⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۸۱۸۲ مطلب توسط «هادی کاویان مهر» ثبت شده است

قرارداد مقاطعه کاری احداث ساختمان

این قرارداد همراه با شرایط عمومی و دیگر مدارک الحاقی آن به یک مجموعه غیر قابل تفکیک است بین ..................... به نمایندگی آقای مهندس ............ به سمت ............. به اقامتگاه ................ تلفن .................. که در این قرارداد کارفرما نامیده می شود و از یک طرف و ........................... آقای ................ فرزند ........... شماره شناسنامه ............... صادره از ................... شغل ................. آدرس .................................................. کد پستی ........................ تلفن ..................... تلفن همراه ....................... که در این قرارداد مقاطعه کار نامیده می شود از طرف دیگر منعقد می گردد و طرفین ملزم به رعایت مفاد این قرارداد می باشند.

ماده 1 – موضوع قرارداد :

موضوع قرارداد عبارت است از احداث ساختمان در پلاک ثبتی ......... به آدرس ............................................................... توسط مقاطعه کار به صورت دستمزدی به مقدار ............. که جزئیات آن عبارت است از :

الف – دستمزد، تامین نیروی انسانی، تهیه ابزار، لوازم و وسائل کار بر عهده مقاطعه کار است.

ب – تهیه مصالح مصرفی بر عهده کارفرما است.

ج – اخذ تاییده های لازم از مهندس ناظر و .......

تبصره : کارفرما مصالح ذیل را جهت اجرا تعهدات در اختیار مقاطعه کار قرار می دهد و وی موظف است مصالح موارد زیر را صرفاً جهت انجام موضوع تعهدات صرف کرده و مازاد آن را مسترد نماید.

الف –

ب –

ماده 2 – مدت قرارداد :

الف : از تاریخ ........... لغایت ....... به مدت ........... ماه طبق زمان بندی ذیل می باشد.

ب : مدت تهیه تجهیزات و تشکیل کارگاه از تاریخ ........... لغایت ............. می باشد.

ماده 3 – محل اجرای کار :

واقع ........................................................................................... که به رویت مقاطعه کار رسیده و از موقعیت و وضعیت آن آگاهی کامل یافته است.

ماده 4 – اسناد و مدارک قرارداد :

این قرارداد شامل اسناد و مدارک زیر می باشد که جز لاینفک قرارداد محسوب و به امضاء و رویت طرفین رسیده است.

دستور العمل اجرایی عملیات پروژه و برآورد مقدار کار

نقشه های کلی و تفصیلی اجرا

صورت مجالس و مواقت نامه ها و هر نوع سند دیگری که در مدت قرارداد توسط طرفین امضا گردیده است.

شرایط عمومی

شرایط خصوصی

ماده 5 – مبلغ قرارداد :

مبلغ قرارداد بر اساس قیمت های پیشنهادی مقاطعه کار که با توجه به جمبع جهات به شرح زیر برآورد شده است.

ماده 6 – نحوه پرداخت :

الف- درصد به عنوان پیش پرداخت در قبال تضمین مورد قبول کارفرما به مقاطعه کار پرداخت می شود که این مبلغ متناسباً در هر مرحله از صورت وضعیت پرداختی کسر می گردد و در دو مرحله پرداخت خواهد شد.

مرحله اول : ................ درصد بعد از امضا و مبادله قرارداد

مرحله دوم : ............... درصد بعد از تجهیر کامل کارگاه و خرید لوازم

مواعد پرداخت ها با ارائه صورت وضعیت انجام کار که ....... درصد آن پس از کسر کسورات قانونی و موجود در این قرارداد می باشد در هر مرحله پرداخت خواهد شد. ضمناً هر صورت وضعیت می بایست از جهت کیفیت و حجم کار به تایید کارفرما برسد.

ماده 7 – تضمین حین انجام کار :

..............درصد از مبلغ هر یک از صورت وضعیت های ارائه شده توسط مقاطعه کار کسر و نزد کارفرما هزینه های احتمالی انجام شده در دوره نگهداری بع مقاطعه کار تایید خواهد شد ودر صورت فسخ قرارداد به نفع کارفرما ضبط خواهد شد.

ماده 8 –

مقاطعه کار ملزم می شود که موضوع تعهد مذکور در ماده یک قرارداد را حداکثر تا مدت تعیین شده به انجام رساند و تحویل کارفرما دهد در غیر این صورت به ازای هر روز تاخیر در تحویل مبلغ ........... ریال وجه التزام و خسارت را از مطالبات او کسر نماید یا از تضمین سپرده استفاده و وصول نماید و تشخیص و تعیین خسارت وارده به عهده کارفرما باشد.

ماده 9 –

یک فقره چک ............. به شماره .............. از حساب جاری ................ نزد بانک ................. شعبه .............. به مبلغ ................ ریال از مقاطعه کار اخذ شده و در صورت عدم شروع کار یا عدم پیشرفت ات طبق برنامه زمان بندی و همچنین عدم هزینه نمودن مبلغ پیش پرداخت جهت موضوع رارداد و هر گونه خسارت وارده و اخذ هزینه های احتمالی انجام شده در دوره نگهداری کارفرما می تواند چک مذکور را تکمیل و وصول نموده و قرارداد را فسخ و یا مقاطعه کار را خلع ید نماید.

تبصره : تشخیص کارفرما در خصوص مواردی که موجب ایجاد حق استفاده و تکمیل کردن .............. و تعیین خسارت وارده می شود کافی است و مقاطعه کار حق هیچ گونه اعتراضی ندارد.

در صورتی که .......... روز از تاریخ قرارداد بگذرد و در این فاصله مقاطعه کار عملیات اجرایی موضوع تعهد را شروه نکرده باشد.

تاخیر بیش از ........ روز در پرداخت دستمزد کارگران و رها کردن کارگاه بدون سرپرست و عدم اجرای دستورات ناظر کارفرما و عدم رفع نواقص به مدت ........... روز

تعطیل کردن کار بدون اجازه کارفرما به مدت ............. روز

عدم توانایی مالی یا فنی مقاطعه کار و عدم انجام کار طبق برنامه زمان بندی به تشخیص کارفرما

کلیه مواردی که در قرارداد پش بینی شده است و عدم رعایت مفاد قرارداد به تشخیص کارفرما

مقاطعه کار در اجرای کار مسامحه یا تعدی یا تفریط نماید و این موارد از نظر کیفیت کار یا ضوابط اجرایی یا برنامه مصوب زمانی فیزیکی مالی پیشرفت کا رمورد تایید ناظر نباشد و موجب اضرار یا تضییع حقوق کارفرما شود به تشخیص کارفرما

تبصره : در هر مرحله از انجام تعهد به شرط آن که کارفرما تصمیم به فسخ قرارداد داشته باشد ........ هفته قبل موضوع را کتباً به مقاطعه کار اعلام می دارد.

ماده 10 – تحویل موضوع قرارداد :

پس از آنکه مقاطعه کار عملیات مووع قرارداد و یا هر قسمت مستقلی از آن که کارفرما بنا به ضرورت های اجرایی درخواست تحویل آن را داشته باشد طبق نقشه ها و مشخصات فنی مربوطه به اتمام رساند می تواند تقاضای تحویل نماید و کارفرما متعاقباً ظرف ........ روز از تاریخ اعلام به بررسی و آزمایشات لازم جهت اطمینان و رعایت اصول فنی در کار می پردازد و در صورتی که کار انجام شده مطلوب نباشد طی صورت جلسه ای با حضور مقاطعه کار نقایص و معایب کار به امضاء طرفین خواهد رسید و به منظور رفع نواقص و معایب و تکمیل کارهای ناتمام مهلتی توسط کارفرما برای مقاطعه کار تعیین خواهد شد که در پایان مهلت مزبور رفع عیب شده باشد صورت مجلس وگواهی رفع نقایص و معایب تنظیم می گردد در غیر این صورت استنکاف مقاطعه کار از امضاء صورت مجلس فوق نظر ناظر و نمایند هاعزامی کارفرما قطعی بوده و مقاطعه کار حق هیچگوه اعتراضی را نخواهد داشت.

ماده 11- مقاطعه کار متعهد است کلیه عملیات موضوع قرارداد را طبق مشخصات و نقشه های کلی و تفصیلی – اجرایی و با بهترین روش های فنی بوسیله کارگرانی که ر کار خود تخصص و تجریه عالی دارند به هزینه خود انجام دهد.

ماده 12 –

مقاطعه کار اعلام نمودکلیه اسناد و مدارک و نقشههای موضوع قرارداد را کاملاً مطالعه نموده و از مفاد آن کلاً و جزئاً اطلاع حاصل کرده است و هیچ نکته ای باقی نمانده است که بعداً بتواند در مورد آن مستند به جهل خود گردد.

ماده 13 –

مقاطعه کار متعهد است دستمزد کارگران خود را طبق قانون کار مرتباً پرداخت نماید.

در صورتی که در پرداخت دستمزد کارگران یا غیره تاخیر حاصل شود ناظر مقیم یا کارفرما به مقاطعه کار اخطار خواهد نمود که طلب کارگران و غیره را پرداخت نماید و در صورت استنکاف مقاطعه کار کارفرما حق دارد دستمزد کارگران و غیره را به تشخیص خود از مطالبات با تضمین های مقاطعه کار و به حساب او پرداخت کند و مقاطعه کار حق اعتراض بر این عمل و مبلغ پرداختی و تعداد کارگران و میزان استحقاقی آنان را ندارد.

ماده 14 –

هر گاه کارمنان و کارگران مقاطعه کار در اجرای صحیح کار مسامحه ورزند یا باعث اخلال در نظم کارگاه شوند کارفرما می تواند به تشخیص خود متخلف را اخراج نماید و مقاطعه کار حق هیچگونه اعتراضی را ندارد.

ماده 15 –

مقاطعه کار مسئول حفظ و نگهداری کلیه اشیا و تاسیسات موجود در کارگاه می باشد در غیر این صورت مسئول جبران خسارت وارده به کارفرما می باشد که تشخیص و تعیین خسارت بر عهده کارفرما می باشد.

ماده 16 – در صورتی که در اثر مقاطعه کار خساراتی به شخص ثالث وارد شود مقاطعه کار مسئول جبران آن خسارت می باشد و هیچگونه مسئولیتی بر عهده کارفرما نمی باشد.

ماده 17 – تغییر مقادیر کار :

درج مقادیر تخمینی کار در برآورد کارها به مقاطعه کار حق نمی دهد که انجام کامل آنها را از کارفرما بخواهد مقادیر کارها ممکن است تغییر کند و تگر مقادیر کار به هر مقدار شود که کارفرما تشخیص می دهد مقاطعه کار حق اعتراض ندارد.

ماده 18 – فسخ قرارداد و اقدامات پس از فسخ :

هرگاه کارفرما به یکی از علل، مفاد قرارداد را فسخ کند مراتب فسخ قرارداد را بدون احتیاج به انجام دادن تشریفات قضایی یا اداری کتباً به اطلاع مقاطعه کار می رساند و کل مبلغ حسن انجام کار را به نفع خود ضبط می نماید و خسارات وارده را به تشخیص و تعیین خود از مطالبات و ضمانت نامه های سپرده استفاده و وصول می نماید و مقاطعه کار می بایست ظرف مدت ........ روز خود یا نماینده ای را جهت صورت برداری و تنظیم صورت وضعیت کارهای انجام شده به کارفرما معرفی نماید.

در غیر این صورت طبق عقد خارج لازم کارفرما راساً یا با ناظر به عنوان نماینده قانونی خود اقدام به تنظم صورت برداری اجناس کارگاه و همچنین صورت وضعیت کارهای انجام شده نموده و کارفرما هر مبلغ خساراتی که مشخص و تعیین نموده مورد قبول مقاطعه کار خواهد بود.

در این صورت کارفرما .............. درصد ارزش اجرای کار که مقاطعه کار تا تاریخ فسخ قرارداد انجام داده پس از کسر پرداخت هایی که قبلاً صورت گرفته و همچنین کسر خسارات وارده ناشی از این قرارداد به تشخیص و تعیین کارفرما پرداخت خواهد کرد و مقاطعه کار حق مطالبه کسور مبلغ حسن انجام کار و هیچگونه وجه دیگری به عنوان جبران پرداخت هایی کهنموده یا جران خسارت و ضرر و زیان نخواهد داشت.

ماده 19 –

کارفرما می تواند در مدت قرارداد اجرای کار را موقتاً برای مدتی به تشخیص خود معلق نماید.

ماده 20 –

هرگاه مقازعه کار در اجرای قسمتی یا تمام موارد این قرارداد سهل انگاری و کوتاهی نماید کارفرما حق خواهد داشت آن تعهدات را به جای مقاطعه کار انجام داده و هزینه های مربوطه را به اضافه 15 % را از محل مطالبات و یا تضمین های سپرده مقاطعه کار به حساب وی پرداخت کند در این صورت هرگونه ادعای مقاطعه کار نسبت به این قبیل پرداخت ها و همچنین نسبت به تشخیص و تعیین کارفرما خواه از نظر اساس تخلف و خواه از نظر مبلغ پرداختی بلااثر خواهد بود.

ماده 21 – حل اختلاف :

در صورتی که اختلافی بین کارفرکا و مقازعه کار پیش آمد کند اعم ازا ینکه مربوط به ارای عملیات موضوع قرارداد و یا مربوط به تفسیر و تعبیر هر یک از موارد قرارداد و شرایط عمومی و سایر اسناد و مدارک پیوست قرارداد یا مشخص نمودن متخلف و تعیین خسارات باشد نظر داور مرضی الطرفین قطعی و لازم الاجرا می باشد و طرفین حق هیچ گونه اعتراضی را نخواهند داشت.

ماده 22 –

این قرارداد در ......... ماده و .............. تبصره .......... بند و در .......... صفحه و در ............. نسخه که هرکدام حکم واحد را دارد تنظیم گردید.

محل امضاء کارفرما محل امضاءمقاطعه کار

۲۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرارداد پیمانکاری نظارت بر عملیات اجرایی

این قرارداد در تاریخ .......... بین شرکت ............. به مدیریت آقای .......... و شرکت ............. به مدیریت آقای به عنوان مشاور و سرکار ............... به عنوان ناظر قرارداد شماره .............. مورخ ............. به شرح ذیل منعقد میگردد :

ماده 1 – موضوع قرارداد

موضوع قرارداد عبارت است از نظارت بر عملیات اجرایی پروژه قراردادی طراحی و پیاده سازی سیستم های مورد نیاز و در چارچوب تعهدات ............ فی مابین شرکت ............. و شرکت .............. .

ماده 2 – تعهدات دستگاه نظارت

در صورت تشخیص ناظر به واسطه قصور مشاور، مدت اجرای قرارداد به تاخیر بیفتد ................. درصد از مبالغ کل قرارداد فی مابین کارفرما و مشاور به ازای هر ............ تاخیر از مشاور کسر خواهد گردید.

در صورتی که به تشخیص ناظر، تاخیر از ناحیه کارفرما بوجود آید و نیاز به زمان بیشتری برای اتمام قرارداد باشد با تنظیم صورت جلسه ای به مدت قرارداد افزوده و حق الزحمه متناسب به مشاور پرداخت خواهد شد.

کلیه پرداخت ها به مشاور پس از تایید کتبی ناظر صورت خواهد گرفت.

تبصره : مشاور موظف است پس از اتمام مرحله از قرارداد گزارش کتبی پیشرفت و اتمام هر مرحل از کار را به تایید ناظر برساند.

با درخواست دستگاه نظارت به کارفرما، مبالغ حق الزحمه مشاور پس از کسر کسورات دولتی (مالیات، بیمه، عوارض و غیره ...) پرداخت می گردد.

ارائه گزارش پایانی هر مرحله توسط مشاور با تایید ناظر رافع مسئولیت مشاور برای ارائه سایر گزارش ها نخواهد بود.

مشاور باید در تمامی مراحل اجرای قرارداد مطابق با شرح خدمات تعیین شده با هماهنگی و نظارت دقیق دستگاه نظارت باشد و یک نسخه از گزارشات فعالیت خود را به ناظر تحویل دهد.

نظارت بر استقرار سیستم تدوین شده و تکیل چک لیست های کنترل پروژه بوسیله دستگاه نظارت ارائه می گردد.

نظارت بر اعمال اصلاحات لازم در مستندات

نظارت بر مستندات فرآیند ممیزی و تدوین گزارش ممیزی می باشد

نظارت بر مستند سازی خروجی های بازنگری مدیریت

نظارت بر اجرای موثر اقدامات اصلاحی تعیین شده و تکمیل چک لیست های نظارتی

نظارت در جمع بندی کلیه اقدامات انجام شده و تدوین گزارش نهایی پروژه

نظارت بر حسن اجرای مفاد قرارداد بوسیله اعلام کتبی مشکلات و نواقص انجام کار و پیشنهاد راهکارهای اصلاحی مناسب

بررسی فعالیت گزارش شده مشاور و اعلام نقطه نظرات به صورت مکتوب حداکثر ظرف مدت ..... هفته

هدایت و راهنمایی مشاور جهت اجرای مناسب مفاد قرارداد با در اختیار قرار دادن منابع و مراجع مناسب و مرتبط با نیاز مدنی های سیستم ارتباطی، روابط عمومی، اطلاع رسانی و تبلیغات

بر قراری ارتباط فی مابین مشاور و کارفرما و انجام هماهنگی های لازم

پیگیری و دریافت حق الزحمه مشاور از کافرما

دستگاه نظارت باید کلیه مدارک و اطلاعات حاصل از قرارداد را محرمانه تلقی نموده و تحت هیچ شرایطی در اختیار افراد غیر قرار ندهد.

کارفرما برای سهولت ارتباط و تسریع در انجام خدمات موضوع قرارداد امکانات ضروری مورد توافق از قبیل محل استقرار کارشناسان، تسهیلات مورد نیاز و کمک های لازم را با هماهنگی دستگاه نظارت در دفتر مرکزی و در صورت لزوم محل های خارج از شهر از قبیل رفت و آمد را فراهم آورد.

بنا به تشخیص کارفرما و هماهنگی دستگاه نظارت در مواردی که مشاور عوامل فنی، علمی و تشکیلاتی لازم برای اجرای این قرارداد را فراهم نسازد و یا در انجام تعهدات خود تقصیر داشته و قصور ورزد، دستگاه نظارت به مشاور پس از پایان این مدت مطابق اخطار دستگاه نظارت عمل نکند، دستگاه نظارت درخواست فسخ فسخ قرارداد به کارفرما را می دهد و کارفرما با اعمال فسخ نسبت به وصول خسارت وارده از محل تضمینات ومطالبات مشاور و اقامه دعوی احتمالی اقدام می نماید.

در مواقع بروز اختلاف در تمیز و اجرا مفاد قرارداد فی ما بین کارفرما و مشاور ناظر موارد اختلاف را بررسی و به عنوان داور مرضی الطرفین اقدام به صدور رای قطعی و لازم الاجرا می نماید.

ماده 3 – تعهدات کارفرما و مشاور

کارفرما و مشاور موظف و مکلف به هماهنگی با دستگاه نظارت و رعایت دستورات کتبی آن می باشند.

کارفرما و مشاور تمامی اسناد و مدارک مورد درخواست دستگاه نظارت جهت بررسی و اظهارنظر را در اسرع وقتت در اختیار ناظر قرار می دهند.

کارفرما و مشاور وسیله ایاب و ذهاب مسافرت ناظر را در راستای اجرای طرح فراهم می نمایند.

کارفرما و مشاور از بدو شروع کار تا اتمام عملیات با ناظر در هماهنگی و ارتباط کامل هستند.

دستورات کتبی ناظر برای مشاور و کارفرما لازم الاجرا است.

کارفرما و کشاور ناظر را در جریان ماوقع جلسات و تصمیمات خود قرار می دهند و عندالزوم از مشارالیه برای هماهنگی دعوت کتبی یا تلفنی به عمل می آورند.

ماده 4 – مدت قرارداد

مدت قرارداد نظارت، بر طبق قرارداد فی مابین کارفرما و مشاور می باشد.

در صورت تمدید قرارداد فی مابین کارفرما و مشاور قرارداد نظارت نیز تمدید می گردد.

ماده 5 – حق الزحمه و نحوه پرداخت آن

حق الزحمه موضوع خدمات دستگاه نظارت به مبلغ ............. ریال می باشد.

پرداخت حق الزحمه ناظر توسط کارفرما و مشاور به میزان ............... درصد کارفرما ............ ریال، میزان ............. درصد مشاور ............. ریال می باشد.

الف - ........... % به صورت پیش پرداخت به ناظر داده می شود.

ب - ............. % در پایان قرارداد به ناظر پرداخت می گردد.

ماده 6 – فسخ و اتمام قرارداد

خاتمه مدت قرارداد کارفرما و مشاور نیز موجب اتمام این قرارداد می شود.

با توافق طرفین قرارداد کارفرما و مشاور برای فسخ قرارداد، قرارداد دستگاه نظارت نیز منفسخ می شود.

در امور غیر قابل پیش بینی و فورس ماژور همانند جنگ، اعتصاب و غیره در قرارداد فی مابین کارفرما و مشاور در قرارداد نظارت نیز موثر خواهد بود.

ماده 7 – رفع اختلاف

در صور بروز اختلاف فی مابین کارفرما با ناظر یا مشاور با دستگاه نظارت مراجع ذیصلاح قضایی صالح بر رسیدگی می باشند.

ماده 8 – نشانی طرفین

نشانی کارفرما : .......................................................

نشانی مشاور : ..........................................................

نشانی دستگاه نظارت : .....................................................................

ماده 9 – فسخ قرارداد

این قرارداد در .............. ماده و ............... نسخع تهیه شده و امضای هر سه طرف رسیده است نسخه اول به ناظر، نسخه دوم به کارفرما و نسخه سوم به مشاور داده شده و هر سه نسخه حکم واحد را دارد.

کارفرما مشاور دستگاه نظارت

۲۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

محقون الدم

محقون الدم ؛ رهانیده شده از قتل . (از منتهی الارب ). بجان رسته .
- || در اصطلاح فقه آن که قتل او جایز نیست و قاتل از جمله اشخاصی است که غیر محقون الدم است .

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهدورالدم یعنی چه ؟

[مَ رُ د دَ] در قوانین فقهی اصطلاح مهدورالدم به کسی گفته می شود که شرعاً مستحق کشته شدن است، یعنی کسی که ریختن خون او مجاز است. مفهوم مهدورالدم از لحاظ شرعی به دو دسته تقسیم می شود: نسبی و مطلق. مهدورالدم نسبی کسی است که در برابر شخص یا اشخاصی مهدورالدم است و مطلق وضعیتی است که شخص مجرم در برابر تمام مسلمانان مهدورالدم است.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

راجع به ثبت اسناد هویتی

      2-1. مفهوم سند

      2-1-1.  معنای لغوی

        سند در لغت به چیزی گفته می شود که به آن اعتماد کنند، مدرک مستند و نوشته که قابل استناد باشد. و نیز نوشته که وام وطلب کسی را معین می سازد ویا مطلب را ثابت می سازد، که جمع آن اسناد است (نظام الدین، 1387، 56).

       سند از نظر لغوی به معنای “تکیه گاه” می باشد. در فراز ۲۹ دعای جوشن کبیر آمده : یا سند من لا سند له. در این دعا سند به خداوند اطلاق شده که تکیه گاه همه می باشد.

       در لغت نامه دهخدا به این نحو تعریف شده است : نوشته ای که وسیله اثبات باشد. نوشته ای که قابل استناد باشد (دهخدا، 1377، 967).

       اما در اصطلاح علم حقوق منظور سند کتبی می باشد. اما وفق ماده ۱۲۸۴(ق.م.) سند به معنای هر نوشته ای است که در مقام دعوا یا دفاع قابل استناد باشد. با این حساب، به نظر می رسد “کتبی بودن سند” جزء لاینفک در تعریف سند باشد لذا بر اثر یا، هر چند قابل استناد باشد نمی توان سند اطلاق نمود. در این تعریف، آنچه سندیت سند را محرز می نماید، دو  امر است اول “قابلیت استناد” است که در این تعریف نیز آمده است و دومین امر که در تعریف سند لحاظ شده “حاصل فعل و تراوش اندیشه انسان“ بودن سند است. از این رو، در این تعریف لفظ “نوشته” خصوصیتی ندارد و به اطلاق خود شامل هرگونه نوشته فارغ از محل نوشتن و یا شکل نوشتن و یا حتی وسیله نوشتن می باشد. نوشته فارغ از “محل نوشتن” مورد لحاظ واقع شده بنابراین، ممکن است نوشته بر روی یک قطعه سنگ، کلوخ، قطعه فلز، آجر، تخته، یخ و یا حتی بر روی نرم افزارهای کامپیوتری باشد (امامی،1386، 12).

       سند به مفهوم اعم، در لغت به معنای" آنچه بدان اعتماد کنند " آمده است (معین،1360، 1929).

       سند" نوشته، خط یا علامتی است که در روی صفحه نمایان باشد خواه از خطوط متداول باشد یا غیر متداول، مانند رمز هاو علاماتی که دو یا چند نفر برای روابط بین خود قرار داده اند. صفحه ای که نوشته بر آن نمایان است فرقی نمی نماید که بوسیله ماده ی رنگی با دست نوشته شده یا ماشین کپی و یا چاپ شده باشد همچنان که فرقی نمی نماید که بر صفحه حک شده باشد یا آنکه به و سیله آلتی برجستگی بر صفحه ایجاد کرده باشند" (امامی،1386، 65).

       نوشته فارغ از زبان نوشتن می باشد لذا بر اسنادی که به زبان های دیگر اعم از اینکه در ایران و یا در خارج از کشور تنظیم شده باشد، سند اطلاق می گردد. اما برای اینکه در محاکم ما قابل استناد باشند بایستی وفق ماده ۵۸ (آ.د.م.) توسط مترجم رسمی دادگستری ترجمه یا مطابقت آنها با اصل توسط مأمورین کنسولی گواهی شده و پیوست متن اصلی بشوند. همچنین “شکل نوشتن” نیز خصوصیتی ندارد. نوشته ممکن است به صورت خط با حروف الفبایی، نقاشی یا خطوط مبهم بوده هم چنانکه می تواند به شکل برجسته یا تورفته باشد. بنابراین، ممکن است رسم یک جمجمه و دو استخوان متقاطع، سندی دال بر تهدید تلقی گردد. با الغاء خصوصیت از “وسیله نوشتن” نیز می توان نوشتن با قلم، انگشت، یک قطعه چوب و یا از طریق تایپ را مشمول سند دانست همچنان که اگر کسی قادر به استفاده از دست برای نوشتن نباشد، ممکن است با سر و یا پا مبادرت به نوشتن نماید و بر نوشته محصول فکر و عمل او اطلاق سند ممکن باشد.

       به هر تقدیر، سند باید دو ویژگی اساسی داشته باشد تا اطلاق سند بر آن ممکن باشد : اولاً سند باید قابلیت استناد داشته باشد و ثانیاً “محصول کار و اندیشه بشری” باشد. بنابراین، بر جای پا و اثر انگشت که به طور غیر ارادی بر جایی نقش می بندد، هر چند قابلیت استناد داشته و بتواند امری را به اثبات رساند، نمی توان اطلاق سند نمود (دیانی ،۱۳۸۶، 92).

       آنچه پشت بوم گذارند، بالش، تکیه، آنچه پشت بدو بدهند، جمع آن اسناد است، و در نزد اهل حدیث عبارت از طریق باشد و جمله کسانی باشند که روایت کنند و طریق اخبار و روایات را از آن جهت سند گویند که اعتماد علما در صحت و ضعف حدیث در آن است (دهخدا،1377،  657).

       آنچه بدان اعتماد کنند، معتمد، مستند، حجت، قبض، نوشته، تمسک، دست آویز، خط مکتوب دائن که به مدیون دهد و حاکی از دین خود یا امری مانند آن باشد. وامنامه که وامدار به وام ده دهد، نوشته که وام یا طلبی را معین کند (جعفری لنگرودی، 1363، 759).

 

    2-1-2.  معنای اصطلاحی

      ماده 1284 قانون مدنی سند را چنین تعریف می کند: « سند عبارت است از هر نوشته ای که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد». سند که یکی از ادله اثبات دعوی است به اسناد عادی و اسناد رسمی تقسیم گردیده است. علاوه بر آن، اسناد دیگری تحت عنوان « اسناد تجاری » در قانون تجارت آمده است که شامل اسناد بهادار و اسناد مالی است و شامل برات، چک و سفته می باشد؛ ولی بحث ما راجع به اسنادی است که در ارتباط با مسائل ثبتی هستند.

      سند عبارت است از نوشته ای که هم شخص مدعی و هم طرف مقابل او یعنی خوانده دعوی قادر به استفاده از آن در محاکمه هستند.

      برای سند دو معنی متصور است:

1-      سند با معنی موسع

2-      سند با معنی مضیق

      سند موسع عبارت است از هر شئ که دلیل وجود حق یا یک رابطه حقوقی می باشد و یا وجود شرطی را که دارای اعتبار حقوقی است فراهم می کند و یا اینکه اسناد عبارتند از اشیایی که با دست انسان ساخته شده و قابل فهم هستند  که مستقل از وجودشان اختصاص به اثبات اموری دارند که دارای اعتبار حقوقی است (سلمان پور، 1341،37).

      بنابراین در معنای موسع، سند، هر شئ که قابلیت دلالت و ارزش اثبات و اعتبار حقوقی و قضایی داشته باشد اعم از نوشته و غیر نوشته نظیر فیلم و عکس و غیره را در بر می گیرد.

      سند در معنی مضیق شامل اشیایی که فاقد وصف نوشته هستند نمی شود هرچند به عنوان دلیل و مدرک در مراجع و محاکم قابلیت استناد داشته باشد.

      بنابراین در معنای مضیق سند نوشتجات را شامل می شود اعم از اینکه خود نوشت و یا غیر آن باشد و به عبارتی سند نوشته ای است که بتواند به عنوان دلیل برای حق یا تعهد به کار رود و رابطه ای که بین سند و نوشته وجود دارد رابطه عموم و خصوص مطلق است یعنی هر سندی نوشته است ولی هر نوشته ای سند نیست.

 

      2-1-3. تاریخچه سند در ایران

      در ایران باستان در عهد و دوره هخامنشی و ساسانیان و پس از آن  در دوره حکومت های اسلامی سند از اهمیت بالایی برخوردار بوده و استفاده از آن در موارد مختلف کشف شده است که در این خصوص در دو قسمت قبل از اسلام و بعد از اسلام بحث می گردد.

 

      2-1-3-1. تاریخچه سند در حقوق ایران قبل از اسلام

        مدارک تاریخی نشان می دهد که در زمان حکومت پارتیان از سند استفاده می شده است " مالکوم " نویسنده تاریخ پارتیان که در زمینه های مختلف حیات اجتماعی و سیاسی این سلسله مطالعاتی انجام داده از وجود سند در قوانین و نظامات مدنی آن دوران خبر داده است (راوندی،1298، 15).

       در قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان، بند چهارم از فصل نهم حکایت از این دارد که در صورتی که مدعی صحت امضاء و مهر دیل سند منعقده بین خود و مدعی علیه را تصدیق نماید، چنانچه حروف و عبارات آن قرارداد دست نخورده باشد معتبر و لازم الاجرا بین طرفین خواهد بود و مدعی حق ندارد نسبت جعل به آن بدهد (شهرادی، 1365، 56).

      در زمان حکومت انوشیروان به دستور او معاملات نزد قضات انجام شده و در دفاتر مربوطه درج گردید (شهری، 1363، 6).

 

      2-1-3-2.  تاریخچه سند در حقوق ایران بعد از اسلام

      در ایران بعد از اسلام بطوری که در کتب و آثار مروط به این دوره استخراج می شود عمل قضا و دادرسی بوسیله نمایندگان دین و دولت صورت می گرفت و دولت در عزل و نصب آنها آزادی عمل داشت. تنظیم اسناد از نظر قانونی به عهده قاضی القضات و یا نماینده وی بود که دفاتری نیز در این خصوص تنظیم می شد. نویسندگان اسناد اولاَ باید به احکام معاملات و فقه اسلامی احاطه کامل داشته و ثانیاَ به زیور عدل آراسته باشند و از نظر قانونی اسناد تنظیمی مورد حمایت دولت بوده و خرید و فروش و قرض و اجاره به موجب سند انجام می گرفت (راوندی، 1298،120).

      در عهد غازان خان پادشاه مغول، عده ای منفعت طلب با تنظیم اسناد بی اساس دعاوی و اختلافات دامنه داری برای مردم بی پناه ایجاد می کردند و غازان خان ظاهرا در سایه تعلیمات وزیر با تدبیرش رشید الدین فضل ا... در مقام حل مشکل بر می آید و دستور می دهد اسناد به وسیله افراد متبحر تنظیم شود و در صورت تنظیم سند جدید اسناد قبلی و کهنه را در طاس عدل بشویند تا اسناد معارض نزد مردم پیدا نشود و اسنادی که سی سال از عمر آنها می گذرد مورد استفاده نبوده و به اصحاب دعوی پس ندهند (همان منبع، 121).

      در عهد صفویه مرجعی به نام صدر دیوانخانه تأسیس شد که یک نفر قاضی شرع در آنجا به کار معاملات و تنظیم اسناد و عقدنامه و طلاق نامه می پرداخت و اسناد معاملات را مهر و در دفتر مخصوصی ثبت می نمود.

      در اواخر سلطنت فتحعلی شاه و اوایل سلطنت محمد شاه برای جلوگیری از بروز اختلافات تجاری بین ایران و روسیه دفاتری نزد کارگزاریها وجود داشت که اسناد و معاملات تجار را در آن می نوشتند.

      نخستین قانون مربوط به اسناد در سال 1290هجری شمسی تحت عنوان قانون ثبت اسناد در زمان مشروطیت به تصویب رسید و مقرر شد اسناد رسمی در اداره ثبت تنظیم و معاملات رسمی در آن اداره ثبت شود که این رویه تا سال 1307 ادامه داشت و در ان  سال قانون تشکیل دفاتر اسناد رسمی در 20 ماده به تصویب رسید (شهری، 1363، 14).

 

      2-2.  مفهوم اسناد

     2-2-1. معنای لغوی

      اسناد جمع سند است و به اوراقی گفته می شود که دارای ارزش مالی یا حقوقی هستند که در جهت اثبات امری، مورد استناد قرار می گیرند یا به موجب آن، اشخاص تعهد به امری می نمایند.

 

      2-2-2. معنای اصطلاحی

      دو اصطلاح‌ اسناد (جمع‌ آن‌ اَسانید) و سند (جمع‌ آن‌ اَسناد) گاه‌ در گفتار محدثان‌ به‌ جای‌ یکدیگر به‌ کار می‌رود (آقابزرگ‌ و ابن‌ ابی‌ حاتم‌، ۱۴۰3‌، 83). اما با نگاهی‌ باریک‌بینانه‌ می‌توان‌ وجوه‌ امتیاز دقیقی‌ میان‌ آن‌ دو تشخیص‌ داد: اِسناد با دارا بودن‌ مفهوم‌ مصدری‌، هم‌ در آثار لغویان‌ و هم‌ نزد محدثان‌ بالا بردن‌ و رسانیدن‌ سخن‌ به‌ گوینده آن‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (ابن‌ بابویه‌‌، ۱۳۸۷، 67). در حالی‌ که‌ سند به‌ مفهوم‌ "ما یُستَنَد به‌" عبارت‌ از طریقی‌ است‌ به‌ گوینده سخن‌ که‌ پیش‌ از متن‌ حدیث‌ قرار می‌گیرد (ابن‌ جماعه‌‌، ۱۴۰۶، 86).

      تفاوت اسناد به مفهوم نخست با سند در این است که سند به مجموع راویان حدیث اطلاق می‌شود، امّا اسناد، نقل حدیث همراه ذکر سند آن است.

      از نظر لغوی‌، مصدر افعال‌ از ریشه ثلاثی‌ "س‌ ن‌ د"، به‌ مفهوم‌ متعدی‌ "تکیه‌ دادن‌ چیزی‌ بر چیزی‌"  (ابن‌ مجاهد‌، ۱۹۷۲، 92).

      و نیز مفهوم‌ لازم‌ "بالا رفتن‌" (ابوعمرو دانی‌، ۱۹۳۰، 32) به‌ کار رفته‌ است‌، اما در انتقال‌ این‌ واژه‌ از اصل‌ لغوی‌ به‌ کاربرد اصطلاحی‌، گویا مفهوم‌ اخیرِ لازم‌ را به‌ صورت‌ متعدی‌ "بالا بردن‌" (رفع‌) دگرگون‌ ساخته‌اند.

      مفهوم اسناد در اصطلاح علم درایه و رجال که مقابل ارسال به کار می‌رود، عبارت است از نقل حدیث با ذکر نام همۀ راویانی که آن حدیث را از معصوم علیه السّلام نقل کرده‌اند (احمد بن‌ حنبل‌‌،۱۳۱۳، 53).

 

      2-3.  مفهوم هویت

     2-3-1. معنای لغوی

      در فرهنگ عمید هویت چنین تعریف شده است: هویت‏یعنی حقیقت‏شی‏ء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد (عمید، 1389، 1984).

      دهخدا نیز هویت را عبارت از تشخیص دانسته، می‏گوید همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است (دهخدا، 1377، 1265).

      در فرهنگ بزرگ سخن، هویت، مساوی با آنچه شخصی با آن شناخته می شود مانند نام، نام خانوادگی، نام پدر و دیگر ویژگی های مندرج در شناسنامه و گذرنامه (انوری،1378،8460).

      هویت یک موجودیت خاص مجموعه ای پویا از تمامی خصیصه های موجود آن می باشد. هر موجودیت تنها یک هویت دارد. هویت خصیصه ای از یک موجودیت خاص (سازمان، فرد ارائه دهنده خدمات، یک برنامه کاربردی، یک فرایند و ...)در یک زمینه خاص است.

      هویت یعنی مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، فرهنگی و روانی، فلسفی و زیست و تاریخی همسان که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دلالت کند و آن را  در یک ظرف مکانی و زمانی معین  بطور مشخص و قابل قبول  و آگاهانه از سایر گروه ها و افراد متمایز سازد (نشریه سازمان ثبت احوال، 1393، 12).

      اما باید گفت که هفت نوع هویت مطرح است که عبارتند از: هویت فردی (شخصی) ; هویت‏خانوادگی; هویت ملی; هویت دینی; هویت اجتماعی; هویت فرهنگی; هویت تمدنی هویت فردی فرد به این چند سؤال پاسخ دهد که:  این من یا خویشتن کیست؟  چه نسبتی میان من و جهان برون وجود دارد؟  میان تن و روان من چه رابطه‏ای است؟ (شرفی، 1377، 26).

      هویت‏خانوادگی هرچند ارائه تعریفی دقیق از هویت‏خانوادگی نسبتا دشوار است ولی در یک عبارت کوتاه می‏توان گفت که منظور از این نوع هویت، «تعیین نسبت میان جوان و خانواده اوست و این‏که چه پیوندهایی میان آنان وجود دارد».

      هویت ملی یعنی این‏که فرد بداند در کشور خود چه جایگاه و مسؤولیت مدنی دارد و چه خدمت‏شایسته‏ای می‏تواند برای کشور و ملت‏خود انجام دهد. وحدت بین تمامی افراد یک ملت، بهترین زمینه‏ساز بروز «هویت ملی‏» است. زیرا ارزش‏ها، افتخارات و ویژگی‏های برجسته یک ملت زمانی تبلور می‏یابد که وحدت کامل بین اقشار و آحاد آن جامعه تحقق یابد. هویت دینی هویت دینی یعنی این‏که شخص بداند چه دینی را انتخاب کرده و آن دین چه چیزی را از او می‏خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند. بدیهی است که از پیامدهای تکوین هویت دینی، احساس تعهد و مسؤولیت در قبال ارزش‏ها و باورهای آن مکتب می‏باشد. برخی از صاحب‏نظران، تعهد را به عنوان سنگ بنای «هویت دینی‏» تلقی می‏کنند (قربانی، 1368، 37).

       هویت اجتماعی یعنی این‏که فرد نقش‏ها و وظایف اجتماعی خود را بشناسد و متقابلا انتظارات جامعه از خود را بداند. تحقق هویت اجتماعی در گرو تحقق تربیت جامع فرد است; یعنی شخص در همه ابعاد وجودی خود (فیزیکی، عاطفی، اجتماعی، ذهنی و اخلاقی)، دارای صفات و رفتارهای ارزشمندی باشد تا بتواند نقش خود را به طور مؤثر در جامعه ایفا کند (حسنی، 1378، 42).

      هویت فرهنگی هویت فرهنگی مهم‏ترین نوع هویت است. هم از لحاظ ساخت و محتوا و هم از لحاظ شرایط زمانی باید مورد توجه عمیق و جامع قرار گیرد; زیرا هویت فرهنگی به صورت جدی در تحقق سایر هویت‏ها نقش دارد. در واقع فرد به درستی باید فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت‏به سایر فرهنگ‏ها بداند. همچنین قدردان آن باشد و در پرورش و اشاعه فرهنگ خود تلاش نماید (شرفی، 1377،  27).

    هویت تمدنی «معرفت و آگاهی عمیق آدمی به تمدنی است که منسوب به آن می‏باشد. درک چنین هویتی به فرد این امکان را می‏دهد که احساس نماید در سرزمینی زندگی می‏کند که ریشه‏های فرهنگی آن تا اعماق تاریخ کشیده شده است و این احساس، تعلق و ارتباط به آن تمدن و در نتیجه شکل‏گیری «هویت تمدنی‏» می‏شود. احساس تعلق به یک تمدن به معنای وابستگی به تمامی مظاهر آن تمدن و از جمله مشاهیر، افتخارات، میراث‏ها و ارزش‏های آن می‏باشد هرچند برخی از صاحب‏نظران هویت تمدنی و فرهنگی را یکسان می‏دانند ولی نظر صحیح این است که هویت تمدنی گسترده‏تر از فرهنگی است; زیرا هویت فرهنگی، به یک کشور محدود می‏شود در حالی که، هویت تمدنی عمدتا مرزهای کشوری خاص فراتررفته و چندین ملیت را پوشش می‏دهد . مثل تمدن اسلامی کشورهای مسلمان زیادی را شامل می‏شود (قربانی، 1368، 38).

      واژة هویت یا Identity ریشه در زبان لاتین دارد و از Identitas که از Idem یعنی «مشابه و یکسان» ریشه می گیرد. این واژه در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت، یعنی تفاوت های اساسی که یک شخص را از همة کسان دیگر به واسطة هویت «خودش» متمایز می کند، اشاره دارد و در معنای دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می توانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات براساس صور مشترک برجسته ای، نظیر ویژگی های قومی و ... به دیگران بپیوندند، دلالت دارد (بایرون،1380، ۶۳).

 

     2-3-2.  معنای اصطلاحی

      در اصطلاح عمومی آنچه موجب شناسایی شخص، ایل، قوم یا ملتی شود هویت می نامند. هویت به معنی هستی و وجود است چیزی که وسیله شناسایی فرد باشد یعنی مجموعه فضائل فردی و خصوصیات رفتاری که از روی آن فرد به عنوان عضو یک گروه اجتماعی شناخته می شودو از دیگران متمایز می گردد (اشرف، 1373، 7).

      هویت‌ به‌ معنی‌ "چه‌ کسی‌ بودن‌" است‌ و از نیاز طبیعی‌ انسان‌ به‌ شناخته‌ شدن‌ و شناسانده‌ شدن‌ به‌ چیزی‌ یا جایی‌ برمی‌آید. این‌ حس تعلق‌، بنیادی‌ ذاتی‌ در وجود انسان‌ دارد. برآورده شدن‌ این‌ نیاز، "خودآگاهی‌" فردی‌ را در انسان‌ سبب‌ می‌شود و ارضای‌ حس‌ تعلق‌ میان‌ یک‌ گروه‌ انسانی‌، خودآگاهی‌ جمعی‌ و مشترک‌ یا هویت‌ بومی‌ یا ملی‌ آن‌ گروه‌ انسانی‌ را تعیین‌ می‌کند. لذا هویت در قالب فردی و ملی قابل تعریف است.

      هویت فردی شامل ویژگی های شخصیتی یک فرد است که این ویژگی ها موجب تمایز او از دیگری می شود. در حقیقت ابعاد مختلف شخصیت یک فرد هویت آن فرد را مشخص می کند. و اما هویت ملی عبارتست از باز تولید و باز تغییر دائمی الگوی ارزشها، نمادها، خاطرات، اسطوره ها و سنت هایی که میراث متمایز ملتها را تشکیل می دهند. هویت ملی مفهومی است که سعی می کند تعارضات موجود در هویت های گروهی را به نوعی کاهش داده و آنها را در ذیل یک هویت بالاتر یعنی هویت ملی همگرا سازد. از اینرو هویت ملی در نهایت جنبۀ غالب و مسلط دارد و سایر خرده هویت ها در ذیل آن قرار می گیرند. 

 

     2-3-3. تعریف حقوقی هویت

      از ماده 996 قانون مدنی می توان تعریف هویت را بدین شرح استنتاج نمود که هویت یعنی اشاره کردن به او (موسوی، 1377، 35).

      اما در این تحقیق هویت به معنی ویژگی هایی است که در اوراق شناسایی افراد درج می گردد و آنها را از سایرین متمایز می سازد مشخصاتی مانند نام و نام خانوادگی، نام پدر، نسبت های قومی و قبیله ای و محلی، تاریخ و محل تولدو غیره که با قید آنها در مدارک شناسایی افراد، اسناد هویتی شکل می گیرند. اسنادی که در عرف جامعه بعنوان مدارک احراز هویت مورد استفاده بوده و برای شناسایی افراد به آنها استناد می شود (نادی، 1393، 21).

     2-4. مفهوم اسناد هویت

      مدارکی هستند که برای تعیین هویت افراد و شناسایی آنها در جامعه به کار می روند و شامل شناسنامه ،کارت ملی، گذرنامه، گواهینامه، و ....است (شهریاری،1379،67).

 

     2-5. مفهوم الکترونیک

      الکترونیک مطالعه  و استفاده از  وسایل الکتریکی می باشد که با کنترل جریان الکترون ها یا ذرات باردار الکتریکی دیگر در اسبابی مانند لامپ خلأ و نیمه هادی ها کار می کنند. مطالعه محض چنین وسایلی شاخه ای از فیزیک است. در حال آنکه طراحی و ساخت مدارهائی الکتریکی جزئی از رشته های مهندسی برق الکترونیک و کامپیوتر می باشد (نادی، 1393، 26).

 

      2-6. هویت الکترونیک

      یک هویت الکترونیکی بخشی از هویت افراد است که در قالب فرمت الکترونیکی باشد. برای یک ماهیت یا هویت ممکن است چندین مشخصه بصورت الکترونیکی وجود داشته باشد. که منحصر یا غیر منحصر به فرد باشد.

      از اهداف الکترونیکی شدن هویت این است که بتوانیم بصورت الکترونیکی فعالیتهای زیر را انجام دهیم:

      تشخیص هویت یک شخص حقیقی یا حقوقی

      شناسایی ویژگی های مرتبط با شخص حقیقی یا حقوقی (نشریه سازمان ثبت احوال،1393، 13).

 

     2-7. مفهوم اسناد الکترونیک

     2-7-1. معنای لغوی

      همان‌طور که می‌دانید امروزه با گسترش فناوری اطلاعات دسته جدیدی از ادله و اسناد الکترونیک به منصه ظهور رسیده است. این اسناد و ادله که تحت عنوان اسناد و ادله الکترونیکی شناخته می‌شوند، دارای چه خصوصیاتی هستند؟

      ادله الکترونیکی نسبت به ادله سنتی بسیار قابل تغییرتر و قابلیت دستکاری بیشتری دارند و احتمال جعل در آنها بسیار بیشتر است. به این ترتیب برای این‌که دادگاه بتواند به استناد یک دلیل الکترونیکی حکم صادر کند باید اصالت آن دلایل را احراز کند. همان‌طور که می‌دانیم حجم بسیار زیادی از معاملات و مبادلات مالی در دنیای امروز از طریق سیستم مجازی رایانه‌ای و فضای سایبر صورت می‌گیرد. لذا ادله الکترونیکی در حال حاضر نقش بسیار زیادی در این حوزه ایفا می‌کنند و بخش مهمی از حقوق و تعهدات مردم مستند به این ادله الکترونیکی است. از طرف دیگر این دسته از اسناد و دلایل جدید قابل تغییر هستند. همین موضوع نشان‌دهنده اهمیت احراز اصالت ادله و اسناد الکترونیک است. به هر حال دادگاه در صورتی که اصالت این اسناد خاص مورد انکار و تردید قرار گرفته باشد یا نسبت به آنها ادعای جعل شده باشد، باید اصالت آن را احراز کند تا بتواند آن را مستند حکم خود قرار دهد.

 

     2-7-2. معنای اصطلاحی

      اسناد الکترونیک دولتی که شامل همه نوع اطلاعات صرف نظر از فرمت ایجادی یا کاربردی در مرحله ای از کارکرد فعالیت دولتی یا تراکنش دولتی است.

     باید به گونه ای باشد که بوسیله آن موارد زیر مستثنی شود:

* مواد موزه ای و کتابخانه ای که ساخته شده یا بوجود آمده و منحصرا برای ارجاع یا نمایشگاه نگهداری می شوند.

* کپی های اضافه اسناد که فقط برای راحتی در ارجاع نگهداری می شوند.

*پرونده های پردازش شده و انتشارات انبار شد.

*  نوارها و کپن ها یا دیگر اوراق قرضه یا مدرکی از بدهکاری ، موارد امحایی که بوسیله قوانین خاص و مربوط به خود اداره می شوند.

      پس یک سند الکترونیکی که به روش الکترونیکی ایجاد، گسترش، ارسال، مرتبط، دریافت یا ذخیره سازی می شود، مثل سند کاغذی،  به خط مشی مدیریت اسناد در درازمدت نیازمندست.

 

     2-8. مفهوم اسناد هویت الکترونیک

      اسنادی هستند که امروزه برای احراز و شناسایی بکار می روند و شامل چند سند : شناسنامه، کارت ملی، گذرنامه و ...می شوند.این اسناد از جنس پلاستیک و بهره مند از تکنولوژی جاوا کارت می باشند. جاوا کارت، کارتهای هوشمندی هستند از جنس پلاستیک که روی آن یا در بین لایه های آن تراشه ها، حافظه و ریز پردازنده هایی برای ذخیره سازی و پردازش آنها قرار داده شده است (نادی، 1393، 29).

 

     2-9. مفهوم پیشگیری

     2-9-1. معنای لغوی

      پیشگیری درلغت که معادل واژه ی ((prevention))درزبان انگلیسی، و ((وقایه)) در زبان عربی می باشد به معانی متعددی به کار رفته است که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می شود:

      پیشگیری به معانی جلوگیری، دفع، عمل پیشگیر، مانع گشتن، منع کردن،  مانع شدن از وقوع چیزی در آینده، جلوگیری کردن، دفع، صیانت، جلوبستن، جلوی وقوع چیزی را درآینده گرفتن و نیز اقدامات احتیاطی برای جلو گیری از رخداد های بد و نا خواسته، آمده است (عمید،1379،375).

      بنابراین پیشگیری ازنظر لغت به اقداماتی اطلاق می شود که برای سد کردن و مانع شدن از وقوع یک امر در آینده به کار می رود و به تعبیر دیگر فقط ناظر به دفع امور در آینده است و کاری به گذشته ندارد.

      پیشگیری در لغت از ریشه ی پیشگیر به معنای : « که پیش گیرد، که مانع آید، که پیشگیری کند، که جلوگیر، گرفته شده است. بنابراین پیشگیری به معنای دفع، عمل پیشگیر مانع شدن آمده است (دهخدا،1330،733).  

      علاوه بر آن نیز پیشگیری در لغت به معنای « جلوگیری و دفع »آمده است و پیشگیری کردن یعنی « مانع شدن »  که با مفهوم اصطلاحی آن در علوم جنایی هماهنگی دارد . 

 

     2-9-2. معنای اصطلاحی

      معنای اصطلاحی واژه ی «پیشگیری» در حقوق جزا عیناً همان معنی لغوی آن می باشد به گونه ای که عناصر و اصول معنای لغوی به صورت تام و تمام درآن معنی اصطلاحی حفظ شده است.

      «معنی واژه ی پیشگیری درجرم شناسی نزدیک به مفهوم لغوی آن است، قرابت و شباهت زیادی با آن دارد و می شود گفت که روح و جوهره ی معنای لغوی در آن حفظ شده است » (رحیمی نژاد،1390،107).

 

     2-10. مفهوم جرم

      واژه جرم در موارد مختلف و رشته های گوناگون علوم انسانی کاربرد دارد و متخصصان هر رشته از زاویه دید رشته مطالعاتی خود به تعریف جرم پرداخته اند. گاهی جرم را می توان از منظر حقوقی تعریف کرد و گاهی از منظر جامعه شناختی و گاهی از منظر جرم شناسی « ولی تعریف واحد و قابل قبولی تا هنوز از جرم ارائه نشده است .

 

     2-10-1. معنی لغوی جرم

      جرم یا جرم در لغت به معنای  " گناه " و " بزه " آمده است.  علاوه بر آن جرم در معانی خطا، زنب، تعدی، اثم، معصیت، بزه، جناح، جریمه، ناشایست به شمار می آید (معین، 1376،1225).

      جرم : گناه، بزه، قطع کردن، تکه کردن، أجرم : مرتکب خطا و جرم شدند. جریم، گناهکار؛ جریمه تاوان نقدی که از مجرم گیرند. جرم: اصل جرم به فتح اول به معنی قطع ثمره درخت است و به طور استعاره به گناه کردن جرم گفته اند. جرم ( به فتح اول ) سه قول هست : قطع، حمل و کسب. ولی قطع معنای اولی و مشهور است و جرم به ضم اول به معنی گناه از همین ماده است. جرم : بریدن، قطع کردن، گناه کردن و برای اصطلاح « عمل مجرمانه » واژه crimhnal  وجود دارد (اکبراو، 1392، 7).

 

     2-10-2. معنی اصطلاحی

      "دکتر مسعود غفاری"  روان شناس و عضو مرکز آموزشی و پژوهشی سازمان زندان ها می گوید : « بزه از نشر جامعه شناختی انحراف و عملی خلاف موازین جامعه و دور از رفتار مخالف با هنجارهای اجتماعی است که ناهنجاری گفته می شود و از نظر حقوقی عملی است خلاف موازین و مقررات که قانونگذار برای آن مجازات در نظر گرفته است » (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، 1382، 290).

 

     2-10-3. جرم در حقوق جزای اسلامی

      در حقوق جزای اسلام مفهوم لغوی جرم عبارت از کار ناپسند، نافرمانی و گناه بوده و با مفهوم اصطلاحی آن فاصله چندانی ندارد و در اصطلاح عبارت است از انجام دادن فعل یا گفتن سخنی که قانون اسلام آن را حرام شمرده، و بر فعل آن کیفر مقرر داشته است یا ترک فعل یا قول که قانون اسلام آن را واجب شمرده و بر آن ترک، کیفر مقرر داشته است .

      برخی از فقها نیز جرم را عبارت از امور ممنوع شرعی دانسته اند که خداوند به وسیله کیفر حد یا تعزیر مردم را از ارتکاب آن باز می دارد . البته کیفر حد در مفهوم عام خود مورد نظر بوده که شامل قصاص و دیات نیز می شود و مقصود مجازات های معین است (میرخلیلی،1388 ،10). 

 

     2-10-4. جرم از دیدگاه قانونی

       در حقوق داخلی جرم به فعل یا ترک فعلی گفته می شود که به خاطر اخلال در نظم عمومی جامعه از طرف قانونگذار منع شده و برای مرتکبین آن مجازات تعیین شده است. برای اینکه جرمی واقع شود باید واجد ارکان سه گانه ای باشد که چون این ارکان و شرایط در خصوص تمام جرایم لازم الرعایه باشد لذا به آن ها ارکان ( عناصر ) عمومی جرم می گویند. این ارکان عبارتند از : 1- رکن قانونی  2- رکن مادی 3- رکن معنوی (سلیمی، 1376،211).

       اصل کلی بر این قرار دارد که باید در مورد هر جرم، قانونی قبل از ارتکاب آن تدوین و تصویب شود که مراحل اجرای آن طی شده و به اطلاع کلیه ی افراد رسیده باشد، زیرا تنها قانون است که می تواند اعمال خلاف و یا ضد نظم اجتماعی را جرم بشناسد و بدون وجود متون قانونی تصور جرم ممکن نیست. به عنوان مثال، اگر کسی به مال دیگری تجاوز می کند یا جسم دیگری را مورد ضرب و جرح قرار می دهد این اعمال باید در قالب سرقت،  قتل و هر کدام که عنوان خاصی در قانون دارند ظاهر شوند. در صورتی که متنی قانونی در زمینه ی هر گونه عمل یا ترک عملی که شخص انجام می دهد وجود نداشته باشد، تعقیب و مجازات وی ممکن نیست .

      اما اگر عمل فاعل در قالب قانون قرار گیرد، با جمع دیگر عناصری که وجود دارد و مشروط بر آن که هیچ گونه مانعی از جهات مختلف در بین نباشد، فاعل جرم می تواند مورد تعقیب و مجازات قرار گیرد. بدین شکل، این قانون است که وظیفه ی تعریف جرم را به عهده دارد (نوربها، 1387،137).

      در حقوق جزای کلاسیک، جرم به عنوان رفتار یک انسان آزاد و دارای اراده، مرکز ثقل حقوق کیفری بود، لذا بر اساس شدت و ضعف آن، مجازات ها  تعیین می گردید. تولد و تحول اولیه حقوق کیفری ماهوی و شکلی که به حقوق جزای کلاسیک شهرت یافت ،  در یک فضای فکری جرم مدارا نه محقق شد که دغدغه ی اصلی آن، کیفر و مکافات دادن بزهکار بر اساس درجه، شدت و وخامت عملش بود  (گلدوزیان، 1386،188).

      با پیدایش دانش جرم شناسی و ظهور مکتب تحققی که با انتشار کتاب « انسان بزهکار » اثر لمبروز در سال 1876 تحول عمیقی در نحوه ی نگرش به بزهکاری به وجود آورد به طوری که در مقایسه با کتاب "بکاریا" منشور انقلاب تحققی نام گرفت؛ زیرا نگرش علمی به جرم زمینه ی تولد رشته ای را فراهم نمود و بعدها جرم شناسی نام گرفت؛ از منظر این علم مرکز ثقل مبارزه علیه بزهکاری باید مجرم یعنی شخص بزهکار باشد؛ امروزه با توسعه ی مباحث بزه دیده شناختی و پیشگیری وضعی بر آماج های جذاب و فقدان مراقب توانمند و مؤثر نیزط متمرکز است .

      جرم به عنوان رفتاری متضاد با هنجارهای اجتماعی محسوب می شود که در قالب فعل و ترک فعل، فرد را از قواعد اجتماعی دور می کند. این رفتارها دو نوع است : یا هنجارها جنبه ی تقیننی و مشمول مقررات هستند.

      در این صورت فعل یا ترک فعلی که دور شدن از این هنجارهاست، جرم یا بزه نامیده می شوند که ممکن است جنبه ی کیفری، اداری، انضباطی و .... داشته باشند. لیکن وصف هر جرم، بستگی به نوع هنجار نقض شده دارد که اگر جنبه ی کیفری داشته باشد، آن را جرم کیفری گویند، و اگر هنجار با جنبه ی انتظامی داشته باشد، جرم انتظامی گویند. دور شدن از هنجارهای تقیننی صرف نظر از عنوان آن، جرم یا نقض یا تخلف است .

      از نظر حقوقی و قضایی پدیده ی جزایی یا جرم مبتنی بر رفتاری است مخالف نظم اجتماعی که قانون آن را پیش بینی و مستوجب کیفر دانسته و اعمال یک مجازات یا اقدام تأمینی را نسبت به مرتکب آن تجویز نموده است (همان منبع، 189).

      اغلب حقوقدانان جرم را تقریباً به یک شکل تعریف کرده اند. به عنوان مثال، گروهی معتقد هستند، جرم  « فعل یا ترک فعلی است که از نظر خارجی به نظم، صلح و آرامش لطمه وارد می کند و قانون بدین دلیل ضمانت اجرایی برای آن فراهم می سازد و یا در اندیشه ی عده ای در فعل یا ترک فعلی است همچنین توسط قانون پیش بینی شده و مجازات بر آن تعلق گرفته و قابل استناد به فاعل آن است .

      علاوه بر آن عده ی دیگری از حقوقدانان لزوماً در مجموعه های قوانین به شکل ارائه شده از ناحیه آن نیامده است و قانونگذار غالباً با تلخیص این تعاریف، جرم را از نظر قانونی مشخص می کند (نوربها، 1387،135).

      عده ای از حقوقدانان معتقدند که نقض قانون هر کشوری در اثر عمل خارجی، در صورتی که انجام وظیفه یا اعمال حقی آن را تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد، جرم نامیده می شود .

      برخی دیگر، هر فعل یا ترک فعلی را که نظم، صلح و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد، جرم می دانند. البته از مجموع قوانین جزایی و قانون اساسی چنین استنباط می شود که جرم، عمل مثبت یا منفی است که قانون آن را منع کرده و برای ارتکاب آن مجازاتی مقرر شده هرگاه مرتکب با قصد آن را انجام داده باشد (دهخدا،1377،360 ).

     علاوه بر آن، جرم عبارت است از هر فعل یا ترک فعلی که به موجب قانون ممنوع و برای آن مجازات تعیین شده باشد (شاملو جانی بیگ،1389 ،175).

     جرم شناسان ناسازگاری افراد را در اجتماع، عمل ضد اجتماعی و جرم می نامند. برخی دیگر عقیده دارند که تعدی و تجاوز به شرایط زندگی، عمل ضد اجتماعی می باشد در بررسی تعریف موصوف این سؤال پیش می آید چرا باید برای عملی مجازات تعیین گردد ؟ وقتی گفته می شود که فردی عمل ضد اجتماعی انجام داده است و باید مجازات شود. مفهوم عمل ضد اجتماعی چیست ؟ در جرم شناسی نه تنها فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات پیش بینی شده جرم محسوب می شود بلکه هر عملی که مضر به اوضاع و احوال اجتماعی باشد و در قوانین کیفری نیز مجازاتی برای آن پیش بینی نشده باشد مورد پژوهش قرار می گیرد (دانش، 1374،46 ).

 

      2-10-5. تعریف جامعه شناسی جرم

       جامعه شناسان معتقدند که جرم یک پدیده ی دائمی اجتماعی است که در بستر جامعه رشد و پرورش می یابد و جامعه ای بدون جرم یافت نمی شود، زیرا در هر جامعه برخی از جرایم وجود دارد، در هر زمان و مکان اتفاق می افتد « بعضی از جرایم با تحولات اجتماعی تغییر نمی یابد" و نزد وجدان قاطبه ی مردم زشت و ناپسند بوده احساسات اجتماعی را متأثر می سازد مجرم در انظار عمومی خوار و پست می باشد .    

      هر چند که ممکن است حسن و قبح بعضی اعمال به اعتبار ادوار متفاوت شود چنانکه بعضی اعمال در دوره توحش مجاز بوده اما در دوره ی تمدن غیر قابل اغماض، و قابل مجازات گردیده است سیر تکاملی تمدن و اخلاق اجتماعی مستلزم تغییر مفهوم جرم و کیفیت آن است (همان منبع، 45).

 

     2-11. مفهوم جعل

     2-11-1. معنای لغوی

      جعل.(ج)(ع  مص) ساختن.قرار دادن.وضع کردن.مبدل ساختن.دگرگون کردن

     (ج)(ع.)(مص ل .)بر گردانیدن.تقلب کردن.

     اسم مصدر (عربی) تغییر سند یا  هر نوع نوشته رسمی دیگر بر خلاف حقیقت و به قصد تقلب، ساختن چیزی دروغین (عمید، 1389،487).

 

     2-11-2. معنای اصطلاحی

      جعل مصدر است از جعل، یجعل، جعلا،  گرفته شده و در قرآن کریم به معنی آفریدن وساختن است مثل (اوست که آفرید برای شما ستاره را تا راه یابید بوسیله آنها درتاریک ها، خشکی ها، و دریا ها ) وهمچنان در لغت به معنی گردانیدن، قرار دادن، وضع کردن، خلق کردن، آفریدن، ساختن سند و یا چیز دیگری به نام کسی برخلاف حقیقت می باشد.

      معنی اصطلاحی جعل نیز از معنی لغوی آن دورنیست، پس جعل عبارت از ساختن هرنوع سند یا نوشته برخلاف حقیقت ویا ساختن مهر وامضا ی اشخاص دیگراست. ومفهوم جعل ازنظرحقوق کیفری شامل هرگونه عملیات مجرمانه است که برروی نوشته ها، اسناد و مهر، و امضای اشخاص و پول مروج کشور و علامت مؤسسات دولتی یاتجارتی به ضرر دیگری صورت می گیرد. (گلدوزیان،1383، 644).

      جرم جعل ازجمله جرایم مادی صرف نمی باشد بلکه نیازمند عنصر روانی است که بدون احرازآن امکان تعقیب سازنده یاتغیر دهند ه سند، نوشته، یا چیز دیگر تحت عنوان جرم جعل وجود ندارد.

      بطوریکه قبلا گفته شد این جرم از جمله جرایم عمدی است که طی آن مرتکب آگاهانه وبا علم به قابل مجازات بودن آن عملی که انجام می دهد نوشته یا سند یاهر چیز دیگر را جعل نماید واقدام متقلبانه آن باعث ضرر و زیان دیگری ویا جامعه می شود. در واقع جاعل باید عمد عام در اقدام که انجام می دهد وقصد در اضرار به غیر نیز سؤنیت خاص را تشکیل می دهد. باید گفت اضرار به غیر از رکن اساسی در تحقق جرم جعل وقابل کیفر بودن آن است به این مفهوم که اگر جعل بر روی سند صورت بگیرد که متضمن ضرری به غیر نباشد جرم نیست (مرتضوی، 1385، 120).

 

     2-12. مفهوم کلاهبرداری

     2-12-1. معنای لغوی

      کلاهبراری استعمال اسم یا عنوان ساختگی به منظور متقاعد ساختن طرف به تأسیسات مجعول و اقتدار است و اعتبارات موهوم و امیدوار کردن به وقایع موهوم یا بیم دادن از امور موهوم تا با این ترتیب مال یا سند یا اوراق بهادار و قولنامه از طرف بگیرند و ضرر به او برسانند، مجرم این جرم را کلاهبردار نامند.

      در برهان قاطع و فرهنگ نفیس و اندراج اشاره ای به کلاهبرداری نشده ولی کلاه برسر نهادن را کنایه از (چیزی را اعتبار کردن و بزرگ و خوب وانمود و عظیم دادن ) معنا کرده اند.

      علاوه بر آن در فرهنگ مرحوم معین نیز چنین آورده شده : « چون کسی مژده آرد، پیش از آن که به گوش مخاطب رسد کلاهش از سر بردارد و تا مژدگا نی نگیرد خبر را نگوید.

      کلاهبرداری را مرحوم علامه دهخدا کنایه از (به قرض گرفتن با قصد پس ندادن و خوردن مال دانسته ) و کلاه سر کسی گذاشتن را به گول خوردن و فریفتن معنا کرده است .

      بدین ترتیب ملاحظه می شود که قانون تعریفی را از جرم کلاهبرداری ارائه نکرده است. بطور کلی معمولاً مقنن در ذکر جرایم از یکی از 3 شیوه تبعیت می کند؛ 1- در برخی از مواقع، جرم تعریف شده است.2- در بعضی از مواقع دیگر قانون فقط مجازات جرم را بیان می کند.3- با توجه به همین کلاهبرداری ها قانونگذار از شیوه ی سومی تبعیت کرده است، که عبارت از ذکر برخی از «مصادیق» جرم می باشد. با توجه به همین مصادیق می توانیم تعریفی از جرم کلاهبرداری داشته باشیم که: «کلاهبرداری عبارتست از بردن مال دیگری از طریق توسل توأم با سوء نیت به وسایل با عملیات متقلبانه برای بردن مال دیگری (میرمحمدصادقی،1382، 50).

      کلاهبرداری عبارتست از تحصیل متقلبانه مال غیر یا بردن مال غیر از طریق به کار بردن وسایل متقلبانه (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، 1382، 191).

 

     2-12-2. معنای اصطلاحی

      در هر حال قانونگذار ما در مواد قانونی کلاهبرداری را به شرح زیر تعریف کرده است :

      در اصطلاح عامیانه کلاهبردار آدم حقه باز و شیاد و مال مردم خور را گویند .

      (ماده1 قانون تشدید مجارات مرتکبین ارتشاء ، اختلاس و کلاهبرداری) در حال حاضر عنصر قانونی جرم کلاهبرداری را در حقوق ایران تشکیل می دهد و اِشعار می دارد «هرکس از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکت ها یا تجارت خانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اموال و اختیارات واهی فریب دهد یا به امور غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش آمدهای غیرواقع بترساند و یا اسم یا عنوان مجعول اختیار کند و به یکی از وسایل مذکور و یا وسایل تقلبی دیگر، وجوه و یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض یا مفاصاحساب و امثال آنها را تحصیل کرده و از این راه مال دیگری  را ببرد کلاهبردار محسوب و علاوه بر ردّ اصل مال به صاحبش از یک تا 7 سال و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می شود.

 

 

 

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم مجازات و اهداف آن

2-1مفاهیم

در این قسمت از متن به ارائه مفاهیم مربوطه می پردازیم:

 

 2-1-1.مجازات در اسلام

      از دیدگاه اسلام، انسان، دارای اختیار و اراده است مگر اینکه ثابت شود به واسطه صغر، جنون، اکراه، اجبار و امثال آن اراده و اختیار او مختّل بوده است. این اراده، البته کاملاً آزاد و تأثیرناپذیر نیست و از عوامل داخلی و خارجی، متأثر می‏شود. اگرچه انسان، مسئول شناخته شده اما در متون اسلامی بسیار زیاد بر علل و عوامل مؤثر در پیدایش انگیزه مجرمانه نیز تاکید شده است.

      برای حفظ مصالح اجتماع، علاوه بر ریشه‏یابی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جرم و تاکید بر مبارزه ریشه‏ای و عمیق با آن، مبارزه جزایی نیز مورد توجه است. در واکنش علیه بزهکاری و خشونت، سه راهکار اساسی در مکتب اسلام است که دو مورد آن راهکار غیرکیفری و از جهت اهمیت، مقدم بر راهکار سوم (اعمال کیفر) می‏باشد. برای روشن شدن واکنش اسلام علیه پدیده خشونت و بزهکاری، همه جوانب را باید در نظر گرفت و همه را با هم باید سنجید، و الّا اینکه اسلام، إعمال مجازات را به عنوان یک بدِ ضروری و اجتناب‏ناپذیر در سیاست کیفری خود پذیرفته، دلیل بر خشونت‏طلبی و انتقام جویانه بودن سیستم کیفری آن نیست.

 

2-1-1-1. فلسفه مجازات از دیدگاه اسلام      

      یکی از مهم ترین ویژگی‌های احکام و مقررات حقوقی، برخورداری از ضمانت اجرا می‌باشد. ضمانت اجراها به صورت‌های مختلفی بروز می‌کند که ریشه در اهمیت و ارزشی دارد که قانونگذار برای یک قانون معتقد است.

      یکی از مهم ترین و حساس ترین بخش‌های هر نظام حقوقی، نظام کیفری آن است که تعیین کننده‌ی جرایم و مجازات‌ها و نیز چگونگی رسیدگی و شیوه‌های اثبات جرایم و اجرای مجازات‌ها می‌باشد. اهمیت این بخش از نظام حقوقی به دلیل ارتباط مستقیم آن با مصالح مهم اجتماعی و همچنین حیثیت و شخصیت انسان‌ها می‌باشد. عدم وجود یک نظام کیفری کار آمد موجب اختلال در نظم و امنیت اجتماعی و متزلزل شدن ارکان یک جامعه‌ی سالم خواهد شد (رسالتی خواه، 1389: 23) .

      فلسفه‌ی مجازات و عوامل توجیه‌گر آن، همواره مرکز گفت‌وگوهایی بین حقوقدانان، فیلسوفان، جرم‌شناسان و جامعه‌شناسان بوده است. در هدف‌گذاری و توجیه مجازات، موارد مختلفی ذکر گردیده و دیدگاه‌های متفاوتی بیان شده است.

      از دیگر مواردی که در اجرای احکام کیفری اسلام وجود دارد و نشانگر دقت اسلام در حفظ شخصیت و کرامت انسانی است، عدم تعرض به شخصیت مجرم در زمان اجرای مجازات است. مجرم به فراخور جرمی که مرتکب شده است، مستحق مجازاتی است که به صلاح او و جامعه است، اما تنها مجازات او، همانی است که در قانون شرع اسلام به عنوان حدود الهی معین شده است و یا قاضی بر اساس تعزیر برای او معین می‌‌کند، اما به صرف این‌که شخص مرتکب جرمی شده است اضافه بر حدّ و تعزیر شرعی، هرگونه توهین به او جایز نیست، بلکه در این‌جا رعایت حق او به میان آمده و تخطّی از موازین شرعی جایز نیست، همان‌طور که برای رعایت مصلحت اجتماع، اصل مجازات وضع گردیده است.

 

2-1-2. مفهوم کیفر

      تعریف، تعیین، اجرا و اِعمال کیفر(ضمانت اجرا) امروزه از اختیارات و حقوق ذاتی دولت ها محسوب می شود. زیرا حقوق کیفری یا حقوق جنایی، یعنی حقوق جرم و مجازات، با نظم عمومی که دولت ها ضامن آن هستند رابطه ی بسیار نزدیکی دارد. قدرت های عمومی با استفاده از این نوع ضمانت اجراها نه تنها از ارزش های کیفری، ‌بلکه گاه از مصالح و منافع اجتماعی پیش بینی شده در حقوق بازرگانی، حقوق مدنی، حقوق کار و ...نیز حمایت به عمل می آورند. کیفر، اَشکال مختلف و چگونگی اِعمال آن، به نوعی، ماهیت و راهبردهای سیاست جنایی هر دولت را نشان می دهد و بنابراین از نظر حقوق داخلی و حقوق بین المللی، معیاری برای برآورد میزان پایبندی آن به اصول عمومی و کیفریِ حقوق بشر محسوب می شود. بدین سان، نخستین هزینه ای که نوع کیفر برای هر دولت دارد، ماهیتاً سیاسی و دیپلماتیک است.

      کیفر در لغت از ماده « کَفَرَ»به معنای؛

 1) پاداش کار نیک وبد؛ جزا، مکافات.

 2) ح ق. جزا، مجازات قانونی.

 3) سنگی که بر کنگره‌های قلعه می‌نهادند وچون غنیم نزدیک می‌آمد بر سر او می‌کوفتند؛ و نیز به معنای مترس، آمده است (عمید، 1375: 3154) .

      کیفر (کَ،کِ یا فَ) اسم است ودر فرهنگ دهخدا ، مکافات نیکی ومکافات بدی را گویند و به عربی جزا خوانده می‌شود یا پاداش و جزای عمل بد. جزا و پاداش و مکافات نیکی و بدی وعوض وبدل. پاداش کار نیک وبد، جزا، مکافات .جزا، پاداش، باد افراه، باد افرِه، عقوبت، عقاب، مکافات، مجازات (دهخدا، 1335: 475 و دادرسی، ماهنامه حقوقی، 1389: 25) .

      در فرهنگ جامع، کیفر به معنای مکافات بدی، مکافات نیکی، جزا،پاداش وعقوبت آمده است و مجازات را جزا و پاداش نیکی و یا بدی دادن معنا کرده است (فرهنگ جامع، 1373: 637 ).

      در اصطلاح، کیفر عبارت است از تنبیه و مجازاتی که بر مرتکب جرم اعمال می شود. کیفر توأم است با رنج و تعب و همین رنج و تعب مشخصه حقیقی مجازات و موجب تفکیک آن از سایر اقدامات پیشگیری و جلوگیری از وقوع جرم و نیز اقدامات مربوط به جبران ضرر و زیان در دعاوی حقوقی می‌شود (گلدوزیان، 1386: 214) .

      در حقوق موضوعه، کیفر در مقابل جرم است ودر شریعت جزایی اسلامی نیز، عقوبت دنیوی و اخروی درمقابل جرم و گناه مطرح است (گلدوزیان، 1387: 295) .

      اصطلاح کیفر به تعبیر جرم شناسان، واکنش اجتماعی است و آن اصطلاحی است که در واقع جرم شناسان برای امر مقابله با جرم بکار برده‌اند. در سیاست جنایی ما در مقابله باجرم دو نوع واکنش داریم؛

1) واکنش اجتماعی رسمی یا دولتی علیه جرم.

 2) واکنش اجتماعی مردمی علیه جرم.

      قسم اول رامی گوییم: سیاست جنایی رسمی یا دولتی و به قسم دوم میگوییم: سیاست جنایی مردمی یا مشارکتی.

      قسم اول آن است که در قوانین پیش بینی شده و واکنش رسمی است. واکنش اجتماعی اصطلاحی است در کنار مجازات‌ها که قدیمی ترین واکنش علیه جرم است به ابتکار مکتب تحققی_ایتالیایی نوع دیگری از واکنش‌های اجتماعی به وجود آمد که به ابتکار آنریکوفری آنرا اقدامات تأمینی نامیدند (ریموندگسن، 1388: 27 ).

      کیفر، همیشه و همه جا واکنش هیأت اجتماع علیه عملی است که او را می‌رنجاند، امّا این واکنش بر حسب سطح فرهنگ، بسیار متفاوت است در حالی که نقش کیفردر جوامع نوین ما، قبلاً ارعاب وسزادادن و امروز تأمین بازگشت بزهکار به آغوش جامعه است مع الوصف مفهوم آن در جوامع باستانی کاملاً متفاوت است زیرا موضوع آن در این جوامع استقرار مجدد تعادل گسیخته شده بر اثر جنایت است تا خطر یا بلای قدرت شوم برگردانده شود. وسایلی که برای این منظور مورد استفاده قرار می‌گرفت و می گیرد خیلی متفاوت هستند (کی نیا، 1388: 27 ).

      امّا همیشه در عمق آن یک عنصر عاطفی نمودار است از جمله هنگامی که موضوع آن مجازات اعدام یا تبعید است که بیشتر با شکنجه‌های بی‌رحمانه همراه می‌گردد.

      مراد از مبنای کیفرهمان چرایی آن است، یعنی معیار و ملاکی که برای تعیین میزان خاصّی از مجازات مورد استفاده قرار می‌گیرد این همان مصالحی است که قانونگذار به آن وقوف داشته و با وضع مجازات، خواهان مقابله با رفتارهای مغایر با آن مصالح بوده است. به هر حال واقعیت آن است که شناخت مبانی حقوق جزا با تشخیص اهداف آن امکان ندارد و دو مسأله مبنا و هدف حقوق با هم مسیری ناگسستنی دارند (گلدوزیان، 1387: 283 ).

 

 2-1-2-1. کیفر از منظر جرم شناختی

      از نظر جرم شناختی کیفر دو جنبه دارد؛

1-جنبه باطنی2-جنبه ظاهری

      «بنتام» معتقد است که کیفر دو وجه ظاهری و باطنی دارد. وجه باطنی احساسی است که مجرم از مجازات دارد. وجه ظاهری، احساسی است که تماشاچی ها و اطرافیان و خویشان مجرم از مجازات دارند.    

      در دیدگاه «بنتام» وجه ظاهری مجازات باید بر بعد باطنی غالب باشد. «بنتام» معتقد است مجازات باید اذهان عمومی را متأثر کند.

الف) در باطن، از یک سو مجازات سزا دهی را دنبال می‌کندو به دنبال شکایت شاکی از دادگاه خواسته می‌شود که متهم تعقیب و ضُجِّرَت (بی قراری وبی تابی) (اما زجر در ادبیات فارسی دور کردن وراندن است) بر او تحمیل گردد. جنبه سزادهی مجازات که ناظر به تن، روان و حقوق متهم است بُعد سزا دهی است که میزان و شدت آن را مجرم درک می‌کند، این سزادهی نسبی است زیرا قدرت استدراک و برداشت مجرمان نسبت به دیگران متفاوت است. چه بسا مجرمی شلاق را رنج آور بداند و دیگری خیر.

ب) دومین خصیصه‌ی مجازات یا روح کیفر در این است که جرم ارزش‌های جامعه را نقض می‌کند که برای متوسط مردم محترم است.

ج) مجازات، نمودی از قدرت عمومی است چراکه هنگام تعیین مجازات قاضی یک سویه تصمیم می‌گیرد (نجفی ابرند آبادی، 1381: 1023).

      کیفر و مجازات حاصل یک تصمیم گیری است. فرآیند تعیین کیفر در حکم از عوامل مختلفی متأثر می‌شود. بین زمان محاکمه و اجرای مجازات پارامترهای چندی؛ محاکمه متهم، تعیین مجرمیت و تعیین مجازات را تحت الشعاع قرار می‌دهد. بسیاری از عوامل نامرئی و برخی آشکار در فرآیند کیفر پلیس مداخله می‌کند و سپس دستگاه قضایی نقش دارد. کیفر و حکم، حاصل یک فرآیند و پروسه است.

      پروسه شامل تسلسل یک سلسله امور در زمان است. فرآیند یک نقطه آغاز ویک جریان ویک نقطه پایانی دارد. در سایر کشورها و نظام حقوقی ایران قبل از انقلاب فرآیند کیفری یک نقطه آغاز و پایانی داشت. امر مختومه کیفری اهمیتش تا بدان جاست که اگر حکم کیفری در کشور "الف" صادر و امر مختومه یافته باشد در کشور "ب" بنام قاعده منع مجازات مجدد، آن امر، مختومه و محکمه نمی‌تواند به آن رسیدگی کند.

      حال کنار گذاشتن مسؤلیت اخلاقی و پیشنهاد قائل شدن مسؤلیت اجتماعی برای محکوم و اینکه باتوجه به درجه خطرناکی محکوم برای جامعه، اقدامات دفاع اجتماعی را به جای مجازات در مورد وی اعمال کنیم، بایستی جنبه‌های ارعاب انگیز و عبرت آموز و ترساننده مجازات کنار گذاشته شود و جنبه اصلاحی مورد توجه قرار گیرد. "پس مجازاتی اثربخش است که مردم پسند باشد وگرنه جنبه بازدارندگی ندارد"دیدگاه «بکاریا» نیز همین بود (نجفی ابرند آبادی،75-1374: 349).

      در این خصوص «فری» "سیاست جنایی افتراقی "را پیشنهاد نمود. یعنی با توجه به نوع مجرم بایستی تدابیر جداگانه‌ای اتخاذ نمود. [اصل فردی کردن قانونی، قضایی واجرایی محکومیت کیفری] (همان منبع: 350).

 

2-1-2-2. اهداف و کارکردهای کیفر

      هدف اصلی از تأسیس کیفرها، مبارزه علیه بزهکاری و حفظ نظم و امنیت در جامعه و همچنین حرفه آموزی، باز پروری و باز سازگاری مجرمین است چرا که کیفر مرعوب کننده است و در مواردی عامل ترس و ارعاب و ذاتاً سزا دهنده، آزار دهنده ومحدود کننده است چگونه می‌تواند این اهداف را محقق کند؟ 

      از دیگر وظایفی که برای کیفر قائل می‌شوند، با اساس فلسفی یا اساس عملی که همواره به حق تنبیه نسبت داده شده است، ارتباط نزدیکی دارد. همه‌ی تمدن‌ها دارای کیفرهایی بوده‌اند.هرجا که جامعه‌ای وجود دارد، و در جایی که دولت‌ها وضع مقرراتی را برای جریان منظم و هماهنگ ِ زندگی اجتماعی، مفید تشخیص می‌دهند، ضروری است که این مقررات درباره‌ی کسانی که آن‌ها را نقض می‌کنند به اجرا گذاشته شودو ضمانت اجراهای پیش بینی شده نیز علیه آنان اعمال گردد، شدیدترین موارد این ضمانت اجراها از نوع کیفری هستند (نجفی ابرند آبادی، 1385:  29 ).

      قانونگذار با پیش بینی هر مجازاتی در قانون، در پی دستیابی به اهداف و مقاصد خاصی است. اهداف و مقاصد با توجه به ادوار زمانی مختلف یا مکان به کار گیری آن متفاوت بوده، ولی با مقایسه اجمالی این کیفرها در ازمنه و امکنه گوناگون، می‌توان اهداف و کارکرد‌های مشترکی را یافت که همه‌ی آنها به نحوی نظر مقننین بوده و با اعمال مجازات، خواهان نیل به این اهداف مشترک بوده‌اند.

      هم‌اکنون نیز هر جامعه‌ای با توجه به وضعیت اقتصادی، سیاسی، تحولات اجتماعی، آداب ورسوم و اعتقادات مذهبی، سیاست کیفری خاصی را اتخاذ می‌کند، با این وجود در تعیین کیفرها، همواره اهدافی مد نظر بوده، ولی تأکید بر یکی بیش از دیگری بر حسب زمان و مکان یکسان نبوده است.

 

2-1-2-2-1. کارکرد اخلاقی کیفر(هدف سزادهی یا اخلاقی)

      سزادهی یا مکافات به معنای جبران گذشته، هم متضمن دادن پاداش برای اعمال خوب، هم حاوی تنبیه برای اعمال بد است. یعنی هر کس خطایی مرتکب شود یا زیانی بر جامعه وارد آید باید آن را جبران کند. وقوع جرم موجب ورود خسارت به جامعه می‌شود، وجامعه در قبال خسارتی که متحمل شده، از یک سوبا تحمیل درد و رنج و خسارت به مقصر و از سوی دیگر با ترمیم خسارت وارده به دنبال بر قراری نوعی تعادل در اجتماع است (قویدل، و جعفری، 1391: 280).

 

2-1-2-2-2.  کارکرد فایده مند کیفر(سودانگاری)

      سودانگاری در مجازات از این دیدگاه متأثر است که اعمال، بیشتر باید بر اساس نتایج آن ارزیابی شود. به واسطه سود انگاری است که می‌توانیم موضوعات اخلاقی را به روش منطقی، عینی، روشن ودقیق مورد بررسی قرار دهیم (زراعت، 1385: 2 ).

      اعتقاد صاحبان این نظریه، آن است که مجازات با دو شیوه مهم پیشگیری و ارعاب، میزان جرم را کاهش می‌دهد. این نظریه و نظریه بعدی نیز به مجازات نگاه سودگرایانه دارند و بر اصالت فایده، استوار است. به عقیده برخی، اگر برای مجرم طی مدت خاصی، موانعی وجود داشته باشد، مثلاً زندانی گردد، باعث کاهش میزان کل جرایم ارتکابی در طول زندگی وی می‌گردد، و کم‌ترین حدّ آن، این است که طی مدت حبس مرتکب سرقت، تجاوز به عنف یا هر جرم دیگری نخواهد شد. ایده محوری ارعاب، این است که ترس از دستگیری و اِعمال ضمانت اجرای کیفری، مجرمین را از ارتکاب جرم منصرف می‌نماید. درنتیجه، کیفر؛( مجازات مجرمان) باعث کاهش وقوع جرم خواهد شد و اگر کیفر ارعابی صورت نگیرد، افراد دیگر جامعه نیز ممکن است مرتکب جرم شوند. در این توجیه، تنها به فرد بزهکار که قبلاً به قوانین تجاوز کرده است، توجه نمی‌شود، بلکه کل افراد جامعه مورد توجه قرار دارند (کاتینگهام، 1386: 11).

 

2-1-2-2-3.کارکرد باز اجتماعی کردن محکومین (هدف تربیت مجدد)

      هدف ارعاب و جلوگیری نباید به شکل و ترتیبی باشد که هدف مهم‌تر نظام جزایی، یعنی نو سازی و تربیت مجدد محکوم را غیرممکن سازد. زیرا هدف مهم مجازات، مخصوصاً در دوران‌های اخیر و با توسعه عقاید مکتب تحققی حقوق جزا و دفاع اجتماعی جدید، آن است که با وسایل تربیتی مؤثر در صدد اصلاح حال محکومین برآید تا این افراد دوباره وارد جامعه شوند و از طریق کار و فعالیت مشروع زندگانی خود را تأمین نمایند (صانعی، 1376: 167).

      از آنجایی که بشر طبعاً اجتماعی است و نیازمندی‌های مختلف او سبب شده است که در اجتماع زندگی کند و به اصطلاح "مدنی بالطبع"است، نیازمند قوانین مختلفی است تا آرامش و سلامت و امنیت و حقوق او را در اجتماع حفظ کند و جلوی تضادها و خودکامگی‌ها را بگیرد. ضامن و پشتوانه این حقوق، قوانین جزا و اجرای آن است و بدون اجرای آن، تمامی حقوق مدنی بی‌اثر و آسیب پذیر است و هیچ یک ازحقوق مدنی باقی نمی‌ماند.

      از دیگر اهداف اجرای مجازات این است که زیان دیدگان از جرم که متأثر از رنج‌ها وآلام بزه هستند آرام بگیرند. البته به این نظر می‌توان ایراد گرفت چراکه جرایمی نظیر:

الف- رابطه جنسی که با رضایت صورت پذیرفته است.

ب-ساخت وفروش مشروبات الکلی که در صورت تکرار، مشارالیها محکوم به تبعید می‌شود بزه دیده چگونه قابل شناسایی است. تا با اعمال کیفر تبعید نسبت به مجرمان، موجبات آرامش بزه دیدگان فراهم گردد.

      از زمان پیداش مفاهیمی همچون جرم، مجرم، مجازات، اصلاح و بازسازی، حقوق جزا همواره تحولات بی‌شماری را تجربه نموده است و آرام آرام، استفاده از علوم کمکی از قبیل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی وحتی پزشکی حالت طبیعی گرفته است؛

      عده‌ای مجازات را از نظر محل و ماهیت آن به پنج قسم، مجازات‌های بدنی، مجازات‌های سالب آزادی، مجازات های محدود کننده آزادی، مجازات‌های سالب حق و مجازات‌های نقدی تقسیم نموده‌اند.  کما اینکه برخی، مجازات را چهار قسم (بدنی، روانی، سلب آزادی یا محدود کننده آن، ومجازات‌های مالی) دانسته‌اند.

الف) مجازات بدنی: مجازاتی است که بر تن و جسم انسان واقع می شود، مانند کشتن، تازیانه زدن.

ب) مجازات روانی یا نفسی: مجازاتی است که تأثیرآن بر روح و روان آدمی است؛ نه جسم او؛ مانند توبیخ، تهدید.

ج) مجازات مالی: مجازاتی است که متوجه مال انسان است،مانندپرداخت مهریه ومصادره اموال.

د) مجازات سالب آزادی یا محدود کننده آن؛دراین مجازات، آزادی شخص مجرم از او سلب یا محدود می شود: مانند حبس و تبعید.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونگی معافیت از کیفر

-1-3.مفهوم معافیت از کیفر

      معافیت از کیفر موضوعی است که قانونگذار در قانون مجازات اسلامی به آن پرداخته است. قانونگذار با ایجاد این تاسیس، دست قاضی را برای بازگشت مجرم به جامعه و تخفیف مجازات او، البته فقط در جرایم کم‌اهمیت یعنی در جرایم درجه 7 و 8 بازتر گذاشته و تعیین کرده است که در صورت احراز شرایط توسط قاضی مانند احراز اصلاح‌پذیر بودن فرد و بار شدن جهات تخفیف بر او و نیز جبران ضرر و زیان شاکی، وی می‌تواند فرد مرتکب را از کیفر معاف کند.

      در این تاسیس نوین، با وجود احراز مجرمیت فرد بزهکار، دادگاه او را از کیفر معاف می‌کند البته به شرط آن که در مدت معین مرتکب جرم جدیدی نشود. در قانون مجازات اسلامی، قانونگذار در دو مورد از معافیت از کیفر صحبت کرده که یکی از این موارد در ماده 39 و دیگری در ماده 45 این قانون است. ماده 39 در فصل چهارم قانون مجازات اسلامی تحت عنوان تخفیف مجازات و معافیت از آن و ماده 45 در فصل پنجم تحت عنوان تعویق صدور حکم است. در حقیقت یکی از تفاوت‌های این دو ماده آن است که ماده 39 ناظر به جرایم تعزیری درجه 7 و درجه 8 و ماده 45 ناظر به جرایم تعزیری درجه 6 تا 8 است.

      بر اساس ماده 39 این قانون، شرط معافیت از کیفر این است که دادگاه کیفیات مخففه را احراز کند؛ یعنی ابتدا مجرمیت شخص و سپس کیفیات مخففه را احراز می‌کند و تشخیص می‌دهد که اگر مجازات اجرا نشود، مرتکب اصلاح می‌شود یا خیر؟ چرا که یکی از اهداف اعمال مجازات اصلاح مرتکب است (گروه علمی چتر دانش،1393 :71).

2-1-4. مفهوم بازدارندگی

نوع نگاه به مجرمان و به تبع آن اهداف مجازات، در طول تاریخ دستخوش تحوّلاتی چند بوده است، به نحوی که به تناسب ترسیم تصویری خاص از شخص مرتکب جرم، شاهد رقم‏ خوردن غایاتی چند برای مجازات‏ها بوده و هستیم، اهدافی که در طیف گسترده‏ی سزادهی و انتقام‏جویی، ارعاب و بازدارندگی، اصلاح و بازپروری، ناتوان‏سازی و حذف مجرمان قرار دارند.

لذا، بازدارندگی یکی از اهداف مجازات است، هدف تقلیل گرایانه‏ای که از دیرباز و در قالب یک نظریّه توان‏مند و در بطن مدل تنبیهی و در چهارچوب کارکرد فایده‏مند کیفر تکوین‏ یافته و با نگریستن به افق‏های پیش رو، اعمال مجازات را نه با هدف جبران گذشته‏ای تاریک‏ و انتقام از مجرم-آن‏چنان‏که در رویکرد سزادهی (Retribiution) مطرح است- بلکه با هدف‏ ساختن آینده‏ای روشن لازم می‏انگارد، بدین‏سان سیاست اصلی دیدگاه بازدارندگی، تهدید به‏ مجازات کیفری یا اجرای آن برای کاهش انگیزه‏ی جرم است، یعنی استفاده از مجازات به‏ عنوان بازدارنده‏ای که مانع تکرار جرم از سوی مجرم شده و نیز به شکل کلّی انگیزه‏ی دیگران‏ را برای ارتکاب همان جرم کاهش دهد (تبیت،1384: 252).

بدین معنا که بازدارندگی در رویکردی هنجار محور خواستار تقویّت ارزش‏هایی معیّن‏ است و در همین راستا در یک بخش به مجازات متوسّل شده و در بخش دیگر دست به دامان‏ تهدید به مجازات متخلّف است (فریدمن،1386: 16).

قبل از آن‏که پیرامون نظریّه بازدارندگی به ارائه‏ی توضیحات بیشتری بپردازیم لازم است‏ که تعریف بازدارندگی از بعد لغوی و اصطلاحی را بیان کنیم:

بازدارندگی از لحاظ لغوی برگرفته از مصدر بازداشتن و به معنای منع کردن و جلوی کسی‏ یا چیزی یا کاری را گرفتن (عمید،1363: 271) می‏باشد و معادل آن در زبان انگلیسی،واژه‏ (Deterrence) است که در معنای بازداشت، منع (آریان پورکاشانی،1365: 586)، و ایجاد تردید از طریق ترس و تهدید (حییم،1376: 135)تعریف شده است.

این مفهوم، در معنای اصطلاحی خود در عرصه جرم‏شناسی عبارت است از هراس برآمده‏ از مجازات که سبب می‏گردد، مجرم بالفعلی که تحت مجازات واقع می‏شود و مجرمان بالقوّه‏ ای که شاهد اجرای آن نسبت به مرتکب هستند، از جرم دوری کنند، چرا که با سنجش‏ بخردانه‏ی موقعیّت، نتایج ناخوشایند حاصل از جرم را بر ثمرات مطلوب آن برتر می‏بینند.

بدین‏سان بازدارندگی تأثیری است که بر اراده‏ی اشخاص اعمال می‏شود و این عامل‏ تأثیرگذار،گاه خود عمل مجازات و گاه تصوّر آن است، تصوّری که با انتظار وقوع یک شر مشابه می‏شود (فریدمن،1386: 23)، و در همین راستا«بال»می‏نویسد: «بازدارندگی معمولا به‏ تأثیری پیشگیرنده که در نتیجه تحمیل مجازات بر مجرمان بالفعل موجب هراس آنان و مجرمان بالقوّه می‏شود، اطلاق می‏گردد» (غلامی،1382: 90).

لذا ایده‏ی محوری ارعاب این است که ترس از دستگیری و اعمال ضمانت اجرای کیفری، مجرمان را از ارتکاب جرم منصرف می‏نماید (کاتینگهام،1384: 158).

بنابراین،در این دیدگاه هدف آن است که با ایجاد نظام کیفری عادلانه و با پیش‏بینی‏ کیفرها و نیز استفاده از ارعاب از وقوع جرم جلوگیری شود و این همان رویکرد آینده‏نگر است (ظفری،1377: 99)، رویکردی که در طول سالیان دراز نه تنها در عرصه کیفری از حقوق‏ داخلی بلکه حتّی در حوزه‏ی حقوق بین الملل و سیاست نیز کاربردی بسیار داشته است.

بدین‏سان در پی این توضیحات مواجهت ما با دو قسم از بازدارندگی خاص Specefic or) (special Deterrence و بازدارندگی عام (General Deterrence) روشن می‏شود،دو قسمی که انواع‏ دیگری همچون بازدارندگی محدود،مطلق و حاشیه‏ای نیز از بطن آن‏ها پدید آمده‏اند (غلامی،1382: 89).

به عنوان بهترین گزینه در تعریف بازدارندگی خاص و عام،به ذکر عبارت گویای بکاریا می‏پردازیم،به طوری که او معتقد است:«هدف کیفر جز آن نیست که بزهکار را از زیان‏ رسانیدن دوباره به شهروندان خود بازدارد(بازدارندگی خاص)و دیگران را نیز از پیروی در این راه بازگرداند(بازدارندگی عام)» (بکاریا،1380: 67).

پس نتیجه آن خواهد بود که مجازات باید کمک کند تا جرمی که به وقوع پیوسته،دیگر بار چه توسّط خود مجرم و چه توسط سایر شهروندان،تکرار نشود (بولک،1385: 31) لذا منظور از نگاه فردگرایانه‏ی بازدارندگی خاص آن است که اعمال مجازات، بزهکار را از ارتکاب جرم‏ مجدّد باز خواهد داشت و رویکرد جامعه محور بازدارندگی عام نیز در مورد مجرمان بالقوّه، صورت می‏گیرد،چرا که این دسته از افراد از آن‏چه که در صورت ارتکاب جرم نصیبشان‏ خواهد شد،مطلع می‏گردند. پس مبنای بازدارندگی عام،پیش‏بینی این‏ نکته است که مجازات یک مجرم بر دیگران تأثیر خواهد گذاشت (فلچر،1384: 68).

به عبارتی در مسیر بازدارندگی، جامعه با مجازات کردن مجرمان دستگیر شده به مجرمان‏ احتمالی هشدار می‏دهد که فکر ارتکاب جرم را از سر بدر کنند،چرا که همین سرنوشت در انتظار آنان نیز خواهد بود و این همان معنای بازدارندگی عمومی است،که محصول طلایی‏ پیشگیری از جرم را با خود به ارمغان دارد، به علاوه خود مجرم نیز با تحمّل مجازات متوجّه خواهد شد که هرگاه در آینده باز هم مرتکب جرم شود، همین سرنوشت شوم و حتّی شدیدتر از آن در انتظار اوست (محسنی،1382: 26).

اکنون پس از شرح معانی و اقسام بازدارندگی شایسته است به صورتی خلاصه در ارتباط با نظریّه‏ی بازدارندگی مجازات،مطالبی را بیان داریم:

 

2-1-4-1. ماهیّت نظریّه بازدارندگی مجازات

این نظریّه که به لحاظ تحقّق نتیجه‏ی مطلوب کاهش جرم، «کاهش‏گرا یا تقلیل‏گرا»نیز عنوان

می گیرد و ریشه‏ای بس کهن در اندیشه فلاسفه یونان-هم چون سقراط و افلاطون- دارد،برآمده از تفکّرات اندیشمندانی نظیر فویر باخ، بکاریا و به ویژه بنتام است، هرچند که‏ در طول تاریخ متفکّران و حقوقدانان دیگری مانند ژان مبییون، توماس هابز، جان لاک، دما، فیلانژیری نیز کم‏وبیش به بحث بازدارندگی مجازات‏ها توجّه نشان داده‏اند (پرادل،1381: 27)، امّا به‏هرحال تولّد نظریّه مزبور در قالبی تکامل یافته را باید از تراوشات ذهن‏ روشن این سه تن و به‏طور خاص«جرمی بنتام»انگلیسی دانست.

این نظریّه که در لوای مکتب کلاسیک پدید آمده و بنابراین اعتقادی راسخ به وجود آزادی‏ اراده در افراد داشته و حکمرانی عقل و منطق و حسابگری را بر آدمیان می‏پذیرد، مجرمان را برخوردار از کمال مسوولیّت قلمداد می‏نماید و کیفر را بر بنیاد تهدید استوار می‏سازد،به‏ طوری که فویر باخ می‏گوید:«هر گاه کسی به رغم تهدید، مرتکب جرمی شد باید کیفر ببیند زیرا مجرم پیش از ارتکاب جرم از آن آگاه بوده است» (شیری،1385: 158)،بنابراین،در این‏ دیدگاه تهدید به مجازات یک واقعیّت درک شدنی و لمس‏پذیر است.(تبییت،1384،ص 160)و از طرفی در این رویکرد،جامعه حقّ تنبیه مجرمان را داراست،زیرا مجازات برای دفاع از نظم‏ اجتماعی سودمند و ضروری است (لازرژ،1382: 47).

این‏چنین است که در این دیدگاه بزهکاری عمدتا به چشم برگزیدن گزینه‏ی نادرست‏ نقض قانون نگریسته می‏شود، این دیدگاه هم‏چنین به وجود قابلیّت‏های همسان تعقّل در میان‏ افراد اعتقاد داشته و محافظت عملی از قرارداد اجتماعی را به به کار بستن مجازات‏ها ممکن‏ می‏داند، مجازات‏هایی که با تکیه بر اصل لذّت-رنج اعمال می‏شوند، اصلی که براساس آن‏ میزان محکومیّت باید بیشتر از هرنوع لذّتی باشد که ممکن است از جرم حاصل آید (وایت و هینز، 1385: 86) لذا مطابق این نظریّه که سلطنت دو خداوندگار لذّت و الم بر رفتار تمامی افراد و سکان‏داری فایده جویی در اعمال آن‏ها امری انکارپذیر است (کاپلستون،1382: 24)،مجرمان به سنجش سود و زیان می‏پردازند و در صورت سنگینی کفه‏ی سود بر زیان، مقاصد مجرمانه‏ی خویش را عملی می‏کنند،و بدین‏سان اعمال مجازات به منظور تأمین‏ سنگینی کفه‏ی زیان عمل مجرمانه صورت می‏گیرد.

بدین ترتیب بنتام با طرح روشن مفهوم سودمندی در قالب نهضت اصالت فایده Utilitarian (Movement) و در چهارچوب مکتب فایده اجتماعی،خواستار بهره‏جویی از روحیّه‏ی اقتصاد مآبانه‏ی مرتکبان جرم است و به همین دلیل متمایل به فزونی رنج حاصله در قیاس با سود برآمده از جرم می‏باشد،تا با توسّل به اصل حسابگری جزایی،موجبات زیان بیشتر مجرم و در نهایت کاهش نرخ جرم را فراهم آورد.

در این رهگذر بکاریا نیز که پیشگیری از جرم را مهم‏تر از خود مجازات دانسته (وایت و هینز،1383: 88)و آگاهی تمامی افراد از قوانین را یک ضرورت مهم می‏انگارد، به اثر ارعابی‏ کیفرها در پیشگیری از جرایم اطمینان دارد (بکاریا،1380: 16)و در همین راستا،بر اهرم‏ افزایش جنبه‏ی زیان بار جرم در مسیر مقابله با بزهکاری ایمان دارد.

به همین سبب است که این نظریّه به صفات شدّت، حتمیّت، قطعیّت و سرعت اجرای‏ مجازات دلبستگی فراوان دارد،چرا که این عوامل در پی زیان بار ساختن بزه، اسباب ترسیم‏ کننده‏ی تصویر ارعابی مجازات‏ها هستند، تصویری که جایگاهی برجسته در پیشگیری از جرایم دارد.اکنون به صورتی گذرا پیرامون این موارد خواهیم گفت:

 

2-1-4-1-1. شدّت مجازات

لازم به توضیح است آن هنگام که در دیدگاه بازدارندگی از مقوله‏ی شدّت مجازات سخن‏ می‏گوییم، به هیچ عنوان سخن بر سر مجازات‏های شدید غیر انسانی و به دور از عدل و ضابطه نیست، به طوری که خود بکاریا، یکی از طرفداران ملایمت کیفرها بوده و به عنوان‏ نخستین شخصی که در باب الغای مجازات اعدام قلم‏فرسایی کرده است (بکاریا،1380: 70)، جز در شرایط استثنایی مجازات مرگ را نمی‏پذیرد،نکته‏ای که در افکار بنتام نیز به چشم‏ می‏آید و بدین‏سان با سنّت دیرینه‏ی شکنجه‏های زجرآور و مجازات‏های وهشتناک و انتقام که‏ جز طبیعی بیشتر نظام‏های کیفری بوده است (روت،1385: 24)،به شدّت مخالفت می‏شود.

امّا با تمامی این اوصاف اینان در موقعیّتی که رنج‏آور ساختن بزه و کاستن از لذّات آن را تنها با شدّت کیفر محقّق می‏بینند، از این اهرم به نحوی عاقلانه و در حدّ لازم برای ایجاد تأثیر مطلوب بهره برده و حسب مورد به مجازات‏های رسواکننده و تحقیرگر نیز متوسّل می‏شوند، به طوری که بنتام تا حدودی بر هولناک بودن و درعین‏حال مردمی بودن کیفرها اصرار دارد، هرچند که در این وضعیّت نیز به علت شر و فتنه دانستن کیفر(ظفری،1377: 85)خواهان‏ کاربرد تکنولوژی ظواهر بوده و متمایل به فزونی رنج ظاهری کیفر در اذهان مردم بر رنج واقعی تحمیلی بر پیکر بزهکار است (پرادل،1381: 63)، رنج ظاهری که سبب برانگیختن حس‏ واهمه در افکار عمومی و خشکاندن ریشه‏ی تمایلات مجرمانه می‏شود،چرا که در باور ایشان‏ انواع مجازات‏ها و شیوه‏های اجرای آن‏ها باید کاری‏ترین اثر را در ذهن مردمان و کم‏ترین اثر درد را بر جسم بزهکار به جای گذارد،زیرا به اعتقاد این اندیشمندان،قوای حسّی انسان‏ها از تأثیرات ضعیف ولی پیاپی بیش از برخوردهای شدید ولی زودگذر متأثر می‏شود،زیرا وقتی‏ مجازات،ملایم ولی مداوم باشد،احساس غالب،همان ترس است (بکاریا،1380: 73).

خلاصه آن‏که نظریّه‏ی بازدارندگی که اقبال بسیاری به کیفر سالب آزادی دارد،بر این باور است که آن هنگام که می‏توان به وسیله‏ی کیفرهای خفیف به هدف ارعاب‏انگیزی نایل شد، باید از هرگونه کیفر شدیدی تبرّی جست (پرادل،1381: 59).

 

2-1-4-1-2. حتمیّت و قطعیّت مجازات

از دید رویکرد بازدارندگی مجازات،آن‏چه ضامن نقش پیشگیرانه‏ی کیفرهاست،همانا حتمیّت و قطعیّت یا به عبارتی اطمینان جامعه از اجرای مجازات‏هاست،یعنی باور به این‏ مطلب که احساس ترس از ارتکاب جرم را می‏توان با حتمی جلوه دادن مجازات،بیش از برپا کردن نمایش‏های مخوف ولی زودگذر در اذهان مردم برانگیخت (اردبیلی،1386: 39) به طوری‏ که بکاریا با پیروی از اندیشه مونتسکیو در روح القوانین می‏نویسد:«این شدّت کیفر نیست که‏ از جرم پیشگیری می‏کند،بلکه حتمی و قطعی بودن مجازات است که می‏تواند از جرم‏های‏ آینده جلوگیری کند» (مونتسکیو،1370: 296)و در همین رهگذر وی به مخالفت جدی با نهاد عفو پرداخته و الغای آن را عاملی بس تأثیرگذار در رنج‏آور ساختن مجازات می‏داند،در همین‏ راستا بنتام نیز با گسترش دیالکتیک«امنیّت-حتمیّت»پیشگیری از جرایم را در گروی افزایش‏ درجه حتمی بودن مجازات‏ها می‏داند (پرادل،1381: 62)و به همین خاطر است که بکاریا به‏ دنبال عدم اعتماد به قضات،اعتقاد به تعیین مجازات‏های ثابت و یکسان دارد (وایت و هینز،1383،: 89) چرا که وی نظام مجازات‏های ثابت را اکسیری بازدارنده می‏داند،یعنی بر این باور است‏ که مجازات باید با جرم و نه با فرد تناسب داشته باشد (والک لیت،1386: 37) هرچند که بعدها بنتام به مخالفت با مقوله‏ی ثبات مجازات‏ها پرداخته و رویّه‏ی فردی ساختن کیفرها را در پیش‏ گرفته است (پرادل،1381: 64).

رویّه‏ای که به عنوان سنگ بنای یک سیاست جنایی موثّر،دارای‏ دیدی همه جانبه نسبت به مجرم و لحاظ شرایط و میزان مسوولیّت و خطر وی می‏باشد،چرا که در واقع مبتنی کردن یک نظام بر آزادی اراده،به معنای برابری درجه مسوولیّت اخلاقی‏ افراد با یکدیگر نیست (لازرژ،1382: 47).

 

2-1-4-1-3. سرعت اجرای مجازات

طبق نظریّه‏ی بازدارندگی در صورتی که خواهان کاربرد کیفر به عنوان مانعی موثّر در برابر آماج جرم باشیم،اعمال این نهاد کیفری باید با وقوع جرم چندان فاصله‏ای از نظر زمانی نداشته‏ باشد،زیرا در غیر این صورت تصوّر لازم میان جرم و کیفر در اذهان به سستی گرائیده (بکاریا، 1380: 17) و پیوند و ارتباط میان آن دو قابل درک و لمس نخواهد بود،لذا اطاله‏ی فرآیند دادرسی که موجبات وقفه میان جرم و مجازات را فراهم می‏آورد،نه تنها نقش ارعابی کیفرها را از میان می‏برد،بلکه خود،مشوّق بزهکاری است.

 

2-2.معافیت از کیفر و نهادهای مشابه

      یکی از واکنش های شایع که در اعصار مختلف، همواره برای مقابله با پدیده جرم و بزهکاری مورد استفاده بشر قرار گرفته است مجازات حبس می باشد. «حبس با هر شکل و عنوانی که نامیده و یا اجرا شود عبارتست از سلب مطلق آزادی فرد پس از محکومیت» (حاجی تبار فروزجایی، 1386: 27).

      یکی از اهدافی که از دیرباز برای مجازات زندان در نظر گرفته شده است هدف اصلاحی و تربیتی زندان برای فرد زندانی است اما آنچه در عمل مشاهده می شود این است که با توجه به محیط های غیراستاندارد و غیر فنی و غیرکارشناسی زندان نه تنها این هدف تامین نمی شود بلکه زندان محیط تعلیمی ناخودآگاهی است که محکومات به حبس های غیرضروری در آنجا به صورت غیرارادی و کاملا تخصصی در ارتباط با مجرمین خطرناک جری تر می شوند.

      همچنین هزینه های ساخت زندان و نگهداری زندانیان هزینه هنگفتی است و از طرفی قدرت کار و توان اقتصادی فرد زندانی هم سلب می شود که همه اینها از نظر اقتصادی به ضرر دولت هاست.

      به علاوه نحوه اعمال و چگونگی اجرای مجازات حبس مطلوب نیست که این هم به قاضی و هم به دستگاه اجرایی مربوط می شود. چون از طرفی قضات بدون توجه به سایر اهداف و واقعیت ها تنها با توجه به هدف ارعابی حبس بیشتر به آن روی می آورند و این باعث افزایش بیش از حد تعداد زندانیان شده و دستگاه های اجرایی هم بین محکومان به مجازات های مختلف فرقی قائل نشده اند.

      با توجه به عدم موفقیت مجازات زندان در رسیدن به اهداف مقرر تدابیر گوناگونی مورد توجه کیفرشناسان قرار گرفت که یکی از آنها جایگزین های مجازات زندان است. جایگزین های مجازات زندان به دو دسته تقسیم شده اند: 1ـ جایگزین های سنتی که شامل مواردی مثل تعلیق مراقبتی، آزادی مشروط و جزای نقدی می باشد. 2ـ جایگزین های نوین که اولین بار در کشور ما در لایحه مجازات های جایگزین حبس آورده شدند و شامل مواردی از قبیل حبس در منزل، جزای نقدی روزانه، خدمات عام المنفعه می باشد (آشوری، 1388: 32).

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مباحث پیرامون مهدورالدم

مفاهیم

    از آنجایی که یکی از مباحث مشکل، در حوزه علوم انسانی تعریف مفاهیم است، و این مشکل در حوزه حقوق و به خصوص گرایش جزا و جرم شناسی مضاعف می گردد؛ زیرا اگر تعریف دقیق صورت نگیرد زمینه قانون ستیزی و قانون گریزی مساعد می گردد.

 

2-1-1-         مفهوم مهدور الدم

   هدر در لغت معانی گوناگونی از قبیل « پایمال و باطل شدن خون؛ و آواز خواندن حیوانات، فرد یا چیز بی فایده، پوک و متورم » (لسان العرب،1414، 275)و معانی اصلی آن « بطلان و اباحه » است (طریحی،1365، 517).

2-1-1-1-معنای  لغوی مهدور الدم

   «مهدور» از ماده«هَدَرَ» و به معناى باطل بودن است و «مهدورالدم» یعنى کسى که خونش باطل است و در برابر آن قصاص یا دیه نیست ( لسان العرب،1996، 51). مهدور الدم با توجه به معنای لغوی، شخصی است که ریختن خون او آزاد و در اصطلاح فقط اجازه ی شارع به آن اضافه شده است؛ یعنی مهدور الدم کسی است که شرع اذن قتل او را داده است و در مواردی واجب کرده است.

2-1-1-2-معنای اصطلاحی مهدور الدم

     مهدور الدم کسی است خون او هدر است و قانون گذار خونش را حمایت نمی کند. اگر کسی مهدور الدم را بکشد جرم قتلی صورت نگرفته و نه قصاص وجود دارد و نه دیه، شاید ممکن است قاتل را بخاطر دخالت در امور مملکتی تعزیر کنند، مثلا ولی مقتول، راساً قاتل را می کشد، اینجا ولی دم نه قصاص می شود و دیه می دهد ولی تعزیر می شود بخاطر اینکه راساً به این عمل دست زده است.  مهدور الدم بر دو قسم است :1- مطلق 2- نسبی

   مهدور الدم مطلق: کسی که ریختن خونش برای همگان مباح است . مثل ساب النبی (کسی که به پیامبر اعظم فحش دهد).

   مهدور الدم نسبی: کسی که خونش نسبت به عده ای هدر ونسبت به عده ای هم  معصوم است.مثلا خون قاتل نسبت به ولی مقتول هدر است و نسبت به دیگران معصوم است.و همچنین بندهای  "ت" و "ث" ماده 302 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392.

 

1-                سوال: آیا ما به جز ساب النبی (ص) مهدور الدم مطلق داریم یا نه؟ در فقه امامیه دو قول وجود دارد 1- یک عده معتقد هستند که مرتکبین جرائم حدی که حکمشان اعدام است نیز مهدورالدم مطلق هستند . به عبارت دیگر اگر کسی عملی انجام دهد که حد بر او جاری می شود مثل زنا با محارم نسبی و یا تجاوز به عنف که شرعاً حکم آن اعدام است این ها هم مهدور الدم محسوب می شوند (مشهور فقها این نظر را دارند) 2- برخی از فقها مثل آقای خوئی می گویند فقط ساب النبی (ص) مهدور الدم مطلق است و بقیه مهدور الدم نسبی هستند. قانون مجازات ایران صراحتی ندارد ولی ظاهراً نظر اول را پذیرفته است که ماده 302 ق.م.ا  نشان دهنده پذیرفته شدن نظر اول در قانون ایران است. حق ولی دم چه می شود؟ فرض کنیم آقای الف قاتل آقای ب هم مقتول است و آقای الف توسط آقای ج در زندان کشته می شود . پس اولیاء دم الف می توانند آقای ج را قصاص کنند یا دیه بگیرند حال ولی دم شخص ب چه بکنند نه الف را می توانند قصاص کنند از طرفی نه نمی توانند دیه بگیرند چون دیه با مصالحه ی طرفیاست در حالی که طرفی نیست.حال باید چه کاری کرد؟ قانون گذار در این زمینه سکوت کرده است اما در فقه یک عده از فقها معتقدند که اولیا ء دم ب می توانند از اموال آقای الف دیه را بگیرند و اینها استناد کرد ه اند به قاعده فقهی ( لایبطل دم امراء مسلم) خون هیچ مسلمانی از بین نمی رود (غلام نژاد آمیجی، 1389،11).

 موارد پرداخت دیه از بیت المال حصری است یا تمثیلی؟ ( فی قتل رجلاً متعمداً ثم هرب القاتل ظم یقدر علیک و قال (ع): ان کان له مال اخذت الدیه من ماله و الا فمن الاقرب فالاقرب و ان لم یکن له قرابه ادّ ان الامام فانه لابطل دم امرء مسلم) عده ای , معتقدند خودکشی , کشته شدن قاتل غیر ولی دم و سایر موارد حکمش روایت بالایی است.

 

2-1-2-         محقون الدم

2-1-2-1- مفهوم  لغوی  محقون الدم

   در برابر واژه ی « مهدور الدم » واژه ی « محقون الدم » قرار دارد و محقون از ماده ی « حقن » است و « حقن الشیء » یعنی او را حبس کرد و « حقنت دمه » یعنی از ریختن خون او جلوگیری کردن (در عبارات فقها نفس معصومه در خصوص افراد محقون الدم استعمال می شود . پس بنابراین معنای لغوی « محقون الدم » کسی است که خون او محترم است و نباید او را کشت (لسان العرب،1414 ،265).

 

2-1-2-2-    مفهوم اصطلاحی محقون الدم

    محقون الدم یعنی بی گناه و کسی که خونش هدر نباشد یعنی خونش مورد حمایت قانون گذار باشد  درکتب فقهى، محقون الدم بودن مقتول به عنوان یکى از شرایط قصاص ذکر شده؛ درحالى که به نظر مى‏رسد محقون الدم بودن، یکى از اجزاء و عناصرِ تحققِ جرمِ قتل است؛

   زیرا اگر شخص مهدورالدم و کسى که به مرگ محکوم شده کشته شود، جنایتى صورت نگرفته تا در استحقاق نوع مجازات و یا شرایط اجراى آن سخنى به میان آید. لذا بعضى از فقها در تعریف قتل عمد، شرط عدم جواز قتل به وسیلۀ جانى را از عناصرِ تحققِ جرم محسوب کرده اند (صادقی،1376 ،382).

   محقون الدم بودن قربانی قتل موجب قصاص در صورتی به وقوع می پیوندد که جسم و جان قربانی مورد حمایت قانون قرار داشته باشد. در  غیر این صورت یعنی هرگاه وی به تعبیر فقهی مهدورالدم محسوب شود، قاتل را نمی توان به ارتکاب این جرایم محکوم کرد .

    به همین دلیل تقریباً در همه کتاب های فقهی، برای مثال امام در تحریر الوسیله می فرماید « وهو ازهاق النفس المعصوم عمداً مع الشرائط الآتیه »و یا شهید ثانی در شرح لمعه می فرماید « فی قصاص النفس و موجبه : ( میرمحمدصادقی ، حسین ، حقوق کیفری اختصاصی ، میزان ، 1389 ، جلد 1 ، ص 66 2 ـ آقایی نیا ، حسین ، حقوق کیفری اختصاصی ، میزان ، 1389 ، جلد 1 ، ص 28 3ـ حضرت آیه الله العظمی امام خمینی ، تحریرالوسیله ، مؤسسه انتشارات دارالعلم ، 1387 ، جلد4 ، ص 617 )  ازهاق النفس » که در این دو کتاب فقهی منظور از ( ازهاق النفس المعصوم ) همان محقون الدم بودن است .

 برهمین اساس در ماده 303 قانون مجازات اسلامی (( و اگر ادعای خود را در مورد مهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است ))(2) قصاص و دیه را از قاتلی که مهدورالدم بودن مقتول را به اثبات برساند ساقط دانسته و یا در ماده  302 قانون مجازات اسلامی اشعار داشته (( قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعاً مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند )).پس کسی که شرعاً مستحق کشتن است مهدورالدم نامیده می شود ، درست است که این مواد جرم زاست زیرا طبق این ماده و  ماده 303 قانون مجازات اسلامی هرکس می تواند دیگری را به اعتقاد مهدورالدم بودن بقتل برساند و از قصاص معاف می شود ولی با توجه به مقررات همیشه معلوم می شود که همواره اصل بر محقون الدم بودن افراد می باشد .

 

2-1-2-3-  علل اباحه قتل هدر دم

  ایمان به اسلام، حکومت و جامعۀ اسلامى را موظّف مى‏سازد تا حقوق مسلمانان را از هر جهت مورد حمایت جدى قرار دهد و از جان، مال، ناموس و حیثیت اجتماعى آنها در مقابل هرنوع تعدّى و تجاوز، ازهمه دفاع نماید.

 همچنین لزوم روابط سیاسى و اقتصادى در سطح جهان و نیاز کشورها به توسعۀ روابط بین المللى ایجاب مى‏کند که با رعایت مصالح جامعۀ اسلامى، قراردادهایى بین دولت هاى مسلمان و غیرمسلمان منعقد گردد که در پرتو آنها، اتباع طرفین در امنیت و آرامش کامل و با رعایت شرایط تعیین شده در قرارداد، به تأمین نیازها و منافع خود بپردازند.

چنان که درزمان حضرت رسول(ص) حقوق فرستادگان و سفراى اقوام و دولت ها مورد حمایت شارع قرار گرفته و امنیت آنها بر اساس قرارداد و معاملۀ متقابل، تأمین شده است. این معاهدات درحقوق اسلامى با نام هایى چون: «عقد امان».(جعفری لنگرودی،246)و «عقد هدنه» به عنوان قراردادهاى سیاسى، تجارى و فرهنگى بررسى شده است.(صادقی،1376 ،55)

بنابر این اصل اولیه، محترم بودن جان و مال و حیثیت ساکنان دارالاسلام است و زوال این عصمت و احترام مى‏تواند به یکى از دو دلیل ذیل باشد:

الف) از بین رفتن سبب عصمت

سبب عصمت، ایمان(اسلام) یا امان است. بنابراین، چنانچه مسلمانى با ارتداد، از دین خارج شد یا ذمّى یا سایر کسانى که براساس عقد امان یا سایر قراردادها درجامعۀ اسلامى امنیت جانى دارند، شروط ذمّه یا امان را رعایت نکردند، به جهت منتفى شدن سبب عصمت و احترام، مهدورالدم مى‏شوند؛ لذا از نظر فقه اسلام مرتد(فطرى) و کافر حربى مهدورالدم هستند (عوده،1993 ،528).

ب) ارتکاب جرایم خاص

طریق دیگر زوال عصمت، ارتکاب جرایمى است که شخص را مهدورالدم مى‏کند. مرتکبان جرایمى که اصولا مجازات آنها مرگ است، احترام جان خود را از دست داده و از چتر حمایتى جامعۀ اسلامى خارج مى‏شوند. از پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده: خون مسلمان مباح نمى شود؛ مگر به یکى از سه چیز: کفر بعد از مسلمان شدن، زنا بعد از احصان و قتل نفس عدوانى (طوسی،1412، 281).

   جرایمى که باعث مهدورالدم شدن مرتکب مى‏گردند، دو شرط دارند: اولا؛ بایستى داراى مجازات مشخص و تعیین شده از ناحیۀ شارع باشند؛ همانند جرایم حدود و قصاص. ثانیاً؛ مجازات آنها باید قتل نفس باشد. این جرایم به صورت حصرى در فقه مشخص شده اند و خون مرتکبان این جرایم، هدر است (عوده،1993،281).

 

2-1-2-4-    موارد اباحۀ قتل هدر دم

    افرادى که با ارتکاب جرم از شمول حمایت قانون و شرع خارج مى‏شوند، به دو گروه کلى قابل تقسیم اند:

 گروهى که دربرابر همۀ مسلمانان مهدورالدم قلمداد مى‏شوند (مهدورالدم مطلق).

گروهى که در برابر شخص یا اشخاص خاصى مهدورالدم هستند (مهدورالدم نسبى).

در قتل مشروع، قصاص نیست؛ زیرا خون مقتول در این موارد هدر است و موجبى براى قصاص و دیه نیست. البته گاهى خون مقتول نسبت به هر شخصى هدر است؛ مانند سابّ النبى و ائمۀ اطهار(ع) و گاه نسبت به شخص خاصى خون مقتول هدر است؛ مانند قتل مرتد فطرى و موارد قصاص، محارب و مهاجم ( محقق خویی،1347، 83).

 درخصوص موارد اباحۀقتل و اشخاص مهدورالدم و مطلق و نسبى بودن آن، درکلمات فقها اختلافاتى به چشم مى‏خورد. به اتفاق فقهاى شیعه، فحش دهنده به پیامبر و ائمۀ اطهار(ع)، مهدورالدم مطلق است و در عین اختلاف در تعابیر فقها از لحاظ جواز قتل سابّ النبى و وجوب قتل او، مهدورالدم بودن ساب النبى نسبت به هرکس که بشنود، مورد اتفاق است.

 درخصوص مهاجم و مردى که همسرش را درحال زنا با اجنبى مشاهده کند، اتفاق برجواز قتل فقط براى مدافع و شوهر وجود دارد (مهدورالدم نسبى) و درخصوص زانى محصن، لائط، مرتد و سایر جرایم، میان فقها اختلاف است.

 اما از دیدگاه فقهاى اهل سنت، جرایمى که باعث مهدورالدم شدن ِمرتکب، مى‏گردند عبارتند از:قطع طریق یا حرابه، بغى، قتل، قطع عمدى و سرقت (عوده،1993 ،528).

 

2-2-    مباحثی پیرامون قتل

 

2-2-1-         مفهوم قتل

  قتل همیشه جرم بوده ودر رأس همه جرایم است. همچنین قتل از جرایمی است که همیشه مورد تعقیب قرار می گرفته ورقم سیاه در آن بسیار کم است. این جرم با امنیت را مقنن تعریف نکرده است.

در فقه هم قتل از سوی فقها به صورت مستقل تعریف نشده و تعاریفی که شده بیان موجبات قصاص بوده.

 

2-2-1-1-معنای لغوی  قتل

 

 قتل در لغت به معنی کشتن و کشتار می‌باشد( جعفری لنگرودی، 1383،827.).

 واژه‌ی "قتل" در لغت به معنی ازاله‌ی روح از بدن (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲‌، ۶۵۵) و از بین رفتن زندگی است ( مصطفوی، ۱۳۶۰،۱۹۳)

 

2-2-1-2-معنای اصطلاحی قتل

  این واژه در اصطلاح فقه به عملی گفته می‌شود که ادامه‌ی زندگی و حیات را از انسان گرفته و به مرگ شخص منجر شود (همان منبع،۱۹۳). این عمل به دست قاتل انجام می‌گیرد (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲‌، ۶۵۵).

  قتل در اصطلاح یعنی لطمه به حیات دیگری وارد ساختن خواه به واسطۀ عمل مادی و فیزیکی باشد و خواه به واسطۀ ترک فعل مانند اینکه مادری به طفل شیرخوار خود که تحت حضانت اوست شیر ندهد، تا او بمیرد و به هر حال باید قصد داشته باشد. در غیر اینصورت قتل غیر عمدی صدق می‌کند.( همان. 528

مفهوم اصطلاحی قتل، سلب حیات از یک انسان بدون مجوز قانونی یا سلب حیات انسانی که مورد حمایت قانونی است.

 

2-2-1-3-مفهوم قتل از نظر حقوقدانان

-سلب آزادی حیات از یک انسان بدون مجوز قانونی . ایراد این تعریف این است که فقط قتل عمدی را شامل می شود.

- سلب عدوانی حیات از یک انسان توسط دیگری (عدوان را باید خلاف قانون دانست یعنی سلب حیات از کسی که مورد حمایت قانون است)

- فقها در تعریف قتل می گویند : (( از حاق النفس المعصومه الکافئه"عمداً و عدواتاً  )) که در حقیقت بیان موجبات قصاص است. منظور از معصومه فردی که مورد حمایت قانون است.

منظور از المکافئه برابری است در دین یعنی هر دو برابر باشند یا مقتول بالاتر باشد ((همانطور که گفته شده توجه به برابری و دیگر قیود این تعریف برای امکان اعمال قصاص است منظور از عمداً هم شرط قصاص است و در تعریف قتل نیست. عدواً واژه ایی زاید است و قید المعصومه این معنا را کفایت می کند.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

بر اساس قانون جدید آیا متلک انداختن به دختران در خیابان جرم است و چه مجازاتی دارد ؟

بر اساس ماده 619 قانون مجازات اسلامی هرکس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین نماید به حبس از 2 تا 6 ماه و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.در صورتی که فردی مزاحم دختری شد، می توان با اطلاع به پلیس و  حضور پلیس در محل یا برداشتن شماره پلاک و اطلاع به پلیس از طریق 110 پیگیری لازم را انجام داد.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا نصب دیش ماهواره در پشت بام جرم است ؟ اگر جرم است مجازات نصب دیش ماهواره چیست ؟

به موجب  قانون ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهواره ای مصوب 1373  ورود ، توزیع و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره جز در مواردی که قانون تعیین کرده است ممنوع می باشد و وزارت کشور موظف است با استفاده از نیروهای انتظامی و یا نیروی مقاومت بسیج در اسرع وقت نسبت به جمع آوری تجهیزات دریافت از ماهواره اقدام نماید.استفاده کنندگان از تجهیزات دریافت از ماهواره علاوه بر ضبط و مصادره اموال مکشوفه به مجازات نقدی از یک میلیون تا سه میلیون ریال محکوم میگردند.پلیس همیشه با جرم مشهود برخورد میکند یعنی در مکانهایی که دیش ماهواره قابل رویت است ، از سوی پلیس جمع آوری میشود و تا زمانی که قانون مصوب سال 1373 مجلس شورای اسلامی مبنی بر جلوگیری از استفاده غیرمجاز از ماهواره ها پا برجاست ، نیروی انتظامی هم مجری این مصوبه است .بسیج هم ضابط قضایی است و اگر حکم قضایی داشته باشد میتواند نسبت به جمع آوری ماهواره اقدام کند.با اینکه استفاده از تجهیزات ماهواره ای جرم است اما مطابق قانون هیچ کس بدون داشتن دستور قضایی ، حق ورود به منزل مردم را ندارد و این خود نوعی جرم محسوب می شود .

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برای خلع ید از سرقفلی به چه صورت باید شکایت کرد ؟

امکان خلع ید از ملکی که مستاجر در آن است وجود ندارد و باید دعوی تخلیه مطرح شود. خلع ید برعلیه کسی که تصرف من غیرحق و بدون دلیل دارد انجام می شود.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت تصرف عدوانی و خلع ید در چیست ؟

این دو از موضوعات اصلی و متشابه در بحث اموال غیرمنقول می باشند و وجه افتراق آن این است که در دعوی رفع تصرف عدوانی، سابقه تصرف مدعی مهم است.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط شکایت تصرف عدوانی به چه صورت است ؟

متصرف سابق ملک به عنوان شاکی با ذکر ادله قانونی خود مبنی بر سبق تصرف خود و یا با ارائه اسناد مالکیت شکوائیه خود علیه متصرف عدوانی را تقدیم می نماید.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دعوای تصرف عدوانی مالی است یا غیرمالی ؟

جنبه حقوقی این دعوی مالی است.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا شکایت تصرف عدوانی کیفری است ؟

دعوی تصرف عدوانی قابلیت طرح بعنوان حقوقی یا کیفری را دارد.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت حکم و قرار در قانون آیین دادرسی مدنی چیست؟

تصمیماتی که دادگاه در رابطه با یک دعوا اتخاذ می‌کند، بر دو نوع حکم و قرار تقسیم می‌شود.

 

بر اساس ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، “چنانچه رای دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم و در غیر این صورت قرار نامیده می‌شود. ”

 
واژه حکم در اصطلاح علم حقوق مفهوم ویژه‌ای دارد، اما برای بررسی آن لازم است واژه دیگری به نام «قرار» را نیز مورد بررسی قرار داد. تصمیماتی که دادگاه در رابطه با یک دعوا اتخاذ می‌کند، بر دو نوع حکم و قرار تقسیم می‌شود.
 
بر اساس ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، “چنانچه رای دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم و در غیر این صورت قرار نامیده می‌شود. ”

الف- حکم:

بر اساس ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، «چنانچه رای دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم و در غیر این صورت قرار نامیده می‌شود.»

با توجه به این ماده قانونی، اگر تصمیم دادگاه دارای دو ویژگی ذیل باشد، آن تصمیم، حکم نامیده می‌شود:

۱- آن تصمیم راجع به ماهیت دعوا باشد: یعنی تصمیم دادگاه، به اصل اختلاف و دعوای میان اشخاص، مربوط باشد. به عنوان مثال، شخص الف. در دادگاه، دعوایی اقامه کرده و مدعی می‌شود که شخص ب. به اتومبیل او صدمه زده است. شخص ب. در مقابل می‌گوید که شخص الف. اصلاً مالک اتومبیل نیست تا بتواند خسارت واردشده به آن را مطالبه کند؛ تصمیمی که دادگاه در رابطه با درست یا غلط بودن گفته‌های شخص ب. می‌گیرد، مربوط به ماهیت دعوا نیست و حکم محسوب نمی‌شود، زیرا ماهیت و اصل دعوا در این مثال، صدمه زدن به یک اتومبیل بوده؛ نه اینکه مالک آن اتومبیل، چه کسی است.

۲- آن تصمیم، دعوای مطرح‌شده را تمام کند و پرونده را از دادگاه ببرد؛ برای مثال اگر قاضی به علت پیچیده بودن و تخصصی بودن یک دعوا، تصمیم بگیرد که از یک کارشناس کمک بگیرد و دستور بدهد که پرونده را نزد کارشناس بفرستند، به هیچ وجه نباید گفت که قاضی در مورد دعوا حکم صادر کرده است.

ب- قرار:

طبق ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، هرگاه دادگاه تصمیمی بگیرد که مربوط به ماهیت دعوا نباشد یا قاطع دعوا محسوب نشود، آن تصمیم، قرار نامیده می‌شود.
 
به عنوان مثال، اگر دادگاه در دعوای شخص الف. علیه شخص ب، تصمیم بگیرد که واقعاً شخص ب. به اتومبیل شخص الف. خسارت وارد کرده است، این تصمیم دادگاه، «حکم» نامیده می‌شود. این در حالی است که اگر در یک دعوا، یکی از طرف‌های اختلاف ادعا کند که دادگاه بر طبق قانون، صلاحیت رسیدگی به اختلاف را ندارد، تصمیمی که دادگاه در این خصوص می‌گیرد، «قرار» است؛ نه حکم.

مفهوم رأی

در اصطلاح قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، هم به حکم و هم به قرار، رأی نیز گفته می‌شود؛ در واقع رأی بر دو نوع است: حکم و قرار.

توجه به این نکته از این جهت دارای اهمیت است که قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، مقررات مربوط به تصحیح «احکام» مدنی را با عنوان تصحیح «رأی» ذکر کرده است. به این ترتیب، این مقررات، در مورد تصحیح حکم و نیز در مورد تصحیح قرار، رعایت می‌شود.

مفهوم حکم مدنی

دادگاه‌های عمومی به شعبه‌های حقوقی و جزایی تقسیم می‌شوند که شعبه‌های حقوقی به امور حقوقی و شعبه‌های جزایی به امور جزایی رسیدگی می‌کنند.

مقصود از امور جزایی، اموری است که قانونگذار آن‌ها را ممنوع اعلام کرده و برایش مجازات در نظر گرفته است. در مقابل، مقصود از امور حقوقی، اموری است که جزو امور جزایی محسوب نمی‌شود.

بر همین اساس، احکامی که دادگاه‌ها صادر می‌کنند، به دو نوع تقسیم می‌شود؛ احکام حقوقی (یا مدنی) و احکام جزایی.
 
۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

منظور از متصرف قانونی در قانون جدید چیست ؟

متصرف قانونی کسی است که در ملکی و یا بر مالی تصرف مشروع و با سابقه نسبتاً طولانی و یا غیرکوتاه دارد.

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حق مالکیت و تعریف آن در قانون اساسی چیست؟

مالکیت (ملکیت) به رابطه‌ای گفته می‌شود که بین شخص با شیٔ یا وسیله‌ای مادی (خانه، ماشین و…) وجود دارد. درصورتی که شخص این رابطه را از راه مشروع و درست به دست آورده باشد، قانون آن را معتبر می‌شناسد و مورد حمایت قرار می‌دهد. از موارد حمایت قانون از مالک، می‌توان به حمایت از وی دربرابر غاصب (کسی که مال را از سلطه‌ی مالک در می‌آورد یا مانع استفاده‌ی او از مال خود می‌شود) اشاره کرد. به موجب رابطه‌ی مالکیت، این حق(حق مالکیت) به مالک شیٔ داده می‌شود که بدون داشتن مزاحم یا محروم شدن از حق قانونی خود، هرگونه استفاده را از اموال تحت سلطه‌ی (مالکیت) خود داشته باشد.
 
 حقوق به دو دسته‌ی مالی و غیرمالی تقسیم می‌شود. حقوق غیرمالی، همان گونه که از نامش پیداست، مسائل غیرمالی فرد مانند ابوت (رابطه پدر و فرزندی) و… را دربر می‌گیرد، ولی حق مالی که مستقیم به مال مربوط می‌شود دو قسم دارد: ۱.حق عینی و ۲. حق دینی.

حق عینی: رابطه‌ی مستقیمی است که شخص با مال دارد و بدون واسطه با مال (شیٔ) در ارتباط است. ( مانند حق مالکیت)

حق دینی: رابطه‌ی مستقیمی است که شخص با شخص دیگری دارد و غیرمستقیم با مال در ارتباط است. (حق دینی درواقع همان طلب است که شخصی از شخص دیگر دارد.)
انواع مالکیت

حق مالکیت، کامل‌ترین حق عینی است و منظور از کامل بودن این است که این حق تمام اختیارات را جهت استفاده و بهره‌برداری به صاحب خود خواهد داد. مالکیت دو نوع است؛

۱. مالکیت عین

شخص هم مالک اصل مال است و هم مالک منافع آن.

۲. مالکیت منفعت

در این نوع از مالکیت، اصل (عین) مال متعلق به دیگری است و مالک عین به فرد اجازه می‌دهد تا منافع مال به ملکیت وی درآید، بدون اینکه مالک اصل مال و موردحمایت قانون باشد. البته مالکیت منفعت فقط درمورد اموالی مصداق دارد که استفاده از آن با بقای عین ممکن باشد. (مانند قرارداد اجاره)

اوصاف مالکیت

به موجب قانون، سه وصف اساسی برای مالک عین مشخص شده است؛

۱. مطلق بودن حق مالکیت

بدین معناست که مالک اختیار و حق هرگونه بهره‌برداری و انتفاع را از مال خود دارد؛ که در حقوق از آن به عنوان اصل تسلیط (در لغت به معنای مسلط کردن) یاد می‌شود و در راستای آن، ماده‌ی ۳۰ قانون مدنی عنوان می‌دارد که : «هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه‌گونه تصرف و انتفاع دارد، مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.» همانگونه که از فحوای ماده‌ی قانونی مشخص است، با اینکه مالک در استفاده از مال خود مختار است، ولی این آزادی استثنائات قانونی هم دارد که می‌توان به ماده‌ی ۱۳۲ قانون مدنی اشاره کرد: «کسی نمی‌تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر همسایه شود، مگر تصرفی که به‌قدر متعارف و برای رفع حاجت یا رفع ضرر از خود باشد.» ماده‌ی فوق‌الذکر، قاعده‌ی «لاضرر و لاضرار فی الاسلام که به معنی اسلام با ضرر دیدن و ضرر رساندن مخالف است» را بیان می‌کند که در راستای آن، استفاده‌ی مالک باید به اندازه‌ای باشد که دیگران صدمه و زیانی نبینند؛ البته تنها در صورت وجود دو شرط زیر این قاعده اجرا نمی‌شود و کسی هم نمی‌تواند مانع آن شود، حتی اگر استفاده‌ی مالک از مال خود، موجب ضرر به دیگران شود؛

تصرفی که به‌ قدر متعارف باشد (یعنی مقبول عرف و مردم عادی باشد، حتی اگر درست هم نباشد).

برای رفع نیاز یا رفع ضرر از مالک باشد.

۲. انحصاری بودن حق مالکیت

همان گونه که از نام آن پیداست، به موجب این حق، مال یا شیٔ انحصاری در اختیار فرد است و کسی نمی‌تواند آن را تصاحب کند؛ البته این حق همانند سایر حقوق، یکسری اختیارات و محدودیت‌هایی به فرد خواهد داد.

مالک می‌تواند مقداری از حق خود را به موجب قراردادی خصوصی به دیگری انتقال دهد؛ یعنی به‌ طور جزئی بخشی از حق مالکیت را از خود سلب کند. قرارداد اجاره و اعطای حق انتفاع و ارتفاق چند نوع از اختیارات قانونی مالک نسبت به دیگران است.

به موجب ماده‌ی ۴۰ قانون مدنی: «حق انتفاع عبارت است از حقی که به موجب آن شخص می‌تواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.» به عبارتی در حق انتفاع منافع، متعلق یا ملک منتفع (کسی که استفاده می‌کند) نیست بلکه فقط حق استفاده را دارد که با مالک منفعت یا قراداد اجاره که پیشتر از آن صحبت شد، متفاوت است. چرا که در مالکیت منفعت دو نوع مالک داریم مالک عین (مؤجر یا اجاره‌دهنده) و مالک منفعت (مستأجر یا اجاره‌کننده)، ولی در حق انتفاع تنها یک مالک وجود دارد و دیگری فقط منتفع می‌شود.

در قرارداد اجاره، مستأجر در پایان مدت قرارداد، این حق را دارد که برای مثال اگر محصولی را کاشت (با توجه به شرایط مقرر مابین طرفین) آن را برداشت کند، ولی منتفع حق انتفاع، در پایان مدت این حق را ندارد، چون منافع به ملکیت وی در نیامده است.

حق ارتفاق از دیگر موارد محدودیت انحصاری بودن است، زیرا موجب می‌شود که مالکی آزادی تصرف در ملک خود را به‌خاطر منافع دیگری از دست بدهد. این حق طبق ماده‌ی ۹۳ قانون مدنی اینگونه تعریف شده است: «ارتفاق حقی است برای شخص، در ملک دیگری».

حق ارتفاق برخلاف حق انتفاع (که درمورد همه‌ی اموال کاربرد دارد)، تنها در املاک استفاده می‌شود و درواقع قانون‌گذار برای مالکینی که املاک آنها در مجاورت یکدیگر قرار دارد، حقوقی مانند راه عبور یا حق مجری آب و… را قرار داده است.

۳. دائمی بودن حق مالکیت

به معنای این نیست که فرد نتواند مال خود را به دیگری انتقال دهد، بلکه به این مفهوم است که مالکیت فرد مانند قرارداد اجاره یا حق انتفاع و… محدود به زمان مشخص و اندکی نیست و فرد هر زمان که بخواهد می‌تواند آن را به دیگری انتقال دهد یا حتی بدون استفاده باقی گذارد؛ چرا که به موجب ماده‌ی ۹۵۹ قانون مدنی هیچکس نمی‌تواند به‌طور کلی حق تمتع یا اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند.

دو صورت مالکیت

۱. افراز

در مالکیت مفروز یا افراز فقط یک مالک وجود دارد که در این حالت فرد شریکی ندارد.

۲. اشاعه

در برابر مالکیت افراز قرار دارد که در آن چند نفر گروهی، مالک یک مال می‌باشند که به آن اشاعه یا مشاع گفته می‌شود. در اشاعه هر جزءِ مال بین چند شخص مشترک است و هیچ بخشی از مال در انحصار فرد خاصی نیست و همه‌ی عین متعلق به چند نفر است. شرکا نمی‌توانند بدون رضایت دیگری تصرف مادی (یعنی تغییر وضع یا مصرف مال مشاع) انجام دهند، ولی تصرف حقوقی، آن هم فقط در سهم خود امکان پذیر است. (حتی در صورت انعقاد قرارداد اجاره، بدون رضایت شرکا نمی‌توان مال را در اختیار مستأجر قرار داد).

مالکیت، درصورتی که مالک دولت باشد، تحت عنوان مالکیت عمومی شناخته می‌شود و در مقابل آن مالکیت فردی قرار دارد. مالکیت عمومی زمانی است که مال و ثروت مرتبط با عموم باشد و متعلق به شخص خاصی نباشد و دولت، آن مال را جهت استفاده‌ی عمومی، در اختیار مردم قرار داده باشد.

با عنایت به تعاریف فوق، مالکیت حقی را برای فرد ایجاد می‌کند که در اثر آن مالک می‌تواند با توجه به استثنائات مصرح قانونی، هر نوع تصرفی را در مال خود اعمال نماید؛ برای مثال می‌تواند مال خود را تلف کند یا حتی از آن اعراض کند ( به معنی روی‌گردانی از مال) یا مال را به‌صورت کامل یا ناقص مانند واگذاری حق انتفاع و… به دیگری منتقل کند یا به جهت وثیقه‌ی طلب دیگری، رهن بگذارد.
۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرارداد پیمانکاری نظارت احداث ساختمان

این قرارداد بین شرکت .......... به شماره ثبت .............. و به آدرس ............................................................. به نمایندگی آقای ................. که منبعد کارفرما نامیده می شود از یک طرف و اقای مهندس .............. به شماره شناسنامه ............... صادره ........... متولد ............. که از این پس (مهندس مشاور) نامیده می شود، به منظور استفاده از خدمات مهندسی برای نظارت کامل و تایید صورت وضعیت ها، جهت اجرای عملیات ساختمانی پروژه طبق مقررات و شرایطی که ذیلاً ذکر می شود از سوی دیگر منعقد می گردد.

ماده 1 – تعهدات دستگاه نظارت :

دستگاه نظارت برنامه تفصیلی اجرایی پیشنهادی پیمانکار را که باید بر اساس برنامه کلی کار بوده و جزء پیوست ـ های پیمان محسوب است پس از رسیدگی و اصلاح و تایید کارفرما به پیمانکار ابلاغ نماید.

دستگاه نظارت باید طبق نقشه ها و مشخصات و مدارک مربوطه اراضی و نقاط اصلی کارها را ضمن تنظیم صورت جلسه تحویل پیمانکار نماید پیاده کردن نقشه ها و محور توسط پیمانکار و با نظارت دستگاه نظارت انجام گردد.

دستگاه نظارت مسئولیت کنترل اجرای صحیح کارها توسط پیمانکار مطابق نقشه های فنی و دستورکارهای ابلاغ شده و همچنین مسئولیت کنترل کلیه مسائل مربوط به معماری تاسیسات برق – مربوط به ساختمان های پروژه تعداد ............ واحدی و رسیدگی به صورت وضعیت های پروژه و مصالح پای کار را در طول مدت قرارداد را به عهده خواهد داشت.

قبل از اقدام پیمانکار برای انجام خرید، دستگاه نظارت باید مشخصات کالاهای تخصصی را که پیمانکار باید خریداری نماید رسیدگی و تایید نموده و مطمئن گردد که مارک این محصولات و مشخصاتی که تسلیم نموده است منطبق بوده مه در این صورت با اخذ تایید نهایی کارفرما مطابق نمونه مورد نظر اقدام به صدور دستور خرید می نماید.

دستگاه نظارت همچنین در موقع تحویل کالاها به کارگاه و نصب آنها موظف است دقیقا آنها را بررسی نموده و تطبیق انها را از نظر کیفیت و کمیت با مشخصات تایید شده قبلی کنترل نماید.

دستگاه نظارت باید در مورد دستورکار اضافی و عملیات پیش بینی نشده در پیمان و نقشه های تفصیلی اولیه رسیدگی و کنترل لازم را اعمال نماید.

دستگاه دستگاه نظارت بایستی یک نسخه از کلیه نقشه ها، دستورات و مکاتبات با پیمانکار را برای کارفرما ارسال نماید.

کلیه آزمایش های خاک شناسی و مصالح ساختمانی مربوط به خدمات و عملیات موضوع این پیمان که توسط آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک وزارت راه و با سایر موسسات مربوطه در کارگاه ها و به هزینه کارفرما انجام می شود و همچنین تایید نمونه برداری و انجام آزمایش ها و ارسال نتایج به آزمایشگاه

کلیه آزمایش های خاک شناسی و مصالح ساختمانی مربوط به خدمات و عملیات موضوع این پیمان که توسط آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک وزارت راه و با سایر موسسات مربوطه در کارگاه ها و به هزینه کارفرما انجام می شود و همچنین تایید نمونه برداری و انجام آزمایش ها و ارسال نتایج آزمایش ها به کارفرما و صدور دستور لازم به پیمانکار بوسیله دستگاه نظارت انجام خواهد شد. ضمناً نقشه های ارسالی پیمانکاران پس از تایید کارفرما از سوی دستگاه نظارت لازم الاجرا می باشد.

دستگاه نظارت باید نظارت کار را با کارکنان خود انجام داده و کلیه کارها را مرتباً بازدید و عملیات پیمانکاران را با مشخصات منضم به قرارداد تطبیق نموده و گواهی نماید که کار طبق مشخصات انجام گردیده است و پس از اندازه گیری لازم درخواست وجه صورت وضعیت ها و تعدیلات مربوطه را رسیدگی گواهی نماید و علاوه بر آن وظایف زیر را نیز عهده دار خواهد بود.

تهیه و تنظیم گزارش های تفصیلی و جامع هفتگی از جریان عملیات بانضمام نمودارها و کروکی های لازم علاوه بر گزارش های فوق گزارش های ماهیانه باید تا آخر هفته بعد تسلیم گردد.

اظهارنظر در مورد دعاوی اختصاصی پیمانکار و ارسال مدارک مربوطه به دستگاه کارفرما

کمک و تشریک مساعی حین اجرای عملیات با کارفرما و همچنین همکاری و کمک به کارفرما در جهت حصول توافق و با حل و فصل دعاوی و اختلافاتی که ممکن است بر اثر اجرای قراردادهای فی مابین پیمانکار و کارفرما به لحاظ اجرای عملیات بوجود آید

صدور گواهینامه تحویل موقت یا قطعی

حصول اطمینان از اینکه عملیات موضوع قرارداد با پیمانکاران طبق مفاد قرارداد مربوطه به اتمام رسیده و قابل تحویل می باشد که در این صورت انجام تحویل موقت یا قطعی را پیشنهاد نموده و در کمیسیونی که برای تحویل تشکیل خواهد شد مشارکت نموده و خدمات دستگاه نظارت در زمینه تحویل موقت و قطعی کارها را انجام خواهد داد

پس از خاتمه کار و انجام تشریفات تحویل موقت صورت وضعیت قطعی را که بوسیله پیمانکار تهیه شده و مشتمل بر کلیه محاسبات و اندازه گیری های نهایی و سایر مدارک لازم می باشد رسیدگی و به کارفرما تسلیم نماید

دستگاه نظارت موظف است نقشه عملیات انجام شده (از بیلت) پروژه هایی که از سوی پیمانکار تهیه و در دو سری (یک سری کالک و یک سری اوزالید) تنظیم و تسلیم می گردد. بررسی و تایید نماید به نحوی که نقشه کارهای انجام شده (از بیلت) برای اداره و نگهداری امور بعدی کفایت و جامعیت داشته باشد.

به طور کلی دستگاه نظارت موظف است در تمام عملیات پیمانکار بر طبق قرارداد نظارت نموده و وظایفی را که در این قرارداد به عهده تو محول شده است انجام دهد.

تهیه و گزارش نهایی مشخصات عمومی پیمان

مواردی که در این قرارداد دیده نشده است شرایط عمومی پیمان بر آن حاکم نخواهد بود

ماده 2 – تصویب گزارش ها :

کارفرما ظرف مدت ........ ماه از تاریخ دریافت گزارش و اسناد ومدارک قرارداد، نظر خود را کتباً اعلام خواهد داشت.

چنانچه کارفرما ظرف .......... ماه مذکور نظر خود را در مورد عدم انطباق کارهای انجام شده به وسیله دستگاه نظارت با وظایف مندرج در این قرارداد با ذکر موارد اعلام ننماید گزارش و مدارک مذکور تصویب شده تلقی و اساس مطالعات و اقدام بعدی قرار خواهد گرفت.

در صورتی که این نظرات به موقع و ظرف مدت ............... ماه اعلام گردد دستگاه نظارت موظف است گزارش و مدارک مذکور را ظرف مدت ........... ماه بر اساس نظرات کارفرما بدون دریافت حق الزحمه اضافه اصلاح و تهیه نماید.

ماده 3 – کارکنان :

از نظر این قرارداد کلیه کسانی که به منظور اجرای این قرارداد خدمات دائم یا موقتی به هزینه و برای دستگاه نظارت انجام می دهند کارکنان دستگاه نظارت شناخته می شوند.

دستگاه نظارت باید به منظور اجرای مفاد این قرارداد در دفاتر و کارگاه های خود کارکنان به تعداد کافی و مناسب بر اساس حجم کار داشته باشد که در این قرارداد عبارت خواهد بود یک نفر لیسانس فنی در رشته ساختمان (مهندس عمران یا معماری) و یک نفر لیسانس فنی (مهندس برق یا تاسیسات) یک نفر تکنسین ساختمان و دو نفر تکنسین مربوط و وارد به کار که مورد تایید کارفرما باشند برای هفته قبل از بکارگیری به کارفرما ارائه و پس از تایید کارفرما اقدام نماید.

دستگاه نظارت در تمام مدت قرارداد مسئول اعمال کارکنان خود می باشد.

هر کاه به تشخیص کارفرما یک یا عده ای از کارکنان دستگاه نظارت بر صلاحیت لازم برای انجام کار مربوط را نداشته باشند کارفرما حق خواهد داشت تعویض آنها را بدون اینکه تعهدی برای کارفرما ایجاد کند از دستگاه نظارت بخواهد و دستگاه نظارت ملزم به اجرای آن خواهد بود.

مشاور موظف به حفظ شرایط مندرج در بند 3-2 در خصوص تعداد افراد حاضر در کارگاه می باشد و حضور افراد با توجه به مقررات وزارت کار و توافق با کارفرما خواهد بود. میزان خسارت و جریمه احتمالی با توافق کارفرما تعیین می گردد.

ماده 4 – نمایندگان :

دستگاه نظارت موظف است برای اجرای این قرارداد نماینده تام الاختیاری تعیین و کتباً به کارفرما معرفی نمایند. این نماینده در تمام اوقات باید در دسترس کارفرما باشد.

ماده 5 – تسهیلاتی که توسط کارفرما فراهم می گردد :

به طور کلی کارفرما کلیه تدابیر لازم را جهت تسهیل کار دستگاه نظارت اتخاذ خواهد کرد که اهم آن به شرح زیر می باشد:

کلیه اطلاعات و مدارک و طرح های موجور که ارتباط به کار دستگاه نظارت پیدا می کند به درخواست او مجاناً در اختیار گذارده خواهد شد.

محل کار مناسب برای کارکنان در کارگاه.

تامین مسکن مناسب برای عوامل ناظر.

ماده 6 – نقشه برداری و آزمایش ها :

نقشه برداری های اراضی و مناطق و مسیر راه ها و خطوط انتقال نیرو تماماً به هزینه کارفرما انجام خواهد شد.

کلیه آزمایش های مربوط به زمین ها، خاک ها و مصالح در تمام مراحل کار از طریق موسسات فنی ذیصلاح و به هزینه کارفرما انجام خواهد شد. چنانچه دستگاه نظارت نقشه برداری ها و یا آزمایش های مذکور در این ماده را صحیح نداند و به آن معترض باشد می تواند نظریات خود را به کارفرما اطلاع دهد.

ماده 7 – مدت قرارداد :

مدت قرارداد از تاریخ .......... به مدت ........... ماه شمسی به شرط حذف میزان حجم کار تا پایان ............. ماه مقرر خواهد بود. به هر دلیل مدت اجرای قرارداد بیش از ........... ماه و یا مقدار آن بیش از حجم مندرج در این قرارداد باشد، مدت و مبلغ و شرایط قرارداد با توافق طرفین تعیین می گردد.

ماده 8 – مبلغ قرارداد :

مبلغ قرارداد حداکثر مبلغ ............. ریال می باشد مه پس از انجام کار موضوع قرارداد و تایید کارفرما معادل 100 % آن به صورت ماهانه پس از کسر کسورات قانونی (5 % بیمه – 5 % مالیات) و حسن انجام کار موضوع ماده 9 در وجه دستگاه نظارت پرداخت می گردد.

ماده 9 – ضمانت حسن انجام تعهدات :

برای حصول اطمینان از حسن انجام کارکرد و تکالیف دستگاه نظارت 10 درصد از هر پرداخت به عنوان تضمین حسن انجام کار کسر و نگهداری می شود و در صورت عدم انجام تعهدات با خاتمه دادن به قرارداد به علت قصور دستگاه نظارت در انجام تکالیف یا در صورت عدول از ادامه انجام قرارداد وجه الضمان مذکور به نفع کارفرما ضبط خواهد شد.

پنج درصد مبلغ حسن انجام کار و تعهدات پس از خاتمه تحویل موقت کار و تعهدات پس از خاتمه تحویل موقت کار و تصویب صورت وضعیت موقت پیمانکار و مابقی پس از تایید صورت وضعیت قطعی کار مسترد خواهد شد.

ماده 10 – کسورات قانونی :

کسورات قانونی معادل 5 % حق بیمه و 5 % مالیات دستگاه نظارت می باشد.

ماده 11- فسخ قرارداد :

در صورتی که بنا به مصالح شرکت کارفرما تصمیم به توقف موقت کار گیرد کارفرما اجازه خواهد داشت بدون پرداخت هیچگونه وجه اضافی کار مشاور را نیز موقتاً متوقف کند و در صورت توقف دائم کار و یا در صورتی که کارفرما به هر دلیلی تصمیم گیرد با مشاور فسخ قرارداد کند کارفرما به طور متناسب ماده 8 با مشاور تسویه خواهد کرد در این صورت کماکان مسئولیت قسمت انجام شده کار که توسط مشاور تایید شده بر عهده مشاور می باشد.

این قرارداد در ....... ماده، شامل ...... بند و ......... تبصره در ........... نسخه تنظیم و هر نسخه از آن دارای اعتبار قانونی بوده و در تاریخ ........... امضاء و مبادله شده است.

کارفرما دستگاه نظارت

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط عمومی قرارداد شماره ........... مورخ ...............

شرایط عمومی قرارداد شماره ........... مورخ ...............

ماده 1)

مقاطعه کار ملزم به رعایت کلیه مقررات ملی ساختمان در دستور العمل های عمومی اجرای ساختمان و ایمنی کارگاه و ساختمان های مجاور و وسایل زیست محیطی در کارگاه مطابق نقشه ها و مدارک و مشخصات فنی و دستور العمل های مشاور و نظارت و مدیریت اجرا و دستورالعمل ها می باشد.

ماده 2)

مقاطعه کار موظف است در دفتر خصوصی کلیه مصالح مصرفی و همچنین ماشین آلات و ابزار و وسائل احتمالی (در صورتی که در تعهد کارفرما باشد) که توسط کارفرما به وی تحویل می شود ثبت نماید و از ماشین آلات و ابزار به خوبی نگهداری نماید (مصرف ناصحیح به تشخیص و تعیین کارفرما بر عهده مقاطعه کار است) همچنین مقاطعه کار موظف است از مصالحی که توسط کارفرما در اختیار او قرار می گیرد به خوبی استفاده نموده و صرفه جویی های لازم را به عمل آورد در غیر این صورت مسئول جبران خسارت وارده می باشد تشخیص و تعیین آن برعهده کارفرما می باشد.

ماده 3)

نوسانات اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و تغییرات تورم و تحریم های اقتصادی یا وضع تعرفه های جدید از نظر اجرای مفاد این قرارداد از مصادیق فورس ماژور محسوب نمی شود و مسئولیت آن به عهده مقاطعه کار می باشد و باعث تعدیل مبلغ قرارداد نخواهد شد.

ماده 4) دوره تضمین کارها:

کلیه عملیات موضوع قرارداد از تاریخ تحویل برای مدت ...... ماه از زمان تحویل هر قسمت از طرف مقاطعه کار تضمین می گردد تا هرگاه در این مدت معایب و نقائصی در کار مشهود شد که ناشی از عدم رعایت مشخصات و اصول فنی کار (به تشخیص کارفرما یا ناظر کارفرما) باشد مقاطعه کار موظف می باشد آن مععایب و نقائص را حداکثر ظرف مدت ....... ساعت از ابلاغ کارفرما رفع نماید. در صورت رفع عیب و نقص توسط کارفرما هرینه به اضافه 15 % از محل مطالبات مقاطعه کار کسر خواهد شد.

ماده 5) نظارت بر اجراء :

کارفرما در مدت اجرای قرارداد توسط مهندس مقیم یا عالی خود عملیات مقاطعه کار را بازرسی می کند و مقاطعه کار ملزم است هر نوع اطلاعات و مدارکی که مورد نیاز باشد در اختیار مامورین کارفرما قرار دهد و هرگاه ناظر کارفرما عیب و نقصی در کار مشاهده نمود و به مقاطعه کار دستور رفع آنها را بدهد مقاطعه موظف است دستورا ناظر با مامورین کارفرما را در حدود مفاد این قرارداد به موقع اجرا بگذارد در غیر این صورت مسئول جبران خسارت وارد (به تشخیص و تعیین کارفرما) می باشد در هر صورت حضور ناظر و یا تایید نماینده کارفرما به هیچ عنوان رافع مسئولیت نخواهد بود.

ماده 6)

پرداخت هرگونه کسورات قانونی منجمله عوارض، مالیات، بیمه هزینه های ناشی از اجرای قوانین کار و بیمه اجتماعی به عهده مقاطعه کار می باشد.

ماده 7)

مقاطعه کار حق ندارد حق واگذاری موضوع قرارداد را جزاً و یا کلاً و به نحو اشاعه یا به هر طریق دیگر به غیر ندارد.

ماده 8) کلیه ابزار کار به عهده مقاطعه کار :

کلیه ابزار کار به عهده مقاطعه کار می باشد.

تهیه لباس و کلاه ایمنی و هرگونه وسائلی در مورد ایمن بودن خود و کارگران جهت انجام کار به عهده مقاطعه کار می باشد.

مسئولیت هر گونه حوادث ناشی از کار در مورد مقاطعه کار و کارگران وی اعم از کیفری و حقوقی به عهده مقاطعه کار می باشد.

مقاطعه کار ملزم به بیمه حوادث نمودن خود و کارگران می باشد.

بکارگماردن کارگران و نیروهای خارجی بدون مجوز کار ممنوع است در غیر این صورت مقاطعه کار مسئول جبران خسارت وارده می باشد.

بکار گماردن کارگرانی که از نظر سنی و وضعیت خدمت و غیره ممنوعیت قانونی دارند ممنوع است.

پیمانکار ملزم به رعایت نمودن مقررات حفاظت فنی و بهداشتی کار و ماده 91 و 95 قانون کار می باشد.

پیمانکار حق خارج نمودن وسایل و لوازم کار متعلق به خود را بدون اجازه کارفرما تا اتمام کار ندارد.

تبصره : تشخیص اتمام کار به عهده کارفرما می باشد.

مقاطعه کار ملزم است هر گونه حادثه ای که منجر به مصدومیت نیروهای خود گردد ظرف مدت ........ ساعت کتباً به اطلاع کارفرما برساند.

ماده 10) فسخ قرارداد :

مقاطعه کار ضمن عقد خارج لازم حق استفاده از کلیه خیارات و عیوب را نسبت به خود ساقط نمود و تخلف از اجرای مفاد هر یک از مواد این قرارداد موجب اعمال حق فسخ کارفرما خواهد شد.

امضاء شرکت کارفرما مهر و امضاء مقاطعه کار

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر