادا، یا قوه مقننه نووااسکاتیا، یا قوه مقننه نیوبرونزویک، در زمان تأسیس اتحادیه- به فرمانداران یا قائم مقاغم فرمانداران این ایالت به طور مستقل واگذار شده است یا آنها ممکن است این موارد را طبق توصیه و موافقت شوراهای اجرایی این ایالات یا با همکاری شواراها یا با همکاری شوراها یا برخی از اعضای این شوراها، یا سخص فرمانداران یا قائم مقام فرمانداران مادامی که شرایط فوق همچنان حاکم و پس از تأسیس اتحادیه مربوطه دولت کانادا اعمال آنها امکان پذیر است- به فرماندار کل واگذار میشود و او طبق توصیه و موافقت یا با همکاری شواری خبرگان سلطنتی ملکه در امور کانادا یا با همکاری برخی از اعضای شورای مزبور، یا شخص فرماندار کل حسب مورد، اعمال میکند؛ اما با این حال، پارلمان کانادا میتواند آنها را (به جز مواردی که به موجب قانون بریتانیای کبیر یا پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند وضع کردهاند) نسخ یا اصلاح میکند.
اصل سیزدهم
مقررات این قانون راجع به فرماندار کل شاغل در شورا به نحوی تفسیر می گردد که فرماندار کل را به موجب توصیه شورای خبرگان سلطنتی ملکه در امور کانادا کفیل میداند.
اصل چهاردهم
علیاحضرت ملکه در صورت صلاحدید میتوانند به فرماندار اجازه دهند تا در موقع لزوم شخص یا اشخاصی را به عنوان نماینده یا نمایندگان خود، متضامناً، در بخش یا یخشهایی از کانادا برگزیند تا تحت این عنوان در مدت مورد نظر فرماندار کل اعمال اختیارات و وظایف فرماندار کل، در صورت لزوم یا صلاحدیدی فرماندار کل و پیرو محدودیتها یا اوامری که از سوی ملکه کتباً یا شفاهاً ابلاغ شده است بر عهده نماینده یا نمایندگان مزبور گذاشته شود؛ اما انتصاب چنین نماینده یا نمایندگانی اعمال قدرت و اختیارات و انجانم وظایفی که به فرماندار کل محول شده است را تحتالشعاع قرار نمیدهد.
اصل پانزدهم
به موجب این قانون فرماندهی کل نیروهای زمینی و دریایی و کلیه نیروهای نظامی و ناوگان دریایی کانادا همچنان به ملکه واگذار میشود و در اختیار ایشان میباشد.
اصل شانزدهم
مادامی که ملکه دستور دیگری صادر نکرده است، او تاوا پایتخت کانادا میباشد.
چهارم. قوه مقننه
اصل هفدهم
کانادا دارای پارلمانی مرکب از ملکه، مجلس اعلایی به نام سنا و مجلس عوام است.
اصل هجدهم
امتیازات، معافیتها و اختیاراتی که سنا و مجلس عوام و اعضای این دو مجلس از آنها برخودار خواهند بود و اعمال خواهند نمود، در موقع لزوم به موجب قانون پارلمان کانادا تعیین میگردد، اما به طریقی که هیچ یک از قوانین پارلمان کانادا که امتیازات، مزبور را تعریف میکنند، امتیازات، معافیتها و اختیاراتی بیش از مواردی را که مجلس عوام پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند و اعضای این مجلس در زمان تصویب این قانون از آنها برخوردار بوده و اعمال میکردهاند، را اعطا نکند.
اصل نوزدهم
پارلمان کانادا حداکثر شش ماه پس از تأسیس اتحادیه تشکیل جلسه میدهد.
اصل بیستم
منسوخه.
سنا
اصل بیست و یکم
به موجب این قانون، سنا مرکب از یک صد و چهار عضو است که سناتور نامیده میشوند.
اصل بیست و دوم
در مورد ترکیب سنا، کانادا دارای چهار تقسیمبندی ذیل است:
1- اونتاریو؛
2- کبک؛
3- ایالات دریایی: نووااسکاتیا و نیوبرونزویک و همچنین جزیره پرنس ادوارد؛
4- ایالات غرب: مانیتوبا، بریتیش کلمبیا، ساسکاچوان و آلبرتا؛
که این چهار بخش (به موجب این قانون) باید در سنا بطور مساوی، به ترتیب ذیل نماینده داشته باشند: اونتاریو، بیست و چهار سناتور؛ کبک، بیست و چهار سناتور؛ ایالات دریایی و جزیره پرنس ادوارد، بیست و چهار سناتور که از این بین ده نفر نماینده نووااسکاتیا، ده نفر نماینده نیوبرونزویک و چهار نفر نماینده پرنس ادوارد هستند؛ ایالات غربی، بیست و چهار نماینده که از این بین شش نفر نماینده مانیتوبا، شش نفر نماینده بریتیش کلمبیا، شش نفر نماینده ساسکاچوان و شش نفر نماینده آلبرتا هستند؛ ایالت نیوفاندلند نیز حق داشتن شش سناتور را دارد؛ منطقه یوکون و مناطق شمال غرب هرکدام از حق داشتن یک سناتور در سنا برخوردارند.
در مورد ایالت کبک، هریک از بیست و چهار سناتور نماینده آن ایالت میتوانند نماینده یکی از بیست و چهار حوزه انتخاباتی کانادای سفلی باشند که در فهرست «الف» ضمیمه فصل اول مجموعه قوانین کانادا ذکر شده است.
اصل بیست و سوم
شرایط لازم برای یک سناتور به قرار زیر است:
1- دارا تودن سی سال تمام؛
2- وی باید از اتباع متولد کشور باشد و یا به موجب قانون مصوب پارلمان بریتانیای کبیر یا پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند، یا به موجب قانون مصوب قوه مقننه یکی از ایالات کانادای علیا، کانادای سفلی، کانادا، نووااسکاتیا، نیوبرونزویک، پیش از تأسیس اتحادیه، و پارلمان کانادا بعد از تأسیس اتحادیه، اعطای تابعیت شده باشد؛
3- وی باید، برای بهرهبرداری و استفاه شخصی، به عنوان مالک طلق قانونی یا عرفی، زمینها یا مستغلات استیجاری یا مشاع- یا برای بهرهبرداری و استفاده شخصی، مالک زمینها یا مستغلات ناشی از ارث معاف از هر کسور یا تیولداری، در همان ایالتی باشد که از آن ایالت به سنا راه مییابد، ارزش این اموال، صرفنظر از عوارض دیون، صورتجسابها، وثیقهها و وامها که بر این اموال غیر منقول، مترتب و قابل پرداخت قستند یا به آنها اختصاص داده شدهاند، باید به چهار هزار بالغ شود؛
4- اموال منقول و غیرمنقول وی، صرفنظر از بدهیها و تعهدات، باید روی هم رفته به چهار هزار رلار باغ شود؛
5- وی باید در ایالتی که از آنجا منصویب میشود ساکن باشد؛
6- در مورد ایالت کبک، وی باید در همان حوزه انتخاباتی که از آنجا به سنا راه یافته است مقیم و دارای املاک باشد.
اصل بیست و چهارم
فرماندار کل در موقع مقتضی از طرف ملکه و با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا افراد واجد شرایط لازم را به سا فرا میخواند و طبق مقررات این قانون فراخواندگان به عضویت سنا درآمده و سناتور میشوند.
اصل بیست و پنجم
منسوخه.
اصل بیست و ششم
هرگاه بنا به پیشنهاد فرماندار کل، ملکه صلاح بدانند و امر فرمایند چهار یا هشت عضو به سنا افزوده شود، فرماندار کل میتواند با ارسال دعوتنامه برای چهار یا هشت نفر (حسب مورد) واجدین شرایط لازم که در عین حال نماینده چهار بخش کانادا هستند، به تعداد سناتورهای سنا بیفزاید.
اصل بیست و هفتم
در صورتی که بدین ترتیب تعداد سناتورها افزایش یابد، مادامی که تعداد سناتورهای نماینده هریک از چهار بخش کانادا بیست و چهار سناتور و نه بیشتر سوی ملکه براساس پیشنهادی مشابه صادر گردد.
اصل بیست و هشتم
تعدا سناتورها هیچگاه نباید از صد و دوازده نفر تجاوز کند.
اصل بیست و نهم
(1)موجب بند (2) یک سناتور جز در موارد تعیین شده در این قانون، برای تمامی طول عمر کرسی خود را در سنا حفظ میکند.
(2) چنانچه سناتوری پس از اجرای این بند به سنا راه یافته باشد، به موجب این قانون کرسی خود را تا 75 سالگی حفظ میکند.
اصل سیام
هر سناتوری میتواند کنارهگیری خود را از وظایف محوله در سنا به صورت مکتوب و امضا شده به فرماندار کل تقدیم نماید و از این پس کرسی وی بلاتصدی میماند.
اصل سی و یکم
در هریک از موارد ذیل کرسی سناتور بلاتصدی میماند:
1- چنانچه سناتوری در طول دو نشست پیاپی پارلمان، در جلسات حضور نیابد؛
2- چنانچه به وفاداری، اطاعت یا وابستگی به قدرتی بیگانه سوگند یاد کرده یا اظهار یا اعلان نماید یا عملی انجام دهد که وی را تبعه یا شهروند بیگانه نماید یا مجاز به برخورداری از حقوق و امتیازات یک تبعه یا یک شهروند بیگانه شود؛
3- چنانچه ورشکستگی یا اعسار وی اعلام گردد یا از برخی قوانین مربوط به بدهکاران معسر استفاده نماید، یا متهم به اختلاس گردد؛
4- چنانچه به ارتکاب خیانت یا جنایت یا جرائم مستلزم مجازات ترذیلی محکوم گردد؛
5- چنانچه فاقد شرایط مربوط به املاک یا اقامت گردد؛ اما یک سناتور صرفاً به علت اینکه مدتی تحت نظر دولت کانادا به انجام وظایفی که اقامت وی را در پایتخت ایجاب مینماید مشغول باشد به فقدان شرط مربوط به اقامت اشتهار نمییابد.
اصل سی و دوم
هرگاه کرسی سناتوری به علت استعفا، فوت یا به هر علت دیگری بلاتصدی شود، فرماندار کل عدم تصدی فوق را با ارسال دعوتنامه برای فردی توانا و واجد شرایط لازم برطرف خواهد کرد.
اصل سی و سوم
چنانچه پرسشی راجع به صلاحیت یک سناتور یا راجع به یک کرسی خالی در سنا مطرح شود، سنا این پرسش را استماع و نظر خود را در مورد آنها اعلام مینماید.
اصل سی و چهارم
فرماندار کل میتواند، در موقع مقتضی با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا، سناتوری را به عنوان رئیس سنا برگزیند یا او را از سمت خود برکنار و دیگری را جایگزین وی سازد.
اصل سی و پنجم
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، حضور حداقل پانزده سناتور از جمله رئیس، برای تشکیل جلسه سنا برای اعمال اختیارات آن الزامی میباشد.
اصل سی و ششم
در مورد پرسشهای مطروجه در سنا با مراجعه به اکثریت آرا تصمیمگیری به عمل میآید و در همه موارد ریس سنا حق رأی دارد؛ هنگامی که تساوی آرا پیش آید، تصمیمگیری منفی تلقی میشود.
مجلس عوام
اصل سی و هفتم
مجلس عوام طبق مقررات این قانون مرکب از دویست و نود و پنج عضو است که از این تعداد نود و نه نفر نماینده اونتاریو هفتاد و پنج نفر نماینده کبک، یازده نفر نماینده نووااسکاتیا، ده نفر نماینده نیوبرونزویک، چهارده نفر نماینده مانیتوبا، سی و دو نفر نماینده بریتیش کلمبیا، چهار نفر نماینده پرنس ادوارد، بیست و شش نفر نماینده البرتا، چهارده نفر نماینده ساسکاچوان، هفت نفر نماینده نیوفاندلند، یک نفر نماینده منطقه یوکون و دو نفر نماینده مناطق شمال غرب هستند.
اصل سی و هشتم
فرماندار کل، در زمان مقتضی، با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا، از طرف ملکه، مجلس عوام را به تشکیل جلسه فرا میخواند.
اصل سی و نهم
هیچ سناتوری نمیتواند به عضویت مجلس عوام انتخاب شود، یا به عنوان عضو در مجلس عوام دارای کرسی باشد یا رأی دهد.
اصل چهلم
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، ایالات اونتاریو، کبک، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک- در مورد انتخاب اعضای مجلس عوام- به حوزههای انتخاباتی ذیل تقسیم میشوند:
1- اونتاریو
ایالت اونتاریو به شهرستانها و تخشهای مربوطه، شهرها و بخشهای مربوطه و شهرکها، به همان ترتیب که در اولین ضمیمه این قانون احصاء شده است تقسیم میشود؛ هر یک از این تقسیمات یک حوزه انتخاباتی را تشکیل میدهد و هر حوزهای که در این فهرست برشمرده شده است از حق انتخاب یک نماینده برخوردار است.
2- کبک
ایالت کبک به شصت و پنج حوزه انتخاباتی تقسیم میشود که شصت و پنج تقسیمبندی انتخاباتی را دربرمیگیرد؛ در این تقسیمبندیها کاندای سفلی هنگام تصویب این قانون، به موجب فصل دوم مجموعه قوانین کانادا و فصل هفتاد و پنجم مجموعه قوانین کانادای سفلی و فصل یکم قانون ایالت کانادا در مورد بیست و سومین سال حکومت علیاحضرت ملکه، یا هر اصلاحیه قانونی دیگری که در زمان اتحاد مجری بوده است، الزاماً دارای همین تعداد تقسیمبندی میشود، به شیوهای که هر بخش انتخاباتی در جهت اهداف این قانون یک حوزه انتخاباتی را تشکیل میدهد، و حق انتخاب یک نماینده را داراست.
3- نووااسکاتیا
هر یک از هجده شهرستان نووااسکاتیا یک حوزه انتخاباتی را تشکیل میدهند. شهرستان هالیفکس حث انتخاب دو نماینده و سایر شهرستانها حق انتخاب یک نماینده را دارند.
4- نیوبرونزویک
هریک از چهارده شهرستان تشکیل دهنده نیوبرونزویک ار جمله شهر و شهرستان «ژان مقدس» یک حوزه انتخاباتی را تشکیل میدهد. شهر «ژان مقدس» نیز خود یک حوزه انتخاباتی را تشکیل میدهد. هر یک از این پانزده حوزهانتخاباتی از حق انتخاب یک نماینده برخوردار است.
اصل چهل و یکم
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، کلیه قوانین مجری در ایالات مختلف در زمان اتحادیه در ارتباط با تمامی یا برخی از مسائل مشروحهذیل به ترتیب در مورد انتخابات اعضایی که از سوی ایالات مختلف به مجلس عوام راه مییابند اعمال میشود؛ مسائل مزور به شرح ذیل عبارتند از: صلاحیت یا عدم صلاحیت نامزدها برای انتخاب، اشتغال کرسی یا رأی دادن به عنوان اعضاء مجلس شورا یا مجلس قانونگذاری در ایالات مختلف، رأیدهدگان در انتخابات این اعضا، سوگندهای لازم برای رأیدهندگان، ناظرین انتخابات و اختیارات و وظایف آنها، شیوهبرزاری انتخابات؛ مدت زمانی که ممکن است انتخابات به طول بیانجامد، تصمیمگیری راجع به صحت انتخابات مورد اعتراض و اقدامات فرعی مربوط به آن، عدم تصدی کرسیها در پارلمان و صدر فراخوانهای جدید در مواردی که عدم تصدی کرسیها ناشی از علل دیگری غیر از انحلال باشد.
مادامی که از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، در انتخاب هر عضوی از مجلس عوام برای حوزه آلگوما علاوه بر افرادی که به موجب قانون ایالتی دارای حق شرکت در انتخابات هستند، افراد ذکور انگلیسی تبار 21 ساله یا بیشتر و مقیم کانادا حق رأی دارند.
اصل چهل و دوم
منسوخه.
اصل چهل و سوم
منسوخه.
اصل چهل و چهارم
مجلس عوام در اولین جلسه پس از انتخابات عمومی با حداکثر سرعت ممکن نسبت به انتخاب یکی از اعضا به عنوان رئیس اقدام میکند.
اصل چهل و پنجم
چنانچه به علت فوت، استعفا یا هر علت دیگری سمت رئیس بلاتصدی شود، مجلس عوام با جدیت تمام نسبت به انتخاب یکی دیگر از اعضا به عنوان رئیس اقدام میکند.
اصل چهل و ششم
رئیس اداره کلیه جلسات مجلس عوام را عهدهدار میشود.
اصل چهل و هفتم
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان صادر نشده است، چنانچه رئیس، به هر علتی، به مدت چهل و هشت ساعت متوالی کرسی خود را در مجلس عوام ترک گوید، مجلس میتواند یکی دیگر از اعضا را به عنوان رئیس به جانشینی وی برگزیند؛ عضوی که به این طریق برگزیده میشود میتواند در مدت غیبت رئیس کلیه اختیارات، امتیازات و وظایف وی را به اجرا بگذارد.
اصل چهل و هشتم
حضور حداقل بیست عضو مجلس عوام برای تشکیل جلسه مجلس در راستای اعمال اختیارات آن الزامی است؛ در این مورد رئیس به عنوان یک عضو محسوب میشود.
اصل چهل و نهم
در مورد موضوعات مطروحه در مجلس عوام با مراجعه به اکثریت آرا، به جز رأی رئیس مجلس، تصمیمگیری به عمل میآید اما هنگامی که تساوی آرا پیش آید- فقط در این مورد- رئیس مجلس میتواند در رأیگیری شرکت کند.
اصل پنجاهم
طول هر دوره مجلس عوام، از روز گزارش برگههای انتخاباتی، پنج سال است، مشروط بر اینکه فرماندار کل زودتر از موعد مجلس را منحل ننماید.
اصل پنجاه و یکم
(1) با قابل اجرا شدن این بند و به دنبال آن، در پایان هر سرشماری دهسالانه، باید تعداد وکلا و نمایندگان ایالات در مجلس عوام، براساس اختیارات محوله و شرایط زمانی یا غیره که پارلمان کانادا پیشبینی میکند، با توجه به قواعد ذیل مورد بازنگری واقع شود:
1- تعداد وکلای مربوط به هر ایالت از تقسیم تعداد کل جمعیت ایالت بر خارج قسمت تقسیم تعداد کل جمعیت ایالات بر دویست و هفتاد و نه منتج میشود، پس از عملیات تقسیم مذکور باقی ماندهای که از 5/0 بیشتر باشد یک محسوب میشود.
2- تعداد کل نمایندگان یک ایالت نسبت به تعداد کل نمایندگان همان ایالت در زمان اجرای این بند، ثابت میماند هر چند به موجب اجرای قاعده 1، ایالت مزبور از تعداد نمایندگان کمتری برخوردار شده باشد.
(2) منطقه یوکون و مناطق شمال غرب، در محدودهها و براساس شرحی که در مورد آنها در پیوست فصل وای- 2 و براساس اصل دوم فصل آن-22 قوانین بازنگری شده کانادا در سال 1970 آمده است به ترتیب حق داشتن یک و دو نماینده را دارند.
اصل پنجاه و یکم- الف
علیرغم مقررات این قانون یک ایالت همیشه باید دارای تعدادی عضو در مجلس عوام باشد و این تعداد نباید از تعداد سناتورهای این ایالت کمتر باشد.
اصل پنجاه و دوم
پارلمان کانادا میتواند، در موقع لزوم، تعداد اعضای مجلس عوام را افزایش دهد. مشروط بر اینکه تناسب مقرر به موجب این قانون در مورد تعداد نمایندگان ایالات به هم نریزد.
قانونگذاری مالی؛ تصویب ملوکانه
اصل پنجاه و سوم
لوایح مربوط به تملیک بخشی از درآمد عمومی یا وضع مالیات یا حقوق گمرکی، باید در مجلس عوام مطرح شود.
اصل پنجاه و چهارم
مجلس عوام مجاز نیست هیچ قطعنامه، بیانیه یا لایحهای را در جهت تملک بخشی از درآمد دولتی یا وضع مالیات یا حقوق گمرکی را در موضوعی تصویب کند که فرماندار کل پیشتر به صورت پیشنهاد، طی اجلاسیهای که در آن این قطعنامه، بیانیه یا لایحه طرح شده است. به مجلس پیشنهاد نکرده باشد.
اصل پنجاه و پنجم
هنگامی که برای لایحهای در مجلسین پارلمان رأیگیری به عمل آید و لایحه برای تصویب ملوکانه به فرماندار کل ارائه گردد، فرماندار کل میتواند شخصاً در مورد آن تصمیم بگیرد، اعم از اینکه آن را از طرف ملکه تصویب کند یا به موجب این قانون و با اطلاع علیاحضرت آن را رد نماید و یا آن را به خواست و اراده ملکه واگذارد.
اصل پنجاه و ششم
هنگامی که فرماندار کل لایحه ای را از طرف ملکه تصویب میکند. باید در اولین فرصت مناسب رونوشت مصدق آن را به یکی از وزرای اصلی علیاحضرت تقدیم نماید؛ چنانچه ملکه، ظرف دو سال پس از دریافت قانون مذکور توسط وزیر مزبور پس از شورا این قانون را رد کردند، ردیه فوق (به همراه گواهی وزیر مزبور مشعر بر اعلان تاریخ وصول قانون فوق) به فرماندار کل مسترد میشود و وی با صدور حکم یا ارسال پیام به هر یک از مجلسین پارلمان، یا با صدور بیانیه، لغو قانون را از روز اعلام آن از سوی ملکه، اعلام خواهد کرد.
اصل پنجاه و هفتم
لایحهای که در انتظار تصویب ملکه بسر میبرد قوت قانونی نمییابد، مگر بعد از گذشت دو سال از روزی که این لایحه به منظور اخذ تصویب ملکه به فرماندار کل تقدیم گردد، وی با صدور حکم یا پیام به هر یک از مجلسین پارلمان، یا با صدور بیانیه اعلام میکند که لایحه موفق به اخذ تصویب ملوکانه در شورا شده است.
احکام و پیامهای مذکور یا بیانیهها در روزنامههای هر یک از مجالس چاپ میشود و رونوشت گواهی شده آنها، به منظور نگهداری در بایگانی اسناد دولتی کانادا، در اختیار مأمور مربوطه قرار میگیرد.
پنجم. قوانین اساسی ایالتی
قوه مجریه
اصل پنجاه و هشتم
در رأس هر ایالتی مسؤولی به نام قائم مقام فرماندار کل وجود دارد که فرماندار کل وی را با مشورت و با سند ممهور به مهر بزرگ دولت کانادا به این سمت منصوب میکند.
اصل پنجاه و نهم
قائم مقام فرماندار کل تا زمانی که فرماندار کل اراده نماید به انجام وظیفه خود ادامه میدهد؛ اما هر قائممقامی که پس از شروع اولین نشست پارلمان کانادا به این سمت منصوب گردد، تا پنج سال پس از انتصاب از کار برکنار نخواهد شد مگر اینکه علت خاصی در بین باشد؛ این علت باید یک ماه پس از صدور حکم برکناری او کتباً به اطلاع وی برسد و در صورت تشکیل جلسه پارلمان، علت باید ظرف یک هفته کتباً به اطلاع سنا و مجلس عوام نیز برسد و در صورت عدم تشکیل جلسه پارلمان باید ظرف یک هفته پس از آغاز جلسه بعدی پارلمان این کار انجام شود.
اصل شصتم
پارلمان کانادا حقوق قائم مقامهای فرماندار کل را تعیین و پرداخت میکند.
اصل شصت و یکم
هر یک از قائممقامهای فرماندار کل پیش از آغاز انجام وظایف خویش، در حضور فرماندار کل یا فرد دیگر دارای مجوز این امر از سوی فرماندار کل مراسم تحلیف وفاداری را به جای میآورد و سوگندنامهای رسمی مشابه سوگندنامه فرماندار کل را امضا میکند.
اصل شصت و دوم
مقررات این قانون در مورد قائممقام فرماندار کل، در مورد قائممقام فرماندار کل فعلی هر ایالت و یا هر مدیر اجرایی یا اداری که در حال حاضر ایالتی را تحت هر عنوانی به عهده دارد قابل تسری و اعمال است.
اصل شصت و سوم
شورای اجرایی اونتاریو و کبک متشکل از اشخاصی است که قائممقام فرماندار کل، در موقع مقتضی، به صلاحدید خود منصوب میکند و در وهله نخست عبارتند از: دادستان کل، وزیر و رئیس ثبت ایالت، خزانهدار ایالت، ناظر اراضی دولتی، ناظر کشاورزی و عمران، و- در ایالت کبک- رئیس شورای قانونگذاری و مشاور حقوقی کل.
اصل شصت و چهارم
به موجب این قانون، قوه مجریه در هر یک از ایالات نیوبرونزویک و نووا اسکاتیا، مادامی که به موجب این قانون تغییر نیافته است همان قوه مجریه موجود در زمان تأسیس اتحادیه میباشد.
اصل شصت و پنجم
کلیه قوا، اختیارات و وظایفی که- به موجب قانون مصوب پارلمان بریتانیای کبیر یا پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند، قوه مقننه کانادای علیا یا کانادای سفلی یا کانادا قبل یا هنگام تأسیس اتحادیه- به فرماندار کل یا قائممقامهای فرماندار کل این ایالات واگذار گردیده است یا میتواند توسط ایشان با صلاحدید یا با صلاحدید و تصویب شوراهای اجرایی این ایالات، یا با همکاری این شوراها یا با همکاری برخی از اعضای شوراها، یا توسط شخص فرماندار کل یا قائممقامهای فرماندار کل در ایالات اجرا شود- همانطور که موارد فوق پس از تأسیس اتحادیه در مورد دولت اونتاریو و کبک میتواند به ترتیب اعمال شود- به قائممقام فرماندار کل اونتاریو و کبک به ترتیب واگذار میشود و با صلاحدید یا با صلاحدید و تصویب یا با همکاری شوراهای اجرایی مربوطه یا با همکاری برخی از اعضای شوراها یا توسط شخص قائم مقام فرماندار کل حسب مورد اجرا میشود؛ اما با وجود این، موارد فوق (جز مواردی که به موجب قوانین بریتانیای کبیر و ایرلند وجود دارند) از سوی قوای مقننه مربوطه اونتاریو و کبک ممکن است رد یا صلاح شود.
اصل شصت و ششم
مقررات این قانون راجع به قائم مقام فرماندار کل شاغل در شورا، در مورد قائممقام فرماندار کل ایالتی که طبق نظر شورای اجرایی انجام وظیفه میکند، بهگونهای تفسیر میگردد که در مورد وی نیز قابل اجرا باشد.
اصل شصت و هفتم
فرماندار کل شاغل در شورا میتواند در صورت نیاز مدیری را تعیین نماید تا در ایام غیبت، بیماری یا سایر ناتواناییهای قائم مقام فرماندار کل، وظایف وی را به انجام برساند.
اصل شصت و هشتم
مادامی که دستور دیگری از سوی شورای اجرایی ایالتی در مورد ایالت مزبور صادر نشده است، مرکز دول ایالتی به شرح ذیل عبارت است از: مرکز اونتاریو، شهر تورنتو؛ مرکز کبک، شهر کبک؛ مرکز نووا اسکاتیا، شهر هالیفکس؛ و مرکز نیوبرونزویک، شهر فردریکتون.
قوه مقننه
1- اونتاریو
اصل شصت و نهم
قوه مقننه اونتاریو متشکل از قائم مقام فرماندار کل و مجلسی به نام مجلس قانونگذاری اونتاریو میباشد.
اصل هفتادم
مجلس قانونگذاری اونتاریو مرکب از هشتاد و دو عضو، به مثابه نماینده هشتاد و دو حوزه انتخاباتی، میباشد؛ نام حوزههای انتخاباتی مزبور در اولین ضمیمه این قانون آمده است.
2- کبک
اصل هفتاد و یکم
قوه مقننه کبک مرکب از قائممقام فرماندار کل و دو مجلس به نامهای شورای قانونگذاری کبک و مجلس قانونگذاری کبک میباشد.
اصل هفتاد و دوم
شورای قانونگذاری کبک متشکل از بیست و چهار عضو میباشد که از سوی قائممقام فرماندار کل از طرف ملکه و با سند ممهور به مهر بزرگ کبک منصوب میشوند و هر کدام باید نماینده یکی از بیست و چهار حوزه انتخاباتی کانادای سفلی، مورد اشاره در این قانون باشند؛ این افراد مادامالعمر به این سمت منصوب میشوند مگر اینکه قوه مقننه کبک به موجب این قانون دستور دیگری صادر نماید.
اصل هفتاد و سوم
شرایط احراز سمت مشاورین قانونگذاری کبک همان شرایط احراز سمت سناتورهای کبک میباشد.
اصل هفتاد و چهارم
کرسی مشاور قانونگذاری کبک در موارد مشابه کرسی سناتوری با اعمال تغییرات لازم بدون تصدی میشود.
اصل هفتاد و پنجم
چنانچه مورد عدم تصدی ناشی از استعفا، فوت یا هر علت دیگری در شورای قانونگذاری پیش بیاید، قائممقام فرماندار کل از طرف ملکه با سند ممهور به مهر بزرگ کبک فرد شایسته و واجد صلاحیت لازم را به جز جایگزینی او منصوب میکند.
اصل هفتاد و ششم
چنانچه سؤالی در مورد شرایط احراز سمت عضو شورای قانونگذاری کبک با عدم تصدی در شورای قانونگذاری کبک مطرح شود، شورای قانونگذاری پس از استماع، در مورد آن نظر میدهد.
اصل هفتاد و هفتم
قائممقام فرماندار کل میتواند در زمان مقتضی با سند ممهور به مهر بزرگ کبک، یکی از اعضای شورای قانونگذاری کبک را به عنوان رئیس مجموعه برگزیند و همچنین میتواند وی را از کار برکنار و دیگری را به جای او منصوب کند.
اصل هفتاد و هشتم
مادامی که دستور دیگری از سوی قوه مقننه کبک صادر نشده است حضور حداقل ده عضو شورای قانونگذاری، از جمله رئیس شورا برای تشکیل جلسه شورا جهت انجام وظایف محوله الزامی است.
اصل هفتاد و نهم
در مورد سؤالات مطروحه در شورا با مراجعه به اکثریت آرا تصمیمگیری به عمل میآید و در تمامی موارد رئیس حق رأی دادن دارد، هنگامی که تساوی آرا پیش بیاید تصمیمگیری منفی تلقی میشود.
اصل هشتاد
مجلس قانونگذاری کبک از شصت و پنج عضو تشکیل میشود تا معرف شصت و پنج بخش یا حوزه انتخاباتی باشد که در این قانون از آنها نام برده شده است، جز اصلاحاتی که قوه مقننه کبک ممکن است بر آن وارد نماید؛ اما هیچ لایحهای در ارتباط با تغییر محدودههای بخشها یا حوزههای انتخاباتی که در دومین فهرست این قانون از آنها نام برده شده است، نمیتواند به منظور تصویب به قائممقام فرماندار کل ارائه گردد، مگر اینکه دو یا سه بار در مجلس قانونگذاری با حضور اکثریت نمایندگان بخشها و حوزههای انتخاباتی مورد شور واقع شده باشد، و هیچ لایحهای از این نوع به تصویب نمیرسد مگر اینکه یادداشتی دال بر اعلام طی مراحل فوق از سوی مجلس قانونگذاری برای قائممقام فرماندار کل ارسال شده باشد.
3- اونتاریو و کبک
اصل هشتاد و یکم
منسوخه.
اصل هشتاد و دوم
قائم مقام فرماندار کل در اونتاریو و کبک میتواند در موقع لزوم از طرف ملکه و با سند ممهور به مهر بزرگ ایالتی، مجلس قانونگذاری ایالت را برای تشکیل جلسه فراخواند.
اصل هشتاد و سوم
مادامی که دستور دیگری از سوی قوه مقننه اونتاریو یا کبک صادر نشده است، هر کس که در ایالت اونتاریو یا در ایالت کبک مسؤولیتی اعم از مأموریت یا اشتغال، از نوع دائمی یا موقتی، منصوب از سوی قائممقام فرماندار کل، دارای حقوق سالیانه، اجرت، مزایا، دستمزد، کمکهای غیرنقدی یا منافع جنسی یا مبالغ پرداختی از سوی ایالت را بپذیرد یا به آن بپردازد، به عنوان عضو مجلس قانونگذای این ایالت انتخاب نمیشود و در این ایالت نمیتواند به عضویت مجلس درآید، کرسی را اشغال کند یا رأی دهد؛ اما مفاد این اصل حق انتخاب شدن را از کسی که عضو شورای اجرایی هر ایالت مربوطه است، یا عهدهدار برخی مسؤولیتهاست سلب نمیکند و نیز او را فاقد شرایط لازم برای اشغال کرسی مجلس و یا شرکت در رأیگیری در مجلسی که برای آن برگزیده شده است نمینماید مشروط بر اینکه وی در مدت انجام وظیفه در این سمت، انتخاب شده باشد. این مسؤولیتها عبارتند از: مسؤولیت دادستانی کل، وزیر و رئیس ثبت ایالت، خزانهدار ایالت، ناظر اراضی سلطنتی، ناظر کشاورزی و عمران، و- در ایالت کبک مشاور حقوقی کل.
اصل هشتاد و چهارم
مادامی که قوای مقننه کبک و اونتاریو هر یک مستقلاً دستور دیگری صادر نکردهاند، کلیه قوانین مجرای دوران اتحاد در این دو ایالت، مربوط به تمام یا بخشی از مباحث ذیل، از قبیل صلاحیت یا عدم صلاحیت نامزدها برای انتخاب یا اشغال کرسی و رأی دادن در مجلس کانادا، شرایط مورد نیاز برای رأیدهندگان، سوگندهای لازم رأیدهندگان، ناظرین انتخابات و اختیارات و وظایف آنها، شیوه برگزاری انتخابات، مدت برگزاری انتخابات، تصمیمات راجع به انتخابات مورد اعتراض و اقدامات مربوط به آنها، عدم تصدی کرسیها در پارلمان، صدور و ارسال دعوتنامههای جدید در موارد عدم تصدی ناشی از علل دیگری به جز انحلال پارلمان، در انتخابات اعضای مجالس قانونگذاری اونتاریو و کبک، به طور مجزا، اجرا میشود.
مادامی که دستور دیگری از سوی قوه مقننه اونتاریو صادر نشده است، در انتخابات هر عضوی از اعضای مجلس قانونگذاری اونتاریو برای حوزه انتخاباتی آلگوما، علاوه بر افرادی که به موجب قانون ایالت کانادا حائز شرایط رأی دادن هستند، افراد ذکور انگلیسی تبار، بیست و یک ساله یا بیشتر و مقیم، حق رأی دادند.
اصل هشتاد و پنجم
طول دوره مجلس قانونگذاری اونتاریو و مجلس قانونگذاری کبک از روز ارائه برگههای آرا چهار سال است، مشروط بر اینکه قائم مقام فرماندار کل پیش از انقضای مهلت فوق اقدام به انحلال آن نکند.
اصل هشتاد و ششم
قوه مقننه اونتاریو و قوه مقننه کبک، هر ساله، حداقل یک بار تشکیل جلسه میدهند، به صورتی که فاصله آخرین جلسه قوه مقننه در هر ایالت با اولین جلسه بعدی آن بیش از دوازده ماه نباشد.
اصل هشتاد و هفتم
مقررات ذیل این قانون مربوط به مجلس عوام کانادا، تسری یافته و در مورد مجالس قانونگذاری اونتاریو و کبک نیز به اجرا درمیآید، این مقررات عبارتند از مقررات مربوط به انتخاب رئیس در نخستین جلسه و به هنگام عدم تصدی آن کرسیهایی، وظایف رئیس، غیبت رئیس، حد نصاب و شیوه رأیگیری، کلیه امور به نحوی که گویی این مقررات در اینجا وضع شده و سریعاً در هر یک از مجالس قانونگذاری قابلیت اجرایی یافته است.
4- نووااسکاتیا و نیوبرونزویک
اصل هشتاد و هشتم
ساختار قوه مقننه هر یک از ایالات نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، طبق مقررات این قانون، همچنان همان ساختار موجود در دوران اتحاد میباشد تا زمانی که به موجب قانون تغییر یابد.
5- اونتاریو، کبک و نووااسکاتیا
اصل هشتاد و نهم
منسوخه
6- چهار ایالت
اصل نودم
حیطه مقررات این قانون مربوط به پارلمان کانادا که عبارتند از مقررات مربوط به لوایح مالکیت و مالیات، حمایت از تصمیمات پولی، تصویب لوایح، رد قوانین و اعلامنظر مثبت نسبت به لوایح مسکوت مانده- تعمیم یافته و در مورد قوای مقننه ایالات مختلف اجرا میشود به گونهای که گویی این مقررات در همین جا مجدداً وضع شده و در مورد ایالات مربوطه و قوای مقننه آنها قابلیت اجرایی یافته است، معذلک ضمن اینکه جایگزینی قائممقام فرماندار کل به جای فرماندار کل، فرماندار کل به جای ملکه و به جای یک وزیر، یک سال به جای دو سال، ایالت به جای کانادا صورت گرفته است.
ششم. توزیع اختیارات قانونگذاری
اختیارات پارلمان
اصل نود و یکم
ملکه مجاز است که با صلاحدید و تصویب سنا و مجلس عوام اقدام به وضع قوانینی برای صلح، نظم و حسن اداره کشور کانادا و تمامی زمینههایی بنماید که در ردیفهای موضوعاتی نمیگنجد که این اصل وضع آنها را منحصراً به قوای مقننه ایالات واگذار نموده است؛ اما با این حال برای تضمین بیشتر، بدون ایجاد محدودیت برای کلیت شروط پیش گفته در این اصل، این قانون اعلام میدارد که (با وجود مفاد مغایر این قانون) حیطه اختیارات مطلق قانونگذاری پارلمان کانادا به تمامی زمینههای موجود در ردیفهای موضوعات احصایی ذیل گسترش مییابد. این موضوعات عبارتند از:
1- منسوخه.
1- الف- بدهی و اموال دولتی.
2- تدوین مقررات تجاری و بازرگانی.
2- الف- بیمه بیکاری.
3- جمعآوری نقدینگی از طرق مختلف یا از طریق سیستم مالیاتی.
4- استقراض نقدینگی برمبنای اعتبارات دولتی.
5- خدمات پستی.
6- سرشماری و آمارگیری.
7- نیروی شبه نظامی، خدمت سربازی و خدمت در نیروی دریایی، و دفاع از کشور.
8- تعیین و پرداخت حقوق و مزایای مأموران کشوری و سایر مأموران دولت کانادا.
9- فانوسهای دریایی، شناورهای دریایی، فارها و جزیره ظلمانی.
10- دریانوردی و کشتیرانی.
11- قرنطینه و احداث و نگهداری بیمارستانهای دریایی.
12- صیادی در سواحل دریا و آبهای داخلی.
13- کانالهای آبی بین یک ایالت و هر کشور تحت سیطره بریتانیا یا بیگانه یا بین دو ایالت.
14- گردش پول و مسکوکات.
15- بانکداری، ادغام بانکها و نشر اسکناس.
16- صندوق پسانداز.
17- اوزان و مقیاسها.
18- بروات و سفتهها.
19- بهره پول.
20- پول رایج کشور.
21- ورشکستگی و اعسار.
22- حق انحصاری اختراع و اکتشاف.
23- حق انحصاری اثر (کپی رایت).
24- سرخپوستان و اراضی مختص آنان.
25- اعطای تابعیت و اتباع بیگانه.
26- ازدواج و طلاق.
27- قوانین کیفری، بجز تشکیل محاکم صالح به رسیدگی به امور کیفری، اما مشتمل بر آییندادرسی کیفری.
28- احداث، نگهداری و اداره زندانها.
29- ردیفهای موضوعی که به وضوح از سیاهه ردیفهای موضوعی احصایی این قانون مستثنی شدهاند منحصراً به قوای مقننه ایالات محول میشود.
هیچ یک از موارد اعلام شده در ردیفهای موضوعات فهرست شده در این قانون، در فهرست موضوعات دارای ماهیت محلی یا خصوصی قرار نخواهد گرفت، موضوعات اخیر مشمول موضوعاتی هستند که از سوی این قانون مطلقاً به قوای مقننه ایالات واگذار شدهاند.
اختیارات ویژه قوای مقننه
اصل نود و دوم
در هر ایالتی قوه مقننه میتواند در موارد ذیل رأساً اقدام به قانونگذاری نماید:
1- منسوخه.
2- اخذ مالیات مستقیم در محدوده ایالت با هدف ایجاد درآمد در جهت اهداف ایالتی.
3- استقراض از اموال دولتی به نسبت اعتبار خاص ایالت.
4- ایجاد و تصدی مشاغل و انتصاب مأموران ایالتی و پرداخت حقوق به آنها.
5- اداره فروش اراضی دولتی متعلق به ایالت و جنگل و مراتع موجود در این مناطق.
6- احداث، نگهداری و اداره زندانهای عمومی و دارالتأدیبها در ایالات.
7- احداث، نگهداری و اداره بیمارستانها، تیمارستانها، نوانخانهها، مؤسسات و سازمانهای خیریه در ایالت به غیر از بیمارستانهای دریایی.
8- مؤسسات مربوط به شهرداریها در ایالت.
9- پروانههای مغازهها، کابارهها، مهمانخانههای بین راهی، حراجیها، و پروانههای دیگر در راستای تحصیل درآمد در جهت اهداف ایالتی، محلی، یا مربوط به شهرداریها.
10- کارها و مؤسسههای محلی بجز مواردی که در ردیفهای ذیل موجود است که عبارتند از:
الف- خطوط کشتیرانی بخاری یا سایر کشتیها، راهآهن، شبکههای آبرسانی، تلگراف و کارها و مؤسساتی که یک ایالت را به ایالت دیگر مرتبط میسازد یا دامنه آنها به آن سوی مرزها گسترش مییابد؛
ب- خطوط کشتیرانی بخاری بین ایالت و هر کشور وابسته به امپراتوری بریتانیا یا هر کشور بیگانه؛
ج- کارهایی که، علیرغم واقع شدن آنها در ایالت، پیش یا پس از اجرا از سوی پارلمان به عنوان امتیازی کلی برای کانادا یا امتیازی برای دو یا تعداد زیادی از ایالات اعلام میشود.
11- ادغام شرکتها در جهت اهداف ایالتی.
12- انجام مراسم رسمی ازدواج در ایالت.
13- حق مالکیت و حقوق مدنی در ایالت.
14- اداره دادگستری ایالت، مشتمل بر تشکیل، نگهداری و سازماندهی دادگاههای مدنی و جنایی برای ایالت و همچنین اقداماتی در زمینههای مدنی در دادگاهها.
15- تحمیل مجازات از طریق جزای نقدی، کیفر یا حبس، در راستای اجرای هر نوع قانون ایالتی که در موضوعات برخی از ردیفهای موضوعی فهرست شده در این اصل ابلاغ گردیده است.
16- به طور کلی تمامی موارد دارای ماهیت منطقهای یا خصوصی در ایالت.
منابع طبیعی تجدیدناپذیر
منابع جنگلی و انرژی الکتریکی
اصل نود و دوم- الف
(1) قوه مقننه در هر ایالت در قانونگذاری در زمینههای زیر دارای صلاحیت مطلق است:
الف) اکتشاف منابع طبیعی تجدیدناپذیر ایالت؛
ب) توسعه، حفاظت و اداره منابع طبیعی تجدیدناپذیر و منابع جنگلی ایالت از جمله وضع قوانینی در ارتباط با میزان تولید اولیه آنها؛
ج) توسعه، حفاظت و اداره اماکن و تأسیسات تولید نیروی برق ایالت.
(2) قوه مقننه ایالت، ضمن عدم تصویب قوانینی که ناهماهنگی قیمتها یا عدم تناسب در صادرات به بخش دیگر کانادا را مجاز میدان یا پیشبینی میکند، در موارد مربوط به صادرات تولیدات اولیه منابع طبیعی تجدیدناپذیر و منابع جنگلی ایالت و همچنین صادرات نیروی برق به خارج از ایالت، به مقصد و بخشهای دیگری از کانادا، دارای صلاحیت قانونگذاری است.
(3) بند (2) لطمهای به اختیارات پارلمان در موارد قانونگذاری موردنظر این بند وارد نمیسازد، و هر جا که قوانین پارلمان با قوانین ایالتی در تعارض باشد قوانین پارلمان در این تعارض حاکم است.
(4) قوه مقننه هر ایالتی میتواند قوانینی در ارتباط با جمعآوری نقدینگی به هر شیوه یا از طریق نظام مالیاتی از محل موارد ذیل وضع نماید:
الف) از منابع طبیعی تجدیدناپذیر و از منابع جنگلی ایالت، و همچنین از تولید مواد اولیه به دست آمده از آنها؛
ب) از تولید نیروی برق و از اماکن و تأسیسات ایالتی مخصوص تولید نیروی برق؛
این اختیارات میتواند مستقل از این امر که تولید موردنظر به طور کلی یا جزیی به خارج از ایالت صادر شود یا خیر، به اجرا درآید، اما قانون مصوب در این موارد نمیتواند اخذ مالیاتی را مجاز بشمارد یا پیشبینی نماید که بین تولیدات صادراتی به بخش دیگر کانادا و تولیدات غیرصادراتی به خارج از ایالت تمایز قائل شود.
(5) اصطلاح «تولیدات اولیه» به همان معنایی است که در ضمیمه ششم آمده است.
(6) بندهای 1 تا 5 به اختیارات یا حقوق قوه مقننه یا دولت ایالت پیش از اجرای این بند، لطمهای وارد نمیکند.
آموزش و پرورش
اصل نود و سوم
در هر ایالت قوه مقننه میتواند براساس و مطابق با مقررات ذیل اقدام به وضع قوانینی در مورد آموزش و پرورش خود نماید:
(1) هیچ یک از این قوانین نباید به حق یا امتیازی که به طور قانونی در زمان اتحادیه در مورد مدارس فرقهای، به طبقه اجتماعی خاصی در ایالت، واگذار گردیده است، خدشه وارد کند؛
(2) کلیه اختیارات، امتیازات و وظایفی که در کاناداری علیا در زمان اتحادیه، قانوناً به گروههای خاص و به اتحادیه مدارس کاتولیکهای رومی تبعه علیاحضرت، واگذار یا تحمیل گردیده است، به موجب این قانون گروههای اقلیت پروتستان و کاتولیک رومی تبعه ملکه را در ایالت کبک نیز شامل میشود.
(3) در هر ایالتی که نظام مدارس خصوصی یا مدارس اقلیت به طور قانونی در زمان اتحاد وجود داشته و یا بعداً قوه مقننه ایالتی آن را پایهگذاری کرده باشد، میتوان از فرماندار کل درخواست نمود تا به هر قانون یا تصمیم ناقض حقوق یا امتیاز اقلیت پروتستان یا کاتولیک رومی تبعه علیاحضرت، در امر آموزش و پرورش، موضوعه یا متخذه از سوی برخی از مسؤولین ایالتی، مجدداً به طور شورایی رسیدگی نماید؛
(4) در صورت عدم وضع قانون ایالتی که فرماندار کل، در موقع لزوم، در راستای پیگیری و اجرای مفاد این اصل، به طور شورایی بر الزام آن، صحه گذاشته باشد، یا در صورتی که برخی از تصمیمات مأخوذه شورایی فرماندار کل درخصوص درخواست رسیدگی مجدد به موجب این اصل، از سوی مسؤولین ذیصلاح ایالتی به اجرا درنیامده باشد، بنابراین و در چنین صورتی و فقط تحت این عنوان که شرایط هر مورد وجود چنین قانونی را ایجاب خواهد کرد، پارلمان کانادا میتواند در راستای پیگیری و اجرای مفاد این اصل و همچنین اجرای کلیه تصمیمات شورایی فرماندار کل، تحت مجوز این اصل، اقدام به وضع قوانین نماید.
قوانین یکسان در اونتاریو، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک
اصل نود و چهارم
علیرغم کلیه مغایری که در این قانون ذکر شده است، پارلمان کانادا میتواند مقرراتی را که موجب یکسانسازی تمامی یا بخشهایی از قوانین مربوط به مالکیت و حقوق شهروندی در اونتاریو، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک و همچنین موجب یکسانسازی آییندادرسی در کلیه یا در برخی از محاکم این سه ایالت میشود، تصویب نماید؛ و از زمان تصویب هر قانون دارای اثر بازدهی یا پس از آن، اختیارات پارلمان کانادا در تدوین قوانین مربوط به موضوعات مذکور در چنین قوانینی، علیرغم مغایر موجود در این قانون، نامحدود است؛ اما هر قانون پارلمان کانادا که این یکسانی را فراهم آورد، در هیچ ایالتی پیش از تصویب و ابلاغ آن از سوی قوه مقننه ایالت مزبور دارای اثر نمیباشد.
مستمری سالمندی
اصل نود و چهارم- الف
پارلمان کانادا میتواند در مورد مستمری سالمندان و مدد معاش، از جمله مقرری به بازماندگان و از کارافتادگان بدون توجه به سن آنان، نسبت به وضع قانون اقدام نماید، اما هر قانونی که بدین صورت وضع شده باشد نباید به اجرای قوانین موجود یا قوانین آتی یکی از قوای مقننه ایالتی در این زمینه لطمه وارد نماید.
کشاورزی و مهاجرت
اصل نود و پنجم
قوه مقننه هر ایالتی میتواند قوانین مربوط به کشاورزی و مهاجرت به ایالت را وضع نماید؛ این قانون اعلام میدارد که پارلمان کانادا میتواند در زمان مقتضی قوانینی راجع به کشاورزی و مهاجرت را در تمامی ایالات یا به ویژه در برخی از آنها وضع نماید؛ و کلیه قوانین قوه مقننه ایالت راجع به کشاورزی یا مهاجرت مادامی که با سایر قوانین پارلمان کانادا در تعارض نباشد، معتبر است.
هفتم. منصب قضا
اصل نود و ششم
فرماندار کل بجز قضات دادگاههای امور حسبی در نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، قضات دادگاههای پژوهش، بخش و شهرستان را در هر ایالت منصوب میکند.
اصل نود و هفتم
تا یکسان شدن قوانین مربوط به مالکیت و حقوق مدنی در اونتاریو، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک و نیز آییندادرسی محاکم این ایالات، قضات محاکم ایالات مزبور از سوی فرماندار کل و از بین وکلای این ایالات منصوب میشوند.
اصل نود و هشتم
قضات محاکم کبک از بین وکلای این ایالت انتخاب میشوند.
اصل نود و نهم
(1) طبق بند (2) این اصل قضات محاکم عالی مادامی که عملکرد خوبی داشته باشند در سمت خود ابقاء میشوند، اما ممکن است که فرماندار کل به موجب مکتوب سنا و مجلس عوام آنان را از سمت خود برکنار نماید.
(2) قاضی دادگاه عالی، اعم از اینکه قبل یا بعد از اجرای این اصل منصوب شده باشد، هنگامی که به سن 75 رسید، یا هنگام اجرای این اصل چنانچه به این سن رسیده باشد از سمت خود کنارهگیری مینماید.
اصل صدم
حقوق و مزایا و مستمری قضات محاکم پژوهش، بخش و شهرستان (به جز محاکم امور حسبی در نووااسکاتیا و نیوبرونزویک) و محاکم دریایی را - در مواردی که قضاوت این محاکم در حال حاضر حقوق دریافت میکنند-پارلمان کانادا تعیین و پرداخت میکند.
اصل صد و یکم
پارلمان کانادا، علیرغم برخی مفاد مغایر موجود در این قانون، هنگامی که شرایط ایجاب نماید، میتواند مقرراتی را که موجب تشکیل، حفظ و سازماندهی دادگاه عام استیناف برای کانادا و ایجاد محاکم دیگر برای اجرای بهتر قوانین کانادا شود، تصویب نماید.
هشتم. درآمدها؛ قروض؛ داراییها؛ مالیاتها
اصل صد و دوم
کلیه حقوق و درآمدهایی که قوای مقننه کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، در زمان اتحاد و قبل از آن، حق تملک آن را داشتند- جز حقوق و درآمدهایی که این قانون به قوای مقننه ایالات اختصاص داده است یا طبق اختیارات ویژهای که این قانون به آنها اعطا نموده است، به دست میآورند-به منظور تخصیص یافتن به امر خدمات عمومی، صندوق درآمد مشترک را به شیوه و با هزینههایی که قانون حاضر پیشبینی کرده است، تشکیل میدهد.
اصل صد و سوم
صندوق درآمد مشترک کانادا همیشه عهدهدار هزینهها، عوارض و مخارج مترتب بر وصول، اداره و اعاده آن است. موارد فوق اولین هزینه این صندوق میباشد و، مادامی که پارلمان دستور دیگری نداده، میتوان به دستور فرماندار کل آنرا مورد بازبینی و حسابرسی قرار داد.
اصل صد و چهارم
بهره سالانه قروض دولتی ایالات مختلف کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، در زمان اتحاد، دومین هزینه صندوق درآمد مشترک کاناداست.
اصل صد و پنجم
مادامی که پارلمان کانادا تغییری نداده، حقوق فرماندار کل ده هزار لیره استرلینگ رایج دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند میباشد؛ این مبلغ از صندوق درآمد مشترک کانادا پرداخت میشود و سومین هزینه صندوق را تشکیل میدهد.
اصل صد و ششم
به دلیل پرداختهای گوناگونی که این قانون برعهده صندوق درآمد مشترک دولت کانادا نهاده، پارلمان کانادا این صندوق را به خدمات عمومی اختصاص میدهد.
اصل صد و هفتم
تمامی سهام و پول نقد، به عنوان ابزار تعادل موجودی نزد بانکداران، و اسناد بهادار متعلق به هر ایالت در زمان اتحاد، بجز استثنائات مذکور در این قانون جزء اموال دولت کانادا محسوب و از دیون هر یک از ایالات در دوران اتحاد کسر میشود.
اصل صد و هشتم
ابنیه و اموال دولتی هر ایالت که فهرست آن در ضمیمه سوم این قانون موجود است به دولت کانادا تعلق دارد.
اصل صد و نهم
کلیه اراضی، معادن، مواد معدنی و املاک دربار متعلق به ایالات مختلف کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک در دوران اتحادیه و کلیه دیون یا مبالغ قابل پرداخت برای این اراضی، معادن، مواد معدنی و املاک دربار به ایالات مختلف اونتاریو، کبک، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک تعلق دارد.در این ایالات موارد فوق وجود دارند یا مقرر شدهاند یا انتظار میرود که وجود داشته باشند، این مواد همیشه تابع هزینههای خود و همچنین کلیه منافع دیگری به جز منافعی که ایالت میتواند از این راه کسب نماید هستند.
اصل صد و دهم
کلیه داراییهای مترتب بر بخشهایی از دیون دولتی که هر ایالتی پرداخت آن را تعهد کرده است، به همان ایالت تعلق دارد.
اصل صد و یازدهم
دولت کانادا مسؤؤل دیون و تعهدات کلیه ایالاتی است که در زمان اتحاد وجود داشتهاند.
اصل صد و دوازدهم
ایالات اونتاریو و کبک مشترکاً در قبال کانادا مسؤول پرداخت مازاد دیون ایالت کانادا (در صورت وجود)، در صورتی که میزان دیون در دوران اتحادیه از مرز شصت و دو میلیون و پانصد هزار دلار فراتر رود بوده و موظف به پرداخت بهره پنج درصدی سالیانه این مازاد نیز میباشند.
اصل صد و سیزدهم
داراییهای فهرست شده در چهارمین ضمیمه این قانون که در دوران اتحادیه به ایالت کانادا متعلق بود، مشترکاً به اونتاریو و کبک تعلق دارد.
اصل صد و چهاردهم
دولت نووااسکاتیا در قبال کانادا مسؤول پرداخت مازاد دیون خود (در صورت وجود)، در صورتی که میزان این دیون در دوران اتحادیه از مرز هشت میلیون دلار فراتر رود بوده و موظف به پرداخت بهره پنج درصدی سالیانه این مازاد نیز میباشد.
اصل صد و پانزدهم
ایالت نیوبرونزویک در قبال کانادا مسؤول پرداخت مازاد دیوان دولتی خود (در صورت وجود)، در صورتی که در دوران اتحادیه میزان این دیون از مرز هفت میلیون دلار فراتر رود بوده و موظف به پرداخت بهره پنج درصدی سالیانه این مازاد نیز میباشد.
اصل صد و شانزدهم
چنانچه در زمان اتحاد، دیون دولتی ایالات نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، به ترتیب از هشت میلیون و هفت میلیون دلار کمتر باشد، هر کدام از این ایالات حق دریافت بهرهای به میزان پنج درصد به صورت نیم سالیانه و پیش دریافت، برای اختلاف موجود بین رقم واقعی دیون خود و مبلغ تعیین شده مذکور، را از دولت کانادا دارند.
اصل صد و هفدهم
ایالات مختلف داراییهای دولتی خود را که در این قانون از طریق دیگری امکان دسترسی به آنها وجود ندارد، حفظ خواهند کرد-کانادا حق تملک اراضی یا داراییهای دولتی را که برای تقویت کشور یا دفاع از آن مورد نیاز است، دارد.
اصل صد و هجدهم
منسوخه.
اصل صد و نوزدهم
نیوبرونزویک از زمان تأسیس اتحادیه به مدت ده سال، هر شش ماه یکبار و پیش پرداخت کمکی اضافی معادل شصت و سه هزار دلار دریافت میکند؛ اما مادامی که دیون دولتی این ایالت کمتر از هفت میلیون دلار باشد، مبلغی معادل بهره پنج درصدی سالانه این مابهالتفاوت از مبلغ شصت و سه هزار دلار کسر میشود.
اصل صد و بیستم
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، کلیه پرداختهای مقرر در این قانون یا لغو الزامات ناشی از قانون ایالات کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک که پرداخت آنها را دولت کانادا عهدهدار گشته است باید به شکل و شیوهای که فرماندار کل شاغل در موقع مناسب بتواند آن را ابلاغ نماید، انجام گیرد.
اصل صد و بیست و یکم
ورود کلیه اقلام مواد خام، از مقصد یا کارخانه مستقر در برخی ایالات، از تاریخ تشکیل اتحادیه، به هر یک از ایالات دیگر آزاد میباشد.
اصل صد و بیست و دوم
قوانین مربوط به گمرک و مالیات بر کالاهای داخلی هر ایالت، طبق این قانون، مادامی که از سوی پارلمان کانادا اصلاح نشده، به قوت خود باقی است.
اصل صد و بیست و سوم
در مواردی که حقوق گمرکی، بر اقلامی از قبیل مواد مصرفی یا کالا در زمان اتحاد، در هر ایالت الزامی باشد، این مواد مصرفی یا کالا، پس از اتحاد، میتوانند از یکی از این دو یاالت به ایالت دیگر صادر شوند، این صادرات به دلیل دریافت حقوق گمرکی که در ایالت صادر کننده شامل آنها میشود و به دلیل هر نوع پرداخت اضافی حقوق گمرکی (در صورت وجود) که ممکن است در ایالت وارد کننده شامل آنها شود، انجام میپذیرد.
اصل صد و بیست و چهارم
هیچیک از مفاد این قانون به امتیاز تضمین شده نیوبرونزویک، مبنی بر وضع مالیات (عوارض) بر الوار براساس فصل 15 عنوان سوم قوانین موضوعه اصلاحی نیوبرونزویک یا براساس هر قانون اصلاحی دیگر پیش یا پس از اتحاد، به شرط عدم افزایش ارقام این عوارض، خدشهای وارد نمیسازد؛ اما الوار ایالات متمایز از نیوبرونزویک مشمول این عوارض نیستند.
اصل صد و بیست و پنجم
هیچ زمین یا ملک متعلق به دولت کانادا یا متعلق به هر یک از ایالات مشمول پرداخت مالیات نمیباشد.
اصل صد و بیست و ششم
عوارض و درآمدهایی که قوه مقننه کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، قبل از اتحاد، اختیار تملک آنها را داشتند، و این قانون نیز به دول و قوای مقننه ایالات مزبور محول نموده است و کلیه عوارض و درآمدهایی که این ایالات طبق اختیارات ویژه اعطایی قانون حاضر کسب کردهاند، در هر ایالت صندوق درآمد مشترک را که به خدمات دولتی ایالت تخصیص داده شده است تشکیل میدهد.
نهم. مقررات گوناگون
مقررات کلی
اصل صد و بیست و هفتم
منسوخه.
اصل صد و بیست و هشتم
اعضای مجالس سنا و عوام کانادا پیش از اشغال کرسی مربوطه، باید در مقابل فرمانداری کل یا فرد دیگری که از وی مجوز این امر را دریافت نموده است،- و همچنین اعضای شورای قانونگذاری یا اعضای مجلس قانونگذاری ایالتی قبل از اشغال کرسی مربوط باید در مقابل معاون فرماندار کل ایالت یا فرد دیگری که از وی مجوز این امر را دریافت نموده است- طبق مفاد سوگندنامهای که در ضمیمه پنجم این قانون مندرج است سوگند یاد کنند و آن را امضا نمایند و اعضای مجلس سنای کانادا و شورای قانونگذاری کبک نیز پیش از اشغال کرسی مربوط، باید در مقابل فرماندار کل یا فرد دیگری که از وی مجوز این امر را دریافت نموده است، اظهارنامه لیاقت را که در همین ضمیمه مندرج است، یاد و امضا کنند.
اصل صد و بیست و نهم
به استثناء کلیه مفاد مغایر موجود در این قانون، کلیه قوانین جاری در کانادا، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک، در زمان اتحاد و کلیه محاکم مدنی و جنایی، کلیه کمیسیونهای سران و مسؤولین دارای قدرت قانونی، و کلیه ضابطین قضایی، اداری و وزارتی که در زمان اتحاد در این ایالات وجود داشتند به ترتیب در ایالات اونتاریو، کبک، نووااسکاتیا و نیوبرونزویک به قوت خود باقی بوده، آنچنان که گویی اصلاً اتحادیهای تشکیل نشده است؛ اما با وجود این، پارلمان کانادا یا قوه مقننه ایالت موردنظر، طبق مجوز پارلمان یا مجوز قوه مقننه به موجب این قانون خواهند توانست آنها را (جز در موارد پیشبینی شده در قوانین پارلمان بریتانیای کبیر یا پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند) لغو، نسخ یا اصلاح نمایند.
اصل صد و سیام
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، کلیه مأموران ایالات مختلف که دارای وظایفی در زمینههایی به جز موارد مذکور در ردیفهای موضوعات کاری که این قانون به قوای مقننه ایالات محول نموده است، مأموران دولت کانادا محسوب میشوند و به انجام وظایف شغلی خود با همان تعهدات و مسئولیتها و مجازاتها ادامه میدهند، گویی اتحادی صورت نگرفته است.
اصل صد و سی و یکم
مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان کانادا صادر نشده است، فرماندار کل شاغل، در زمان مقتضی، میتواند مأمورانی را که برای اجرای مؤثر این قانون لازم یا مفید تشخیص میدهد، منصوب نماید.
اصل صد و سی و دوم
پارلمان و دولت کانادا به عنوان بخشی از امپراتوری بریتانیا، برای انجام تعهدات کانادا یا برخی از ایالات کانادا در قبال کشورهای بیگانه که ناشی از قراردادهای منعقده بین امپراتوری و کشورهای بیگانه است، دارای کلیه اختیارات لازم میباشند.
اصل صد و سی و سوم
در مجالس پارلمان کانادا و مجالس قوه مقننه کبک، بکارگیری زبان فرانسه با انگلیسی در مباحث اختیاری است؛ اما در نگارش اسناد بایگانی، صورت جلسهها و روزنامههای ویژه هر یک از این مجالس بکارگیری این دو زبان اجباری است؛ و در کلیه دفاعیات یا اسناد تشریفات قانونی در مقابل یا صادره از دادگاههای کانادا که تحت مجوز این قانون تشکیل میشوند و در مقابل یا صادره از تمامی دادگاههای کبک بکارگیری هر یک از این دو زبان اختیاری است.
قوانین پارلمان کانادا و قوه مقننه کبک باید به هر دو زبان چاپ و منتشر گردد.
اونتاریو و کبک
اصل صد و سی و چهارم
مادامی که دستور دیگری از سوی قوه مقننه ایالات اونتاریو یا کبک صادر نشده است، معاون فرماندار کل هر یک از ایالات مزبور قادر است با احکام ممهور به مهر بزرگ ایالتی مسؤولین ذیل را منصوب نماید و ایشان مادامی که وظایف خود را بخوبی به انجام برسانند در سمت خود ابقا میشوند، این مسؤولین عبارتند از: دادستان کل، وزیر و رئیس ثبت ایالت، خزانهدار ایالت، ناظر اراضی حکومتی (سلطنتی)، ناظر کشاورزی و ابنیه دولتی و - در مورد کبک- دادیار(معاون دادستان کل)؛ ایشان همچنین با تصویبنامه معاون فرماندار کل شاغل میتوانند احکام مسؤولان و فرمانداریهای مختلف تحت کنترل خود یا فرمانداریهایی که تحت کنترل آنها قرار گرفته است و احکام مأموران و کارمندان وابسته به آنها را، ابلاغ نمایند؛ آنها همچنین میتوانند کارمندان دیگری را منصوب کنند که در صورت ارائه خدمات مثبت در سمت خود ابقا میشوند و احکام آنها و احکام مختلف فرمانداریهایی که تحت کنترل آنها قرار گرفته است و احکام مأمورین و کارمندان وابسته به آنها را ابلاغ نمایند.
اصل صد و سی و پنجم
مادامی که دستور دیگری از سوی قوه مقننه اونتاریو و کبک صادر نشده است، کلیه حقوق، اختیارات، وظایف، مسؤولیتها، تعهدات یا صلاحیتهای واگذار یا ابلاغ شده به دادستان کل، معاون دادستان کل(دادیار)، وزیر و رئیس ثبت ایالت کانادا، وزیر دارایی، ناظر اراضی حکومتی، ناظر ابنیه دولتی، و وزیر کشاورزی و تحصیلدار کل، هنگام تصویب این قانون، توسط هر قانون، مقررات یا دستورالعمل کانادای علیا، کانادای سفلی یا کانادا- در صورت عدم مغایرت با این قانون- به هر مسؤولی که از سوی معاون فرماندار کل برای این مسئوولیتها یا برخی از آنها منصوب گردد، محول یا ابلاغ میشود؛ ناظر کشاورزی و ابنیه دولتی وظایف و مسئوولیتهای وزیر کشاورزی را که قانون ایالت کانادا هنگام تصویب این قانون، مقرر کرده است، و همچنین وظایف و مسؤولیتهای ناظر ابنیه دولتی را عهدهدار میشود.
اصل صد و سی و ششم
مادامی که معاون فرماندار کل اصلاحاتی را اعمال ننموده است، مهر بزرگ اونتاریو و کبک، به ترتیب همان مهر بزرگ یا به همان شکل مهرهای مورد استفاده در ایالات کانادای علیا و سفلی، پیش از الحاق آنها به عنوان یک ایالت، میباشد.
اصل صد و سی و هفتم
«از امروز تا پایان نشست بعدی قوه مقننه»، یا سایر تعابیر دارای همین مفهوم مورد اشاره در قانون موقت ایالت کانادا که مهلت اعتبار آن قبل از اتحاد به پایان نرسیده باشد، در صورتی که موضوع قانون در حیطه اختیارات منسوب به پارلمان قرار گرفته و در این قانون اساسی تعریف شده باشد، به معنی نشست آتی پارلمان کانادا تلقی میشود در غیر این صورت به معنی نشستهای آتی قوای مقننه اونتاریو و کبک تلقی میگردد.
اصل صد و سی و هشتم
از دوران اتحاد و پس از آن، استعمال واژگان «کانادای علیا» به جای «اونتاریو» یا «کانادای سفلی» به جای «کبک» در هر قانون، برگ رای، محاکمه، دفاعیه، سند، موضوع یا چیزی دیگر، موجب بیاعتباری آن نمیشود.
اصل صد و سی و نهم
هر ابلاغیه مزین به مهر بزرگ ایالت کانادا که قبل از دوران اتحاد و برای اجرا در تاریخی پس از اتحاد، در این ایالت یا در کانادای علیا یا در کانادای سفلی، به همان صورتی که اگر اتحاد انجام نمیپذیرفت، صادر شده باشد و سایر موضوعات و مسائل مطروحه در آن به قوت خود باقی و همچنان مجری میباشد.
اصل صد و چهلم
هر ابلاغیهای را که صدور آن را یکی از قوانین مصوب قوه مقننه ایالت کانادا با مهر بزرگ مجاز دانسته باشد- چنانچه در این ایالت یا در کانادای علیا یا در کانادای سفلی مجری بوده باشد- و قبل از اتحاد صادر نشده باشد، معاون فرماندار کل اونتاریو یا کبک (حسب مورد) مجوز اجرای آن را در ایالت با صدور سند ممهور به مهر بزرگ ایالت اعلام میکند؛ و از تاریخ صدور این ابلاغیه، موضوعات و هر آنچه که در آن ذکر شده است در اونتاریو یا کبک به همان قوت خود باقی و همچنان مجری میباشد، گویی که اتحادی صورت نگرفته است.
اصل صد و چهل و یکم
زندان ایالت کانادا تا صدور دستور جدید پارلمان، همان زندان اونتاریو و کبک میباشد.
اصل صد و چهل و دوم
تقسیم دیون، اعتبارات، تعهدات، داراییها و اموال کانادای علیا و سفلی به تصمیمگیری سه داور ارجاع میشود که یکی را دولت اونتاریو، دیگری را دولت کبک و سومی را دولت کانادا برمیگزیند؛ انتخاب این سه داور صرفاً پس از تشکیل جلسه پارلمان کانادا و قوای مقننه اونتاریو و کبک انجام میگیرد؛ داور انتخابی دولت کانادا نباید در اونتاریو یا در کبک سکونت داشته باشد.
اصل صد و چهل و سوم
فرماندار کل میتواند در زمان مقتضی دستور دهد تا اسناد بایگانی، کتب و اسناد ایالت کانادا که وی در مورد تعیین آنها تصمیم میگیرد، در اونتاریو یا کبک تخصیص و به این دو ایالت انتقال یابد و از آن به بعد این موارد جزء اموال آن ایالت محسوب میشود؛ هر کپی یا رونوشت این اسناد که مسؤول حفاظت اسناد اصلی به نحو مقتضی آن را تأیید نماید، به مثابه مدرک تلقی میشود.
اصل صد و چهل و چهارم
معاون فرماندار کل کبک میتواند با صدور ابلاغی ممهور به مهر بزرگ ایالتی که از روز تعیین شده در آن باید به اجرا درآید، در بخشهایی از کبک، در مناطقی که پیشتر در آنجا شهرک احداث نگردیده، اقدام به احداث شهرک نموده و حدود و ثغور آن را تعیین نماید.
دهم. راهآهن بین مستعمرهای
اصل صد و چهل و پنجم
منسوخه.
یازدهم. پذیرش سایر مستعمرات
اصل صد و چهل و ششم
ملکه میتواند با صلاحدیدی شورای محترم خبرگان سلطنتی، به دنبال تقدیم درخواست کتبی مجالس پارلمان کانادا و مجالس قانونگذاری مستقل مستعمرات یا ایالات نیوفاندلند، پرنس ادوارد، بریتیش کلمبیا و به دنبال تقدیم درخواست کتبی مجالس پارلمان کانادا، ایالات روپرتزلند و منطقه شمال غربی یا یکی از آنها را، در هر مورد طبق شرایط مندرج در درخواست کتبی، در اتحادیه بپذیرند، تصویب شرایط مذکور از سوی ملکه لازمه الحاق است؛ مقررات هر حکم شورایی در این مورد نیز دارای همان اثر است که اگر پارلمان دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند آن را صادر میکرد.
اصل صد و چهل و هفتم
در صورت پذیرش نیوفاندلند و پرنس ادوارد یا هر کدام از این مستعمرات، هر یک حق دارد چهار نماینده در مجلس سنای کانادا داشته باشد؛ و (علیرغم کلیه مفاد مغایر این قانون) در صورت پذیرش نیوفاندلند تعداد معمول سناتورها هفتاد و شش نفر و حداکثر هشتاد و دو نفر میباشد؛ اما هنگامی که پرنس ادوارد پذیرفته شود، در سومین بخش کانادا قرار میگیرد، این قانون، در مورد ترکیب سنا، کانادا را به سه بخش تقسیم نموده است؛ و در نتیجه، پس از پذیرش پرنس ادوارد، در صورت پذیرش یا عدم پذیرش نیوفاندلند، نمایندگی نووااسکاتیا و نیوبرونزویک در سنا، بتدریج که کرسیها بلاتصدی میشوند، به ترتیب از دوازده به ده عضو کاهش مییابد؛ نمایندگی هر یک از این ایالات، جز در موارد پیشبینی شده در این قانون مبنی بر انتصاب سه یا شش سناتور اضافی به دستور ملکه، هرگز از ده عضو فراتر نمیرود.
اصل1
1 - جمهوری عربی سوریه یک دولت دموکراتیک، مردمی، سوسیالیست و دارای حاکمیت با سرزمین غیر قابل تجزیه است. جمهوری سوریه عضو دولت جمهوریهای متحد عرب است. 2 - کشور عربی سوریه بخشی از وطن عربی است. 3 - ملت سوریه جزیی از امت عرب است و در تحقق وحدت کامل آن کوشش می نماید.
اصل2
1 - نظام حکومتی کشور عربی سوریه، جمهوری است. 2 - حاکمیت متعلق به ملت است که آن را بر طبق قانون اساسی اعمال نمایند.
اصل3
1 - رییس جمهور متدین به دین اسلام است. 2 - فقه اسلامی منبع اساسی قانونگذاری در کشور می باشد.
اصل4
زبان رسمی کشور، زبان عربی است.
اصل5
شهر دمشق، پایتخت کشور می باشد.
اصل6
پرچم، علامت و سرود کشور و مقررات مربوط به آنها را، قانون تعییین خواهد کرد.
اصل7
سوگند در قانون اساسی به شرح ذیل است : "به خداوند متعال سوگند یاد می کنم که صمیمانه حافظ نظام جمهوری دموکراتیک خلق باشم و قانون اساسی و سایر قوانین را محترم بشمارم و مصالح ملی و امنیت کشور را مراعات نمایم و در راه تحقق اهداف امت عرب جهت نیل به وحدت، آزادی و سوسیالیسم، سعی و تلاش نمایم. "
اصل8
حزب سوسیالیست بعث عرب، رهبری جامعه و کشور را بر عهده دارد و جبهه ملی پیشرو را نیز که در راستای هماهنگ کردن نیروی ملت برای خدمت به آرمانهای امت عرب تلاش می کند، رهبری می نماید.
اصل9
سازمان مردمی و تعاونیها تشکیلاتی هستند که نیروهای فعال کشور را در راه توسعه و رشد جامعه و خدمت به اعضای آن سازماندهی می کنند.
اصل10
شوراهای مردمی، نهادهایی هستند که از طریق انتخابات آزاد برگزیده می شوند و اتباع کشور به وسیله آنها حقوق خود را در اداره کشور و هدایت جامعه، اعمال می کنند.
اصل11
نیروهای مسلح و سایر سازمانهای دفاعی موظف به دفاع از تمامیت ارضی کشور و حمایت از آرمانهای انقلاب در راستای وحدت، آزادی و سوسیالیسم می باشند.
اصل12
دولت در خدمت ملت است و سازمان های وابسته به آن حامی حقوق اساسی اتباع کشور می باشند و برای رشد و اعتلای سطح زندگی مردم تلاش خواهند نمود. دولت همچنین سازمانهای مردمی، را حمایت می کند تا خود موجبات توسعه و پیشرفت خود را فراهم آورند.
اصل13
1 - اقتصاد کشور، بر پایه اقتصاد برنامه ای سوسیالیستی استوار و هدف آن نفی هر گونه استثمار در جامعه است. 2 - هدف برنامه ریزی اقتصادی در سوریه، تحقق توسعه و پیشرفت اقتصادی در کشور می باشد.
اصل14
مالکیت سه نوع می باشد و حدود آن را قانون تعیین می کند: 1 - مالکیت ملی: شامل منابع طبیعی و اموال عمومی و تاسیسات و سازمان های ملی شده یا سازمانهایی است که توسط دولت ایجاد می شود و بهره برداری و مدیریت آنها در جهت مصالح عمومی به عهده دولت است. آحاد ملت موظف به حراست از آنها می باشد. 2 - مالکیت عمومی: شامل اموال سازمانهای عمومی و حرفه ای، واحدهای تولیدی و جمعیت های تعاونی و سایر سازمان های اجتماعی می باشد. حفظ و حمایت از این اموال را قانون تضمین می کند. 3 - مالکیت خصوصی: شامل اموال خصوصی افراد می باشد و نقش آن در اقتصاد کشور و در چارچوب برنامه توسعه اقتصادی توسط قانون تعیین می گردد. نحوه استفاده از این اموال نباید بر خلاف مصالح جامعه باشد.
اصل15
1 - سلب مالکیت خصوصی جز در مورد تامین منافع عمومی، ممنوع است و در این صورت نیز باید غرامت به طور عادله و طبق قانون پرداخت شود. 2 - مصادره عمومی اموال ممنوع است. 3 - مصادره اختصاصی اموال تنها به موجب حکم مقامات قضایی ممکن خواهد بود. 4 - مصادره اختصاصی به حکم قانون و با پرداخت غرامت عادلانه جایز است.
اصل16
بالاترین میزان مالکیت در بخش کشاورزی به موجب قانون تعیین می شود. به نحوی که از دهقانان و کارگران بخش کشاورزی در برابر استتهمار و افزایش سطح تولید حمایت گردد.
اصل17
حق وارثت مطابق قانون تضمین می گردد.
اصل18
پس انداز یک وظیفه همگانی است و دولت آن را حمایت، تشویق و سازماندهی می نماید.
اصل19
مالیاتها بر اساس عدالت و به صورت تصاعدی و در جهت تحقق اصول برابری و عدالت اجتماعی وضع می گردد.
اصل20
هدف از بهره برداری از مئسسات اقتصادی در بخش خصوصی و عمومی، رفع نیازمندیهای جامعه و افزایش درآمد ملی و تامین رفاه مردم است.
اصل21
هدف نظام آموزشی و فرهنگی، پرورش یک نسل عرب متحد سوسیالیستی است که دارای اندیشه علمی بوده، به سرزمین و تاریخ خود وابستگی داشته و به میراث خود افتخار نماید و همچنین دارای روحیه عالی مبارزه برای تحقق اهداف امت عرب در وحدت ملی، آزادی و سوسیالیسم بوده و در راه خدمت به پیشرفت و ترقی بشریت مشارکت داشته باشد.
اصل22
نظام آموزشی کشور، پیشرفت مستمر ملت را تامین و همواره در صدد رفع نیازهای آنان در زمینه توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خواهد بود.
اصل23
1 - فرهنگ ملی سوسیالیستی، زیربنای ایجاد جامعه عربی متحد سوسیالیست می باشد و هدف آن تحکیم ارزشهای اخلاقی، تحقق آرمانهای عالی امت عرب، توسعه جامعه و خدمت به اهداف انسانی است. وظیفه دولت تشویق و پشتیبانی از این فرهنگ است. 2 - پرورش استعدادها و قابلیتهای فنی از پایه های پیشرفت و توسعه جامعه است. خلاقیتهای فنی نقش اساسی در حیات ملی دارد، دولت باید زمینه پرورش آن را فراهم نماید. 3 - تربیت بدنی در ساختن جامعه یک عامل اساسی است و دولت برای پرورش نسلی که از حیث تن و روان و اندیشه نیرومند باشد، آن را تشویق خواهد کرد.
اصل24
1 - دانش و تحقیقات و دستاوردهای علمی از ارکان اصلی برای پیشرفت جامعه سوسیالیست عرب می باشد، و دولت موظف است به طور کامل از آنها حمایت نماید. 2 - حقوق مئلفین و مخترعینی که در جهت خدمت به مصالح ملی گام برمی دارند، مورد حمایت دولت می باشد.
اصل25
1 - آزادی یک حق مقدس است. دولت، آزادی فردی اتباع را تضمین و حیثیت و امنیت آنان را حفظ می نماید. 2 - حاکمیت قانون در جامعه و بر دولت یک اصل اساسی به شمار می رود. 3 - اتباع کشور از حیث حقوق و تکالیف در برابر قانون برابرند. 4 - دولت اصل امکانات مساوی را برای کلیه اتباع کشور تضمین خواهد کرد.
اصل26
هر یک از اتباع کشور حق مشارکت در زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دارد. قانون نحوه این مشارکت را تعیین خواهد نمود.
اصل27
آحاد ملت از حقوق و آزادیها مطابق قانون بهره مند خواهند بود.
اصل28
1 - هر شخص متهم، تا زمانی که به موجب حکم قطعی مقامات قضایی مجرم شناخته نشده است، بی گناه محسوب می گردد. 2 - سلب آزادی و بازداشت افراد مجاز نیست مگر به موجب قانون. 3 - هیچ کس نباید مورد شکنجه جسمی و یا روانی قرار گیرد و یا این که با او رفتار توهین آمیز شود. مجازات متخلفین را قانون معین می کند. 4 - حق دادخواهی و طی تشریفات اقامه دعوی و دفاع در محاکم به موجب قانون تضمین می شود.
اصل29
جرایم و مجازاتها به موجب قانون تعیین خواهد شد.
اصل30
احکام و قوانین ناظر به آینده است و عطف به ماسبق نمی شود. مگر آن که قانون در امور غیر کیفری، ترتیب دیگری مقرر دارد.
اصل31
محل سکومت اشخاص از تعرض مصون است. ورود به منازل اشخاص و بازرسی آن مجاز نیست، مگر در مواردی که قانون مقرر کرده است.
اصل32
محرمانه بودن مراسلات پستی و ارتباطات تلفنی به موجب قانون تضمین می گردد.
اصل33
1 - تبعید افراد ملت از کشور ممنوع است. 2 - همه افراد ملت حق عبور و مرور در سراسر کشور را دارند، مگر آن که به موجب احکام مقامات قضایی، یا در اجرای قوانین بهداشت و سلامت عمومی محدود شده باشند.
اصل34
پناهندگان سیاسی به دلیل عقاید سیاسی و دفاع از آزادی به کشورشان مسترد نخواهند شد.
اصل35
1 - آزادی عقیده تضمین می گردد و تمامی مذاهب مورد احترام دولت می باشند. 2 - دولت آزادی انجام شعایر مذهبی را در صورتی که مخل به نظم عمومی نباشد، تضمین می کند.
اصل36
1 - شغل، حق و تکلیف کلیه اتباع کشور است. دولت زمینه اشتغال آحاد ملت را فراهم می نماید. 2 - هر کس حق دارد در مقابل کارآیی و نوع شغل که انجام می دهد، دستمزد متناسبی مطالبه نماید. دولت استفاده از این حق را برای افراد تضمین می نماید. 3 - دولت ساعات کار را تعیین می کند و تامین اجتماعی کارگران را بر عهده دارد، حق استراحت و برخورداری از مرخصی و پاداش و جبران خسارت آنان را تنظیم می نماید.
اصل37
آموزش و پرورش برعهده دولت و در تمام مراحل رایگان می باشد. آموزش مرحله ابتدایی الزامی است و دولت تلاش می کند آن را در سایر مراحل نیز اجباری نموده و با نظارت بر اجرای برنامه های آموزشی آن را در جهت رفع نیازهای جامعه و تولید رهبری نماید.
اصل38
کلیه اتباع کشور از حق آزادی بیان به وسایل مختلف و نظارت بر امور و انتقاد سازنده که موجب سلامت زندگی ملی و قومی و تحکیم نظام سوسیالیستی باشد، برخوردارند. آزادی مطبوعات و چاپ و انتشارات طبق قانون مورد حمایت دولت است.
اصل39
تشکیل اجتماعات و تظاهرات مسالمت آمیز در چارچوب قانون اساسی آزاد است. نحوه اعمال این حق به موجب قانون معین خواهد شد.
اصل40
1 - کلیه آحاد ملت موظف به دفاع از امنیت کشور و احترام به قانون اساسی و نظام وحدتگرای سوسیالیستی آن می باشند. 2 - انجام خدمت سربازی اجباری است و چگونگی آن را قانون تعیین می کند.
اصل41
پرداخت مالیات و سایر عوارض عمومی به موجب قانون الزامی است.
اصل42
حفظ وحدت ملی و حراست از اسرار دولت وظیفه همگانی و الزامی می باشد.
اصل43
شرایط تابعیت کشور عربی سوریه به موجب قانون معین می شود. در مورد مهاجران سوری عرب و فرزندانشان و نیز اتباع سایر کشورهای عربی تسهیلات ویژه ای برقرار خواهد شد.
اصل44
1 - خانواده، کانون اساسی جامعه است و دولت از آن حمایت می نماید. 2 - دولت، ازدواج را مورد تشویق و حمایت قرار داده و می کوشد هر گونه موانع مادی و اجتماعی را که بر سر راه آن قرار گیرد برطرف سازد و از مادران و نوزادان کشور حمایت نموده و شرایط مناسب را جهت رشد استعدادهای کودکان و جوانان فراهم سازد.
اصل45
دولت همه گونه تسهیلات لازم را جهت شرکت فعال زنان در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراهم و موانع مشارکت فعال آنان را در ایجاد جامعه سوسیالیست عرب، مرتفع می نماید.
اصل46
1 - دولت باید در موارد سوانح، بیماری، ازکارافتادگی، فقدان سرپرست و پیری، اتباع کشور و خانواده های آنان را تامین نماید. 2 - بهداشت هموطنان و تهیه امکانات لازم جهت پیشگیری از بیماری، درمان و مداوای آنان مورد حمایت دولت است.
اصل47
تامین خدمات فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی مخصوصا برای روستاها به منظور بالا بردن سطح زندگی آنان از وظایف دولت است.
اصل48
کارکنان بخش های عمومی از حق تشکیل اتحادیه کارگری، مئسسات اجتماعی و حرفه ای و انجمن های تعاونی تولیدی و یا خدماتی برخوردار می باشند. چارچوب مئسسات مربوطه، روابط آنها با یکدیگر و حدود فعالیت آنها را قانون معین.