در صورت صدور حکم مبنی بر تقسیط جزای نقدی و عدم پرداخت به موقع اقساط از سوی محکومُ علیه ، با اعلام قاضی اجرای احکام ، حکم تقسیط بوسیله دادگاه صادر کننده حکم قطعی لغو می شود و برای اجرای حکم اقدام قانونی مقتضی انجام می گیرد.
در صورت صدور حکم مبنی بر تقسیط جزای نقدی و عدم پرداخت به موقع اقساط از سوی محکومُ علیه ، با اعلام قاضی اجرای احکام ، حکم تقسیط بوسیله دادگاه صادر کننده حکم قطعی لغو می شود و برای اجرای حکم اقدام قانونی مقتضی انجام می گیرد.
ماده ۲۱۰ : هرگاه مؤدی مالیات قطعی شده خود را ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ برگ قطعی پرداخت ننماید اداره امور مالیاتی به موجب برگ اجرایی به او ابلاغ میکند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ کلیه بدهی خود را بپردازد یا ترتیب پرداخت آن را به اداره امور مالیاتی بدهد.
تبصره ۱ - در برگ اجرایی باید نوع و مبلغ مالیات، مدارک تشخیص قطعی بدهی، سال مالیاتی، مبلغ پرداخت شدة قبلی و جریمة متعلق درج گردد.
تبصره ۲ - آن قسمت از مالیات مورد قبول مؤدی مذکور در اظهارنامه یا ترازنامة تسلیمی به عنوان مالیات قطعی تلقی میشود و از طریق عملیات اجرایی قابل وصول است.
1-قدمت کانون بیش از۹۰ سال ولی مرکزمشاورین حدود ۱۰ سال
2-پذیرش کانون محدودوسخت ولی مرکزمشاورین نسبتا" آسانتر
3-اشتغال درهردو فرقی نیست ومحدودیتی وجودندارد
4-مالیات درکانون بیش ازمرکزمشاورین است
5-کارآموزی درکانون بدون مصاحبه ولی درمرکزمشاورین با مصاحبه
6-امکان وکالت درزمان کارآموزی درکانون فراهم است ولی درمرکزمشاورین خیر
7-اختباردرهردو وجوددارد
8-درزمان کارآموزی درکانون زیرنظروکیل سرپرست است ولی درمرکزمشاورین مستقل هستند
9-کانون مستقل است ولی مرکزمشاورین وابسته به قوه قضائیه
10-روزت(نشان وکالت)درکانون متفاوت ازمرکزمشاورین است
11- دوستان کانون بعد از تحویل مدارک و ... به کاراموزی میپردازند اما دوستان مشاوران خود را برای خان بعدی یعنی مصاحبه اماده میکنند!!!
دوستان مشاوران اگر بتوانند در مصاحبه موفق باشند( که احتمال آن 50 درصد است) به مرحله بعدی راه پیدا میکنند نه نه اشتباه نکنید کاراموزی نه تازه پرونده ایشان به هسته گزینش استانشان ارسال میشود تا در مورد ایشان تحقیق شود!!!
در صورت نداشتن مشکل در گزینش یک هیئت تشخیص تشکیل میشود و صلاحیت این دوستان را برای وکالت رد یا تایید میکند!!!
بعد از اتمام خان چهارم تازه دوره کاراموزی این دوستان شروع میشود!!! همونطور که میبینید تا شروع کاراموزی این دوستان از سه فیلتر یا 4 فیلتر میگذرند تا به کاراموزی برسند در حالی که دوستان کانون فقط با قبولی در همان ازمون اولیه به کار اموزی خود میپردازند
دوره کاراموزی دوستان کانون 18 ماه است و بعد از آن با یک اختبار پروانه پایه یک را دریافت میکنند اما دوستان مشاوران 6 ماه کاراموزی میکنند که در دل آن کلی دادگاه و کلاسهای تئوری و باز هم آزمون دارند!!! و تازه بعد از آن پایه دو میشوند و بعد از دو سال اشتغال به پایه دو میتوانند در خواست پایه یک نمایند!!!
یعنی دوستان کانون در عرض 18 ماه پایه 1 میشوند اما مشاوران بعد از 26 ماه!!!
و در پایان هر دو وکیل پایه یک میشوند.
بر طبق ماده 619 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی: «هر کس در معابر و اماکن عمومی مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون به آنان توهین کند به حبس از 2 ماه تا 6 ماه و تا 74 ضربه شلاق محکوم می شود.»
این جرم از جرایم عمومی و غیر قابل گذشت محسوب می شود و حتی با رضایت شاکی جنبه عمومی جرم پابرجاست.
نظریه 7/4895 مورخ 73/8/10 اداره حقوقی قوه قضاییه: «چنانچه مسلم شود مردی به قصد مزاحمت زنی را تعقیب نموده با عدم به کار بردن لفظ یا الفاظ هم قابل مجازات است.»
خواهان : زوج یا زوجه
خوانده :زوج یا زوجه
خواسته : تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش(طلاق توافقی)
دلایل ومنضمات : 1-شناسنامه وکارت ملی ۲-عقدنامه ازدواج
شرح دادخواست :
ریاست محترم دادگاه خانواده ……….
با سلام واحترام
بدینوسیله به استحضار عالی معروض می دارد:
به شرح مندرج در سند ازدواج رسمی شماره ترتیب ………… دفتر ازدواج شماره…………..اینجانب ………. با …………..در تاریخ ……….. ماه ………….به عقد دائم یکدیگر در آمده ایم که با وصف آنکه دارای فرزند مشترک نمی باشیم/می باشیم بواسطه عدم تفاهمات اخلاقی وروحی منجر به اختلافات متعدد حاصله قادر به ادامه زندگی مشترک زناشوئی نمی باشیم لهذا بواسطه مذکور شده مصمم به طلاق بوده با تقدیم دادخواست مذکور صدور گواهی مذکور جهت ارائه به دفترخانه طلاق واجرای صیغه طلاق را درخواست داریم.
شرایط وتوافقات حاصله به این شرح است: ۱-زوجه تمامی مهریه خود/یا قسمتی از آنرا را شامل ……….. سکه بهار آزادی یا وجه نقد ومبلغ …………………….ریال را همزمان با اجرا ووقوع طلاق به زوج بذل نموده وزوج قبول بذل می نماید.۲-جهیزیه در نزد زوجه بوده ووی ادعای در اینخصوص ندارد.۳-زوجه باردار نبوده و فاقد فرزند مشترک /یا دارای ……فرزند مشترک می باشیم و شرایط حضانت و ملاقات به این شرح است…………………………………………………….۴-زوجه ادعای در خصوص نفقه واجرت المثل ندارد/یا دارد و…………….مبلغ دریافت می نماید.
در بسیاری از موارد بعد از خواستگاری، خانواده دختر با اجرای صیغه محرمیت تلاش میکنند روابط دختر و پسر در چارچوب شرع قرار گیرد، در حالیکه این اصطلاح عرفی بوده و در قانون همان نکاح موقت نامیده میشود. بسیاری از خانواده های متشرع، بدون اطلاع از اثرات حقوقی محرمیت که در قانون همان نکاح موقت خوانده میشود، ناخواسته با مشکلاتی روبرو میشوند. خانوادهها برای نکاح موقت، مبلغ ناچیزی برای مهریه تعیین میکنند که با پایان یافتن دوره محرمیت، طرفین میتوانند برای نکاح دائم اقدام کنند. مشکل از آنجا آغاز می شود که مرد به دلایلی با جاری شدن نکاح دائم مخالفت میکند. با این امتناع، خانواده دختر متضرر شده و با دریافت مهریه ناچیز، دختر به خانه پدر برمی گردد. چه بسا در طول مدت نکاح موقت، زوجیت نیز واقع میشود. شکل دوم این خسارت زمانی است که خانواده دختر با دریافت مهریه اصلی، با نکاح موقت موافقت میکند. در این صورت نیز اگر دختر از نکاح دائم امتناع ورزد، ضرر متوجه مرد خواهد شد و در مقابل مدت محدود این نکاح موقت، مرد متقبل پرداخت مهریهای سنگین خواهد شد. این شرایط احتمالی برای هر دو طرف نکاح قابل وقوع است و از نظر قانونی نیز نمی توان هیچ یک را ملزم به نکاح دائم کرد. بنابراین خانوادهها باید بدانند صیغه محرمیت اصطلاح عرفی است در حالیکه قوانین نکاح موقت بر آن حاکم است و باید با تعهدات این نکاح و اثرات حقوقی آن آشنا باشند.
احصانمرد
احصان مرد عبارت است از آنکه دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قُبُل با وی در حال بلوغ جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از طریق قُبُل را با وی داشته باشد.
احصانزن
احصان زن عبارت است از آنکه دارای همسر دائمی و بالغ باشد ودر حالی که بالغ وعاقل بوده، با او از طریق قُبُل جماع کرده باشد و امکان جماع از طریق قُبُل را با شوهر داشته باشد.
ماده 1070 قانون مدنی
رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعداز زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است،مگر اینکه اکراه به درجه ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد.
اگر اکراه به درجه ای نباشد که اراده را از انسان سلب کند،چنانکه شخصی را با تهدید به قتل یا ضرب یا اخراج از منزل برای عقد نکاح تحت فشار قرار دهند و او را با سنجش سود و زیان کار و انتخاب راهی که زیان کمتری برای او دارد،علیرغم میل باطنی خود دانسته و فهمیده نکاح را واقع سازد،این نکاح غیرنافذ است و شخص مکره پس از رفع اکراه می تواند آن را تنفیذ یا رد کند و اگر تنفیذ کند عیب نکاح رفع می شود و آثار آن از روز انعقاد ببار خواهد آمد.
اگر اکراه به درجه ای باشد که اراده را سلب کند و به تعبیر دیگر قصد را از میان ببرد،چنانکه شخصی را به قدری شکنجه دهند که بی اراده نکاح را بپذیرد،یا دست کسی را به زور گرفته اثر انگشت او را زیر سند ازدواج بگذراند،اینگونه اکراه موجب بطلان نکاح است و تنفیذ بعدی مکره هم نمی تواند آن را تصحیح کند.
آثار ظهر نویسی
دو قاعده اساسی در ظهر نویسی جاریست
1-قاعده مسوولیت تضامنی ظهر نویسان
2-قاعده عدم ورود ایرادات
مسوولیت تضامنی ظهر نویسان
کلیه کسانی که در چک از خود امضاء بر جا می گذارند در مقابل دارنده چک مسوولیت تضامنی دارند و در صورتی که چک در سر رسید پرداخت نگردد، دارنده می تواند پس از گرفتن گواهی عدم پرداخت با رعایت مواعد قانونی،علیه هر یک از امضاء کنندگان بدون رعایت تقدم و تاخر اقدام به دعوا نماید و وجه چک را وصول کند.
ماده 249قانون تجارت در خصوص برات صراحتاً این موضوع را بیان می دارد و به دارنده برات این حق را می دهد که در صورت عدم تادیه و اعتراض به هر کدام از آنها که بخواهد (امضاء کنندگان) منفردا یا به چند نفر یا به تمام آنها مجتمعا رجوع نماید.
وهمین حق را هر یک از ظهر نویس ها نسبت به برات دهنده و ظهر نویسان ما قبل خود دارد. اقامه دعوا بر علیه یک یا چند نفر از مسوولین موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسوولین برات نیست.
اقامه کننده دعوا ملزم نیست ترتیب ظهر نویسی را از حیث تاریخ رعایت کند وضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهر نویس را کرده فقط با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت نموده است.
لذا با توجه به ماده فوق الذکر مسوولیت هر یک از امضاء کنندگان چک به تفکیک توضیح داده میشود
الف-صادر کننده چک :
ایشان چک را ایجاد می کند و به دارنده آن تسلیم می نماید و با صدور چک باعث ایجاد مسئولیت برای انجام دستور پرداخت خواهد شد و چنانچه دستور او در سر رسید انجام نگیرد مسئول خسارت وارده به دارنده آن می باشد، زیرا نمی توان سند را به جریان گذاشت ومسئولیت اجرای آن را به عهده نگرفت
ب-ظهر نویسان چک :
ظهر نویس، دارنده ی چکی است که چک خود را به وسیله ظهر نویسی به دیگری انتقال می دهد.
ظهر نویسی فقط یک انتقال طلب ساده نیست،بلکه ظهر نویس پرداخت وجه چک را هم تضمین می کند. با انتقال چک رابطه بین ظهر نویس و دارنده چک قطع نمی شود، بلکه ظهر نویس در مقابل دارنده جدید چک ودارنده بعدی ضامن پرداخت است (ماده 249قانون تجارت)
ج-ضامنین چک
قانون چک در خصوص ضامنین مقرراتی را ذکر ننموده، بلکه اجازه داده با رجوع به قانون تجارت این مهم حل شود.
در این خصوص بند آخر ماده 249قانون تجارت مقرر می دارد ضامن که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهر نویس را کرده با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت نموده است.)) بنابراین، مسئولیت ضامن برات یا چک، بسته به این است که از چه کسی ضمانت نموده است.
مختصر به زبان ساده
احتمالا همه با چک و سفته آشنایی دارید
منظور از ظهر نویسی چک و سفته در متم بالا امضای پشت چک و سفته می باشد
در مواردی شما چکی را از شخصی میگیرید و میخواهید به شخص دیگری انتقال دهید که پشت آن را امضا میکنید معمولا و به صورت عامیانه به این عمل ظهر نویسی می گویند
البته صرف امضای چک که در وجه شما صادر شده شامل این مورد نمیگردد ولی مثلا آقای الف چی صادر میکند و تحویل آقای ب میدهد آقای ب الف را قبول نداشته و می گوید احتمالا چک الف اعتباری ندارد چون قبلا بد حسابی کرده در اینجا آقای ج پشت چک را به عنوان ضمانت امضاء میکند به این عملی که ج انجام داده ظهر نویس میگویند که معمولا مسئولیت تضامنی ایجاد میکند
مسئولیت تضامنی یعنی اینکه ب میتواند علیه هم الف و هم ج بابت طلب خود طرح دعوا نماید
نکته: بابت ظهر نویسی حتما باید تا 15 روز از تاریخ چک در مواردی تا 45 روز علیه ظهر نویس اقدام کند در صورتی که این موعد اقدام نکند مسئولیت ضامن بلا اثر میشود.
امکان مفقود شدن یا گم شدن چک یا دسته چک در نزد صادرکننده یا اشخاص ثالث وجود دارد
و در صورت عدم اطلاع و عدم اقدام شایسته می تواند مشکلات عدیده ای را برای افراد بوجود آورد.
قدم اول
دستور عدم پرداخت وجه چک به بانک
اولین قدم اعلام مفقود شدن چک به بانک مربوطه ( بانک صادر کننده چک مفقود شده ) می باشد.
مطابق با ماده 14 قانون صدور چک صادر کننده چک یا ذینفع یا قائم مقام قانونی آنها با تصریح به اینکه چک مفقود یا سرقت یا جعل شده و یا از طریق کلاهبرداری یا خیانت در امانت یا جرائم دیگری تحصیل گردیده میتواند کتباً دستور عدم پرداخت وجه چک را به بانک بدهد بانک پس از احراز هویت دستور دهنده از پرداخت وجه آن خودداری خواهد کرد و در صورت ارائه چک بانک گواهی عدم پرداخت را با ذکر علت اعلام شده صادر و تسلیم مینماید.
بنابراین شخص صادرکننده یا ذینفع به بانک مراجعه و دستور کتبی خود را در فرم های مخصوص که از خود بانک اخذ می گردد مکتوب نموده و به بانک تحویل می دهد. بانک پس از احراز هویت، از پرداخت وجه چک خودداری و چک را به مدت یک هفته مسدود می نماید و در صورت ارائه چک به بانک، گواهی عدم پرداخت را با ذکر علت که اعلام مفقودی چک می باشد صادر می گردد.
نکته :
ذینفع کسی است که چک به نام او صادر یا ظهرنویسی شده یا چک به او واگذار گردیده باشد (یا چک در وجه حامل به او واگذار گردیده)
توجه گردد که اگر دستور عدم پرداخت توسط صادرکننده و به درخواست ذینفع انجام می پذیرد، حتما صادرکننده درخواست ذینفع را مکتوب نموده و به امضاء نامبرده برساند که از بروز مشکلات احتمالی در مقام اثبات درخواست و طرح شکایت دستور خلاف واقع عدم پرداخت وجه چک، جلوگیری به عمل آید.
قدم دوم
مراجعه دستور دهنده ظرف یک هفته به مراجع قضائی ( دادسرا یا شورای حل اختلاف )
در دومین قدم دستور دهنده مراجعه به مرجع صالح قضایی که در حال حاضر با توجه به اختلاف رویه در حوزه های قضایی، دادسرا یا شورای حل اختلاف محل است، می باشد.
نامبرده پس از اعلام مفقودی و تشکیل پرونده و انجام تشریفات، گواهی مربوط به مفقوی چک مورد نظر را از مرجع مربوطه اخذ می نماید.
سومین قدم
ارائه گواهی مربوط به مفقوی چک به بانک
مطابق با تبصره 2 ماده 14 قانون صدور چک دستور دهنده مکلف است
پس از اعلام به بانک شکایت خود را به مراجع قضایی تسلیم و حداکثر ظرف مدت یک هفته گواهی تقدیم شکایت خود را به بانک تسلیم نماید
در غیر این صورت پس از انقضاء مدت مذکور بانک از محل موجودی به تقاضای دارنده چک وجه آن را پرداخت میکند.
بدیهی است پس از انتقال صلاحیت رسیدگی به مفقودی چک از دادسرا به شورای حل اختلاف، بکار بردن عنوان شکایت صحیح نبوده و دستور دهنده می بایست گواهی اعلام مفقودی (نه گواهی تقدیم شکایت) خویش را ظرف مهلت مذکور به بانک ارائه دهد.
نکته :
در موردی که دستور عدم پرداخت مطابق ماده 14 قانون صدور چک صادر میشود بانک مکلف است وجه چک را تا تعیین تکلیف آن در مرجع رسیدگی یا انصراف دستور دهنده در حساب مسدودی نگهداری نماید.
از مفهوم قسمت اخیر تبصره یک ماده 14 قانون صدور چک چنین برداشت می گردد که ابتدا وجه چک باید در حساب کارسازی گردد و سپس انسداد نسبت به وجه چک انجام پذیرد ولی اعمال این موضوع علی الخصوص زمانی که درخواست کننده صادرکننده چک نباشد و همچنین با توجه به مشخص نبودن و ابهام قانون در بکار بردن لفظ تعیین تکلیف … در رویه با مشکلاتی مواجه می گردد. بهمین جهت در الزام به کارسازی مبلغ چک و به قول معروف پرنمودن حساب در بین بانک ها اختلاف نظر و سلیقه وجود دارد.
نکته:
مراجعه به شورای حل اختلاف فقط در خصوص مفقودی چک بوده و در صورت تحقق جرایمی از قبیل جعل، کلاهبرداری، سرقت، خیانت در امانت و … باید به دادسرا مراجعه شود و شکایت کیفری مطرح و ظرف مهلت مذکور گواهی تقدیم شکایت کیفری به بانک ارائه گردد.
نکته :
مطابق با ماده 14 قانون صدور چک، دارنده چک میتواند علیه کسی که دستور عدم پرداخت داده شکایت کند و هرگاه خلاف ادعایی که موجب عدم پرداخت شده ثابت گردد دستور دهنده علاوه بر مجازات مقرر در ماده ۷ این قانون به پرداخت کلیه خسارات وارده به دارنده چک محکوم خواهد شد.
سرانجام لایحه جامع وکالت به طور جدی در دستور کار کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس قرار گرفت و شنیده شده است که این قانون به لحاظ اهمیتش و نیز به جهت آنکه فوریتی در تصویب آن نیست در صحن مجلس مورد بررسی قرار خواهد گرفت و از روش اصل 85 قانون اساسی برای تصویب آن استفاده نخواهد شد.
این باعث خوشحالی است زیرا مجال بررسی کافی وجود خواهد داشت و نظر نمایندگان مردم مستقیما اعمال خواهد شد و با توجه به حضور قریب به 50 حقوقدان در مجلس که تعدادی از آنها وکیل دادگستری هستند این امید وجود دارد که نتیجه کار مجلس قانونی در حد استانداردهای جهانی وکالت دعاوی باشد.
متنی که ابتدا تنظیم شده بود، و افت و خیزهای بسیار را طی کرد به هیچ وجه واجد اوصاف لازم نبود. آنچه که اینک مطرح است به نوبه خود حاوی آرمان های کانونهای وکلا مبتنی بر استانداردها و ضوابط بین المللی ناظر به این حرفه نیست. مواردی که به طور کلی باید در قانون وکالت – همانند سایر کشورهای جهان – رعایت شود به طور خلاصه به شرح آتی است:
1- وکلا و کانونهای وکلا نه فقط موظف به دفاع از موکل بلکه موظف به رصد کردن اجرای صحیح قانون و حفظ حقوق مردم هستند، این معنا باید به نوعی در قانون بیاید.
2- مدیران کانونهای وکلا را باید خود وکلا انتخاب کنند و بررسی صلاحیت آنان نیز باید با تشکیلاتی در داخل کانونهای وکلا باشد.
3- ورود به حرفه وکالت منحصرا باید از طریق آزمون ورودی و با گذراندن کار آموزی و اختبار صورت گیرد.
4- تعقیب و مجازات انتظامی وکلا، تعلیق و ابطال پروانه شان باید منحصرا با دادسرا و دادگاه انتظامی کانونهای وکلا متشکل از خود وکلا باشد.
5- دخالت و حضور وکیل در تمام مراحل همه دعاوی اعم از مدنی و کیفری باید الزامی باشد و در عین حال کانونهای وکلا مکلف به تامین وکلای معاونتی و تسخیری برای افرادی که قادر به پرداخت حقالوکاله نیستند، است.
6- تخلفات مالیاتی وکلا باید مشمول عمومات قانونی باشد و به طور خاص و با جرم انگاری جداگانه نباید با آن برخورد شود.
7- دخالت در امر دفاع و مشاوره حقوقی چه به صورت فردی و چه در قالب موسسات حقوقی باید منحصرا به وسیله وکلای مجاز انجام شود.
8- هیچ وکیلی نباید به خاطر دفاع از فرد یا شخصی مورد تعرض قرار گیرد و نباید با موکل خود همگرا و هم عقیده پنداشته شود.
9- پیوستن وابستگان ماده 187 قانون برنامه سوم توسعه به کانونهای وکلا باید با بررسی تفاوتهای دو نهاد و وابستگان آن و اتخاذ روشهایی برای حل و فصل این تفاوتها صورت گیرد و در عین حال قوه قضاییه باید جنبه مالی پیوستن این تشکیلات را به کانونهای وکلا تقبل کند.
10- بازنشستگی و از کار افتادگی وکلا و حقوقی که از این بابت به آنها تعلق می گیرد باید با رعایت شأن و سطح زندگی آنان تعیین شود و امکان فعالیت پس از بازنشستگی – ولو به طور محدود- برای وکلا فراهم شود.
11- بالاخره آییننامه یا آییننامه های اجرایی این قانون باید با پیشنهاد کانونهای وکلا و هماهنگی و همفکری با وزارت دادگستری به تصویب هیئت دولت برسد. زیرا روش پیشبینی شده در قانون باعث خواهد شد که این آییننامهها از هر قانونی قانون تر و مسیر ابطال و اصلاح آنها به کلی بسته باشد .
برخی از این موارد در بررسی هایی که در مرکز پژوهشهای مجلس انجام شده است به طور نسبی تحقق یافته است اما آنچه مورد نظر است، تحقق کامل این آرمانها در متن لایحه است، زیرا این قانون نه فقط مربوط به یک صنف بلکه متضمن حق دفاع یک ملت – موضوع اصل 35 قانون اساسی – است.
روزنامه اعتماد
پنجشنبه95/8/13
مخصصلفظی
اگر مخصص در جمله به صورت لفظ آمده باشد، به آن مخصص لفظی میگوییم. به طور مثال : ماده ۵ ق. ت کلیه معاملات تجار تجارتى است، مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور
تجارتى نیست.
- عبارت (مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور تجارتى نیست) در این جا مخصص است که به صورت لفظ بیان شده است.
*مثالدوم
ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری محاکمات دادگاه علنى است به استثناء موارد زیر به تشخیص دادگاه:۱....۲....۳.علنى بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات مذهبى باشد.
*عبارت (به استثناء موارد زیر به تشخیص دادگاه:۱....۲....۳.علنى بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات
مذهبى باشد) در این جا مخصص است که به صورت لفظ بیان شده است.
مخصصغیرلفظی
اگر به صورت لفظ نیامده باشد، به آن مخصص غیر لفظی میگوییم.
مثال
خداوند در قران فرموده اند : االله خالق کل شی (خداوند همه چیز را آفریده است)؛ که در این جا عقل به این حکم میدهد که خداوند ذات و صفات خودش را نیافریده است. پس این مخصص غیرلفظی است، زیرا به صورت لفظ نیامده است و عقل این را استنباط کرده است.
در صورتی که مهریه سکه باشد هزینه دارسی چگونه محاسبه می شود؟
سلام.هزینه دارسی طبق مبلغی است که خواهان مقوم می کند، مگر این که درخواست کارشناسی داده باشد که در این صورت طبق نظر کارشناس است.موفق وموید
ما نمیتوانیم جلوی زلزله را بگیریم اما جلوی خسارت و تلفات را میتوانیم. البته عاقبت هیچ ارتباطی، بهطور صددرصد قابلپیشبینی نیست اما براساس مطالعات انجامگرفته، ازدواجهایی که با شکست روبرو شده یا در مرحله آشنایی به هم خوردهاند وجوه مشترک زیادی با یکدیگر داشتهاند که براساس دستهبندی به چند گروه تقسیم میشوند، بنابراین شرط عقل است، افرادی که برای آشنایی و ازدواج جزو این دستهبندیها هستند، محتاطتر عمل کنند.
1. ازدواج کمسن و سالها
با توجه به اینکه در سنین پایین معیارهای انتخاب همسر ثبات کمی دارد و بهدلیل نداشتن استقلال فکری، مالی و ضعف تصمیمگیری، انتخابهای احساسی و شناخت ناکافی از جنس مخالف، این گروه از ازدواجها از پرخطرترین انواع ازدواجها هستند و افرادی که در این رده سنی (خانمهای زیر 20 سال و آقایان زیر 24 سال) تصمیم به ازدواج دارند لازم است آموزشهای لازم را برای ارتباط و شناخت درست ببینند و با مشورت و راهنمایی خانوادهها اقدام کنند.
2. ازدواج صرفا جهت لذت بردن
اگرچه بخشی از ازدواج میتواند تامین غریزه جنسی باشد، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چراکه پس از تامین شدن آن فشار حاصل از شرایط سخت زندگی، مسئولیتپذیری و نداشتن برنامهریزی میتواند باعث شکست در ازدواج شود.
3. ازدواج ظاهربینها
اگرچه انسان در نگاه اول ممکن است مجذوب زیباییهای طرف مقابل شود و توصیه ما مخصوصا به افرادی که ظاهر خیلی برایشان اهمیت دارد به هیچ عنوان، این نیست که نسبت به ظواهر بیاهمیت باشند، اما از آنجایی که ظاهر در گذر زمان عادی میشود و همیشه پایدار نمیماند، نمیتواند تنها معیار برای ازدواج باشد. بنابراین توصیه میشود ملاک انتخاب همسر زیبایی ظاهری کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد باشد نه تنها دلیل انتخابشان.
4. ازدواج تحمیلی
این ازدواجها از سوی خانواده یا براساس رسم و رسومات به طرفین تحمیل میشود و بعضیاوقات شامل ازدواجهای فامیلی و قبیلهای است که همه چیز در آنها در نظر گرفته میشود، به جز خود آن دو فردی که قرار است با هم تا آخر عمر زیر یک سقف زندگی کنند. همانطور که قابل پیشبینی است، درصد شکست در این نوع ازدواجها زیاد است و چه بسا حتی در صورت پایداری ازدواج، شیوع خیانتهای جنسی و عاطفی همسران نسبت به یکدیگر در این نوع ازدواجها بیشتر باشد.
حق شفعه در علم حقوق ایران و همچنین در فقه به این معنی است که هرگاه اموال غیرمنقول قابل تقسیمی مانند یک ملک بین دو نفر به صورت مشاع مشترک باشد و یکی از دو شریک سهم خود را به شخص سومی بفروشد،در این حالت برای شریک دیگر حق شفعه به وجود میآید به این ترتیب که شریک میتواند مبلغی را که شخص سوم به شریک خود داده را به وی بدهد و سهم و حق وی را تملک کند.
مثال:
شخص(الف) و (ب) در یک زمینی با هم شریکند مهم نیست به چه نسبتی.شخص(الف) سهم خود را در قبال ده میلیون تومان می فروشد به شخص(ج)،شخص(ب) می تواند ده میلیون را به شخص(ج) داده و سهم او را بگیرد.
شرایط ایجاد کننده حق شفعه عبارتند از:
1-مال غیر منقول باشد.
2-مال مشاع باشد.
3-مال قابل افراز(تقسیم) باشد.
4-شرکا 2 نفر باشند.
5-سهم مشترک به وسیله بیع(خرید و فروش)منتقل شود.
6-سهم مشترک به عنوان مبیع(کالا) یا قرار گیرد.
شاید یکی از تجربههای تلخ هر انسانی تصادف باشد خواه آنکه مقصر باشی یا اینکه طرف دیگر تصادف مقصر شناخته شود. اینکه چرا تلخ است عمدتا مربوط می شود به خسارتی که به واسطه این اتفاق باید به طرفین وارده شده و از پس این حادثه خرابی و هزینه نهفته است. البته هستند برخی از رانندگانی که پس از تصادف به محض آنکه با یک دودوتا چهار تای ساده میفهمند مقصرند فرار را بر قرار ترجیح میدهند و از صحنه میگریزند.
اما سوال اینجاست که قانونگذار در ماده 719 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی در باره این افراد چه میگوید.
قانون اشاره میکند:
هر گاه مصدوم احتیاج به کمک فوری داشته و راننده با وجود امکان رساندن مصدوم به مراکز درمانی و یا استمداد از مأمورین انتظامی از این کار خودداری کند و یا به منظور فرار از تعقیب، محل حادثه را ترک و مصدوم را رها کند حسب مورد به بیش از دو سوم حداکثر مجازات مذکور در مواد (714) و (715) و (716) محکوم خواهد شد و دادگاه نمیتواند در مورد این ماده اعمالکیفیت مخففه کند.
تبصره 1:
راننده در صورتی میتواند برای انجام تکالیف مذکور در این ماده وسیله نقلیه را از صحنه حادثه حرکت دهد که برای کمک رسانیدن به مصدوم توسل به طریق دیگر ممکن نباشد.
تبصره 2:
در همه موارد مذکور هرگاه راننده مصدوم را به نقاطی برای معالجه و استراحت برساند و یا مأمورین مربوطه را از واقعه آگاه کند و یا به هر نحوی موجبات معالجه و استراحت و تخفیف آلام مصدوم را فراهم کند، دادگاه مقررات تخفیف را دربارهی او رعایت خواهد کرد.
و اما مواد قانونی برای مجازات فرد خاطی:
ماده 714
هر گاه بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده (اعم از وسایط نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) یا متصدی وسیلهٔ موتوری منتهی به قتل غیرعمدی شود مرتکب به شش ماه تا سه سال حبس و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیهٔ اولیای دم محکوم میشود.
تبصره:
اظهار نظر کارشناسی در خصوص تشخیص بیاحتیاطی یا بیموالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت در مورد سوانح مربوط به وسایل نقلیهٔ زمینی، آبی و هوایی حسب مورد اداره راهنمایی و رانندگی، شرکت راهآهن جمهوری اسلامی ایران، سازمان بنادر و کشتیرانی و سازمان هواپیمایی کشوری میباشد.
ماده 715
هر گاه یکی از جهات مذکور در مادهٔ (714) موجب مرض جسمی یا دماغی که غیرقابل علاج باشد و یا از بین رفتن یکی از حواس یا از کار افتادن عضوی از اعضای بدن که یکی از وظایف ضروری زندگی انسان را انجام میدهد یا تغییر شکل دایمی عضو یا صورت شخص یا سقط جنین شود مرتکب به حبس از دو ماه تا یک سال و به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه مصدوم محکوم میشود.
ماده 716
هر گاه یکی از جهات مذکور در مادهٔ (714) موجب صدمهٔ بدنی شود که باعث نقصان یا ضعف دایم یکی از منافع یا یکی از اعضای بدن شود و یا باعث از بین رفتن قسمتی از عضو مصدوم گردد، بدون آن که عضو از کار بیفتد یا باعث وضع حمل زن قبل از موعد طبیعی شود مرتکب به حبس از دو ماه تا شش ماه و پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه مصدوم محکوم خواهد شد.
در پایان باید گفت، در هنگام وقوع چنین حوادثی چنانچه از نوع جرحی باشند، بایستی بلافاصله با اورژانس و پلیس 110 تماس گرفت و تا آنجا که می شود، از رساندن مصدوم با ماشین شخصی به بیمارستان خودداری کرد و این کار را به مأموران اورژانس سپرد.
در موصوع اظهارنامه می نویسید:
خلع ید و مطالبه اجرت المثل ایام تصرف
در خلاصه اظهارنامه می نویسید:
با سلام،
احتراما، همانطور که مستحضرید:
در غیبت اینجانب مالک، یک قطعه زمین به پلاک مذکور را تصرف نمودهاید، و این تصرف به نحو عدوان انجام شده مراجعات مکرر در جهت خلع ید و تحویل ملک به اینجانب را خواستار و جنابعالی در رفع تصرف اقدامی ننموده اید، مجدداً به جنابعالی طبق این اظهارنامه ابلاغ می کنم که ملک مورد نظر را بعد از رویت اظهار نامه 5 روز مهلت دارید که رفع تصرف کنید در غیر این صورت به محاکم دادگستری مراجعه، علاوه بر خلع ید مطالبه اجرت المثل از تاریخ ………………….. الی ………………. به مدت ………………………… ماه به قرار ماهیانه ……………………….. ریال مطالبه خواهم نمود.
با تشکر
نام و نام خانوادگی
امضاء – تاریخ
در موصوع اظهارنامه می نویسید:
اظهارنامه مطالبه طلب به موجب سند عادی
در خلاصه اظهارنامه می نویسید:
مخاطب محترم
با سلام و دعای خیر، احتراما به تجویز ماده 1۵۶قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مطالب ذیل رسما و قانونا به شما ابلاغ می گردد:
نظر به اینکه اینجانب به موجب رسید عادی مورخ ………………………. مبلغ ……………………… ریال از شما طلبکارم و حضرتعالی تا به حال اقدام به پرداخت دین خود ننموده اید، لذا با ارسال این اظهارنامه به شما ابلاغ می شود ظرف مدت ۴8 ساعت پس از ابلاغ این اظهارنامه نسبت به پرداخت دین خود اقدام نمایید و گرنه اینجانب برای احقاق حق به مراجع قضایی مراجعه خواهم نمود و شما مسئول پرداخت کلیه خسارات وارده خواهید بود.
با احترام
در موصوع اظهارنامه می نویسید:
مطالبه دین
در خلاصه اظهارنامه می نویسید:
مخاطب محترم جناب آقای / سرکار خانم
با سلام
مطابق ماده 156 قانون آیین دادرسی مدنی، موارد ذیل رسماً و قانوناً به شما ابلاغ میشود:
1) با توجه به رسید عادی مورخ …………. مبلغ …………… ریال از شما طلبکار هستم.
2) متأسفانه علی رغم مراجعات مکرر اینجانب برای دریافت طلب جنابعالی تاکنون هیچ گونه اقدامی در این زمینه انجام ندادهاید. حتی بنا به درخواست شما ………… روز برای پرداخت بدهی مهلت دادم که به این تعهد خود نیز عمل نکردید.
3) لذا با توجه به موارد فوق مقتضی است حداکثر ظرف ……………….. روز پس از ابلاغ این اظهارنامه نسبت به پرداخت مبلغ بدهی و خسارات تأخیر تأدیه اقدام نمایید درغیر این صورت کلیه بدهیها، خسارات و هزینههای دادرسی را از تاریخ امتناع از پرداخت از طریق مراجع قضایی مطالبه خواهم کرد.
با تشکر و تجدید احترام
نام و نام خانوادگی
امضاء
براساس دستورالعمل خروج از کشور مشمولان وظیفه عمومی به شماره 429565/43 مورخ 27/10/89 و همچنین براساس ابلاغیه شماره 774/22/23 مورخ 14/10/1389 سازمان وظیفه عمومی در خصوص خروج موقت دانشجویان مشمول وظیفه عمومی از کشور به شرح ذیل اعلام می نماید :
ضوابط کلی :
شرایط مشمولان برای خروج موقت از کشور
مدت زمان خروج از کشور :
دفعات خروج از کشور برای هر نیمسال تحصیلی 2 بار بدون توجه به نوع سفر خواهد بود .
نحوه در خواست مجوز خروج از کشور دانشجویان وتایید آنها :
– ارایه در خواست توسط دانشجو به واحد یا مرکز دانشگاهی یا آموزشکده سما ی محل تحصیل به همراهمستندات خروج
مستندات خروج به شرح ذیل می باشد:
سفرهای غیر علمی : نیاز به مستندات خاصی ندارد و درخواست دانشجو برای صدور گواهی اشتغال به تحصیل وی کفایت می نماید.
– تصویر مستندات خروج سفرهای علمی – نیمه علمی – غیرعلمی و ورزشی برا ی تایید فرم در سازمان مرکزی بایستی ضمیمه فرمها باشد.
تایید فرم ها ی تنظیمی توسط واحد یا مرکز دانشگاهی به شرح زیر انجام خواهد گرفت .
– به منظور رفاه حال دانشجویان در مواردیکه به دلیل بعد مسافت واحد با مرکز دانشگاهی با دبیرخانه منطقه وهمچنین نزدیکی محل سکونت دایم دانشجو با تهران تمایل به تایید فرم در سازمان مرکزی بیشتر باشد فرمهای مربوط به سفرهای زیارتی ( عراق و عربستان)در حوزه معاونت دانشجویی در سازمان مرکزی قابل تائید است.
– تمامی فرمها بایستی با سربرگ واحد / مرکز یا آموزشکده تنظیم و ثبت در دبیرخانه واحد / مرکز …………….. گردد.
نحوه مراجعه به وظیفه عمومی و صدور مجوز خروج از کشور توسط وظیفه عمومی وسایر نکات تکمیلی:
دانشجویان مشمول بایستی به محض مراجعت به کشور شخصا با در داشتن گذر نامه خود را به حوزه وظیفه عمومی صادر کننده مجوز خروج از کشور ( که وثیقه خروج را دریافت نموده است) معرفی تا ضمن اعلام حضور وثیقه پرداختی به آنها مسترد گردد.
چنانچه ظرف مدت 10روز پس از اتمام مهلت خروج خود را به وظیفه عمومی معرفی ننمایند وظیفه عمومی اختیار دارد وثیقه آنان را ضبط نماید. مشمولینی که به موقع وارد کشور شده لیکن برای اعلام مراجعت خود را با تاخیر به وظیفه عمومی معرفی نمایند تا 6 ماه مجازبه خروج از کشور مجدد نخواهند بود.( کنترل این مورد به عهده وظیفه عمومی خواهد بود نه دانشگاه مگر آنکه وظیفه عمومی ممنوعیت خروج فرد را به دانشگاه ابلاغ نماید)
دانشجویانی که به هر دلیل موفق به انجام سفر نشده اند وسفر آنان به تعویق افتاده است می توانند جهت تمدید مهلت خروج و بازگشت به وظیفه عمومی مراجعه نمایند مشروط بر اینکه نوع سفر آنها تغییر یافته باشد که در اینصورت بایستی با ارائه گذرنامه یا فرم تنظیمی قبلی درخواست خروج خود را مجددا به دانشگاه ارایه نمایند ومراحل قبلی طی گردد.
فارغ التحصیلان مشمولی که بیش از سه ماه از تاریخ فراغت از تحصیل آنان سپری نشده است می توانند برای درخواست خروج از کشور با در دست داشتن برگ لغو معافیت به معاونت وظیفه عمومی محل سکونت خود مراجعه نمایند.