اگر اثبات شود که توسط مرد از بین رفته بله باید جبران خسارت شود.
اگر اثبات شود که توسط مرد از بین رفته بله باید جبران خسارت شود.
اختلاف در مالکیت زمانی به وجود می آید که سیاهه ای وجود ندارد زیرا با وجود سیاهه مرد به در اختیار قرار داشتن مالکیت اموال نزد زن اقرار می نماید. اما زمانی که مشخص نیست کدام اموال جز جهیزیه می باشد و کدام اموال در طول زندگی مشترک تحصیل شده است، دادگاه سندی برای اثبات مالکیت زن ندارد و بر اساس علم خود و عرف محل حکم میدهد. اگر مرد مدعی باشد که اموال جز جهیزیه نیست باید ثابت کند. اما اگر علم قاضی و اوضاع و احوال و عرف محل نیز کمکی به این موضوع نکند چاره ای نیست که دست به دامان اماره تصرف شویم. طبق این قاعده، تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است. تصرف اختصاصی طرفین به عنوان مالکیت آن قلمداد می کنیم.
زن برای اثبات مالک بودن خود در دادگاه خانواده باید دلیل داشته باشد. سیاهه یا لیست یا فاکتور جهیزیه، ورقه ای ساده می باشد که ریز اموالی که زن تحت عنوان جهیزیه آورده است، حتی مارک و تعداد اموال در آن درج شده است. این برگه به خودی خود اهمیتی ندارد و صرفا امضا مرد به ان اعتبار می بخشد. زیرا منظور از سند، برگه ای می باشد که امضا دارد و در مراجع به عنوان دلیل اثباتی شناخته میگردد. برای محکم کاری و داشتن شاهد نیز افراد خانواده همسر نیز معمولا آن را امضا می نمایند. استرداد جهیزیه بدون سیاهه ممکن است اما دشواری های آن بیشتر است.
زن این حق را دارد که در هر زمان که صلاح دانست، دادخواست استرداد جهیزیه را ارائه دهد. در صورت بروز چنین مسأله ای، مرد باید طبق قانون مدنی مسکن و وسایل مناسب زندگی را تهیه نموده و سپس نسبت به تنظیم دادخواست الزام به تمکین اقدام نماید. استرداد جهیزیه توسط زوج، که می تواند شامل فروش جهیزیه، انتقال آن به محلی دیگر و … شود، خلاف قانون است و در این حالت زوج مرتکب خیانت در امانت شده است.
اگر شخص ثالثی نسبت به مالی که توسط دادگاه توقیف شده باشد، مدعی حقی مثل حق مالکیت آن مال باشد، می بایست دادخواستی را تحت عنوان اعتراض ثالث اجرایی به طرفیت خواهان و خوانده دعوایی که به موجب آن، مال توقیف شده است مطرح نماید. یعنی خواهان دعوا، شخص ثالث است و خواندگان دعوا هر دو طرف پرونده می باشند.
دادگاه صالح جهت رسیدگی به این دعوا، دادگاه صادرکننده رای بدوی است یعنی دادگاهی که اجرای حکم در معیت آن انجام می شود حتی اگر نسبت به آن دعوا تجدید نظر خواهی هم شده باشد، باز باید به دادگاه بدوی دادخواست اعتراض ثالث اجرایی را ارائه داد.
طبق ماده ۴۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی، اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است:
.اعتراض اصلی عبارت است از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد.
. اعتراضات طاری یا غیر اصلی عبارت است از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات ادعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.
یکی از روش های اعتراض به حکمی که دادگاه صادر کرده است، اعتراض شخص ثالث می باشد . مطابق قانون آیین دادرسی مدنی، در صورتی که در دعوای میان دو شخص حکم یا قرار صادر شود که حقوق شخص ثالثی را از بین ببرد ، شخص ثالث این حق را دارد که در دادگاه نسبت به آن حکم اعتراض کند. بر اساس قانون آیین دادرسی مدنی، انواع اعتراض شخص ثالث پیش بینی شده است که به اعتراض ثالث اصلی و اعتراض ثالث طاری تقسیم می شود.
اگر شناسنامه اصلی شخصی که شناسنامه المثنی دریافت کرده است پس از مدتی پیدا شود، باید شناسنامه المثنی خود را به اداره ثبت احوال تحویل دهد. در غیر این صورت برای شخص مجازات در نظر گرفته خواهد شد.
در حال حاضر و با توجه به قانون جدید برای تهیه شناسنامه المثنی نیازی به انتشار آگهی مفقودی در روزنامه نمی باشد.
اشخاصی که شناسنامه آنها قدیمی و مستعمل شده است در زمره واجدین شرایط دریافت شناسنامه جدید قرار دارند. این افراد می توانند با مراجعه به اداره ثبت احوال محل سکونت خود درخواست تعویض شناسنامه دهند و پس از تکمیل فرم مربوطه درخواست خود را به ثبت رسانند.
برای دریافت شناسنامه المثنی شخصی که شناسنامه وی گم شده است، از جانب خودش و یا اشخاصی که نماینده وی به حساب می آیند، به منظور انجام اقدامات اولیه که شامل ارائه مدارک و … می شود، باید به دفاتر پیشخوان دولت و یا اداره ثبت احوال محل سکونت شخص مراجعه نمود. چنانچه شخص در محلی غیر از محل تولد خود ساکن باشد، می تواند در همان شهر محل سکونت خود اقدام نماید و در این خصوص محدودیتی برای چنین اشخاصی وجود ندارد.
در صورتی که درخواست صدور شناسنامه المثنی برای اولین بار باشد، یک ماه از زمان درخواست و با دستور رئیس اداره ثبت احوال شناسنامه جدید صادر می شود. و چنانچه شناسنامه المثنی شخصی گم شود، در صورت تقاضا سه ماه طول خواهد کشید. همچنین درخواست برای سومین بار نیز امکان پذیر است اما در این صورت شخص متقاضی باید علاوه بر ارائه سایر مدارک باید گواهی عدم سوء پیشینه خود را نیز به اداره ثبت احوال ارائه نماید.
در خصوص دریافت شناسنامه المثنی باید اظهار داشت که صاحب شناسنامه در صورتی که ۱۸ سال تمام داشته باشد و همچنین اگر سن وی زیر ۱۸ سال باشد، پدر یا جد پدری با به همراه داشتن شناسنامه خود و نماینده قانونی یا قیم با ارائه اصل مدارک قیمومت یا وکالتنامه، می توانند با مراجعه به اداره ثبت احوال محل سکونت خود درخواست شناسنامه المثنی خود و یا شخص متقاضی را مطرح نمایند.
شناسنامه یکی از اسناد هویتی مهم برای اشخاص در جامعه محسوب می شود. به همین دلیل اشخاص باید از این سند هویتی مهم محافظت نمایند. اما گاهی ممکن است شناسنامه فردی بنا به دلایل مختلفی مانند سرقت و … مفقود شود. چنین شخصی باید به منظور دسترسی به شناسنامه خود، درخواست شناسنامه المثنی دهد. شناسنامه های المثنی که توسط سازمان ثبت احوال کشور تنظیم می شوند، دارای مهر المثنی می باشند که از همین طریق با شناسنامه های معمولی متفاوت هستند. باید گفت که شناسنامه های المثنی از نظر اعتبار هیچ فرقی با شناسنامه های اصلی ندارند و به همین میزان مورد تایید نهاد های گوناگون می باشند.
حال که با مشخصات و ویژگیهای وکیل تبرعی آشنا شدهاید شاید این سؤال در ذهن شما تداعی شود که چنین وکیلی از نظر تخصص خیلی در سطح خوبی نبوده و از توانایی لازم برای دفاع از شما را نخواهد داشت؟ هر چند این موضوع در برخی موارد میتواند درست هم باشد اما همیشه صادق نیست. جدای از کسب تجربه، وکیل تبرعی به نوعی دنبال برند سازی نام خود نیز میباشد. از این رو بیشترین تلاش را برای موفقیت در دادگاه خواهد نمود.
جدای از این موفقیت و پیروزی در یک دادگاه هر چند بدون دریافت حقالوکاله، پروندههای بعدی را به سمت وکیل سوق خواهد داد. هر کاربری که برای دریافت خدمات وکیل به موسسه حقوقی مراجعه مینماید، دوستان و آشنایانی دارد که به دنبال استفاده از چنین خدماتی در زندگی خود هستند. از این رو یک تجربه موفق میتواند خدمات وکیل تبرعی را به سایرین نیز معرفی نموده و در آینده موفقیتهای بیشتری برای وکیل رقم بزند.
جدای از این وظایف وکیل تبرعی تفاوتی با وکیل معمولی نداشته و وی نیز تمام تخصصها و آموزشهای لازم را پشت سر گذاشته است. از این رو برای پیش برد همه اهداف در دادگاه میتوان از خدمات وکیل تبرعی استفاده کرد.
حال شاید از خود بپرسید که دلیل تعریف چنین وکیلی در قانون چیست و چرا وکلا دست به چنین کاری میزنند؟ از این گذشته وکیل تبرعی از نظر تخصص و تجربه چه فرقی با وکیل تعیینی دارد؟
چند هدف عمده و اصلی در خدمات وکیل تبرعی وجود دارد که این اهداف مزیتهایی را برای کاربر و برای وکیل به دنبال خواهد داشت. در درجه اول کاربران با استفاده از این حق قانونی خود میتوانند بدون پرداخت هزینههای بالای حقالوکاله به وکیل پایه یک دادگستری تعیینی شرایط دفاع از خود در دادگاه را فراهم آورند. خدمات وکیل تبرعی هیچ تفاوتی با سایر وکلا نداشته و تمام ملزومات دفاع از دادگاه در تواناییهای این وکیل وجود دارد.
از این گذشته وکلایی که تجربه کمتری نسبت به وکلای قدمی دارند میتوانند با استفاده از قبول وکالت تبرعی رزومه خود را در امر وکالت ارتقاء دهند. آنها همچنین برای کمک به هم نوع خود و کسانی که از وضعیت متالی خوبی برخوردار نیستند میتوانند از این فرصت استفاده کنند.
قانون برای وکالت حقالزحمه مشخصی تعیین کرده است که بایستی از کاربر دریافت نموده و درصدی از آن را نیز به عنوان مالیات به دادگستری تسلیم نماید. وکلا ثبت قرارداد رسمی وکالت با موکلین خود اقدام به دریافت وجه از آنها مینمایند. هر قرارداد وکالت در سیستم جامع کانون وکلا به ثبت رسیده و وکیل نیز موظف است حدود ۵ درصد از مقدار وجهی که بابت وکالت دریافت مینماید را به عنوان مالیات به دادگستری بدهد. حال تصور نمایید که وکیلی با شناخت از موکل خود به هر دلیلی تمایل دارد بدون دریافت حقالوکاله خدمات وکیل پایه یک دادگستری را به وی عرضه نماید.
در این مواقع ابهام بزرگ در پرداخت مالیات به دادگستری است. وکیلی که خود هیچ عایدی از امر وکالت برای خود در نظر نگرفته چه مالیاتی باید پرداخت نماید؟ قانون برای این مواقع اقدام به تعریف وکیل تبرعی نموده است. در چنین مواقعی وکلا میتوانند با تبرعی نامیدن خود به دادگستری اعلام کنند که هیچ حقالزحمهای بابت وکالت از موکل خود دریافت نخواهند کرد و از این جهت از پرداخت مالیات برای این قرارداد نیز معاف خواهند بود.
مزارعه عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معین به طرف دیگر می دهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند
طرفی که زمین را برای مدت معینی برای امر زراعت در اختیار دیگری قرار می دهد را مزارع و عامل را زارع می گویند.
لازم به ذکر است مدت مزارعه باید متناسب با زراعتی باشد که مقصود طرفین است، در غیر اینصورت، مبطل عقد خواهد بود.
طبق رای دیوان عالی کشور؛ اگر کسی به سرپرستی و مباشرت اراضی و باغات دیگری تعیین و منصوب شود، در اینصورت مباشر زارع محسوب نمی شود.
اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره می شود.
اجاره دهنده را موجر اجاره کننده را مستاجر و مورد اجاره را عین مستاجره گویند
مدت اجاره از روزی شروع می شود که بین طرفین مقرر شده است و اگر در عقد اجاره ابتدای مدت ذکر نشده باشد، از وقت عقد محسوب می شود.