برای اینکه ثابت شود، کاری که انجام شده اهانت بوده است، علاوه بر ابزار قانونی مثل هر جرم دیگری، وجود دو وسیله ی دیگر لازم و ضروری است: این دو ابزار شامل عنصرابزار مادی وابزار معنوی جرم اهانت می شوند.
برای اینکه ثابت شود، کاری که انجام شده اهانت بوده است، علاوه بر ابزار قانونی مثل هر جرم دیگری، وجود دو وسیله ی دیگر لازم و ضروری است: این دو ابزار شامل عنصرابزار مادی وابزار معنوی جرم اهانت می شوند.
در پاسخ به پرسش فوق باید گفته شود که خیر توهین می تواند علاوه بر کاربرد الفاظ رکیک و فحاشی شامل یک سری رفتارهایی باشد که توهین محسوب می شود:
توهین می تواند علاوه بر گفتار به وسیله رفتار، نوشتار و حتی با اشاره های دست و چشم نیز اتقاق بیفتد. توهین حتی می تواند در فضای مجازی نیز با ارسال پیامک و یا ایمیل یا یک تلفن توهین آمیز نیز اتفاق بیفتد.
توهینآمیز بودن رفتار با در نظر گرفتن عرف آن جامعه سنجیده میشود. یعنی اینکه یک رفتار ممکن است، در یک فرهنگ یا جامعه ای توهین تلقی شود و همان رفتار در یک فرهنگ یا جامعه دیگر جرم نبوده و حتا مصداق یک نوع رفتار محبت آمیز و ادای احترام باشد.
پرتاب آب دهان به صورت شخص دیگر، هل دادن کسی به قصد ایجاد حقارت تحقیر و خوار نمودن ایشان، پرتاب چیزی که خطر جانی ندارد، به سمت دیگری برای ایجاد حقارت و خوارنمودن ایشان و اشاره هایی به شکل دستی که در فرهنگ ما و یا در عرف و شرع ما اهانت آمیز قلمداد می شود.
بعضی رفتارها ممکن است، بی ادبانه و به دور از احترام باشد، اما جرم محسوب نمی شود. مثلا برای کسی که احترام او واجب است، بلند نشدن، یا سلام نکردن و دست ندادن این اعمال بی ادبی است، ولی جرم نیست و طبعا مجازات و کیفری نیز نخواهد داشت.
طبق ماده ی ۱۰۴ قانون مجازات اسلامی، جرم اهانت و فحاشی به مثابه ی یک جرم قابل بخشش شناخته می شود،اما وقتی می گوییم جرمی قابل چشم پوشی یا گذشت است، منظور چیست؟
زمانی که از نگاه قانون یک جرم قابل گذشت محسوب می شود، به این معنی که آغاز رسیدگی و اجرای مجازات آن جرم، وابسته به شکایت شاکی و نگذشتن او باشد.
پس اگر در هر مرحله شاکی از شکایت خود صرف نظر کند، پیگیری و اجرای مجازات آن حکم متوقف می شود. به زبان ساده تر اگر شخصی به شخص دیگری توهین کرده باشد، اگر شخصی که به او توهین شده در هر مرحله از پرونده از شکایت خود صرف نظر کند یا همان ابتدا اصلا شکایت نکند این جرم قابل گذشت است و قابلیت رسیدگی ندارد.
جرم اهانت و فحشا یک کار مجرمانه ی مطلق است. به این معنی که حتی اگر کسی که به او توهین شده ( به علت روحیه ی بزرگواری یا بالعکس روحیه ی ضعف و پستی) ناراحت نشود و تحت تاثیر قرار نگیرد، باز جرم توهین واقع شده است و می توان از شخصی که توهین کرده شکایت کرد.
امروزه بسیاری از ارتباطات انسانها از طریق فضای مجازی و شبکه های اجتماعی صورت می گیرد. پیشرفت تکنولوژی و ارتباط انسانها از سراسر دنیا یکی از مواهب و مزایای علم جدید می باشد، البته که هر پدیده ای همراه با مزایایش معایبی نیز دارد. یکی از این مشکلات جرائمی است که در این فضای مجازی اتفاق می افتد. چون موضوع ما درباره جرم توهین است، به دیگر جرائمی که در این فضا رخ می دهد، کاری نداریم.
کافی است که سری به اینستاگرام بزنید وکپشن ها و اظهار نظرهایی که بسیاری نسبت به بعضی از پست ها دارند، بخوانید. شگفت زده خواهید شد وقتی انبوهی از توهین ها و اهانت ها را می بینید که خیلی وقتها فقط از روی تفنن و پر کردن اوقات بیکاری گفته می شود.
توهین جرم است، چه در فضای واقعی و دنیای واقعی روی دهد و چه در فضای مجازی باشد.مجازات افرادی که در فضای مجازی هتک حرمت به شان افراد و نظرات و گفته های آنها می کنند، هیچ تفاوتی با اهانت هایی که اشخاص در فضای واقعی و رو در روی هم دارند، ندارد.لذا بانی قانون براساس ماده ی شماره ی 608 قانون مجازات اسلامی، جهت این طور افراد نیز تا 74 ضربه ی شلاق و یا 50 هزار تا 1میلیون ریال مجازات نقدی در نظر گرفته است.
توهین و فحاشی در فضای مجازی با توجه به اینکه جرم محسوب می شود، قابل پیگرد می باشد، اما مشخص است که شکایت از فردی که در فضای مجازی توهین می کند، به دلیل عدم اطلاع از هویت فرد توهین کننده و یا جعلی بودن نام شان و استفاده از نام های مستعار مشکل تر از دنیای واقعی می باشد.
اما با این همه می توانید اگر در فضای مجازی مورد اهانت قرار گرفته اید از فرد خاطی شکایت کنید و او را به پای میز محاکمه بکشانید. مرجعی که صلاحیت رسیدگی به شکایت شما را دارد، دادسرای محلی است که در آن مورد توهین قرار گرفته اید.
مثلا اگر شما در موطن خود نیستید و در جای دیگری مورد اهانت تلگرامی یا اینستاگرامی قرار گرفته اید و از محل زندگی فرد فحاش هم اطلاع ندارید، لازم نیست، به موطن خود برگردید تا بتوانید از او شکایت کنید. شما می توانید در همان جایی که هستید و پیام های توهین آمیز را دریافت کرده اید، به دادسرای همان جا مراجعه کنید و از فرد خاطی شکایت کنید.
قذف عبارت است، از، انتساب ناروای زنا یا لواط به فردی دیگرو خیلی مشابه توهین و فحاشی یا تهمت است، ولی قانونگذار به جهت تاثیراتی که بر حیثیت و آبروی خود شخص و اطرافیان او می تواند داشته باشد، آن را جرمی خاص با آثار و احکام و مجازات خاص قلمداد می کند. این جرم از جمله جرم های حدی می باشد، به این معنا که مجازات آن در دین اسلام تعیین شده است.
در ادامه ی مقاله ی خود در زمینه ی نمونه استشهادیه توهین و فحاشی توجه شما را به توضیحاتی در خصوص توهین مشدد جلب می کنیم.
البته مجازات این نوع توهین بسته به شرایط و اوضاع تفسیر های متفاوتی دارد:
برای رخ داد قطعی این نوع جرم، در ابتدا اهانت باید علنی باشد، دوما در قانون آن دولت خارجی، این اهانت جرم محسوب شود، سوما فردی که به او اهانت شده الزاما شکایت کرده باشد.
این توهین هرگونه دست درازی و تعرض و ایجاد مزاحمت یا توهین با کلمات و حرکات خلاف منزلت نسبت به بانوان و کودکان در اماکن عمومی که سایر مردم در آن اماکن رفت و آمد دارند، می باشد. مجازات این جرم حبس از 2 تا 6 ماه و تا 74 ضربه شلاق می باشد.( ماده 619 قانون مجازات اسلامی ) پر واضح است که اگر توهین به بانوان و اطفال شامل مصادیق فوق نباشد، توهین به آنان از نوع عادی محسوب می شود و مجازات آن بر طبق ماده 608 مجازات قانون اسلامی خواهد بود.
توهین انواع متفاوتی دارد که جرم توهین را می توان به دو قسم تعزیری و حدی تقسیم کرد:
درادامه ی نوشتار خود در خصوص نمونه استشهادیه توهین و فحاشی توجه شما را به توضیحاتی در خصوص توهین حدی جلب می کنیم.
توهین حدی توهینی است که مجازات و کیفر آن در شرع مقدس و از سوی شارع تعیین شده و مجازات آن ثابت است و قابل تغییر نمی باشد. مصداق این نوع توهین، اهانت و فحاشی به پیامبر اسلام و یا هر یک از پیامبران بزرگ الهی می باشد. در همین راستا هر کس پیامبر بزرگ اسلام و یا پیامبران اولوالعزم الهی را قذف کند، مجرم بوده و از سوی دادگاه محکوم خواهد شد.
اهانت به پیامبر سب النبی گفته می شود و کسی که مجرم است و چنین اهانتی را به پیامبر انجام می دهد، ساب النبی می گویند. طبق قانون مجازات اسلامی ساب النبی به اعدام محکوم می شود، (قانون 262)، اما در همین قانون آمده است، اگر سب النبی ناخواسته، از روی غفلت، سهوی یا در حالت مستی یا خشم یا لغزش زبان یا بدون عنایت به مفهوم لغات یا نقل بیان از فرد دیگری باشد، سبالنبی محسوب نمی شود.(قانون مجازات اسلامی ماده 263)
در ادامه ی نوشتار خود در خصوص نمونه استشهادیه توهین و فحاشی توجه شما را به توضیحاتی در خصوص توهین تعزیری جلب می کنیم.
توهین تعزیری توهینی است که مجازات آن توسط قاضی در دادگاه اصلح مشخص می شود. تعزیر در ماده 16 قانون مجازات اسلامی تعریف شده است و آن به این صورت است که عقوبت یا تادیبی که میزان و نوع آن در شرع مشخص نیست و قاضی مصلح باید آن را تعیین نماید.
توهین تعریزی نیز به نوبه خویش به دو شاخه گروه بندی می شود: توهین ساده و توهین مشدد
در ذیل به اختصار هر یک از این دو توهین را بررسی می کنیم و توضیح خواهیم داد:
در ادامه ی نوشتار خود در خصوص نمونه استشهادیه توهین و فحاشی توجه شما را به توضیحاتی در خصوص توهین ساده جلب می کنیم.
بر اساس ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی: فحاشی به افراد جرم است و مستوجب عقاب می باشد. مجازات آن هم شلاق تا 74 ضربه و پرداخت جریمه ی نقدی از پنجاه هزار تا یک میلیون ریال می باشد.
دعوا در لغت به معنای ادعا کردن، خواستن، نزاع و دادخواهی است؛ از حیث حقوقی نیز تعاریف مختلفی برای این اصطلاح از سوی حقوق دانان ارائه شده است.
یکی از حقوقدانان دعوا را این گونه تعریف کرده : دعوی عبارت است از توانایی و اختیار قانونی که بر اساس آن شخص زیان دیده که مدعی است حق و حقوق وی از بین رفته، به مراجع ذی صلاح مراجعه میکند و از مراجع مذکور میخواهد که درستی یا عدم درستی ادعای وی مورد بررسی و قضاوت قرار بگیرد.
طرف مقابل نیز میتواند در خصوص ادعای شخص زیان دیده با آن مقابله کند که به مقابله این شخص نیز دعوا گفته میشود.
بنابراین، دعوا زمانی میتواند ایجاد شود که اولاً حق قانونی و مشروع، واقعاً یا به صورت ادعایی وجود داشته باشد و ثانیاً این حق قانونی و مشروع در عمل یا در ادعا مورد انکار یا تجاوز واقع شده باشد.
در صورت وجود این دو شرط مدعی حق میتواند برای احقاق حقوق از بین رفته خود اقدام کند.
دعوا در یک تقسیم بندی کلی به دو نوع دعوای حقوقی و دعوای کیفری تقسیم میشود.
در زیر مهم ترین تفاوت های بین دعاوی حقوقی و کیفری ذکر شده است:
یکی از مهم ترین تفاوت های دعوای حقوقی و دعوای کیفری، نحوه طرح این دعاوی است.
این تفاوت ها عبارتند از:
شایان ذکر است در صورتی که خواهان دعاوی حقوقی توانایی پرداخت این هزینه را نداشته باشد، میتواند در ابتدا با تقدیم دادخواست اعسار بدون پرداخت این هزینه در مراحل ابتدایی، دعوای حقوقی خود را مطرح کند.
مرجع صالح برای دعوای کیفری، طرح شکایت در دادسرا است. البته گاهی شکایات ممکن است در نزد ضابطان دادگستری مانند نیروی انتظامی صورت گیرد ولی با این حال باید آن ها نیز پس از ثبت شکایت آن را به مقامات قضایی ارجاع دهند.
پس از انجام شدن تحقیقات مقدماتی در خصوص پرونده، با توجه به موضوع شکایت، پرونده کیفری با صدور قرار جلب برای دادرسی به دادگاه های کیفری ارجاع داده میشود تا پس از بررسی های لازم حکم قانونی صادر شود.
اما در دعوای حقوقی مراجع قضایی حقوقی صلاحیت رسیدگی به دعوا را دارند و نهادی تحت عنوان دادسرا در این مراجع وجود ندارد و همچنین در دعاوی حقوقی اصل بر آن است که دادگاه محل اقامت خوانده صلاحیت رسیدگی دارد اما در دعاوی کیفری شکوائیه باید در دادسرای محل وقوع جرم تنظیم شود.
تفاوت در اسباب طرح دعاوی بدین معنا است که دعوای کیفری با تنظیم شکایت نامه باید مطرح شود، اما در دعاوی حقوقی شخص زیان دیده برای احقاق حقوق خود از طریق تنظیم دادخواست اقدام میکند.
تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری دیگری که وجود دارد، نتیجه و اثر مترتب بر هر یک از این دعاوی است.
دعاوی کیفری در مواردی انجام میشود که رفتار انجام شده که منجر به از بین رفتن حقوق دیگری شده است، دارای عنوان مجرمانه و در قانون برای آن مجازات در نظر گرفته شده باشد.
بنابراین در صورت صدور حکم محکومیت، شخص محکوم علاوه بر اینکه ملزم است که آسیب وارده بر طرف مقابل را جبران کند، به تحمل مجازات قانونی نیز محکوم میشود.
در حالی که در دعاوی حقوقی، نمیتوان از دادرس انتظار صدور حکم مجازات شخص محکوم را داشت زیرا اولاً وی صلاحیت صدور چنین حکمی را دارد و دوماً رفتار ارتکاب یافته جنبه مجرمانه ندارد که منجر به صدور حکم مجازات برای شخص محکوم شود.
یکی از رایجترین دعاوی، مباحث مربوط به امور مالی یا به تعبیر بهتر همان دعاوی مالیست.
از اینرو دادخواستهای مربوط به این حوزه، مانند دادخواست مطالبه وجه یا دادخواست مطالبه وجه چک از جمله بیشترین دادخواستهاییست که به دادگاه ارائه میشود.
با تقدیم دادخواست مطالبه وجه، خواهان، طلب خود را از طریق مراجع قانونی پیگیری میکند و این دعوا را علیه خوانده در دادگاه مطرح میکند.
با خرید و فروش اموال غیرمنقول مانند خانه یا زمین و انتقال آن به خریدار، در صورتی که فروشنده اقدامی برای تنظیم سند و انتقال مالکیت به خریدار نکند، وی (خریدار) میتواند دادخواست الزام به تنظیم سند را به دادگاه ارائه بنماید.
در دعاوی مختلف برای اینکه هر یک از طرفین بتواند از حقوق خود به خوبی دفاع کند،میتواند دادخواست تامین دلیل بدهد. تامین دلیل به معنی حفظ دلایلیست که شخص احتمال میدهد در آینده نتواند آنها را ارائه کند.
این کار در دعاوی مختلف کاربرد دارد و طرفین میتوانند در طول رسیدگی به دعوا آن را مطرح نمایند. تامین دلیل به صورت کتبی یا شفاهی مطرح میشود، در نتیجه اصطلاح درخواست تامین دلیل برای آن به کار میرود نه دادخواست.
ریاست محترم دادگاه خانواده ؛
با سلام .
اینجانب ……………….. در سند ازدواج شماره ………… دفتر ازدواج شماره………….. با ………….. در تاریخ ……….. به عقد دائم یکدیگر در آمده ایم که بواسطه عدم تفاهمات اخلاقی و روحی منجر به اختلافات متعدد قادر به ادامه زندگی مشترک نمی باشیم . بنابراین مصمم به طلاق بوده با تقدیم این دادخواست ، صدور گواهی عدم سازش جهت ارائه به دفترخانه و اجرای صیغه طلاق را تقاضا می نماییم . توافق حاصل شده میان زوجین شامل موارد ذیل است :
– زوجه تمامی مهریه خود/ یا قسمتی از آن را را شامل ……….. سکه بهار آزادی یا وجه نقدبه مبلغ …………………….ریال را همزمان با اجرا و وقوع طلاق به زوج بذل نموده و زوج قبول بذل می نماید .
– جهیزیه در نزد زوجه بوده و او ادعای در این خصوص ندارد .
– زوجه باردار نبوده و فاقد فرزند مشترک / یا دارای ………….… فرزند مشترک می باشیم و شرایط حضانت و ملاقات به این شرح است……………………… .
– زوجه ادعایی در خصوص نفقه و اجرت المثل ندارد / یا دارد و ……………. مبلغ دریافت می نماید .
در ابتدا زن و مرد بایستی بع کمک یک وکیل پایه یک داد گستری ، یک دادخواست طلاق توافقی تنظیم کنند و آن را به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی ارائه نمایند .
بعد از آن مهلت رسیدگی تعیین می شود و زن و مرد با مراجعه به دادگاه خانواده در مهلت مقرر در جریان پرونده طلاق توافقی قرار می گیرند .
در صورتی که دادگاه گواهی عدم امکان سازش را به طرفین ارائه داد ، سه ماه از تاریخ صدور آن باید به دفاتر ازدواج و طلاق مراجعه نمود و اجرای صیغه طلاق و ثبت کردن آن را تقاضا کرد
در غیر این صورت بعد از سه ماه ، اعتبار این گواهی به اتمام می رسد .
با توجه به اینکه اخیرا دادخواست به صورت الکترونیکی ثبت میشود، قوه قضاییه سامانهای را برای رسیدگی به دادخواستها و پیگیری آنها طراحی کرده است.
سامانه ثنا به ارائه برخی خدمات حقوقی به صورت الکترونیکی میپردازد که یکی از مهمترین خدمات آن، پیگیری دادخواست قضاییست.
در صورتی که شخصی علیه دیگری دعوایی را مطرح کند و این دعوا رد شود یا مطالب غیرواقعی را علیه او اظهار کند که باعث تویش اذهان عمومی یا تخریب شخصیت فرد در مقابل افراد دیگر شود و از این نظر خسارات مادی یا معنوی به وی وارد کند، علاوه بر اینکه ملزم به جبران خسارت است بلکه در مواردی نیز به مجازات محکوم میشود.
تنظیم دادخواست به عنوان اولین اصلی که در ورود به دعاوی به آن نیاز دارید،از اهمیت زیادی برخوردار است تا جایی که نداشتن دانش و تجربه کافی در تنظیم آن، می تواند دلیلی برای رد دادخواست باشد.
دادخواستی که باعث میشود، شخص ثالث به دعوا وارد شود.
دادخواستی که خوانده دعوا در مقابل دعوای خواهان به دادگاه ارائه میکند.
در صورتی که دعوا در جریان باشد و یکی از طرفین دعوایی را مطرح کند که با دعوای اصلی ارتباط کامل دارد و منشا آنها یکی باشد، باید دادخواست طاری ارائه نماید.
طرح دعوای دیگر در طول رسیدگی به دعوا که به عنوان یک دعوای اضافی مطرح شود باید دادخواست دعوای اضافی داد.
این مرجع به شکایت مردم، علیه ماموران یا واحدهای دولتی رسیدگی میکند.
از اینرو در صورتی که شخصی بخواهد دعوایی را در دیوان عدالت اداری مطرح کند، باید این دادخواست را تنظیم نماید.
اولین قدم رسیدگی به شکایت در دیوان عدالت اداری ارائه دادخواست است که باید بر روی برگههای چاپی مخصوص تنظیم شود و شامل؛
در صورتی که حکم غیابی صادر شده باشد، کسی که محکوم شده است، میتواند با ارائه دادخواست واخواهی نسبت به حکم اعتراض کند.