مصالح مرسله ( استصلاح)
از دیگر منابع در نزد بعضى از مذاهب فقهى مصالح مرسله مىباشد.
مصالح مرسله مصالحی است که عقل آنها را بر اساس اصول و قواعد کلی شرعی برای حفظ مقاصد شرع لازم میبیند و هیچ نص خاصی بر اعتبار آن وجود ندارد
مصالح مرسله ( استصلاح)
از دیگر منابع در نزد بعضى از مذاهب فقهى مصالح مرسله مىباشد.
مصالح مرسله مصالحی است که عقل آنها را بر اساس اصول و قواعد کلی شرعی برای حفظ مقاصد شرع لازم میبیند و هیچ نص خاصی بر اعتبار آن وجود ندارد
عُرْف در لغت به معنای شناسایی است.
عُرْف در اصطلاح اصول فقه روش خاصی است که افراد در مسئله معینی پیروی میکنند، بدون آنکه در قانون ذکری از آن رفته باشد. پس میتوان گفت که عُرف قانونِ نانوشته است.
برای نمونه شیوه درود گفتن یا دست دادن که در جوامع گوناگون تفاوتهایی دارد که بر پایه عرف تعیین میشود.
به سخن دیگر، عرف عادتها و رسومی است که عقلای جامعه آن را به طور کلی پذیرفتهاند و آن را روا میدارند. یا به تعریف دیگر عرف به مجموعهای از توافقها و یا معیارها و هنجارها گفته میشود که از سوی عموم پذیرفته شده باشد.
بر پایه یک تعریف، مواردی شامل عرف میشود که:
یکم: فرد خاصی برای ایجاد آن تلاش ننموده، بلکه جامعه آن را بدست آوردهاست.
دوم: جستجو برای شناسایی آن ضرورت ندارد، بلکه خود آشکار و هویدا میباشد.
سوم: هر یک از مردم به آسانی آن را میشناسند و نیازی به توضیح ندارد.
بهطور کلی فرق عرف با قانون در این است که اولاً واضع عرف اجتماع میباشد و در واقع آن را واضع معین و مشخصی نیست. ثانیاً مانند قانون، مدون نمیباشد.
هرچند در قانون به طور آشکار و ویژه از عرف ذکری بهمیان نمیآید اما به نحوی مورد حمایت و ملاک عمل قرار داده شده و ضمانت اجرایی برای آن تعیین میشود. اساس بیشتر قوانین، عرف بوده و بهویژه بخش اعظم قوانین آنگلوساکسون را عرف تشکیل میدهد. در فقه اسلام در تعیین موضوع معاملات و احکام، عرف معتبر است.
علمای حقوق معمولاً عرف را در کنار قانون، رویه قضایی و دکترین حقوقی یکی از منابع حقوق محسوب میکنند. با این حال در نظامهای پیشرفته حقوق داخلی معمولاً از استناد به عرف خودداری شده و آن را عنصری مزاحم و نسبتاً بیاهمیت شمرده میشود، اما در عرصه بینالمللی، حداقل تاکنون، عرف یک منبع پویا بوده و نقش برجستهای در تدوین و شکلگیری حقوق بینالملل ایفا کردهاست.
در فقه اسلامی هرچند عرف در ردیف منابع چهارگانه حقوق اسلامی ذکر نشده اما مطالعه آثار فقها نشان میدهد که عرف را هم مثل کتاب و سنت از ادله و منابع استنباط احکام به شمار میروند. دلیل ذکر نشدن عرف به طور جداگانه شاید به این دلیل باشد که آن را بخشی از سنت میدانند چراکه تقریر پیامبر (معصوم از نظر شیعیان) هم سنت محسوب شده و عرفهای نیک از طریق تقریر تایید شدهاند. شاید هم با توجه به آیه «خذ العفو و أمر بالعرف» آن را بخشی از کتاب محسوب کرده باشند.
شکایت کیفری را فقط علیه صادر کننده چک میتوان مطرح کرد. در فرآیند شکایت کیفری، کسانی که پشت چک را امضا کرده اند، مسئولیتی ندارند.
بدانید که عقد ضمانت قابل فسخ نیست. یعنی اگر پای ضمانتنامه فردی را امضا کردید دیگر نمیتوانید ضمانتتان را پس بگیرید.
انتشار حکم محکومیت قطعی در جرائم زیر که میزان مال موضوع جرم ارتکابی، یک میلیارد(۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰)ریال یا بیش از آن باشد، الزامی است و در رسانه_ملی یا یکی ازروزنامه_های کثیرالانتشار منتشر می شود:
-رشوه دادن و گرفتن
-اختلاس
-اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی در صورت تحصیل مال توسط مجرم یا دیگری
-مداخله وزرا و نمایندگان مجلس و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری
-تبانی در معاملات دولتی
-أخذ پورسانت در معاملات خارجی
-تعدیات مأموران دولتی نسبت به دولت
-جرائم گمرکی
-قاچاق کالا و ارز
-جرائم_مالیاتی
-پولشویی
-اخلال در نظام اقتصادی کشور
-تصرف غیرقانونی در اموال عمومی یا دولتی
جنایت در موارد زیر خطای محض محسوب می شود:
الف- در حال خواب و بیهوشی و مانند آنها واقع شود.
ب- به وسیله صغیر و مجنون ارتکاب یابد.
پ- جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنیٌ علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید.
تبصره- در مورد بندهای(الف) و(پ) هرگاه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعاً موجب جنایت بر دیگری می گردد، جنایت عمدی محسوب می شود.
(ماده ۲۹۲ ق.مجازات اسلامی).
باعنایت به ماده ۵۷قانون کار برایرکارگرانی که در طول ماه به طورنوبتی کار می کنند تا سقف ۱۷۶ساعت کار درچهار هفته متوالی اضافه کاری مفهوم نداشته وچنانچه بیش این ساعت کار ارجاع شود مازاد بر۱۷۶ ساعت کار به عنوان فوف العاده اضافه کاری محسوب وکارفرما مکلف به پرداخت فوق العاده ان می باشد.
یکی از موارد اقدام زن برای طلاق از همسرش، قرار داشتن در "عسر و هرج" است که کتک خوردن زن بوسیله مرد، در صورت اثبات در دادگاه کیفری از مصادیق آن محسوب میشود.
+ضرب و شتم و آزار و اذیت جسمی و روحی همانطور که وکیل آنلاین بارها بیان داشته است جرم بوده و مرتکب قابل مجازات خواهد بود ولو آنکه همسرتان باشد.
+به عبارتی دیگر ضرب و جرح به هر مقدار که باشد جرم بوده و برای آن در قانون مجازات اسلامی، مجازات تعیین شده است، حتی اگر به میزان یک خراش باشد.
+زن و شوهر میتوانند به علت خراش ایجاد شده در روی بدن خود از دیگری شکایت کرده و ایجاد جراحت توسط همسر خود را اثبات کنند.
+جراحت ایجاد شده توسط کارشناس پزشکی قانونی بررسی شده و میزان آن مشخص میشود. دادگاه بر اساس نظر کارشناس پزشکی قانونی رای صادر میکند؛ بنابراین میتوانید اقدام قانونی در این خصوص نموده و از همسرتان در دادسرای عمومی محل وقوع جرم شکایت نمایید.
+از طرف دیگر بواسطه توهینهای صورت گرفته نیز امکان شکایت برای شما وجود خواهد داشت. در این صورت میتوانید به مدارک گفته شده نیز برای اثبات ادعاهای خود استناد نمایید.
+در ادامه و در راستای بیان حقوق بانوان و نیز حمایتهای همه جانبهی قانونگذار از آنان باید بیان داشت ضرب و جرح به حکم قانونگذار از مصادیق عسر و حرج محسوب شده لذا زنان با استفاده از آن میتوانند برای طلاق اقدام کنند. اما ضرب و جرح در این مورد باید در دادسرا کیفری اثبات شود.
+گزارش پزشکی قانونی نشان دهنده ضرب و جرح و میزان آن است همچنین باید مشخص شود این آسیبها توسط چه کسی ایجاد شده است. در نهایت با توجه به رای دادگاه کیفری زن میتواند دادخواست طلاق دهد./میزان
ماده ۶۴۱ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات می گوید : هر گاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاههای مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت نماید علاوه بر اجرای مقررات خاص مخابرات, مرتکب به حبس از یک تا شش ماه محکوم خواهد شد .
این مجازات مزاحمت خواهد بود , اگر کسی همراه مزاحمت توهین و تهدید نماید , به هر دو مجازات محکوم خواهد شد. یعنی هم مجازات مزاحمت هم توهین.
ورقه سهم سند قابل معامله ای که نماینده ی تعداد سهامی است که صاحب شرکت سهامی دارد.
تعریف سهم: قسمتی از سرمایه ی شرکت سهامی که مشخص ڪننده میزان مشارکت. تعهدات، ومنافع صاحبان آن در شرکت سهامی است.
سهام هر شرکت ۳ نوع
+سهام با نام
+سهام بی نام
+سهام ممتاز
سهام با نام:
دراین نوع سهم، دارنده سهم معلوم است ودر محل شرکت دفتری وجود دارد که شماره ردیف سهم ونام دارنده در آن ذکر شده.
-هدف از این نوع سهام، شناسایی شرکا توسط شرکت است.
سهام بی نام:
ورقه ای که اسم دارنده آن در ورقه ای و یا در دفاتر شرکت ثبت نشده باشد. ومالکیت آن با در دست داشتن ورقه سهم محرز میشود، از لحاظ سرعت نقل وانتقال سهم و تسهیل در تجارت آن، سهام بی نام "بهتر" از با نام است.
-سهام به صورت سند در وجه حامل بوده و دارنده آن مالک شناخته میشود،مگر اینکه خلاف آن قانوناََ اثبات شود.
مزایا و معایب سهام بانام و بی نام:
*مزیت سهام بی نام در سرعت انتقال و وجود راه گریز از هزینه های قانونی نقل وانتقال قرار دادهای قهری مثل ارث، وامکان وثیقه گذاری آسان است.
*مزیت سهام با نام در هنگام به سرقت رفتن یا مفقود شدن ویا جعل، امکان آن ادعا آسانتر است. همچنین امکان کنترل سهام داران این نوع سهام راحت تر می باشد.
آیا در یک پرونده کیفری بعد از رضایت شاکی و نرفتن متهم به زندان، سو پیشینه برای متهم درست میشود؟
سلام .در صورتی که منع تعقیب صادر شود و پرونده مختومه شود سوءپیشه ایجاد نمی شود . اما به صرف رضایت نمیشود گفت که قطعا سوءپیشینه ای وجود ندارد . بستگی به نوع جرم دارد . در صورتی که از جرایم قابل گذشت باشد با رضایت شاکی پرونده مختومه می شود و سوءپیشینه ای ایجاد نمی شود.موفق وموید
به استناد بند 4 ماده 132 قانون آئین دادرسی کیفری آنچه می تواند از سوی متهم به عنوان وثیقه به مقام قضایی اعلام و معرفی گردد عبارت است از وجه نقد یا ضمانتنامه بانکی یا مال منقول و غیر منقول چنانچه ملاحظه میگردد، مقنن در این ماده هر نوع مال دارای ارزشی را از مصادیق وثیقه دانسته و لذا محدودیت خاصی از این جهت وجود ندارد. بنابراین متهم میتواند وسیله نقلیه خود را به عنوان یک مال منقول به عنوان وثیقه برای آزادی خویش معرفی نماید که در این صورت باید خود مال عیناً توقیف شود البته باید توجه داشت که در مورد اموال غیر منقول مانند زمین و منزل، اخذ وثیقه از طریق بازداشت سند مالکیت محقق میشود. تعیین میزان مبلغ وثیقه بر عهده مرجع قضایی است که قرار وثیقه را صادر مینماید که علی القاعده این مبلغ حسب نوع جرم ارتکابی و شدت و ضعف آن همچنین بر اساس میزان خسارت و شرایط موجود و وضعیت طرفین پرونده تعیین میگردد. متهم باید معادل مبلغ مزبور وجه نقد یا ضمانتنامه بانکی یا مال منقول یا غیرمنقول معرفی نماید.
قراروثیقه
اول باید از ماترک متوفی مهریه همسرش را بپردازند. سپس از بقیه اموال، ارث خود را تقسیم کنند.چون مهریه به عنوان دین بر گردن متوفی است.