⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

۱۷۷۰ مطلب با موضوع «دادگاه خانواده» ثبت شده است

چه زمانی زن می‌تواند جدا از شوهر خود زندگی کند؟

جدا زندگی کردن زن از شوهر

طبق مواد ۱۱۱۴ و ۱۱۱۵ قانون مدنی زن نمی‌تواند مسکن مستقلی برای زندگی جدا از شوهرش اختیار کند الا اینکه در منزل برای زن خطر جانی، مالی و یا شرافتی وجود داشته باشد که در این صورت زن می‌تواند مسکن جداگانه‌ای برای خودش انتخاب کند و اگر به این علت زن مسکن جداگانه‌ای اختیار کرده باشد باز هم نفقه او بر عهده شوهر است. طبق ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی مسکن جزیی از حق نفقه زوجه است و زوج مکلف است که مسکن مناسبی برای خانواده خود تهیه کند. نکته دیگر این ماده این است که مسکن تهیه شده باید متناسب با شان و مرتبه اجتماعی زن باشد و در غیر این صورت زن می‌تواند از سکونت در آن خانه ممانعت کند. بر اساس ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند سکنی کند مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد. همچنین طبق ماده ۱۰۰۵ قانون مدنی اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است. البته اگر در زمان عقد شرط انتخاب محل سکونت را به زن داده باشند دیگر اختیار انتخاب مسکن بر عهده او خواهد بود و اگر زوجه بخواهد در خانه‌ای زندگی نکند قانون هم به استناد شرط ضمن عقد حق را به او می‌دهد.

 

ضمانت اجرای عدم حضور زن در منزل مشترک

در مواردی که زن اختیار تعیین خانه را ندارد، باید در خانه‌ای که شوهر تهیه کرده است، سکونت کند. در صورت امتناع، مرد می‌تواند دعوی الزام به تمکین را مطرح کند که در صورت محکومیت و عدم اجرای آن به اصطلاح قانون، ناشزه محسوب شده و مستحق دریافت نفقه نیست. اگر زن از شوهر اجازه اختیار مسکن را گرفته باشد، این حق محدود به زمان خاصی نیست و هر چند مرتبه می‌تواند از این حق استفاده کند.

طبق قانون هیچ زنی حق ندارد جدا از شوهرش در خانه‌ای مستقل زندگی کند مگر در موردی خاص.
۰۳ دی ۹۹ ، ۱۶:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

بعد از عقد می‌توان مهریه را تغییر داد؟

برای افزایش مهریه چه باید کرد؟

افزایش مهریه در سند ازدواج یا به موجب اقرارنامه رسمی پذیرفته نمی‌شود در نتیجه اگر زن و مرد خواهان تغییر مهریه بعد از عقد و افزایش مهریه هستند می‌تواند از طریق سایر تعهدات مالی مثل صدور چک یا سفته، صلح اموال، و سایر تعهدات الزام‌آور دیگر که در قوانین آمده است اقدام به افزایش مهریه کنند و در رویه فعلی منعی در این خصوص نیامده است، پس منعی برای افزایش ندارد ولی این مال جدید افزایش یافته دیگر ماهیت مهریه ندارد و مهریه همان است که حین نکاح مشخص شده است.

 

کاهش مهریه بعد از عقد ازدواج

زن می‌تواند به منظور کاهش مهریه تعیین شده در سند ازدواج به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه و در قالب سندی مجزا به نام ابراء نامه، بخشی از مهریه خود را یا تمام آن را که بر ذمه مرد است، بری کند؛ بدین منظور که زن از گرفتن مهریه خود منصرف می‌شود و این را در قالب سند رسمی بیان می‌کند وحق خود را برای مطالبه آن در آینده نیز اسقاط یا از بین می‌برد و دیگر نمی‌تواند مدعی مهریه شود. در کاهش یا کلا بخشش مهریه آگاه باشید که اگر به موجب سند رسمی زن تمام مهریه یا بخشی از آن را ابراء یا ببخشد، دیگر نمی‌تواند برای همان قسمت بخشیده شده از طریق مراجع قضایی یا اجرای ثبت اقدام به مطالبه مهریه کند و عملا مهریه تعیین شده در سند ازدواج نیز آثار مالی خود را به موجب سند تنظیمی موخر بر سند ازدواج از دست می‌دهد.

زوجین می‌توانند در قالب اسناد تعهدآور مالی مهریه را توافقی میان خود افزایش دهند.
۰۳ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در چه صورت مهریه نصف می‌شود؟

وارد نصف شدن مهریه

به موجب ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی به مجرد عقد، زن مالک مهریه می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن کند. بر اساس این ماده، مالکیت زن بر مهریه از همان لحظه‌ای که عقد نکاح خوانده شد، حاصل می‌شود. از جمله آثاری که مالکیت زن بر مهریه دارد آن است که می تواند اقدام به بخشیدن مهریه کرده و یا آن را مطالبه کند که در این حالت مرد موظف به پرداخت مهریه می‌شود، اما در برخی از موارد با توجه به برخی از مواد قانون مدنی، در شرایطی مهریه زن نصف می‌شود و به جای کل مهریه تنها نیمی از مهریه تعیین شده به زن پرداخت می‌شود.

طلاق قبل از رابطه زناشویی

مالکیت زن بر مهریه از لحظه عقد، مالکیتی متزلزل است و با نزدیکی میان زن و مرد کامل می‌شود. بر اساس ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی، هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، مستحق نصف مهریه خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد، می‌تواند مازاد بر نصف را پس بگیرد. یکی از شرایط نصف شدن مهریه، طلاق قبل از نزدیکی است. در این صورت، چون نزدیکی میان زن و مرد رخ نداده است، زن تنها مستحق نصف مهریه خواهد بود.

 

بذل تمام مدت در عقد موقت

یکی دیگر از موارد نصف شدن مهریه بر اساس ماده ۱۰۹۷ قانون مدنی در عقد موقت است. بر اساس این ماده در نکاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهریه را بدهد. بر اساس این ماده، در صورتی که مرد در عقد موقت یا صیغه قبل از وقوع رابطه زناشویی تمام مدت صیغه را به زن ببخشد یا بذل مدت کند، باید نصف مهریه را به زن بدهد.

فسخ نکاح به علت ناتوانی جنسی مرد

بر اساس ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی، هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد؛ مگر در صورتی که موجب فسخ، ناتوانی جنسی مرد (عنن) باشد که در این صورت، با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهریه است. بر این اساس، اگر زن قبل از رابطه زناشویی از ناتوانی جنسی مرد آگاه شود، می‌تواند اقدام به فسخ نکاح کند و در این شرایط حق دریافت نصف مهریه را خواهد داشت.

۰۳ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهریه در طلاق غیابی

طلاق غیابی

طبق ماده ۱۱۳۳قانون مدنی حق طلاق در اختیار مرد است؛ بنابراین اگر مردی دادخواست طلاق به طرفیت همسرش بدهد چه زن در دادگاه حاضر شود و یا حضور پیدا نکند و لایحه نیز ندهد قطعا رای طلاق صادر خواهد شد؛ اما در حالت دوم رای صادره طلاق غیابی، است و زن می‌تواند در مهلت قانونی واخواهی کند. آنچه اهمیت دارد این است که رای طلاق به درخواست مرد از سوی دادگاه صادر می‌شود، به هر حال ثبت طلاق منوط است به پرداخت حقوق مالی زن که در رای دادگاه منعکس می‌شود. حقوق مالی زن در طلاق از طرف مرد عبارت است از مهریه، اجرت المثل ایام زوجیت (به شرط مطالبه از سوی زن)، نفقه ایام عده، نفقه معوقه (در صورت مطالبه زن و استحقاق او) و شرط تنصیف اموال مندرج در عقدنامه‌ به شرط امضا این شرط توسط مرد و موجود بودن اموال هنگام طلاق که بعد از عقد خریداری شده باشد.

تکلیف مهریه در طلاق غیابی

اگر دادگاه حکم طلاق غیابی را صادر کند، تا زمانی‌که تکلیف حقوق مالی زن از جمله مهریه مشخص نشود، این حکم به ثبت نخواهد رسید. مثلا در مورد اول گفتیم هر مردی با توجه به این­که حق طلاق در اختیار اوست می‌­تواند حتی بدون حضور زن در دادگاه، حکم طلاق را دریافت کند. اما زمانی مرد می­‌تواند این حکم را به ثبت برساند که تکلیف حقوق مالی همسر خود را مشخص کند. در صورت غیبت مرد و صدور حکم طلاق غیابی، اگر از قبل مهریه­‌ای برای زن تعیین و در عقدنامه قید شده باشد، در صورت نزدیکی زن و شوهر تمام مهریه به زن تعلق خواهد گرفت. اگر نزدیکی انجام نشده باشد، زن مستحق دریافت نصف مهریه مشخص شده خواهد بود. در صورتی که مهریه­‌ای در عقدنامه برای زن مشخص نشده بود، در صورت ازاله بکارت، مهرالمثل (متناسب با شان و شخصیت زن و اوضاع و احوال خانوادگی او) به زن تعلق خواهد گرفت. حال که در این موارد مرد غایب است و امکان پرداخت مهریه نیست، زن می‌­تواند با معرفی اموال و دارایی از همسر خود به دادگاه، متناسب با اندازه­‌ مهریه­‌ خود، روی اموال مرد دست بگذارد. در مواردی هم که مرد مبادرت به طلاق همسر خود کرده است، در صورت تقاضا دریافت مهریه از طرفه زن، مرد می­‌تواند دادخواست اعسار در پرداخت مهریه دهد و پس از بررسی دادگاه و اثبات ناتوانی مرد در پرداخت، دادگاه مرد را ملزم به پرداخت مهریه به صورت اقساط خواهد کرد.

۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق به دلیل کتک زدن زن در چه شرایطی امکان‌پذیر است؟

طلاق به دلیل کتک زدن زن

در قانون کشور ایران مطابق ماده ۱۱۳۳ طلاق در اختیار زوج است و زنی که تمایل به جدایی داشته باشد برای موفقیت در دادگاه و رسیدن به خواسته خود (طلاق) نیازمند ارائه دلیل به دادگاه و احراز عسر و حرج است. در موضوع عسر و حرج، زن در اثبات عسر و حرج مدعی است و باید تمام ارکان آن را در دادگاه ثابت کند. یکی از مهمترین این دلایل، طلاق به دلیل ضرب و جرح است که این شرط در بند ۲ شروط ضمن عقد مندرج در سند نکاحیه به صورت چاپی منعکس شده، که در صورت تحقق شرط، زوجه می‌تواند به آن استناد کند و در صورت اثبات عسر و حرج در محکمه به دلیل مذکور، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق کند. مطابق بند ۴ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی «ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد در صورت اثبات این امر توسط زوجه، دادگاه شوهر را اجبار به طلاق به دلیل ضرب و شتم می‌کند». بدیهی است که از کلمات سوءرفتار و سوءمعاشرت چنین برمی‌آید که این گونه رفتار باید مستمر باشد و در عرف یکی از مصادیق بارز سوءرفتار، ضرب و شتم است. در خصوص اثبات ضرب و شتم و خشونت و سوءرفتار مرد می‌توان به اقرار صریح یا ضمنی شوهر یا شهادت شهود و یا گرفتن رای محکومیت ضرب و جرح از دادگاه کیفری و یا تقاضای زوجه از دادگاه برای ارجاع امر به مددکاری به جهت تحقیق از همسایگان محل زندگی زوجین در خصوص ضرب و شتم اشاره کرد. صرف گرفتن گواهی پزشکی قانونی که نشان دهنده ضرب و جرح و میزان آن است کافی نیست و دلالت بر سوءرفتار زوج نمی‌کند و باید مشخص شود آسیب‌ها توسط چه کسی ایجاد شده است و ملاک دادگاه در این خصوص رأی محکومیت کیفری یا کیفرخواست در دادسرا است که قاضی اظهارات دو طرف را استماع و ادله ابرازی را بررسی کرده و رای مقتضی صادر می‌کند.

استمرار کتک زدن زن توسط مرد

تعهد زوج بر عدم ارتکاب ضرب و جرح در آینده به منزله‌ی اقرار وی به انجام ضرب و شتم در گذشته و تلقی آن به عنوان مصداق تحقق خوف متضمن ضرر بدنی ناشی از زندگی مشترک نخواهد بود. به نظر اکثریت قضات و حقوقدانان، صرف صدور یک دادنامه مبنی بر ایراد ضرب و جرح زن که منجر به آسیب جزیی زوجه توسط شوهر شود، نمی‌تواند اماره بر خوف ضرر زندگی زوجه در منزل مشترک با زوج باشد و مظنه خوف ضرر نیز امری موقتی است و نمی‌تواند به طور دائم از سوی زوجه جهت امتناع موجه از زندگی مشترک مورد استناد قرار گیرد، بنابراین ضرب و جرح وارد یا هرگونه سوءاستفاده‌ای از سوی زوج باید مستمر باشد.

۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در چه مواردی زن مجاز به عدم تمکین است؟

مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است

بر اساس قانون، در برخی از موارد زن از اجازه قانونی برای عدم تمکین برخوردار است. مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است عبارتند از:

 

  •  ضرر بدنی، مالی و شرافتی: بنا به ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی، اگر بودن زن با شوهر در یک منزل ترس، ضرر بدنی، مالی یا شرافتی برای زن باشد، زن می‌تواند مسکن جداگانه اختیار کند. در این‌صورت دادگاه حکم بازگشت به منزل شوهر را نخواهد داد و تا زمانی‌که زن در بازگشت به منزل معذوریت داشته ‌باشد، نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.
  • ابتلای شوهر به امراض جنسی : بنا به ماده ۱۱۲۷ قانون مدنی هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی و جنسی شود، زن حق دارد که از نزدیکی با او خودداری کند، این خودداری مانع از حق نفقه نخواهد بود و مرد در صورت عدم پرداخت نفقه، به مجازات محکوم می‌شود. عدم تمکین در این ماده ناظر بر تمکین خاص است و کماکان زن باید تمکین عام کند.

 

  • تعیین محل زندگی توسط زن: بنا به ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند سکونت کند، مگر آنکه اختیار تعیین منزل با زن ‌باشد. در صورتی‌که حق تعیین منزل با زن باشد، زن می‌تواند از زندگی کردن در منزل مشترک با مرد خودداری کند، اما کماکان موظف است که در خصوص وظایف زناشویی از شوهر خود تمکین کند.
  •  بیماری زن: در صورتی‌که زن دچار بیماری شده باشد می‌تواند از تمکین خاص خودداری کند. برخی از بیماری‌ها در زن مجوزی قانونی و مشروع برای عدم تمکین خاص به شمار می‌روند.
  •  استفاده از حق حبس: بنا به ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی اگر بین زوجین رابطه زناشویی برقرار نشده باشد، زن می‌تواند تا زمانی که تمام مهریه به او پرداخت نشده است، از شوهر خود تمکین نکند. در این صورت، زن باز هم دارای حق نفقه است.
۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تکلیف مهریه پس از فوت زن یا شوهر

چگونگی ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر

بنا به ماده ۹۴۰ قانون مدنی هر یک از زن و شوهر پس از فوت دیگری از همدیگر ارث می‌برند و مهریه زن پس از فوت قابل بررسی است. توارث بین زن و شوهر هنگامی برقرار می‌شود که رابطه زوجیت آنان دائمی باشد و در ازدواج موقت رابطه توارث برقرار نمی شود. اگر شوهر در زمان فوت دارای فرزند یا نوه باشد سهم زن یک هشتم و اگر فرزند یا نوه نداشته باشد، سهم زن یک چهارم از اموال شوهر است. در صورت فوت زن، اگر زن ورثه ای جز شوهر نداشته باشد، تمام اموال به او خواهد رسید اما اگر شوهر غیر از زن ورثه دیگری نداشته باشد، در صورت نبودن هیچ وارث دیگری زن فقط یک چهارم از اموال به جا مانده از شوهر را به ارث خواهد برد و بقیه اموال در حکم اموال بلا‌وارث است.

 

مهریه پس از فوت زن

با فوت زن کلیه حقوق و مطالبات او به ورثه وی می‌رسد، که از جمله حقوق زن مهریه است. اگر در زمان حیات، زن مهریه‌اش را از شوهر نگرفته باشد این حق به ورثه اش می‌رسد. درصورتی که پدر و مادر زن در قید حیات باشند، از مهریه ارث می‌برند. همچنین در زمان محاسبه مهریه سهم شوهر از مبلغ آن کسر و مطابق سهم الارث پدر و مادر به آنها داده خواهد‌شد.

مهریه زن پس از فوت شوهر

مهریه زن بعد از فوت شوهر، جزء بدهی‌های مرد است که در طول مدت حیات وی، پرداخت نشده است. بر اساس قانون مدنی، پس از فوت مرد در صورتی که اموالی از او به جای مانده باشد، باید مهریه زن از اموال او پرداخته شود. بنا به قانون، زمانی که شخصی فوت می‌شود، ابتدا باید دیون و بدهی‌های مالی او پرداخت شود و سپس اگر چیزی باقی ماند، بر اساس قواعد ارث میان ورثه او تقسیم شود. در صورتی که مردی فوت کند در حالی که مهریه همسرش را نپرداخته باشد، زن می‌تواند با ارائه دادخواست به دادگاه خانواده، مهریه اش را مطالبه کند، حتی در صورتی که تقسیم ترکه متوفی انجام شده‌باشد. در صورت تقسیم آنچه که از متوفی باقی مانده، دادخواست مطالبه مهریه باید به طرفیت ورثه متوفی اقامه شود. در مواردی هم که مهریه زن وجه رایج یا پول نقد باشد، تاریخ فوت مبنای محاسبه قرار می‌گیرد و زن بر اساس شاخص سال فوت شوهر مهریه را دریافت می‌کند.

۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پس گرفتن طلا بعد از طلاق چه شرایطی دارد؟

هدیه طلا به زن

طلا و جواهراتی که مرد به مناسبت‌های مختلف به همسر خود هدیه می‌دهد را می‌توان تحت شمول عقد هبه در قانون مدنی دانست. بنا به ماده ۷۹۵ قانون مدنی هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را به طور رایگان به شخص دیگری می‌بخشد. شخصی که به او هدیه‌ای داده می‌شود، مالک آن مال شناخته شده و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن مال انجام دهد. مثلا، اگر مرد طلاهایی را به همسر خود هدیه داده باشد، زن می‌تواند آن‌ها را بفروشد چرا که مالک آن‌ها است.

پس گرفتن هدیه طلا

بر اساس قانون مدنی، عقد هبه یک عقد جایز است. شخص هر زمان که بخواهد می‌تواند آن را به هم بزند و مال هدیه شده را پس بگیرد یا اصطلاحا از عقد هبه رجوع کند. اما در برخی از شرایط، مرد نمی‌تواند از هبه طلاها رجوع کند و طلاهایی که به همسرش داده را پس بگیرد.

بر اساس ماده ۸۰۳ قانون مدنی، در موارد زیر نمی‌توان از هبه رجوع کرد:

  • در صورتی که مال هدیه داده شده از بین رفته باشد.
  • در صورتی که در مال هدیه داده شده تغییراتی حاصل شود.
  • در صورتی که مال هدیه داده شده از ملکیت گیرنده خارج شده و به دیگری تعلق گرفته باشد.
  • در صورتی که هدیه از نوع معوض بوده و عوض آن دریافت شده باشد دیگر نمی‌توان از عقد هبه رجوع کرد و مال هدیه شده را پس گرفت.

 

استرداد طلا از سوی مرد بر اساس رویه قضایی

طلاهایی که مرد به همسر خود داده است، در واقع نوعی هبه به شمار می‌آید که در مقابل عقد نکاح به زن داده شده است. رجوع از هبه طلا یا همان استرداد طلا از سوی مرد، بر اساس قانون مدنی، مجاز نیست اما دادگاه‌ها آرا متفاوتی صادر کرده‌اند. بر اساس رویه دادگاه‌ها، دعوای استرداد طلا از سوی مرد معمولا به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. بنا به نظر قضات، هبه طلا و جواهر به زن، نوعی هبه معوض است، پس مرد دیگر نمی‌تواند از هبه رجوع کند و طلاها را مسترد کند.

۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

با ازدواج مجدد زن مهریه قطع می‌شود؟

تکلیف مهریه زن با ازدواج مجدد

طبق ماده ۲۹ قانون حمایت از خانواده، چنانچه طلاق از هر نوعی که باشد، به درخواست زن یا درخواست مرد و یا توافق طرفین، دادگاه باید تکلیف مهریه را در دادنامه مشخص کند. چنانچه مرد موظف به پرداخت مهریه یا بخشی از آن است، ازدواج مجدد زن مانع دریافت مهریه نخواهد شد. پس تکلیف مهریه زن در صورت ازدواج مجدد مشخص شده است و هیچ مانعی برای دریافت مهریه وجود نخواهد داشت. چنانچه در طلاق توافقی طبق توافق زوجه، نصف مهریه بخشیده شده باشد، مابقی مهریه باید توسط زوج به صورت کامل یا اقساطی پرداخت شود و پس از طلاق و ایام عده، مهریه بعد از ازدواج مجدد زن قطع نخواهد شد. ثبت طلاق نیز تا زمان پرداخت حقوق مالی زوجه، انجام نمی‌پذیرد. در صورتی‌که زوجه رضایت دهد و یا حکم قطعی مبنی بر عدم توانایی مالی زوج و اقساطی کردن مهریه داده شود، طلاق ثبت خواهد شد. اگر زن به ثبت طلاق بدون گرفتن حقوق خود رضایت دهد، پس از آن می‌تواند طبق قانون و از طریق اجرای احکام دادگستری، نسبت به دریافت مهریه خود اقدام کند.

 

مهریه و شرایط پرداخت آن

در ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی آمده‌است که زن به مجرد عقد، مالک مهریه است و هر نوع تصرفی می‌تواند در آن انجام دهد. طبق ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی، مقدار مهریه سقف مشخصی ندارد و با رضایت طرفین باید تعیین شود. مهریه می‌تواند به صورت نقدی یا طلا و سکه و اموال منقول و غیر منقول مانند: ملک، زمین، آپارتمان و… باشد. نحوه پرداخت مهریه بستگی به سند ازدواج دارد که در آن شیوه پرداخت عندالمطالبه یا عندالاستطاعه مشخص شده باشد.

 

 

۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق زن از طرف مرد

شرایط مرد برای ارائه درخواست طلاق زن

  • اهلیت:

    مردی که بخواهد همسر خود را طلاق دهد بایستی به سن پانزده سالگی رسیده باشد و چنانچه مردی قبل از این سن اقدام به ازدواج کرده باشد، این مساله باعث اثبات رشد عقلی وی برای طلاق زن نخواهد شد.

  • سلامت عقل:

    شوهر در هنگام طلاق بایستی دارای سلامت عقلی باشد و بنابراین مردی که مجنون باشد نمی‌تواند همسر خود را طلاق دهد.

  • اختیار و قصد:

    اگر مردی بخواهد همسر خود را طلاق دهد بایستی تصمیمش جدی و قطعی باشد و اگر به شوخی و یا در خواب حرف‌هایی در این زمینه به زبان بیاورد طلاق زن به وقوع نخواهد پیوست.

برخی از قوانین مرتبط

بنابراین برای آگاهی در این موضوع دو قانون ماهوی و اصلی وجود دارد: یکی قانون مدنی و دیگری قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۴٫
طبق ماده ۱۱۳۳ قانونی مدنی مرد می‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسر خود را بنماید.
درگذشته مرد برای طلاق دادن همسرش تنها کافی بود که به دفترخانه مراجعه کرده و تقاضای طلاق همسر خود را ارائه کند. اما این روند ساده باعث افزایش آمار طلاق در کشور شده بود و برای رفع این مشکل تدبیری اندیشیده شد که به‌موجب آن مرد بایستی برای طلاق همسر خود به دادگاه مراجعه کند. با اجرایی شدن این تدبیر و مراحل و تشریفاتی که با خود به همراه آورد، طلاق به درخواست مرد ضمن حفظ موازین شرعی دیگر به سادگی گذشته نبوده و کمک بیشتری به پایداری بنیان خانواده‌هایی که دارای مشکل هستند، می‌کند.
ماده ۲۶ قانون حمایت خانواده مقرر می‌دارد: درصورتی‌که طلاق، توافقی یا به درخواست زوج باشد، دادگاه به صدور گواهی عدم امکان سازش اقدام می‌کند. و در ادامه ماده ۲۷ همان قانون اشعار می‌دارد: در کلیه موارد درخواست طلاق، به‌جز طلاق توافقی، دادگاه باید به‌منظور ایجاد صلح و سازش موضوع را به داوری ارجاع کند.

تشریفات طلاق به درخواست مرد در دادگاه

  • ارائه دادخواست (حضور خود شخص یا وکیل وی که حتما می‌بایست وکیل دادگستری باشد لازم است)
  • مراجعه به داوری (دادگاه اختلاف را به داوری ارجاع می‌دهد و درصورتی‌که با کوشش داوران سازش بین زن و شوهر برقرار نشود «گواهی عدم سازش» به شوهر داده می‌شود)
  • پرداخت کلیه حقوق مالی زن یا صدور حکم اعسار

حالت‌های مختلف طلاق زن به درخواست مرد

  • الف) مرد با دلیل موجهی خواهان طلاق زن خود باشد.
  • ب) مرد بدون هیچ‌گونه عذر موجهی بخواهد همسر خود را طلاق دهد.

در حالت اول که مرد دلیل موجهی (بیماری خاص، سو رفتار، عدم تمکین زن و…) برای طلاق دادن همسر خود دارد، تنها موظف است که مهریه و جهیزیه همسرش را به وی پرداخت کند. منظور از دلیل موجه نیز دلایلی است که در دادگاه اثبات شده است. مثلا اگر مرد مدعی است که همسروی ازاوتمکین نمی نماید، باید قبلا دادخواست الزام به تمکین را در دادگاه ارائه کرده باشد و حکم نیز به نفع وی صادر شده باشد.
اما در حالت دوم مرد بایستی علاوه بر مهریه و جهیزیه، نفقه و اجرت‌المثل کارهای انجام‌گرفته توسط زن در خانه شوهر و یا نحله متعلقه به وی را به زن پرداخت نماید.
اجرت‌المثل فقط به زنی تعلق می‌گیرد که در انجام کارهای منزل قصد تبرع (رایگان انجام دادن) نداشته باشد و زوجه فقط نسبت به کارهایی می‌تواند ادعای اجرت‌المثل نماید که به دستور زوج انجام شود. معمولا اجرت‌المثل بر اساس اینکه زوجین چند فرزند دارند، آیا زن به فرزند خود شیر داده است، وضعیت اشتغال زن و مدرک تحصیلی وی با توافق طرفین یا نظر کارشناس تعیین می‌گردد.
نحله هدیه‌ای است که با رای دادگاه و با توجه به مدت زندگی مشترک و نوع کارهایی که زن در خانه شوهر برای اداره امور خانه انجام داده و همچنین با توجه به میزان توانایی مالی مرد، جهت پرداخت به زن معین می‌گردد. اما اجرت‌المثل مابه ازای زحماتی است که زن در خانه شوهر انجام داده است که این مبلغ ارتباطی با توانایی مرد در پرداخت ندارد و توسط دادگاه تعیین می‌شود. دادگاه نیز برای تعیین اجرت‌المثل نظر کارشناس را دریافت می‌کند.
اگر به هر دلیل امکان تعیین اجرت‌المثل نباشد (مثل‌اینکه زن قصد تبرع و فعالیت رایگان داشته) نوبت به نحله می‌رسد و نسبت به تعیین نحله اقدام می‌شود. بنابراین نمی‌توان هم اجرت‌المثل گرفت و هم درخواست پرداخت نحله کرد.

چگونگی پرداخت حقوق مالی زوجه توسط زوج برای ثبت طلاق

بعد از اینکه دادگاه گواهی عدم امکان را صادر نمود مرد سه ماه مهلت دارد که این گواهی را به دفترخانه طلاق تحویل داده و اقدام به ثبت طلاق نماید. اما دفترخانه برای ثبت طلاق علاوه بر شناسنامه طرفین و عقدنامه یکی از دو مدرک زیر را نیز از مرد خواهد خواست:

  • ۱- پرداخت کلیه حقوق مالی زن به اقرار زن یا واریز این حقوق به صندوق دادگستری و ارائه گواهی مربوطه
  • ۲- صدور حکم اعسار (حکمی که طبق آن مرد برای پرداخت حقوق مالی زن به شکل اقساط اقدام می‌نماید)

بنابراین برای اینکه مرد قادر به طلاق دادن همسر خود باشد پس‌ازاینکه دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر نمود – اگر توانایی پرداخت یکجای حقوق مالی را ندارد – باید دادخواست اعسار را نیز ارائه نماید که این پروسه نیز چندماهی به طول می‌انجامد.

 
۰۷ آبان ۹۹ ، ۲۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نفقه و تمکین به زبان ساده

نفقه

نفقه عبارت است از همه‌ی نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن و لباس و غذا و اثاثیه‌ی خانه و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم و یا احتیاج او به‌واسطه‌ی مرض یا نقصان اعضا. به این تعریف که در ماده‌ی ۱۱۰۷ قانون مدنی آمده است، امروزه می‌توان هزینه‌هایی چون بهداشت و درمان یا هر هزینه‌ای که جزو هزینه‌های ضروری زندگی امروز به‌حساب می‌آید را نیز اضافه کرد.
پرداخت نفقه فقط در عقد دائم بر عهده‌ی شوهر است و در عقدموقت چیزی بر عهده‌ی شوهر نیست مگر اینکه ضمن عقد یا بعدازآن توافقی برای پرداخت آن از طرف مرد، انجام گیرد.
در رابطه با پرداخت نفقه یک نکته‌ی مهم وجود دارد و آن‌هم اینکه حتی داشتن شغل برای زن و بیکار بودن مرد تاثیری در مسئولیت مرد برای پرداخت نفقه ندارد و درهرحال این مرد است که قانوناً باید هزینه‌های زندگی را پرداخت نماید. بنابراین اگر زنی در خانواده شاغل باشد می‌تواند درآمد خود را به‌هیچ‌عنوان خرج هزینه‌های زندگی نکند و آن را به هر شکل دیگر که صلاح می‌داند هزینه نماید.

چه زمانی مرد باید نفقه پرداخت نماید؟

وظیفه‌ی شوهر به پرداخت نفقه از لحظه‌ی عقد شروع شده و تا بعد از اتمام مدت عده در صورت طلاق ادامه پیدا می‌کند. بنابراین درصورتی‌که مرد همسر خود را طلاق رجعی دهد تا زمان پایان عده باید نفقه‌ی همسر خود را پرداخت نماید. همچنین در صورت فوت شوهر تا زمان پایان عده، نفقه‌ی زن از اموال شوهر یا از اموال کسانی که نفقه بر عهده‌ی آنان است، قابل پرداخت است.
پرداخت نفقه‌ی زن مشروط به انجام وظایف زناشویی و تمکین توسط زن است. بنابراین درصورتی‌که زن بدون دلیل از انجام وظایف زناشویی خودداری نماید مستحق نفقه نیست. به همین دلیل هنگامی‌که زن بدون مجوز شوهر و یا بدون مجوز قانونی زندگی خانوادگی را ترک می‌کند و جدا از همسر خود زندگی می‌کند مستحق نفقه نخواهد بود. اما این امر یک استثنا دارد. زن می‌تواند تا زمانی که مهریه‌ی خود را دریافت ننموده است از انجام وظایف زناشویی و تمکین خودداری نماید و این خودداری مانع پرداخت نفقه نخواهد بود. اما اگر زن بدون دریافت مهریه به انجام وظایف زناشویی اقدام نماید دیگر نمی‌تواند به این عذر که مهریه دریافت نکرده است از انجام وظایف خودداری نماید و در این صورت مستحق نفقه نخواهد بود.
همچنین درصورتی‌که زن باردار باشد و از همسر خود طلاق گرفته باشد، پرداخت نفقه‌ی زن تا زمان تولد فرزند بر عهده مرد است.

 

نفقه‌ی سایر افراد واجب‌النفقه

نفقه فقط مخصوص زن نیست؛ مرد ایرانی موظف است نفقه‌ی فرزندان خود را نیز پرداخت نماید. همان‌طور که در بالا دیدیم در صورت عدم پرداخت با وجود استطاعت مالی ممکن است به مجازات حبس محکوم گردد. مرد علاوه بر پرداخت نفقه‌ی زن و فرزند خود، باید نفقه‌ی پدر و مادر خود را درصورتی‌که آن‌ها استطاعت مالی و قابلیت کسب درآمد ندارند پرداخت نماید. البته پرداخت این نفقه درصورتی واجب است که مرد در کسب معاش برای خود و همسر و فرزندانش موفق باشد و از لحاظ حقوقی پرداخت نفقه‌ی پدر و مادر در اولویت سوم یعنی بعد از همسر و فرزندان قرار دارد.
در مورد نفقه‌ی افراد واجب‌النفقه باید اظهار داشت که تفاوتی که با نفقه‌ی زن دارد در این است که نفقه‌ی فرزند یا پدر و مادر فقط درصورتی بر عهده‌ی مرد است که این افراد ندار بوده و نتوانند به وسیله‌ی اشتغال به شغلی، وسایل معیشت خود را فراهم نمایند. برخلاف نفقه‌ی زن که درصورتی‌که وضعیت مالی مناسبی نیز داشته باشد نفقه‌ی وی بر عهده‌ی شوهر است.

تمکین

در مقابل وظیفه‌ای که مرد در برابر پرداخت نفقه به همسر خود دارد زن نیز وظیفه‌ی تمکین از مرد را قانوناً بر عهده دارد که آن را به دو دسته‌ی عام و خاص تقسیم می‌نمایند.
دانشنامه‌ی اسلامی به نقل از کتاب «حقوق خانواده» نوشته‌ی دکتر سید حسین صفایی و دکتر اسدالله امامی چنین ذکر می‌کند:

ازجمله آثار ریاست مرد بر خانواده، تکلیف تمکین برای زن است. تمکین دارای یک معنی خاص و یک معنی عام است. تمکین به معنی خاص آن است که زن نزدیکی جنسی با شوهر به‌طور متعارف را بپذیرد و جز در مواردی که مانع موجهی داشته باشد از برقراری رابطه جنسی با او سر باز نزند.
اما تمکین به معنای عام، آن است که زن وظایف خود را نسبت به شوهر انجام دهد و از او در حدود قانون و عرف اطاعت کند و ریاست شوهر را در خانواده بپذیرد. پس اگر شوهر توقعات نامشروع یا نامتعارفی از زن داشته باشد زن مکلف به اطاعت از او نیست. مثلاً اگر شوهر، زن را از ادای فرایض مذهبی بازدارد یا از زن بخواهد که اموالش را به او انتقال دهد، زن می‌تواند از اطاعت شوهر سر باز زند.

بنابراین وظیفه‌ی مرد به پرداخت نفقه، موکول به انجام تعهد زن نسبت به تمکین است و درصورتی‌که زن از آن خودداری نماید، مرد نیز می‌تواند از پرداخت نفقه امتناع نماید.
با عنایت به تعریف بالا، زن در همه حال باید از شوهر خود تمکین نماید؛ اما این تکلیف در موارد خلاف قانون وظیفه‌ی زن نخواهد بود. همچنین همان‌طور که در بالا گفته شد تا زمان پرداخت مهریه، زن می‌تواند از تمکین خودداری کند.
از مقدمات تمکین زن نسبت به شوهر می‌توان به حق تعیین مسکن توسط شوهر و حق مخالفت شوهر با شغل زن به دلیل مغایرت آن با مصالح خانوادگی یا حیثیت خانواده اشاره کرد.

۰۷ آبان ۹۹ ، ۲۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

واقعیت مهریه ۱۱۰ سکه ای

در این مطلب به موضوع مهریه ۱۱۰ سکه ای پرداخته می شود؛ پیش از این، در صورت مطالبه مهریه از سوی زوجه و عدم توانایی مالی زوج، شوهر حبس می‌شد تا زمانی که استطاعت مالی لازم را پیدا کند؛ این در حالی است که بر اساس قانون جدید، مجازات حبس در مورد مهریه فقط تا سقف ۱۱۰ سکه بهار آزادی یا معادل آن اجرا خواهد شد و نسبت به مازاد، قانونگذار، اثبات توانایی زوج را شرط مطالبه مهریه از سوی زوجه قرار داده است.

وکیل مهریه در این باره توضیح می دهد: اگر زوج بتواند به میزان ۱۱۰ سکه از مهریه را پرداخت کند، به نسبت مازاد بر آن، امکان حبس وی تحت هیچ شرایطی وجود ندارد.

بر این اساس، اگر به فرض مردی ۵۰۰ سکه باید مهریه بدهد، در صورت مطالبه مهر از جانب همسرش اگر ۱۱۰ سکه را یکجا بپردازد، بابت ۳۹۰ سکه باقیمانده زندانی نمی‌شود و اگر نتواند ۱۱۰ سکه را بدهد باید به زندان برود.

به موجب ماده ۳ قانون جدید نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۵ مهرماه ۱۳۹۳، «اگر استیفای مهریه از طرق مذکور در این قانون ممکن نشود، زوج به تقاضای زوجه تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت زوجه حبس می شود.»

۲۷ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط طلاق به درخواست زوجه باکره

  • بر خلاف عقد نکاح زوجه باکره که مستلزم اجازه پدر و یا جد پدری است در طلاق اینگونه نیست. و از شرایط طلاق به درخواست زوجه باکره قانونا رضایت پدر نیست. اگر چه که عرف و شرایط خانوادگی ممکن است داوری دیگری داشته باشد.
  • مهریه زوجه باکره در هنگام طلاق نصف می شود.
  • اگر باکره ماندن زوجه ، به دلیل عدم شروع زندگی مشترک و عدم تمایل زوج و یا هر دلیل منتسب به زوج باشد یا شرایطی امکان اخذ رای طلاق از دادگاه وجود دارد.
  • طلاق یک طرفه به درخواست زوجه باکره ، با توجه به اینکه زندگی مشترک آغاز نشده است خاصه وقتی که زوجه به حق حبس استناد نماید. کمی دشوار است توجه کنیم حتما در این خصوص با وکیل خانواده  مشاوره نمایید موضوع بسیار تخصصی است . در بعضی پرونده ها مثل طلاق ، در بیشتر موارد لازم است که از راه های دیگری در ابتدا مثل مطالبه نفقه معوقه یا الزام به تهیه مسکن متناسب شان زوجه ، مطالبه مهریه و … اقدام شود
۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پیشنهادشروطی در هنگام ازدواج

قوه قضاییه شروطی را برای زنان در هنگام ازدواج پیشنهاد داده است . کمیسیون حمایت از حقوق زنان و کودکان معاونت توسعه قضایی قوه قضاییه 6 شرط مترقی خواهانه برای ازدواج زنان پیشنهاد داده است.

در قوانین کنونی ایران، محدودیت‌های بسیاری در خصوص حقوق متقابل برای زن و شوهر وجود دارد. بنابراین، این قوانین در بسیاری موارد نمی توانند پاسخگوی نیازها و باورهای بسیاری از افراد و همچنین ساختار و کارکرد تغییر یافته خانواده باشد. لذا تا هنگامی که قوانین مربوط به تنظیم روابط خانوادگی اصلاح نشده و کاستی‌های آن‌ها از میان نرفته است، برای رسیدن به تعادل حقوقی میان زن و شوهر در چارچوب خانواده، باید دنبال راه کارهای دیگری بود. یکی از مهمترین این راه کارها، استفاده از شرط در حین عقد ازدواج است.
هر چند در سندهای کنونی ازدواج، شماری از این شرط‌ها با عنوان شروط ضمن عقد آمده است، لیکن در برخی از موارد کافی به نظر نرسیده و لازم است شروط دیگری به این گونه موارد قید شده در سندهای ازدواج افزوده شود. شرط‌های زیر از جمله شروطی هستند که در سندهای ازدواج قید نشده اند، ولی مورد پذیرش مراجع قضایی و اجرایی است و بنابراین، شوهر و زن می‌توانند آن‌ها را با توافق یکدیگر در سند ازدواج بگنجانند.لازم به ذکر است به دلیل بار قضایی متون حقوقی، هر نوع تغییری در عبارات و کلمات پیشنهادی قوه قضائیه، از سوی دادگاه‌ها ممکن است در زمان اجرای شرط، مشکلاتی را ایجاد کند. شروط پیشنهادی قوه قضاییه به این شرح است:

الف. شرط تحصیل

اگر چه حق تحصیل از حقوق اساسی هر فرد است و نمی تواند از تحصیل افراد جلوگیری کرد، اما برای پرهیز از مشکلات احتمالی در این زمینه، عبارت زیر برای درج در سند ازدواج پیشنهاد می‌شود:
زوج، زوجه را در ادامه  تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می‌سازد.

ب. شرط اشتغال

مطابق قانون، اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثیت شوهر یا زن باشد، مرد می‌تواند همسر خود را از آن شغل منع کند. با توجه به این که امکان تفسیرهای مختلف از این متن قانونی وجود دارد، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می‌شود:
زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می‌کند.

ج.شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور

مطابق قانون گذرنامه، زنان متاهل فقط با اجازه کتبی همسر خود می‌توانند از کشور خارج شوند. با توجه به این که این مساله در عمل مشکلات فراوانی را ایجاد می‌کند، عبارت زیر به منزله شرط در حین عقد ازدواج پیشنهاد می‌شود:
زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می‌دهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.

د. شرط تقسیم

” این شرط‌ها می‌توانند تا حد زیادی آزادی اراده زن و شوهر را در تاسیس نهاد بنیادین خانواده تضمین کنند... “
اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی مشابه چنین شرطی در سندهای ازدواج کنونی وجود دارد. ولی تحقق آن منوط به عدم درخواست زن برای جدایی، یا تخلف نکردن زن از وظایف زناشوئی خود و یا نداشتن رفتار و اخلاق ناشایست بوده و احراز این موارد نیز بر عهده دادگاه است.برای ایجاد شرایط مساوی تر میان زن و شوهر در این خصوص، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می‌شود( یاد آوری این نکته ضروری است که برای رسیدن به توافق در خصوص این شرط، در نظر گرفتن حدود عادلانه برای تکالیف مالی مرد ـ همچون مهریه ـ از سوی زن موثر و منصفانه خواهد بود) :
زوج متعهد می‌شود هنگام جدایی ـ اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن ـ نیمی از دارایی موجود خود را ـ اعم از منقول و غیر منقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است ـ به زن منتقل نماید.

ه. شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق

مطابق قانون، زن تنها در موارد بسیار خاص می‌تواند از همسر خود جدا شود، این در حالی است که مرد هر زمان که بخواهد می‌تواند با پرداخت کلیه حقوق زن، او را طلاق دهد.از آنجا که زن و شوهر حق انتخاب یکدیگر برای شروع و ادامه زندگی را دارند، منصفانه آن است که در صورت لزوم پایان دادن به زندگی مشترک نیز، این حق انتخاب برای هر دو وجود داشته باشد.
شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق می‌تواند موجب ایجاد توازن در حق طلاق باشد. یادآوری این نکته ضروری است که برای حفظ توازن، زن نیز می‌تواند با گرفتن حق طلاق و همچنین تقسیم مساوی اموال، مهریه را تا حدود زیادی کاهش دهد.

و. درج شرط وکالت مطلقه زوجه در طلاق این شرط به صورت زیر مطلوب می‌باشد:

زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می‌دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق ـ اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات‌ـ به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه کند.این اجبار قانونی که زن را مکلف به انجام کارها، تعیین حدود خواسته‌ها و انتظارات و تعیین وظایف خود و شوهرش می‌کند، نمی تواند تعهدی حاصل از یک ارتباط نزدیک و صمیمی باشد. متاسفانه در بسیاری از خانواده‌های کنونی، تعهد عشق، جای خود را به توانایی کنترل رابطه با سوی شوهر و تمکین زن از او داده است و این جبر تعیین شده قانونی، رابطه عاطفی بین آنان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. بنابراین، لازم است برای داشتن یک خانواده برابر که در آن کرامت انسانی و حقوق ذاتی همه اعضای خانواده حفظ شده باشد، طرحی نو در اندازیم. این شرط‌ها می‌توانند تا حد زیادی آزادی اراده زن و شوهر را در تاسیس نهاد بنیادین خانواده تضمین کنند.

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر عاشق کسی هستید ابراز کنید .

هدف از ابراز عشق، انجام دادن کاری برای سعادت کسی است که دوستش دارید. پس اگر عاشق کسی هستید، باید زبان صحبت کردن با او را یاد بگیرید...

ما آدم ها به روش های متفاوت نسبت به همدیگر ابراز عشق یا آن را دریافت می کنیم اما اگر نفهمیم که همسرمان چه چیزی را ابراز عشق می داند، میزان موفقیت مان در زندگی زناشویی مان به تدریج کم فروغ می شود و علتش را هم متوجه نمیشویم اینجاست که باید زبان عشق همسرمان را یاد بگیریم و بفهمیم. همه زوجین، زبان مشترکی برای درک عشق ندارند. ممکن است زبان محبت شما با همسرتان متفاوت باشد و از این مساله غافل باشید. ممکن است زبان محبت شما، هدیه گرفتن و زبان محبت همسرتان صرفا تایید کردن باشد. خیلی از مردان با کارهایی مانند تعمیر میز شکسته آشپزخانه، علاقه خود را به همسرشان نشان می دهند؛ در صورتی که زنان با بیان کلمات، این کار را می کنند. بالاخره زنان و مردان راه های متفاوتی برای بیان احساسات خود دارند. پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساس می کند، احترام بگذارید.

● زبان اول؛ تایید و تشویق
شاید همسر شما از آن دسته افرادی باشد که دوست دارد با تاییدکردنش به او ابراز علاقه کنید. به عنوان نمونه، برای اینکه شب ها کیسه زباله را بیرون از خانه می برد، از او تشکر کنید. اما توجه داشته باشید که این تشکر شما باید به شیوه ای درست باشد: "ممنونم از اینکه کیسه زباله را بردی"؛ نه اینکه: "حالا که داری کیسه زباله رو می بری، تازه بوی بدش بلندشده!" بهتر است که لحن سخن تان طعنه آمیز نباشد. به یاد داشته باشید که تشویق ها، همگی بر ارزشمندی همسرتان صحه می گذارند و رابطه ای نزدیک و صمیمی بین تان خلق می کنند.

با استفاده از کلام تاییدآمیز به طور شفاهی از همسرتان تعریف کنید و از اینکه برای شما کاری انجام داده، قدردانی کنید. صمیمانه به حرف هایش گوش دهید و تمام تلاش تان را برای تحقق آرزوها و اهدافش به کار برید. اگر روی نقاط ضعف همسرتان تکیه کرده اید، حتما مساله را هرچه زودتر حل و فصل کنید. هرگز با تحکم یا تهدید، درخواست یا پیشنهاد خود را منعکس نکنید و بدانید که راه های ارتباط کلامی پرمهر بسیاری وجود دارند. فهرستی از نکاتی را که همسرتان می پسندد، تهیه و بر اساس آن فهرست، از او تعریف کنید.

● زبان دوم؛ اختصاص وقت
آیا تا به حال به این موضوع توجه کرده اید که همسرتان در گله و شکایتی که از شما در زندگی زناشویی اش داشته، مدام در صحبت هایش به این مساله اشاره کرده که: "چرا وقتی برای او نمی گذارید؟!" این یعنی زبان محبت و عشق ورزی به همسرتان، "وقت گذاشتن برای اوست". شاید با خودتان بگویید که شما همیشه با او بوده اید اما وقت گذاشتن به معنای توجه و تمرکز شما به همسرتان است؛ نه به معنای کنار هم بودن. بهتر است زمانی که با همسرتان هستید، او را در کانون توجه خود قرار دهید. حال که زبان محبت همسرتان را فهمیده اید، بهتر است وقتی با او هستید کاملا حواس تان به او باشد و حین صحبت با او تمرکز بیشتری داشته باشید؛ کارهای مورد علاقه همسرتان را انجام دهید و از انجام فعالیت های مشترک، لذت ببرید.

هر روز حداقل ۱۰ دقیقه در مورد مسایلی غیر از کار، خانواده، وظایف و رابطه تان صحبت کنید. برخی افراد فکر می کنند همیشه در حال برقراری ارتباط با همسرشان هستند؛ در حالی که در واقع در حال انجام کارهای روزمره اند. ارتباط برقرار کردن واقعی یعنی اینکه شما در رابطه با موضوعات خصوصی، اهداف و رویاهایتان با همسرتان صحبت کنید. به عنوان نمونه، موضوعاتی مانند اینکه آیا شده برای چیزی حسرت بخوری؟ وقتی بچه بودی، مامان را بیشتر دوست داشتی یا بابا را؟ سال گذشته، بهترین کاری که انجام دادی و حالا به آن افتخار می کنی چه بوده است؟ هرچه سوالات خصوصی تر باشد، درجه صمیمیت شما بالاتر می رود.

● زبان سوم؛ هدیه دادن
شاید شما برای همسرتان وقت می گذارید و مدت زمانی را به او اختصاص می دهید یا اینکه از کارهایی که برای زندگی تان انجام داده است به صورت شفاهی تشکر می کنید اما هنوز نتوانسته اید به همسرتان ابراز عشق کنید. شاید زبان محبت کردن به همسر شما، دادن هدیه باشد.برخی از هدایا گران قیمت هستند و برخی ارزان قیمت، از نظر کسی که زبان اصلی محبت او دریافت هدیه است، قیمت هدیه اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه اعطای آن به عنوان نمادی از عشق برایش اهمیت دارد.

شاید انتخاب هدیه برایتان مشکل باشد اما بدانید که حتی دادن یک شاخه گل نیز می تواند مخزن عشق او را پر کند. علایق و سلیقه همسرتان را بهتر بشناسید و تصمیم بگیرید هر ماه هدیه ای هرچند کوچک به او بدهید. بهترین هدیه برای کسی که زبان محبت او دریافت هدیه است، حضور فیزیکی شما در زمان بحران است.

● زبان چهارم؛ خدمت کردن
هر کدام از شما به نوعی عشق خود را نسبت به همسرتان با انجام کارهایی نشان می دهید؛ به عنوان نمونه با پخت و پز یا چیدن میز، شستن ظرف و... و برعکس این قضیه، با بردن زباله به بیرون، نظافت پنجره ها، شستن ماشین و.... اما اگر می بینید از این مساله انتقاد دارید که همسرتان نتوانسته کاری برای شما انجام دهد، نشان می دهد که زبان اصلی محبت شما، خدمت کردن است. خدمت نباید اجباری باشد بلکه باید آزادانه صورت بگیرد.

خدمت عاشقانه یعنی برآورده ساختن انتظارات همسر. اما فراموش نکنید که به جای امر، درخواست کنید؛ چراکه این ۲ واژه تفاوت معنایی بسیاری دارند. شما با درخواست، به نوعی ابراز عشق می کنید. فهرستی از کارهایی را که همسرتان دوست دارد، مطابق میل او انجام دهید. همان گونه که قبل از ازدواج مدام با خدمت کردن به یکدیگر احساس عشق می کردید در زندگی زناشویی تان نیز از این روش غافل نشوید. اگر زبان محبت به همسر شما خدمت کردن باشد، با این کار خواهید دید که چگونه رابطه تان بهتر و صمیمی تر خواهد شد.

● زبان پنجم؛ لمس کردن
لمس کردن هم یکی از راه های ابراز محبت است. گرفتن دست یکدیگر، در آغوش کشیدن و رابطه زناشویی در زوجین از راه های ابراز علاقه به یکدیگر است. در صورتی که زبان همسر شما لمس کردن باشد، شاید اگر او از چیزی دلگیر یا دلتنگ باشد و گریه کند، در آغوش کشیدن او بهترین نوع عشق ورزیدن به او باشد. از شیوه های مثبت و لذت بخش برای این منظور استفاده کنید. توجه داشته باشید که همسر شما قادر به خواندن ذهن شما نیست پس بهتر است درباره نیازهای عشقی تان صحبت کنید و زبان محبتی را که باعث می شود بیشتر یکدیگر را درک کنید با همسرتان در میان بگذارید

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر

علیرغم اینکه برخی از عوام تصور می کنند که چون والدینشان متمول هستند ، توقع دارند که در زمان حیات قدرالسهم ارثیه خود را از وی دریافت کنند، این تعبیر بسیار غلط است زیرا بحث ارث در حقوق مسئله ای است که بعد از فوت مطرح می شود ودارای آثار حقوقی است، نه در زمان حیات شخص زنده .

 

قانون مدنی در این خصوص چنین بیان می کند : ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می کند.اگر کسی مورث خود را بکشد این قاتل ارث نمی برد مانند این که پسری به طمع این که زودتر به ارثیه برسد پدر متمول خود را عمداً به قتل برساند

در ارثیه اول از همه حق همسر و پدر و مادر و بعد سهم فرزندان تقسیم میشود .

در حقوق ایران اگر کسی بمیرد و هیچ اموالی نداشته باشد و طلبکاران بسیار هم داشته باشد این متوفقای مدیون، دیونش به ورثه منتقل نمی شود به عبارت بهتر شخص بدهکار که هیچ اموالی نداشته باشد فوت کند طلبکاران نمی توانند طلب خود را از ورثه متوفی مطالبه کنند .سهم ارث زن از اموال همسرش ماده 913 قانون مدنی می گوید: «هر یک از زوجین که زنده باشند فرض خود را می برد و این فرض عبارت است نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد و از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه، در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد، مابقی ترکه بر طبق مقررات بین سایر وراث تقسیم می شود.پس می توان گفت که اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزندی چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی از زن قبلی نداشته باشد و همین طور نوه (اولاد اولاد) نیز نداشته باشد، زن از اموال مرد یک چهارم ارث می برد ولی اگر این شرط محقق نشود و مرد در هنگام مرگ فرزندی داشته باشد، زن یک هشتم از اموال مرد ارث می برد.

 

مثال 1:

آقایی یک زن و دو بچه پسر دارد و 80 میلیون پول چقدر به کی میرسه

یک هشتم به زن یعنی ده میلیون

به پسر ها هم هرکدام سی و پنج میلیون

مثال 2:

یک آقایی دو زن و دو بچه پسر دارد و 80 میلیون پول چقدر به کی میرسه

یک هشتم به زن ها یعنی زن اول پنج میلیون زن دوم پنج میلیون

به پسر ها هم هرکدام سی و پنج میلیون

 

مثال 3:

آقایی یک زن دارد و بچه ای ندارند و 80 میلیون پول چقدر به خانم میرسه

یک چهارم به زن یعنی بیست میلیون

 

 فوت خانمها

 

مثال 1:

 خانمی فوت میکنه ولی شوهرش و دو تا پسرش زنده اند و هشتاد میلیون تومن پول داره چقدر به کی میرسه

شوهر یک چهارم میبره یعنی بیست میلیون

بچه هاش هر کدوم سی میلیون

 

مثال : 

خانمی فوت میکنه ولی شوهرش زنده است و فرزندی هم ندارند هشتاد میلیون تومن پول داره چقدر به شوهرش میرسه

شوهر یک دوم میبره یعنی چهل میلیون

 

در ازدواج موقت زن ارث نمیبرد.

 

اگر شوهر، زن خود را به صورت رجعی (طلاقی که به طور معمول انجام می یابد) مطلقه کرده و در زمان عده فوت کند، زن از اموال شوهر ارث می برد

 

اگر شوهر در حال این که به مرضی مبتلا است زن را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به علت همان مریضی بمیرد، زن از او ارث می برد

 

کسی نمیتواند فرزند خودش را از ارث محروم کند مگر اینکه قبل از فوتش تمام اموالش را تقسیم و به نامشان زده باشد.

 

 

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ازدواج سفید چیست ؟

ازدواج سفید نوعی همخانه شدن زن و مرد است بدون اینکه با همدیگر ازدواج رسمی کرده باشند. در ازدواج سفید صیغه عقد جاری نمی شود و شرعا جایز نیست.

منظور از ازدواج سفید زندگی مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمی است. یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه بینشان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف می‌روند.هم‌خانگی بدون ازدواج یا ازدواج سفید (Cohabitation) پدیده‌ای است که دختر و پسر به عنوان هم‌خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند، بی آنکه میان آن‌ها پیوند رسمی ازدواج و رابطه زن و شوهری باشد. این روزها هشدارهایی در خصوص رواج مخفیانه ازدواج سفید در کشورمان می شنویم. اتفاقی که نه از نظر سنت و نه از نظر شرع برای خانواده های اصیل ایرانی پذیرفتنی نیست.

در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد.


علل گرایش به ازدواج سفید

دلیل اصلی ظهور پدیده ازدواج سفید نبود مسئولیت‌پذیری حداقل در یک طرف از رابطه است و در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی‌گیرند. چنین عاملی می‌تواند در تداوم زندگی مشترک تاثیر بسیار زیادی داشته باشد این در حالی است که اکنون فضای ازدواج مناسب نیست و افراد به علت مشکلاتی مانند مسائل اقتصادی تمایل به ازدواج و رفتن زیر یک سقف را ندارند.

 
پیامدهای حقوقی ازدواج سفید

    ازدواج سفید در حقوق ایران زنا به حساب می آید و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست. در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.
    در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

اثرات اجتماعی ازدواج سفید

    چنین افرادی برداشت درستی از خانواده و کارکردهای آن ندارند، خیلی دیر به بلوغ فکری لازم برای تعهد و مسئولیت پذیری ازدواج می رسند و از آن می گریزند زیرا یک الگوی موفق در مورد ازدواج و خانواده تجربه نکرده اند.
    تحقیقات نشان داده است زنان در چنین رابطه هایی بیش از انواع دیگر ازدواج دچار خشونت خانگی می شوند و چنین روابطی زودتر از ازدواج های رسمی و شرعی از هم می پاشد. در ازدواج سفید آنچه بسیار به چشم می آید احساس عدم امنیت روانی برای هر دو طرف و خصوصاً برای دختران و زنان است و از آنجا که ساختار خلقت و شخصیت زنان بسیار هیجانی، لطیف و بر اساس ظرائف و پیچیدگی های خاص آن ها طراحی شده اینگونه روابط تأثیر مخرب و فاجعه آمیزی بر ذهن و روان آن ها بر جای می گذارد. از سوی دیگر در چنین ارتباطاتی برای فرزندان و بارداری های احتمالی هیچ پیش بینی ای انجام نگرفته و همین امر خود میزان فرزندان و کودکان نامشروع، بدون شناسنامه، و آمار سقط جنین غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن می افزاید.

عوامل گسترش ازدواج سفید

عواملی همچون تهاجم فرهنگی، کمرنگ شدن باورهای مذهبی و اخلاقی، ضعیف شدن پیوندهای خانوادگی، سنت های غلط ازدواج، هزینه های کمرشکن اقتصادی، تنوع طلبی جوانان، قوانین و شرایط دشوار و زائد عقد و طلاق باعث شده برخی از جوانان به این سمت گرایش پیدا کنند.

 
مجازات ازدواج سفید

در ازدواج سفید، چه ادعای نکاح اعم از دائم یا موقت وجود داشته باشد چه بدون هرگونه علقه زوجیت، طرفین این پدیده مجرمانه به زندگی باهم بپردازند عمل، حادثه غیرقانونی و جرم بوده و برای هر مصداق از آن مجازات خاصی تعیین شده است. چه نکاح بدون ثبت باشد، چه رابطه نامشروع اعم از زنا یا مادون آن.

قانون مجازات اسلامی نیز، با استناد به شرع مبین اسلام، هرگونه رابطه غیرشرعی فی مابین زن و مرد، اعم از زنا و مادون زنا را ممنوع و برای آن مجازات تعیین کرده است. این مجازات‌هادر کشورهای غربی موضوعیتی نداشته و این پدیده نیز جرم نیست؛ اما در ایران نه تنها این پدیده، پدیده‌ای مجرمانه است، بلکه برای آن مجازات از انواع حد و تعزیر در نظر گرفته شده است لذا دختران و پسران ایرانی الگو برداری کاملا غلطی از این سبک زندگی غربی داشته و دارند.

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

استرداد جهیزیه و شرایط آن

موضوع جهیزیه در خانواده‌های ایرانی، موضوع عجیبی است! از یک ‌سو در قانون هیچ اشاره‌ای به آن نشده است و حتی طبق قانون ایران، مرد به ‌عنوان رئیس خانواده وظیفه تهیه منزل و وسایل زندگی در حد و شأن همسر را به عهده دارد.

 ولی از سمت دیگر بر اساس عرف فرهنگی و اجتماعی در کشور ما، خانواده زوجه عمدتا بخشی (یا حتی تمام) وسایل ضروری (و بعضاً غیرضروری) برای زندگی مشترک دخترشان را فراهم می‌کنند.
نکته قابل‌توجه در این است که مالکیت وسایلی که زن به خانه شوهر می‌آورد در اختیار زن است و مرد تنها به‌عنوان یک امین، می‌تواند از این وسایل استفاده کند. وقتی می‌گوییم که مالکیت جهیزیه برای زن است، بدین معناست که زوجه در هرزمانی می‌تواند آن را مطالبه کرده و هر اقدام مالکانه‌ای را نسبت به اموال خویش انجام دهد، مثلا آن‌ها را به فروش رساند، هدیه دهد، تخریب یا مفقود نماید و یا استرداد جهیزیه را بخواهد.
البته در شرایط عادی، تقریبا هیچ زنی به فکر استرداد جهیزیه خودش نخواهد بود و زن و شوهر به‌صورت دو شریک واقعی کنار هم زندگی می‌کنند، اما داستان زمانی جنجالی خواهد شد که موضوع طلاق (آن‌هم از نوع لج و لجبازی) مطرح بشود، که لازم است طرفین با حقوق خود آشنا باشند.
درواقع اگر زنی ادعا کند که وسایل خانه متعلق به اوست، باید بتواند با شهادت شهود و لیست سیاهه جهیزیه که به امضای مرد هم رسیده باشد، برای پس گرفتن آن‌ها اقدام نماید. اما برخی از خانواده‌ها در ابتدای ازدواج، اقدام به تهیه این لیست سیاهه نمی‌کنند (شاید از ابعاد حقوقی ماجرا بی‌اطلاع هستند و یا رودربایستی‌های ابتدای ازدواج این امر را دشوار می‌کند).
درصورتی‌که لیست اموال موجود نباشد، زوجه که خواهان دعوی استرداد جهیزیه می‌باشد، لازم است دلایلی مبنی بر این‌که چه وسایلی را به منزل زوج برده است، به دادگاه ارائه نماید. ازجمله این دلایل فاکتورهایی است که در هنگام خرید وسایل صادر شده است. اگر این مورد نیز در دسترس نباشد حل مشکل تا حدودی پیچیده می‌شود. آخرین راه‌حل شهادت شهود است که مسلماً شهود از جزئیات وسایل اطلاع دقیق ندارند.
بنابراین دلایل و مدارکی که زوجه به دادگاه ارائه می‌نماید عبارت است از لیست اموالی که توسط شوهر قبول شده و امضا شده است و یا فاکتورهایی که ایشان برای خرید جهیزیه دریافت نموده‌اند و یا استشهادی که توسط افرادی که جهیزیه و انتقال آن را به منزل شوهر مشاهده نموده و حاضرند در دادگاه ادای شهادت نمایند.
نکته دیگر اینکه همان‌طور که گفته شد مرد نسبت به اموال مذکور نقش امین را دارد و اموال در دست او امانت هستند؛ بنابراین درصورتی‌که مرد هر یک از وسایل جهیزیه را فروخته باشد و یا هرگونه تصرفی در آن کرده باشد، ملزم به جبران خسارت وارده به همسر خود است؛ اما اگر از بین رفتن جهیزیه غیرعمدی باشد، دردسری متوجه مرد نیست. به‌عنوان‌مثال ممکن است کل وسایل برقی زن در اثر نوسان برق بسوزد. در چنین حالتی مرد موظف است برای ادامه زندگی وسایلی متناسب با شأن زن تهیه کرده و در خانه او قرار دهد. اما زن دیگر نمی‌تواند در این موارد درخواست استرداد جهیزیه خود را نماید. چراکه جهیزیه وی بدون اینکه مرد تقصیری داشته باشد از بین رفته است.

زن می‌تواند هر زمان چه در هنگام زندگی مشترک چه در حین طلاق و چه بعد از طلاق جهیزیه‌ای را که به منزل شوهر آورده است مطالبه نماید. برای این کار باید دادخواستی به دادگاه ارائه نماید. برای تعیین دادگاه صالح نیز باید گفت اگر جهیزیه مذکور زیر ۲۰ میلیون تومان باشد دادخواست باید به شورای حل اختلاف ارائه گردد. در غیر این صورت دادخواست در صلاحیت دادگاه خانواده می‌باشد. هرچند معمولا چون منظور از دادخواست بازپس‌گرفتن اموال است، در صورت بیشتر بودن مبلغ جهیزیه از نصاب مذکور نیز غالبا بانوان و وکلای آن‌ها مبلغ را کمتر از ۲۰ میلیون تقویم می‌کنند تا در شورای حل اختلاف مورد رسیدگی قرار گیرد. چراکه رسیدگی در شورا دارای هزینه کمتر و همچنین مدت زمان کمتری است.


نکته های که در این موارد وجود دارد، حق مرد برای دفاع از خود در شورا یا دادگاه می‌باشد. مرد باید در این موارد به دادگاه مراجعه کند و درصورتی‌که قسمتی از جهیزیه قبلا از بین رفته است یا توسط زن فروخته شده است یا به هر دلیلی بدون دخالت مرد از بین رفته، لیست این موارد را به دادگاه ارائه نماید. در غیر این صورت محکوم‌به پرداخت کل جهیزیه می‌شود.
همچنین بانوان می‌توانند به‌ محض ارائه دادخواست استرداد جهیزیه درخواست تأمین خواسته را بنمایند تا مرد نتواند اموال مذکور را جابه‌جا نموده یا به فروش برساند. بنابراین اگر آقایان با موردی مواجه شدند که زن جهیزیه خود را از آن‌ها دریافت نمود اما جهت حضور در دادگاه هیچ اخطاری به آن‌ها نشد احتمالا مورد از موارد دستور موقت بوده است. در این موارد حتما باید به دادگاه مراجعه کرده و از زمان دادگاه مطلع شوند تا بتوانند در موعد مذکور از خود دفاع نمایند و مجبور نشوند که هزینه وسایلی را بپردازند که از بین رفته است.
در مقابل درصورتی‌که قسمتی از وسایل توسط مرد از خانه خارج شود زن می‌تواند از دادگاه بخواهد که مرد را مجبور به بازپس‌دادن آن‌ها یا پرداخت قیمت آن‌ها نماید. در این صورت دادگاه کارشناسی تعیین می‌نماید که قیمت وسایل را مشخص کند و قیمت این وسایل از مرد دریافت می‌شود.
در مجموع باید عنوان کرد که دعوای استرداد جهیزیه یکی از دعاوی است که در صورت اقدام به‌موقع زن در این خصوص و دریافت دستور موقت می‌تواند به‌ سرعت و با هزینه کم به نتیجه برسد اما باید عنوان داشت که طول رسیدگی می‌تواند در برخی از موارد تا چند ماه نیز به طول انجامد، چون این دعوا نیز مانند سایر دعاوی قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه می‌باشد.

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طلاق خاموش چیست ؟

بالاترین دلیل ازدواج انگیزه است بدین معنا که اگر زن و مرد تمایلات خود را در نظر نگیرند و تن به ازدواج دهند سرانجام جز سردی و بی‌ تفاوتی نخواهند دید.


ازدواج ‌هایی که انگیزه آنان سالم نیست عبارتند از:

1- گریز از تنهایی بدین معنی که زن یا مرد فقط برای رفع تنهایی تن به ازدواج می‌ دهند.
2- حرف مردم ، دیگران از آنان می‌ پرسند چرا ازدواج نمی‌ کنید.
3- ازدواج ‌هایی که برای مادیات و نیاز مالی صورت می‌ گیرد.
4- ازدواج‌ هایی که برای چشم و هم‌ چشمی‌ با فامیل و دوستان صورت گرفته است.
5- ازدواج‌ هایی که برای به جای ماندن نسل صورت می ‌گیرد.
6- ازدواج‌ های تحمیلی که زیر نفوذ پدر و مادر صورت می‌ گیرد و در آن خواستن نقشی ندارد.ازدواجی موفق است که زن و مرد ویژگی‌ های همسر خود را بدانند و بپذیرند و در آخر این که با شناخت و آگاهی ازدواج کنند.

تعریف  طلاق عاطفی ؟

در ادبیات، لغت طلاق به معنای بیزاری یعنی حس منفک شدن کامل یا حسی که به قطع یک ارتباط و پیوند اشاره دارد اما در مورد طلاق عاطفی باید گفت: زمانی آغاز می‌شود که یک رابطه گرم منفک شود و طرح زندگی زوج به جای «ما»، «من» شود. طلاق خاموش همان جدایی زن و مرد است با این تفاوت که آنان در یک خانه زندگی می‌ کنند و از یک غذا می‌ خورند ولی هیچ گونه تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند .

علل عمده شکل‌گیری این نوع طلاق چیست؟

بخشی از این علل را می‌توان در قبل از ازدواج دانست، که به سطح انتظارات فرد از ازدواج بازمی‌گردد. مسلما هرکسی برای خود تعریفی از زن و مرد ایده‌آل خود دارد چه درست و چه غلط. حال اگر آن انتظارات و باورها درست شکل نگرفته باشد و از زندگی واقعی دور باشد، مساله‌ساز می‌شود، مورد دیگر به شناخت اجتماعی درستی از اینکه همسر مناسب باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد، بازمی‌گردد اما برخی اصلا به این موضوع اهمیت نمی‌دهند مثلا برای آنکه از خانواده‌اش فرار کند تن به ازدواج می‌دهد در این‌صورت انتخاب ما با خواسته‌هایمان نامتناسب می‌شود مورد دیگر این است که ما پروسه شناخت را صحیح طی نکرده‌ایم. ما یک گزینه را انتخاب کرده‌ایم اما به‌دنبال شناختش نبودیم خیلی از دختر و پسرها در طی این مراحل در رودربایستی قرار می‌گیرند یا دچار حس ترحم می‌شوند اما در نهایت تبعات‌شان را در زندگی می‌بینند. بخشی دیگر از علل وقوع طلاق عاطفی به تجربه‌های مشترک زوج‌ها نسبت به هم بازمی‌گردد. ما با سازه‌های ذهنی‌ای که از زندگی مشترک و همسرمان ساخته‌ایم به زیر یک سقف می‌رویم حال ممکن است این سازه‌ها برآورد نشود و با کوچک‌ترین التهابی از هم پاشیده شود و سازه «من» به سازه «ما» تبدیل نگردد.
بخش دیگری از شکل‌گیری این نوع طلاق به ساخت و محیط و بافت اجتماعی جامعه بازمی‌گردد. وقتی که مردی دو شیفت کار می‌کند چطور می‌تواند یک بستر ایمن را برای همسرش فراهم کند. وقتی گفته می‌شود که از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر می‌شود اینها اتفاقات مهمی است که بر اثر سیاست‌گذاری‌های اشتباه در محیط رخ می‌دهد. از دیگر عوامل سست شدن پایه‌های زندگی، شکل‌گیری نوع دیگری از زندگی مشترک از نوع غیرقانونی و غیرقابل تعریف در جامعه است، هنگامی‌که تعداد دختر و پسر در یک جامعه برابر باشد این یک زنگ خطر است که چند همسری از هر نوعی دیده می‌شود.

یکی از پیچیده ‌ترین سؤال‌ هایی که در باره طلاق خاموش مطرح می ‌شود این است که چرا بسیاری از افراد در آغاز زندگی تفاهم کامل دارند اما پس از چند سال در لاک خود می ‌روند و دیگر کاری به یکدیگر ندارند و یا چه عواملی باعث می ‌شود که کانون یک خانواده به سوی تنهایی و بی‌تفاوتی سوق داده شود و اثرات منفی این‌ گونه رفتار ها بر فرزندان چیست؟

 کارشناسان و جامعه ‌شناسان معتقدند  اولین جدا یی ها از خود زن و شوهر شروع می ‌شود و می‌ توان گفت وقتی شما عاشقید همیشه به طرف مقابل انرژی می‌ دهد و او را سرشار از احساس خوب بودن می‌ کنید در نتیجه او هم مستعد انرژی دادن می ‌شود طرفین آماده بخشش تسلیم گذشت و فداکاری می ‌شوند ولی اگر پس از مدتی یکی در لاک خودخواهی و خودشیفتگی برود و مداوم از دیگری انرژی بگیرد طرف مقابل که پس از مدتی از انرژی تهی می ‌شود دیگر تن به فداکار نمی ‌دهد.

غیر از این وقتی زن و شوهر از هم رنجش پیدا می‌ کنند و درصدد رفع آن بر نمی‌ آیند باید انتظار داشته باشند که به زودی رابطه ناخوشایندی پیدا کنند. رفع نشدن اختلافات کوچک زن و شوهر را علت طلاق عاطفی می‌داند و می‌گوید: زوجین در ابتدای زندگی مشترک خود اختلافات به ظاهر کوچک دارند. به عنوان نمونه از نظر فرهنگی، طرز تفکر و نگرش به زندگی با یکدیگر تفاوت‌هایی دارد. اگر این اختلافات رفع نشود و روی هم انباشته شود به مرور ذهن زن و شوهر را به خود مشغول می‌کند و آنان اندک اندک از یکدیگر فاصله می‌گیرند به گونه‌ای که پس از مدتی محبت و صمیمیت روزهای اولیه ازدواج بین آنها کمرنگ می‌شود و اگر تلاش نکنند با گفت و گو و تعامل مشکلات خود را حل کنند و به دیدگاه واحدی برسند، این فاصله بیشتر می‌شود و به طلاق عاطفی می‌انجامد.

استارت طلاق عاطفی از سال اول ازدواج زده می شود.


سال اول زندگی مشترک، خطرناک‌ترین سال است. زوجی که از سال اول عبور کند یعنی گردنه‌های خطر را پشت سر گذاشته است در سال اول چند عامل بسیار مهم است: 1-نقش خانواده‌ها پر رنگ است. 2-هویت خانوادگی و جمعی جدید شکل نگرفته است. 3-عدم استقلال مالی 4-وجود باورهای غلط 5- ساده‌پنداری طلاق: «فوقش طلاق می‌گیرم یا طلاق می‌دهم»، جمله‌ای است که متاسفانه در سال اول زندگی زیاد شنیده می‌شود. 6-جست‌وجوی دیگری: مرور خاطرات گذشته. این عوامل دست به دست هم می‌دهد که سال اول را سال پرالتهابی برای زوج‌ها کند و اگر بخواهیم بدانیم استارت طلاق عاطفی در کجا زده می‌شود، باید در سال اول جست‌وجو کرد.

دلایل اصلی زندگی زوج‌ها در کنار یکدیگر بعد از وقوع طلاق عاطفی چیست؟
آسیب ‌شناسان اجتماعی، 4 عامل عمده را علت‌ های اتفاق نیفتادن جدایی در این خانواده‌ ها می ‌دانند:
1- طلاق در جوامع سنتی مذموم است بنابراین اکثر خانواده‌ ها تلاش می‌ کنند این اتفاق نیفتدد برخی تابع قوانین و سنت‌های خانوادگی‌شان هستند که مثلا عروس با لباس سفید می‌رود و با کفن برمی‌گردد

2- زن و مرد نیاز به پشتوانه عاطفی دارند به خصوص زنان از این نظر تمایل بیشتری دارند که حامی و پشتیبان عاطفی داشته باشند و چون زن برخلاف مرد انتخاب شونده است درون خود این ترس را دارد که مبادا پس از طلاق تنها بماند.
3- سومین عامل که متأسفانه به ضرر زنان تمام می ‌شود این است که زنان پس از جدایی از سوی جامعه و برخی افراد مورد بی‌ حرمتی قرار می گیرند

4- اهمیت دادن به حرف‌ ها و سخنان اطرافیان است زن و مرد هر چه شناخت شان نسبت به هم بیشتر باشد به نسخه ‌هایی که دیگران می‌ پیچند، کمتر اهمیت می ‌دهند. غیر از این هستند خانواده‌ هایی که از مهم ترین عوامل جدا نشدن شان وجود فرزندان است چنین والدینی از اثرات منفی این شیوه زندگی بر فرزندان شان غافلند زیرا تغییر رفتار فرزندان در شکل‌ های متفاوتی بروز پیدا می‌ کند از اولین نشانه ‌های منفی در فرزندان طلاق خاموش، بی‌ نشاطی، افسردگی و بی‌ حرکتی است افت تحصیلی و بی ‌علاقگی به درس خواندن نیز از عوامل سکوت طولانی میان پدر و مادر است.

5-برخی امید دارند که این اوضاع را می‌توانند به سمت بهبود شدن روابط تغییر دهن

چه توصیه و راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع طلاق عاطفی ارایه می‌دهید؟

زوج‌ها باید دست از تلاش برای تغییر دادن یکدیگر بردارند، انسان‌ها را نمی‌شود تغییر داد بلکه باید اولویت‌های خودمان را تغییر دهیم. زوج‌ها در دعوا نباید دنبال مقصر بگردند اینجا نه کسی قاضی است نه وکیل بلکه باید به دنبال آن باشند که هرکسی چقدر در حل مساله سهم دارد. انعطاف‌پذیر و واقع‌گرا باشند و در نهایت اعتقادم بر این است که از طبیعت درس بگیرند شما کدام موجودی  را دیده‌اید و می‌شناسید که وقتی مورد تهدید قرار گرفت همان لحظه از خود عکس‌العمل نشان دهد. به جای آنکه حس‌هایمان را تعطیل کنیم، بهتر آن است که به دنبال فعال ‌سازی حواس‌مان باشیم.

زوج درمانی، راهکاری برای کاهش طلاق

یکی از راهکارهایی که تاثیر زیادی می تواند در شفاف سازی، سوء تفاهم زدایی و باز کردن گره زوجین داشته باشد، زوج درمانی است. زوج درمانی رویکردی است که در آن جلسات درمانی مشترک میان زن و شوهر برای تغییر دادن روابط آنان در جهت مطلوب برگزار می شود.

در زوج درمانی آنچه مورد قبول است آن است که مسئله زوج ها مشکل فردی نیست، بلکه مشکل میان فردی است. در زوج درمانی فنون مختلفی استفاده می شود که از جمله آن ها می توان فن انعکاس و روز همراهی را نام برد.

منظور از فن انعکاس آن است که درمانگر از شوهر می خواهد نظرش را در مورد اختلاف خود با همسرش بیان کند و از زن می خواهد تا به سخنان شوهرش به دقت گوش دهد، سپس از وی می خواهد صحبت های شوهرش را تکرار کند.سپس از مرد می پرسد آنچه که زنش گفته همان بوده که او گفته است؟ و اگر نبوده آن ها را تکرار کند. همین کار برای زن هم اتفاق می افتد.

این کار آنقدر ادامه می یابد تا سوء تفاهم بین زوجین برطرف شود و آن ها روش ارتباط صحیح را بیاموزند. در تکنیک روز همراهی، روش کار به اینگونه است که زن قول می دهد در یک روز معین کارهای خوبی و دلخواه همسرش را برای شوهرش انجام دهد بدون آنکه انتظاری از وی داشته باشد و شوهر نیز در یک روز دیگر همین کار را برای زنش انجام می دهد.

با کمک این تکنیک، کم کم سوء تفاهم های زوجین حل می شود و جای خود را به مهر و محبت خواهد داد.

متاسفانه بسیاری از طلاق هایی که در حال حاضر اتفاق می افتد بدون هیچ تلاشی برای بهبود رابطه صورت می گیرد در حالی که تصمیم به طلاق دلایل محکم و قابل توجیه تری را می طلبد. این مسئله زمانی برجسته می شود که فرد پس از طلاق وقتی به رفتارها و اعمال خود و همسرش فکر می کند به نوعی با احساس پشیمانی و گناه روبرو می شود.

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نحله و اجرت المثل ایام زوجیت چیست ؟

یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست.

از جمله مباحث مرتبط با حقوق خانواده و دعاوی مالی زوجین، موضوع پرداخت اجرت‌المثل و نحله است. نحله در لغت به معنای بخشش بوده و در اصطلاح حقوقی، مبلغی است که دادگاه میزان آن را با در نظر گرفتن شرایطی، تعیین می‌کند تا زوج به زوجه بپردازد.
همچنین اجرت‌المثل به معنای پرداختن اجرت کارهایی است که زن در خانه شوهر انجام داده است در حالی که این امور از وظایف شرعی او نبوده و برای این کار قصد تبرع (مجانی بودن) نیز نداشته باشد.


نحله چیست؟

در مورد مستند قانونی نحله باید گفت طبق ماده 58 قانون حمایت خانواده و بند «ب» تبصره شش ماده ‌واحده اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب سال 1371 مجمع تشخیص مصلحت نظام، «با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را‌ از باب بخشش (‌نحله) برای زوجه تعیین می‌کند.»
با استنباط از قانون و رویه‌قضایی، شرایط دریافت نحله این‌گونه است که لازم است تقاضای طلاق از سوی مرد بوده و نباید به دلیل تخلفات زن از وظایف زناشویی یا سوءِرفتار او باشد. همچنین در طول زندگی مشترک و تا قبل از اقدام به دادخواست طلاق از جانب زوج، امکان مطالبه نحله وجود ندارد.
همانطور که از بند ب تبصره شش ماده ‌واحده استنباط می‌شود، نحله فرع بر اجرت‌المثل است و در صورتی پرداخت و مورد حکم واقع می‌شود که اجرت‌المثل اثبات نشود.
به عنوان مثال، خانمی نتواند اثبات کند کارهای منزل به درخواست شوهر بوده یا نتواند اثبات کند که تبرعی (مجانی) نبوده است؛ در این صورت دادگاه خود مبلغی را به عنوان نحله تعیین می‌کند؛ اگرچه ماهیت حقوقی نحله بخشش است و این بخشش باید با رضایت شوهر باشد.

مبلغ نحله را قاضی معین می‌کند

یکی از نکاتی که در این زمینه باید مورد توجه قرار داد، این است که نحله با اجرت‌المثل قابل جمع نیست؛ به این معنا که اگر شرایط تعلق اجرت‌المثل، زمان زوجیت نباشد، زن دارای شرایط اخذ نحله می‌شود. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که در تعیین نحله بر خلاف اجرت‌المثل، نیازی به کارشناسی نیست و مبلغ را قاضی دادگاه تعیین می‌کند.

 

اجرت‌المثل

اجرت‌المثل به معنای پرداختن اجرت کارهایی است که زن در خانه شوهر انجام داده در حالی که این امور از وظایف شرعی او نبوده و برای این کار قصد تبرع (مجانی بودن) نیز نداشته باشد. در این موارد، شوهر موظف به پرداخت اجرت‌المثل این کارها است. این اجرت به حکم قانون و متناسب با کارهایی است که زن در خانه انجام داده و پرداخت آن ارتباطی با دارایی شوهر ندارد و در هر صورت باید پرداخت شود.
طبق تبصره ماده ‌واحده اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب سال 1371 مجمع تشخیص مصلحت نظام، «چنانچه طلاق به درخواست زوجه نبوده و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد دادگاه به ترتیب زیر عمل می‌کند:
چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه این وضع اثبات شود، دادگاه اجرت‌المثل کارهای انجام‌گرفته را با جلب نظر کارشناس، محاسبه و زوج را ملزم به پرداخت اجرت می‌کند.
در غیر این صورت، یعنی در صورتی که زن نتواند اجرت‌المثل کارهای خود را به‌دست آورد (مثلاً نتواند اثبات کند که کاری انجام داده یا نتواند اثبات کند که کارهای انجام‌شده تبرعی نبوده) با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین می‌کند بنابراین اجرت‌المثل ماهیت قانونی دارد.

برای پرداخت اجرت‌المثل، شرایطی لازم است؛ از جمله اینکه طلاق به درخواست زوجه نباشد؛ طلاق به دلیل تخلف زن از وظایف زناشویی و سوء اخلاق او نباشد و انجام کارهای منزل شرعاً به عهده زوجه نبوده باشد مثل شستن ظروف و لباس‌ها و پخت و پز.
همچنین انجام کارها به دستور زوج با درخواست او باشد و زن برای انجام کارها قصد تبرع نداشته باشد؛ یعنی به خاطر رضای خدا کاری انجام نداده باشد. اگرچه واقعیت این است که زنان غالباً امور خانه را به قصد تبرع انجام می‌دهند و اگر این امر بر دادگاه ثابت شود، زن مستحق اجرت‌المثل نخواهد بود.
دادگاه زمانی اجرت‌المثل را مورد حکم قرار می‌دهد که توافق دیگری در خصوص امور مالی میان زن و شوهر نباشد چرا که اگر توافقی باشد باید طبق آن عمل شود.بنابراین اجرت‌المثل با شرط انتقال نصف دارایی قابل جمع نیست زیرا شرط انتقال نصف دارایی، توافقی بوده و بر حکم قانون مبنی بر پرداخت اجر‌ت‌المثل، مقدم است و در این مورد فقط به انتقال تا نصف دارایی حکم می‌شود.

تقدم شروط توافقی بر اجرت‌المثل و نحله

طبق تبصره شش ماده‌واحده مقررات مربوط به طلاق، در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حق‌الزحمه کارها، دادگاه ابتدا از طریق تراضی نسبت به خواسته طرفین اقدام می‌کند و در صورت عدم امکان توافق، چنانچه شرطی ضمن عقد ازدواج یا عقد خارج لازم در خصوص امور مالی شده باشد، آن را مورد حکم قرار می‌دهد. در غیر این صورت وارد موضوع اجرت‌المثل و نحله می‌شود.
بنابراین توافق زوجین، مقدم بر امور قضایی و اجرت‌المثل و نحله بوده و جمع میان شرط انتقال نصف دارایی و اجرت‌المثل و نحله، خلاف قانون است.
در مورد اثبات این مطلب که زوجه کارهایی انجام داده و این کارها به درخواست زوج بوده است؛ زن مدعی است و باید اثبات کند. این در حالی است که در مورد اینکه انجام کارها با قصد تبرع بوده و نه با قصد اجرت، مرد مدعی است و باید اثبات کند که زوجه به قصد تبرع و به صورت مجانی کار کرده است.

۰۸ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر