⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۴۰۶ مطلب با موضوع «مطالب اصول فقه» ثبت شده است

حجیت سنت از دید قرآن.

حجیت سنت از دید آیات قران‏:

الف: «من یطع الرسول فقد أطاع الله»؛ «کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است».
ب: «یا أیها الذین ءامنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا و رسول اطاعت کنید».
ج: «و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضللا مبینا»؛ «و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است».
د: «قل أطیعوا الله و الرسول فإن تولوا فإن الله لا یحب الکافرین»؛ «بگو» از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچی کنید خداوند کافران را دوست نمی‌دارد.
* در تمام آیات یادشده دستور به اطاعت از رسول گرامی اسلام داده شده است و دستور به اطاعت از پیامبر، نشان از حجیت گفتار و فرامین او است.
* از مجموع این آیات چنین استفاده می‏شود که به فرمان الهی، امر و نهی پیامبر  بدون استثنا باید مورد پذیرش قرار گیرد؛ زیرا او جز به خواست خداوند متعال چیزی را نمی‏گوید و همه رسولان مطیع اذن پروردگار بوده‏اند و هیچ مؤمنی نمی‏تواند قضاوت خدا و رسول او را نادیده بگیرد و اطاعت رسول خدا  قرین اطاعت خدا است و همانگونه که مردم به‏ اطاعت خداوند در تمام امور؛ چه دنیوی چه اخروی و چه دینی دعوت شده‏اند، به اطاعت از رسول خدا نیز مأمور گشته‏اند. بر این اساس؛ اطاعت از رسول خدا در حقیقت اطاعت از خداست و برای تقرب به پروردگار باید از پیامبر  او تبعیت کرد.
۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف اجماع به عقیده علمای شیعه.

میرزای قمی در کتاب قوانین؛ اجماع را چنین تعریف میکند: اجماع عبارت است از اتفاق نظر جماعتی بر اَمری از اُمور دینی که اتفاق نظر آنها کاشف از رای معصوم باشد.
* عناصر این تعریف عبارتست از:
1ـ اتفاق.
2ـ اتفاق جماعتی که... و منظور اتفاق مجتهدین است.
3ـ اتفاقی که کاشف از رای معصوم باشد.
4ـ اتفاق بر مسئله دینی

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اتفاق مجتهدین و عناصر اجماع.

اتفاق مجتهدین:
صریحترین دلیل حُجیت اجماع، حدیث نبوی است که میفرماید: لاتجتمع امتی علی الخطاء؛ و احادیث دیگری به‌همین مضمون. به نظر برخی اصولیون؛ منظور از کلمه امتی، همه مسلمانان است؛ لکن به‌طوریکه غزالی در اینباره مینویسد، منظور همه مسلمانان نیست بلکه منظور کسانی است که در مسائل شرعی صاحبنظر باشند. او تعبیر میکند به مجتهدِ صاحب فتوی و اهل حل و عقد؛ بدین ترتیب کودکان و دیوانگان از شمول آن خارجند و نیز عوام و کسانی که در رشتههای غیر فقه و اصول اطلاع و تخصص دارند هم خارجند. دلیل بر این مطلب این است که در مسائل شرعی که احتیاج به نظر و فکر و استدلال است، جائی برای اظهارنظر عوام نفیاً و اثباتاً وجود ندارد تا موافقت آنها منشاء اثر یا مخافتشان موجب ضرر باشد، همینطور؛ دانشمندانی که در رشتههای دیگر علم و اطلاع دارند؛ مثلاً مورخان، جغرافیدانان، علمای نجوم و ریاضیدانان و پزشکان نسبت به مسائل شرعی عوام محسوب می‌شوند؛ چون از رشته تخصّص آنها خارج است، این تنها فقهاء و اصولیون هستند که در مسائل شرعی صاحب فتوی می‌باشند و اتفاق نظر آنها مِلاک حُصول اجماع است.
۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مورد اجماع.

مورد اجماع باید مسئله ای از مسائل دینی باشد؛ اعم از اصول دین یا فروع و احکام آن، مسائل دیگر مانند مسائل عقلی، مباحث لفظی و اُمور عادی نمیتواند مورد اجماع باشد و با اجماع بر آنها استدلال کرد.

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونه میتوان اجماع را دلیل مستقلی دانست.

چگونه میتوان اجماع را دلیل مستقلی دانست و حال آنکه حجیتش به‌لحاظ کشف از رای معصوم است نه به‌خودی خود؟
پاسخ این پرسش را در کتابِ قوانینِ میرزای قمی میتوان یافت. او مینویسد: اجماع با این که به لحاظ کشف از قول معصوم حجت است؛ ولی خود رای معصوم نیست.
۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونه می‌توان به اجماع پی برد؟.

لزوم اتفاق امت برای تحقق اجماع موجب شده که برخی تصور کنند این اتفاق فقط در زمانی که تعداد مجتهدین کم و قابل دسترسی بوده‌اند قابل تصور است و در زمان‌های بعد که علم فقه توسعه یافته و تعداد مجتهدین رو به افزایش نهاده و در شهرها و کشورهای اسلامی پراکنده شده‌اند؛ تحقق چنین شرطی مورد تردید است و در نتیجه اجماع را غیر ممکن دانسته‌اند. برخی دیگر این مطلب را به بیان دیگر گفتهاند؛ اینان میگویند اگر چه اتفاق اُمت حتی در این زمان‌ها امکان عقلی دارد، ولی اطلاع یافتن از تحقق چنین اتفاقی عملاً ممکن نیست؛ با این همه، بزرگان اصول معتقدند که اجماع در این ادوار ممکن است و میتوان بر آن اطلاع یافت.

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طریقه نقل اجماع.

این طریقه شایع‌تر و آسانتر است و چنین است که مجتهدی که در صدد بررسی مسئله یا مسائلی است؛ به وجود اجماع به وسیله علمای دیگر که موثق و عادل باشند مطلع شود و آن را برای دیگران نقل می کند. چنین اجماعی را اجماع منقول گویند

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مقایسه اجماع با دکترین و عقاید علمای حقوق.

در حقوق عقائد علمای حقوق (دکترین) را یکی از منابع حقوق میدانند. آیا میتوان میان این اصطلاح در حقوق جدید و اصطلاح اجماع در حقوق قدیم نسبتی سنجید؟ آیا بین این دو شباهتی وجود دارد؟ آیا هر دو یکی نیستند؟ و اگر اجماع را چنان که غزالی تعریف کرده است که: اتفاق امت محمد است... در نظر بگیریم آیا شباهتی به اصطلاح مراجعه به آراء عمومی (رفراندوم) پیدا نمی‌کند.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ملازمات عقلی .

ملازمات عقلی (مستلزمات عقلی) یعنی احکامی که عقل بدون حکم شرع قادر به درک آنها نیست.

* فرق مستقل عقلی و غیر مستقل عقلی
مستقلات عقلی دلایلی‌اند که خود عقل بدون توجه به حکم شرع آنها را به دست می‌آورد ولی استلزامات عقلی یا غیر مستقلات عقلی دلایلی‌اند که عقل آنها را با کمک حکم شرع به دست می‌آورد.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مُلازمه بین عقل و شرع.

مُلازمه بین حکم شرع و عقل؛ یعنی این که اگر شرع به چیزی حکم کند، عقل هم به همان حکم می‌کند؛ به بیان دیگر، هرگاه شارع به چیزی اَمر یا از چیزی نهی کند، عقل نیز به حُسن یا قُبح آن حکم می‌کند.
از نظر برخی اصولی‌های شیعه؛ میان حکم شرع و عقل ملازمه‌ای وجود ندارد؛ زیرا چه بسا شارع به کاری دستور می‌دهد، اما عقل قدرت درک ملاک آن را ندارد؛ برای مثال، روزه آخر ماه رمضان واجب، ولی روزه اول ماه شوال عید فطرر حرام است و عقل از دست یافتن به علت این دو حکم ناتوان می‌باشد.
لیکن؛ از نظر برخی دیگر از اصولی‌های شیعه؛ میان حکم شرع و عقل ملازمه‌ای وجود دارد و اگر شرع به چیزی حکم کند، عقل هم به همان حکم می‌کند.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مثال‌هایی برای دلیل عقلی در اصول فقه .

مثال‌هایی برای دلیل عقلی در اصول فقه
•     قاعده اهم و مهم
•     تقیه
•     قاعده قُبح عقاب بلا بیان
•     عدم حجیت شک
•     قبیح بودن تکلیف بما لا یطاق
•     وجوب امر به معروف و نهی از منکر
•     وجوب دفع ضرر

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حجیت عقل از دید اصولیون و اخباریون .

•    اخباریون عقل را در دلایل استنباط احکام نمی‌دانند (آن را حجت نمی‌دانند).
•    شیعیان عقل را یکی از ادله استنباط احکام می‌دانند (آن را حجت می‌دانند).

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اذن در شئ اذن در لوازم آن است.

ماده ی 365 قانون مدنی
«هرچیزی که بر حسب عرف و عادت جز یا تابع مبیع شمرده شود.....داخل در بیع و متعلق به مشتری است اگر چه عقد صریحا ذکرنشده باشد و اگر چه متعاملین جاهل بر عرف باشند



این ماده صراحت در بیان قاعده ی (اذن در شی اذن در لوازم آن است) دارد.



اکنون به توضیح این قاعده در علم اصول می پردازیم؛



در تعریف کلمات موجود در جمله:



1- اذن؛ به موافقت قبل از انجام عملی می گویند هرچند با <اجازه>در مواردی مترادف دانسته شده است اما اجازه به معنی موافقت بعد از انجام عملی است و « تنفیذ» هم نامیده می شود
مثلا در ماده ی 1043 قانون مدنی بیان شده؛ نکاح دختری که هنوز شوهر نکرده متوقف به اجازه پدر یا جد پدری است
 در اینجا منظور قانونگذار از اجازه، موافقت قبل از عمل هست که اذن میباشد ولی از کلمه ی اجازه ،استفاده کرده است



2- شی؛ همان کار و عملی که می خواهیم انجام دهیم را می گوید، در اینجا حقی را که میخواهیم اعمال
کنیم

3- 

لوازم؛ هر گاه بخواهیم کار و عملی را انجام دهیمیک سری مسائل در پی آن هست مثلا اگر کسی به ما بگویدشما می توانید از کتاب های کتابخانه ی شخصی من در خانه ام استفاده کنیذ و کلید خانه را در اختیار شما قرار دهد شما برای استفاده ی از کتاب های کتابخانه ی وی (ملزوم) باید به حیاط و ساختمان خانه ی وی وارد شوید(لازم)
به مجرد تصور ملزوم پی به لوازم برده می شود.

 در توضیح لوازم باید گفت دو نوع لازم در عقد موجود هست؛


4- لازمه ی ذات عقد و لازمه ی اطلاق عقد



لازمه ی ذات عقد؛ یعنی مسئله ای که عقد برای آن بوجود آمده است،جوهر وجودی عقد را میگوییم
در اجاره (استفاده ازمنفعت) در بیع (مالکیت ملک)


5- لازمه ی اطلاق عقد؛در مواردی که عقدی صورت می گیرد یک سری موارد معمولی را در پی دارد که در عقد بیان هم نشوند ،وجود دارند
مثلا در اجاره اگر زمان دقیق برای تحویل مورد استجاره بیان نشده باشد همزمان با وقوع عقد باید مال را تحویل بدهیم

...


از لحاظ عقلی که به این قاعده نگاه کنیم صحیح و اصولی هست و نیازی به دلیل و برهان نیست.
با توجه به قوانین موجود باید دانست که در مواردی که عقد صورت میگیرد تبعات آن نیز مورد نظر هست
که در ماده ی 365 بوضوح تصریح کرده هرچیزی که جزو توابع مبیع هست داخل در بیع هست ؛ یعنی همان 
اذن در شی اذن در لوازم آن است.
۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قیاس اولی وارکان قیاس وتعریف قیاس

قیاسی است که در آن، جامع (علت حکم) در فرع قوی‌تر از اصل است. 

ارکان قیاس
1 اصل؛ که بدان (مقیس علیه) گویند. آن موضوعی است که در شرع مقدس برایش حکمی وجود دارد.
2 فَرع؛ که به آن (مقیس) گویند. آن موضوعی است که حکم شرعی ندارد و نیاز به اخذ حکم برای آن می‌باشد.
3 علت؛ که به آن (جامع) گویند. آن جهت مشترک میان اصل و فرع است که ثبوت حکم بدان اقتضا دارد.
4 حکم؛ که آن چیزی است که به وسیله اصل ثابت شده است و اثبات آن برای فرع اراده می‌شود.

مثلاً شارع می‌گوید شراب انگور حرام است چون که مست کننده است (مسئله اول).
حال ما حکم شراب خرما را ندانیم (مسئله دوم). اکنون ما به علت شباهتی که بین این دو (یعنی شراب انگور و شراب خرما) وجود دارد (یعنی این که هر دوی آنها مست کننده هستند)؛ حکم مسئله اول (یعنی شراب انگور) را به مسئله دوم (یعنی شراب خرما) سرایت دهیم و در نتیجه می‌گوییم: شراب خرما هم مانند شراب انگور حرام است.

بررسی ارکان قیاس در مثال فوق‌الذکر

در قیاس فوق چهار رکن ملحوظ است :
رکن اول: مقیس یا فرع که آن را محل اول نیز می‌گویند (مانند شراب خرما در مثال گذشته)
رکن دوم: مقیس علیه یا اصل، یعنى آنچه به آن قیاس شده است و به تعبیر دیگر اصل و ریشه قیاس (همانند شراب انگور در آن مثال)
رکن سوم: یک علت مشترک که جامع بین دو محل باشد (در مثال بالا مُسکر بودن است)
رکن چهارم: نتیجه که همان حکم حرمت شراب خرما است .
قیاس
قیاس در لغت به معنای اندازه گرفتن یا سنجیدن چیزی است با چیز دیگر.
قیاس در اصطلاح علم اصول فقه یعنی هر گاه دو مسئله داشته باشیم؛ و ما حکم یکی از این دو مسئله را بدانیم (مسئله اول) و حکم مسئله دیگر را ندانیم (مسئله دوم)؛ آن گاه به علت شباهتی که بین این دو مسئله وجود دارد، حکم مسئله اول را به مسئله دوم سرایت دهیم.
مثلاً شارع می‌گوید شراب انگور حرام است چون که مست کننده است (مسئله اول).
حال ما حکم شراب خرما را ندانیم (مسئله دوم). اکنون ما به علت شباهتی که بین این دو (یعنی شراب انگور و شراب خرما) وجود دارد (یعنی این که هر دوی آنها مست کننده هستند)؛ حکم مسئله اول (یعنی شراب انگور) را به مسئله دوم (یعنی شراب خرما) سرایت دهیم و در نتیجه می‌گوییم: شراب خرما هم مانند شراب انگور حرام است.
۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قیاس مساوی.

قیاسی است که در آن، مناط حکم (علت حکم) در اصل و فرع در یک مرتبه است.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قیاس منصوص العله.

در این نوع قیاس، شارع علت و فلسفه حکم را بیان می‌کند و جائى براى اجتهاد شخصى باقى نمی‌ماند. مثلاً اگر گفته شد: الخمر حرام لانه مسکر؛ علت حرمت خمر به دنبال حکم آمده است، به همین جهت آن را منصوص العله می‌گویند. حال اگر حکم شراب کشمش را ندانیم؛ قیاس می‌کنیم و می‌گوییم : همان گونه که خمر (شراب انگور) به خاطر مست کننده بودنش حرام است، شراب کشمش هم به خاطر مست کننده بودنش حرام است. این قیاس ما منصوص العله است؛ زیرا علتِ حکمِ اصل (یعنی مست کننده بودن) بیان شده است.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مثال برای تخصیص در قران.

به آیه 228 سوره بقره دقت نمایید : وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء. در این آیه «المطلقات» عام است و حکم شده که زنان مطلّقه؛ سه حیض عده نگه دارند. اما نمی‌توان تنها با استناد به این آیه حکم صادر کرد؛ چراکه دو آیه دیگر با این آیه پیوند معنایی دارند و آن را تخصیص زده‌اند. بر اساس یکی از این دو آیه، زنان مطلّقه پیش از مباشرت عده ندارند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحا جَمِیلاً» (احزاب: 49) و بر اساس آیه دیگر، پایان عده زنان باردار، زمان وضع حملشان می‌باشد که ممکن است زمانی کمتر از سه حیض یا بیشتر از آن باشد: «وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یضَعْنَ حَمْلَهُن.» (طلاق: 4).

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مثال برای تخصیص در قانون: .

مثال برای تخصیص در قانون:
مثال : ماده 174 قانون مجازات اسلاممی سابق : شرابخوار هشتاد شلاق می خورد.
تبصره ماده 174 ق . م . 1 ، مقرر می‌دارد: غیر مسلمان فقط در صورت تظاهر به شرب مسکر به هشتاد تازیانه محکوم می‌شود.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر چند کلمه در ماده‌ای در کنار هم نوشته شود: .

1ـ اگر منظور از آن کلمات، همۀ آنها با هم باشد؛ به این حالت دلالت مطابقی می‌گوییم.
2ـ اگر منظور از آن کلمات، یکی یا برخی از آن کلمات باشد؛ به این حالت دلالت تضمنی می‌گوییم.
 
مثال اول: عاقد باید عاقل، بالغ، مختار و قاصد باشد.
این مثال دلالت مطابقی است، زیرا عاقد باید همه این شرایط را با هم داشته باشد.
یعنی، در این مثال برای عاقد تمام این شروط لازم است؛ لذا می‌گوییم این ماده دارای دلالت مطابقی است.
 
مثال دوم: نکاح دختر باکره منوط به اجازه پدر یا جد پدری اوست.
چون در این مثال، منظور از پدر و جد پدری هر دوی آنها باهم نیست، بلکه اگر یکی از این دو نفر هم اذن بدهد نکاح محقق می‌شود، درنتیجه این مثال، مثالی برای دلالت تضمنی است.

+ برای مطالعه کلیه کلیدواژه‌های مورد نیاز برای تست زنی، رجوع شود به کتاب: کلیدواژه‌های اصول فقه دانشگاهی


+ تالیف: استاد روحانی
+ با مقدمه: استاد شب خیز


=این کتاب اکنون در کلیه‌ی کتاب فروشی های حقوقی کشور موجود است

۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

هنگامی که قانون‌گذار شرایط و موارد یک چیز را بیان می‌کند، آن ماده نص می‌باشد. .

مثال اول: ماده 190 قانون مدنی:
شرایط صحت معاملات عبارتند از:
1. قصد و رضا 2. اهلیت 3. جهت مشروع 4. موضوع معین
بیان «شرایط صحت معاملات» در این ماده نشان دهنده نص بودن این ماده می‌باشد.
 
مثال دوم: ماده ۹۷۹ قانون مدنی:
اشخاصی که دارای شرایط ذیل باشند می‌توانند تابعیت ایران را تحصیل کنند:
۱ـ به سن هجده سال تمام رسیده باشند؛
۲ـ پنج سال اعم از متوالی یا متناوب در ایران ساکن بوده باشند؛
۳ـ فراری از خدمت نظامی نباشند؛
۴ـ در هیچ مملکتی به جنحۀ مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشند.
در مورد فقرۀ دوم این ماده مدت اقامت در خارجه برای خدمت دولت ایران در حکم اقامت در خاک ایران است.
در این ماده، شرایط یک چیز بیان شده است؛ پس می‌گوییم نص است.


 برای مطالعه کلیه کلیدواژه‌های مورد نیاز برای تست زنی، رجوع شود به کتاب: کلیدواژه‌های اصول فقه دانشگاهی


+ تالیف: استاد روحانی
+ با مقدمه: استاد شب خیز

۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر