⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۴۵۰۰ مطلب با موضوع «مطالب آیین دادرسی مدنی» ثبت شده است

عاریه چیست و معیر کیست

عقد عاریه در ماده 645 قانون مدنی تعریف شده است :

” عاریه عقدی ست که به موجب آن احد طرفین به طرف دیگر اجازه می دهد که از عین مال او مجانا منتفع شود . عاریه دهنده را معیر و عاریه گیرند را مستعیر میگویند . ”

در ادامه این عنوان که عاریه چیست و معیر کیست باید بگوییم که عاریه نیز مانند ودیعه عقدی رایگان است اما این به معنی بطلان شرط عوض نخواهد بود .  شرط عوض در عاریه نافذ است اما هرگاه طرفین در مورد عوض سکوت کنند ، عقد رایگان خواهد بود.

همچنین لازم به ذکر است که معیر لزوما مالک عین مورد عاریه نمیباشد و مالکیت منفعت کافی خواهد بود .

این مضمون به صراحت در ماده 636 قانون مدنی مورد اشاره قانونگزار قرار گرفته است :

” عاریه دهنده علاوه بر اهلیت ، باید مالک منفعت مالی باشد که عاریه می دهد ، اگرچه مالک عین نباشد. ”

ضمن اینکه برای صحت عقد عاریه وجود شرایطی در مال مورد عاریه نیز ضروری ست . از جمله اینکه منفعت مورد استفاده باید معلوم و معین ، عقلایی و مشروع باشد و شرط دیگر اینکه مال مورد عاریه باید در برابر انتفاعی که در عقد عاریه معلوم شده است قابل بقا باشد و با صرف استعمال تلف نشود.

۱۳ تیر ۰۰ ، ۲۰:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

میخواهیم به مفهوم اینکه رهن چیست و راهن و مرتهن کیست بپردازیم:

امروزه لفظ رهن میان مردم معنای دقیق و صحیح حقوقی خود را ندارد. رهن در معنای اخیر به عقدی گفته میشود که به موجب آن مالی از اموال مدیون ، وثیقه ی طلب داین قرار میگیرد.
در تعریف اینکه رهن چیست و راهن و مرتهن کیست ماده 771 قانون مدنی اینگونه میگوید:
” رهن عقدی ست که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به داین میدهد. رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن میگویند.”
در بیان آثار عقد رهن موارد زیر قابل اشاره میباشد :
رهن عقدی تبعی ست. به این معنی که عقد رهن از حیث صحت و بقا تابع دینی ست که برای آن رهن داده شده است.

-رهن عقدی عینی ست . عقد رهن بدون تسلیم عین مرهونه محقق نمیشود.

-رهن از سوی راهن لازم و از سوی مرتهن جایز یا قابل فسخ است.
عقد رهن نسبت به مرتهن جایز و نسبت به راهن لازم است و بنابراین مرتهن میتواند هروقت بخواهد آن را برهم زند ولی راهن نمیتواند قبل از این که دین خود را اداء نماید و یا به نحوی ار انحاء قانونی از آن بری شود رهن را مسترد دارد.”

۱۳ تیر ۰۰ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سرقفلی به چه معنی است؟

سرقفلی در واقع همان حق کسب مربوط به قانون سال ۵۶ است که با تغییراتی همراه شده است. این تغییرات به شرح زیر است:

  • «سرقفلی» بر خلاف حق کسب و پیشه یا مهارت به صورت خودکار قرارداد اجاره را تمدید نمی‌کند. بنابراین بعد از اتمام مدت قرارداد در صورتی که مستأجر با مالک به توافق نرسد، باید ملک را تخلیه کند.
  • حق «سرقفلی» بر خلاف حق کسب و پیشه یا مهارت به صورت خودکار ایجاد نمی‌شود، بلکه باید هنگام عقد قرارداد، مالک و مستاجر در این موضوع با هم توافق کنند. بنابراین در صورت عدم توافق در هنگام عقد قرارداد، عملا مستاجر هنگام تخلیه نمی‌تواند ادعایی داشته باشد.
۱۱ تیر ۰۰ ، ۲۰:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اظهارنامه استرداد ثمن به علت اقاله معامله چیست؟

طبق ماده ۱۵۶ قانون آیین دادرسی مدنی هرکس می تواند قبل از تقدیم دادخواست حق خود را بوسیله اظهارنامه از دیگری مطالبه کند. مشروط بر اینکه موعد مطالبه رسیده باشد. به طور کلی هرکس حق دارد اظهاراتی که راجع به معاملات و تعهدات خود با دیگری است و بخواهد به طور رسمی به وی برساند ضمن اظهارنامه به طرف ابلاغ نماید.
دعوای استرداد مبیع در چند مورد امکان طرح دارد یکی در موارد اقاله معامله می باشد. چنانچه طرفین بعد از تنظیم مبایعه نامه با رضایت، قصد بر هم زدن معامله را داشته باشند، در اصطلاح اقاله یا تفاسخ گویند. در اقاله طرفین معامله می خواهند همه چیز را به حالت قبل از عقد برگردانند. ثمن و مبیع باید به ملکیت مالکین اولیه آن بازگردد حال اگر فروشنده از این مهم سرباز زند خریدار می تواند دادخواست مربوطه را به دادگاه صالح تقدیم کند، البته قبل از آن میتواند استرداد ثمن را رسما به وسیله اظهارنامه مذکور از فروشنده مطالبه نماید.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اظهارنامه استرداد ثمن به علت ضمان درک و مستحق للغیر درآمدن مبیع چیست؟

طبق ماده ۱۵۶ قانون آیین دادرسی مدنی هرکس می تواند قبل از تقدیم دادخواست حق خود را بوسیله اظهارنامه از دیگری مطالبه کند. مشروط بر اینکه موعد مطالبه رسیده باشد. به طور کلی هرکس حق دارد اظهاراتی که راجع به معاملات و تعهدات خود با دیگری است و بخواهد به طور رسمی به وی برساند ضمن اظهارنامه به طرف ابلاغ نماید.
دعوای استرداد ثمن در چند مورد امکان طرح دارد، یکی ازاین موارد، در صورت مستحق للغیر درآمدن مبیع می باشد. عقد بیع، بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می‌دهد. اما درواقع ضمان درک از آثار عقد بیعی است که باطل شده است نه اینکه از آثار عقد صحیح باشد. در صورتیکه مورد معامله متعلق به شخصی غیر از فروشنده باشد و ثمن به فروشنده پرداخت شده باشد و خریدارنیز به فساد معامله آگاه نباشد، وگرنه که به ضرر خود اقدام نموده است. بیع فاسد است و اثری در تملک ندارد و بایع باید ثمن را مسترد نماید. البته قبل از آن میتواند استرداد ثمن را رسما به وسیله اظهارنامه مذکور از فروشنده مطالبه نماید.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۲۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دادخواست تنفیذ فسخ خریدار خیار غبن چیست؟

فسخ قولنامه دارای شرایطی است بدین شرح که به صرف وجود حق فسخ در قرارداد یا به موجب قانون دلیلی بر فسخ نمی باشد و می بایست مقررات قانونی مربوط به فسخ رعایت گردد وبه موجب قانون طرفین می بایست پس از اعلام فسخ قولنامه از طریق اظهارنامه اقدام به تقدیم دادخواست تایید و تنفیذ فسخ قرارداد نمایند.
خیار غبن یعنی، زیان ناشی از عدم تعادل بین ارزش عوضین و ارزشی که مورد معامله واقعاً دارا بوده در زمان معامله که به زیان‌دیده بعد از آگاهی به غبن، حق فسخ می‌دهد. هریک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از علم به غبن می تواند معامله را فسخ کند بنابراین غبن باید فاحش باشد، و این فاحش بودن به این معنی است که کاملاً از نظر عرف آشکار باشد و شخص حین انجام معامله به این مساله ناآگاه است، از آنجا که اعمال خیار فسخ به علت غبن فاحش فوری است و در صورت اطلاع و عدم اقدام این حق از بین میرود شخص میتواند با ارسال اظهارنامه این موضوع را مطرح کند تا در دادگاه اعمال فوری خیار اثبات شود پس از آن خریدار میتواند دادخواست مذکور را به دادگاه صالح ارائه نماید.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در صورت اسقاط کلیه خیارات قانونی از جمله خیار غبن در قرارداد تکلیف چیست؟

اگر در قرارداد کلیه خیارات قانونی از جمله خیار غبن اگر چه فاحش باشد از طرفین سلب و ساقط گردد معنای شرط فوق این است که هیچ یک از خریدار و فروشنده پس از امضای قرارداد نمی تواند به ادعای مغبونیت (متضرر شدن) تقاضای فسخ معامله را کند چون به آن تراضی کرده اند اما اگر این شرط در قرارداد نباشد، طرفین اگر مغبون شوند میتوانند درخواست فسخ به ادعای مغبونیت کنند.
البته اگر در یک معامله صرفا خیار غبن نه غبن فاحش از طرفین ساقط شد اما در مواقعی باز هم خریدار و فروشنده میتوانند تقاضای فسخ به ادعای غبن کنند. و آن زمانی است که غبن آنها فاحش باشد پس باید در نوشتن قرارداد نهایت دقت را نمود.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تنفیذ فسخ معامله توسط فروشنده به علت اعمال خیار غبن چیست؟

فسخ قولنامه دارای شرایطی است بدین شرح که به صرف وجود حق فسخ در قرارداد یا به موجب قانون دلیلی بر فسخ نمی باشد و می بایست مقررات قانونی مربوط به فسخ رعایت گردد وبه موجب قانون طرفین می بایست پس از اعلام فسخ قولنامه از طریق اظهارنامه اقدام به تقدیم دادخواست تایید و تنفیذ فسخ قرارداد نمایند.

خیار غبن یعنی، زیان ناشی از عدم تعادل بین ارزش عوضین و ارزشی که مورد معامله واقعاً دارا بوده در زمان معامله که به زیان‌دیده بعد از آگاهی به غبن، حق فسخ می‌دهد.


هریک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از علم به غبن می تواند معامله را فسخ کند بنابراین غبن باید فاحش باشد، و این فاحش بودن به این معنی است که کاملاً از نظر عرف آشکار باشد و شخص حین انجام معامله به این مساله ناآگاه است، از آنجا که اعمال خیار فسخ به علت غبن فاحش فوری است و در صورت اطلاع و عدم اقدام این حق از بین میرود شخص میتواند با ارسال اظهارنامه این موضوع را مطرح کند تا در دادگاه اعمال فوری خیار اثبات شود پس از آن فروشنده میتواند دادخواست مذکور را به دادگاه صالح ارائه نماید.

۱۱ تیر ۰۰ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت حق سرقفلی و حق کسب و پیشه :

به دلیل غیر شرعی بودن حق کسب و پیشه از منظر شورای نگهبان این حق از قانون روابط مستاجر و موجر ۵۶ حذف شد و در قانون روابط موجر و مستاجر ۷۶ حق سرقفلی در نظر گرفته شد. حق سرقفلی و حق کسب و پیشه تفاوت هایی دارند که تفاوت های آنها را بررسی می‌کنیم :

۱. سرقفلی از زمان عقد اجاره وجود دارد مستاجر و موجر با موافقت خود آن را مشخص می‌کنند در صورتی که حق کسب و پیشه تدریجی و در نتیجه فعالیت مستاجر به دست می‌آید .

۲. طرفین با توافق می‌توانند حق سرقفلی را ساقط کنند اما حق کسب و پیشه امکان سقوط ندارد.

۳. حق کسب و پیشه مبنی بر کسب شهرت و پیشرفت و مشتری است اما مبنای حق سرقفلی مبلغی است که در ابتدای اجاره پرداخت می شود.

۴. در صورتی که بدون دریافت حق سرقفلی مکان تجاری اجاره داده شود و مستاجر بعد از اتمام مهلت اجاره دارای حق کسب و پیشه شود و یا برعکس ،حق کسب و پیشه برای مستاجر وجود ندارد.

۵. میزان حق سرقفلی مرتبط با موقعیت مکان است اما میزان حق کسب و پیشه مرتبط با تعداد مشتری است.

۳۰ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طبق ماده ۱۲۱۳ قانون مدنی :

مجنون دائمی مطلقا و مجنون ادواری در حال جنون نمی تواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ،ولو با اجازه ولی یا قیم خود،لکن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حال افاقه مینماید نافذ است ، مشروط بر آنکه افاقه او مسلم باشد.

۳۰ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفکیک و افراز؛ از نظر شکلی و ماهیّتی، تفاوت هایی به شرح زیر با هم دارند:

۱- در تفکیک، وجود حالت اشاعه ضرورت ندارد، و ملک با داشتن مالک واحد قابل تفکیک است؛ ولی، در افراز، باید حالت اشاعه؛ یعنی، مالکیّت بیش از یک نفر باشد.

۲- تفکیک، با رضایت و در حالت تفاهم مالکان مشاع است؛ و افراز، عدم تفاهم و رضایت و وجود اختلاف نسبت به حصّه ی یکدیگر و قصد، قطع حالت اشتراک می‌باشد.

۳- در تفکیک، توجّهی به مقدار سهم مالکان در کلّ ۶ دانگ لزومی ندارد و بعد از تفکیک به ‌هنگام تنظیم تقسیم نامه، رعایت حقوق و سهم هر یک از مالکان مشاع مطرح می‌گردد که با توافق نسبت به کسری و زیادت یا صلح و هبه، رفتار خواهد شد؛ امّا، در افراز، رعایت و توجّه به سهم معادل حصّه ی هر یک از مالکان مشاعی ضروری بوده و اگر این رعایت در ملک به عللی با توجّه به تصرّف شرکاء و به وضعیّت دیگر مقدور نباشد، باید تعدیل صورت گیرد و مقدار اضافی ملک، که در سهم شریک قرار می‌گیرد، بهای آن تقویم و در صورت‌مجلس افراز قید شود.

۴- تفکیک، فقط تقسیم ملک است؛ امّا، افراز، تقسیم ملک توام با تعیین سهام مالکان مشاعی است و قطعات افرازی به نسبت سهم مالک مشاع به آنان اختصاص می‌یابد. به همین دلیل، حالت اشاعه در افراز ضرورت دارد؛
ولی، در تفکیک، این، ضروری نیست و مالک می‌تواند ملک خود را با رعایت مقرّرات حاکم بر تفکیک ( ضوابط و مقرّرات شهرداری) به هر ترتیبی که می خواهد، تفکیک نماید.

۵- سنّ مالک یا مالکان، دخالتی در امر تفکیک ندارد؛ امّا، به صراحت مادّه ی ۳۱۳ قانون امور حسبی؛ اگر میان مالکان، محجور یا غایب باشد، تقسیم با دادگاه خواهد بود.

۶- تنظیم تقسیم نامه پس از تفکیک میان مالکان مشاعی برای استیلاء بر سهم مفروزی ضروری است و چنان چه مالکان مشاع بعد از تفکیک برای تنظیم تقسیم نامه میان خود توافق نداشته باشند یا قطعات تفکیکی را متّفقاً انتقال ندهند، تفکیک اقدامی بی‌حاصل و کَاَن لَم یَکُن تلقّی شده و در این شرایط با وجود صورت‌مجلس تفکیکی شرکاء به ناچار باید تقاضای افراز نمایند. ) افراز به دلیل عدم توافق مالکان برای تنظیم تقسیم‌نامه (

۷- در صورت اعتراض به تفکیک از طرف یکی از شرکاء، ادامه ی عملیّات، متوقّف می‌شود و با رضایت معترض می‌توان ادامه ی اقدام را انجام داد؛ ولی، اعتراض به افراز در حین اقدام از شرکای دیگر پذیرفته نیست و پس از اتمام می‌توانند اعتراض نمایند و رسیدگی به اعتراض نسبت به افراز ملک، در صلاحیّت مراجع قضایی است.

۸- انجام عمل افراز یا عدم افراز، در حکم رای مراجع قضایی است و با افراز ملک و عدم اعتراض در مهلت مقرّر، هر مالک مشاع می‌تواند بر سهم مفروزی خود تسلّط پیدا نموده و با تسلیم سند مالکیّت مشاع به واحد ثبت، سند مالکیّت ۶ دانگ قطعه ی اختصاصی را تقاضا و دریافت نماید. با توجّه به این‌که، چنان چه سرانه یا حقّ مرغوبیّت به او تعلّق گرفته، باید رسید تودیع آن به صندوق ثبت یا اقرارنامه ی رسمی ذی‌نفع را مبنی بر وصول این حقّ قبل از صدور سند مالکیّت مفروزی، به اداره ی ثبت تسلیم نماید.

۹- صورت‌مجلس تفکیکی ملک با انتقال قطعه یا قطعاتی از آن به غیر یا انتقال سهم مشاعی به شریک دیگر یا تنظیم تقسیم‌نامه یا به طور کلّی تنظیم سندی قطعی بر روی آن اعتبار پیدا می کند؛ امّا، در افراز با انقضای مهلت اعتراض هر قطعه در سهم مالک آن مستقرّ گردیده و این امر با استقراع تعیین می‌شود.پس، می توان گفت: برای حصول نتیجه و تسلّط بر سهم مفروزی، تفکیک، اقدامی ۲ مرحله ای و افراز، اقدامی یک مرحله‌ای است.

۱۰- تفکیک، در اداره ی ثبت انجام می‌گیرد؛امّا، افراز، هم در اداره ی ثبت و هم در دادگاه.

۱۱- در افراز، رای صادر می‌شود؛ولی، در تفکیک، صورت‌ مجلس تفکیکی.

۱۲- در افراز، اجبار حاکم است؛ولی، درتفکیک، مسامحه.

۱۳- در تفکیک، سهم تمامی افراد جدا و ملک از حالت مشاع خارج نمیگردد یا اگر مالک یک نفر باشد، ملک به قطعات کوچک‌تر تقسیم می‌گردد؛
امّا، در افراز، فقط سهم خواهان جدا می شود و بقیّه ی ملک، مشاع باقی می‌ماند.

۱۴- در صورتی که بر تفکیک اعتراض شود، موضوع اعتراض در اداره ی ثبت رسیدگی می‌شود؛امّا، اگر بر افراز اعتراض گردد، پرونده جهت بررسی به دادگاه ارسال می‌شود.

 

۲۹ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف تفکیک و افراز

افراز در لغت به معنی جداکردن چیزی از چیز دیگر است. حسب قسمت اخیر ماده ۵۹۱ قانون مدنی، دعوی افراز، دعوی شریک ملک مشاع با شریک دیگر است به منظور تقسیم مال مزبور. در صورت عدم تراضی بر تقسیم حاکم اجبار به تقسیم می­کند، مشروط بر اینکه تقسیم متحمل بر ضرر نباشد. بدین منظور قانون افراز و فروش املاک مشاع در آذرماه ۱۳۵۷ تصویب و به موجب آن اداره ثبت، مرجع رسیدگی در دعاوی افراز املاک تعیین گردید. در افراز وجود حالت شراکت ضروری است، یعنی وقتی افراز صورت می­گیرد که بیش از یک مالک وجود داشته باشد ولی در صورت عدم تفاهم و رضایت و وجود اختلاف نسبت به سهم همدیگر افراز صورت می­گیرد.
افراز، تقسیم ملک همراه با تعیین سهام مالکان مشاع است و قطعات افرازی به نسبت سهم مالک مشاع به آنان اختصاص می­یابد. به همین دلیل حالت اشاعه در افراز ضرورت دارد در افراز بایستی سهم متقاضی افراز مشخص و جدا گردد و چه بسا میان شرکا بر سر صحت افراز و مطابق بودن آن با میزان مالکیت مشاعی اختلاف حاصل شود. در این صورت تعیین تکلیف نهایی با مراجع قضایی است. پس از افرازکردن، شراکت خاتمه یافته و هر کدام از شرکاء مالک قطعه زمین خود خواهند بود.

اصطلاح تفکیک در حقوق جدید ایران پدید آمده و به مفهوم افراز و تقسیم نزدیک است. لکن با آنها فرق دارد زیرا همانگونه که در مبحث قبل گفته شده در افزار باید حالت اشاعه وجود داشته باشد ولی در تفکیک وجود حالت اشاعه ضرورت ندارد به عبارت ساده تر در افراز تعداد مالکین مشاعی باید از ۲ نفر بیشتر باشند ولی در تفکیک حتی یک نفرهم که مالک شش دانگ ملکی باشد می توان آنرا به قطعات متعددی که قانوناً مقدور باشد تفکیک نماید که روش انجام انجام عمل تفکیک به شرح زیر بیان می شود :

اگر مالک یک نفر باشد جهت چاپ سند مالکیت صورت مجلس تفکیکی به دفتر املاک ارسال خواهد شد اما اگر مالکین بیش از یک نفر باشند صورت مجلس تفکیکی به دفترخانه اسناد رسمی مربوطه ارسال تا فقط جهت تنظیم تقسیم نامه اقدام نماید سپس آن را به اداره ثبت تحویل داده تا فرایند چاپ سند مالکیت ادامه یابد.

۲۹ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فرجام خواهی از احکام

از طرق فوق العاده شکایت ، فرجام خواهی میباشد . بدین توضیح که در احکام حقوقی ، فرجام خواهی مرحله سوم اعتراض به احکام به حساب می آید.

وقتی که حکم غیرقطعی از دادگاه بدوی صادر میشود ، با توسل به تجدیدنظرخواهی ، حکم قطعی میشود و در این مرحله نیز با توجه به مواد 367 و 368 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 ، با اعتراض در دیوان عالی کشور ، موجب نهایی شدن رای خواهد شد .
مهلت فرجام خواهی از احکام ، 20 روز میباشد. بدین توضیح که اگر رای توسط دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد ، از روز ابلاغ و اگر رای توسط دادگاه بدوی صادر شده باشد ، از تاریخ انقضای مهلت تجدیدنظر ، شروع مهلت فرجام خواهی است.

۲۱ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تجدیدنظرخواهی از احکام

روش متداول در اعتراض به احکام حقوقی ، تجدیدنظرخواهی است . درست است که قانونگذار ، اصل را بر قطعی بودن احکام قضایی گذاشته است اما عملا با توجه به مواد 331 و 332 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 ، غالبا احکام دادگاه ها غیرقطعی و قابل تجدیدنظر خواهی هستند.

پس از صادر شدن حکم توسط قاضی ، شخصی که حکم علیه او صادر شده باشد ، چه خواهان و چه خوانده ، میتواند به مدت 20 روز از تاریخ ابلاغ رای ، از تاسیس تجدیدنظرخواهی استفاده کند.

۲۱ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

وضعیت حقوقی شرط امانت­بودن خودرو تا تاریخ وصول چک بابت ثمن نزد خریدار

در صورتی که در معامله یک دستگاه خودرو شرط شده باشد که تا وصول چک، خودرو نزد خریدار امانت باشد و در تاریخ سررسید، اگر چک پرداخت نشود، آیا به استناد شرط مذکور فروشنده می­تواند درخواست فسخ معامله نماید؟ و آیا در فرض سئوال می­توان چنین تلقی نمود که شرط موصوف شرط خلاف مقتضای عقد می­باشد و باعث بطلان معامله است یا خیر؟ 

 

پاسخ:
شرط مذکور در سئوال از مصادیق شرط خلاف مقتضای عقد نیست بلکه شرط خلاف اطلاق عقد است و از شروط باطله نمی­باشد و ظاهر شرط و مفاد آن با عنایت به این که برای پرداخت چک تاریخ معین و مشخص قید گردیده یک نوع خیار تخلف از شرط از نوع فعل می­باشد بنابراین در فرض سئوال در صورت عدم پرداخت وجه چک در تاریخ مقرر و معین در چک، مطابق ماده ۲۳۹ قانون مدنی عمل خواهد شد. 

۱۵ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

امکان اجبار به ساخت و واگذاری آپارتمانی که در ضمن بیع تعهد به آن شده است

شخصی یک باب منزل قدیمی خود را می­فروشد که ثمن آن عبارت است از مبلغ چهل میلیون تومان وجه نقد، به علاوه تعهد خریدار به احداث یک واحد آپارتمان هفتاد و شش متری در همان ملک برای فروشنده پس از انتقال رسمی منزل قدیمی به خریدار مشاراله از احداث ساختمان مورد تعهد و تحویل آن به فروشنده امتناع می­نماید بر این مبنا، فروشنده طی دادخواست الزام خریدار به ایفاء تعهد که همان احداث یک واحد آپارتمان و تملیک آن به وی می­باشد را درخواست نموده اولاً عقد بیع منزل فوق(قدیمی) صحیح است یا خیر؟ ثانیاً تعهد خریدار از نظر حقوقی چه وضعی دارد؟ آیا این تعهد شرط ضمن عقد است یا جزیی از ثمن؟ ثالثاً آیا این تعهد قابل الزام و انجام می­باشد و نهایتاً باید به دادگاه چه تصمیمی اتخاذ نماید؟

 

پاسخ:
در خصوص سئوال اول: در صورتی که قرارداد در قالب بیع موضوع مادۀ ۴۳۸ قانون مدنی و رعایت مقررات بیع انجام شده باشد، لازم­ الوفاء می­باشد در خصوص سئوال دوم تعهد خریدار به احداث یک واحد آپارتمان، اگر این تعهد در ضمن عقد بیع اولیه قید شده و ما به ازایی بر این تعهد قید نشده باشد، از نظر حقوقی به اصطلاح شرط در ضمن عقد لازم بوده و بالنتیجه آن هم لازم ­الوفاء خواهد بود اما اگر مفاد قرارداد به صورتی باشد که منظور طرفین حداث آن و انتقال آپارتمان در قبال ثمن معینی باشد، در حقیقت تعهد به ساخت و به فروش آن می­باشد در قبال ثمن معینی باشد، در حقیقت تعهد به ساخت و به فروش آن می­باشد در این صورت نیز به صورت شرط در ضمن عقد بوده که با فرض مشخص بودن ثمن و مثمن، قرارداد صحیح و لازم ­الوفاء خواهد بود در هر صورت از نظر حقوقی حکم قضیه در متن قرارداد است. اظهارنظر حقوقی از لحاظ موضوعی نیاز به ملاحظۀ نص قرار دارد.

۱۵ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماده ۲۳۵ قانون مدنی

هر گاه شرطی که در ضمن عقد شده است شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده است‌ خیار فسخ خواهد داشت.

۱۴ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عدم استماع دعوای فسخ معامله به جهت غبن بعد از صدور حکم به انتقال سند رسمی مورد معامله

خواسته خواهان، فسخ معامله یک باب خانه به جهت غبن می­باشد و خوانده در مقام دفاع اظهارداشته در شورای حل اختلاف حکم به الزام خواهان (که در آن پرونده خوانده بوده) به تحویل مبیع صادر گردیده و قطعی شده و اجرا شده، حال آیا دعوی خواهان مبنی بر فسخ به علت غبن قابل استماع است؟ (غبن فاحش محرز است)

 

پاسخ:
در صورت طرح دعوی الزام به تنظیم سند رسمی انتقال و صدور حکم بر التزام تنظیم سند و قطعیت رأی صادره دعوی فسخ معامله به علت تعارض آن با حکمی صادره مبنی بر التزام به تنظیم سند قابل استماع نخواهد بود. 

۱۴ خرداد ۰۰ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

بطلان بیع و بطلان خیار شرط در صورت عدم ذکر مدت

چنانچه در معامله­ ای طرفین تمامی خیارات را اسقاط نمایند و در قرارداد ذکر شود؛ در صورت فسخ از جانب هر یک از طرفین، مبلغ دو درصد کل معامله را به دیگری پرداخت نماید، حال اگر یکی از طرفین به استناد عدم ذکر مدت تقاضای اعلام بطلان معامله را بنماید قابل پذیرش است یا خیر؟

 

پاسخ:
هر چند طرفین معامله بدواً کلیه خیارات را اسقاط نموده­ اند، لیکن چون مؤخراً شرط فسخ معامله را بدون تعیین مدت در متن قرارداد گنجانیده­ اند، لذا با توجه به ماده ۴۰۱ قانون مدنی، هم خیار شرط و هم بیع باطل است. لذا دعوای خواهان قابل پذیرش است.

۱۴ خرداد ۰۰ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اثر عدم تعیین مدت برای خیار شرط

شخص «الف» زمین خود را برای شخص «ب» می­فروشد و در عقد شرط می­شود که اگر «ب» ثمن معامله را نپردازد، «الف» حق فسخ دارد. در همین اثنا «ب» بدون پرداخت ثمن معامله، زمین را به شخص ثالثی منتقل می­کند با توجه به شرط، شرایط معامله چگونه است و اگر «الف» زمین را به دیگری منتقل کند چه شرایطی متصوّر است؟

 

پاسخ:
به موجب ماده ۴۰۱ قانون مدنی «اگر برای خیار شرط مدت تعیین نشده باشد، هم شرط خیار و هم بیع باطل است» لذا در چنین مواردی چناچه فروشنده مبیع را به شخص ثالثی منتقل کند، انتقال مال غیر بر آن صادر نخواهد بود. (ولی انتقال توسط «ب» مصداق انتقال مال غیر خواهد بود) 

۱۴ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر