⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۳۸۶۹ مطلب با موضوع «اطلاعات حقوقی» ثبت شده است

سطح تغییر قواعد جدید تا چه حدی است؟

وقتی قواعد جدیدی وضع می شود، رابطه آن با قواعد موجود در همان زمینه در ۲ حالت کلی قابل بحث است. دقت نماییم که اگر قواعد در یک زمینه نباشند کلیت قواعد ارتباطی باهم نخواهند داشت، مانند اینکه یک مجموعه قواعد در حوزه جزا باشد و دیگری در حوزه تجارت؛ مگر اینکه بخشی هایی از هر دو مجموعه قواعد به یک موضوع واحد ناظر باشند، مانند اینکه در مورد مسئولیت ضامن هم در قانون مدنی صحبت شده است و هم در قانون تجارت، که در اینجا این سوال مطرح می شود که کدام قانون تعیین کننده است؛ به همین ترتیب، یا در مورد مسئولیت متصدی حمل و نقل هم در قانون مدنی سخن گفته شده و هم در قانون تجارت، که باز سوال مطرح است که کدام قانون در این موضوع حاکم است. پس شرط مهم این است که قانون ناسخ و قانون منسوخ هر دو درباره موضوع واحد باشند و از حیث شمول به مصادیق و افراد خود دارای وضعی یکسان باشند بنحوی که اجرای هر دو قانون در یک زمان میسر نباشد و به اصطلاح آن اجرای هر دو مانعه الجمع باشد.

دو حالت کلی گفته شده به این شرح است:

۱. قانون جدید در زمینه خود اولین مجموعه قواعد هستند و سابقه ای در کار نبوده است: در این حالت مهمترین نکته مطابقت قانون جدید با مبانی و اصول مسلم حقوقی است. مانند اینکه قانون تجارت الکترونیکی ایران مصوب ۱۳۸۲ و قانون جرایم رایانه ای مصوب ۱۳۸۸ برای اولین بار تصویب گردید و سابقه ای در کار نبوده است.

۲. سابقا قانون یا قوانینی در این زمینه وجود داشته است: در این حالت عملکرد قانون جدید در ارتباط با قانون یا قوانین سابق به اعتبار خاص یا عام بودن قانون ۴ صورت است؛ قبل از بررسی این ۴ حالت، لازم است معنی قانون عام و خاص، و نسخ و تخصیص و تخصص بررسی گردد.

قانون خاص و قانون عام

در متون قوانین قانون عام و خاص تعریف نشده است. شاید هم نتوان تعریفی دقیق از تفاوت بین قوانین عام و خاص ارایه نمود. لکن آنچه از نامگذاری اهالی حقوق می توان فهمید این است که قانون خاص به یک حوزه خاصی یا موضوع خاصی تمرکز دارد و قانون عام به مجموعه ای از حوزه ها یا موضوعات خاص. مثال بارز قانون عام، قانون مدنی است که مجموعه ای از حوزه ها (اموال و معاملات و احوال شخصیه و ادله اثبات) را در زیر چتر خود دارد که هر کدام نیز دارای چندین زیرعنوان هستند، برخلاف قانون تجارت که فقط به بحث مسایل مربوط به تجارت نظر دارد و به همین دلیل به قانون خاص ناظر بر تجارت معروف است، و چنین است قانون تملک آپارتمان ها که قانون خاصی است چرا که ناظر به یک موضوع است و آن مسایل حقوقی مربوط به آپارتمان هاست. مثال دیگر، قانون مجازات اسلامی است که مجموعه ای از جرایم و مجازات ها را در بر دارد و لذا قانون عام در امور جزایی است، اما قانون حمل اسلحه به موضوع خاصی در محدوده خاصی نظر دارد و لذا قانون خاص است. درک این تفاوت بیشتر ذهنی است تا کلامی!

نسخ صریح یا ضمنی، و تخصیص  و تخصص

نسخ به معنی لغو کردن و باطل کردن قانون یا حکم قبلی است که تنها کار قانونگذار است. وی با وضع قانون یا حکم جدید قانون یا حکم قبلی را ملغی اثر می کند. شروع قانون با وضع و پایان آن با نسخ است (دقت کنیم که نسخ قانون سابق می تواند با وضع قانون جدید در آن حوزه باشد یا فقط قانون سابق نسخ شود بدون اینکه به وضع قانون جدید در آن زمینه نیاز باشد.) در مقابل تخصیص به معنی از بین بردن کامل قانون یا حکم قبلی نیست، که در این صورت باید از نسخ سخن گفت، بلکه در تخصیص قانون یا حکم قبلی به قوت خود باقیست ولی دایره آن محدود می شود؛ و علاوه بر قانون، با اجماع،‌ قیاس،‌ حکم عقل و عرف نیز می توان قانون را تخصیص زد. مانند اینکه قانونگذار در ماده ۴۴۵ قانون مدنی می گوید: خیارات بعد از فوت به ورثه منتقل می شوند؛‌ و در ماده بعدی، ۴۴۶،‌ مقرر می کند: خیار شرط اگر به قید مباشرت بود به ورثه منتقل نمی شود. ماده اخیر ماده قبلی را کلا از بین نمی برد تا بگوییم آن را نسخ می کند، بلکه محدوده آن را تخصیص زده است و عدم انتقال خیار شرط (نه همه خیارات) به ورثه را در صورت قید مباشرت ذوالخیار بیان کرده است. در این دو ماده، قانونگذار حکم عام و مخصص آن را جدا از هم ذکر کرده است (مخصص منفصل)، و می توانست این دو ماده را باهم آورد (مخصص متصل): خیارات بعد از فوت به ورثه منتقل می شوند،‌ به جز خیار شرط اگر به قید مباشرت باشد.

تخصیص هم به نوبه خود با تخصص مقایسه می شود. در هر دو مصداق یا مصادیقی از دایره حکم خارج می شوند. اما در تخصیص به موجب حکم قانونگذار مصادیقی از دایره حکم عام خارج می شود مانند ماده ۳۰ قانون مدنی: مالک حق هرگونه تصرف در ملک خود را دارد مگر به ضرر دیگران باشد یا خارج از تصرف متعارف باشد؛ ولی در تخصص بنا به حکم عقل افرادی از دایره عام خارج شوند نه حکم صریح قانونگذار؛ مانند اینکه گفته شود علما را اکرام کنید، که شنونده عدم اکرام غیرعلما را خودش استنباط می کند و عدم اکرام غیرعلما تخصصا از محدوده حکم عام اول بیرون است.

گاهی قانون یا حکم جدید صریحا قانون یا حکم قبلی را نسخ می کند یعنی آن را کنار می نهد و کان لم یکن می کند و به جای آن می نشیند. مانند اینکه قانون آیین دادرسی کیفری جدید سال ۱۳۹۲ تصویب شد و جایگزین قانون آیین دادرسی کیفری قبلی گردید. گاهی نیز در پایان یک قانون جدید، قانونگذار صریحا لیستی از قوانین منسوخ را ارایه می کند مثلا: ‌قوانین زیر منسوخ است … .

گاهی نسخ ضمنی است به این معنی که صریحا در قانون یا حکم ذکر نشده است که کدام قوانین یا احکام قبلی با تصویب قانون یا حکم جدید فاقد اثر خواهند بود. در اینجا باید قوانین قبلی را با قانون جدید تطبیق داد و دید که قانون جدید تا چه حدی قوانین سابق را نسخ می کند، همه قوانین قبلی را یا بخشی از آنها را؛ به عبارت دیگر،‌ باید دید که نسخ کلی است یا جزئی. مانند همان مثال بالا در مورد مسئولیت متصدی حمل و نقل، که مقرره قانون تجارت مقرره قانون مدنی را نسخ ضمنی کرده است. در امر اصلاح قوانین که برخی از احکام تغییر می یابد در واقع نسخ ضمنی صورت می گیرد.

نکته ۱: اگر شک کنیم آیا قانون جدید قانون سابق را نسخ می کند یا خیر، اصل بر عدم نسخ است و اعتبار قانون سابق را استصحاب می کنیم.

نکته ۲: در نسخ کل حکم از بین می رود، در تخصیص حکم عام قبلی باقیست فقط دایره حکم و مصادیق آن محدود می شود. اگر تردید شود که حکم جدید حکم قبلی را نسخ می کند یا تخصیص می زند، اصل بر عدم نسخ است و باید تخصیص به حساب آورد.

نکته ۳: در موارد نسخ باید سلسله مراتب بین قوانین لحاظ شود؛ به عنوان مثال، قوانین عادی نمی توانند قانون اساسی را نسخ کنند، و آیین نامه ها نمی توانند قوانین عادی را نسخ کنند.

نکته ۴: در نسخ قوانین قانون قبلی به موجب قانون جدید لزوما به طور کلی منسوخ نمی شود؛ ممکن است در برخی از موارد همچنان قانون سابق قدرت اجرایی داشته باشد. لذا باید دقیقا قانون جدید را با قانون قبلی مقایسه نمود و سپس قضاوت کرد که آیا با وضع قانون جدید، قانون قبلی کاملا منسوخ می شود یا در برخی از موارد. یک مثال بارز تطبیق جرم جعل رایانه ای در قانون جرایم رایانه ای مصوب ۱۳۸۸ با جعل رایانه ای در قانون تجارت الکترونیکی ۱۳۸۲ است که تطبیق هر دو قانون می رساند که قانون ۱۳۸۲ در برخی موارد جعل رایانه ای همچنان قدرت اجرایی دارد و کاملا منسوخ نشده است.

نکته ۵: وقتی قانونی نسخ می شود آیین نامه های مستند آن قانون نیز منسوخ می شوند، چرا که وقتی اصل از بین رفت فرع نیز از بین رفتنی است. البته اگر نسخ در پاره ای از مقررات یک قانون باشد، آیین نامه های مرتبط با همان مقررات منسوخ می شوند، نه همه آیین نامه های مرتبط با آن قانون.

تاثیر قوانین در هم از لحاظ عام و خاص بودن، نسخ و تخصیص 

حال که مفهوم قانون عام و قانون خاص، نسخ و تخصیص مشخص شد، ارتباط ۴ گانه بین قوانین عام و خاص به شرح زیر است که در دو حالت هر دو قانون از نظر عموم و خصوص باهم برابرند و در دو حالت دیگر متفاوت اند:

۲۹ آذر ۹۷ ، ۱۱:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا فروش مال غیر بدون سوء نیت و برای خود مالک جرم است؟

فروش مال غیر بدون سو نیت جرم نیست و مصداق معامله فضولی است. زیرا فضول مال را برای مالک می فروشد. اما اگر مال را به عنوان مال خود و با سونیت بفروشد، در اینجا جرم انتقال مال غیر صورت گرفته است و مرتکب باید مجازات شود.

۲۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماده ۱۶ قانون جرائم رایانه‌ای بیان می‌کند:

 هر کس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی، فیلم یا صوت یا تصویر دیگری را تغییر دهد یا تحریف کند و آن را منتشریا با علم به تغییر یا تحریف منتشر کند، به نحوی که عرفا موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۵۰۰۰۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰۰۰۰۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.

=در تبصره این ماده آمده است: چنانچه تغییر یا تحریف به صورت مستهجن باشد، مرتکب به حداکثر هر دو مجازات مقرر محکوم خواهد شد.

۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

درموردشناسنامه سن هرفرد.

 هر فرد صاحب شناسنامه فقط یکبار در طول عمرش میتواند سن مندرج در شناسنامه اش را تغییر دهد؟

۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ازدواج موقت

آیا میدانید مرد برای ازدواج موقت نیاز به اجازه همسر اول یا دادگاه ندارد؟

۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

بدانید که درموردارث

 هر گاه فرزند قبل از پدر و مادرش فوت کند در اینصورت نوه از پدر بزرگ و مادر بزرگ ارث نخواهد برد.

۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شارژساختمان

بدانید که :
در صورتی که واحدی هزینه های مربوط به شارژ ساختمان را پرداخت ننماید مدیر ساختمان میتواند از او در مراجع قضایی شکایت کند.

=در اینصورت دادگاه وی را به پرداخت تا دو برابر مبلغ بدهی به نفع مجتمع محکوم می نماید.

۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونه صفحات مجازی را از هک مجرمان حفظ کنیم؟

پلیس فتا:

صفحات شبکه‌های اجتماعی تنظیمات خاصی دارد برای مثال رمز دو مرحله‌ای برای صفحه امنیتی اینستاگرام در دسترس کاربران است و اگر رمز ورودشان را دو مرحله‌ای کنند، مورد هک مجرمان قرار نمی‌گیرند.

۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کدام دادخواست را به کدام دادگاه ببریم ؟

وقتی شما از کسی شکایتی دارید یعنی مدعی پرونده یا خواهان هستید و برای احقاق حقتان وارد یک دعوای حقوقی می‌شوید حتما باید دادخواست تهیه کنید. دادخواست برگه‌های چاپی است که ادعای مدعی در آن درج و برای رسیدگی در مرجع قضایی به دفتر دادگاه ارسال می‌شود. آن‌گونه که کارشناسان معاونت آموزش قوه قضاییه راهنمایی می‌کنند این اوراق چاپی را می‌توان در همه دادگستری‌ها و مجتمع‌های قضایی سراسر کشور تهیه کرد؛ اوراقی که اگر اطلاعات خواسته شده در آن بدقت تنظیم شود مقدمه‌ای خوب برای شروع یک دادرسی عادلانه خواهد بود.

البته برگه‌های دادخواست بنابر نوع خواسته خواهان با یکدیگر کمی فرق دارند اما در مجموع محتویات همه آنها مشابه همدیگر است به طوری که در اغلب آنها نام و نام خانوادگی، نام پدر، سن، محل سکونت و شغل خواهان، نام و نام خانوادگی، محل سکونت و شغل خوانده (خوانده یا مدعی‌علیه کسی است که ادعا علیه او اقامه شده)، تعیین خواسته و بهای آن در دعواهای مالی، تعهداتی که به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه می‌داند، عنوان دادخواست، شرح دادخواست (بیان ادله و وسایلی که خواهان برای اثبات ادعای خود دارد مثل اسناد، نوشته‌ها و شهود) و امضا یا اثر انگشت خواهان باید بدرستی درج شود. اگر هر کدام از این اطلاعات ناقص باشد دادگاه طی اخطاریه‌ای به خواهان فرصت اصلاح می‌دهد و اگر خواهان اقدامی نکند دادخواستش رد خواهد شد پس ضروری است اگر بدون حضور وکیل دست به تنظیم دادخواست می‌زنید باید به این نکات توجه جدی داشته باشید.

چه وقت به دادگاه‌های عمومی حقوقی برویم

دانستن این‌که دادخواست ما باید در کدام دادگاه رسیدگی شود مانع سردرگمی و اتلاف وقت می‌شود برای همین اگر بدانیم هر کدام از دادگاه‌ها به کدام دسته از دادخواست‌ها رسیدگی می‌کنند به هدفمان نزدیک‌تر شده‌ایم. به طور کلی دادگاه‌های عمومی به 2 بخش حقوقی و کیفری تقسیم می‌شوند به طوری که دعوای حقوقی یا مدنی (مثل دعاوی تجاری، امور حسبی، ثبتی، مالکیت‌های معنوی و صنعتی، دعاوی خانوادگی، دعوای موجر و مستاجر و دعاوی بین‌المللی) در دادگاه‌های حقوقی و دعاوی‌ که پس از طی مراحل دادسرایی منجر به صدور کیفرخواست می‌شوند در دادگاه‌های کیفری رسیدگی خواهند شد.

هر دادگاه صاحب یک قلمرو قضایی است که براساس تقسیمات کشوری تعیین می‌شود. برای همین خواهان نمی‌تواند دادگاه رسیدگی‌کننده به دادخواستش را به دلخواه انتخاب کند. آن‌گونه که کارشناسان معاونت آموزش قوه قضاییه می‌گویند همه دعاوی بجز در مواردی که قانون خلاف آن را تصریح کرده باید در محل اقامت خوانده اقامه شود. برای مثال کسی که ساکن تهران است و از فردی ساکن در اصفهان شکایت دارد باید در دادگاه عمومی اصفهان اقامه دعوا کند اما اگر خوانده در ایران نباشد اوضاع به شکل دیگری خواهد بود. در این‌گونه موارد اگر خوانده در ایران اقامتگاه موقتی نیز نداشته باشد اما مال غیرمنقول دارد باید دعوا در دادگاهی اقامه شود که مال غیر منقول در حوزه آن واقع شده است.

در این میان دادگاه‌های خانواده مهم‌ترین دادگاه عمومی حقوقی به شمار می‌روند که به خاطر وسعت موضوعات مطرح شده در آن در مجتمع‌های مجزا مستقر شده‌اند. به این ترتیب اگر فردی نسبت به مهریه، جهیزیه، اجرت‌المثل و نحله ایام زوجیت، نفقه معوقه و جاریه، حضانت و ملاقات کودک، نسب، نشوز و تمکین، نصب قیم و ناظر، حکم رشد، ازدواج مجدد و شرایط ضمن عقد ازدواج دعوایی دارد باید به دادگاه‌های خانواده مراجعه کند.

چه وقت به دادگاه‌های عمومی کیفری برویم؟

کلید رسیدگی به دعاوی کیفری در دادسراها می‌خورد به طوری که پس از صدور کیفرخواست در دادسرا، موضوع در دادگاه عمومی کیفری رسیدگی می‌شود و اگر جرم احراز شود حکم مجازات مجرم صادر و اگر بی‌گناهی‌اش ثابت شود حکم برائت او صادر می شود. اما برخی جرائم به خاطر حساس‌بودنشان مستقیما در دادگاه کیفری مطرح می‌شوند و دیگر به دادسرا نمی‌روند مثل پرونده‌هایی که موضوع آنها جرائم مشمول حد زنا و لواط (به جز سنگسار و اعدام) است.

در این میان برخی از جرائم کیفری در شعب ویژه رسیدگی می‌شوند که جرائم اطفال، سرقت، آدم‌ربایی، صدور چک پرداخت‌نشدنی، جرائم صنفی، جرائم مربوط به مفاسد اجتماعی، جعل، کلاهبرداری و جرائم کارکنان دولت از این جمله است.

گفته می‌شود مهم‌ترین مرجع تخصصی کیفری، دادگاه عمومی کیفری رسیدگی‌کننده به جرائم اطفال است که به تمام جرائم اشخاص بالغ و نابالغ زیر 18 سال رسیدگی می‌کند. در این دادگاه‌ها، قاضی مکلف است تا از ولی یا سرپرست قانونی طفل دعوت کند تا در حین دادرسی در دادگاه حضور داشته یا برای او وکیل تعیین کند برای همین اگر چنین فرصتی برای طفل مهیا نشود دادگاه برای او وکیل تسخیری تعیین می‌کند. این در حالی است که اگر نگهداری از طفل برای انجام تحقیقات یا جلوگیری از تبانی ضروری باشد یا او ولی یا قیم نداشته باشد تا صدور و اجرای رای، طفل به کانون‌های اصلاح و تربیت سپرده خواهد شد.

۲۳ آذر ۹۷ ، ۲۱:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ایا به حکم و رای دادگاه تجدید نظر می توان قبل از اجرای حکم اعتراض کرد ؟

رای دادگاه تجدید نظر قطعی است و قابل تجدید نظر نمی باشد اما چناچه رای مذکور دارای جهات اعاده دادرسی باشد می توانید تقاضای اعاده از رای صادره نمایید.

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۸:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قرارهای نهایی در دادسرا کدامند؟

یشتر پرونده‌های کیفری پس از آنکه در دادسرا توسط بازپرس، دادیار یا دادستان مورد رسیدگی قرار دارد با تنظیم کیفرخواست در دادگاه صلاحیت‌دار مورد رسیدگی قرار می‌گیرند.

الا در پاره‌ای از جرایم مانند جرایم ارتکابی از سوی اطفال یا جرایمی چون زنا و لواط که این پرونده‌ها مستقیما در دادگاه مورد بررسی قرار می‌گیرند.

چنانچه تحقیقات دادسرا دلالت بر توجه اتهام به متهم داشته باشد قاضی رسیدگی کننده به پرونده با صدور قرار مجرمیت که مخاطب آن دادستان است، از او می‌خواهد که با صدور کیفرخواست، متهم در دادگاه، محاکمه شود.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عموماً پس از اعلام جرم یا اعلام شکایت، پرونده در دادسرا تشکیل می‌شود و با انجام تحقیقات مقدماتی یعنی اخذ شکایت شاکی، تحقیق از متهم و مطلعین و شهود واقعه، بررسی گزارش پلیس، معاینه و تحقیق محلی، کشف و ضبط اموال حاصل از جرم، انجام آزمایش‌های لازم بر آلات و ادوات جرم و جلب نظر اهل خبره و کارشناس و ... بازپرس یا دادیار مکلف است نسبت به پرونده اتخاذ تصمیم نهایی کند.

تصمیم نهایی مقامات دادسرا به شرح ذیل احصاء می‌شود.

1- قرار منع پیگرد: اگر قاضی دادسرا به این نتیجه برسد که متهم عمل انتسابی را مرتکب نشده و دلایل برای توجه اتهام به او کافی نیست قرار منع پیگرد صادر می‌کند و نیز هنگامی که عمل متهم فاقد وصف کیفری است قرار منع پیگرد صادر می‌شود. با مثالی این مطلب را توضیح می‌دهیم.

فرض کنیم نادر به اتهام کلاهبرداری از شرکت بیمه تحت تعقیب قرار می‌گیرد و با بررسی شکایت شرکت بیمه و مدافعات متهم و ... قاضی به این نتیجه می‌رسد که نادر مرتکب این عمل نشده است و یا اینکه نادر به اتهام عدم بازپرداخت بدهی‌اش با شکایت شاکی تحت تعقیب قرار می‌گیرد حال آنکه برابر قوانین، عدم بازپرداخت بدهی جرم نیست.

در هر دو حالت قاضی دادسرا قرار منع پیگرد صادر می‌کند. اما این قرار در هر دو شکل آن از سوی شاکی خصوصی ظرف 10 روز از تاریخ ابلاغ قابل شکایت در دادگاه صالح است، اما برای اینکه این حق شکایت متصور باشد باید به نکات زیر توجه داشت:

الف) در صورت صدور قرار منع پیگرد از سوی بازپرس یا دادیار، دادستان نیز باید با آن موافقت کند لیکن در مواردی ممکن است دادستان با آن موافق نباشد که در این صورت اگر قرار از سوی دادیار صادر شده باشد به ناچار مکلف است از نظر دادستان پیروی کند و از نظرش دایر بر منع تعقیب عدول کند و به تعقیب متهم ادامه دهد و چنانچه این قرار از سوی بازپرس صادر شود و دادستان با آن مخالف باشد برای حل اختلاف بین نظر آن دو دادگاه تصمیم گیری می‌کند. در این حال اگر نظر دادگاه مبنی بر ادامه تعقیب باشد بازپرس مکلف به ادامه تعقیب است.

ب) حق اعتراض شاکی به این قرار هنگامی است که مراحل گفته شده در بند یک به انجام رسیده باشد. یعنی اولاً قرار به تایید دادستان برسد و ثانیاً اگر به تایید دادستان نرسید مراحل گفته شده طی شود.

ج) اگر قرار منع پیگرد به علت فقد دلیل باشد و این قرار به هر دلیلی قطعیت پیدا کند دادستان می‌تواند پس از کسب اجازه از دادگاه و در صورت وجود دلایل جدید یک بار دیگر نیز متهم را تعقیب کند.

2- قرار موقوفی تعقیب: همیشه در دادسرا یک اصل وجود دارد و آن این است که اگر متهمی تحت تعقیب قرار گرفت، رسیدگی به اتهام او متوقف نمی‌شود مگر آنکه به موجب قانون توقف تحقیقات ضرورت پیدا کند. برای مثال متهمی که مرتکب خیانت در امانت شده پس از ارتکاب جرم یا در حین تحقیقات فوت کند و یا اینکه عمل او مشمول عفو قرار بگیرد و همچنین هنگامی که متهم در زمان ارتکاب جرم دیوانه باشد و ... . در این حالات نیز شاکی حق دارد از تصمیم قاضی صادر کننده قرار به دادگاه شکایت کند، البته همانند قرار منع پیگرد تصمیم قاضی صادرکننده قرار باید به تایید دادستان برسد و در صورت تایید دادستان متهم حق دارد ظرف پنج روز از تاریخ ابلاغ نسبت به قرار شکایت کند.

2- قرار مجرمیت: چنانچه تحقیقات دادسرا دلالت بر توجه اتهام به متهم داشته باشد قاضی رسیدگی کننده به پرونده با صدور قرار مجرمیت که مخاطب آن دادستان است از او می‌خواهد که با صدور کیفرخواست، متهم در دادگاه، محاکمه شود.

چنانچه دادستان با نظر قاضی صادرکننده قرار موافق باشد پرونده را با کیفرخواست به دادگاه صالح می‌فرستد و اگر با قرار مجرمیت مخالف باشد دو حالت متصور است.

الف) چنانچه صادرکننده قرار مجرمیت دادیار باشد مکلف به پیروی از نظر دادستان است و در این حالت شاکی حق دارد از این تصمیم شکایت کند.

ب) اگر صادرکننده قرار مجرمیت بازپرس باشد و دادستان با آن مخالفت کند دادگاه بین آن دو حل اختلاف خواهد کرد. اگر نظر دادگاه مبنی بر تایید نظر بازپرس باشد دادستان باید با صدور کیفرخواست متهم را تعقیب کند و اگر مبنی بر تایید نظر دادستان باشد رای دادگاه درباره حل اختلاف بین دادستان و بازپرس قطعی است. در این حالت نظر تایید شده دادستان مبنی بر عدم پیگیری پرونده از سوی شاکی در دادگاه صالح قابل شکایت است. خلاصه آنکه اگر پرونده در دادسرا منتهی به صدور قرار مجرمیت شود و درباره متهم کیفرخواست صادر شود نظر شاکی تامین خواهد شد.

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۸:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

رای اصراری چیست؟

رای اصراری چیست؟

مدیر دفتر دادگاه صادرکننده رای فرجام خواسته یک نسخه از دادخواست و پیوستهای آن را برای فرجام خوانده ارسال می دارد تا حسب مورد ظرف ۲۰ روز یا ۲ ماه پاسخ دهد و پس از انقضای مهلت، پرونده فرجام خواهی را همراه با پرونده مربوط به رای فرجام خواسته به دیوان عالی کشور ارسال می دارد و پس از وصول پرونده به دیوانعالی کشور رئیس دیوان یا یکی از معاونان وی آن را با رعایت نوبت و ترتیب وصول به یکی از شعب دیوان ارجاع می نماید.

دیوانعالی کشور در صورت نقض رای فرجام خواسته جز در مورد نقض بلا ارجاع باید امر را به مرجع قضایی هم عرض دادگاه صادرکننده  ارجاع نماید زیرا دیوان عالی کشور نسبت به ماهیت قضاوت نمی نماید تا بتوانند راسا رای مقتضی صادر کند. به موجب ماده ۴۰۶ ق.آ.د.م : دادگاه مرجوع الیه با لحاظ رای دیوانعالی کشور و مندرجات پرونده، اگر اقدام دیگری را لازم نداند بدون تعیین وقت رسیدگی کرده و مبادرت به انشای رای می نماید والا با تعیین وقت و دعوت از طرفین اقدام لازم را معمول و انشاء رای خواهد نمود.

در این ماده آمده است که دادگاه مرجوع الیه با لحاظ رای دیوانعالی کشور مبادرت به انشای رای می نماید بنابراین در صدور رای مکلف به تبعیت از دیوانعالی کشور نمی باشد و بموجب ماده ۴۸ ق.آ.د.م می تواند با استدلالی متفاوت رای اصراری صادر کند. یعنی رایی صادر کند که مطابق رای منقوض باشد.

ملاحظه می شود که رای اصراری از دادگاه صادر می شود ولی رای وحدت رویه را دیوانعالی کشور صادر می نماید و چنانچه نسبت به رای اصراری فرجام خواهی به عمل آید پرونده مجددا به یکی از شعب دیوانعالی کشور ارجاع می شود.

شعبه مرجوع الیه در صورتی که استدلال دادگاه صادرکننده رای اصراری را بپذیرد آن را ابرام می نماید اما در صورت عدم پذیرش استدلال دادگاه صادرکننده رای از ابرام آن مستدلا امتناع می نماید اما حق نقض آن را نیز ندارد و پرونده باید در هیات عمومی شعب حقوقی دیوانعالی کشور مطرح شود.

در صورتی که هیات عمومی مزبور استدلال مندرج در رای اصراری را موافق تشخیص دهد نسبت به ابرام آن اقدام می نماید اما اگر نظر شعبه دیوانعالی کشور مورد ابرام قرار گرفت حکم صادره نقض و پرونده به شعبه هم عرض دیگری ارجاع خواهد شد.

دادگاه مرجوع الیه مکلف است طبق استدلال هیات عمومی دیوانعالی کشور حکم مقتضی صادر می نماید و این حکم در غیر موارد مذکور در ماده ۳۲۶ قطعی می باشد.

رای اصرای چیست؟

رای اصراری به آن حکمی گفته میشود که دادگاه علی رغم نظر دیوان عالی کشور صادر نماید به این معنا که مثلا در مورد اتهامی دادگاه شخصی را مجرم شناخته و حکم به مجازات او میدهد.

اما پرونده حسب مورد برای تجدیدنظر به دیوان عالی می آید و شعبه دیوان عالی کشور دلائل را برای مجرمیت متهم کافی نمی داند و حکم دادگاه را نقض و پرونده را به دادگاه دیگری میدهد.

آن دادگاه نیز بر آنچه دادگاه قبلی نظر داده اصرار می ورزد و نظر دیوان عالی کشور را نمی پذیرد در امور حقوقی نیز ممکن است وضع مشابه پیش آید و حسب مورد قضات حقوقی یا کیفری دیوان عالی کشور در هیات عمومی تکلیف قضیه را روشن می کند اگر رای هیات عمومی در تایید رای شعبه دیوان بود دادگاه باید تصمیمی غیر از تصمیم قبلی بگیرد..

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۸:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ورود به مخفیگاه مجرمان بدون قید در حکم جلب، غیرقانونی است

برگ جلب صادره فقط در همان حوزه قضایی برای ماموران کلانتری لازم الاجرا است و چنانچه شاکی دستور قضایی خارج از آن حوزه را به ضابطان ارائه کند، ماموران حق دستگیری متهم را ندارند. به عنوان مثال چنانچه برگ جلب از سوی مقام قضایی در کرج و خطاب به ماموران انتظامی آن شهر صادر شده باشد، قابلیت اجرا برای ضابطان تهران را ندارد، مگر آن که مقام قضایی تهران در مقام نیابت قضایی دستور بدهد.

در صورتی که در برگ جلب اشاره به ساعت انجام آن نشده باشد، فقط ماموران می‌توانند از طلوع آفتاب تا غروب نسبت به دستگیری فرد مورد نظر اقدام کنند.

چنانچه در برگ جلب صادره دستوری در خصوص ورود به منزل یا مخفیگاه متهم یا محکوم علیه قید نشده باشد، ماموران نمی‌توانند وارد چنین مکان‌هایی شوند و درخواست و اصرار شهروندان خلاف قانون است.

کپی برگ جلب فاقد اعتبار است و شهروندان باید اصل آن را به ماموران ارائه کنند.

ارائه کننده برگ جلب باید شاکی یا وکیل قانونی وی باشد و به هنگام درخواست باید اصل کارت ملی خود را نشان دهد. ماموران در صورتی که فرد دیگری برگ جلب را ارائه کند، در خصوص آن اقدامی نخواهند داشت.

ماموران کلانتری حصول یا عدم حصول جلب متهم یا محکوم علیه را به مقام قضایی گزارش می‌کنند و هرگونه اقدام متعاقب با دستور قضایی انجام خواهد گرفت.

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حکم جلب سیار ورود به مخفیگاه

ورود به منزل یا مخفیگاه :

آیا می توان به صرف داشتن مجوز در نیابت های صادره یا بنا به درخواست متقاضی بدون ارائه گزارش ضابطین یا حصول ظن قوی به حضور در محل از ناحیه مقام قضایی حکم ورود به مخفیگاه صادر کرد یا نیاز به کسب اطمینان از محل و مخفیگاه متهم و محکوم علیه میباشد؟

۱ـ نظر به اینکه در نیابت صادره مجوز ورود به مخفیگاه متهم و محکوم‌علیه قید می‌گردد یا متقاضی بنا به مجوزی که مرجع محترم معطی نیابت قید نموده تحت عنوان و عبارت «با داشتن کلیه اختیارات قانونی»، درخواست ورود به مخفیگاه می‌نماید. حال با عنایت به اینکه ورود به مخفیگاه می‌بایددر صورت حصول ظن قوی به حضور محکوم‌علیه یا متهم در محل صادر شود، مواد۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ و۱۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲، آیا می‌توان به صرف داشتن مجوز در نیابت‌های صادره یا بنا به درخواست متقاضی بدون ارائه گزارش ضابطین یا حصول ظن قوی به حضور در محل از ناحیه مقام قضایی حکم ورود به مخفیگاه صادر نمود یا نیاز به کسب اطمینان از محل و مخفیگاه متهم و محکوم علیه میباشد؟ طریق کسب اطمینان چگونه است؟ در واقع، ظن قوی امر استنباطی می‌باشد یا باید با همراه قرائن و اماراتی مانند گزارش ضابطین باشد؟

۲ـ با توجه به اینکه عموماً در مفاد نیابت‌های ارجاعی، صراحتی به مجوز حضور وکیل در مرحله انجام نیابت، وجود ندارد. آیا مرجع اجراکننده نیابت می‌بایدبا کسب مجوز در نیابت، اعلام وکالت را قبول نماید و نیاز به صدور مجوز از ناحیه مرجع معطی نیابت می‌باشد یاخیر؟ به عبارتی دیگر، آیا محکوم علیه می‌تواند بدون دستور مرجع معطی نیابت وکیل خود را به مرجع مجری نیابت معرفی کند؟

نظریه شماره ۷/۹۳/۱۹۶۳ ـ ۱۳۹۳/۸/۱۹

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

۱ـ نظر به این که رعایت حریم خصوصی افراد به عنوان یکی از حقوق اساسی اشخاص، لازممی باشد ، قانون­گذار دستور ورود به منزل یا مخفیگاه را در صورتی که مستند به دلیل باشد، پذیرفته و صراحتاً در ماده ۹۶ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ به این امر اشاره داشته و در ماده ۱۳۷ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ که متعاقباً لازم الاجراء خواهد شد، بازپرس را مکلّف به قید جهات ظن در پرونده نموده است. ضمناً قرائن و امارات منتهی به ظن باید عینی باشد، نه ذهنی.

۲ـ حق استفاده از وکیل از جمله حقوق دفاعی بوده و هرکسی می­تواند در هر مرحله از دادرسی، وکیل معرفی کند و نیاز به تصریح از سوی معطی نیابت نمی­باشد. در ماده ۱۸۵ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ به این امر اشاره شده است.

جلب چیست ؟
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که شخصی با امتناع از پرداخت دِین خود، در آستانه بالا کشیدن مالتان شود؛ در چنین مواردی اولین فکری که به ذهنتان می‌رسد گرفتن حکم جلب بدهکار است. اما یادتان باشد که این دستور در پرونده‌های حقوقی مانند اختلاف‌های مالی به آسانی صادر نمی‌گردد و زمان‌بَر است؛ ولی اگر پرونده‌ کیفری باشد، قاضی سریع‌تر حکم جلب متهم را صادر می‌کند.

حکم جلب یا قرار جلب؟

حکم جلب لغتی عامیانهمی باشد و در حقوق به آن قرار جلب یا دستور جلب گفته می‌شود؛ زیرا در عرف حقوقی و قضایی حکم، به معنای رای دادگاه است؛ در صورتی که دستور جلب رأی محسوب نمی‌شود و نوعی دستور است. قرار جلب، در امور کیفری دستوری است که قاضی پرونده در مراحل مختلف برای دستگیری افراد صادر می‌کند تا آنان را به محضر دادگاه بیاورند.

بنابراین قرار جلب در دو حالت صادر می‌گردد؛ گاهی قاضی دادگاه در روند اجرای حکم، برای مجبور کردن فرد به اجرای حکم، قرار جلب صادر می‌کند و گاهی نیز زمانی که هنوز فرد متهم نشده است، قاضی برای رسیدگی به حکم و انجام تحقیقات بیشتر دستور جلب کسی را که از او شکایت شده است، صادر می‌کند، البته در این مورد هنوز معلوم نیست که فرد متهم است یا خیر و فقط اتهام به وی توجه دارد و به این علت که دلایلی برای متهم بودن وجود دارد، قاضی این قرار را صادر می‌کند.

در این حالت ابتدا متهم را به دادگاه دعوت می‌کند و در صورتی که وی در دادگاه حاضر نشد، برای رسیدگی به پرونده او را جلب می‌کنند. اما در دعاوی حقوقی زمانی می‌توان به دستور جلب رسید که یا نتوانیم در زمان اجرای حکم، مالی از بدهکار معرفی کنیم یا خود بدهکار مالی را برای ادای دین خود معرفی نکنند، بنابراین قاضی پرونده با اعمال ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی، حکم جلب او را صادر می‌کند.

دستور جلب عادی و سیار

قاضی فقط در حوزه قضایی خود می‌تواند دستور جلب صادر کند، برای مثال، کل استان تهران یک حوزه قضایی محسوب می‌شود و قاضی تهران تنها توانایی صدور دستور جلب در حوزه استان تهران را دارد و چنان‌چه شخصی که قرار است برایش دستور جلب صادر شود، در خارج از حوزه قضایی بود، باید به حوزه قضایی دیگر «نیابت» داده شود.

دستور جلب نیز به دو روش اجرا می‌گردد: گاهی ممکن است قاضی پرونده دستور جلب را به یک کلانتری خاص ابلاغ کند که این نوع از قرار جلب، عادی است؛ اما اگر دستور جلب به همه کلانتری‌های حوزه داده شود، به آن جلب سیار گفته می‌شود، البته این دو روش جلب به اعلام شما به عنوان شاکی بستگی دارد؛ به این صورت که اگر در دادگاه اعلام کنید محل زندگی فردی را که از او شکایت دارید می‌دانید، دستور جلب عادی برای شما صادر می‌شود؛ اما در صورتی که شما از شخصی به علت بدهی شکایت کردید، اما مکان زندگی‌اش را نمی‌دانید یا بدهکار متواری شده باشد، باید این موضوع را در دادگاه اعلام کنید تا دستور جلب سیار برای شما صادر شود. به کمک این دستور مدت‌دار، می‌توانید هر جا که بدهکار را دیدید، با کمک یک مأمور انتظامی، او را دستگیر کنید و به دادگاه تحویل دهید.

 

نمونه فرم درخواست ورود به منزل یا مخفیگاه :

بسمه تعالی

ریاست محترم شعبه ……… دادگاه عمومی ……… با سلام ، احتراماً اینجانب ……… (شاکی دعوی ) در خصوص پرونده کلاسه ……… مطروحه در آن شعبه ، به عرض می رساند : نظر به اینکه ، محل

سکونت با تردد آقای ………. متهم پرونده در نشانی ذیل الذکر شناسایی شده است ، لذا استدعا دارد دستور جلب وی را به مامورین محترم نیروی انتظامی ناحیه مذکور صادر فرمایید و ضمناً ، نظر به اینکه دستگیری

متهم مستلزم ورود به محل سکنی (سکونت ) است ، مستدعی است مجوز ورود را به مامورین انتظامی اعطاء فرمایید .

با تشکر و تجدید احترام نام و نام خانوادگی (شاکی ) امضاء و تاریخ نشانی متهم :

 

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۳:۵۴ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حقوق شهروندی چیست

امروزه اغلب افراد در محیط‌های شهری زندگی می‌کنند و آنچه مسلم است این است که در فضای زندگی شهری رفع نیازها از طریق تعاملات متقابل افراد با یکدیگر صورت می‌پذیرد. لذا آنچه در روند این نوع زندگی ضروری به نظر می‌رسد، قاعده‌مند ساختن روابط افراد در جامعه‌ی شهری به جهت جلوگیری از هرج‌ومرج و بی‌ثباتی در جامعه است. برای همین در این مقاله می‌خواهیم ببینیم که حقوق شهروندی چیست.

تعریف حقوق شهروندی

به طور کلی حقوق شهروندی را می‌توان به مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه‌ی شهری تعریف نمود. حقوق شهروندی جز حقوق ذاتی و فطری انسان‌ها است. همچنین این حقوق غیر قابل‌ انتقال و تجزیه‌ناپذیر است، به این صورت که عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگرند. حال این حقوق شهروندی به چه افرادی تعلق می‌گیرد؟

در پاسخ به این سوال ابتدا به بیان مفهوم شهروند می‌پردازیم. بنابر باور برخی صاحب‌نظران، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و به مسئولیت خویش در قبال جامعه عمل نمایند به “شهروند” ارتقا می‌یابند.

نکته قابل توجه این است که حقوق شهروندی به افرادی تعلق می‌یابد که “تابعیت” یک کشور داشته باشند. همچنین باید افزود که حقوق شهروندی، به تابعان یک کشور فارغ از رنگ، قومیت، نژاد، دین و طبقه‌شان تعلق می‌یابد. چنانچه در کشور ما، مسلمان بودن شرط برخورداری از حقوق شهروندی نیست. در واقع این حقوق، رنگ و بویی ملی به خود گرفته و به صفات گفته شده ارتباطی ندارند.

انواع حقوق شهروندی

حقوق شهروندی را می‌توان در قالب حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی و اجتماعی بررسی نمود که در ادامه به بیان مصادیقی از آنها می‌پردازیم:

حقوق مدنی و سیاسی

منع تبعیض: بدین معنا که ویژگی‌هایی مانند جنسیت، مذهب و قومیت نباید باعث تبعیض میان افراد شده و آنها را از حقوق خود محروم نماید. این مسأله در قوانین گوناگون متجلی شده که از نمونه‌های مهم آن قانون کار است. قانون کار اجازه تبعیض میان افراد به دلیل جنسیت آنها را نداده و حکم می‌کند حقوق و مزایایی یکسان برای تمامی آنها در نظر گرفته شود.

حق انتخاب کردن و انتخاب شدن: حق رأی از این حق شهروندی نشأت گرفته است. البته این حق بدین معنا نیست که معیار و ملاکی قانونی جهت افرادی که صلاحیت رأی دادن دارند و نیز افرادی که می‌توانند نامزد مشاغلی خاص شوند وجود ندارد.

حفظ کرامت انسانی: کرامت انسانی مفهومی بسیار گسترده دارد که هم در اسناد حقوق بشری و هم در مبانی دینی و مذهبی ما جایگاه قابل توجهی دارد. یکی از مصادیق مهم این مساله در حقوق جزا نمود پیدا می‌کند. به طور کلی مبنای مجرم دانستن و ندانستن افراد و همچنین میزان مجازاتی که در قبال ارتکاب یک جرم نسبت به فرد اعمال خواهد شد، باید از پیش تعین شده باشد. در واقع نتیجه و اقتضای حق حفظ کرامت انسانی آن است که فرد بداند در صورت انجام چه عملی و به چه میزانی مجازات خواهد شد. اصل سی و هفتم قانون اساسی در این‌باره بیان می‌کند: «هیچ‌کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‌شود مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد»

همچنین بعد از مجرم شناخته شدن فرد نیز، کرامت او باید حفظ شود. پس حقوق اسلامی بیان می‌دارد اگر مجری قصاص، بیش از آن­چه فرد خاطی مستحق آن است، مجازات کند، مجرم شناخته خواهد شد.

حق گواهی دادن در مراجع رسمی: فرد فارغ از ویژگی‌­هایی نظیر نژاد و مذهب و جنسیت، باید از این حق برخوردار باشد که بتواند در مواقع لزوم در مراجع رسمی نظیر دادگاه­‌ها، به نفع یا ضرر کسی گواهی بدهد و این گواهی برابر با دیگران توسط دادگاه ارزیابی و اعتبارسنجی شود.

حق داوری: در کنار دادگاه و دادگستری و قاضی، نهاد داوری از ابتدا کمابیش وجود داشته است. مهم­ترین تفاوت این دو در آن است که داوری اختیاری و خصوصی ولی دادگستری، اجباری و وابسته به حاکمیت ا­ست. این­که شهروندان جامعه بتوانند در دعاوی مدنی خویش، هر وقت اراده کردند، حل و فصل اختلافات را به یک شخص ثالث بسپارند که خارج از مجموعه دادگستری به آن رسیدگی کند و فرد نیز دارای این حق باشد، نشان از وجود حق داوری­ست. قانون آیین دادرسی مدنی ایران نیز، این حق را برای افراد به رسمیت شناخته است.

حقوق اقتصادی و اجتماعی

در این دسته از حقوق نیز مباحث حق برخورداری از فرصت‌های برابر شغلی، تامین حداقل‌های مورد نیاز زندگی در راستای خوراک، پوشاک و مسکنِ مناسب، آموزش و پرورش رایگان، حق تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی و … مطرح می‌شود.

در دسته‌بندی دیگری، حقوق شهروندی شامل مسئولیت‌های فردی و اجتماعی شهروندان و همچنین مسئولیت‌های دولت در قبال شهروندان قرار می‌گیرد.

در مسئولیت اجتماعی، وظیفه شرکت در نشست‌ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه‌های عمومی، هیئت منصفه و هیئت‌های حل اختلاف، مشارکت در پروژه‌های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه حل برای آنها، برای شهروند اجباری می‌شود.

در رابطه با مسئولیت‌های فردی نیز، رای دادن، خدمت در ارتش، احترام به قانون و حقوق دیگران، پرداخت مالیات و… مطرح است.

و اما در مورد سوم، خرج نمودن مالیات و عوارض دریافتی توسط بخش‌های دولتی در جهت ارائه خدماتی که به آنها اشاره خواهد شد، مطرح می‌گردد. به طور مثال می‌توان به حفاظت از جان، مال و حقوق و امنیت شهروندان، بهداشت و سلامت، آموزش، نگهداری، تعمیر و ساخت چاه‌ها، بزرگراه‌ها، خیابان‌ها و راه آهن، حفاظت و نگهبانی از منابع طبیعی، جنگل‌ها و محیط زیست اشاره کرد.

در ایران سه دسته از قوانین به حمایت از حقوق شهروندی می‌پردازند:

۱. قوانین و مقررات پیشگیرانه(بازدارنده): قوانینی که برای جلوگیری از وقوع تخلفات و جرایم و ممنوعیت انجام برخی فعالیت‌ها تدوین می‌گردند. همچون اصل نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بیان می‌کند: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند.»

۲. قوانین حمایتی: قوانینی که در راستای حمایت از حقوق افراد تنظیم می‌گردند، و به عنوان مثال می‌توان به بند سه اصل سوم قانون اساسی اشاره نمود که از حق آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه و تسهیل و تعلیم آموزش عالی حمایت نموده است.

۳. قوانین تنبیهی: قوانینی که در صورت وقوع تخلفات و نقض قوانین و وقوع جرائم به بیان مجازات و ضمانت اجراها می‌پردازند. مانند قانون مجازات اسلامی که در صورت وقوع جرائمی همچون برهم زدن امنیت ملی و یا ایجاد رعب و وحشت در افراد مجازاتی را برای فرد خاطی پیش‌بینی نموده است.

وضعیت فعلی حقوق شهروندی در ایران

با توجه به بررسی‌های انجام شده، به نظر می‌رسد که توصیف کمّی و آماری از وضعیت حقوق شهروندی در ایران صورت نگرفته است، لذا نمی‌توان در این رابطه پا را فراتر از برخی گمانه‌زنی‌ها گذاشت و نظریه‌ای علمی بیان کرد. ولی با توجه به عزم دولت یازدهم مبنی بر تدوین منشور حقوق شهروندی و گماردن دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی، می‌توان امیدوار به توسعه حقوق شهروندی در ایران بود.

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

معنای پرده بکارت چیست؟

پرده بکارت ، غشاء البکارة ، هایمن،hymen، به زبان لاتین برگرفته از نام الهه عروسی در فرهنگ یونان باستان است. در  زبان فارسی بکارت به مفهوم دوشیزه بودن ، دختری و تازگی استفاده می شود.بکارت در اصطلاح پزشکی به انواع پرده ها گفته می شود. از جمله پرده یا غشایی که قلب را احاطه می کند ولی به دلیل کاربرد بیشتر آن در غشای واژن ، این واژه ، معادلی برای پرده بکارت واژن جا افتاده است.
اما در اصطلاح عموم، پرده بکارت به بافت یا غشای نازکی می گویند که از جنس مخاطی است و ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می پوشاند.

به چه کسی باکره می گویند؟
از دیدگاه های مختلف مفهوم باکرگی متفاوت است. از نظر پزشکی به دختری باکره می گویند که پرده بکارتش سالم باشد. بنابراین حتی اگر پرده بکارت او به یک علت طبیعی و بدون دخول آلت ، مانند وارد شدن یک شی در واژن به صورت تصادفی ، پاره شود ، آن شخص دیگر باکره نخواهد بود.


از نظر فقهی به دختری باکره می گویند که پرده بکارت او سالم باشد. با این توضیح که وقتی اولین نزدیکی و دخول صورت گرفت دیگر دختر باکره محسوب نمی شود ، ولو پرده بکارت وی از نظر علمی سالم بماند و هیچ آسیبی نبیند.از نظر قضایی و قانونی دختری باکره است که سابقه ازدواج ثبت شده نداشته باشد.


بنا بر این به محض این که اولین ازدواج وی ثبت شود ، وی دیگر دوشیزه نخواهد بود ، حتی اگر از نظر علمی و فقهی پرده بکارت وی سالم باشد. همچنین حتی اگر پرده بکارت دختری سالم نباشد و در عین حال سابقه ازدواج برای وی ثبت نشده باشد ، از نظر قانونی باکره خواهد بود.


فرایند شکل گیری پرده بکارت به چه صورت است؟
تشکیل پرده بکارت -اندام جنسی جنین در مراحل اولیه رشد کاملاً بسته است و به مرور لایه های پوستی به صورت ناقص از هم جدا می شوند وپرده بکارت را تشکیل می دهند. پرده بکارت شکل ثابتی ندارد و در بسیاری از زنان نیز از ابتدا وجود ندارد و به مرور تشکیل می شود. در صورتی که در مرحله قبل از تولد تقسیم لایه های پوستی به طور کامل انجام شود ، باعث می شود تا این دسته از خانم ها که درصد کمی از جامعه هستند ، به طور مادرزادی پرده بکارت نداشته باشند.

 
فایده پرده بکارت چیست؟
برخی تصور می کنند وجود پرده بکارت فقط برای اثبات دوشیزگی و عدم ارتباط جنسی زن است. در پاسخ به این سوال و نیز فواید پرده بکارت می گویم:
1. پرده بکارت مختص انسان نیست. بسیاری از پستانداران مانند اسب ، وال و ...
نیز از وجود چنین پرده ای بهره مندند. در حالی که در حیوانات مساله دوشیزگی مفهومی ندارد. بنا بر این عامل وجود پرده بکارت در انسان نمی تواند صرفا اثبات دوشیزگی باشد و اگر کسی پرده بکارت را نداشت به مفهوم پاک نبودن یا ارزش نداشتن این شخص نیست.

 
2. اگر علت پرده بکارت عدم رابطه جنسی باشد ، بدون اسیب رساندن به این پرده نیز می توان رابطه جنسی داشت. بنابراین نمی توان داشتن یا نداشتن پرده بکارت را نشانه پاکی یا ناپاکی یک شخص دانست. علاوه بر این چه بسا فردی پس از رابطه توبه کرده باشد و مقام معنوی ای بالاتر از کسی که پرده بکارت دارد ، داشته باشد.


3. بسیاری از پزشکان می گویند،پرده بکارت موجب حفظ دستگاه تناسلی از بیماری های عفونی در نوزادی است .

4. برخی نیز معتقدند که پرده بکارت مانند آپاندیس است که فلسفه آن چندان روشن نیست.

محل قرار گیری پرده بکارت کجاست؟
پرده بکارت در حقیقت بخش خارجی اندام جنسی است.به همین دلیل دقیقا در ورودی دهانه واژن تعبیه شده است. اما ورودی دهانه واژن در برخی از افراد در همان ابتدای اندام تناسلی است و به سادگی قابل رویت و تشخیص است و در برخی نیز در عمق است و مشاهده آن به طور معمول امکان پذیر نیست.

 

بعضی مادر زاد پرده بکارت ندارند، بعضی دیگر پرده بکارتشان بدون سوراخ است، درحالیکه برخی دیگر پرده بکارت بسیارضخیمی دارند که ممکن است برای پاره کردن آن،کمک پزشک مورد نیاز باشد تا از بروز درد در هنگام ارتباط جنسی جلوگیری شود،این شیوه را بریدن پرده بکارت می نامند.

 

طی اولین دخول در شب زفاف، پرده بکارت در چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسیم میشود، غالباً تا زمانی که زن نوزادی به دنیا بیاورد باقیمانده پرده بکارت در دهانه واژن وجود خواهد داشت.

پرده بکارت یک غشا نازک، همراه با سوراخ یا سوراخهایی برای عبور جریان خونریزی عادت ماهیانه از درون آن است می توان گفت در بچه ها و اطفال پرده بکارت ه می تواند تا حدی یک نقش محافظتی را در برابر وارد شدن اشیا به داخل واژن بازی کند.

 

آیا همه پرده های بکارت شبیه هم هستند و در همه آن ها موقع پاره شدن،خونریزی وجود دارد؟
پرده های بکارت با یکدیگر متفاوتند. انواع گوناگونی از پرده بکارت شناسایی شده اند اما از بین آنها به طور کلی رایجترینشان عبارتند از:


الف) پرده بکارت حلقوی: در این نوع پرده بکارت، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند. لذا در خیلی از موارد خون ریزی ندارد.

ب) پرده بکارت ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع است و به هنگام ورود آلت تناسلی پاره نمی شود، یا اینکه به طور جزئی پاره می شود و معمولاً خونریزی ندارد.

ج)پرده بکارت تیغه ای: پرده تیغه ای یا دو سوراخی، پرده ای است که یک تیغه ممتد در طول واژن دارد. خون ریزی دارد.

د) پرده بکارت غربالی: پرده غربالی یا سوراخ سوراخ، پرده ای است که به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده امّا سطح آن سوراخ سوراخ است. خون ریزی دارد.

ھ) پرده بکارت بسته: پرده بسته یا پرده بدون سوراخ، پرده ای است که تنها با خروج نوزاد پاره می شود. امّا به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. همان طور که قبلا هم گفتیم، در دخترانی که به سن بلوغ می رسند. در صورتی که دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود و در نتیجه باعث بروز درد می شود. اینگونه افراد باید به پزشک مراجعه نمایند تا طی عمل جراحی و ایجاد برش در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.

پرده بکارت حلقوی چیست؟  یعنی یک چیزی شبیه پرده است یا این که فقط یک سوراخ کوچک است که با دخول پاره می شود؟
پرده های بکارت حلقوی دو نوعند :
1)قابل اتساع
2)غیرقابل اتساع.
انواع پرده های بکارت حلقوی غیرقابل اتساع در حین اولین دخول آلت تناسلی مردانه پاره می شوند و مانند سایر انواع بکارت هستند.اما انواع حلقوی قابل اتساع علیرغم دخول ممکن است پاره نشده و برای مرد این تصور را ایجاد کنند که همسر او باکره نیست. افراد زیادی به خاطر این توهم مکررا به پزشکی قانونی مراجعه می کنند ولی با یک معاینه سطحی توضیحات لازم را به این ها می دهند.در عین حال در لبه پرده بکارت حلقوی قابل اتساع می توان علائم سائیدگی خفیف یا خونمردگی را مشاهده کرد.

 
آیا می توان تشخیص داد که پرده بکارتی وجود دارد یا نه و نوع آن چیست؟
تشخیص پرده بکارت تنها از طریق معاینه امکان پذیر است. برای معاینه پرده بکارت نیز ، سه راه وجود دارد.

-مراجعه به متخصص زنان و زایمان یا اورولوژیست. در این صورت حتما به متخصص خانم مراجعه کنید. هم برای این که گناه نکرده باشید. زیرا معاینه بدون ضرورت زن توسط مرد، جایز نیست. هم این که امنیت روانی بیشتری دارید. هم این که از عواقب سو آن در امان خواهید بود. کمتر مردی است که اندام جنسی زن غریبه را ببیند و تحریک نشود و ... . مراجعه به متخصص زنان و زایمان تنها برای معاینه و اطمینان از نداشتن مشکل است. ولی جنبه قانونی ندارد.
-مراجعه به پزشکی قانونی برای گرفتن گواهی سلامت. پزشکی قانونی با توجه به تخصصی که دارد بهتر از متخصص زنان و زایمان تشخیص می دهد که ارتباط جنسی برقرار شده است یا خیر. به همین دلیل است که از نظر قانونی تنها پزشکی قانونی می تواند گواهی سلامت برای پرده بکارت صادر کند.

 

آسیب پرده بکارت

پرده بکارت از نظر فرم در چند نوع می باشد و برخی فعالیت ها می تواند سبب آسیب و پارگی برگشت ناپذیر پرده بکارت شود از جمله :
-ورزش های سنگین حرفه ای از جمله ژیمناستیک
-انجام نزدیکی و فعالیت جنسی با مرد - دخول آلت تناسلی
-عمل بسیار ناپسند و مضر و پر خطر خودارضایی
-برخی نیز بطور مادر زادی با مشکل آسیب یا حتی نبود پرده بکارت مواجه هستند
-تصادف
-عملهای لگنی وخیم و ....
قابل توجه اینکه تمامی مسائل ذکر شده بالا توسط پزشک قابل معاینه و تشخیص صد در صد می باشد . از جمله موارد ذکر شده در بالا مسئله خودارضایی می باشد. پرده بکارت بافتی بسیار حساس و نازک دارد و با کوچکترین تحریک آسیب پذیر می باشد . گرچه تحریکات کوچک و مختصر آسیب کامل به پرده بکارت نمی رساند ولی همین آسیب جزئی برگشت ناپذیر و قابل تشخیص است و سبب حساس شدن آن و احتمال پارگی وجود دارد .

مالش گاهی ناخواسته با ورود و یا حرکت انگشت به سمت کانال واژن می تواند می تواند سبب آسیب شود اگرچه درصدش پایین است ولی یک احتمال آسیب می باشد .توصیه اکید ما اینکه از عمل بسیار ناپسند و ناخوشایند خودارضایی دوری کنید تا بر اثر چند لحظه کوتاه احساس لذت جنسی که بر اثر خودارضایی حاصل می شود و عذاب وجدان سختی را به همراه دارد ، زندگی مشترک آینده خود را دچار مخاطره نسازید و خود را دچار فشارهای روحی روانی نسازید .
در خودارضایی دختران ورود انگشت و یا هر وسیله ای دیگر سبب آسیب قطعی به پرده بکارت می شود و مالش سبب بروز آسیب نمی شود .
تشخیص و بررسی آسیب به پرده بکارت برای افراد غیر متخصص بسیار مشکل می باشد . اینکه بکارت در اثر مالش آسیب نمی بیند دال بر این نیست که می توان خودارضایی با مالش رو انجام داد . این عمل سبب بروز مشکلات جدی روحی و جسمی به فرد شده و اثرات مخربی در زمان ازدواج خواهد داشت .

۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۰:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

صلاحیت دیوان عدالت اداری در رسیدگی شکلی و ماهوی

از آنجایی که دیوان عدالت اداری بر اساس اصول ۱۷۰ و ۱۷۳ قانون اساسی مرجع تظلم‌خواهی افراد در مقابل واحد‌های دولتی و نهاد‌های عمومی غیردولتی است، در نتیجه باید واجد اختیارات کافی برای احقاق تظلم‌خواهان باشد.



تصور برخی از صاحب‌نظران و حقوقدانان آن است که دیوان عدالت اداری همچون دیوان عالی کشور تنها اختیار ورود به مسایل شکلی را دارا است و در نتیجه نمی‌تواند در امور ماهوی دخالت کند.
از آنجایی که در قانون سابق دیوان و سایر مقررات مربوطه از سوی قانونگذار صراحت کافی در این خصوص وجود نداشت، در نتیجه نظریه‌ فوق همواره در اولویت برداشت از قانون بود.
اما در مقابل تصور مذکور، عده دیگری عقیده داشتند که دیوان عدالت اداری بر اساس اصل ۱۷۳ قانون اساسی و نیز قانون خاص خود نه تنها می‌تواند به امور شکلی بپردازد بلکه می‌تواند در امور ماهوی دخالت کند.
ماده ۱۱ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ با شکستن سکوت قانونگذار در این زمینه بیان می‌دارد «در صورتی که تصمیمات و اقدامات موضوع شکایت، موجب تضییع حقوق اشخاص شده باشد، شعبه‌ رسیدگی‌کننده حکم بر نقض رای یا لغو اثر از تصمیم و اقدام مورد شکایت یا الزام طرف شکایت به اعاده حقوق تضییع‌شده صادر می‌‌کند.» پرواضح است ماده‌ قانونی فوق هر گونه تردید در خصوص صلاحیت و اختیار دیوان عدالت اداری را در ورود به ماهیت رسیدگی و صدور حکم از بین برده است. بنابراین دیوان عدالت اداری می‌تواند وفق موازین قانونی و حسب خواسته شاکی، مشتکی‌عنه پرونده را مکلف به انجام اقدام خاص یا منع از اقدامات مورد نظر کند. الزام طرف شکایت به اعطای امتیاز با حقوق مربوطه به شاکی نیز در زمره‌ مصادیق ورود به ماهیت خواهد بود. استثنایی که در این زمینه یعنی محدوده‌ رسیدگی دیوان وجود دارد، راجع به اعتراضات و شکایات از آرا و تصمیمات قطعی هیات‌های رسیدگی به تخلفات اداری، کمیسیون‌های مالیاتی، شهرداری و هیأت‌ها و کمیسیون‌های مشابه است که در این خصوص دیوان عدالت اداری می‌تواند صرفا تصمیمات و آرای کمیسیون‌های مذکور را نقض یا تأیید کند و رسیدگی مجدد به موضوع اشاره‌شده را مورد تکلیف قرار دهد. اما این نحو رسیدگی دیوان مانع از آن نخواهد بود که دیوان عدالت اداری نتواند تصمیمات و آرای کمیسیون‌های ذکرشده را که فاقد مبنا یا بدون جهت یا دلایل قانونی باشد نقض کند.

چه کسی حق تقدیم دادخواست را دارد؟

در اینجا پرسشی مطرح می‌شود، مبنی بر اینکه چه کسانی حق تقدیم دادخواست برای رسیدگی در شعب دیوان عدالت اداری را دارند؟
مطابق ماده ۱۷ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری شعب دیوان به شکایتی رسیدگی می‌کنند که شخص ذی‌نفع یا وکیل یا قائم‌مقام یا نماینده‌ قانونی وی، رسیدگی به شکایت را برابر قانون درخواست کرده باشد.
بنابراین اولاً اصالتاً افراد ذی‌نفع حق تقدیم دادخواست به شعب دیوان عدالت اداری را دارند و اشخاص فاقد نفع حق طرح شکایت به صورت ایمیل در دیوان را ندارند. ثانیا شعب دیوان نمی‌توانند به موضوعی رسیدگی کنند مگر اینکه آن موضوع مورد درخواست ذی‌نفع و افراد دارای حق طرح شکایت از طرف ذی نفع واقع شده باشد. ثالثاً وکیل، قائم‌مقام یا نماینده‌ قانونی در چارچوب ضوابط قانون و مقررات موضوعه، حق اقامه شکایت در شعب دیوان عدالت اداری را دارند. در غیر این صورت به درخواست آنان ترتیب اثر داده نمی‌شود. رابعاً طرح درخواست از سوی ذی‌نفع یا وکیل یا قائم‌مقام قانونی وی در محدوده‌ قانون قابل پذیرش است. به این معنی که صرف تقدیم دادخواست از سوی افراد و اشخاص مذکور الزامی برای شعب دیوان ایجاد نمی‌کند مگر اینکه طرح شکایت با رعایت ضوابط شکلی یا ماهوی قانونی صورت پذیرفته باشد. در این خصوص با ذکر یکی از آرای هیات عمومی دیوان عدالت اداری که مرتبط با موضوع فوق است به همین مقدار از بحث در این خصوص اکتفا می‌کنیم.
هیات عمومی دیوان عدالت اداری در دادنامه‌ شماره‌ی ۱۱۵-۱۳۹۳/۱۲/۲۳ خود چنین آورده است که: «اولاً از این حیث که شعبه‌ ۲۷ دیوان عدالت اداری همسایه‌ مجاور معترض به رای کمیسیون بازنگری ماده ۱۰۰ قانون شهرداری را به عنوان ذی‌نفع تلقی کرده و مبادرت به صدور قرار رد شکایت کرده و در همان حال شعبه ۲۸ دیوان عدالت اداری در مورد مشابه شکایت شاکی (همسایه مجاور معترض به رای کمیسیون بازنگری ماده ۱۰۰ قانون شهرداری) را قابل استماع دانسته تعارض محرز است.
ثانیاً: نظر به اینکه مطابق آرای شماره ۸۳۲- ۱۳۸۴/۱۲/۲۱ و ۲۱۵ – ۱۳۶۹/۹/۲۰ هیات عمومی دیوان عدالت اداری، شکایت اشخاص ذی‌نفع از تصمیمات کمیسیون‌های ماده‌ ۱۰۰ قانون شهرداری در دیوان عدالت اداری قابل استماع شناخته شده و در موضوع تعارض اعلامی همسایه مجاور ملک موضوع رای کمیسیون بازنگری ماده ۱۰۰ قانون شهرداری به عنوان ذی‌نفع قابل شناسایی است و به تبع آن حق شکایت به خواسته‌ ابطال رای کمیسیون ماده ۱۰۰ قانون شهرداری را نیز دارا است بنابراین رای شعبه‌ ۲۸ دیوان عدالت اداری در حدی که شکایت را قابل استماع دانسته، صحیح و موافق مقررات اداری است.
این رای به استناد بند ۲ ماده‌ ۴۳ قانون دیوان عدالت اداری (مصوب ۱۳۸۵) برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری مربوط به مورد مشابه لازم‌الاتباع است.» 
منبع: روزنامه حمایت
۲۱ آذر ۹۷ ، ۱۹:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شکلی وماهوی

دقیق و واضح و باذکر مثال بفرمایید که معنی رسیدگی «شکلی» و رسیدگی «ماهوی» چیست و چه فرقی باهم دارند؟

رسیدگی شکلی به شکل و روش اثبات و اجرای حق می‌پردازد مثلا نحوه نوشتن دادخواست یا چگونگی طرح شکایت ولی رسیدگی ماهوی وجود حق را مشخص می‌کنند مثلا مدارک و محتویات پرونده مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد و منتهی به صدور رأی می شود درکل به ماهیت و محتوای پرونده برمی گردد.

۲۱ آذر ۹۷ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعاریف انواع کوتاهی در کار مجرمانه و غیرمجرمانه

1-سهل انگاری:

=نداشتن دقت کافی در انجام وظیفه که این کم دقتی باعث زیان اشخاص دیگر شود.

2-سهل انگاری متقابل:

=نوعی از سهل انگاری است که شاکی با انجام آن موجب زیان خود شده است.



3-قصور:

=بی توجهی کامل نسبت به مسئولیتها

4-اشتباه:

=خطاهای سهوی در صورت ها و مدارک مالی مانند اشتباه غیر عمدی در استفاده از اصول حسابداری.



نکته: بطور کلی اشتباه یعنی هرگونه خطای سهوی در صورتهای مالی مانند:

اشتباهات محاسباتی یا دفتری در اسناد یا مدارک اولیه حسابداری.
بی توجهی به حقایق موجود یا برداشت نادرست از آنها.
بکارگیری نادرست و سهوی رویه های حسابداری.


5-تخلف:

=تحریفهای عمدی در صورتهای مالی که اغلب مدارک حسابداری آنها نیز جعل شده است.

6-تقلب:

=تحریف یک حقیقت با اهمیت توسط شخصی که می داند مطالبش حقیقت ندارد.



نکته: تقلب یعنی اقدامات عمدی یک یا چند نفر از مدیران، کارکنان یا اشخاص ثالث که به ارائه نادرست صورتهای مالی منجر شود تقلب می تواند شامل موارد زیر باشد:

سوء استفاده از دارائیها
دستکاری جعل یا تغییر اسناد و مدارک
ثبت معاملات بدون مدارک مثبته (معاملات صوری)
بکارگیری نادرست رویه های حسابداری (عمدی)
ارائه نادرست آثار مالی معاملات یا حذف آنها از اسناد و مدارک.



7-معادل تقلب:

=چنانچه وظایفی که انجام آن مستلزم دقت بسیار بالایی است با بی دقتی تمام انجام شود بطوریکه موجب گمراهی افرادی که انتظار انجام کار با دقت دارند، گردد. رویداد فوق معادل تقلب نامیده می شود.

۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سوال درمورددادگاه بدوی.

آیا دادگاه بدوی در مقام رسیدگی به اعتراض به  قرارمنع تعقیب در صورتی که اعتقاد به عدم صلاحیت دادسرا داشته باشد می تواند با نقض قرار منع تعقیب راساً قرار عدم صلاحیت صادر کند؟

حکم قضیه درقانون مسکوت است، اما باتوجه به این که قرارعدم صلاحیت اصداری از ناحیه دادسرا توسط هیچ یک ازطرفین قابل اعتراض نیست تا جهت تحفیظ این حق مباشرت دادسرادر صدور آن شرط باشد و بنابه وحدت ملاک بند (پ) ماده ۴۵۰ قانون آیین دادرسی کیفری که برابرآن دادگاه تجدید نظردر صورت احرازعدم صلاحیت ِ دادگاه بدوی ضمن نقض رای، خود مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت می نمایدو نیزدر اجرای اصل لزوم تسریع در رسیدگی موضوع ماده ۳ قانون فوق که درماده ۱۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری موردانعکاس و تاکید ِ قاطع قانون گذار واقع وبه نحوی که طبق آن،بازپرس در صورت صدور قرار عدم صلاحیت مکلف به ارسال پرونده ظرف۴۸ ساعت به دادسرای صالح می باشد، استنتاج براین است که درفرض پرسش خوددادگاه بایدقرارعدم صلاحیت صادرو پرونده رابه مرجع صالح ارسال دارد واعاده به دادسرا وجه و طرفی ندارد.

۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر