⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۱۱۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

تبصره چیست و بررسی آن

تبصره بر وزن تفعله و مصدر باب تفعیل می باشد.

 و ریشه آت” بصر” است.

که در زبان فارسی به معنای توضیح و تشریح کردن مطالب، بینا کردن، بینا گردانیدن، شناسا کردن آمده است.

 اما در معنای اصطلاحی اینگونه آمده است که تبصره:

توضیحی که بر یک ماده از قانون، اساسنامه، مرامنامه یا بخشنامه بیفزایند. قانون نویسان ایران، قبل از مشروطه از تبصره استفاده نکرده و برای آنان بیگانه بوده است. علت آن این است که قانون نویسان آن دوره از متون غربی و عربی اقتباس می کرده اند در شکل و قالب قانون.

در جلد نخست قانون مدنی که دارای ۹۵۵ ماده در سال ۱۳۰۷ نگارش شد هیچ تبصره ای به کار نرفته و آنچه دیده می شود مربوط به قانون گذاری سالیان بعد است.

کاربرد تبصره

 می توان گفت تبصره کاربردهایی از قبیل زیر دارد:

  • بیان کردن تعریف اصطلاحات با این توضیح که در قالب آن تبصره به شرح اصطلاحاتی پرداخته می شود که در مواد آمده و نیاز به توضیح دارند.
  • گاهی تبصره برای بیان شکل نحوه رسیدگی به ماده است و به عبارتی آیین دادرسی ماده محسوب می شود و به مواردی مثل تشریفات، مهلت و… اشاره می شود.
  • کاربرد دیگری که تبصره دارد این است که برای بیان استثنای ماده به کار می رود. البته در موارد زیادی استثنا در خود ماده آورده نی شود اما ممکن هم هست که در تبصره از آن نام برده شود.
  • تبصره کاربرد دیگر که می تواند داشته باشد این است که ضمانت اجرای مقرر در ماده را بیان می کند.
  • تبصره ممکن است حکم ماده را توسعه دهد یا اینکه دایره مصادیق آن را محدود تر کند.
۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماده چیست و بررسی ماده در قانون

ماده یک واژه عربی است که گرفته شده از ریشه” مد” است که در حالت جمع می شود ” مواد” و ” مادات” است.

در تعریف آن در عربی گفته شده که ” یعنی آنچه شیء از آن ترکیب شده و بدان استوار است”.

 تعریف ماده در زبان فارسی به ابن شکل است که:

هر یک از بندهای قانون، اساسنامه، آیین نامه، لایحه و… فقره و یا بخشی جدا و مشخص در یک نوشته رسمی که معمولا با شماره یا عدد، مشخص می شود.

ویژگی های ماده

ماده قانونی مقیاس و اندازه خاصی ندارد و ممکن است یک ماده چندین خط توضیح داشته باشد و ماده دیگر در حدود چند واژه باشد.

ناگفته نماند که ایجاز گویی، کوتاه نوشتن، و رعایت اصول نگارش و قانون نویسی نشان از پختگی قانون گذار دارد.

اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید وضوح و صراحت قانون را کنار بگذاریم و صرفا اکتفا کنیم به قواعد شکلی و تشریفات شکلی قانون.

ممکن است ماده ای که کمی طولانی است شامل بند هایی بشود که این بندها یا با شماره گذاری است یا با حروف الفبا تعیین می شوند اگر چه ممکن است که در این باره از هیچ نشانی استفاده نشود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ترتیب تیتر ها و عناوین قانون

با توجه به آنچه بررسی کردیم تیتر های قانون به ترتیب ارزش و از اصلی به فرعی عبارت اند از:

“جلد”، ” کتاب”، “باب”، ” فصل”، ” مبحث”، ” گفتار” و” جزء / فقره”

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اما تقسیم بندی کوچک تر و فرعی تر از مبحث چیست؟

در این باره ممکن است که واژه” فقره” به کار رود یا گاهی واژه ” اول، دوم، سوم و…” به کار رود و غالبا” گفتار” استفاده می شود. مثل گفتار اول، گفتار دوم و…

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عنوان بندی قانون

از امر از امور ساختاری و شکلی قانون محسوب می شود. این امر موجب دسترسی آسان تر به قواعد و احکام قانونی است.

تیتر ها و عنوان هایی که برای دسته بندی قانون به کار می رود “فصل” و مترادف آن در قوانین آن می باشد که می توان به “باب”، “کتاب”، “جلد” می باشد که بالا تر از فصل است.

البته این در مواردی به کار می رود که قانونی تعداد بسیار بالایی دارد مثل قانون مدنی.

در قانون ایران ” جلد” بر ” کتاب”و ” کتاب” بر ” باب” مقدم است.

همچنان که در قانون مدنی یا قانون مجازات اسلامی، قانون تجارت، قانون آیین دادرسی مدنی، قانون امور حسبی به همین ترتیب است.

اما در تقسیمات فرعی و کوچک تر از “فصل” الفاظ مختلف در قوانین مختلف به کار برده شده است.

برخی از “مبحث” نام برده اند، برخی دیگر از قوانین به ” الف” و “ب” تقسیم شده اند. اما معروف ترین تقسیم فرعی “فصل” واژه ی ” مبحث” می باشد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پاسخ به سوال ماده چیست؟ (به زبان ساده و گویا)

فارغ از اختلافاتی که در معنای لغوی قانون وجود دارد، در معنای اصطلاحی، قانون مجموعه قواعدی است که نحوه رفتار افراد و مناسبات میان آن ها را در جامعه تعیین می کند.

به عبارتی اهمیت قانون در یک توجه کردن به رفتار افراد و نتیجه ای است که از رفتار آنان پیش بینی می کند.

قانون در معنای مضیق، مجموعه قواعدی محسوب می شود که مربوط به امری خاص است.

برای مثال گفته می شود قانون مدنی، قانون نظام وظیفه، یا قانون مجازات اسلامی و… در اینجا قانون توسط مرجعی صالح به تصویب رسیده است و به عبارتی وضعی محسوب می شود.

 به طور کلی قانون را می توان این گونه تعریف کرد:

«قانون وضعی، قاعده ای است مکتوب که توسط مقام صاحب صلاحیت برای تنظیم رفتار مردم در اجتماع تنظیم شده و نقض آن، مستوجب اعمال ضمانت های اجرایی توسط دولت است».

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نقض حقوق بشر؛ مدافعین و ناقضین

مصادیقی از حقوق بشر در بخش پیشین بیان شد اما حقوق بشر صرفاً به این مصادیق منتهی نمی شود بلکه حقوقی از جمله:

  • حق آزادی انتخاب شغل.
  • حق آزادی انتخاب سرنوشت.
  • حق راه.
  • حق دادرسی منصفانه.

حق شهروندی و سایر نسل های حقوق بشر که کم و کیف رعایت و اجرای آنها در هر کشور به تناسب شرایط و مقتضیات آن کشور می باشد.

در برخی از کشورها نقض حقوق بشر جرم انگاری شده است و تفاوتی نمی کند که یک نهاد حاکمیتی مرتکب نقض حقوق بشر شود یا یک شخص حقیقی یا حقوقی.

اما در برخی دیگر از کشورها نقض سازمان یافته حقوق بشر تحقق می یابد بدون اینکه شخص، پاسخگو باشد یا اینکه مجازات شود و صرفاً کمیته حقوق بشر و سازمان های حقوق بشری اقدام به اعلام بیانیه ای در جهت آگاهی اذهان جامعه جهانی می کنند.

از جمله این موارد:

  • کشتار مسلمانان در میانمار.
  • شکنجه و استثمار مسلمانان اویغور در چین.

سرکوب حقوق اولیه یک انسان در کره شمالی و … از جمله مصادیق نقض سازمان یافته و حاکمیتی حقوق بشر محسوب می شود اما مهم تر از جرم انگاری برای نقض حقوق بشر، رعایت و پاسداری از آن است که چه بسا دشوارتر خواهد بود.

طبیعتاً اگر نقض حقوق بشر در یک جامعه متمدن حتی توسط حکومت آن کشور رخ دهد، سازمان های مردم نهادی هستند که نسبت به طرح شکایت یا اعتراض و یا راهپیمایی اقدام می کنند تا حق بنیادین بشریت که لوحی منزه و پاک است خدشه دار نشود.

البته در کشور ایران نیز سازمان های مردم نهاد یا غیردولتی هستند که برای حمایت از حقوق اقشار جامعه پیشتاز هستند و خود را داعیه دار حفظ کرامت انسانی می دانند.

از جمله این نهادها می توان به مؤسسه حمایت از کودکان سرطانی (محک) که در راستای حق حیات کودکان تلاش می کند تا با اقدامات پزشکی و روانپزشکی امید به زندگی را در کودکان مبتلا به بیماری سرطان زنده نگه دارد و یا کانون های وکلای دادگستری با دفاع از حقوق حقه مظلومین تلاش می کنند که با اقدامات معاضدتی در جهت حمایت از حقوق مردم در راستای حق عدالت و تعمیم آن تلاش کنند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مصادیق حقوق بشر

الف- حق زندگی

هر انسانی به ما هو انسان حق زندگی و حیات در جامعه ای که در آن زندگی می کند را دارد و نمی توان بدون رعایت مقررات قانونی نسبت به سلب این حق از افراد اقدام کرد، بلکه قانون بایست به نحوی نگارش و وضع گردد که در راستای حمایت و ارج نهادن به این حق بنیادین بشریت گام بردارد.

در آیه ۳۲ سوره مائده خداوند متعال می فرماید:

« هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته و هر کس انسانی را رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است» و در همان آیه آمده است « و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده نکشید جز به حق»؛

حقوق بشر در اسلام در این دو آیه دو بُعد از حق زندگی را مورد توجه قرار داده، یکی بُعد ایجابی و دیگری بُعد سلبی؛ به این معنا که کشتن انسان ها را بدون حق منع نموده و عدم رعایت این اصل را به مانند کشتن همه انسان ها قرار داده و از جهت دیگر، نجات جان یک انسان را به مانند زنده کردن همه انسان ها می داند.

کنوانسیون منع مجازات اعدام که در واقع در راستای حمایت از این حق بنیادین حقوق بشریت تصویب شده است، اعدام را نکوهش و در ازای آن به کشور های عضو پیشنهاد حبس های طویل المدت با اعمال شاقه و بازپروری داده است، چون جان انسان شریف است.

در جمهوری اسلامی ایران حق حیات یا زندگی برای تمامی آحاد جامعه در نظر گرفته شده است اما این حق بنیادین در رأس تمامی حقوق بشر قرار دارد و صرف اینکه شخصی فقط زنده باشد کفایت نمی کند که مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در سال های اخیر موجب تضعیف حق زندگی شده است.

ب- حق آزادی (بیان)

شهروندان یک جامعه متمدن می توانند در چارچوب قانونی مسئولین آن کشور را مورد نکوهش و بازخواست قرار دهند و به صرف اینکه شخصی به یکی از مقامات کشوری معترض گردد نبایست عواقب کیفری برای آن شخص در نظر گرفت و حتی آزادی بیان صرفاً بیان اعتراض نیست بلکه گاهاً بیان حق است، حقی که در چارچوب قانون بیان شود، نبایست مورد تعرض قرار گیرد و برای پویایی یک جامعه متمدن که مردمان آن جامعه در تصمیمات کلان کشوری خود را سهیم بدانند، بایست حق آزادی بیان را به رسمیت شناخت.

در اسلام فضای گفتگو و بیان عقاید هموار است و با اتکا به آیه ۱۸ سوره زمر، خداوند متعال می فرمایند:

«مژده بده به بندگانم، آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می دهند، و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی می کنند.  آنان کسانی اند که خدا هدایتشان بخشیده است و ایشان واقعاً خردمندند».

آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می دهند، از نیکوترین آنها پیروی کنید و این معیاری برای بیان حرف حق است، در واقع بیان حق علیه باطل، هر چند که مخاطرات فراوانی در بیان آزادانه حق، گوینده را تهدید می کند.

البته آزادی بیان را نبایست با افتراء، تهمت، نشراکاذیب، توهین و … اشتباه گرفت بلکه بیان کلام حق مبرا از این جرایم می باشد و در ایران کنونی ما، آزادی بیان در ظاهر وجود دارد اما آزادی پس از بیان شاید کمی کمرنگ شده باشد و صرف رد شدن از خطوط قرمز می تواند عواقبی برای گوینده حق داشته باشد اما از سوی دیگر خوشبختانه قانون اساسی کشور، حق تجمع و راهپیمایی و برگزاری تظاهرات را در چارچوب قوانین به رسمیت شناخته است و این خود نیز بر روی کاغذ آزادی بیان نام دارد.

پ- حق عدالت

برابری یا انصاف مصادیقی دیگری از حق عدالت است.

یک جامعه پویا بایست عدالت را همچون پرچم آن کشور بر تمام سطوح مدیریتی و قضایی برافشاند.

عدالت همچون سکه ای دو رو است؛ یک روی آن مردم و روی دیگر آن حکومت ها هستند.

اگر حکومت ها، انصاف و برابری را میان مردم جامعه رعایت نکنند، نابرابری همچون ویروسی واگیردار در میان مردم گسترش یافته، و موجب تبعیض در سطح کلان جامعه خواهد شد در مقابل حکومت ها مکلف هستند که عدالت و برابری را بعنوان حقوق اولیه بشریت برای مردم شناسایی کنند.

در روزگاری رنگین پوست ها از حقوق اجتماعی که لازمه حق عدالت است، برخوردار نبودند، اما به مرور دولت ها حق عدالت در جامعه را به رسمیت شناخته و به تمامی مردم آن جامعه با هر رنگ و سلیقه ای حقوق بشریت اعطاء نمود و به قانون منع برده داری معروف است.

آیه ۴۷ سوره یونس خداوند متعال می فرمایند:

«برای هر امتی رسولی است، هنگامی که رسول ایشان به سوی آنان بیاید، به عدالت در میان آنها داوری می شود و ستمی به آنها نخواهد شد»؛

در قران کریم مکرراً به قسط و عدل سفارش شده و همین عدالت را در جوامع اسلامی می توان مشاهده کرد.

ت- حق آزادی فکر، عقیده و مذهب

هیچ کس را نبایست بخاطر اندیشده ایشان بازخواست کرد، هیچ کس را نبایست بخاطر دین و مذهبش بازخواست و تحت فشار قرار داد و هر انسانی حق دارد با هر اندیشی، هر دینی و هر مذهبی زندگی کند.

نمونه بارز احترام به حق آزادی فکر، عقیده و مذهب کشورهای توسعه یافته اروپایی هستند که هر شخص با هر عقیده و دینی و مذهبی بدون اینکه توسط آن حکومت یا مردمان آن کشور مورد تعرض و نکوهش قرار گیرد، زندگی می کند.

مثال بارز حق آزادی فکر، عقیده و مذهب را می توان در هاید پارک لندن مشاهده کرد؛ هر کس با هر عقیده، اندیشه و دینی در آن پارک در روزهای مشخصی اقدام به دعوت دیگران به پیوستن به عقیده، اندیشه و دین آن مُبلغ می باشند، بدون اینکه حکومت تعرضی به این اقدام کند چون این حق در آن جوامع روزگار طولانی مدتی است که به رسمیت شناخته شده است.

در اسلام نیز آمده است:

«در دین هیچ اجباری نیست»

اما گویا اجبار است و اگر شخصی مسلمان نسبت به تغییر دین خود به سایر ادیان اقدام کند، به حکم شرع مرتد و خونش حلال است. و حتی این طرز نگاه افراطی را در بخش های متفاوت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می توان دید.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حقوق بشر | شرایط حقوق بشر در اسلام و ایران چگونه است؟

بشر چندین قرن است که روی به یکجا نشینی آورده است و به پشتوانه این یکجا نشینی دریافت که باید روابط اجتماعی را نیز گسترش دهد اما درک متقابل این امر از همان ابتدا برای برخی از قبایل و مردمان حکومت ها دشوار بود.

ولیکن بودن حکومت هایی که در احترام به حقوق و آزادی های اجتماعی پیشتاز بودند از جمله دودمان هخامنشیان بالاخص سلطنت شاه شاهان کوروش بزرگ، که سه اصل اساسی را برای حکومت داری خویش در نظر گرفت.

کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک و به پشتوانه این سه اصل مردمان آن دیار در صلح و آرامش زندگی می کردند و حتی در کشورگشایی هایی که صورت می گرفت مطابق با اسناد و لوح های بجا مانده از آن دوران، بعضاً حقوق جنگ نیز رعایت می شده است که نشان دهنده تاریخ قابل دفاع این مرز و بوم است.

آیات قرآن به تشخیص مفسران حقوق بنیادین بشریت را نیز شناسایی کرده است اما شأن اجرای آن امری متفاوت است.

حقوق بشر به مثابه همکاری میان تمدن هاست که پس از تجارب تلخ در جنگ های متمادی خصوصاً دو جنگ جهانی اول و دوم، با انتشار اعلامیه حقوق بشر به همت سازمان ملل متحد این همکاری میان کشورها شکل گرفت و کشورها دریافتند که بایست به مرور، حقوق بنیادین بشریت را به رسمیت بشناسند و حتی برای تحکیم این حقوق کمیته ای ویژه ای در سازمان ملل متحد شکل گرفت و همچنین برخی از کشور ها و حتی اتحادیه ها، اقدام به تأسیس دادگاه های ویژه رسیدگی به جرایم حقوق بشر نمودند.

با توجه به پیشینه حقوق بشر در عرصه بین المللی، همچنین توجه ویژه اسلام به این حقوق حقه بشر، به بررسی مصادیق حقوق بشر در عصر کنونی در ایران و اسلام پرداخته می شود، و به تفکیک مصادیق را تشریح و قیاسی میان حقوق بشر غربی و اسلامی و اجرای آن در ایران توجه خواهد شد و چگونگی نقض حقوق بشر و افراد یا اشخاصی که در راستای نقض فردی یا سازمانی آن و در نقطه مقابل حمایت فردی یا سازمانی آن می پردازند، بررسی می گردد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجاره به مثابه حق بودن چه نوعی حقی است و در تقسیم بندی ها چه حق هایی بر آن بار می شود؟

اجاره در وحله یک حق مالی است که شخص به صورت محدود و موقت بر روی مال کس دیگری پیدا می کند. پس اجاره حق مالی، حق موقت و حقی است که بر منافع مالی تعلق گرفته نه صرف عین آن مال مثل مالکیت.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

یک تفاوت از حق عینی و حق مالی را ذکر کنید.

حق عینی حقی است که در برابر تمام افراد جامعه قابل استناد است و حق دینی بر خلاف آن صرفا در برابر چند شخص معین و مشخص قابلیت استناد را دارد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حق در معنای حقوقی به چه نحوی مورد بحث قرار می گیرد؟

حق در عالم و اندیشه حقوق به مثابه این در نظر گرفته می شود که حق دارد یا خیر و حق به شکل حق داشتن مدر نظر است و به صورت حق بودن بررسی نمی شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ارکان حق و حقوقی و تقسیم بندی با توجه به ارکان

حقوق به نسبت ارکانی که دارند می توانند تحت یک تقسیم بندی جدایی دیگری قرار بگیرند مثل حق تقدم و تعقیب:

به این عبارت که برخی حقوق نسبت به حقوق دیگر از امتیاز تقدم و رجحان برخورد دارند.

برای مثال: کسی که مرده است و طلبکارانی دارد طلبکاران او نسبت فرزندانش حق تقدم نسبت به آن مالی که پس از مرگش باقی مانده است دارند.

حق دیگری که می توان از صحبت کرد حق معنوی است.

این حقوق، حقوقی است که به صاحب آن، اختیار انتفاع انحصاری از فعالیت و فکر و ابتکار انسان را می دهد.

مثلا اگر کسی آمد و توانست ماشینی اختراع کند که بدون بنزین حرکت کند؛ او این حق را دارد که استفاده از این ابتکار عملی را که داشته به صورت اختصاصی فقط خودش ببرد که این حق نتیجه حق مربوط به شخصیت است که حقی است که هر انسان فارغ از وابستگی اش به گروه های اجتماعی خاص تعلق دارد و بیشتر از شخص انسان حمایت می کند تا منافع مادی او که برای حفظ ذات انسان است مثل حمایت از شخصیت جسمی انسان که اگر کسی به دیگری ضربه ای و یا جراحتی عمدی وارد کرد این فرد مورد ضربه می تواند از او دیه بگیرد قصاصش کند و حتی فرد را به حبس در زندان دچار کند و یا حق آزادی افراد که هیچ انسانی حق ندارد آزادی تن دیگری را محدود کند.

مثلا اگر پلیسی بدون علت دیگری را بازداشت کند؛ محاکمه می شود چون افراد از حق آزادی تن برخوردارند.

تقسیم بندی دیگر نسبت به ارکان حق موقت و حق دائم است که از لحاظ داشتن مدت بحث می شود.

اگر کسی حقی محدود به زمان معینی نسبت به مالی داشته باشد، حق وی حقی موقت است مثل اجاره که معمولا برای یک یا الی دو سال می باشد و قسم دیگر حقوق حق دائم است مثل مالکیت یک شی که اگر فردی مالک خانه ای باشد تا زمانی که نفروشد یا عملی حقوقی بر روی انجام ندهد معمولا تا زمان مرگش از آن خودش هست و بعد از فوت که به ورثه او می رسد‌.

تقسیم دیگر حق، مطلق و نسبی است که حق مطلق این چنین تعریف شده است که فرد در برابر همه می تواند به آن استناد کند.

مثل مالکیت که می شود گفت این خانه من است کسی حق ندارد داخل خانه بیاید ولی در برابر آن حق نسبی است که صرفا در برابر بعضی افراد قابلیت استناد دارد مثل طلب از یک دوست که نمی شود به مغازه ای رفت و بگوییم من از فلانی طلب دارم از شما جنس می خرم چون رابطه صرفا بین همان دونفر است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام حق/ چه نوع حقوقی می توان داشته باشیم؟

پس از بیان تعریف حقوق و تقسیم بندی های کلی، به اقسام حق خواهیم پرداخت، حق به اعتبار متعلق خود دارای اقسام گوناگونی است که در ذیل به موارد مهم آن اشاره می کنیم.

  • حق مالی و غیرمالی: تقسیم حق به مالی و غیر مالی مهم ترین تقسیم در این باره است، حق مالی آن است که اجزای آن مستقیما برای دارنده، ایجاد منفعتی نماید که قابل تقویم به پول باشد؛ مثلا فردی بر روی زمین، حقی دارد؛ وی هر وقت بخواهد می تواند آن را بفروشد و از این فروش یک مال به اموال وی اضافه می شود که حق استفاده از آن زمین را از خودش در ازای آن مال سلب کرده است.

در برابر آن حق غیر مالی را آورده اند که تعریف این نوع حق این است که فرد، حقوقی دارد که آن حقوق، مابه ازای مالی ندارد مثل حق بنوت یا حق ابوت مثلا حقی که پدر و مادر بر روی فرزند دارند، نمی توانند آن را بفروشند چون غیرمالی است.

  • حق مالی به دو نوع حق عینی و دینی تقسیم می شود که حق عینی همان است که فرد، حقش نسبت به عین خارجی تعلق گرفته است که کامل ترین این نوع حق، حق مالکیت است و در برابر آن حق دینی قرار دارد که حقی است مالی که شخص، نسبت به دیگری دارد و می تواند ایفای دین را از او بخواهد و مدیون هم در برابر او موظف است که دین را پرداخت کند.

با توجه به این مقدمه ای که بیان شد می توان سه نوع حق را در نظر گرفت:

قدرت شخص بر شخص دیگر: مانند حق قصاص (مثلا اگر در ایران کسی، دیگری را بکشد، پدر و مادر فردی که به قتل رسیده یا کسی دیگر بر طبق قانون حق دارد فردی را که قتل انجام داده را در برابر مقتول بکشد که مجری انجام این قتل خود قانون است که تعیین می کند که چطور به قتل برسد)

حق حضانت و …این قدرت یک قدرت معنوی است

قدرت شخص مالک بر مال: این حق از نوع قدرت مادی است که دو صورت دارد قدرت مالک بر روی مال منقول مثل کتاب و قدرت مالک بر روی مال غیر منقول مثل خانه و زمین و قسم آخر قدرت شخص بر مال و شخص دیگر با هم مثل اجاره که مستاجر هم بر روی منافع حق دارد و هم بر روی موجر که هرگاه خانه مشکلی پیدا کند (تعمیرات عمده ای بخواهد) می تواند او را به دادگاه بکشاند و وی را به تعمیر خانه ملزم کند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف حقوق و تقسیم بندی های کلی حقوق

واژه حق در فرهنگ های لغت به این چنین معنا شده است:

  • شایستگی.
  • درستی.
  • مطابق با عدالت و واقعی.

در اصطلاح حقوقی بحث درباره حق داشتن است و نه درباره حق بودن یا نبودن؛ در این نوشته به بررسی حقوق به بیان ساده می پردازیم.

حق به معنای امتیازی است که صاحب آن دارد مثل حق فروش یک ملک که تنها مالک می تواند آن را بفروشد و از این دست مثال ها.

امروزه واژه حقوق استعمالات و کاربردهای متفاوتی دارد اگرچه این کاربرد ها بی ارتباط با یکدیگر نیستند ولی از برخی جهات با هم فرق دارند؛ حقوق به معنای دستمزد و حق الزحمه مثلا در جایی که فردی برای دیگری کار می کند آن پولی که می گیرد؛ حق اوست که از آن، در جامعه و عرف، حقوق یاد می شود.

حقوق در معنای دیگری عبارت است از مجموعه قواعد و مقررات الزامی که بر روابط اعضای جامعه در یک زمان معین حاکم است که این افراد وظیفه دارند که از این قانون پیروی کنند.

برای مثال قبل از انقلاب، نداشتن حجاب و یا خوردن مشروب جرم محسوب نمی شده و اگر کسی آن را انجام می داده مجازاتی برای او نبوده ولی با تغییر نظام و با به روی کار آمدن جمهوری اسلامی قوانین، اسلامی شدند و حجاب داشتن و نخوردن مشروب قواعدی هستند که باید رعایت شوند.

یکی دیگر از معناهای حقوق، درباره علم حقوق به کار می رود که مقصود از آن دانش حقوق می باشد که در برابر سایر علم ها به کار می رود.

حق را به اعتباراتی که دارد به جهات گوناگونی تقسیم کرده اند.

در وهله اول حق فردی را به سه گروه تقسیم می کنند که قبل از آن حقی که در برابر حق فردی است را تعریف می کنیم، به حق جامعه می پردازیم.

حق جامعه حقی است که به افراد جامعه تعلق دارد مثل حق داشتن پارک و اموال عمومی که برای تمام افراد جامعه است، حق داشتن امنیت که این را مامورین انتظامی و افرادی که این وظیفه را دارند آن را انجام می دهند؛

حال به تقسیم بندی مورد بحث می رسیم:

اول حق سیاسی است که هر فردی این حق را دارد تا در انتخاب شدن به عنوان قوای عمومی و سازمان های دولتی و یا انتخاب کردن این اشخاص در مجالس قانونگذاری.

دومین حق مربوط به حقوق عمومی است که مربوط به شخصیت انسان و ناظر به روابط بین مردم و دولت می باشد مثل حق آزادی و حق حیات.

سومین حق، حقوق خصوصی است که میان مردم در بین خودشان می باشد مانند خرید و فروش که از آن به حق مالکیت یاد می شود مانند اجاره کردن یک خانه و اجاره دادن که از آن به حق انتفاع یاد می شود و از این دست مثال ها.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در فقه

فقها اصل برائت  را به عنوان یکی از اصول عملیه پذیرفته اند و از آن به اصالة البرائة یاد میگردد  بر اساس سخن فقها اصل برائت یکی از اصول عملیه است که در مواردی که بعد از جست و جو و پیدا نکردن دلیل در تکلیف واقعی شک میشود باید  برای رهایی از شک به آن رجوع نمود. مثلا اگر در خصوص واجب بودن یا نبودن غسل جمعه شک کنیم و بعد از جستجو برای پیدا کردن دلیل بر واجب بودن این امر به یاس و ناامیدی برسیم به اصل برائت مراجعه نموده و اصل را بر این می‌گذاریم که این غسل در روز جمعه واجب نمی باشد. بنابراین اگر در اصل تکلیف شب شود و هیچ دلیلی نیز مبنی بر آن تکلیف برای شخص روشن نشود آن تکلیف بر عهده شخص ثابت نمی شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در اعلامیه جهانی حقوق بشر

در این اعلامیه نیز اصل بر برائت و عدم مجرمیت افراد مورد تایید قرار گرفته است بر اساس این اعلامیه هر فردی بری از مجرمیت است مگر آن که در دادگاه مجرمیت تو ثابت گردد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی(۱۹۶۶)

اصل برائت صرفا یک موضوع داخلی و مختص به ایران نمیباشد بلکه اصلی است بین المللی. برای مثال در بند ۲ ماده ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که به امضای دولت و تصویب مجلس ایران نیز رسیده و طبق ماده ۹ قانون مدنی، در حکم قانون بوده و در دادگاه‌ها نیز لازم الاجرا است، در خصوص اصل برائت چنین مقرر می دارد: هرکس متهم به جرمی شود تا زمانی که به بزهکاری او مطابق قانون به اثبات برسد بی گناه فرض می شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در قانون حقوق شهروندی

بند ۲ ماده واحده قانون حقوق شهروندی نیز تاکید می‌کند که: تا جرم در دادگاه صالح اثبات نشود و رای مستند و مستدل به مواد قانونی و یا منابع فقهی معتبر و قطعی نگردیده است و برائت متهم بوده و هر کس حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد.

 

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در قانون آیین دادرسی مدنی

در خصوص اصل برائت در ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی چنین آمده است اصل برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حیا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند.

بر اساس این ماده اگر در وجود تکلیفی شک و تردید حاصل شود به نبودن تکلیف حکم می شود یعنی اگر شک گردد که شخص به شخص دیگری بدهکار است یا خیر بر اساس این اصل حکم می شود که وی بدهکار نمی باشد و شخصی که مدعی وجود دین و بدهی است باید ثابت کند که شخص مدیون می باشد و اگر نتواند ثابت کند و دلیلی بر این امر نداشته باشد او می تواند فرد را سوگند دهد و تا وقتی که چنین درخواستی از او نشده است او همچنان بدون الزام به ادای سوگند از مسئولیت مبرا خواهد بود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر