⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۳۸۶۹ مطلب با موضوع «اطلاعات حقوقی» ثبت شده است

ماده چیست و بررسی ماده در قانون

ماده یک واژه عربی است که گرفته شده از ریشه” مد” است که در حالت جمع می شود ” مواد” و ” مادات” است.

در تعریف آن در عربی گفته شده که ” یعنی آنچه شیء از آن ترکیب شده و بدان استوار است”.

 تعریف ماده در زبان فارسی به ابن شکل است که:

هر یک از بندهای قانون، اساسنامه، آیین نامه، لایحه و… فقره و یا بخشی جدا و مشخص در یک نوشته رسمی که معمولا با شماره یا عدد، مشخص می شود.

ویژگی های ماده

ماده قانونی مقیاس و اندازه خاصی ندارد و ممکن است یک ماده چندین خط توضیح داشته باشد و ماده دیگر در حدود چند واژه باشد.

ناگفته نماند که ایجاز گویی، کوتاه نوشتن، و رعایت اصول نگارش و قانون نویسی نشان از پختگی قانون گذار دارد.

اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید وضوح و صراحت قانون را کنار بگذاریم و صرفا اکتفا کنیم به قواعد شکلی و تشریفات شکلی قانون.

ممکن است ماده ای که کمی طولانی است شامل بند هایی بشود که این بندها یا با شماره گذاری است یا با حروف الفبا تعیین می شوند اگر چه ممکن است که در این باره از هیچ نشانی استفاده نشود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ترتیب تیتر ها و عناوین قانون

با توجه به آنچه بررسی کردیم تیتر های قانون به ترتیب ارزش و از اصلی به فرعی عبارت اند از:

“جلد”، ” کتاب”، “باب”، ” فصل”، ” مبحث”، ” گفتار” و” جزء / فقره”

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اما تقسیم بندی کوچک تر و فرعی تر از مبحث چیست؟

در این باره ممکن است که واژه” فقره” به کار رود یا گاهی واژه ” اول، دوم، سوم و…” به کار رود و غالبا” گفتار” استفاده می شود. مثل گفتار اول، گفتار دوم و…

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پاسخ به سوال ماده چیست؟ (به زبان ساده و گویا)

فارغ از اختلافاتی که در معنای لغوی قانون وجود دارد، در معنای اصطلاحی، قانون مجموعه قواعدی است که نحوه رفتار افراد و مناسبات میان آن ها را در جامعه تعیین می کند.

به عبارتی اهمیت قانون در یک توجه کردن به رفتار افراد و نتیجه ای است که از رفتار آنان پیش بینی می کند.

قانون در معنای مضیق، مجموعه قواعدی محسوب می شود که مربوط به امری خاص است.

برای مثال گفته می شود قانون مدنی، قانون نظام وظیفه، یا قانون مجازات اسلامی و… در اینجا قانون توسط مرجعی صالح به تصویب رسیده است و به عبارتی وضعی محسوب می شود.

 به طور کلی قانون را می توان این گونه تعریف کرد:

«قانون وضعی، قاعده ای است مکتوب که توسط مقام صاحب صلاحیت برای تنظیم رفتار مردم در اجتماع تنظیم شده و نقض آن، مستوجب اعمال ضمانت های اجرایی توسط دولت است».

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجاره به مثابه حق بودن چه نوعی حقی است و در تقسیم بندی ها چه حق هایی بر آن بار می شود؟

اجاره در وحله یک حق مالی است که شخص به صورت محدود و موقت بر روی مال کس دیگری پیدا می کند. پس اجاره حق مالی، حق موقت و حقی است که بر منافع مالی تعلق گرفته نه صرف عین آن مال مثل مالکیت.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

یک تفاوت از حق عینی و حق مالی را ذکر کنید.

حق عینی حقی است که در برابر تمام افراد جامعه قابل استناد است و حق دینی بر خلاف آن صرفا در برابر چند شخص معین و مشخص قابلیت استناد را دارد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حق در معنای حقوقی به چه نحوی مورد بحث قرار می گیرد؟

حق در عالم و اندیشه حقوق به مثابه این در نظر گرفته می شود که حق دارد یا خیر و حق به شکل حق داشتن مدر نظر است و به صورت حق بودن بررسی نمی شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ارکان حق و حقوقی و تقسیم بندی با توجه به ارکان

حقوق به نسبت ارکانی که دارند می توانند تحت یک تقسیم بندی جدایی دیگری قرار بگیرند مثل حق تقدم و تعقیب:

به این عبارت که برخی حقوق نسبت به حقوق دیگر از امتیاز تقدم و رجحان برخورد دارند.

برای مثال: کسی که مرده است و طلبکارانی دارد طلبکاران او نسبت فرزندانش حق تقدم نسبت به آن مالی که پس از مرگش باقی مانده است دارند.

حق دیگری که می توان از صحبت کرد حق معنوی است.

این حقوق، حقوقی است که به صاحب آن، اختیار انتفاع انحصاری از فعالیت و فکر و ابتکار انسان را می دهد.

مثلا اگر کسی آمد و توانست ماشینی اختراع کند که بدون بنزین حرکت کند؛ او این حق را دارد که استفاده از این ابتکار عملی را که داشته به صورت اختصاصی فقط خودش ببرد که این حق نتیجه حق مربوط به شخصیت است که حقی است که هر انسان فارغ از وابستگی اش به گروه های اجتماعی خاص تعلق دارد و بیشتر از شخص انسان حمایت می کند تا منافع مادی او که برای حفظ ذات انسان است مثل حمایت از شخصیت جسمی انسان که اگر کسی به دیگری ضربه ای و یا جراحتی عمدی وارد کرد این فرد مورد ضربه می تواند از او دیه بگیرد قصاصش کند و حتی فرد را به حبس در زندان دچار کند و یا حق آزادی افراد که هیچ انسانی حق ندارد آزادی تن دیگری را محدود کند.

مثلا اگر پلیسی بدون علت دیگری را بازداشت کند؛ محاکمه می شود چون افراد از حق آزادی تن برخوردارند.

تقسیم بندی دیگر نسبت به ارکان حق موقت و حق دائم است که از لحاظ داشتن مدت بحث می شود.

اگر کسی حقی محدود به زمان معینی نسبت به مالی داشته باشد، حق وی حقی موقت است مثل اجاره که معمولا برای یک یا الی دو سال می باشد و قسم دیگر حقوق حق دائم است مثل مالکیت یک شی که اگر فردی مالک خانه ای باشد تا زمانی که نفروشد یا عملی حقوقی بر روی انجام ندهد معمولا تا زمان مرگش از آن خودش هست و بعد از فوت که به ورثه او می رسد‌.

تقسیم دیگر حق، مطلق و نسبی است که حق مطلق این چنین تعریف شده است که فرد در برابر همه می تواند به آن استناد کند.

مثل مالکیت که می شود گفت این خانه من است کسی حق ندارد داخل خانه بیاید ولی در برابر آن حق نسبی است که صرفا در برابر بعضی افراد قابلیت استناد دارد مثل طلب از یک دوست که نمی شود به مغازه ای رفت و بگوییم من از فلانی طلب دارم از شما جنس می خرم چون رابطه صرفا بین همان دونفر است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام حق/ چه نوع حقوقی می توان داشته باشیم؟

پس از بیان تعریف حقوق و تقسیم بندی های کلی، به اقسام حق خواهیم پرداخت، حق به اعتبار متعلق خود دارای اقسام گوناگونی است که در ذیل به موارد مهم آن اشاره می کنیم.

  • حق مالی و غیرمالی: تقسیم حق به مالی و غیر مالی مهم ترین تقسیم در این باره است، حق مالی آن است که اجزای آن مستقیما برای دارنده، ایجاد منفعتی نماید که قابل تقویم به پول باشد؛ مثلا فردی بر روی زمین، حقی دارد؛ وی هر وقت بخواهد می تواند آن را بفروشد و از این فروش یک مال به اموال وی اضافه می شود که حق استفاده از آن زمین را از خودش در ازای آن مال سلب کرده است.

در برابر آن حق غیر مالی را آورده اند که تعریف این نوع حق این است که فرد، حقوقی دارد که آن حقوق، مابه ازای مالی ندارد مثل حق بنوت یا حق ابوت مثلا حقی که پدر و مادر بر روی فرزند دارند، نمی توانند آن را بفروشند چون غیرمالی است.

  • حق مالی به دو نوع حق عینی و دینی تقسیم می شود که حق عینی همان است که فرد، حقش نسبت به عین خارجی تعلق گرفته است که کامل ترین این نوع حق، حق مالکیت است و در برابر آن حق دینی قرار دارد که حقی است مالی که شخص، نسبت به دیگری دارد و می تواند ایفای دین را از او بخواهد و مدیون هم در برابر او موظف است که دین را پرداخت کند.

با توجه به این مقدمه ای که بیان شد می توان سه نوع حق را در نظر گرفت:

قدرت شخص بر شخص دیگر: مانند حق قصاص (مثلا اگر در ایران کسی، دیگری را بکشد، پدر و مادر فردی که به قتل رسیده یا کسی دیگر بر طبق قانون حق دارد فردی را که قتل انجام داده را در برابر مقتول بکشد که مجری انجام این قتل خود قانون است که تعیین می کند که چطور به قتل برسد)

حق حضانت و …این قدرت یک قدرت معنوی است

قدرت شخص مالک بر مال: این حق از نوع قدرت مادی است که دو صورت دارد قدرت مالک بر روی مال منقول مثل کتاب و قدرت مالک بر روی مال غیر منقول مثل خانه و زمین و قسم آخر قدرت شخص بر مال و شخص دیگر با هم مثل اجاره که مستاجر هم بر روی منافع حق دارد و هم بر روی موجر که هرگاه خانه مشکلی پیدا کند (تعمیرات عمده ای بخواهد) می تواند او را به دادگاه بکشاند و وی را به تعمیر خانه ملزم کند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف حقوق و تقسیم بندی های کلی حقوق

واژه حق در فرهنگ های لغت به این چنین معنا شده است:

  • شایستگی.
  • درستی.
  • مطابق با عدالت و واقعی.

در اصطلاح حقوقی بحث درباره حق داشتن است و نه درباره حق بودن یا نبودن؛ در این نوشته به بررسی حقوق به بیان ساده می پردازیم.

حق به معنای امتیازی است که صاحب آن دارد مثل حق فروش یک ملک که تنها مالک می تواند آن را بفروشد و از این دست مثال ها.

امروزه واژه حقوق استعمالات و کاربردهای متفاوتی دارد اگرچه این کاربرد ها بی ارتباط با یکدیگر نیستند ولی از برخی جهات با هم فرق دارند؛ حقوق به معنای دستمزد و حق الزحمه مثلا در جایی که فردی برای دیگری کار می کند آن پولی که می گیرد؛ حق اوست که از آن، در جامعه و عرف، حقوق یاد می شود.

حقوق در معنای دیگری عبارت است از مجموعه قواعد و مقررات الزامی که بر روابط اعضای جامعه در یک زمان معین حاکم است که این افراد وظیفه دارند که از این قانون پیروی کنند.

برای مثال قبل از انقلاب، نداشتن حجاب و یا خوردن مشروب جرم محسوب نمی شده و اگر کسی آن را انجام می داده مجازاتی برای او نبوده ولی با تغییر نظام و با به روی کار آمدن جمهوری اسلامی قوانین، اسلامی شدند و حجاب داشتن و نخوردن مشروب قواعدی هستند که باید رعایت شوند.

یکی دیگر از معناهای حقوق، درباره علم حقوق به کار می رود که مقصود از آن دانش حقوق می باشد که در برابر سایر علم ها به کار می رود.

حق را به اعتباراتی که دارد به جهات گوناگونی تقسیم کرده اند.

در وهله اول حق فردی را به سه گروه تقسیم می کنند که قبل از آن حقی که در برابر حق فردی است را تعریف می کنیم، به حق جامعه می پردازیم.

حق جامعه حقی است که به افراد جامعه تعلق دارد مثل حق داشتن پارک و اموال عمومی که برای تمام افراد جامعه است، حق داشتن امنیت که این را مامورین انتظامی و افرادی که این وظیفه را دارند آن را انجام می دهند؛

حال به تقسیم بندی مورد بحث می رسیم:

اول حق سیاسی است که هر فردی این حق را دارد تا در انتخاب شدن به عنوان قوای عمومی و سازمان های دولتی و یا انتخاب کردن این اشخاص در مجالس قانونگذاری.

دومین حق مربوط به حقوق عمومی است که مربوط به شخصیت انسان و ناظر به روابط بین مردم و دولت می باشد مثل حق آزادی و حق حیات.

سومین حق، حقوق خصوصی است که میان مردم در بین خودشان می باشد مانند خرید و فروش که از آن به حق مالکیت یاد می شود مانند اجاره کردن یک خانه و اجاره دادن که از آن به حق انتفاع یاد می شود و از این دست مثال ها.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در قانون حقوق شهروندی

بند ۲ ماده واحده قانون حقوق شهروندی نیز تاکید می‌کند که: تا جرم در دادگاه صالح اثبات نشود و رای مستند و مستدل به مواد قانونی و یا منابع فقهی معتبر و قطعی نگردیده است و برائت متهم بوده و هر کس حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد.

 

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم اصل برائت

برائت امروزه از حقوق اساسی افراد شمرده می‌شود. برائت در لغت یعنی پاکی جستن، رهایی پیدا کردن و آزاد بودن، تبری و بیزاری جستن، رهایی و خلاص شدن می باشد.

در علم حقوق اصل برائت در مسائل کیفری به این معنی است که، کسی مجرم نیست مگر آنکه مجرم بودن او ثابت شود و در مسائل حقوقی به این معنی است که کسی بدهکار نیست مگر آنکه بدهکاری او ثابت گردد.

در حقوق ایران برائت به عنوان یک اصل پذیرفته شده است اصل برائت یکی از اصول عملیه می باشد. زمانی که مجتهد حکم یک قضیه را به وسیله دلیل و امارات به دست می آورد در واقع به حکم آن قضیه به صورت واقعی دست میابد و حکم آن را واقعاً بر اساس دلیل و امارات پیدا می‌کند، اما گاهی اتفاق می افتد که مجتهد بر اساس دلیل و اماره نمی‌تواند حکم واقعی یک موضوع را بیابد که در این خصوص باید به اصول عملیه رجوع نمود اصول عملیه اصولی هستند که در مواقع شک و تکلیف حجت شناخته می شوند و در مواقعی که شک و تک تردید در مورد حکم یک موضوع داریم به این اصول مراجعه می‌کنیم تا از بلاتکلیفی رها شویم البته لازم به ذکر است که عمل به اصول عملیه زمانی مجاز است که قبلاً برای یافتن دلیل تلاش کافی شده باشد و از دست یافتن به دلیل ناامید و یاس حاصل شده باشد.

 بنابراین بر اساس موارد بالا اصل برائت یکی از اصول عملیه می‌باشد که زمانی که در مجرم بودن یا نبودن شخصی و یا بدهکار بودن یا نبودن شخصی شک می کنیم باید به این اصل مراجعه کنیم تا حکم موضوع را پیدا کنیم بر اساس این اصل بنا را باید بر برائت افراد گذاشت یعنی زمانی که شک در مجرم بودن یا نبودن شخص است باید اصل را بر مجرم نبودن او گذاشت و زمانی که شک در بدهکار بودن یا نبودن فرد است بایستی او را غیر مدیون فرض نمود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برائت

در لغت یعنی تبرئه شدن و خلاص شدن از هر عیب و تهمت. در حقوق ایران نیز به برائت در قوانین مختلفی اشاره شده است. به این معنی که همه افراد بری از هرگونه جرم و گناه هستند و باید این مورد به عنوان یک اصل مورد پذیرش قرار گیرد و افراد را بی گناه دانست.

همانطور که بیان شد اصل بر برائت افراد است یعنی اینکه باید برای همه افراد فرض را بر برائت گذاشت و اگر کسی ادعا دارد که شخصی مجرم است یا گناهکار است باید آن را ثابت نماید و لازم نیست شخصی که مورد ادعا قرار گرفته است ابری بودن و مجرم نبودن خود را ثابت نماید به این موضوع در حقوق ایران تحت عنوان اصل برائت یا فرض برائت ادر قوانین مختلفی اشاره شده است. همچنین در قوانین بین المللی و همچنین در فقه اسلامی این اصل مورد تاکید قرار گرفته است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

وکالت در ابراء

برای ابراء می توان وکیل گرفت. وکالت در ابراء باید به صراحت و روشنی داده شود وکالت کلی بدون صراحت صحیح نیست اگر چنانچه کسی دین دیگری را بدون اجازه طلبکار ابراء نماید این ابراء غیرنافذ و فضولی است. ابراء کننده می‌تواند برای ابراء، وکیل بگیرد تا مدیون را به وکالت از او بری کند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط موضوع ابراء چیست؟

دین باید آزاد کلی و موجود باشد. بنابراین اگر دین به وجود نیامده باشد یا به نفع دیگری بازداشت باشد یا عین معین باشد ابرا واقع نخواهد شد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نیم عشر دولتی را باید از چه طریقی پرداخت کرد؟

پول را میتوان از طریق بانک واریز کرد و رسید یا فیش واریز شده را تحویل اجرای احکام داد.

۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نیم عشر دولتی چیست؟

مبلغ یک بیستم از هزینه دادخواست که برای هزینه های اجرایی برداشته می شود و با هزینه دادرسی متفاوت است.

۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا می توانیم نیم عشر دولتی را به صورت تقسیط پرداخت کرد؟

نیم عشر دولتی را میتوان به صورت قسطی پرداخت کرد و آن را تقسیط کرد. مخصوصا برای خانم هایی که باید بابت پرداخت مهریه غالباً رقم سنگینی را باید پرداخت کنند.

بنابراین بر اساس دادخواست اعساری که زوجه می‌دهد و می‌تواند با آوردن دو شاهد آن را اثبات کند بنابراین هزینه نیم عشر دولتی به صورت قسطی همانطور که مهریه به صورت اقساط پرداخت میشود مبلغ نیم عشر دولتی هم به آن اضافه می گردد که زوج باید آن را پرداخت کند.

بعد از اینکه در خصوص این پرونده حکم به صورت قطعی صادر شد و مقدار پرداخت نیم عشر هم مشخص گردید اگر طرفین با یکدیگر بعد از حکم قطعی سازش کنند در این صورت پرداخت نیم عشر دولتی به صورت نیم بها خواهد بود اگر طرف مقابل توانایی پرداخت نیم عشر را نداشته باشد دادگاه اقدام می‌کند و اموال او را توقیف می کند و یا حساب او را توقیف می کند.

۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نیم عشر دولتی توسط چه کسی پرداخت می گردد و در چه زمانی؟

در ابتدا به این موضوع می پردازیم که نیم عشر خود شامل دو دسته می باشد:

  1. نیم عشر دولتی
  2. نیم عشر اجرایی
۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ارث بردن مرده از مرده

اگر دو شخصی که از یکدیگر ارث می برند، بمیرند مانند پدر و فرزند و زمان مرگ فرزند مشخص باشد اما زمان مرگ پدر مشخص نباشد، فقط پدر از پسر ارث خواهد برد. همچنین اگر معلوم نباشد که کدامیک از اشخاصی که از یکدیگر ارث می برند زودتر فوت کرده اند، هیچکدام از همدیگر ارث نمی برند، مگر این که دلیل فوت غرق شدن یا زیر آوار ماندن باشد.

۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر