⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۱۱۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

وقوع صدمات بدنی در حین منازعه :

اولاً بایستی صدمات مد نظر بند های سه گانه ماده ۶۱۵ ق.م.ا یعنی قتل یا نقص عضو یا ضرب و جرح واقع بشود . بنابرای چنانچه نزاع منجر به تخریب یا صرفا توهین و فحاشی گردد برای تحقق جرم منازعه کفایت نخواهد کرد . در بند ۳ آمده است که « در صورتی که منازعه منتهی به ضرب و جرح شود به حبس از سه ماه تا یک سال » . سوالی که ممکن است مطرح بشود اینکه آیا صرف ضرب ساده هم که حد اکثر باعث سرخی ، کبودی یا سیاهی بدن بشود کافی است یا الازماً باید جرحی هم واقع بشود تا عمل مشمول این قسمت از ماده بشود .

به نظر می رسد با توجه به واو عطف به کار رفته بین کلمه ضرب و جرح صرف ضرب ساده کافی نیست و الزاماً باید جرحی هم واقع بشود بر عکس اگر جرح واقع بشود ضرب هم داخل آن است بنابر این حد اقل آن است که ضرب و جرحی واقع شود و حتی ضرب ساده کافی نیست با این اوصاف اگر در میان منازعین مجروحی نباشد و آنها فقط همدیگر را مورد ضرب ساده قرار داده باشند جرم منازعه محقق نیست .

ثانیاً : این صدمات بایستی در اثناع ضرب وشتم یعنی از زمان آغاز تا پایان منازعه محقق بشود به عبارت دیگر ضرب و جرح یا نقص عضو یا قتل بایستی در این فاصله صورت بگیرد . در عین حال ممکن است نتیجه صدمه پس از پایان منازعه محقق گردد مثلا در حین منازعه چوبی به سر دیگری زده شه یا چاقویی به او زده شود که پس از دو روز پایان منازعه مجروح در اثر آن صدمات بمیرد. آیا در این حالت هم می توان گفت که منازعه مذکور منتهی به قتل شده است . به نظر می رسد چون سبب قتل یعنی همان زدن چاقو یا چوب در حین منازعه واقع شده بایستی منازعه را منتهی به قتل دانست .

به تعبیر بعضی از اساتید « اگر در یک چنین فرضی بگوییم چون مرگ در اثنای منازعه نبوده پس عمل منازعین فقط ایراد ضرب و جرح است و نه قتل، با اصول و روح قانون مخالف خواهد بود . زیرا ماده ناظر به ایجاد سبب قتل و صدمه در حین منازعه است و نه الزاماً‌ وقوع ضرب و جرح در آن حین » ( پاد ، ۱۳۸۵ ، ص ۱۳۴ ) .یا این اوصاف در مثال مطروحه عمل منازعین مصداق بند یک ماده ۶۱۵ و نه بند ۳ آن خواهد بود .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جزایی=1

” با توجه به این ماده قانونگذار برای دخالت بیش از سه نفر در ارتکاب جرم از قید جماعتی بهره جسته است و این قید ظهور در دخالت بیش از چهار نفر در ارتکاب جرم دارد . اداره حقوق قوه قضائیه هم در نظریه شماره۳۵۵۳/۷ مورخ ۱۸/۲/۱۳۷۵ عنوان کرده است که : منظور از کلمه عده ای مذکور در ماده ۶۱۵ ق.م.ا سه نفر یا بیشتر است . (حسینی ، ۱۳۸۵، ص ۳۶۷ ) بنابراین چنانچه منازعه ای با دخالت با دخالت حداقل دو نفر رخ دهد و دو نفر با یکدیگر به زد وخورد بپردازند هر چند نزاع میان آنها منتهی به کشته یا زخمی شدن یکی از آن دو گردد عمل آنها مشمول ماده ۶۱۵ ق.م.ا نمی باشد . ( حسینجانی ، ۱۳۸۲ ، ص ۱۶۳ ) نکته دیگری که باید بدان توجه کرد اینکه شخصیت مرتکبین موثر در مقام نبوده و روابط خویشاوندی و فامیلی تحقق جرم منازعه را منتفی نخواهد کرد .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماهیت جرم منازعه :

جرایم را از حیث نحوه ارتکاب جرم می توان به دو دسته تقسیم کرد : اول جرایمی که به طور انفرادی قابلیت رخ دادن دارند مثل سرقت و دوم جرایمی که تحقق آنها مستلزم دخالت بیش از یک نفر می باشند مانند زنا و به عبارتی ” جرایم مشارکتی ” و به عبارتی دقیق تر” جرایم اشتراکی ” هستند .

بدون تردید نمی توان منازعه را در زمره جرایم دسته اول قرار داد چه آنکه همانطور که در جای خود خواهد آمد تعدد مرتکبین در جرم منازعه جز شرایط اساسی رکن مادی است . بنابراین جرم منازعه از قسم جرایم اشتراکی است . سوال اساسی که پاسخ بدان ضروری است این است که آیا جرم منازعه ، جرمی است با ماهیت و شرایط خاص خود و یا اینکه از مصادیق شرکت در جرم موضوع ماده ۴۲ ق . م . ا به شمار می آید ؟ طبق ماده ۴۲ ق . م . ا : « هر کس عالما” و عامدا” با شخص یا اشخاص دیگر در یکی از جرائم قابل تعزیر یا مجازاتهای بازدارنده مشارکت نمایدو جرم مستند به عمل همه آنها باشد خواه عمل هر یک به تنهائی برای وقوع جرم کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنها مساوی باشد خواه متفاوت ، شریک در جرم محسوب و مجازات او مجازات فاعل مستقل آن جرم خواهد بود .

در مورد جرائم غیرعمدی ( خطای ) که ناشی ازخطای دو نفر یا بیشتر باشد مجازات هر یک از آنان نیز مجازات فاعل مستقل خواهد بود .
تبصره – اگر تاثیر مداخله و مباشرت شریکی در حصول جرم ضعیف باشد دادگاه مجازات او را به تناسب تاثیر عمل او تخفیف می دهد .
با دقت در ماده ۴۲ ق . م . ا باید گفت که نمی توان منازعه را از خانواده شرکت در جرم دانست ؛ چه آنکه شرایط تحقق جرم منازعه متفاوت از شرایط تحقق شرکت در جرم می باشد . در اینجا به برخی از مهمترین تمایزات ( و نه همه تفاوتها ) اشاره می کنیم :

اولا از حیث ماهیت و ذات ، شرکت در جرم در جرایمی قابل تصور است که ارتکاب آنها به صورت انفرادی نیز متصور باشد ، به طور مثال قتل یا سرقت جرایمی هستند که اصولا هم توسط یک نفر و هم توسط چند نفر قابل ارتکاب می باشند ، لیکن منازعه جرمی است که اشتراک و همدستی ، ذات آن را شامل می شود و تعدد مرتکبین رکن لازم محسوب می گردد و منازعه انفرادی مفهومی ندارد ؛ لذا ویژگی اشتراک ، در منازعه ، ذاتی و در شرکت در جرم عرضی است . ثانیا از حیث عددی نیز برای تحقق شرکت در جرم دخالت حداقل دو نفر در ارتکاب جرم لازم است در حالی جرم منازعه همانطور که خواهیم گفت از این قاعده تبعیت نمی کند و مداخله حداقل سه تن ضرورری است .

و در نهایت مهمتریت تفاوتی که می توان ذکر کرد اینکه در شرکت در جرم لازم است که جرم انجام یافته مستند به عمل همه شرکا باشد و یک ” رابطه علیت جز به جز ” بین نتیجه مجرمانه و رفتار شرکت کنندگان در جرم وجود داشته باشد در صورتی که وجود چنین رایطه علیتی در تحقق صدمات جسمانی حین منازعه وجود ندارد و همین که یکی از شرکت کنندگان در منازعه مرتکب یکی از صدمات جسمانی مذکور در ماده ۶۱۵ ق . م . ا گردد؛ جرم منازعه محقق شده است هر چند که دیگر شرکت کنندگان نقشی در ارتکاب این صدمات نداشته باشند .

رکن مادی:

رفتار شناسی : نزاع همچون آشوب و اغتشاش با الفاظ به تنهایی اعم از کتبی یا شفاهی واقع نمی شود مگر با عمل ( بوشهری ، ۱۳۸۷ ، ص ۲۴۲ ) بنابراین رفتار فیزیکی لازم برای تحقق این جرم فعل مثبت شرکت در منازعه به فعل عملی و نه لفظی یا نظایر آن می باشد . ( میر محمد صادقی ، ۱۳۸۸ ، ص ۳۶۴ ) در نتیجه چنانچه درگیری لفظی و مشاجره کلامی بین دو طرف به وجود آید کافی برای تحقق جرم منازعه نیست .

از سوی دیگر همانطور که مورد اشاره قرار گرفت منازعه رفتاری است متقابل و دو جانبه بین عده ای مشخص و مستلزم آن است که هر دو طرف در عین حال هم فاعل و هم طرف فعل واقع شوند . ( آقایی نیا ، همان ، ص ۲۳۶ ) بنابراین مداخله در منازعه لازم است و افرادی به دلیل ارتکاب جرم منازعه قابل تعقیب و پیگرد هستند که در اقدامات و عملیات فیزیکی و جسمانی شرکت کرده باشند (حبیب زاده ، جعفری ، ۱۳۸۸ ، ص ۲۳۸ ) . در عین حال اگر زد و خوردی محقق نشود مثلا سه نفر همزمان به سه نفر دیگر هجوم برده و آنها را بزنند بدون آنکه سه نفر متقابلا اقدام به زدن آنها نمایند منازعه ای محقق نشده و آن سه نفر صرفا مرتکب ایراد ضرب و جرح شده اند .

بدیهی است که منظور از منازعه لزوما استفاده از مشت و لگد نیست و استفاده از سلاح و چب و سنگ هم ممکن است . ( گلدوزیان ، ۱۳۹۰ ، ص ۹۲ ) به دیگر عبارت لازم نیست که حتما درگیری تن به تن واقع شده و در آن منازعین با حضور در صحنه به زد و خورد با یکدیگر بپردازند بلکه حالتی هم که مثلا اهالی دو روستا از فاصله های دور به هم تیراندازی کرده و مجروح شدن و مقتول شدن موجود باشد مصداق منازعه است . اما لازم نیست که تمامی شرکت کنندگان در نزاع در ایراد صدمات جسمانی نقش داشته باشند اما لازم است که حداقل یک تن از آنان مرتکب آسیب های جسمانی مذکور در بندهای سه گانه ماده ۶۱۵ ق . م . ا گردد .

تعدد مرتکبین :

یکی از لوازم پایداری حاکمیت قانون مدار این است که قوانین باید از وضوح و شفافیت کافی برخوردار باشند . (حبیب زاده ، توحیدی فرد ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۲ ) قانونگذار مجازات اسلامی در ماده ۶۱۵ بدون اینکه صراحتا به تعداد مداخله کنندگان در منازعه اشاره داشته باشد صرفا با به کار بردن قید ” عده ای ” این مسئله را بسان اغلب موضوعات دیگر با ابهام و غمض بیان کرده و همین عدم تصریح در بیان باعث به وجود آمدن اختلاف نظرهایی در بین اساتید فن گشته است .

برخی از حقوقدانان معتقدند شرکت در ضرب وشتم زمانی محقق می شود که شرکت کنندگان حداقل سه نفر باشند زیرا کلمه عده ای ظهور در آن دارد . ( زراعت ، ۱۳۸۶ ، ص ۷۸ )برخی دیگر از حقوقدانا بر ین عقیده اند که برای تحقق جرم منازعه حضور بیش از سه نفر ضروری است . ( گلدوزیان ، ۱۳۹۰ ، ص ۹۳ ) بر اساس این دیدگاه برای اینکه جرم منازعه واقع شود لازم است که حداقل چهار نفر ( و نه سه نفر ) در نزاع دخالت داشته باشند .

به نظر می رسد منظور از عده ای در ماده ۶۱۵ همان سه نفر باشد چه در غیر این صورت قانونگذار باید از وا‍ژه ” جماعتی ” استفاده می نمود . کما اینکه مقنن در ماده ۶۸۳ برای ذکر منظور این چنین کرده و لفظ جماعتی را به کار برده است . به موجب ماده ۶۸۳ ق.م.ا : ” هر نوع نهب وغارت واتلاف اموال واجناس و امتعه یا محصولات که از طرف جماعتی بیش از سه نفر به نحو قهر و غلبه واقع شود چنانچه محارب شناخته نشوند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم منازعه از دیدگاه ارکان تشکیل دهنده:

رکن قانونی؛ از تولد تا بازیافت

در سال ۱۳۱۳ با الحاق ماده ۱۷۵ به قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ جرم منازعه به عنوان یکی دیگر از ممنوعه های کیفری شناسایی شد و پا به عرصه جرم انگاری گذاشت و به عبارتی متولد شد. ماده ۱۷۵ اشعار می داشت : « هرگاه در اثنا منازعه که چند نفر به خصوص در آن شرکت داشته باشند قتل یا جرح یا ضرب واقع شود و مرتکب شخصا معلوم نباشد هریک از آنها در صورت وقوع قتل به یک الی سه سال و در صورت وقوع جرح به سه ماه تا یک سال و در صورت وقوع ضرب به سه الی شش ماه حبس تادیبی محکوم می شود . » در سال ۱۳۱۸ ماده ۳۱۹ قانون دادرسی وکیفری ارتش نیز در مورد نظامیان اقدام به پیش بینی جرم مذکور نمود .

به موجب این ماده : « هرگاه در منطقه عملیات ارتش در اثنا منازعه که چند نفر نظامی در آن مشارکت داشته اند قتل یا ضرب یا جرحی واقع شودو مرتکب شخصا معلوم نباشد هر یک از آن اشخاص به طریق پایین محکوم می شوند : ۱– در صورت قتل از سه تا ده سال حبس با کار ۲- در صورت جرح از یک تا سه سال حبس عادی ۳- در صورتضرب از یک تا شش ماه حبس عادی » در واقع با چنین حرکتی قانونگذار مهر تاییدی بر لزوم جرم انگاری منازعه زده و ضرورت ممنوعیت آن را بیش از پیش نمایان ساخت .

جرم منازعه تا سال ۱۳۶۲ در محدوده رفتار ممنوعه کیفری قرار داشت اما در این سال با تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی ، قانونگذار در رابطه با منازعه موضع سکوت را برگزید و به تعبیری نیازی به پابرجا بودن چنین عنوان مجرمانه احساس نکرد و در نهایت جرم منازعه را مشمول ” جرم زدایی از نوع خاموش ” نمود ؛ با این وصف که منازعه به عنوان جرم نظامی کماکان پابرجا بود .

از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۵ اثری از جرم منازعه ( به استثنای منازعه به عنوان جرم نظامی ) در قوانین کیفری ایران به چشم نمی خورد و در این فاصله زمانی نسبتا طولانی « مفقودالاثر بودن » چنین رفتاری به عنوان جرم مشهود بود ؛ تا اینکه در سال ۱۳۷۵ به جهت ضرورت امنیت بیشتر و حفظ نظم عمومی نفس مشارکت عمدی چند نفر در منازعه ای که منجر به صدمات بدنی گردد جرم تلقی شد . (گلدوزیان ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۸۴) در واقع مقنن با توجه به شیوع این رفتار و اثرات مستقیم که بر امنیت و آسایش عمومی برجای می گذاشت تصمیم به ” بازجرم انگاری ” آن گرفت و با تغییراتی نسبتا مهم آن را که یک معمولا یک ” جرم خیابانی ” ( و نه آپارتمانی ) به حساب می آید ” بازیافت ” کرد .

در حال حاضر همانگونه که اشاره شد ماده ۶۱۵ ق . م . ا رکن قانونی جرم منازعه محسوب می شود و به موجب آن : « هرگاه عده ای با یکدیگر منازعه نمایند هریک از شرکت کنندگان در نزاع حسب مورد به مجازات زیر محکوم می شوند :
۱- در صورتی که نزاع منتهی به قتل شود از یک تا سه سال .
۲- در صورتی که منتهی به نقص عضو شود به حبس از شش ماه تا سه سال .
۳- در صورتی که منتهی به ضرب و جرح شود به حبس از سه ماه تا یک سال .
تبصره ۱ – در صورتی که اقدام شخص دفاع مشروع تشخیص داده شود مشمول این ماده نخواهد بود .
تبصره ۲ – مجازاتهای فوق مانع اجرای مقررات قصاص یا دیه حسب مورد نخواهد شد. »
بدین ترتیب با تصویب ماده ۶۱۵ ق . م . ا خلا قانونی موجود موجود در خصوص ایرادات صدمه بدنی در اثنای منازعه منتهی به قتل یا نقص عضو یا ضرب و جرح از میان رفته است . (ولیدی ، ۱۳۸۰ ، ص ۲۵۸)
در ماده ۱۷۵ ق . م . ع اعمال مجازات علیه شرکت کنندگان در منازعه منوط به آن بود که مرتکب قتل یا ضرب و جرحی که در اثنای منازعه رخ داده است « شخصا معلوم نباشد » . به عبارت دیگر مجازات مذکور در ماده ۱۷۵ ق . م . ع فقط در راستای جلوگیری از بی کیفر ماندن افراد در مواردی که قاتل یا ضارب قابل شناسایی نبود پیش بینی شده بود .

لیکن ماده ۶۱۵ ق . م . ا مجازات شرکت در منازعه را برای هر یک از شرکت کنندگان حتی در مواردی که قاتل یا ضارب شناسایی شوند علوه بر قصاص یا دیه که در تبصره ۲ ماده ۶۱۵ ق . م . ا به آنها اشاره شده پیش بینی کرده است . ( میرمحمد صادقی ، ۱۳۸۸ ، ص ۳۶۳ )

همچنین تغییر دیگری که در ماده ۶۱۵ ق . م . ا به چشم می خورد افزوده شدن نقص عضو به مجموعه جرایمی است که تحقق جرم منازعه منوط به تحقق آنهاست . در واقع ماده ۱۷۵ ق . م . ع به منازعه ای اشاره کرده بود که منتهی به قتل یا یا ضرب یا جرح گردد و به منازعه منتهی به نقص عضو به طور خاص اشاره نکرده بود . نکته دیگری که باید بدان توجه نمود اینکه ماده ۱۷۵ ق . م . ع بین منازعه منتهی به ضرب و منازعه منتهی به جرح از حیث مجازات تفاوت قایل شده بود و مجازاتهای متفاوتی برای این دو مورد در نظر گرفته بود لیکن با با تدوین و تصویب ماده ۶۱۵ ق . م . ا این تفاوت کیفر از میان رفته و ضرب و جرح مشمول مجازات یکسان شده است . بالاخره مقنن در ماده ۶۱۵ به جای واژه ” چند ” که در ماده ۱۷۵ ق . م . ع به کار رفته بود اصطلاح ” عده ای ” را جایگزین کرده که در مباحث آتی فلسه چنین حرکتی شکافته خواهد شد .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

موضوع جرم ضرب و شتم

ضرب و شتم جرمی علیه اشخاص یا جرمی علیه امنیت و آسایش عمومی :

بدیهی است عامل اساسی وارد کردن یک رفتار مباح در قلمرو حقوق کیفری و جرم پنداشتن آن برقراری نظم و انضباظ اجتماعی و حفظ آسایش و آرامش در سطح جامعه است و قهرا ارتکاب هر جرمی مستلزم برهم خوردن نظم عمومی و امنیت همگانی می باشد ؛ حتی جرایمی که در فقه امامیه تحت عنوان جرایم حق الناسی و در حقوق عرفی با اصطلاح جرایم قابل گذشت شناسایی شده اند به طور غیرمستقیم نظم اجتماعی تحت تاثیر قرار می گیرد . به همین خاطر است که گفته شده : در هر حق الناسی حق الله نهفته است .

(میرمحمد صادقی ، ۱۳۸۷ ، ص ۴۸ ) نکته مهمی که باید بدان توجه کرد اینکه برخی جرایم به طور مستقیم و برخی دیگر نیز به نحو غیرمستقیم باعث برهم خورده شدن نظم و امنیت عمومی می گردند . هر چند حقوقدانان کیفری جرم منازعه را در قالب جرایم علیه اشخاص مورد بررسی قرار داده اند اما باید آن را هر چند که در قانون بدان اشاره نشده در زمره جرایمی به حساب آورد که بزه دیده محسوس و اولین آن امنیت و آسایش عمومی می باشد .

چه آنکه مقصود ، حفظ امنیت و برقراری نظم و آرامش در جامعه است و هدف از جرم شناختن شرکت در منازعه پیشگیری از وقوع صحنه های مجرمانه می باشد . در واقع درست است که تحقق جرم منازعه در گرو ارتکاب جرایم علیه اشخاص و وارد کردن صدمات بدنی می باشد اما آنچه که انگیزه ” بازجرم انگاری ” و ” باز وجود ” آن را از سوی مقنن موجب شده است در درجه اول پابرجایی امنیت و آسایش عمومی است نه حمایت از تمامیت جسمانی اشخاص. ضمن اینکه اگر جرم منازعه را جرمی عیله تمامیت جسمانی اشخاص لحاظ کنیم با وجود جرم بودن قتل و نقص عضو و ضرب و جرح نیازی به احیای ماده ۶۱۵ ق . م . ا نبود .

به عبارت دیگر اگر هدف قانونگذار حمایت از ” حریم جسمانی ” افراد جامعه بود قبلا از طریق جرم انگاری رفتارهایی که تحقق جرم منازعه را باعث می شوند به این هدف دست یافته بود . بنابرای تردیدی باقی نمی ماند که جرم منازعه در تقسیم بندی های به عمل آمده از جرایم در زیرمجموعه جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی قرار می گیرد . لذا به نظر می رسد که غرض مقنن در مجازات منازعین جلوگیری از وقوع نزاع های دسته جمعی است که بالقوه مخل نظم است نه تعیین مجازات در قبال صدمات بدنی نسبت به اشخاص . (آقایی نیا ، ۴ ، ۱۳۸۷ ، ص ۲۳۷ )

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم حقوقی منازعه :

در مفهوم حقوقی ( حقوق کیفری ) منازعه را دیگر باید تحت عنوان جرم منازعه و نه صرف منازعه بررسی نمود ؛ چه آنکه رفتار وارد شده در قلمرو حقوق کیفری با عنوان جرم معرفی می شود و لذا شایسته است که این رفتار ممنوعه با عنوان جرم ترسیم گردد . قانونگزار در معرفی جرم منازعه مثل رویه غالب خود در معرفی جرایم از ارائه تعریف صریح و روشن خودداری کرده و روش توصیف و تبیین را برگزیده است . طبق ماده ۶۱۵ ق . م . ا که در حال حاضر رکن قانونی جرم منازعه را تشکیل می دهد : « هرگاه عده ای با یکدیگر منازعه نمایندهریک از شرکت کنندگان در نزاع حسب مورد به مجازات زیر محکوم می شوند :

۱- در صورتی که نزاع منتهی به قتل شود از یک تا سه سال.
۲- در صورتی که منتهی به نقص عضو شود به حبس از شش ماه تا سه سال.
۳- در صورتی که منتهی به ضرب و جرح شود به حبس از سه ماه تا یک سال.
تبصره ۱ – در صورتی که اقدام شخص دفاع مشروع تشخیص داده شود مشمول این ماده نخواهد بود.
تبصره ۲ – مجازاتهای فوق مانع اجرای مقررات قصاصیا دیه حسب مورد نخواهد شد.

با توجه به این ماده می توان گفت : جرم منازعه رفتاری است دو جانبه و متقابل از سوی عده ای مشخص و معین که در نهایت منجر به جرایم قتل ، نقص عضو و ضرب و جرح گردد . لذا باید گفت که جرم منازعه ارتباط بسیار عمیق و معناداری با جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص داشته و تحقق آن در گرو رخ دادن جرایم خاص ( و نه هر جرمی ) است و از این منظر باید جرم منازعه را « جرمی وابسته » به شمار آورد .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم اصطلاحی منازعه :

منازعه مصدر باب مفاعله و از ماده نزع و نزاع به معنای درگیری و زد و خورد است . ( حبیب زاده ، جعفری ، ۱۳۸۸ ، ص ۲۳۶ ) و در نتیجه نیاز به اقدام متقابل دارد . ( گلدوزیان ،۱۳۸۶ ، ص ۱۸۳ ) یعنی آنکه افراد حاضر در منازعه هم صدمه بزنند و هم صدمه ببینند . بنابراین اگر شخص الف با ب زد و خورد بکنند ، اولی ، دومی را بزند و دومی ، اولی را می گویند این دو نفر باهم منازعه کرده اند . (پاد ، ۱۳۸۵ ، ص ۱۳۵ ) بدین ترتیب منازعه در صورتی محقق می شود که عمل شرکت کنندگان در نزاع طرفینی باشد . (زراعت ، ۱۳۸۷ ، ص ۶۴۰ ) بنابراین اگر یک طرف ، طرف دیگر را مورد ضرب و شتم قرار داده و آن طرف حالت انفعالی داشته و عکس العملی از خود نشان ندهد نمی توان گفت منازعه شکل گرفته است .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تاریخچه قانون

انسان بدوی و غارنشین با ابزار اولیه که از چوب و سنگ بود ارتزاق می کرد و وسیله زندگی را فراهم می ساخت و اولین توجه او برای سد گرسنگی شکار بود. حس کنجکاوی و علاقه به اجتماعی بودن او را از انزواطلبی رها ساخت و حس برتری جوئی و تفوق در به چنگ آوردن روزی به ناچار موجد حق و اصطکاک منافع بود و بدین جهت اصول و قواعدی وضع گردید.

ابتدا  قانون بر محور هماهنگی با قوانین الهی و طبیعی و اصل تسلط جسمی یعنی نیروی بدن تدوین گردید.

در قرن ها قبل از میلاد(بیش از سه هزار سال قبل میلاد) در یونان و روم قدیم در نزد فنیقیها و سومریها و ایلامی ها مقرراتی وجود داشته که ناظر بر اعمال و افراد و روابط اجتماعی آنان بوده است.

علما ، فلاسفه و حکام زمانهای گذشته به نمایندگی از وجدان عمومی با استعانت از سابقه و تجربه علم، قوانینی را طرح و در راستای خیر و صلاح و عموم مردم بکار می بردند.سپس قضاوت عرفی و رویه های آن در جامعه شکل گرفت.

بعضی ها به قانون موضوعه جنبه رحمانی و معنویت و مذهبی داده و با ترس از عقاب آن را الزام آور ساخته اند.قدیمی ترین قانون و قانون گذاران بشری را می توان به ترتیب:

 کنفسیوس، حمورابی، قوانین بودا، الواح ۱۲ گانه، و غیره……( اپکیورسولون، ارسطاطالیس قانونگذاران یونانی، ژوستین کنستانتین و امپراتور روم- کدناپلئون)  نام برد.

ریشه قوانین از عقاید مذهبی سرچشمه گرفته است.

 کنفسیوس- بودا- حمورابی – زرتشت، پیامبرانی هستند که در روح قانون تجلی داشته اند

 تعالیم دینی نقش تاریخی و حساس در وضع قواعد و قوانین و پیشرفت وترقی آن ایفا کرده است.محتویات کتب آسمانی مانند انجیل، تورات، قران و ….

قانون : جهات روحی اخلاقی، زمان ، مکان ، آداب و رسوم ، عرف مسلم، عوامل ناشی از تمدن و غیره…

 ژان ژاک رسو عقیده دارد. (قانون شرایط اجتماعات ملی است و ملتی که از قانون اطاعت می کند سازنده این قانون است)

در تعریف قانون برخی گفته اند «قانون پیکره ای از احکام و قواعد و مقرراتی است که حاکم بر روابط اشیاء پدیده ها نظام عالم و تسلسل رویدادها است» و برخی دیگر نیز در تعریف قانون اظهار می دارند (قانون یک سلسله قواعد، احکام و مقرراتی است که بوسیله قوای عالی کشور جهت تنظیم روابط حقوقی و اجتماعی آحاد وضع می گردد.)

در فلسفه حقوق، فلسفه سیاست و فلسفه اخلاق دو جریان و مکتب کلی وجود دارد:

 1-حقوق طبیعی ۲-پوزیتیویسم حقوقی.

مورخ ۱۳۹۹/۰۲/۱۵ تهران-دکتر عیسی زاده

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در مورد قانون بیشتر بدانیم:

قانون برای آرامش اجتماع و روش طبیعی آن و به منظور تعیین حق و حدود و تکالیف و جلوگیری از تعدی و تجاوز لازم و ضروری است و اطاعت از قانون و اجرای قانون ضامن نظم و حافظ حقوق بوده و قطعاً بر هر فرد ایرانی ضرورت اطلاع از قانون و حاکمیت آن در زمان ما همان اندازه است که احتیاج به هوا و غذا و لباس می باشد.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکاتی که باید هنگام خریدن املاک موروثی رعایت کنید تا دچار دردسر نشوید :

۱-لزوم ارائه اصل سند مالکیت:

هنگام انعقاد قرارداد بیع در خصوص املاک موروثی، طرف قرارداد حتما باید اصل سند مالکیت ملک مذکور را به خریدار ارائه دهد تا از مالکیت رسمی متوفی  اطمینان حاصل نماید .به طور مثال: ملکی که در مالکیت همسر متوفی می باشد ، جزء املاک موروثی نیست و فرزندان و ورثه نمی‌توانند با عنوان ملک موروثی آن را بفروشند. بدین نکته باید توجه داشته باشیم که در هنگام انعقاد قرارداد باید اصل سند مالکیت رویت گردد.

۲- لزوم ارائه اصل گواهی حصر وراثت :

مستندا به ماده ۳۶۰ قانون امور حسبی  ،گواهی انحصار وراثت ، توسط مراجع قضایی صادر میشودکه در آن وارثان متوفی به طور دقیق مشخص شده اند .‌

گواهی انحصار وراثت برای خرید و فروش املاک موروثی لازم است  تا مشخص شود ، طرفین شما در قرارداد بیع چه کسانی هستند ؛ به عبارت دیگر این حق مسلم خریدار می باشد که بداند با چه کسانی  باید قرارداد را منعقد نمایید ؟

۳- حضور تمامی وراث هنگام انجام معامله:

معمولا وارثان ملک موروثی بر سر فروختن یا نفروختن سهم خود با یکدیگر اختلاف نظر دارند ، در هر صورت شما زمانی می توانید اقدام به خریدن ملک موروثی نمایید که همه ی وارثان بخواهد سهم خود را بفروشند.همچنین چنین مطلبی امکانپذیر نیست که شما فقط بخواهید سهم چند ورثه را بخرید .(در شرایط میتوان سهم الارث یک یا چند نفر از وراث را خریداری نمود اما توصیه میشود چنین عقدی منعقد نشود زیرا که مشکلات بسیار پیچیده ای ممکن است پیش رو داشته باشید.)

_هنگام نوشتن مبایعه‌نامه، همه وارثان یا وکلای  آن‌ها باید حضور داشته باشند و مبایعه‌نامه را امضا کنند. به عنوان‌مثال اگر یک نفر از ۱۰۰ نفر هم هنگام معامله حضور نداشته باشد، بعدا می‌تواند باعث دردسر بسیار زیاد شما شود.

۴-عدم حضور اشخاص محجور در بین وراث :

محجور به شخصی گفته می شود که نمی تواند امور خود را به طور مستقل و بدون دخالت دیگری اداره کند,به عبارت دیگر محجور به معنای شخصی است که حق انجام دادن اعمال حقوقی مانند بستن قرارداد را ندارد.

هنگام انعقاد قرارداد در املاک موروثی باید این نکته را در نظر داشته باشیم ، که در بین وراث شخص  محجور حضور نداشته باشند ، در غیر اینصورت باید  مطالب ذیل رعایت گردد .

۵- ضرورت تعیین و نصب قیم  برای اشخاص محجور:

این نکته را باید در نظر داشته باشیم که در صورت وجود شخص محجور در بین ورثه ،حتما باید برای وی قیم تعیین و نصب شده باشد .ماده ۱۲۱۷ قانون مدنی  و همچنین  مواد ۵۵  و ۵۶ قانون امورحسبی،  ترتیبات تعیین و نصب قیم توسط دادستان محل اقامت محجور را پیش بینی نموده است . حال سوالی در ذهن نقش می بندد.!؟

 که در صورت وجود محجور در بین وراث ، از لحاظ حقوقی چه راه حلی وجود دارد ؟ مستندا به ماده ی  ۸۳ قانون امورحسبی :

اموال غیرمنقول محجور فروخته نخواهد شد مگر با رعایت غبطه ی او و تصویب دادستان ” .

۱_نتیجه می گیریم که قیم در صورتی می تواند اموال غیر منقول محجور را بفروشد که مصلحت و غبطه ی صغیر(محجور)رعایت نماید.  

۲- اجازه دادستان مربوطه را اخذ نموده باشد.

 ۶-  نکاتی قابل توجه در خصوص صغیر :

حال اگر محجور، صغیر باشد شرایط کاملا متفاوت می باشد.  چنانچه پدر صغیری فوت نموده باشد و جد پدری صغیر در قید حیات باشد به استناد ماده ۷۳ قانون امور حسبی و ماده ۱۱۹۴ قانون مدنی و ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی، جد پدری ولی خاص صغیر می باشد و دادستان و دادگاه حق دخالت در اداره ی امور صغیر را ندارند.

۷-  ضرورت بررسی وجود یا عدم وجود وصیت نامه از متوفی:

این نکته نیز از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد که  پرداخت سهم هر یک‌از وراث از ثمن معامله ، لزوم بررسی  وجود یا عدم وجود وصیت نامه از متوفی می باشد  .

۸-  درج شماره و مشخصات مدارک  ابرازی در متن تنظیمی مبایعه نامه :

هنگام انعقاد قرارداد حقوقی باید نکات ظریفی را رعایت نمود تا در آینده دچار مشکل نشوید ، تنظیم مبایعه نامه در املاک موروثی نیز جدا از این مقوله نمی باشد .

لازم به ذکر است که هنگام انجام معامله  شماره و مشخصات مدارک و مستندات ابرازی و مرجع صدور آنها اعم از گواهی حصر وراثت ، وکالت نامه ، قیم نامه ، مفاصاحساب  مالیات بر ارث، وصیت نامه و غیره در متن تنظیمی مبایعه نامه باید درج گردد .

 ۹ –  اخذ استعلامات سه گانه ی ملکی:

اهمیت استعلامات سه گانه ی ملکی را نباید نادیده انگاشت ، استعلامات ثبتی، دارایی و شهرداری  نیز باید اخذ گردد  .

استعلام ثبتی ملک موروثی توسط دفاتر استاد رسمی از اداره ثبت اسناد و املاک به عمل می آید.

استعلامات مربوط به دارایی و شهرداری توسط فروشنده ، به ترتیب از اداره مالیات محل وقوع ملک و دفاتر خدمات الکترونیک شهر محل  وقوع ملک باید اخذ گردد .

نکته ای که از اهمیت آن نباید غافل شد این می باشد که از فروشنده حتما مفاصاحساب مالیات بر ارث و پایان کار اخذ گردد .

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دعاوی موجر و مستاجر

    1-موجر (مالک) می تواند در صورت استفاده مستاجر مغایر با موضوع نوشته شده در قرارداد و بر خلاف توافق، انتقال محل اجاره به دیگری (در صورت ممنوعیت در قرارداد محل مسکونی و در صورت عدم اجازه به مستاجردر اجاره محل تجاری)، تخریب و صدمه به محل اجاره که قابل جلوگیری هم نباشد، عدم پرداخت اجاره بها و همچنین پایان یافتن مدت اجاره در محل مسکونی با مراجعه به شورای حل اختلاف در باره محل اجاره مسکونی و دادگاه عمومی حقوقی درباره محل اجاره تجاری دعوی حقوقی مطرح کند و دادخواست بدهد. موارد یادشده در صورت اثبات و انطباق با مقررات یا شرایط قرارداد می تواند مستند تخلیه محل اجاره یا دریافت خسارت یا محکومیت مستاجر به جلوگیری از تخلف باشد؛

۲-مستاجر هم می تواند درمواردی مثل تنظیم قرارداد اجاره یا سند رسمی اجاره (درباره محل اجاره تجاری) و یا خرابی عمده محل اجاره یا مانعی که از جانب مالک برای استفاده از محل اجاره ایجاد شده است و همچنین در صورت انتقال محل اجاره به دیگری بدون درنظرگرفتن منافع و حقوق مستاجر – براساس قانون و قرارداد همچنین بازگرداندن ودیعه، قرض الحسنه یا هر مبلغی که در هنگام تخلیه باید پس داده شود به مراجع قانونی و قضایی یادشده مراجعه و دادخواهی کند..

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجاره بها و پول پیش

   1-به طور معمول اجاره بها یا به گفته قدیمی ها کرایه همان پولی است که باید مستاجر در زمان های معین به موجر (مالک) بپردازد. ممکن است پول پیش یا هر مبلغی با هر عنوان مثل قرض الحسنه که پرداخت می شود در قرارداد اجاره محل مسکونی به عنوان بخشی از اجاره بها میان دو طرف محاسبه و برای بازگرداندن آن در پایان مدت اجاره و پیش از تخلیه محل اجاره توافقی انجام شود؛

     2-هر آنچه به عنوان تضمین، ودیعه و از این قبیل میان طرفین توافق و مبادله شود معتبر است و باید بر اساس آن عمل شود.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تخلیه ملک مورد اجاره

  1-با پایان مدت اجاره محل مسکونی و درخواست موجر یا نماینده قانونی وی، محل اجاره در صورت رسمی بودن قرارداد اجاره از طریق اداره اجرای اسناد رسمی ظرف یک هفته و در صورت عادی بودن قرارداد اجاره با دستور مقام قضایی تخلیه خواهد شد؛

   2-علاوه بر این مواردی در قانون موجر و مستاجر سال ۱۳۷۶ و قانون مصوب ۱۳۵۶ – صرفاً درباره محل اجاره تجاری- پیش بینی شده است که در صورت پیش آمد آن هر طرف یا دو طرف می توانند قرارداد را فسخ کنند و به آن پایان دهند. تعدی و تفریط مستاجر در محل اجاره، انتقال به غیر بدون اجازه مالک و عدم پرداخت اجاره بها در صورت تحقق شرایط پیش بینی شده در قانون و تحت شرایطی برای نیاز شخصی موجر یا اعضای خانواده وی امکان درخواست تخلیه محل اجاره بوجود می آید.رقفلی له مستاجر پرداخت شود

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرارداد اجاره و قانون حاکم بر آن

  1-آنچه اکنون به عنوان مقررات قابل اجرا درباره روابط استیجاری اجرا می شود،‌ قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال ۱۳۷۶ است. برای این که قرارداد اجاره یا رابطه استیجاری مشمول قانون سال ۱۳۷۶ باشد لازم است ضوابطی درباره تنظیم قرارداد رعایت شود. از جمله این که قرارداد به صورت ۱-کتبی، ۲_در دو نسخه و۳- به امضای دو نفر شاهد و طرفین تنظیم شود.

۲-اجاره محل های مسکونی که پیش از لازم الاجرا شدن قانون ۱۳۷۶ تنظیم شده باشند مشمول قانون سال۱۳۶۲ و محل هایی که برای کسب و کار و تجارت تا تاریخ ۱۳۷۶/۰۷/۱به اجاره داده شده اند مشمول قانون مصوب ۱۳۵۶ است.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اشنایی با حقوق موجر و مستاجر

اجاره” واژه رایج و پر کاربردی است که همه ما کم و بیش درباره اش می شنویم و بیشتر افراد با معنی و مفهوم آن آشنا هستند. موضوع اجاره به طور معمول اشیا هستند و بیش از همه اجاره درباره زمین و ساختمان و گاهی خودرو یا ماشین آلات صنعتی به کار برده می شود.

با توجه به تنوع سبک زندگی شهروندان و نیاز آن ها به خانه یا محل سکونت و اقامت به عنوان نیاز اساسی و همچنین استفاده از ساختمان های با کاربری های گوناگون از جمله تجاری، اداری، صنعتی و مسکونی قانونگذار برای تنظیم روابط در اجاره املاک و اموال ضوابط و مقرراتی را پیش بینی کرده است.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکایت برای معامله معارض چه مراحلی دارد؟

قانون گذاران در مورد ملک فروخته شده به چند نفر قوانین بسیار سنگینی دارند. در ابتدا برای این که به این جرم رسیدگی شود باید شکایت کیفری را طرح کرد پس باید فرد شاکی به دادسرایی مراجعه کند که جرم در آن منطقه اتفاق افتاده است که معمولا همان منطقه ای است که انتقال سند در آن جا صورت گرفته است و یا قولنامه در آن جا تنظیم شده است. پس برای شکایت کردن در مورد ملک فروخته شده باید به دادسرا مراجعه کنید.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا خریدار هم در معامله معارض مجرم خواهد بود؟

خریدار در معامله معارض هم می تواند مجرم باشد و هم می تواند بی گناه باشد. به این صورت که خریدار شاید اصلا اطلاعی در این مورد که ملک فروخته شده به چند نفر نداشته باشد و نداند که مالک آن فروشنده نیست. در این صورت خوب مسلما خریدار مجرم نخواهد بود و اما باید مالی را که خریداری کرده است به صاحب اصلی آن برگرداند. اما اگر خریدار در زمان معامله این موضوع را بداند که چیزی که در حال خریدن آن است به شخص دیگری تعلق دارد او هم در این جرم شریک خواهد بود و مجازات در پی خواهد داشت.

نکته دیگری که در این جا بهتر است بدانید این موضوع است که مالک اصلی خودش نیز شاید مجرم باشد و مجازات شود. البته شاید تعجب کنید که مالک اصلی که ملک خود را در این میان از دست هم می دهد چطور ممکن است مجازات هم بشود. این همه ظاهر موضوع است البته باید توجه کنید که مالک خود نیز مسئولیت هایی را به همراه دارد. برای مثال اگر مالک اطلاع پیدا کند که معامله ای درمورد ملک وی صورت گرفته است باید ظرف مدت یک ماه بعد از این که اطلاع پیدا کرد اظهارنامه ای را نوشته و مالکیت خود را به خریدار بفهماند. البته باید بدانید که اگر مالک اصلی با اطلاع به این موضع به پیگیری آن نپردازد خود نیز در این جرم شریک است و دادگاه احتمال می دهد که مالک اصلی با فروشنده تبانی کرده و به کلاهبرداری پرداخته است.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازات اشخاصی که ملک فروخته شده به چند نفر را به ثبت می رسانند چیست؟

اگر ملک به چند نفر فروخته شده دارای دو سند باشد که هر دوی این سندها رسمی باشد و تنها تاریخ آن ها متفاوت باشد در این صورت برای سردفتری که برخلاف اخطارهای اداره ثبت معامله معارض را به ثبت برساند مجازاتی پیش بینی شده است و اما این مجازات برای وی انفصال دائم وی از شغل سردفتری خواهد بود . حال اگر شخصی که این جرم را مرتکب شده است از کارکنان اداره ثبت باشد مجازات وی انفصال موقت از کارمندی خواهد بود البته این انفصال موقت از دو سال نیز کم تر نخواهد بود.

توجه داشته باشید که بعضی از جرم ها قابل بازگشت اند یعنی اگر شاکی رضایت بدهد مجازات جرم منتقی خواهد بود و اما بعضی از جرم ها هم هستند که غیر قابل بازگشت اند یعنی حتی با رضایت شاکی باز هم این جرم بخشیده نمی شود و تنها باعث تخفیف جرم فرد می شود. معاملات معارض به دلیل این که با آرامش جامعه مغایرند جز جرم های عمومی محسوب می شوند و اما تنها رضایت شاکی باعث می شود تا در جرم برای فرد تخفیف قائل شوند.

البته تخفیف قاضی نیز تنها در جزای نقدی است و البته حتما یک سالی را فرد به حبس محکوم خواهد شد. در این میان اگر مال باخته خود نخواهد مالش برگردد قاضی هم برای برگرداندن مال تلاشی نخواهد کرد.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

معامله معارض و قانون

در ماده 117 قانون ثبت اسناد و املاک آمده است که هر شخصی اگر به سند عادی و یا رسمی در مورد عین مال و یا منفعت مال حقوقی را به شخص و یا اشخاصی داده باشد و اما بعد از مدتی درمورد همان ملک یا اموال معامله ای را با سند رسمی و یا عادی صورت دهد طبق قانون به مجازات حبس محکوم خواهد شد . برای این گونه معاملات دو حالت وجود دارد که عبارتند از :

  1. هردو معامله به سند رسمی صورت گرفته باشد.
  2. معامله اولی با سند عادی و معامله دومی با سند رسمی اتفاق افتاده باشد.
  3. در این گونه معاملات همیشه معامله ای که در ابتدا صورت گرفته است از نظر قانون تایید می شود دلیل این امر نیز این است که در اولین معامله دیگر ملک از دست اولین فروشنده خارج می شود و اما معاملات بعدی که وی روی همان ملک صورت می دهد دیگر شخص مالک ملک فروخته شده به چند نفر نیست. همین باعث می شود تا معاملاتی که در بعدها اتفاق افتد معاملاتی بی اساس بوده و فاقد اعتبار قانونی باشد .

از منظر حقوقی نیز در معامله معارض تنها کسی مالک قانونی ملک است که برای اولین بار معامله کرده باشد و باید به دادگاه شکایت کرده و خواستار این موضوع شود تا معاملات بعدی را باطل اعلام کنند. این موضوع نیز تفاوتی ندارد که سند مالک اول به صورت رسمی و یا عادی تنظیم شده باشد.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

معامله معارض چیست ؟

در بسیاری از موارد حتما یا این موضوع را شنیده اید و یا حتما با این مسئله مواجه شده اید که شخصی ملکی را خریداری کرده است و اما بعد از مدتی که در آن زندگی کرده و یا قصد فروختن آن را داشته است متوجه شده است که آن ملک جز ملک فروخته شده به چند نفر است. این جاست که فرد باید از راه های مختلفی ثابت کند صاحب ملک موردنظر است و معامله معارض رخ داده است.

به هر نوع معامله ای که اموال و یا املاک چندین بار به افرادی فروخته شده باشد معاملات معارض می گویند. کسی که در این معاملات به عنوان خریدار نیز ظاهر می شود مال غیر را خریداری کرده است . پس به زبان ساده تر معامله معارض به آن دسته از معاملاتی می گویند که شخص در ابتدا یک ملک به صورت سند رسمی و یا قولنامه ای ملکی را به فرد دیگری انتقال می دهد و اما بعدها دوباره همان ملک به چند نفر فروخته شده است.

۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر