⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۳۱۳۹ مطلب با موضوع «مطالب حقوق جزا وجرم شناسی» ثبت شده است

ارتکاب قتل در حین دفاع مشروع چه حکمی دارد؟

یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح در دنیای حقوق، بحث علل موجهه‌ی جرم است اما مقصود از علل موجهه‌ی جرم چیست؟ منظور از علل موجهه‌ی جرم علل و عواملی است که اگر در یک موقعیت وجود داشته باشد، رفتاری که در حالت عادی جرم است، دیگر جرم نخواهد بود و به تَبَع آن نمی‌توان شخص را مجازات کرد. در واقع قانون‌گذار در عین حال که برخی از رفتارها را ممنوع اعلام نموده و به عنوان جرم تعیین کرده‌، موقعیت‌هایی را نیز پیش‌بینی کرده‌است که اگر در این موقعیت‌ها این رفتارها تحقق پیدا کند، دیگر جرم نخواهد بود و نمی‌توان شخص مرتکب را مجازات کرد. یکی از این علل موجهه، دفاع مشروع است. در جوامع امروزی به علت ورود مفاهیم مدرن مانند قانون و سایه‌ی گسترده‌ی این مفهوم بر سر جوامع، دادگستری خصوصی بدل به مفهومی منسوخ شده و دفاع از افراد برعهده‌ی حکومت‌ها می‌باشد. در نتیجه اعضای جامعه حق ندارند که خودشان مستقیم از خودشان دفاع کنند ولی نمی‌توان نادیده گرفت که در برخی از موقعیت‌ها دولت امکان دفاع از تمامی افراد را ندارد و از طرفی هم در شرایطی که امکان دفاع جامعه از افراد فراهم نیست نمی‌توان مانع دفاع افراد از خودشان شد زیرا علاوه بر این‌که دفاع یک حق و در برخی موارد یک وظیفه است، امری طبیعی و غریزی نیز می‌باشد. به همین جهت قانون‌گذار تحت شرایطی به افراد جامعه حق دفاع از خودشان را می‌دهد و دفاعی که صورت می‌گیرد اگر دارای تمامی شرایط قانونی باشد، دفاع مشروع خواهد بود. مقصود از دفاع مشروع به کار بردن نیرویی است که از لحاظ قانونی برای دفع و از بین بردن خطر و تجاوز مهاجم مجاز می‌باشد. همانطور که ذکر شد، دفاع مشروع یکی از علل موجهه‌ی جرم می‌باشد؛ یعنی اگر شخصی در مقام دفاع مشروع دست به ارتکاب یک رفتاری بزند که در حالت عادی جرم است(مثل قتل)، نمی‌توان گفت که مرتکب جرم شده‌است و در نتیجه مجازات هم نخواهد شد. برای مثال اگر شخصی برای دفاع از خودش دست به قتل شخصی دیگر بزند، نمی توان او را بخاطر ارتکاب این قتل مجازات نمود حتی اگر به صورت عمدی واقع شده باشد اما باید توجه کرد که هر دفاعی، مشروع نیست. به همین خاطر پرسش اصلی این است که چه زمانی می‌توان گفت ارتکاب یک رفتار مجرمانه در حالت دفاع مشروع بوده‌است؟

برای تحلیل دفاع مشروع باید ابتدا باید با ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ آشنا شویم. در ادامه به تحلیل این ماده خواهیم پرداخت.
ماده ۱۵۶ قانون مجازات مقرر داشته‌است:
هرگاه فردی در مقام دفاع از نفس، عِرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز یا خطر فعلی یا قریب‌الوقوع با رعایت مراحل دفاع مرتکب رفتاری شود طبق قانون جرم محسوب می‌شود، در صورت اجتماع شرایط زیر مجازات نمی‌شود:
الف. رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر ضرورت داشته باشد. اگر مدافع(دفاع‌کننده) بتواند فرار کند یا از راه‌های دیگر مانند فریاد زدن بتواند از دیگران کمک بگیرد و به این نحو متجاوز را دفع کند، باید از همان روش استفاده کند. مثلاً اگر شخصی به دیگری حمله کند و کسی که مورد حمله قرار گرفته بتواند از مأموران انتظامی کمک بگیرد ولی به جای کمک گرفتن از آن‌ها خودش به دفاع بپردازد و در حین دفاع رفتاری را انجام دهد که به مرگ مهاجم منتهی شود، نمی‌توان گفت چنین دفاعی مشروع است. در واقع یکی از مهم‌ترین شرایط برای مشروع بودن دفاع این است که دفاع تنها راه ممکن برای دفع خطر و رهایی از حمله باشد و دفع مهاجم به هیچ وسیله‌ای ممکن نباشد. فرض کنید شخصی با قمه به دیگری حمله می‌کند و کسی مورد حمله قرار گرفته‌است قمه را از دست او بگیرد و سپس با همان قمه فرد مهاجم را بکشد. در این حالت نمی‌تواند ادعا کند که برای دفاع از خودش مهاجم را کشته‌است زیرا با گرفتن قمه از دست مهاجم، خطر رفع شده‌است و نمی‌توان گفت ارتکاب این رفتار برای دفع خطر ضرورت دارد. شاید شخص چنین تصوری داشته باشد که برای دفاع از خودش دست به این کار زده‌است اما در واقع این رفتار بیش از آن‌که با دفاع مشابهت داشته باشد، با انتقام شباهت دارد.
ب- دفاع مستند به قرائن معقول یا خوف عقلائی باشد. طبق صدر ماده ۱۵۶ زمانی دفاع را می‌توان مشروع تلقی کرد که یا خطر و حمله تحقق(فعلیت) پیدا کرده‌باشد(خطر فعلی؛ یعنی ابتدا خطر به طور کامل محقق شود و پس از آن فرد در مقابل آن به دفاع بپردازد) و یا این‌که خطر، قریب‌الوقوع بوده و با قرائنی معلوم باشد. در صورت قریب‌الوقوع بودن خطر باید دفاع فرد مستند به قرائن معقول یا خوف عقلائی صورت بگیرد. یعنی هر انسان عاقل و متعارفی که در این شرایط قرار داشته باشد، به این نتیجه برسد که خطری او را تهدید می‌کند و برای رهایی از این خطر و آثار مربوط به آن باید اقدامی انجام دهد. در هر پرونده با توجه به اوضاع و احوال و شرایط مشخص می‌شود که آیا خطر قریب‌الوقوع بوده‌است یا خیر.
پ – خطر و تجاوز به سبب اقدام آگاهانه یا تجاوز خود فرد و دفاع دیگری صورت نگرفته باشد. اگر شخصی رفتاری انجام دهد که موجب شود دیگری تحریک شده و به او حمله کند، نمی‌تواند دفاع خود در برابر این حمله را دفاع مشروع تلقی کند. از این رو بخاطر مشروع نبودن چنین دفاعی، اگر در جریان آن دست به قتل یا ضرب و جرح مهاجم بزند، مسئول رفتار خود بوده و بخاطر آن مجازات خواهد شد زیرا خود او با انجام رفتارهای تحریک‌آمیز زمینه‌ی آن هجمه و حمله را فراهم کرده بود. برای مثال اگر شخصی با کتک زدن دیگری، او را تحریک کند و این شخص در اثر ایراد ضرب‌وجرح عمدی، تحریک شده و به او حمله کند، فردی که ابتدائاً تهاجم کرده بود و حالا مورد حمله واقع شده‌است، نمی‌تواند دفاع خود در برابر این حمله را دفاع مشروع بداند.
ت- توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت عملاً ممکن نباشد یا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود. اگر شخصی که مورد حمله واقع شده‌است بتواند با کمک گرفتن از مأموران انتظامی خطر و تجاوز ایجاد شده را از خود دفع کند، دیگر حق نخواهد داشت که شخصاً خطر یا تجاوز ایجاد شده را دفع کند زیرا دفاع وظیفه‌ی اصلی قوای دولتی است و درنظرگرفتن حق دفاع برای شهروندان مربوط به حالتی است که امکان انجام این وظیفه از جانب آنان وجود نداشته باشد.

بنابراین اگر شخصی در مقام دفاع از خود، دست به ارتکاب قتل بزند در صورتی که شرایط ۴‌گانه‌ی بالا وجود داشته باشد، این قتل را در مقام دفاع مشروع مرتکب شده‌است و چون دفاع مشروع از علل موجهه‌ی جرم است، نمی‌توان این شخص را به مجازات قتل محکوم کرد حتی اگر به صورت عمدی مرتکب این قتل شده باشد.

قتل در مقام دفاع از دیگران
گاهی قتل در مقام دفاع مشروع از دیگران رخ می‌دهد اما در صورتی می‌توان گفت قتل در مقام دفاع مشروع از دیگران موجه است که یکی از شرایط زیر وجود داشته باشد:
الف. دفاع شونده از نزدیکان دفاع‌کننده باشد.
ب. مسئولیت دفاع از او(دفاع‌شونده) برعهده‌ی دفاع‌کننده باشد.
پ. دفاع‌شونده نتواند از خود دفاع کند.
ت. دفاع‌شونده از دیگران تقاضای کمک کند یا در وضعیتی باشد که امکان کمک گرفتن از دیگران را نداشته باشد.
در صورتی که قتل در مقام دفاع مشروع رخ داده باشد، دیه هم ساقط می‌شود جز در مواقعی که شخص بخواهد از خودش در برابر شخص دیوانه(در اصطلاح حقوقی یعنی مجنون) دفاع کند. در این مورد دیه‌ی شخص دیوانه از بیت‌المال پرداخت خواهد شد.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

توجه به دو نکته ضروری است: علم مرتکب قتل به کشنده بودن رفتار

۱. با توجه به اینکه مجازات قانونی جرم قتل عمدی، قصاص بوده و قصاص هم از مجازات‌هایی است که حیات آدمی را از او می‌گیرد، تجدیدنظرخواهی از این رأی باید در دیوان عالی کشور صورت بگیرد که به آن فرجام‌خواهی گفته می‌شود. یعنی چنانچه نسبت به رأی صادره در خصوص قصاص اعتراضی صورت بگیرد، این اعتراض و تجدیدنظرخواهی به جای دادگاه تجدیدنظر، در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار می‌گیرد.
۲. در این موارد که دیوان عالی کشور تجدیدنظرخواهی می‌کند، اگر پس از بررسی پرونده به این نتیجه برسد که دادگاه بدوی(اولیه) رأی را به درستی صادر کرده‌است، آن را تأیید می‌کند که به این تأیید رأی توسط دیوان عالی کشور، اِبرام گفته می‌شود. اگر هم رأی را صحیح نداند، با استدلال آن را نقض(رد) می‌کند و به دادگاه‌های دیگر ارجاع می‌دهد تا مجدداً به آن رسیدگی کنند.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قتل در چه مواردی شبه‌عمدی است؟

قتل از مهم‌ترین رفتارهای ممنوعه‌‌ای است که در تمام جوامع انسانی جرم شناخته شده است. چراکه نتیجه‌‌ی آن سلب مهم‌ترین سرمایه‌ی خدادادی یک انسان یعنی حیات اوست. البته مجازات این جرم در همه کشورها و نظام‌های حقوقی یکسان نیست. قانون مجازات اسلامی قتل را به سه نوعِ عمدی، شبه‌عمدی و خطای محض تقسیم نموده است. در مطلب پیشین به تفصیل در خصوص قتل عمدی مطالبی را ارائه‌ کردیم. در این نوشتار به بررسی قتل شبه‌عمد و مجازات آن خواهیم پرداخت.

قتل شبه‌عمد به چه معناست؟
طبق ماده ۲۹۱ قانون مجازات اسلامی، قتل در موارد زیر شبه‌عمد محسوب می‌شود:
الف- اگر مرتکب قصد ارتکاب رفتاری نسبت به شخصی را داشته باشد، اما قصد این را نداشته باشد که با رفتار خود او را بکشد، و با این حال طرف مقابل کشته شود، قتلی که واقع می‌شود، شبه‌عمدی خواهد بود. باید توجه داشت که این حالت را زمانی می‌توان قتل شبه‌عمدی دانست که رفتار این شخص نوعاً کشنده نباشد. به‌عنوان نمونه، کسی که با اسلحه به سمت قلب یک نفر نشانه‌گیری نموده و شلیک می‌کند، حتی اگر قصد کشتن او را هم نداشته باشد، قتل واقع‌شده عمدی خواهد بود. زیرا این رفتار (شلیک‌ کردن با اسلحه به قلب یک انسان) نسبت به هر شخصی که انجام شود، به کشته ‌شدن او می‌انجامد.
ب- در صورتی که مرتکب رفتار، جهل به موضوع داشته باشد. برای تحقق قتل، لازم است که رفتار مجرمانه روی انسان زنده واقع شود. به عبارت بهتر، موضوع قتل انسان زنده است. حال اگر مرتکب نسبت به زنده ‌بودن یا انسان ‌بودن چیزی که این رفتار را نسبت به آن انجام می‌دهد، آگاهی نداشته باشد، قتلی که واقع می‌شود شبه‌عمدی خواهد بود. به‌عنوان نمونه، حالتی را در نظر بگیرید که شخص الف با تصور این‌که ب فوت کرده است، او را داخل یک رودخانه ‌اندازد یا به سمت او تیری شلیک کند. در این‌صورت، اگر بعداً مشخص شود که این شخص زنده بوده است، قتل واقع‌شده شبه‌عمدی خواهد بود. نمونه‌ی دیگر این است که مرتکب به‌طور کلی از انسان‌ بودن شخصی که نسبت به او رفتار مجرمانه را انجام می‌دهد، آگاهی نداشته باشد. مانند این‌که با تصور حیوان‌ بودن چیزی که رفتار را نسبت به آن انجام می‌دهد، به سمت او شلیک کند و بعد کشف شود که انسان بوده است. در این مورد نیز قتل واقع‌شده شبه‌عمدی خواهد بود.
پ- در صورتی که مرتکب رفتار خود را از روی بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی انجام دهد و این رفتار به مرگ شخصی منتهی گردد. منظور از بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی این است که انسان در انجام یا عدم ‌انجام یک رفتار هم‌چون انسان متعارف عمل نکند. نمونه‌ی بارز این نوع قتل شبه‌عمد، قتلی است که در جریان حوادث راهنمایی و رانندگی واقع می‌شود و علت آن، بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی راننده است.

مجازات قتل شبه‌عمدی
مرتکب قتل شبه‌‌عمدی باید در صورت درخواست اولیای‌دم به آن‌‌ها دیه پرداخت کند. البته ولی‌دم و مرتکب می‌توانند به نحو دیگری نیز مصالحه نموده و به‌جای پرداخت دیه بر مال دیگری مصالحه کنند.
پرداخت دیه در قتل شبه‌عمدی بر عهده خود مرتکب است و مهلت پرداخت نیز دو سال از زمان وقوع قتل می‌باشد. میزان دیه‌ی نفس به صورت معین هر سال توسط رییس قوه‌ی قضاییه مشخص می‌شود و هرگاه رفتار مرتکب و نیز فوت مقتول در یکی از ماه‌های حرام (محرم، رجب، ذی‌القعده و ذی‌الحجه) واقع شود، علاوه بر دیه‌ی نفس، یک‌سوم دیه نیز به‌عنوان تغلیظ بر آن افزوده می‌‌شود.
هرگاه قتل شبه‌عمدی در نتیجه‌ی بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی رخ داده باشد، مرتکب طبق ماده ۶۱۶ قانون تعزیرات به یک تا سه سال حبس محکوم می‌شود. و اگر قتل شبه‌عمدی در نتیجه‌ی بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی با وسایل نقلیه‌ی موتوری واقع شده باشد، مرتکب قتل علاوه بر پرداخت دیه، به تحمّل شش ماه تا سه سال حبس نیز محکوم خواهد شد که البته قابل تبدیل به مجازات جای‌گزین حبس نیز هست. البته اگر راننده در موقع وقوع جرم مست بوده یا پروانه نداشته یا زیادتر از سرعت مقرر حرکت می‌کرده یا خودرو را با وجود نقص و عیب مکانیکی مؤثر در تصادف به کار انداخته یا در محل‌هایی که عبور از آن ممنوع‌ بوده، رانندگی کرده باشد، حداقل مجازات وی دو سال حبس خواهد بود و علاوه بر آن دادگاه می‌تواند مرتکب را برای مدت یک تا پنج سال نیز از رانندگی‌ با وسایل موتوری محروم نماید.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قتل در چه مواردی خطای محض است؟

قتل از مهم‌ترین رفتارهای ممنوعه‌‌ای است که در تمام جوامع انسانی جرم شناخته شده است. چراکه نتیجه‌‌ی آن سلب مهم‌ترین سرمایه‌ی خدادادی یک انسان یعنی حیات اوست. قانون مجازات اسلامی قتل را به سه نوعِ عمدی، شبه‌عمدی و خطای محض تقسیم نموده است. در این نوشتار به بررسی قتل خطای محض خواهیم پرداخت.

قتل از مهم‌ترین رفتارهای ممنوعه‌‌ای است که در تمام جوامع انسانی جرم شناخته شده است. چراکه نتیجه‌‌ی آن سلب مهم‌ترین سرمایه‌ی خدادادی یک انسان یعنی حیات اوست. البته مجازات این جرم در همه کشورها و نظام‌های حقوقی یکسان نیست. قانون مجازات اسلامی قتل را به سه نوعِ عمدی، شبه‌عمدی و خطای محض تقسیم نموده است.  در این نوشتار به بررسی قتل خطای محض خواهیم پرداخت.

قتل خطای محض
طبق ماده‌ی ۲۹۲ قانون مجازات اسلامی، در موارد زیر قتل واقع‌شده از نوع خطای محض است:
الف- در صورتی که مرتکب قتل، رفتار مجرمانه را در حالت خواب، بیهوشی، مستی و مانند آن‌ها انجام دهد. در این موارد اگر رفتاری انجام شود که به مرگ شخص دیگر منجر گردد، قتل واقع‌شده از نوع خطای محض است. با این حال باید توجه داشت که اگر مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدامی که انجام می‌دهد، نوعاً موجب جنایت بر دیگری می‌شود و با این‌حال این اقدام را انجام دهد و به مرگ دیگری منتهی شود، قتلی که واقع می‌شود از نوع عمدی خواهد بود. مانند این‌که شخصی بداند شرایط به‌نحوی است که اگر بخوابد، به روی طفلی که در مجاورت او خوابیده، خواهد غلتید و با‌ این‌حال بخوابد و رفتاری را انجام دهد که به مرگ آن طفل بیانجامد، قتل واقع‌شده از نوع عمد خواهد بود.
ب- قتلی که از سوی اشخاص صغیر و مجنون واقع می‌شود، خطای محض است. صغیر به شخصی گفته می‌شود که به سن بلوغ شرعی (۹ سالگی در دختران و ۱۵ سالگی در پسران) نرسیده است و منظور از مجنون نیز شخصی است که دارای اختلال روانی ویژه است، به‌گونه‌ای که نمی‌تواند درستی یا نادرستی رفتار خویش را تشخیص دهد.
پ- اگر مرتکب رفتار، نه قصد ارتکاب رفتار مجرمانه را داشته باشد و نه قصد این را داشته باشد که شخصی که نسبت به او رفتار مجرمانه را انجام می‌دهد به قتل برسد، ولی با این حال قتل واقع شود، قتل واقع‌شده از نوع خطای محض خواهد بود. مانند این‌که شخصی به‌قصد شکار به یک محیط طبیعی برود و در این محیط که محل زیست حیوانات است، با تصور این‌که حیوانی پشت درختچه پنهان شده، تیری به سمت درخت رها کند، ولی اتفاقاً تیر به انسانی برخورد کند. در این حالت تیرانداز از وجود انسانی در آن محیط اطلاع نداشته و حتی احتمال هم نمی‌داده است که انسانی در آن‌جا باشد. در این صورت اگر قتلی واقع شود، از نوع خطای محض خواهد بود. با‌ این‌حال باید توجه داشت که اگر این شخص با آگاهی و توجه نسبت به این‌که اقدام او در این محیط نوعاً موجب آسیب‌رسیدن به شخص دیگر می‌شود و در عین حال آن را انجام دهد، قتل واقع‌شده عمدی خواهد بود. مانند این‌که شخصی با اسلحه به دنبال شخص دیگر بدود و شخص دوم وارد یک خیابان شلوغ و پر رفت‌وآمد شود. در این حالت اگر او در این خیابان پر رفت‌وآمد به سمت این شخص شلیک کند، اما تیر به‌جای آن شخص به فرد دیگری اصابت نماید و منجر به قتل شود، قتل واقع‌شده از نوع عمد خواهد بود، نه خطای محض.

مجازات قتل خطای محض
تنها ضمانت اجرایی که در قانون برای قتل خطای محض تعیین شده، پرداخت دیه است.

مسئول پرداخت دیه در قتل خطای محض
در قتل عمدی و شبه‌عمدی خود مرتکب باید دیه را بپردازد، ولی در قتل خطای محض این‌گونه نیست: اگر قتل خطای محض با شهادت شهود، قسامه یا علم قاضی ثابت شود، دیه را عاقله باید بپردازد و اگر قتل با اقرار مرتکب صادر شده باشد، باید خود مرتکب دیه را پرداخت کند.
منظور از عاقله پدر، پسر و بستگان مذکر نسبی پدری و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث است. همه‌ی کسانی که در زمان فوت می‌توانند ارث ببرند، به‌صورت مساوی مکلّف به پرداخت دیه هستند. البته عاقله در صورتی مسئول پرداخت دیه است که عاقل و بالغ بوده و هم‌چنین توانایی مالی برای پرداخت دیه را داشته باشد.
در صورتی که مرتکب قتل، عاقله نداشته باشد یا عاقله توانایی مالی برای پرداخت دیه را نداشته باشد، خود او مکلّف به پرداخت دیه خواهد بود. اگر خود مرتکب هم توانایی مالی برای پرداخت دیه نداشته باشد، دیه از بیت‌المال پرداخت خواهد شد.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تاثیر اکراه در قتل…

گاهی با وجود این‌که شخصی مرتکب جرم شده است، قانون اجازه‌ی تعقیب و مجازات متهم را نمی‌دهد. به عوامل مانع تعقیب متهم، عوامل رافع مسئولیت گفته می‌شود که عبارتند از: اکراه، اضطرار، اجبار، مستی، جنون و صغیر بودن. در این نوشتار به بررسی عامل اکراه با روی‌کرد ویژه به اکراه در قتل می‌پردازیم.

مفهوم اکراه
اکراه به این معناست که شخصی دیگری را از طریق فشارهای روحی و روانی در موقعیتی قرار دهد که مجبور شود بین ارتکاب جرم و از دست دادن یکی از امور با اهمیت زندگی (مانند جان و مال خود یا نزدیکانش) فقط یک مورد را انتخاب کند؛ به‌نحوی که اگر مرتکب جرم نشود، جان یا مال یا ناموس خود یا عزیزانش مورد تعرض قرار گیرد. در این مورد قانون مرتکب جرم را سزاوار مجازات نمی‌داند و مجازات فاعل جرم را بر اکراه‌کننده تحمیل می‌نماید. (ماده ۱۵۱ قانون مجازات اسلامی)

اکراه در قتل
تصور کنید که آقای الف که به‌اتهام کشتن شخص ب دستگیر شده، در دفاعیات خود ادعا کند که آقای ج او را وادار به این اقدام نموده است؛ و با شهادت شهود و سایر ادله اثبات شود که آقای ج چندین مرتبه الف را تهدید کرده که اگر ب را به قتل نرساند، فرزندش را می‌کشد و یا خانه‌اش را به آتش می‌کشد. می‌دانیم طبق قانون هر کس شخص دیگری را عمداً به قتل برساند به قصاص نفس محکوم می‌شود. (البته در صورت توافق با اولیای دم می‌توان قصاص نفس را به دیه تبدیل کرد. در این حالت متهم علاوه بر پرداخت دیه به ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم می‌گردد.) حال به نظر شما مسئولیت متهم به قتل (آقای الف) و اکراه‌کننده به قتل (آقای ج) چیست؟ برای دانستن پاسخ این سؤال، ابتدا باید شرایط کلی تحقق اکراه را بدانیم و سپس به بررسی اکراه در قتل بپردازیم.

شرایط کلی تحقق اکراه
همان‌طور که گفته شد، هرگاه فردی با تهدید جانی یا مالی، شخصی را وادار به عملی کند که به آن رضایت ندارد، اکراه محقق می‌شود. البته نباید پنداشت که هر تهدیدی رافع مسئولیت است. بلکه تهدیدی اکراه محسوب می‌شود که غیر قانونی، غیر قابل تحمل، غیر قابل اجتناب، غیر قابل دفع، احتمالی و قریب‌الوقوع باشد. به عنوان مثال اگر شخصی متهم را تهدید کند که او را از طریق امور ماوراءالطبیعه طلسم می‌کند یا تهدید کند که او را با دست خفه می‌کند، در حالی که چنین قدرت بدنی ندارد، چنین تهدیدی اکراه محسوب نمی‌شود و متهم نمی‌تواند برای دفاع از خود بدان استناد کند.
ملاک تشخیص قابل تحمل بودن یا نبودن تهدید، خود فرد است. به این معنا که لازم نیست تهدید برای همه‌ی افراد غیر قابل تحمل باشد، بلکه کافی است ثابت شود که تهدید برای آن فرد قابل تحمل نبوده است.

قتل عمد، استثنایی بر قاعده کلی اکراه
قاعده¬ای که درباره‌ی اکراه بیان شد، در همه جرائم جاری است، به‌استثنای قتل عمد. در قتل عمد به‌دلیل حرمت خون انسان، مسئولیت جرم قتل با قاتل است، هرچند که به‌علت اکراه از سوی شخص دیگری مرتکب جرم قتل شده باشد. (ماده ۳۷۵ قانون مجازات اسلامی) اما در مورد صدمات کمتر از قتل، اکراه طبق قاعده‌ی کلّی، رافع مسئولیت مرتکب است. بنابراین اگر فرد مضروب زنده بماند، مسئولیت جزایی بر عهده اکراه‌کننده است، نه مرتکب عمل. (ماده ۳۷۹ ق.م.ا.)

حالات مختلف اکراه در قتل عمد
در ادامه حالات مختلف اکراه در قتل عمد را به‌طور جداگانه بررسی می‌کنیم:
۱- هرگاه مرتکب قتل، شخص عاقل و بالغی باشد، قاتل به قصاص نفس و اکراه‌کننده به حبس ابد محکوم می‌شود. (ماده ۳۷۵ ق.م.ا.)
۲- هرگاه اکراه‌شونده (قاتل) طفل غیرممیز یا مجنون باشد، فقط اکراه‌کننده قصاص می‌شود. (تبصره ۱ ماده ۳۷۵ ق.م.ا.) در این حالت، دیوانه و کودک غیرممیز که فاقد قوه‌ی ادراک و تشخیص است،‌ مانند ابزاری برای ارتکاب جرم مورد استفاده قرار گرفته و مسئولیتی ندارند.
۳- هرگاه اکراه‌شونده طفل ممیز (یعنی کودکِ دارای قوه‌ی ادراک و تشخیص) باشد، پرداخت دیه مقتول بر عهده‌ی عاقله‌ی قاتل است و اکراه‌کننده نیز به حبس ابد محکوم می‌شود. (تبصره ۲ ماده ۳۷۵ ق.م.ا.)
وضعیت مرتکب جرم مسئولیت مرتکب مسئولیت اکراه‌کننده
شخص عاقل و بالغ قصاص نفس حبس ابد
شخض مجنون و صغیر غیر ممیز فاقد مسئولیت قصاص نفس
شخص صغیر ممیز دیه بر عاقله حبس ابد

تاثیر اکراه در قتل شبه‌عمد
فرض کنید آقای الف شخصی را وادار می‌کند که به دیگری ضربه‌ای وارد کند و آن ضربه اتفاقا موجب مرگ او می‌شود. به‌عنوان مثال سیلی به او زده و در نتیجه پایش لیز خورده و سرش به جسم سختی برخورد کرده و سبب مرگ او می‌شود. این قتل غیرعمد است.
در مورد قتل غیرعمد، استناد به قاعده کلی اکراه برای معافیت مرتکب از مسئولیت امکان‌پذیر است و در نتیجه، پرداخت دیه مقتول بر عهده اکراه‌کننده است.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت سوگند و قسامه…

مطابق قانون مجازات اسلامی برای اثبات جرم از دلایلی مانند اقرار، شهادت و… استفاده می‌شود. ممکن است این سؤال پیش آید که اگر کسی دلیل کافی برای اثبات وقوع جرم از سوی شخص دیگر یا برای اثبات بی‌گناهی خود در اختیار نداشته باشد، آیا می‌تواند با قسم خوردن ادعای خود را ثابت کند؟
پاسخ این است که جرائمی که مجازات آن‌ها از نوع حدّ یا تعزیر باشد (مانند سرقت، روابط نامشروع و …) به‌وسیله سوگند نفی یا اثبات نمی‌شود، و فقط قصاص، دیه، ارش (دیه‌ی غیرمعین که توسط کارشناس تعیین می‌شود) و ضرر و زیان ناشی از جرم ممکن است با سوگند اثبات ‌گردد. (ماده ۲۰۸ ق.م.ا.)

شرایط و نحوه ادای سوگند
سوگند به‌معنای گواه قرار دادن خداوند بر درستی ادعای اداکننده سوگند است. (ماده ۲۰۱ ق.م.ا.) برای آن‌که کسی بتواند در دادگاه سوگند یاد کند، لازم است که ابتدا دادگاه قراری در این مورد صادر کند و سپس اداکننده سوگند با ذکر نام خداوند متعال (به لفظ جلاله والله، بالله، تالله) مطلب خود را بیان کند. اگر اداکننده سوگند غیرمسلمان باشد، نام خداوند را به زبانی که خود صحبت می‌کند، بیان می‌نماید. (ماده ۲۰۳ ق.م.ا.) برای آن‌که سوگند معتبر و مؤثر تلقی شود، سوگندخورنده باید عاقل، بالغ و مختار باشد. (ماده ۲۰۲ ق.م.ا.)

در صورتی که سوگند مطابق مقررات ادا شود، دادگاه به‌نفع سوگندخورنده حکم صادر می‌کند. البته اگر ثابت شود که سوگند دروغ بوده یا این‌که اداکننده سوگند شرایط قانونی را نداشته است، به سوگند مزبور ترتیب اثر داده نمی‌شود. (ماده ۲۱۰ ق.م.ا.) هم‌چنین سوگند فقط نسبت به طرفین دعوا و قائم مقام آن‌ها مؤثر است و تأثیری در حق اشخاص ثالث ندارد. (ماده ۲۰۷ ق.م.ا.)

قسامه

گاهی پیش می‌آید که قاضی پس از بررسی‌های قضایی علم و یقین بر گناه‌کاری یا بی‌گناهی متهم پیدا نمی‌کند، ولی اوضاع و احوال حاکم بر قضیه به‌گونه‌ای است که حدس‌های محکمی می‌زند که اصطلاحاً به آن “ظن” گفته می‌شود. برای مثال تصور کنید شخصی کشته شود و فرد دیگری با چشمان وحشت‌زده و دست‌های لرزان در کنار جنازه‌ی او ایستاده باشد و یک چاقوی خونی نیز پیش پای وی بر زمین افتاده باشد. در این حالت هیچ‌کس این فرد را در حال کشتن مقتول ندیده، ولی صحنه به‌گونه‌ای است که باعث ایجاد ظن و احتمال ارتکاب قتل از سوی همین شخص می‌شود. این حالت را در اصطلاح حقوقی «لوث» می‌نامند. (ماده ۳۱۴ ق.م.ا.) در چنین حالتی قانون‌گذار به قاضی اجازه داده تا برای رفع ظن مراسم قسامه را اجرا کند.
قسامه عبارت از سوگندهایی است که در صورت فقدان ادله دیگر غیر از سوگند منکر و وجود لوث، شاکی برای اثبات جنایت عمدی یا غیرعمدی و متهم برای دفع اتهام از خود اقامه می‌کند. (ماده ۳۱۳ ق.م.ا.) البته ضرورتی ندارد که اداکننده سوگند، خود شاهد ارتکاب جنایت بوده باشد و علم وی به آن‌چه بر آن سوگند یاد می‌کند، کافی است. (ماده ۳۴۰ ق.م.ا.) ولی لازم است اداکنندگان سوگند از کسانی باشند که احتمال اطلاع آنان بر وقوع جنایت، موجه باشد. (ماده ۳۴۲ ق.م.ا.) اگر پس از صدور حکم، بطلان همه یا برخی از سوگندها ثابت شود مانند آن‌که برخی از اداکنندگان سوگند، از سوگند خود برگردند یا دروغ بودن سوگند یا از روی علم نبودن سوگند، برای دادگاه صادرکننده حکم ثابت شود، رسیدگی قضایی دوباره از سر گرفته می‌شود. (ماده ۳۴۶ ق.م.ا.)

نحوه اجرای قسامه
هرگاه وضعیت لوث حادث شود، ابتدا از متهم خواسته می‌شود که برای رفع اتهام از خود، اقامه دلیل کند. اگر دلیلی ارائه شود، نوبت به قسامه شاکی نمی‌رسد و متهم تبرئه می‌گردد. در غیر این صورت شاکی می‌تواند اقامه قسامه کند یا از متهم درخواست قسامه نماید. (ماده ۳۱۷ ق.م.ا.) حال اگر شاکی اقامه قسامه نکند و از مطالبه قسامه از متهم نیز خودداری ورزد، متهم در جنایات عمدی، با تأمین مناسب و در جنایات غیرعمدی، بدون تأمین آزاد می‌شود. لکن حق اقامه قسامه یا مطالبه آن برای شاکی باقی می‌ماند. (ماده ۳۱۸ ق.م.ا.) در مواردی که تأمین گرفته می‌شود، حداکثر سه ماه به شاکی فرصت داده می‌شود تا اقامه قسامه نماید یا از متهم مطالبه قسامه کند و پس از پایان مهلت از تأمین أخذشده رفع اثر می‌شود. (تبصره ذیل ماده ۳۱۸ ق.م.ا.) اما اگر شاکی از متهم درخواست قسامه کند و وی حاضر به قسامه نشود، به پرداخت دیه محکوم می‌شود و اگر اقامه قسامه کند، تبرئه می‌گردد و شاکی حق ندارد دوباره علیه او ادعایی مطرح کند. (ماده‌های ۳۱۹ و ۳۳۸ ق.م.ا.)

نصاب قسامه
در قتل عمد باید ۵۰ نفر از خویشاوندان و بستگان مرد شاکی قسم بخورند که متهم قاتل است یا از قاتل بودن او اطلاع دارند. خود شاکی نیز (خواه مرد باشد یا زن) می‌تواند جز ۵۰ نفر باشد. اما دیگر سوگندخورندگان نمی‌توانند زن باشند. تعداد لازم سوگند برای اثبات قتل غیرعمد نیز ۲۵ نفر است. تعداد سوگند لازم برای اثبات دیه جراحات نیز بر حسب مقدار دیه متفاوت است و بین ۱ تا ۶ قسم می‌باشد.

باید توجه داشت که هیچ‌یک از قسم‌خورندگان برای اثبات قتل (خواه از نوع عمدی و خواه غیرعمدی) نمی‌تواند بیش از یک‌بار قسم بخورد. بنابراین تعداد افراد اهمیت دارد. اما در سایر جنایات (اعمّ از عمدی و غیرعمدی) تعداد قسم‌ها مهم است و در نتیجه یک فرد می‌تواند سوگند خود را تکرار کند تا به نصاب لازم برسد.
نکته پایانی این‌که قسامه و سوگند جزء آخرین ادله است و تنها وقتی قابل استناد است که هیچ‌یک از ادله‌ی دیگر (اقرار، شهادت) موجود نباشد و در صورت تعارض بین آن‌ها، اقرار و شهادت بر قسامه و سوگند تقدم دارد. (ماده ۲۱۳ ق.م.)

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تشهیر مفسدان و مجرمان در قوانین و مقررات

انتشار اسامی مفسدان اقتصادی یا «تشهیر مفسدان» برای اولین بار از سال 85 وارد قوانین موضوعه ایران شد؛ اگرجه موضوع گرداندن و مشهور کردن مفسدان سابقه طولانی در فقه اسلامی دارد و حتی در مواردی مانند شهادت دروغ، سرقت و محاربه، «تشهیر» به عنوان یکی از مجازات‌های این جرایم در نظر گرفته شده است اما در قوانین موضوعه کمتر به این مساله پرداخته شده بود. تا اینکه با تصویب قانون جدید مجازات اسلامی در سال 92، انتشار اسامی مفسدان به عنوان یک مجازات اصلی یا تکمیلی مورد توجه قانون‌گذار قرار گرفت.

سابقه فقهی تشهیر
در فقه اسلامی برای شش جرم مهم مجازات تشهیر و انتشار اسامی مفسدان پیش بینی‌ شده است. جرم اول در شهادت کذب است. شهادت کذب و دروغ، بار حقوقی و مسئولیتی برای شاهد دارد. آنگونه که شهید ثانی در لمعه آورده است: اگر شاهدی برای قصاص نفس یا قصاص عضو یا دعوای مالی شهادت دهد و سپس از شهادتش رجوع کند یا مشخص شود که شهادتش دروغ بوده، علاوه بر اینکه حکمی که بر مبنای این شهادت داده شده، نقض می‌شود بلکه شاهد کذاب، هم تعزیز می‌شود و هم تشهیر! دلیل چنین حکمی هم برای این است که شاهد دروغگو باید شناخته شود تا دیگر به شهادت او اکتفا نکنند.
جرم دوم، در خصوص جرایم مالی مانند اختلاس و کلاهبرداری و حیف و میل اموال عمومی است که در این مورد علاوه بر رد مال، مجرم تشهیر نیز می‌شود. هنگامی که امیرمومنان حضرت علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتی که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتی دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. جرم بعدی اجرای حد قذف است، یعنی وقتی مجرم یا مجرمان حریمی را می‌شکنند و تهمت زنا و لواط را به دروغ به مومنی نسبت می‌دهند، حکم آنها باید منتشر شود تا هم از مومنی که آبرویش رو برده‌اند، اعاده حیثیت شود و هم اینگونه مجازات سختی در انتظار قذف‌کنندگان باشد. جرم سرقت مشمول حد و محاربه هم جرایم بعدی هستند که در متون فقهی، به مجازات تشهیر عاملان آن اشاره شده است تا بدینوسیله از وقوع جرایم بعدی پیشگیری شود. آخرین جرمی که در فقه در خصوص آن به تشهیر اشاره شده است، جرم قوّادی(رساندن دو نفر برای زنا یا لواط) است تا مردم بدانند که چنین فردی از چه راهی کسب درآمد داشته تا از او روی گردان شوند. این شش جرم، از جمله مواردی است که در فقه اسلامی و در طول تاریخ، به مجازات تشهیر در آن اشاره شده است. اما علاوه بر فقه، تشهیر چه جایگاهی در قوانین جزایی دارد؟

سابقه تقنینی تشهیر
علاوه بر تاکید فقهی به «تشهیر» یا «انتشار اسامی برخی مجرمان و مفسدان»، انتشار اسامی مفسدان اقتصادی با اصلاح قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری و الحاق تبصره 3 به ماده 188 این قانون(الحاقی 1385) برای اولین بار به نظام قضایی ایران راه پیدا کرد. در این ماده آمده بود که «در موارد محکومیت قطعی به جرم ارتکاب اختلاس، ‌ارتشا، مداخله یا تبانی یا اخذ پورسانت در معاملات دولتی، اخلال در نظام اقتصادی کشور، سوء‌استفاده از اختیارات به منظور جلب منفعت برای خود یا دیگری، جرایم گمرکی، جرایم مالیاتی، قاچاق کالا و ارز و به طور کلی جرم علیه حقوق مالی دولت،‌ به دستور دادگاه صادرکننده رأی قطعی خلاصه متن حکم شامل مشخصات فرد،‌ سمت یا عنوان، جرایم ارتکابی و نوع و میزان مجازات محکوم‌علیه به هزینه‌وی در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار و عنداللزوم یکی از روزنامه‌های محلی منتشر و در اختیار سایر رسانه‌های عمومی گذاشته می‌شود. مشروط به آن که ارزش عواید حاصل از جرم ارتکابی 100 میلیون ریال یا بیشتر از آن باشد.»
اگرچه پیش‌بینی چنین تاسیسی در قانون، یک گام رو به جلو برای معرفی مفسدان اقتصادی به جامعه بود اما این تبصره قانونی دارای دو اشکال بزرگ بود، اول اینکه «تشهیر و انتشار» را تنها برای مفسدان اقتصادی پیش‌بینی کرده بود و ردی از سایر جرایمی که در فقه به آن اشاره شد، وجود داشت و دوم اینکه، تشهیر به عنوان یک مجازات برای مجرم، در قوانین ماهوی جزایی ذکر نشده بود و در یک قانون شکلی به عنوان تکلیفی برای قاضی آمده بود و از این‌رو اجرای آن با اما و اگرهای بسیاری روبرو بود. این اشکالات وجود داشت تا اینکه با تصویب قانون جدید مجازات اسلامی، قانون‌گذار سعی در جبران آن کرد.

تشهیر در قانون جدید
با تصویب قانون جدید مجازات اسلامی در سال 92، قانون‌گذار سعی کرد تا اشکالات گفته شده بر مقرره قبلی را رفع کند و از این رو، در ماده 36 قانون جدید، موضوع انتشار اسامی مفسدان را به طور صریح و روشن به عنوان یکی از مجازات‌های قانونی ذکر کرد.
بر اساس این ماده، حکم قطعی مجازات در جرایم موجب حد محاربه و افساد فی الارض یا تعزیر تا درجه چهار(حبس بیش از 5 سال و جزای نقدی بیش از 180 میلیون ریال) باید یک نوبت منتشر شود.
در صدر ماده و تبصره ماده هم در خصوص جرم کلاهبرداری و بخشی از جرایم مهم اقتصادی نظیر رشاء و ارتشاء، اختلاس، اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی، مداخله وزرا و نمایندگان مجلس و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری، تبانی در معاملات دولتی، أخذ پورسانت در معاملات خارجی، تعدیات مأموران دولتی نسبت به دولت، جرائم گمرکی، قاچاق کالا و ارز، جرائم مالیاتی، پولشویی، اخلال در نظام اقتصادی کشور و تصرف غیرقانونی در اموال عمومی یا دولتی قانونگذار مقرر کرده است که اگر عواید حاصل از جرم بیش از یک میلیارد ریال(100میلیون تومان) باشد، حکم مجرم در رسانه ملی یا یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر شود.
نکته مهمی که در قانون قدیم وجود داشت این بود که بر اساس قانون، انتشار اسامی متهمان به فساد تا پیش از صدور حکم قطعی محکومیت ممنوع بود و اگر کسی اقدام به انتشار اسم، سمت یا عنوان متهمان پیش از صدور حکم قطعی می‌کرد به عنوان «افترا» قابل تعقیب و مجازات بود. این نقیصه قانونی باعث شده بود، با وجود مشهور بودن برخی متهمان، رسانه‌ها مجبور باشند تا از علامت‌های اختصاری مانند «م.خ»، «ب.ز» و «م.ه» برای معرفی متهمان پرونده‌های مهم استفاده کنند.
این مشکلات باعث شد تا قانون‌گذار در تصویب قانون جدید آیین دادرسی کیفری، ضمن تاکید بر محرمانه بودن اسامی متهم و پیشگیری از انتشار اسامی متهمان قبل از قطعی شدن حکم، در برخی موارد اجازه انتشار اسامی را در هنگام محاکمه صادر کند. بر اساس تبصره 2 ماده 353 قانون آیین دادرسی کیفری(1392)، « انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده در محاکمات علنی که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم است، در صورتی‌که به عللی از قبیل خدشه‌دارشدن وجدان جمعی و یا حفظ نظم عمومی جامعه، ضرورت یابد، به درخواست دادستان کل کشور و موافقت رییس قوه قضاییه امکان‌پذیر است.»

تشهیر به عنوان مجازات تکمیلی
علاوه بر اینکه قانونگذار در ماده 36 قانون مجازات اسلامی، انتشار اسامی مفسدان و مجرمان را به عنوان یک مجازات اصلی برشمرده است، در ماده 23 قانون مجازات اسلامی، به قاضی اجازه داده است تا در جرایم مستوجب حد و قصاص و جرایم مستوجب مجازات‌های درجه شش تا درجه یک، علاوه بر مجازات‌های اصلی، متهم را به یک یا چند مجازات تکمیلی هم محکوم کند.
مجازات‌های تکمیلی علاوه بر اینکه مجازات محسوب می‌شوند، به عنوان یک اقدام تامینی در پیشگیری از وقوع جرایم بعدی توسط مجرم نیز می‌توانند موثر باشند. یکی از این مجازات‌های تکمیلی، انتشار حکم محکومیت در رسانه‌ها است. در واقع علاوه بر اینکه، در برخی جرایم اقتصادی با عواید بیش از 100 میلیون تومان، قاضی مکلف به انتشار حکم محکومیت متهم است، در خصوص سایر جرایم با مجازات درجه شش تا درجه یک نیز می‌تواند به عنوان تکمیل مجازات اصلی، متهم را به انتشار حکم در رسانه‌ها نیز محکوم کند.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آشنایی با صلاحیت دادسرای امور جنایی

تعیین مرجع صالح برای رسیدگی به پدیده‌ی مجرمانه، یکی از مهم‌ترین مسائلی است که پس از وقوع جرم مطرح می‌شود. رسیدگی به جرم که شامل مراحل مختلفی مانند انجام تحقیقات و صدور رأی می‌شود، توسط نهادهای مختلفی صورت می‌پذیرد که یکی از آن‌ها دادسرا می‌باشد. با ما در بررسی صلاحیت دادسرای امور جنایی همراه باشید.

پس از آن‌که جرمی در سطح جامعه واقع می‌شود، این موضوع قبل از مطرح شدن در دادگاه ابتدا در دادسرا مورد بررسی قرار می‌گیرد. البته برخی از جرایم هم‌چون جرایم منافی عفت یا جرایمی که دارای مجازات کمتری‌می‌باشند و در دنیای حقوق به آن‌ها جرایم تعزیری درجه هفت و هشت گفته می‌شود، به صورت مستقیم در دادگاه مطرح شده و دیگر وارد دادسرا نمی‌شوند؛ به عبارت بهتر تحقیقات مربوط به این جرایم توسط دادگاه انجام می‌شود. در واقع دادسرا یکی از مهم‌ترین نهادها در پیکره‌ی نظام عدالت قضایی است که پیش از ورود قاضی و دادگاه برای بررسی پرونده و صدور حکم، تحقیقات لازم در خصوص جرم را انجام می‌دهد تا احراز کند آیا رفتاری که انجام شده‌است، جرم می‌باشد یا خیر و هم‌چنین اگر جرم است چه کسی مرتکب آن شده‌است. این تحقیقات توسط بازپرس، دادستان یا دادیار پرونده انجام شده و پس از اتمام آن‌ها پرونده به دادگاه ارجاع می‌شود. نکته‌ای که در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که برخی از دادسرا‌ها دارای صلاحیت تخصصی می‌باشند؛ یعنی به طور خاص مشخص شده‌است که صلاحیت رسیدگی به چه جرایمی را دارند. دادسرای امور جنایی یکی از دادسراهای تخصصی تهران است و به جرایمی از قبیل قتل(قتل عمد و قتل‌های مشکوک)، آدم‌ربایی، تجاوز به عنف و بازداشت غیرقانونی که در حوزه‌ی قضایی تهران رخ می‌دهد، رسیدگی می‌کند. در واقع اگر هر یک از این جرایم در هر یک از مناطق ۲۲گانه‌ی تهران واقع شود، باید برای رسیدگی به این دادسرا فرستاده شود. دادسرای امور جنایی تهران در جنوب غربی تهران به آدرس سه راه آذری- خیابان جرجانی قرار دارد.

شکایات مربوط به جرایمی که ذکر شد در این دادسرا باید مطرح شود و اگر در کلانتری‌های اطراف هم این شکایت مطرح شود، باید در نهایت هم به دادسرای امور جنایی فرستاده شود. نحوه‌ی رسیدگی به پرونده‌های مربوط به این جرایم در دادسرای امور جنایی به این نحو است که پس از وقوع این جرایم، پلیس به دادسرای امور جنایی گزارش می‌دهد و پس از آن با تشکیل پرونده تحقیق درباره‌ی موضوع آغاز می‌شود. بنابراین شکایات مربوط به این جرایم اگر در تهران ارتکاب یافته باشند، هم از طریق کلانتری‌ها و هم از طریق مراجعه مستقیم و شکایت از سوی اشخاص در دادسرای امور جنایی قابل طرح است.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برای آشنایی هر چه بیشتر خوانندگان، به توضیح برخی از این اصطلاحات می پردازیم:

جرم: هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود. به عنوان مثال، عمل کلاهبرداری که بردن مال دیگری به نحو متقلبانه است، جرم است (فعل) یا خودداری از کمک به مصدوم علیرغم امکان کمک رسانی به او توسط راننده، جرم محسوب می شود (ترک عمل).

مجازات: پاداش و پاسخ قانونی جامعه به مجرم در قبال عمل مجرمانه اش، مجازات نامیده می شود. اعمال مجازات منجر به اصلاح مجرم خواهد شد و باعث می شود که او از این پس به توافقات اجتماعی احترام بگذارد.
این مجازات ها در نظام کیفری کشور ما عبارتند از: حدود، قصاص، دیات، تعزیرات، مجازات های بازدارنده.

حد: به مجازاتی گفته می شود که نوع میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است. در این گونه موارد در صورت اثبات جرم، قاضی نمی تواند در نوع و میزان مجازات تغییری دهد.

قصاص: به مجازاتی گفته می شود که مجرم به واسطه ارتکاب قتل یا آسیب بدنی عمدی تحمل می کند و باید با عمل مجرمانه او برابر باشد. برای مثال اگر کسی مرتکب قتل عمدی شود، مجازات عمل او اعدام است و همانطور که جان دیگری را گرفته، جان خود را نیز از دست خواهد داد. البته صاحب خون یا ولی دم می تواند از حق قصاص گذشت کند.

دیه: مالی است که به سبب ارتکاب جرم نسبت به تمامیت جسمانی یا اعضای صدمه دیده، از طرف مجرم پرداخت می شود. برای مثال دیه شکستن استخوان ران پای یک مرد که بهبود پیدا کند، معادل بهای هشت نفر شتر است.

تعزیر: مجازاتی است که نوع و مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر قاضی واگذار شده است مانند حبس یا جزای نقدی. باید توجه داشت که در کشور ما جرایم تعزیری مطابق اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها در قانون آمده و قاضی تنها در حدود مجازات های تعریف شده قادر به اعمال مجازات است.

مجازات بازدارنده: مجازاتی است که از طرف حکومت با هدف حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع در قبال تخلف از مقررات و نظامات حکومتی تعیین می شود مانند تعیین محل کسب و لغو پروانه. البته مرز بین این دسته جرایم و جرایم تعزیری به خوبی تعیین نشده و بین اهل فن نیز اختلاف نظر وجود دارد.

توضیح: در جرایم عمدی تعزیری یا بازدارنده، دادگاه می تواند به عنوان تکمیل مجازات، مجرم را از حقوق اجتماعی یا از اقامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع کند یا او را به اقامت در محل معینی مجبور کند.

اقدامات تامینی و تربیتی: به تدابیری گفته می شود که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ می کند. (مجرمین خطرناک به اشخاصی گفته می شود که سوابق روحی و اخلاقی آنان و کیفیت ارتکاب جرم و جرم ارتکابی شان، آنان را در مظان ارتکاب به جرم در آینده قرار دهد). این اقدامات هنگامی اعمال می شوند که کسی مرتکب جرم شده باشد. برای مثال اقداماتی چون نگهداری مجرمین دیوانه در تیمارستان و مجرمین ولگرد در کارگاه های کشاورزی و صنعتی.

تخفیف و تبدیل مجازات: دادگاه می تواند تحت شرایطی مجازات های بازدارنده یا تعزیری را تخفیف داده یا تبدیل به نوع دیگری کند تا اعمال مجازات به حال مجرم مناسب تر باشد. برای مثال شخصی با انگیزه شرافتمندانه یا نیت رفع گرسنگی کودک بی سرپرستی مرتکب سرقت مواد غذایی می شود. در این حالت دادگاه می تواند به جای حبس یا شلاق، مجازات او را به جزای نقدی تبدیل کند یا مدت حبس او را کاهش دهد. اما جهاتی که به دادگاه اجازه می دهد تا از این حق خود برای تخفیف یا تبدیل مجازات استفاده کند عبارتند از:

1-گذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرایم غیر قابل گذشت مثل سرقت، کلاهبرداری.
2-اظهارات و راهنمایی های متهم برای شناخت شرکا و معاونین جرم یا کشف اشیایی که از جرم تحصیل شده است.
3-وجود اوضاع و احوال خاصی که متهم تحت تاثیر آنها مرتکب جرم شده باشد. مانند: رفتار و گفتار تحریک آمیز طرف مقابل یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم.
4-وضع خاص متهم یا سابقه او در جامعه.
5-اعتراف متهم به ارتکاب جرم قبل از تعقیب در مراجع قضایی یا اقرار او در مرحله تحقیق که در کشف جرم موثر باشد.
6-اقدام یا کوشش متهم با هدف تخفیف اثرات جرم و جبران زیادی ناشی از آن.

جرایم قابل گذشت و جرایم غیر قابل گذشت:

جرایم قابل گذشت: اگر شاکی خصوصی (در جرایم قابل گذشت) پس از اعلام شکایت گذشت کند، تعقیب یا رسیدگی یا اجرای حکم متوقف می شود. برای مثال بزه فحاشی از جمله جرایم قابل گذشت است. اعلام گذشت باید صریح بدون قید شرط باشد. برای نمونه اگر فردی به عنوان ارتکاب بزه ترک انفاق شکایت کرده باشد و بعد از مدتی (قبل از صدور حکم) اعلام گذشت کند.

تعدادی از جرایمی که قابل گذشت هستند:
توهین به اشخاص عادی از قبیل فحاشی و به کار بردن واژه های رکیک، اذیت و آزار زن حامله که منجر به سقط جنین شود، امتناع از سپردن طفل به اشخاصی که قانوناً حق مطالبه او را دارند، ترک انفاق، افشای سر، تهدید و اکراه، کشتن حیوان حلال گوشت متعلق به دیگری بدون ضرورت، تلف کردن یا سوزاندن اسناد یا اوراق تجاری یا غیر تجاری غیر دولتی، تخریب نخلستان یا تاکستان یا باغ میوه دیگری، قطع درخت خرمای دیگری بدون مجوز، تصرف عدوانی، تصرف ملک دیگری با قهر و غلبه، ورود به عنف به منزل یا مسکن دیگری، افترا به توهین و هتک حرمت و نشر اکاذیب.

جرایم غیر قابل گذشت:
اما بر عکس، جرایم غیر قابل گذشت جرایمی اند که تعقیب آنها نیاز به شکایت شاکی خصوصی ندارد و اگر شاکی نیز اعلام رضایت کند، مراجع قضایی نمی توانند به استناد رضایت شاکی امر تعقیب و محاکمه و اجرای حکم را متوقف کنند. برای نمونه بزه هایی چون خیانت در امانت، کلاهبرداری، قتل عمدی و سرقت از جمله بزه های غیر قابل گذشت هستند.

در جرایم غیر قابل گذشت رضایت شاکی چه تاثیری دارد؟
در جرایم غیر قابل گذشت رضایت شاکی می تواند از مواردی باشد که دادگاه مجازات متهم را تخفیف دهد (ماده 22 قانون مجازات اسلامی) و اگر بعد از صدور حکم قطعی شاکی اعلام رضایت کند، دادگاه پس از درخواست محکوم، در مجازات مقرر تجدید نظر کرده و آن را کاهش می دهد.
باید توجه داشت که در جرایم قابل گذشت، اگر چند نفر شاکی وجود داشته باشد، تعقیب با شکایت هر یک از آنان صورت می گیرد ولی برای متوقف شدن تعقیب یا محاکمه یا اجرای حکم، باید تمام شاکیان رضایت دهند.
اگر شاکی فوت کند، این حق گذشت به ورثه او می رسد و چنانچه شاکی متوفی دارای چند وارث باشد، در این صورت موقوف شدن تعقیب یا محاکمه یا اجرای حکم، موکول به اعلام رضایت همه آنهاست. همچنین باید توجه داشت که اگر بعد از اعلام رضایت شاکی از رضایت خود منصرف شود، به آن ترتیب اثر داده نخواهد شد.

تعلیق اجرای مجازات:
تعلیق اجرای مجازات جزیی از سیاست کیفری است که بر طبق آن قانونگذار به دادگاه اجازه داده تا در محکومیت های تعزیری یا بازدارنده، قادر باشد تحت شرایطی اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را بین دو تا پنج سال معلق کند.

دادگاه می تواند با ملاحظه وضع اجتماعی و سوابق زندگی مجرم و اوضاع و احوالی که به موجب آن او مرتکب جرم شده و همچنین نوع جرم، اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را مناسب نداند و با استفاده از نهاد تعلیق، مجرم را برای دوباره اجتماعی شدن و اصلاح و بازگشت به جامعه آماده کند.

اگر شخصی مرتکب جرایم زیر شود، نمی تواند از این مزیت قانونی برخوردار شود و به بیان دیگر جرایم زیر قابل تعلیق نیستند:
1-وارد کردن یا ساختن یا فروش مواد مخدر.
2-اختلاس، ارتشا، کلاهبرداری، خیانت در امانت، سرقت، آدم ربایی و جعل و استفاده از سند مجعول یا همکاری و معاونت در انجام این جرایم.
3-ارتکاب جرایم عمدی متعدد، مثل اینکه شخصی مرتکب صدور چک بلامحل و تصرف عدوانی شود.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

خیانت در امانت با سایر جرایم علیه اموال چه تفاوت هایی دارد؟

مواردی که مستاجر با انقضای مدت اجاره، اقدام به تخلیه ملک نمی‌کند

با توجه به ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی، هرگاه اموال منقول یا غیرمنقول به عنوان اجاره به کسی داده شده و بنا بر این بوده است که مسترد شود یا به مصرف معینی‌ برسد و شخصی که آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین استعمال یا تصاحب یا تلف کند، به حبس ‌از ۶ ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

در چنین مواردی، مالک از مستاجر به دلیل تخلیه نکردن ملک تحت عنوان خیانت در امانت شکایت می‌کند. چنین شکایتی در مقطعی از زمان بسیار شایع بود تا اینکه اداره حقوقی قوه قضاییه در سال ۸۲ در نظریه‌ای اعلام کرد که صرف عدم تخلیه مورد اجاره، پس از انقضای مدت اجاره یا استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود کردن مورد اجاره به ضرر مالک نیست تا مشمول ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی باشد. بنابراین صرف تخلیه نکردن، خیانت در امانت محسوب نمی‌شود.

تفاوت جرم خیانت در امانت و کلاهبرداری

تفاوت عمده میان کلاهبرداری و خیانت در امانت از جهت حیله و تقلب است، تا آنجا که عمل واحد نمی‌تواند واجد هر دو عنوان کلاهبرداری و خیانت در امانت باشد. تفاوت دیگر، مربوط به عنصر نتیجه است. شرط تحقق کلاهبرداری، انتفاع مجرم یا شخص مورد نظر او است اما درجرم خیانت در امانت، انتفاع خائن در امانت ضروری نیست.

تفاوت جرم خیانت در امانت و اختلاس

اختلاس یکی از فروض جرم خیانت درامانت است؛ با این تفاوت که مرتکب اختلاس مأمور دولت بوده و نسبت به دولت یا اموال اشخاص که به حسب شغل یا مأموریت نزد وی بوده است، مرتکب خیانت می‌شود.

 

خیانت در امانت

این جرم از دیرباز و با عنایت به وجود نداشتن بانک ها و طولانی بودن راه ها و وجود راهزنان و از این جهت سپردن امانت به امین اتفاق می افتاده است. خصوصا در جایی که امین فوت می نماید.
غالبا چون به امین اطمینان دارند از وی رسید امانی اخذ نمی نمایند فلذا اثبات امانی بودن مال نزد امین امری مهم است که می تواند اینگونه موارد را از حالت حقوقی به جزایی یا بالعکس تبدیل نماید. چرا که تشخیص قرض با امانت یا ودیعه کاری تخصصی است که نیازمند تجربه وافری دراینگونه موارد بوده و تلاش شاکی باید بسیار باشد.
بهره مندی از حضور یک وکیل مجرب می تواند مسیر رسیدن به مال را امکان پذیر و چه بسا صد چندان کوتاه نموده و از افتادن در چاه تهمت و کلاهبرداری مصون نماید.

۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ویژگی‌های اقرار

اقرار تنها زمانی نافذ است که اقرار کننده در حین اقرار، عاقل، بالغ، قاصد و مختار باشد. یکی از ادله‌ای که در دادگاه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد اقرار است. به موجب ماده ۱۶۴ قانون مجازات اسلامی مصوب سال1392، اقرار عبارت از اخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود است.

معنی اقرار

اقرار اخبار مقر به تحقق امری است که علیه شخص وی واجد آثار قانونی است و ممکن است چنین اقراری ناشی از تهدید و فشار و حتی صوری و در جهت بی‌گناه جلوه دادن افراد خانواده و مورد علاقه‌اش باشد. اقرار در قانون مدنی نیز این‌گونه تعریف شده است: اقرار عبارت است از اخبار به حقی به‌نفع غیر و به زیان خود. شخص اقرارکننده را مقر، کسی که اقرار به نفع او شده است، مقرله و مورد اقرار را مقربه گویند.

انواع اقرار

اقرار‌ به‌ معنی‌ اخص‌ کلمه، اظهاراتی شفاهی یا کتبی است که طی آن ذی‌نفع صحت تمام یا جزیی از اتهامات وارده علیه خود را تایید می‌کند؛ چنین اقراری ممکن است در دادگاه یا در خارج از دادگاه به عمل آید و در داخل دادگاه ممکن است به دو صورت اقرار در حین مذاکره در دادگاه و اقرار در یکی از لوایح تقدیمی به دادگاه باشد. اقرار به ارتکاب جرم قابل توکیل نیست. یعنی اقرار که دلیل اثبات ارتکاب جرم است امری شخصی و اختیاری است و انجام آن قابل واگذاری به دیگری به عنوان وکیل ضمن وکالت‌نامه نیست و فقط در قالب شهادت بر اقرار از سوی مقر ارزش دارد. اقرار باید با لفظ یا نوشتن و در هر صورت روشن و بدون ابهام باشد یا در صورت تعذر با فعل اشاره باشد.  اقرار باید منجز باشد و اقرار معلق و مشروط معتبر نیست. اقرار تنها زمانی نافذ است که اقرارکننده در حین اقرار، عاقل، بالغ، قاصد و مختار باشد و اقرار فرد صغیر اعتباری ندارد.

برگرفته از حمایت

۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شخصی به صورت تلفنی من را تهدید می کند چه راهکاری قانونی در این رابطه وجود دارد؟

شما می توانید به دادسرای محل سکونتتان مراجعه و از ایشان تحت عنوان مزاحمت تلفنی و تهدید شکایت کنید. که براساس ماده 641قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات: هرگاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاههای مخابراتی‌ دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت نماید علاوه بر اجرای مقررات‌ خاص شرکت مخابرات‌، مرتکب به حبس از یک تا شش ماه‌ محکوم خواهد شد.و چنانچه این مزاحمت تلفنی بر پایه تهدید نیز باشد، براساس ماده 669 همان قانون، شخص متهم به مجازات حبس و شلاق نیز محکوم خواهد شد .

۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مسئولیت کیفری پزشک

پزشکان از جمله افراد فرهیخته و مورد اعتماد می باشند ولی این موضوع تأثیری در مسئولیت کیفری پزشک در مقابل بیمار ندارد و در صورت ارتکاب جرم از سوی پزشک، بیمار می تواند برای تعقیب و مجازات کیفری پزشک اقدام نماید.  فلذا پزشکان علاوه بر مسئولیت انتظامی در مقابل بیمار، مسئولیت کیفری نیز دارند. اما مسؤلیت پزشک در قبال خسارتی است که به بیمار و ناشی از وظایف پزشکی وارد می آورد. جرائم پزشکان چیست؟ تخلفات پزشک چیست؟ پزشکان چه تخلفاتی دارند؟ پزشک چه مسئولیت کیفری دارد؟ برای شکایت از پزشک به کجا مراجعه شود؟ مرجع رسیدگی به تخلفات پزشکان کجاست؟ آیا ترک اتاق عمل توسط پزشک مجازات دارد؟ درباره مسئولیت کیفری پزشکان بدانیم.
در خصوص مسؤلیت پزشک و همچنین تخلفات پزشک در بدو امر می بایست نظر هیأت بدوی انتظامی پزشکی در شهرستان ها اخذ و در صورت وجود دیه بر مبنای مسؤلیت کیفری دادسرا صالح به رسیدگی می باشد.
به یاد داشته باشید که صرفاً نظریه پزشکی قانونی به عنوان نظر کارشناسی قابل استفاده خواهد بود.
مسئولیت پزشک مطلق نمی باشد بدین معنا که، چنانچه در صورت رعایت کلیه موازین فنی از سوی پزشک و همچنین با کسب رضایت اقدام به عمل مشروع و قانونی نماید و آنچه رخ دهد بدون تقصیر باشد، قابل مجازات نیست و همچنین ضامن دیه نیز نمی باشد.
در ماده 495 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در خصوص ضمانت پزشک بر همین موضوع تأکید شده است.
آنچه در جرائم پزشکی بیشتر مورد توجه قانونگذار می باشد تقصیر و یا قصور پزشک است آنچنان که در ماده 496 قانون مورد اشاره آمده است، پزشک در معالجاتی که دستور انجام آن را می دهد، در صورت تلف یا صدمه بدنی ضامن است و تفاوتی از این حیث بین بیمار و پرستار نمی باشد.
اگر بخواهیم تقصیر را معنا کنیم می توان، تقصیر را اعم از بی احتیاطی و بی مبالاتی دانست و همچنین غفلت، عدم رعایت نظامات، عدم مهارت و مساحمه و مانند اینها می توانند از مصادیق تقصیر به حساب آیند.
ترک اتاق عمل توسط پزشک چه مجازاتی دارد؟
یکی از مصادیق خطای جزائی پزشک که مسئولیت زا نیز می باشد، ترک اتاق عمل است، ترک اتاق عمل توسط پزشک هیچ دلیل و توجیهی نمی تواند داشته باشد و حتی در صورت اثبات عمدی بودن آن می تواند به قصاص پزشک نیز ختم شود.
ترک اتاق عمل توسط پزشک موجب به وجود آمدن مسئولیت کیفری و همچنین موجب پرداخت دیه نیز می تواند باشد.
دریافت رضایت نامه توسط پزشک چه اعتباری دارد؟
در مواردی مشاهده می شود که پزشکان در راستای اقدامات خود نسبت به اخذ رضایت نامه اقدام می نمایند که موارد ذیل دارای اهمیت است:
الف- رضایت نامه می بایست با آگاهی و اطلاع از عواقب موضوع باشد و صرف اخذ رضایت نامه که منشأ آگاهی نمی باشد و بدون اطلاع از عواقب موضوع باشد نمی تواند تأثیری در رفع مسئولیت پزشک داشته باشد.
ب- موضوع برائت نامه باید واضح و مشخص باشد و بیمار «در موارد پیش بینی شده، ولی بیمار» بداند چه خطراتی وجود دارد و با علم و آگاهی برائت نامه را قبول و امضاء نمایند.
ج- در بیشتر بیمارستان ها قبل از عمل جراحی و یا پزشکی و در بدو امر یک فرم رضایت نامه و برائت نامه در اختیار بیمار قرار می دهند تا امضاء نموده و سپس عملیات پزشکی انجام گیرد، حال چنانچه پزشک به بهانه عدم وجود رضایت نامه و یا برائت نامه از معالجه خودداری نماید می توان به اتهام خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی از وی شکایت نمود.
به موجب ماده واحده قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی مصوب 1354 «هر کس شخص یا اشخاصی را در معرض خطر جانی مشاهده کند و بتواند با اقدام فوری خود یا کمک طلبیدن از دیگران یا اعلام فوری به مراجع یا مقامات صلاحیتدار از وقوع خطر، یا تشدید نتیجه آن جلوگیری کند، بدون اینکه با این اقدام خطری متوجه او یا دیگران شود و با وجود استمداد یا دلالت اوضاع و احوال بر ضرورت کمک، از اقدام به این امر خودداری نماید، به حبس تا یکسال و یا جزای نقدی تا پنجاه هزار ریال محکوم خواهد شد»
البته این مجازات برای پزشکان که به اقتضای حرفه خود می توانند کمک موثری نمایند به حبس از سه ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ده هزار ریال تا یکصدهزار ریال می باشد.
همچنین مسئولان مراکز درمانی اعم از دولتی یا خصوصی چنانچه از پذیرفتن شخص آسیب دیده و اقدام به درمان و یا کمک های اولیه امتناع نمایند به حداکثر مجازات محکوم می شوند.
د- چنانچه اثبات شود که پزشک در درمان قصور کرده است، برائت نامه نمی تواند تأثیری در مجازات داشته باشد ولی اگر پزشک قصوری انجام داده باشد و رضایت نامه اخذ نموده باشد فقط می تواند در مجازاتش تخفیف دهد و البته مانع از بین رفتن حق و حقوق بیمار نمی شود.
و- قانونگذار صرفاً عمل هایی که مبنای علمی و درمانی دارد را مورد حمایت قرار داده است فلذا هر نوع عمل زیبایی نامشروع و غیرقانونی که مبنای علمی و درمانی ندارد جرم و قابل تعقیب کیفری است و حتی گرفتن رضایت تأثیری در نتیجه آن ندارد.
تفاوت اخذ رضایت و اخذ برائت چیست؟
برائت و رضایت دو مقوله جدا از یکدیگر می باشند بدین شرح که:
الف- رضایت ناظر بر اعمال جراحی و طبی می باشد بدین شرح که هیچ شخصی حق ندارد ایجاد جراحت عمدی نسبت به شخص دیگر نماید و در هر صورت مجرم تلقی می گردد ولیکن پزشک در صورت رضایت بیمار برای جراحی از این قاعده مستثنی می شود.
ب- برائت ناظر بر عدم مسئولیت پزشک برای پرداخت خسارت ناشی از نتایج معالجات است البته به شرط آنکه مقررات فنی و شغلی خود را رعایت کرده باشد.
در این راستا مطابق قانون هرگاه پزشک در معالجاتی که انجام می دهد موجب تلف یا صدمه بدنی گردد، ضامن دیه است مگر رفتار و عمل او مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد و بایستی قبل از معالجه برائت گرفته و مرتکب تقصیر هم نشود.

۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهمترین جرایم پزشکان

پزشکی یکی از مهمترین حرفه ها در ایران محسوب می شود و پزشکان از مورد اعتماد ترین افراد جامعه به حساب می آیند در این میان هستند بسیار افرادی که بدون توجه به جایگاه رفیع پزشکی و بدون توجه به سوگندی که یاد کرده اند رفتار می نمایند. در مقابل افرادی هستند که با سوء استفاده از موقعیت خود در مسیر درستی گام بر نمی دارند به طور مثال در برهه ای از زمان، عمل زیبایی و در راس آن جراجی بینی بسیار رونق گرفت و افرادی بدون وجود تخصص اقدام به عمل زیبایی بینی نمودند و موجبات ورود ضررهای جبران ناپذیری را به افراد فراهم نمودند. از آنجا که پزشکی دارای حساسیت های فراوانی است از این رو قانونگذار در بیشتر موارد سعی نموده است نسبت به موضوع جرایم پزشکی ورود نماید از این رو سعی بر آن شده است در مقاله پیشرو که توسط وکیل پایه یک دادگستری متخصص در امور پزشکی به رشته تحریر درآمده است، مهمترین عناوین جرایم پزشکی تقدیم شما خواننده محترم گردد. مهمترین جرایم پزشکان چیست؟ مهمترین عناوین جرایم پزشکی چیست؟ یکی از مهمترین جرایم پزشکان چیست؟ مهمترین جرایم پزشکی در چه موردی است؟ تفاوت جرم پزشک با تخلف پزشک در چیست؟ برای شکایت از جراح زیبایی بینی به کجا مراجعه کنم؟ درباره مهمترین جرایم پزشکان بدانیم.
از مهمترین جرایم پزشکان که بیشترین شکایت را از سوی مردم در پی دارد بدین قرار است:
1- سقط جنین: سقط جنین یکی از بیشترین جرایم پزشکان است. سقط جنین از جمله جرایم عمومی محسوب می شود و دادستان می تواند حتی بدون وجود شاکی خصوصی اعلام جرم نماید.
سقط جنین هرچند پس از ولوج روح باشد، موجب قصاص نیست ولی موجبات پرداخت دیه را به همراه دارد و مرتکب جرم سقط جنین علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری نیز محکوم می شود. مستند به ماده 623 قانون مجازات اسلامی : «هرکس به واسطه دادن ادویه یا وسایل دیگری موجب سقط جنین زن گردد به 6 ماه تا 1 سال حبس محکوم می شود و اگر عالماً و عامداً زن حامله ای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگری نماید و جنین وی سقط گردد به حبس از 3 ماه تا 6 ماه محکوم خواهد شد مگر اینکه ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر می باشد و در هر مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات خواهد بود.»
حال اگر جنین زنده متولد شود و امکان ادامه حیات داشته باشد و جنایت قبل از تولد، منجر به نقص یا مرگ او پس از تولد شود و یا اینکه نقص بعد از تولد باقی بماند قصاص ثابت است مستند به ماده 622 قانون مجازات اسلامی: «هرکس عالماً و عامداً به واسطه ضرب یا اذیت و آزار زن حامله موجب سقط جنین شود علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص حسب مورد به حبس از 1 تا 3 سال محکوم می گردد.»
همچنین سقط جنین در خصوص افرادی که وسایل سقط جنین را نیز فراهم می آورند مصداق دارد. مستند به ماده 624 قانون مجازات اسلامی: «هرگاه طبیب یا دارو فروش و اشخاصی که به عنوان طبابت، مامائی، جراحی یا دارو فروشی اقدام می کنند وسایل سقط جنین را فراهم سازند و یا مباشرت به سقط جنین نمایند به حبس از 2 تا 5 سال و پرداخت دیه محکوم می شوند». اگر سقط جنین در یکی از ماه های حرام صورت پذیرد و پیدایش روح نیز شده باشد شامل تغلیظ دیه نیز می شود. ماه های حرام عبارتند از محرم، رجب، ذیقعده و ذیحجه
دیه سقط جنین بدین شرح است:
الف- دیه جنینی که روح در آن دمیده شده است اگر پسر باشد، دیه کامل و اگر دختر باشد نصف دیه کامل و اگر مشتبه باشد، ¾ دیه کامل می باشد.
ب- جنینی که گوشت و استخوان بندی آن تمام شده ولی روح در آن دمیده نشده است 1/10 دیه کامل است.
پ- جنین به صورت استخوان درآمده باشد اما هنوز گوشت روییده نشده است «عظام» هشت صدم دیه کامل است.
ت- جنین به صورت توده گوشتی درآمده باشد  «مضغه» شش صدم دیه کامل است.
ث- جنین به صورت خون بسته درآمده باشد «علقه» چهارصدم دیه کامل است.
ج- نطفه ای که در رحم مستقر شده باشد، دو صدم دیه کامل است.
2- صدور گواهی خلاف واقع پزشکی: مستند به ماده 529 قانون مجازات اسلامی: «هرگاه طبیب تصدیق نامه بر خلاف واقع درباره شخصی برای معافیت از خدمت در ادارات رسمی یا نظام وظیفه یا برای تقدیم به مراجع قضایی بدهد به حبس از 6 ماه تا 2 سال یا به 3 تا 12 میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود و هرگاه تصدیق نامه مزبور به واسطه اخذ مال یا وجهی انجام گرفته باشد علاوه بر استرداد و ضبط آن به عنوان جریمه به مجازات مقرر برای رشوه گیرنده نیز محکوم می گردد.» به طور مثال در برخی از موارد پزشکان بر خلاف واقع اقدام به صدور گواهی پزشکی خلاف واقع نسبت به فردی که فرار از خدمت دارد انجام می دهند.
3- خودداری از کمک به مصدومین و افراد در معرض خطر جانی: در بسیاری از موارد ممکن است بیمار به دلیل مسائل مالی پذیرش نشود و یا حتی در برخی موارد بیمارستان ها برای بستری بیمار مطالبه مبلغ علی الحساب می نمایند که این موارد جرم محسوب می شود.
با عنایت به قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی در صورت خودداری از کمک به شخص یا اشخاص مورد نیاز حبس تا 1  سال و یا جزای نقدی 10 هزار ریال تا 50 هزار ریال و برای پزشکان حبس از 3 ماه تا 2 سال و یا جزای نقدی 10 هزار ریال تا 100 هزار ریال در پی دارد. چنانچه مسئولان مراکز درمانی اعم از دولتی یا خصوصی از پذیرفتن شخص آسیب دیده و اقدام به درمان او یا کمک های اولیه و یا عدم پذیرش بیمار به هر نحو امتناع نمایند به حداکثر مجازات یعنی 2 سال و 100 هزار ریال محکوم می شوند.
4- جعل عنوان از سوی پزشک: در مواردی پزشک عمومی خود را متخصص در امری جلوه می دهد و یا در کارت ویزیت وی قید تخصص آمده است که این موضوع علیرغم آنکه تخلف می باشد، می توان به عنوان جعل عنوان در دادسرای عمومی و انقلاب طرح شکایت نمود.
5- عدم حضور مسئول فنی در داروخانه: مطابق ماده 15 قانون تعزیرات در امور پزشکی، عرضه و فروش دارو باید با حضور مسئول فنی انجام گیرد و تخلف از آن می تواند موجب تعطیلی داروخانه شود. جالب است بدانید پس از دریافت دارو حق شما خواهد بود که از مسئول فنی داروخانه در خصوص نحوه استفاده دارو مشورت بگیرید.
6- افشا اسرار پزشکی: در خصوص عدم رازداری پزشک می توان در دادسرای عمومی شکایت کیفری مطرح نمود و این موضوع صراحتاً در ماده 648 قانون مجازات اسلامی بدین شرح آمده است: «اطباء، ماماها، دارو فروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه خود محرم اسرار می شوند هرگاه غیر از موارد قانونی اسرار مردم را فاش کنند به 3 ماه  1 روز حبس یا به 1 میلیون و 500 هزار تا 6 میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شوند.
7- ارتکاب عمدی قتل و صدمات بدنی در جریان اعمال پزشکی: چنانچه پزشک یا جراح در حین معالجه و درمان یا سایر امور پزشکی عمداً عمل مثبت مادی را انجام دهد که منجر به مرگ بیمار شود، مرتکب قتل عمدی شده است. بیشتر فوت ها در جراحی زیبایی به علت حساسیت های مواد بیهوشی است. چراکه ماده بیهوشی توپان هرچند چندین سال است در امریکا و اروپا از رده خارج شده اند ولی همچنان در جراحی های زیبائی کشور علیرغم منع وزارت بهداشت مورد استفاده قرار می گیرد. چنانچه بیمار در اثر عارضه این دارو فوت نماید جرم قتل عمدی تحقق می یابد.
8- ارتکاب غیر عمدی قتل و صدمات بدنی در جریان اعمال پزشکی: در مواردی پزشک علیرغم رعایت موازین علمی و فنی و همچنین نظامات دولتی و بدون تقصیر، بی احتیاطی و بی مبالاتی، اقدامات او منجر به جنایت بر بیمار می شود و مسئول شناخته می شود. فلذا در این موارد می بایست از بیمار اذن برای رفتار داشته باشد و برائت اخذ نموده باشد. در صورت مرگ اتفاقی و یا آسیب به بیمار پزشک مسئولیت کیفری نخواهد داشت. پزشک تنها در صورتی ضامن پرداخت دیه در این موارد نمی باشد که برائت اخذ نموده باشد، در غیر این صورت ضامن دیه خواهد بود. جالب است بدانید عمل زیبایی شامل عمل های مشروع و مورد حمایت قانونگذار نمی باشد.
9- سهل انگاری در انجام وظیفه و عدم رعایت موازین علمی، شرعی و قانونی: اقدامات درمانی که به وسیله پزشک و یا جراح صورت می گیرد می بایست با صلاحیت، مهارت علمی و عملی همراه باشد با همین توصیف به طور مثال پزشکانی که به عنوان جراح پلاستیک اقدام به عمل جراحی می کنند می بایست علیرغم  کسب درجه دکتری در پزشکی عمومی  و گذراندن جراحی عمومی «4- 5 سال» مجوز ورود به فوق تخصص جراحی پلاستیک را دریافت می نمایند.
مستند به بند ث ماده 29 آیین نامه رسیدگی به تخلفات پزشکی، جراح یا پزشک عمومی که اقدام به جراحی زیبائی کند 6 ماه تا 1 سال از فعالیت پزشکی محروم و در صورت ادامه پروانه پزشکی وی ابطال می گردد.
معمولاً در عمل زیبایی بینی با این موضوع بسیار برخورد می شود که پزشکان در این راستا برائت نامه اخذ می کنند بر این باور که نسبت به موضوع گره گشا خواهد بود فارغ از اینکه دادسرا بدون توجه به برائت اخذ شده که فاقد اعتبار محسوب می شود، رسیدگی می نماید. حال چنانچه اقدامات پزشک منجر به تلف جان و یا نقص عضو یا اینکه منجر به هرگونه خسارت مالی گردد ضامن دیه خواهد بود.
این مقاله شامل تمام جرایم پزشکان نمی باشد و صرفاً شامل مهمترین و بیشترین جرایم پزشکان می باشد.

۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دفاع در اتهام رانندگی در حال مستی چگونه است؟

دفاع در قبال اتهام رانندگی در حال مستی بدین نحو است
در مواردی ممکن است که فردی که به اتهام رانندگی در حین مستی توسط ضابطین دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شده است.
در چنین فرضی معمولاً متهم در حال مستی و در حالیکه مشغول رانندگی بوده است؛ در ایست های تعبیه شده بازرسی و یا توسط مأمورین راهور و با تست الکل، از رانندگی بازداشته شده و مآلاً به مرجع قضایی معرفی شده است.
بدین ترتیب در فرض مطروحه، متهم قطع نظر از آنکه مرتکب تخلف رانندگی شده یا نشده باشد؛ سانحه ای نیافریده و تصادف منتهی به قتل یا صدمه غیرعمدی را نیز رقم نزده است ولذا صرفاً به لحاظ رانندگی در حال مستی و طبعاً به اتهام شرب خمر بازداشت شده است.
برای دفاع از متهم در چنین مواردی، باید توجه داشته باشیم که بزه شرب خمر نیز در این موارد به متهم تفهیم می شود که در نگاشت های سابق، شیوه دفاع در قبال چنین اتهامی بیان شده و لذا از تکرار آن خودداری می شود.
اما در خصوص اتهام رانندگی در حال مستی؛ قطع نظر از اثبات یا عدم اثبات شرب خمر و مستی متهم در حین رانندگی، می توان دفاعی به شرح آتی تدارک دید:
رانندگی در حال مستی به کیفیت منعکس در ماده 718 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی؛ صرفاً یکی از کیفیات مشدده مجازات است نه جرم مستقل. در واقع رانندگی در حال مستی، چنانچه منتهی به قتل یا صدمه بدنی غیر عمدی به شرح مندرج در مواد 714 تا 717 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی شود، باعث تشدید مجازات راننده مقصر خواهد بود والّا رانندگی در حال مستی، خود فی حدذاته در قوانین کیفری فعلی، فاقد وصف و عنوان مجرمانه است و صرفاً به موجب مقررات بند  «ب» ماده 10 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، مصداق یکی از تخلّفات رانندگی است نه جرم ولذا با عنایت به حاکمیت اصل قانونی بودن جرم و مستنداً به ماده 2 قانون مجازات اسلامی که جرم را رفتاری می داند که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد و با عنایت به حاکمیت اصل برائت... حسب مورد از دادسرا یا دادگاه رسیدگی کننده، درخواست صدور قرار منع تعقیب یا حکم برائت را می نمائیم»
لازم به ذکر است که رانندگی بدون مستی به عنوان یک تخلف (نه جرم) مطابق با بند "ب" اصلاحی ماده 10 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی؛ مستوجب ۴/۰۰۰/۰۰۰ ریال جریمه و ضبط گواهی نامه رانندگی برای مدت شش ماه است.

۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات اخلال در نظم عمومی چیست..؟

به استناد ماده 618 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات ، هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف، با تعرض به افراد موجب اخلال در نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب‌ و کار باز دارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌ شود.
هر نوع رفتاری که ایجادگر اخلال در نظم عمومی باشد و موجب شود افراد جامعه به زحمت افتاده و آسایش و آرامش آن‌ها خدشه‌ دار شود، جرم است و مجازات آن حبس و شلاق است.

۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم نگهداری گاز اشک آور و شوکر چیست..؟

خیلی از اشخاص به بهانه دفاع از خود در مقابل تجاوز اقدام به حمل شوکر و گاز اشک آور می کنند حال آنکه حمل ونگهداری گازهای بی ‌هوش کننده و بی ‌حس کننده بدون مجوز جرم است و برای حمل و نگه داری گازهای بی ‌هوش کننده و بی ‌حس کننده از شش ماه تا دو سال حبس و برای حمل و نگهداری شوکر مجازات نود و یک روز تا شش ماه حبس در نظر گرفته شده است.
البته شوک دهنده‌ها و شوکرها به هرنوع وسیله ای گفته می‌شود که انواع انرژی الکتریکی و غیر آن را به  شوک به بدن انسان وارد می‌ کند و فرد را دچار بی حرکتی و ناتوانی موقت می‌کند.

۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات حمل، نگهداری و فروش مواد مخدر چیست..؟

نگهداری، تولید و فروش مواد مخدر تریاک و حشیش زیر ۵ کیلو گرم، بسته به میزان آن تا ۲۰ میلیون تومان جریمه، ۷۴ ضربه شلاق و  ۱۵ سال حبس در پی خواهد داشت و مجازات بالای ۵ کیلوگرم در این موارد اعدام می باشد.

نگهداری، تولید و فروش مواد مخدر هرویین، کوکایین و شیشه  کمتر از ۳۰ گرم، بسته به میزان آن تا ۶ میلیون تومان جریمه، ۷۴ ضربه شلاق و  ۱۵ سال حبس در پی خواهد داشت و مجازات بالای ۳۰ گرم در این اعدام می باشد.

۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات فروش مال غیر «انتقال مال غیر» چیست..؟

انتقال مال غیر جرمی مستقل است و با کلاهبرداری فرق دارد اما مجازات این دو جرم یکسان است، چرا که فروش مال غیر در حکم کلاهبرداری محسوب شده است و بنابراین کسی که اقدام به انتقال مال غیر می‌ کند به همه ی مجازات‌های زیر «که مجازات جرم کلاهبرداری هم هستند» محکوم می‌شود:

1- حبس از یک تا هفت سال ،
2- پرداخت جزای نقدی معادل مالی که به دیگری منتقل کرده است،
3- رد مال منتقل شده به صاحبش .
4- ضمنا اگر متهم به دلایلی مستحق تخفیف مجازات باشد؛ «مانند رضایت شاکی خصوصی، کهولت سن، نداشتن سابقه و ...» دادگاه نمی‌تواند مجازات حبس او را از یک سال کمتر کند.
5- همچنین اگر مرتکب جرم ، از کارکنان دولت باشد به انفصال دائم از خدمات دولتی نیز محکوم خواهد شد.

۳۰ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چرا حین قصاص مبلغی از اولیا دم گرفته می شود ..؟

فلسفه مبلغی که در حین اجرای حکم قصاص از اولیای دم گرفته می شود، بدین شرح است:
به استناد ماده 345 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 اگر برخی از اولیاء دم مقتول، کبیر و عاقل و خواهان قصاص باشند و برخی طفل یا دیوانه باشند اولیاء دم کبیر می‌ توانند مرتکب را قصاص کنند.

ولیکن در صورتی که ولی «پدر یا پدر بزرگ» صغیر یا مجنون خواهان اداء یا تامین سهم دیه «صغیر یا مجنون» خود از سوی آن‌ ها باشند باید مطابق خواست او عمل کنند و قبل از اجرای حکم قصاص سهم دیه طفل و یا مجنون را از دیه مقتول محاسبه و به صندوق دادگستری واریز نمایند تا ولی بنا به مصلحت طفل در خصوص آن عمل کند.

۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر