⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

۱۹۳۱۵ مطلب توسط «هادی کاویان مهر» ثبت شده است

تنظیم شکوائیه و اقامه دعوی کیفری

در تنظیم شکواییه چند نکته و شرط لازم است که عبارتند از :

1- داشتن اهلیت

در جرایمی که تعقیب آن منوط به شکایت شخص زیان دیده از جرم است، شخص بایداهلیت داشته باشد. اهلیت در قانون جمهوری اسلامی ایران داشتن سن لازم است که در دختران سن 9 سالگی و در پسران سن 15 سالگی تعیین شده است.  اما معمولا رویه عملی دادگاه سن 18 سالگی است. در صورتی که فرد هنوز به سن لازم نرسیده باشد باید ولی یا قیم فرد نسبت به شکایت اقدام کند

2- شکایت شاکی

جرایمی هست که تنها با شکایت شاکی قابل پیگیری است و فاقد جنبه های عمومی هستند مانند جرایم افتراء ،توهین وفحاشی و در این مسائل بلافاصله پس از تقدیم شکوائیه به دادسرا تعقیب و تحقیقات شروع می‌شود.

3- اعلام و اخبار ضابطین دادگستری

در جرایم عمومی و غیر قابل گذشت با اعلام و گزارش ضابطین دادگستری تعقیب جرایم را دنبال می‌کند .

 قابل ذکر است که ضابطین قوه قضائیه در حال حاضر همان ماموران نیروی انتظامی هستند که در این حال در برخی موارد نیروی مقاومت بسیج، سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نیز به عنوان ضابطین دادگستری محسوب می‌شوند .

4- اظهار و اقرار متهم

5- جرایم مشهود

6- شکوائیه کیفری

شکوائیه را میتوان در کاغذ معمولی صادر کرد و نیاز به کاغذ خاصی ندارد.

نکات مهم تنظیم شکواییه در دادسرا

1- نام ، نام خانوادگی ، نام پدر و نشانی دقیق شاکی

2- موضوع شکایت با ذکر تاریخ و محل وقوع جرم ( تاریخ اعلام شکوائیه به داد سرا باید قید شود )

3- ذکر ضرر وزیان مالی که به مدعی وارد شده و قابل مطالبه است.

4- مشخصات و نشانی مشتکی عنه (متهم) یا مظنون

5- ادله و اسامی و مشخصات و نشانی شهود و مطلعین

پس از  طی موارد فوق و تکمیل شکوائیه ، شاکی بایدامضاء کند و به دادسرا یا دادگاه مربوطه ارائه کند و دادسرا یا دادگاه با برسی دستورات لازم را جهت پی گیری به ضابطین قضائی اعلام می‌کند.

 

شروع تحقیقات شکایت کیفری در دادسرا

شروع تحقیقات باشنیدن شکایت شاکی است یعنی قاضی دادسرا باید بداند شما از چه کسی شکایت دارید ودلائل شکایت شما چیست ارائه دلیل بسیارمهم است وجود دلیل محکم راه رسیدگی را هموار می‌کند و پرونده درمسیرتحقیقات پیچیده نمی‌افتد و زودتربه نتیجه می‌رسد.

 باوجود دلیل قاضی می‌تواند قرار مناسبی برای متهم صادر کند و پس از گرفتن دفاعیات او سریعا نظرخود را بدهد، اما گاهی شاکی دلیل کافی ندارد و یک سری قرینه‌هائی ارائه می‌دهد که قاضی باید آنها راارزیابی کند و اگرآن را کافی ندید ودر عین حال ظن به مجرمیت متهم دارد تحقیقات بیشتری را ازضابطین قضائی می‌خواهد و دستورات لازم را درمورد کیفیت تحقیق به آنها می‌دهد.

شاکی می‌تواند مواردی را که برای احراز مجرمیت متهم ضروری می‌داند به قاضی اعلام کند تادرصورت لزوم انجام شود ولی اگرقاضی ظن به مجرمیت متهم نداشت قرارمنع تعقیب متهم را صادر میکنداین قرار قابل اعتراض در دادگاه خواهد بود.

 

 

تقدیم دادخواست به دادگاههای کیفری!

فرم دادخواست برای دعاوی حقوقی و مالی است و معمولا به دادگاه‌های حقوقی تقدیم می‌شود اما گاهی ممکن است یک امر کیفری با شکایت شما دردادگاه کیفری مطرح باشد که جنبه مالی هم داشته باشد. مثلا علیه کسی شکایت خیانت درامانت مطرح کرده اید و پرونده دردادگاه کیفری درحال رسیدگی است چون دادگاه کیفری صرفا به آنچه شما شکایت کرده اید رسیدگی می‌کند و کاری به جنبه مالی ندارد قانونگذار اجازه داده برای تسهیل کار و اینکه شما زودتر به حق خود برسید دعوی مالی مرتبط با همان شکایت را در همان دادگاه کیفری با تقدیم دادخواست مطرح کنید درچنین مواردی دادگاه کیفری پس از رسیدگی به امر کیفری درصورتی که جرم را ثابت دانست و متهم را به مجازات محکوم کرد به امرحقوقی ادعائی شما رسیدگی ورای مقتضی صادر خواهد کرد.

تظلم خواهی به دوگونه در دادگستری میسر است:

۱- شکایت کیفری

در این صورت به تظلم خواه شاکی گفته می‌شود و کسی که از او شکایت شده مشتکی عنه یا متهم نامیده می‌شود و آنچه علیه متهم مطرح می‌شود، شکایت نام دارد. در این صورت اگر چیزی به متهم نسبت داده شود اسم آن اتهام است.

۲- ادعای حقوقی

درچنین صورتی به تظلم خواه مدعی می‌گویند (یعنی خواهان) و کسی که علیه او ادعائی مطرح شود مدعا علیه نامیده می‌شود(یعنی خوانده)وآنچه راخواهان طلب می‌کند ادعا (یعنی خواسته) نام دارد.

به اموری که در شرع یا قانون مورد امر یا نهی است و تخطی از آن مستوجب مجازات است ،جزائی یا کیفری می‌گویند مانند سرقت ، کلاه برداری ،خیانت درامانت و.... به عبارتی هرگاه قانونگذار فعل یا ترک فعلی را ممنوع کرده و برای مرتکب آن مجازات مشخص کند، انجام یا عدم انجام امر و نهی قانونگذار جرم خواهد بود.در بیشتر موارد قانونگذار از اشخاص می‌خواهد اعمال پیش بینی شده در قانون را انجام ندهند وگرنه مجازات می‌شوند.

به عنوان مثال پیش بینی جرایمی چون قتل،ضرب وجرح و کلاهبرداری به منزله اعلام این امر به اشخاص است که از ارتکاب این اعمال خودداری کنند و اگر این اعمال را انجام دادید مجازات خواهید شد.

در مقابل،در پاره ای از موارد قانونگذار از شهروندان انتظار دارد کاری را به انجام برسانند و به تکلیفی عمل کنند، در غیر این صورت برای شخصی که از عمل به این تکالیف امتناع کند، مجازات پیش بینی شده است.

 به عنوان نمونه تأمین هزینه زندگی زن و فرزندان مشترک را قانونگذار به عنوان یک تکلیف بر زوج تحمیل کرده است و شوهر و پدری که با وجود توان مالی از پرداخت هزینه زندگی زن و سایر افراد واجب النفقه خودداری کنند، متحمل مجازات خواهند شد.

طرح شکایت و شکوائیه در دادسرا

بیشتر پرونده‌های مطروحه در دادگستری با شکایت متضرر از جرم آغاز می شود. هر روزه در صحن مجتمع های قضایی شاهد اشخاصی هستیم که با تنظیم و تقدیم شکایت به مراجع ذی صلاح، مبادرت به طرح و تعقیب دعاوی خود می‌کنند و از مقامات قضایی تقاضای اعاده حقوق از دست رفته خود و مجازات مرتکبین جرایم را دارند. در تنظیم شکایت کیفری، شاکی باید چند مسأله را به طور دقیق در شکایت خود درج کند.

۱ـ مشخصات و آدرس خود (شاکی)
۲ـ مشخصات مرتکب یا مرتکبین جرم (مشتکی عنه) «در صورت امکان» و اعلام نشانی آنها
۳ـ محل وقوع جرم
۴ـ شرح عمل مجرمانه مورد ادعا و چگونگی و تاریخ وقوع آن
۵ـ دلایل ارتکاب جرم درصورت وجود شهود آدرس آنها
۶ـ میزان خسارت وضرر و زیان وارده ـ در صورت ورود خسارت و امکان تعیین آن ـ در شکواییه مطروحه شاکی به بیان شکایت خود با ذکر موارد پیش گفته کرده و از مقامات قضایی دادخواهی می‌کند که بااین طرح شکایت فرآیند دادرسی کیفری آغاز می‌شود .

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مراحل شکایت کیفری در دادسرا و دادگاه کیفری

یکی از مسائلی که مراجعین دادگستری زیاد با آن مواجه هستند، تفکیک دو عنوان دعاوی کیفری و دعاوی حقوقی است و برای موفقیت در دادگستری، دانستن تفاوت‌های این دو عنوان خیلی موثر است:

1- شکایت کیفری مربوط به عملی است که برای مرتکب آن، دادگاه مجازات تعیین می‌کند ولی برای دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی درنظرنمی‌گیرد و فقط مرتکب عمل رابه دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم می سازد.

2- شکایت کیفری را درهرکاغذی می‌توان تنظیم و به مرجع قضایی برد، ولی شکایت حقوقی حتماٌ باید در کاغذ مخصوصی بنام دادخواست نوشته شود وگرنه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد .

3- شکایت کیفری را برای رسیدگی باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا، جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده می‌شود. ولی دادخواست حقوقی باید به صورت مستقیم به دادگاه برده شود.

4- شکایت‌های کیفری را بدون استفاده از وکیل کیفری هم می‌توان در دادگستری مطرح کرد،  ولی اکثر شکایت‌های حقوقی باید توسط وکیل دادگستری مطرح شود.

5- برای مطرح کردن شکایت کیفری (از هر نوعی که باشد) فقط یک تمبر  2000 تومانی لازم است که در دادگستری برروی آن زده می‌شود، ولی برای طرح شکایت حقوقی، باید به تناسب ارزش مالی که راجع به آن دعوا مطرح شده یک ونیم در هزار تمبر باطل کرد.
 
6- پرونده بسیاری از شکایت‌های کیفری حتی با پس گرفتن شکایت از طرف شاکی هم بسته نمی شوند (مثل شکایت راجع به رشوه،قتل، زنا و.. ) اما شکایت‌های حقوقی با پس گرفتن دعوا از طرف شکایت کننده، خاتمه می‌یابند.

7- درشکایت های کیفری، به شکایت کننده شاکی گفته می‌شود و به طرف او متشاکی یا مشتکی عنه و یا متهم گفته می‌شود و به موضوع پرونده نیز اتهام می‌گویند. اما در شکایت‌های حقوقی، به شکایت کننده خواهان می‌گویند،  به طرف او خوانده گفته می‌شود و به موضوع پرونده هم خواسته می‌گویند.

8- برای دعوت کردن طرف شکایت کیفری(متهم) به دادگاه برگه ای بنام احضاریه برای او فرستاده می‌شود ولی برای دعوت کردن طرف شکایت حقوقی(خوانده) از ورقه ای بنام اخطاریه استفاده می‌کند.

9- در شکایت کیفری، اگر متهم (مشتکی عنه)به احضاریه توجه نکند و در وقت تعیین شده خود را به مرجع قضایی معرفی نکند. او را جلب و به اجبار به دادگستری می‌برند ولی در شکایت‌های حقوقی اگرخوانده به موقع حاضر نشود، منتظر او نمی‌مانند و ممکن است حق را به خواهان بدهند.

10- دردعواهای کیفری بدون وکیل هم می‌شود به حکم دادگاه اعتراض و خواستار ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر شد ولی در دعواهای حقوقی فقط وکیلدادگستری باید به وسیله دادخواست تجید نظر درخواست تجید نظرخواهی کند.

 

مراحل رسیدگی به شکایت کیفری در دادسرا و دادگاه 

رسیدگی قضائی در دادگستری چند مرحله دارد:

1) مرحله طرح شکایت وشروع تحقیقات
2) مرحله رسیدگی ابتدائی دادگاه اولیه(دادگاه بدوی)
3) مرحله رسیدگی تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

لایحه دفاعیه صدور حکم حجر

بسمه تعالی

ریاست محترم شعبه 00دادگاه عمومی 00

با سلام و احترام

اینجانب x.... به وکالت از خانم y..... در مقام دفاع از موکل در پرونده ورود ثالث آقایان الف..... و ب..... با تقدیم این لایحه موارد زیر را به استحضار عالی می رساند:

 

1- خانم y.... (موکل) تنها همسر دائمی مرحوم f...... بوده و از تمامی مسائل و مشکلات مربوط به ایشان آگاه بودند و در سال 91 که مرحوم با طلبکاران متعددی مواجه شده و انواع دعاوی حقوقی و کیفری علیه متوفی طرح شد، موکل با از خودگذشتگی، مرحوم را تا تصفیه کامل بدهیشان یاری کردند. این در حالی است که آقای f...... که ادعا می کنند فرزند مرحوم هستند و مادر ایشان خانم 00.... (که تنها چند ماه همسر صیغه ای مرحوم بوده) از سال 89 تا پس از فوت مرحوم f..... در تیرماه 92 نه تنها هیچ ارتباطی با متوفی نداشته اند بلکه حتی تا پس از فوت وی نیز هیچ خبری هم از ایشان نداشته اند تا جایی که مادر f.... در لایحه خود بیان می نماید: "بعد از چند وقت که از فوت متوفی آگاه شدیم.....".حال ایشان در اقدامی عجیب، دادخواست حجر متوفایی که چندین سال از وی بی اطلاع بودند را تقدیم دادگاه نموده و با اینکه دعوای قبلی شان در شعبه 00 به علت عدم پیگیری رد شده، مجددا طرح دعوی نموده اند.

 

2- طبق اظهارات موکل، مرحوم f..... در سلامت کامل جسمی و ذهنی به سر می بردند تا اینکه متاسفانه اواخر سال 91 به بیماری سرطان پروستات مبتلا می شوند و با تشکیل پرونده در بیمارستان ....، جهت انجام شیمی درمانی به آن بیمارستان مراجعه کرده اند. همانطور که مستحضرید روال عادی جهت تزریق داروی شیمی درمانی، بستری شدن دو الی سه روزه بیمار در بیمارستان می باشد تا از بیمار در مقابل عوارض موقت تزریق، محافظت شود لذا مرحوم نیز در تاریخ 16/12/91 صرفا جهت شیمی درمانی به بیمارستان مراجعه و سپس به منزل بازگشته اند- چنانکه در عید نوروز در منزل شخصی خود بودند که این موضوع در پرونده پزشکی ایشان درج شده است در نتیجه مرحوم هنگام شیمی درمانی صرفا به لحاظ جسمانی مشکل داشته و به نظر ذهنی در سلامت کامل به سر می بردند.

 

3- با عنایت به علاقه وافر مرحوم f.... به موکل، ایشان طی دو سند رسمی وکالت و وصیت نامه (پیوست1) تمامی اسباب و اثاثیه منزل مشترک و نیز 1.5 دانگ از مغازه مذکور در صلحنامه تنظیمی فی مابین خود مرحوم و وکلای محترم آقایان الف.... و ب...... را به موکل واگذار نموده بودند اما با توجه به اینکه تنها دارائی مرحوم صرفا مغازه ایشان بوده که کفاف دیونش را نمی داد لذا موکل با از خودگذشتگی چند قطعه فرش نفیس دستباف خود را جهت تصفیه بدهی یکی از طلبکاران به ایشان تقدیم نموده و 1.5 دانگ متعلق به خود از مغازه را نیز مطالبه ننموده و با صلح آن جهت تصفیه دیون مرحوم موافقت نموده است.

 

4- در خصوص صلحنامه تنظیمی بین مرحوم f.... و آقایان الف..... و ب..... چند نکته مهم وجود دارد که موکل و مرحوم از آن آگاه بوده اند:

1-4- با اینکه در صلحنامه مورد اشاره 6 دانگ سرقفلی به آقایان الف..... و ب...... صلح و وجه آن اخذ شده اما در حقیقت 1.5 دانگ سرقفلی آن متعلق به شخص دیگری به نام آقای الف.... بوده که متصالحین محترم پس از آگاهی از این موضوع به ایشان مراجعه و با پرداخت مبلغ 600 میلیون تومان رضایت ایشان را اخذ و حتی آن را مطالبه نکردند که این امر بیانگر هشیاری مرحوم می باشد.

2-4- مغازه موصوف در صلحنامه به خاطر اعمال اصل 49 قانون اساسی از طرف دادگاه انقلاب توقیف شده بود که آقای dوکیل مرحوم، با مراجعه به دادگاه و طی یک روند پیچیده قانونی آن را رفع توقیف نمودند. با اینکه مرحوم از این امر آگاه بودند ولی به متصالحین آن را اعلام نکرده بودند که این امر نیز بیانگر هشیار بودن ایشان می باشد.

3-4- به ملک موصوف حدودا مبلغ 500 میلیون تومان نیز مالیات تعلق گرفته بود که مرحوم با وجود آگاهی از آن، در صلحنامه به آن اشاره نکرده بودند که متصالحین پس از عقد صلح متوجه آن شده و اقدام به پرداخت نمودند ولی باز هم از مرحوم  مطالبه ننمودند که این امر نیز بیانگر هشیاری مرحوم می باشد.

 

5- طبق مدارک پیوست، مرحوم در سال 91 اعمالی انجام داده اند که بیانگر سلامت ذهنی ایشان می باشد از جمله:

1-5- در زمستان 91 با مراجعه به چند به بانک اقدام به افتتاح حساب نموده اند(پیوست2).

2-5- دادنامه های متعددی از سوی دادگاه های حقوقی 0000واقع در مجتمع شهید 00به صورت حضوری علیه مرحوم صادر شده و حتی تا مرحله اجرا نیز پیش رفته اند. قطعا قضات محترم دادگاه سلامت ذهنی مرحوم را احراز نموده و سپس اقدام به صدور دادنامه نموده اند.

3-5- مرحوم با مراجعه به دفتر اسناد شماره .... اقدام به تنظیم چندین سند رسمی نموده اند.

4-5- بنده که اکنون وکالت خانم y..... را به عهده گرفته ام، در طی سالهای 91 الی 92 در دعاوی متعددی که در دادگاه های حقوقی و کیفری بابت صدورچک بلامحل علیه همسرشان مرحوم f ...... طرح شده بود وکیل خود مرحوم بودم.  و مرحوم در طی این دو سال چندین بار برای دادن وکالت دادگستری به دفتر من مراجعه نمود که آخرین مراجعه ایشان به بنده جهت اعطای وکالت برای پیگیری دعاوی ایشان در بهار 92 بود.

 

6- در پی محکومیت های متعدد مرحوم f...... و بیش از یازده مورد توقیفی بر روی مغازه ایشان، به موجب دستور شعبه ....دادگاه حقوقی ....مبنی بر مزایده مغازه،  از آنجائی که ارزش مغازه مرحوم از طرف کارشناسان محترم دادگستری 1 میلیارد و 400 میلیون و در پرونده دیگری 2 میلیارد تومان برآورد شده و کفاف دیون ایشان را نمی داد  لذا مرحوم  با مراجعه به آقای الف..... درخواست فروش مغازه به قیمت مناسب را نمودند و ایشان نیز با معرفی آقای ب.... که وکیل معتمدی بوده اقدام به تنظیم صلحنامه نموده و تمامی دیون مرحوم را پرداخت کرده اند که رفع توقیف های صورت گرفته از مغازه و مختومه شدن پرونده های دادگاه و نیز رسیدهای پرداخت وجه طلبکاران موید این امر می باشد. لذا ادعای خواهان محترم مبنی بر پرداخت نشدن دیون مرحوم، کاملا واهی و کذب می باشد.

 

7- آقای امیر f.... و مادر ایشان خانم eeبخش بدون این که هیچ ارتباطی در زمان حیات متوفی با وی داشته باشند ، چندین سال پس از فوت متوفی با تصور این که با گرفتن حکم حجر متوفی می توانند به مالی از ایشان برسند اقدام به طرح دعوای حجر متوفی نموده اند غافل از این که دیون متوفی مستغرق ترکه وی می باشد و متوفی به میزان چند برابر قیمت مغازه بدهکار بوده است و در صورتی هم که حکم حجر وی صادر شود.

 

8- از آن جا که متصالحین محترم اقدام به پرداخت کلیه دیون مرحوم f...... نموده و چک های مربوط به طلبکاران در دست آن ها می باشد،  در صورت صدور حکم حجر متوفی و ابطال صلحنامه، متصالحین می توانند اقدام به اجرای چک ها و مطالبه مطلب خود نمایند و باز هم تمامی قیمت مغازه بابت بدهی ها و چک های متوفی به آقای ب..... و  الف ...... می رسد.همچنین مغازه مذکور قطعا در این سال ها به ایادی مختلف منتقل شده که بازگرداندن آن بسیار پیچیده بوده و حقوق افراد متعددی را ضایع خواهد نمود.

 

 9- بنا به اظهار موکل، آقای f..... و مادرش که در دعوای اصلی مدعی حجر متوفی می باشند و خواهر وی، طبق مدارک موجود،  پس از فوت متوفی همین که آگاه شدند آقای اسداله ..... در حال پرداخت چک های برگشتی متوفی می باشند به آقای ب..... مراجعه و با تحویل چک هایی که از مرحوم در دست داشتند، اقدام به وصول طلب خود کرده اند. آیا این امر بیانگر کذب بودن ادعای آن ها نمی باشد؟

 

ریاست محترم دادگاه، همانطور که قبلا نیز عنوان شد، با توجه به اینکه موکل تنها همسر دائمی متوفی بوده است و یک هشتم به عنوا سهم الارث می برد و  1.5 دانگ از مغازه موصوف طبق وصیت نامه رسمی به موکل واگذار شده، لذا در صورت ابطال معامله، موکل بیشترین نفع را خواهد برد اما از آنجائی که تمامی دیون مرحوم f..... توسط متصالحین محترم( آقایان الف.... و ب....) که در دعوای اصلی ورودثالث نموده اند، تصفیه شده و موکل نیز در جریان تنظیم این صلحنامه میان مرحوم و متصالحین بوده و واقف است که مرحوم با هشیاری کامل اقدام به انعقاد آن کرده بنابراین وجدان خود را به مادیات ترجیح داده و اعلام می نماید همسرشان مرحوم f...... به جز چند روز آخر حیاتشان، از نظر ذهنی و عقلی کاملا هوشیار و آگاه بوده است و صرفا در روزهای پایانی عمرشان حالشان وخیم شده بود. لذا با عنایت به مراتب فوق، رد ادعای واهی خواهان اصلی ( آقای f ...... ) مستدعی است.

با تشکر و تجدید احترام

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفخیذ چیست ، مجازات و اثبات آن

تفخیذ ، یک رابطه جنسی بین دو هم جنس محسوب می شود که براساس گفته قانون و شرع : " عبارت است قرار دادن اندام تناسلی مرد بین ران ها با نشیمنگاه انسان مذکر دیگری ."مجازات این عمل هم برای فاعل هم برای مفعول حد کامل می باشد که عبارت است از صد ضربه شلاق .

تفخیذ یک عمل جنسی است که بین دو مرد صورت می گیرد . ماده 235 قانون مجازات اسلامی سال 92 در تعریف تفخیذ می گوید که : " تفخیذ عبارت است از قراردادن اندام تناسلی مرد بین ران ها با نشیمنگاه انسان مذکر دیگر " . در تبصره این ماده نیز آمده است که دخول کمتر از ختنه گاه در حکم تفخیذ است .

در قواعد فقهی نیز آمده است که تفخیذ مرد با یک مرد دیگر حرام است و مجازات آن حد است و به قول مشهور حد آن صد تازیانه است . عده ای نیز معتقدند که در صورتی که مردی متاهل یا در اصطلاح فقهی محصن باشد ، مجازات او سنگسار و در غیر این صورت مجازات او حدی است .

البته در صورتی که تفخیذ برای بار سوم و چهارم نیز تکرار شود و هر بار نیز مجازات نسبت به مرتکب اعمال شده باشد ، منجر به مجازات اعدام می شود . تفخیذ مرد با زن بیگانه خارجی به حکم شرع زنا محسوب نمی شود اما حرام است و مجازات آن تعزیری خواهد بود . 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عقد مسامحه ای

در عقد مسامحه به عکس عقد مغابنه، موجبی برای تلاش طرفین برای رعایت تناسب ارزش عوضین آن گونه که در عقد مغابنه وجود دارد، دیده نمی شود.

 

ویژگی های عقود مسامحه ای

  • علم اجمالی به موضوع معامله
  • علم اجمالی به مورد معامله کافی است.
  • خیار غبن در این عقود راه ندارد.مثلا: در عقد نکاح با وجود اینکه هر یک از دیگری انتظاراتی دارد، قصد مغابنه و پیروزی بر یکدیگر در بین نیست. زن و مرد قصد تشکیل زندگی مشترک دارند و هیچ کدام نمی خواهند دیگری را مغبون کنند.

 

مصادیق عقود مسامحه ای

عقد رهن:

در عقد رهن، مرتهن ( کسی که مالی نزد او به گرو گذاشته می شود ) علاقه ندارد که علم به جنس و وصف و مقدار رهینه داشته باشد. اگر اجمالا بداند که ارزش مال مورد گرو وافی و کافی برای طلب او است، برای او بس است.

مثال: همسایه ای از شما مبلغی به عنوان وام می گیرد و قالی خود را به رهن شما می گذارد. همین اندازه که شما تشخیص دهید قیمت این قالی بیشتر از طلب شما می باشد، برای انعقاد عقد رهن کافی است و نیاز به اطلاعات دقیق وجود ندارد.

 

عقد صلح 

صلح بلا عوض:
زمانی که شخصی مال خود را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار دیگری قرار می دهد.

صلح محاباتی:
مانند صلح خانه در ازای یک شاخه گل که بر این اساس تعادلی بین عوضین وجود ندارد.

صلح در مورد منازعه:
صلح در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن

صلح در مورد یکی از عقود مسامحه:
صلح در مورد یکی از عقود مسامحه مثل عقد مضاربه. بنابراین اگر مضاربه به صورت عقد صلح درآید، آن صلح را نیز صلح مسامحه می گویند.

  • از دیگر مصادیق عقد مسامحه ای می توان به عقد هبه، عقد عاریه، عقد ودیعه و عقد وکالت اشاره نمود.
۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عقد مغابنه ای و مسامحه ای

در یک دسته بندی عقود به عقود مغابنه ای و عقود مسامحه ای تقسیم می شود.منظور از این تقسیم بندی و ملاک این تقسیم بندی و تعریف، به شدت سخت گیری قانون گذار به ضرورت رعایت ارکان تشکیل دهنده عقد و تناسب بین عوضین باز می گردد.بطور مثال قانون گذار وجود و موجود بودن عوضین را در عقد بیع شرط صحت دانسته و نیز تناسب ارزش عوضین از ضروریات عقد بیع است در حالی که در عقد صلح هیچ یک از این سخت گیری ها وجود ندارد.

در عقد مغابنه طرفین تلاش می کنند که حداکثر استفاده را ضمن عقد از یکدیگر ببرند و هر یک در مبارزه ای به نام عقد، شرکت می کنند و می خواهند حداکثر پیروزی را به دست آورند و در تلاشی که هر یک از طرفین انجام می دهند، سرانجام غالبا یک تعادل نسبی اقتصادی، بین ارزش عوضین برقرار می شود.

عقد بیع بارزترین نمونه عقد مغابنه ای

در عقدبیعدو نفع متقابل وجود دارد و هر یک از طرفین می خواهند به بیشترین سود ممکن دست پیدا کنند.مشتری می خواهد برای خرید مبیع قیمت کمی بپردازد و فروشنده می خواهد به بیشترین قیمت ممکن مبیع را بفروشد.

 

 

  • از دیگر مصادیق عقد مغابنه ای می توان به عقد اجاره و معاوضه اشاره کرد.

ویژگی های عقود مغابنه ای

  • تعادل نسبی اقتصادی ارزش عوضین، یعنی عوض و معوض به نوعی با هم برابری داشته باشند و برای مثال مشتری راضی به پرداخت ثمن درخواستی از سوی فروشنده در قبال مال مورد فروش بشود زیرا پس از بررسی به این نتیجه می رسد که مال مورد فروش ارزش بهایی را که نسبت به آن صرف می کند، دارد.
  • علم اجمالی به موضوع معامله در عقود مغابنه کافی نیست و به دلیل مطرح شدن سود و زیان در این نوع عقد، طرفین باید علم مفصل و کافی بر موضوع معامله داشته باشند.
  • همانطور که از نام این نوع عقد بر می آید، هر یک از طرفین این عقد تلاش دارد طرف دیگر را مغبون کند البته لازم به ذکر است در عقود مغابنه خیاری به نام "خیار غبن" وجود دارد که بر اساس آن:" هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد، بعد از علم به غبن می تواند معامله رافسخ کند
  • شرایط و ویژگیهای خیار غبن 

  • خیار غبن مخصوص عقود " مغابنه" است.
  • غبن در لغت به معنای فریفتن و گول زدن است و دراصطلاح حقوقی به معنای به هم خوردن تعادل ارزش عوضین به نحو فاحش است و در معاملات مسامحه ای نظیر صلح و هبه که در آن تعادل ارزش عوضین وجود ندارد و هیچ یک از طرفین به دنبال سود و منفت نیستند، راه ندارد. زیرا بحث فریب دادن طرف مقابل، اصولا منتفی است.البته غبن در صورتی فاحش است که عرفا قابل مسامحه نباشد.
  • اگر معلوم شود مغبون در هر شرایطی، به صورت گرفتن بیعی که در آن مغبون شده، تمایل داشته و آن را منعقد می ساخته، غبن ولو اینکه فاحش باشد، موجد حق فسخ نیست.
  • اگر مغبون در حین معامله عالم به قیمت عادله بوده است، خیار فسخ نخواهد داشت.
  • اصل نیز بر جهل مغبون نسبت به قیمت واقعی است.
  • تردید مغبون در خصوص بهای واقعی عوضین نیز خیار غبن را محقق می سازد.
  • در اثبات علم مغبون، شرایط حاکم بر قرارداد و تخصص و حرفه مغبون نقش اساسی دارد. مانند آنکه در خرید طلا و جواهرات، مغبون خود زرگر باشد که در این صورت ظاهر بر آگاهی زرگر از قیمت واقعی است.جهل مغبون به قیمت عادله، برای ایجاد خیار غبن کافی است و لزومی ندارد که غابن او را فریفته باشد.
  • در تعیین مقدار غبن، شرایط معامله نیز باید منظور گردد. بر این اساس شرایط و اوضاع و احوال در تمیز عرفی غبن موثر است. مثلا بهای گندم در سال قحطی با سال فراوانی و یا خریدوفروش آثار هنری و نادر قابل مقایسه با خرید و فروش کالاهای اساسی و روزمره نیست، همچنین است نقد یا اقساط بودن معامله.
  • تفاوت بهای شرایط فرعی به تنهایی سبب غبن نمی شود و معیار تفاوت و عوض اصلی با شرایط فرعی است.خیارغبن بعد ازعلم به غبن فوری است.اگر مغبون به تصور خود و یا با فریبکاری طرف قرارداد گمان کند که تفاوت قیمت چندان فاحش نبوده و خیار غبن را ساقط کند و بعد تفاوت فاحش آن بر وی آشکار شود، خیار غبن ساقط نمی شود.
  • ناآگاهی از وجود خیار و فوریت آن، در حکم جهل به غبن است ولی اثبات جهل به قانون با مغبون است.
  • اگر کسی که طرف خور را مغبون کرده است، تفاوت قیمت را بدهد، خیار غبن ساقط نمی شود مگر اینکه مغبون به اخذ تفاوت قیمت راضی گردد.
  • شرط ضمن عقد به صورت اسقاط همه خیارات در عقود مغابنه صحیح نیست و خیار غبن در هر صورت در عقود مغابنه جریان دارد و قابل اسقاط نیست.
۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

متن استشهادیه اعسار از هزینه دادرسی

بدین وسیله از کسانی که علم و اطلاع دارند اینجانب ..... فرزند ..... به شماره شناسنامه .... صادره از ..... شماره ملی ......  با شغل .....  به نشانی: .......... که از امرار و معاش من اطلاع دارند و به دلیل عدم تمکن مالی و نداشتن دارایی کافی قادر به پرداخت یک جای هزینه دادرسی، به مبلغ ...... ریال معادل ..... تومان نمی باشم. لذا استدعا دارد مراتب فوق را با تکمیل فرم ذیل گواهی نمایند.

امضاء خواهان اعسار

 


گواه اول :

اینجانب ....... فرزند ........  بشماره شناسنامه .......... صادره از .......... به نشانی:................................ که از طریق ............. از وضعیت مالی و زندگانی خواهان اعسار مطلع بوده و با التزام به راستگویی و در نظر گرفتن خداوند متعال مراتب فوق را گواهی می نمایم.

امضاء گواه اول 

 


گواه دوم :

اینجانب ....... فرزند ........  بشماره شناسنامه .......... صادره از .......... به نشانی:................................ که از طریق ............. از وضعیت مالی و زندگانی خواهان اعسار مطلع بوده و با التزام به راستگویی و در نظر گرفتن خداوند متعال مراتب فوق را گواهی می نمایم.

امضاء گواه دوم

 


گواه سوم :

اینجانب ....... فرزند ........  بشماره شناسنامه .......... صادره از .......... به نشانی:................................ که از طریق ............. از وضعیت مالی و زندگانی خواهان اعسار مطلع بوده و با التزام به راستگویی و در نظر گرفتن خداوند متعال مراتب فوق را گواهی می نمایم.

امضاء گواه سوم 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ازدواج با لواط کننده

بر طبق احکام مادر، خواهر و دختر لـواط دهنده(مفعول) بر لواط کننده (فاعل) حرام می‌شود و دیگر اجازه ازدواج با آنها را نخواهد داشت. این حکم در مورد فاعل و مفعولی که هر دو نابالغ باشند نیز صدق می‌کند. اما در صورتی که شک کند دخول انجام شده یا خیر، ازدواج در موارد گفته شده حرام نمی‌شود.

در صورتی که شخصی با مادر، خواهر و یا دختر شخصی ازدواج کند و بعد از ازدواج لـواط انجام دهد، آنها بر وی حرام نخواهند شد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

لواط در روایت

در روایتی که از امام رضا(ع) ثبت شده است، این عمل بسیار ناشایست و قبیح بیان شده است. ایشان می‌فرمایند:”زشتی لواط از عمل زنا بسیار بیشتر است. زیرا که خداوند تاکنون قومی‌ را به خاطر زنا به هلاکت نرسانده است. اما قوم لوط را به خاطر عمل لواط هلاک نمود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

لواط از دیدگاه قرآن

اگر تا کنون در مورد قوم لوط شنیده باشید، حتما می‌دانید که این قوم به جرم عمل به لـواط به بلای بزرگ و عقوبتی سهمگین دچار شدند. در ادامه آنچه که از این قوم در قرآن آمده است، بیان می‌شود: «بر آنها بارانی (از سنگ) نازل کردیم (که موجب نابودی آنها شد). پس نظاره کن عاقبت مجرمان چه شد.»

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تادیب به چه معناست؟

تادیب یاتعزیر به تنبیه یا مجازات بدنی گفته می‌شود که در شرع، برای آن میزان ثابتی در نظر نیست. حاکم با توجه به حالات، اشخاص و شرایط مختلف برای گناهکاران، حد در نظر می‌گیرد. اما عموما برای آن ۲۵ ضربه شلاق در نظر گرفته می‌شود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

انواع مجازات برای فاعل و مفعول در عمل لواط

در صورتی که فاعل و مفعول بالغ، عاقل و مختارانه دست به این عمل زده باشند، برای آنها حکم اعدام در نظر گرفته می‌شود.

در صورتی که فاعل عاقل و بالغ باشد و مفعول فردی نابالغ، برای فاعل حکم اعدام و برای مفعول «تادیب» در نظر گرفته می‌شود.

اگر فاعل و مفعول بالغ نشده باشند، برای هردوی آنها تادیب در نظر گرفته می‌شود.

اگر فاعل فردی نابالغ باشد و مفعول بالغ، برای فاعل تادیب و برای مفعول حکم حد در نظر گرفته می‌شود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چگونگی اثبات ضرب و شتم همسر

مورد ضرب و جرح قرار گرفتن زنان توسط همسران خود، یکی از مهم‌ترین دلایل تقاضای طلاق توسط زنان می‌باشد. بنابر قوانین کشور حق طلاق با مرد بوده و زن برای طلاق باید دلایل محکمه‌پسندی برای دادگاه مبنی بر نداشتن امنیت جانی در حضور همسر وی و… ارائه نماید. برای اثبات ضرب و جرح همسر می‌توان از شهادت شهود کمک گرفت. اما دیگر ادله قابل اثبات ضرب و جرح عبارتند از:

  • اقرار شوهر
  • علم قاضی
  • قسم
  • اماره

از شیوه‌های اثبات ضرب و شتم زن توسط شوهر، می‌توان به دریافت گواهی پزشک قانونی اشاره کرد.

به این نکته توجه داشته باشید که گواهی پزشک قانونی به تنهایی برای اثبات ضرب و جرح همسر کفایت نمی‌کند.

 

زنان آسیب‌دیده برای شکایت از شوهر خود باید ماز مراحل زیر پیروی کنند.

هنگام شروع منازعه و جدال زن شوهر، زن یا همسایگان موظف به تماس با مامور نیروی انتظامات جهت ثبت گزارش مدعیان حاضر هستند. روش دیگر به این قرار است که زن مصدوم به کلانتری مراجعه کرده و نامه معرفی به پزشکی قانونی دریافت کند.

پس از ابلاغ جراحات موجود توسط پزشک قانونی، پلیس اقدام به بازجویی شوهر و تحقیق و بررسی منازعه خواهد کرد.

 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم ضرب و جرح و مجازات آن

جرم ضرب و جرح و مجازات آن

به صدمات وارد شده به بدن که شامل کبودی، سرخی پوست، کوفتگی بدن یا پیچ خوردن اعضای بدن است، ضرب ‌می‌گویند. به این نکته توجه داشته باشید که ضرب شامل شکستگی یا خونریزی نمی‌شود.

به آسیب‌هایی که منتهی به خونریزی بدن، خراشیدگی پوست، شکستگی اعضای بدن و یا نقص عضو باشد، جرح می‌گویند.

افرادی که منجر به ضرب و جرح برای شخص دیگری می‌گردند، مجرم محسوب شده و مطابق قانون باید مورد مجازات قرار بگیرند. مجازات تعیین شده برای جرم ضرب و جرح از محکومیت به حبس به مدت 2 الی 5 سال و پرداخت دیه و خون‌بها تا صدور حکم قصاص برای مرتکبان متغیر است.

نحوه اثبات ضرب و جرح بدون شاهد

هنگام آسیب‌دیدگی شخص و مورد ضرب و جرح قرار گرفتن وی توسط دیگری، وی برای شکایت از فرد مقصر باید برای دادگاه مدارک و ادله محکمه‌پسند ارائه کرده تا جرم ضرب و جرح برای قاضی اثبات گردد. معمولا شهادت شاهدان موجود هنگام وقوع منازعه برای اثبات کفایت کرده اما در صورت عدم وجود شاهد حین منازعه، شخص شاکی می‌تواند از قسامه و سوگند بهره ببرد.  قسامه اقامه‌ی سوگند توسط فرد مصدوم ناشی از ضرب و جرح و اقامه‌ی سوگند توسط متهم جهت رفع اتهامات وارده بر وی می‌باشد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم خیانت در امانت چیست؟

هنگامی که مالی بر اساس قانون و یا ایجاد یک قرارداد نزد شخصی قرار می‌گیرد و تنها به علت وجود یک ضمانت بوده است، این مال به امانت نزد فردی خواهد ماند. اما اگر آن فرد با نقض عهد و پیمان کارایی قانونی آن را دچار دگرگونی کند یا از آن مال استفاده‌ای غیر آنچه هدف بوده انجام شود می‌گویند که خیانت در امانت رخ داده است.

خیانت در امانت به موجب قانون مجازات اسلامی جرم محسوب شده و برای مراتب و درجاتی که ممکن است در ارتکاب آن شامل متهم شود مجازات‌هایی را نیز در بردارد. خیانت در امانت در قانون عبارت است از تصاحب اموال فردی دیگر، اتلاف آن اموال، استفاده کردن و یا گم کردن اموال همراه با سو نیت می‌باشد. این اتفاقات برای هنگامی خیانت در امانت است که برای اموالی اتفاق بیفتد که فردی آن به موجب امانت در نزد کسی به امانت گذاشته است و هدف استفاده صحیح، در مدت زمان و استفاده معین آن اموال، از این موارد بوده است اما این اتفاق نیفتاده باشد.

خیانت در امانت به موجب قانون

برای اولین بار خیانت در امانت در سال 1304 در قانون مجازات عمومی مطابق ماده 241 جرم به حساب آمد و پس از آن در سال 1362 پس از تصویب شدن قانون تعزیرات در قانون مجازات اسلامی در مواد 117تا 119 به این مورد پرداخته شد و قانون قبلی را نسخ نمود. سپس در سال 1375 مطابق با مواد 673 و 674 جزییات درباره جرم خیانت در امانت شرح داده شد.
همچنین در قانون تجارت نیز به خیانت در امانت پرداخته شده است و مطابق با مواد 349، 359 و 440 در قانون تجارت هر گاه هر یک از عناصر مانند دلال، حق العمل کار و یا مدیر تصفیه با توجه به وظایف خود خللی را وارد کنند خائن به امانت شناخته می‌شوند و می‌توان کار آن‌ها را جرم به حساب آورد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سرقت از منزل و مهم‌ترین نکات حقوقی آن که لازم است بدانید

مجازات سرقت از منزل چیست؟

سرقت از منزل بسته به جزییات پرونده ممکن است توسط قاضی، از نوع سرقت حدی یا تعزیری تشخیص داده شود. مطابق ماده 656 قانون مجازات اسلامی، مرتکب سرقت از جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی است، به حبس از شش ماه تا سه سال و تا 74‌ضربه شلاق محکوم می‌شود.

رقت از منزل مقرون به آزار اهالی خانه باشد، حکم سارق چیست؟

اگر سارق، هنگام سرقت از منزل به هر نحوی موجب آزار افراد داخل خانه شود، به حبس از سه ماه تا ده سال و شلاق تا 74 ضربه محکوم می‌شود و اگر ‌جرحی نیز واقع شده باشد، علاوه‌بر مجازات جرح به حداکثر مجازات مذکور محکوم می‌گردد.

مجازات جرم سرقت از منزل اگر مقرون به پنج شرط باشد، چیست؟

اگر سرقت در شب واقع شده باشد؛ سارقین دو نفر یا بیشتر باشند؛ یک یا چند نفر از آن‌ها حامل سلاح ظاهر یا مخفی بوده باشند؛ از دیوار بالا رفته یا حرز را شکسته یا کلید ساختگی به کار برده یا این که عنوان یا لباس مستخدم دولت را اختیار کرده یا برخلاف حقیقت خود ‌را مأمور دولتی قلمداد کرده یا در جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا توابع آن است سرقت کرده
باشند؛ در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید کرده باشند؛ در این صورت مرتکب به پنج تا بیست سال حبس و تا 74 ضربه شلاق‌ محکوم می‌گردد.

اگر سارقان در هنگام سرقت از منزل مسلح باشند، چه حکمی دارند؟

اگر یک یا چند نفر مرتکب جرم سرقت از منزل شوند و حداقل یکی از آنان مسلح باشد و یا هیچ‌کدام مسلح نباشد اما در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برآیند، مجرمان به مجازات اعدام یا حبس ابد محکوم خواهند شد.

اگر سارقان در هنگام سرقت از منزل مسلح باشند، چه حکمی دارند؟

اگر یک یا چند نفر مرتکب جرم سرقت از منزل شوند و حداقل یکی از آنان مسلح باشد و یا هیچ‌کدام مسلح نباشد اما در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برآیند، مجرمان به مجازات اعدام یا حبس ابد محکوم خواهند شد.

اگر سارقی به قصد سرقت از منزل، وارد خانه شود اما قبل از هر اقدامی دستگیر شود حکم او چیست؟

مطابق ماده 694 قانون مذکور، «هر کس در منزل یا مسکن دیگری به عنف یا تهدید وارد شود به مجازات از شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد و در صورتی‌که مرتکبین دو نفر یا بیشتر بوده و لااقل یکی از آن‌ها حامل سلاح باشد به حبس از یک تا شش سال محکوم می‌شوند».

برای ثبت شکایت سرقت از منزل چه باید کرد؟

بعد از اطلاع از وقوع سرقت، با پلیس 110 تماس بگیرید. برای بررسی اثرانگشت سارقان به هیچ وسیله‌ای در منزل دست نزنید و جای چیزی را تغییر ندهید. بعد از اینکه پلیس از صحنه وقوع جرم، گزارش تهیه کرد، به کلانتری محل زندگی خود مراجعه و ثبت شکایت نمایید. جزییات اموال مسروقه را به اطلاع پلیس برسانید. برای اثبات سرقت، لازم است ادله‌ای ارائه دهید. اقرار سارق، شهادت شهود یا وجود ردی از سارق در منزل یا دوربین مداربسته از جمله ادله اثبات سرقت است. سپس به دادسرا مراجعه کنید و شکایت نمایید. اگر در سرقت از منزلتان به کسی مشکوک هستید، او را به عنوان مظنون برای تحقیقات بیشتر معرفی نمایید. گزارش پلیس و ادله اثبات سرقت در پرونده شما ثبت می‌شود. بعد از دستگیری سارق یا یافتن اموال مسروقه برای تشکیل جلسه دادگاه به شما اطلاع‌رسانی خواهد شد.

بعد از دستگیری سارق، چگونه می‌توان مال مسروقه را استرداد نمود؟

اگر عین مال مسروقه کشف شود و وجود آن برای کشف حقیقت در دادگاه ضروری نباشد، قابل استرداد به صاحب آن خواهد بود. دادگاه کیفری2 وظیفه بازپس‌گیری مال از مجرم و تحویل آن به مال‌باخته را دارد. مال‌باخته بعد از تشکیل پرونده، می‌تواند دادخواست استرداد مال مسروقه را به دادگاه ارائه دهد. بعد از انجام تحقیقات لازم، به‌دستور قاضی مال به صاحب آن تحویل داده‌ می‌شود. اگر مال خسارتی دیده باشد، شاکی می‌تواند دادخواست مطالبه خسارت را به همان دادگاه ارائه دهد.

 

اگر سارق، بعد از سرقت از منزل، اموال مسروقه را به دیگری فروخته باشد، تکلیف چیست؟

مال‌خری که اموال مسروقه را خریداری نموده، موظف است اموال را به مال‌باخته پس دهد. مال‌خر به علت اطلاع از مسروقه‌بودن اموال، به تشخیص قاضی به حبس از شش ماه تا سه سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. اگر فردی که اموال را خریده، از مسروقه‌بودن آن بی‌اطلاع باشد موظف به ردّ مال به صاحب آن است اما می‌تواند علیه سارق با تقدیم دادخواست به دادگاه، شکایت کند و تقاضای جبران ضرر نماید.

برای پیشگیری از وقوع سرقت از منزل چه اقداماتی سودمند است؟

  1. هنگام خروج از منزل، تمام درها و پنجره‌ها، بالکن، حیاط‌خلوت، پشت‌بام و… را قفل نمایید.
  2. مقابل تمام پنجره‌ها، نورگیر، پاسیو و روی دیوارهای کوتاه حفاظ مقاوم و مطمئن نصب کنید.
  3. تا زمان بسته‌شدن کامل درب اتوماتیک پارکینگ، محل را ترک نکنید.
  4. هنگام ترک منزل برای سفر یا ساعات متوالی، سعی کنید با استفاده از تایمر، روشنایی منزل در شب را به‌طور متناوب تأمین نمایید.
  5. قبل از شناسایی و مشاهده مدارک افرادی که به عنوان مأمور سازمان‌های مختلف به منزلتان مراجعه می‌کنند، از ورود این افراد به داخل خودداری کنید.
  6. کلید منزل را نزد افراد غیرمطمئن یا در محل‌هایی مانند زیر جاکفشی و سایر محل‌های قابل دسترسی قرار ندهید.
  7. یکی از بهترین راه‌های پیشگیری سرقت از منزل، استفاده از سیستم‌های دزدگیر و درب ضدسرقت برای منازل است.
  8. هنگام استخدام نیروی کار مانند نیروی خدماتی، سرایدار، نگهبان و آشپز با احتیاط عمل کنید.

 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

انواع سرقت و تفاوت آن‌ها با یکدیگر

سرقت جرمی است که پیشینه‌ای طولانی دارد و شاید از همان آغاز بشریت، انسان‌ها به دلایل مختلف مرتکب این جرم شده‌اند.معنی سرقت “ربودن مال دیگری بدون اجازه و رضایت او” و یکی از مهمترین جرایم علیه اموال و مالکیت اشخاص است. از همان زمان‌های قدیم تا به الان برای جرم سرقت مجازات تعیین شده است. در قانون مجازات اسلامی کشور ما نیز برای این جرم، بسته به نوع و میزان خسارت وارده‌ی آن، مجازات‌های متعددی در نظر گرفته شده است.

 

انواع سرقت

 

  •  حدی

اگر سرقتی که براساس ماده 266 قانون مجازات اسلامی، دربرگیرنده‌ی تمام شرایط حد باشد، سرقت حدی نامیده می‌شود. تحقق این جرم بسیار دشوار است و درصورتیکه یکی از چهارده شرایط زیر را نداشته باشد،دیگر حدی محسوب نخواهد شد:

  1. شیء به سرقت رفته، شرعا مالیت داشته باشد؛ یعنی از نظر حقوقی ارزش مالی داشته باشد.
  2. شیء ، در حرز باشد (حرز مکان متناسبی لست که مال برای جلوگیری از سرقت در آن نگهداری می‌شود. مانند: گاو صندوق)
  3. سارق هتک حرز کند؛ یعنی محل نگهداری مال را از بین ببرد. مانند باز کردن یا شکستن قفل گاو صندوق
  4. سارق، مال را از حرز خارج کند. مثلا در ادامه‌ی مثال بالا بعد از اینکه قفل گاو صندوق را شکست و آن را باز کرد، مال را از داخل آن بردارد.
  5. هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد.
  6. سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد.
  7. ارزش مال معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.
  8. مال از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد. در واقع سرقت حدی فقط برای اموال خصوصی است و سرقت از اموال عمومی، یک جرم متفاوت است.
  9. سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد.
  10. صاحب مال از سارق نزد مراجع قضایی شکایت کند.
  11. صاحب مال قبل از اثبات سرقت، سارق را نبخشد.
  12. مال قبل از اثبات جرم، به مالکیت سارق درنیاید.
  13. مال به سرقت رفته قبل از اثبات جرم، تحت ید مالک قرار نگیرد.
  14. مال به سرقت رفته، خودش یک مالی که قبلا سرقت یا غصب شده است، نباشد.

مطابق قانون، در صورتیکه سرقت، تمام این چهارده شرایط فوق را با هم داشته باشد، مستوجب حد است؛ یعنی مجازات آن حدی است که در ادامه به نحوه‌ی مجازات حدی می‌پردازیم.

 تعزیری

به طور کلی می‌توان گفت همین که سرقت شرایط حد را نداشته باشد، تعزیری است که خود دو نوع است:

 

تعزیری مشدد: منظور از  مشدد هر گونه سرقتی که با یک یا چند عامل از عوامل تشدید مجازات همراه بوده باشد.

عوامل تشدید مجازات که در مواد 651 تا 660 قانون مجازات اسلامی بیان شده‌اند عبارتند از:

 

  • سرقت در شب
  • تعدد سارقان (دو یا چند نفر بودن سارقان)
  • سرقت مسلحانه (استفاده از سلاح گرم و سرد)
  • بالا رفتن از دیوار
  • شکستن حرز (حرز مکانی از که عرفا صاحب مال، مالش را برای جلوگیری از سرقت، در آن نگهداری می‌کند)
  • پوشیدن لباس مستخدمین دولت و خود را مأمور دولت قلمداد کردن
  • سرقت از محل‌های عمومی
  • کیف زنی و جیب بری
  • جرم در مناطق حادثه دیده مانند مناطق سیل زده، زلزله زده… اتفاق بیفتد.
  • سرقت آب، برق، گاز
  • سرقت اسناد دولتی
  • و موارد بسیار دیگر که بیان آن نیازمند تحریر مقاله‌ی جداگانه‌ای است.

 تعزیری ساده: سایر موارد  که با ربودن مال غیر، بدون علم و اطلاع و رضایت صاحب مال محقق می‌شود بدون اینکه هیچ یک از شرایط سرقت تعزیری مشدد را داشته باشد، سرقت تعزیری ساده نامیده می‌شود.

 

تفاوت سرقت حدی و تعزیری

در ابتدا باید بگوییم که منشاء شکل‌گیری سرقت حدی با  تعزیری متفاوت است. منشاء شکل‌گیری سرقت حدی شرع است و طبق یک سری شرایط که شرع ما در نظر گرفته است و در پارگراف‌های قبلی به بیان آن پرداخت شد، شکل می‌گیرد. اما منشاء سرقت تعزیری قانون است و با توجه به مصلحت جامعه و میزان آسیبی که به مالکیت افراد وارد می‌کند، برای آن مجازات متفاوتی تعیین شده است. مورد بعدی، شرایط تحقق این نوع از سرقت‌هاست؛ شرایط تحقق سرقت حدی بسیار سخت‌تر از شرایط تحقق سرقت تعزیری است و از نظر مجازات هم در قانون مجازات کشور ما برای سرقت حدی مجازات سنگین‌تر و سخت‌تری نسبت به تعزیری در نظر گرفته شده است.

 

مجازات سرقت حدی

مطابق ماده 278 قانون مجازات اسلامی حد سرقت به شرح زیر است:

  1. در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند.
  2. در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.
  3. در مرتبه سوم، حبس ابد است.
  4. در مرتبه‌ی چهارم‌، اعدام است، هرچند سرقت در زندان باشد.

تبصره 1: هرگاه سارق فاقد عضوهای بالا باشد و نشود حد بر آن اجرا شود، مشمول یکی از سرقت‌های تعزیری می‌شود.

تبصره 2: در گزینه سوم، هرگاه مرتکب حین اجرای مجازات توبه نماید و مقام رهبری، آزادی او را مصلحت بداند، با عفو ایشان از حبس آزاد می‌شود. همچنین مقام رهبری می‌تواند مجازات او را به مجازات تعزیری دیگری تبدیل نماید.

مجازات سرقت تعزیری

 

  • اگر سرقت تعزیری از نوع تعزیری ساده باشد، مجازات آن کمترین مجازات سرقت، یعنی سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و تا 74 ضربه شلاق است.

 

  • اگر سرقت تعزیری از نوع  تعزیری مشدد باشد، مجازات آن شدیدتر از  تعزیری ساده است و مرتکب آن از پنج تا بیست سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم خواهد شد. البته میزان این مجازات بسته به این‌که جرم سارق، کدام یک از شرایط بیان شده‌ی فوق را داشته باشد و چه مقدار خسارت وارد کرده است، متفاوت است.

مثلا اگر جرم از طریق کیف قاپی و یا جیب بری باشد، مجازات سارق، حبس از یک تا پنج سال و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود.

یا اگر فعل همراه با اسلحه باشد و سبب تهدید و آزار دیگری شود، مجازات سارق، حبس از پنج تا بیست سال و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

سرقت با شکست حرز به زبان ساده

شکست حرز یعنی چه؟

سرقت با شکست حرز یعنی اینکه دزد محترم (!) برای دزدی کردن از خانه شما از مانعی عبور کند. مثلا از دیوار بپرد، قفل در یا پنجره را بشکند، با زور و تهدید وارد خانه شود، با وسیله‌های مختلف قفل در را باز کند و … .

اما سرقت معمولی یعنی اینکه دزد بدون عبور از مانعی دزدی کرده باشد.

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرم سرقت چیست ؟

جرم سرقت در تمام کشورهای دنیا وجود داشته و به مرور زمان به دلیل پیشرفت صنعتی، سارقان نیز از وسایل و ابزارهای پیشرفته تری استفاده می نمایند. نیروی انتظامی، مراجع قضایی و قوه مقننه با تلاش های فراوانی که انجام می دهند در صدد هستند تا از این گونه جرائم که هر روز به دلیل  پیشرفت تکنولوژی، پیچیده تر می شود بکاهند.

به طور مثال سرقتی که چند سالی است باب شده سرقت اینترنتی می باشد. در این خصوص عموم نمی دانند که برای شکایت از چنین سرقتی به کجا مراجعه نمایند و از کجا شروع کنند. بر همین اساس نوین وکلی تصمیم دارد تا هموطنان را با انواع سرقت، مجازات سرقت و نحوه پیگیری شکایت کیفری سرقت آشنا نمایند.

تعریف سرقت

طبق ماده 267 قانون مجازات اسلامی بخش حدود سرقت به این صورت تعریف شده است: سرقت عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است.

جرم سرقت زمانی محقق می شود که اعمالی مانند ربودن یا ربایش، کش رفتن، برداشتن، بلند کردن، گرفتن و قاپیدن مال شخصی دیگر، بدون رضایت مالک صورت پذیرد.

تفاوت مجازات حدی با مجازات تعزیری چیست؟

نمایندگان قوه مقننه مقدار مجازات حد را از قرآن استخراج نموده و میزان آن با مقداری که در قرآن بیان شده است تطابق دارد. مثلاً حد سرقت برای بار اول، قطع چهار انگشت راست سارق می باشد. در خصوص این مورد قاضی دادگاه کیفری نمی تواند بیشتر یا کمتر از چهار انگشت، حکم صادر نماید.

اما مجازات های تعزیری را خود نمایندگان مجلس به تصویب رسانده اند و اکثر این گونه مجازات ها در قانون حداقل و حداکثر نیز تعیین شده است، لذا قاضی دادگاه کیفری می تواند بین حداقل و حداکثر را در حکم لحاظ نماید. مثلاً مجازات سرقت تعزیری از 5 تا 20 سال حبس و تا 74 شلاق می باشد.

شرایط سرقت حدی

شرایط سرقت حدی در ماده 268 قانون مجازات اسلامی نیز بیان شده است که چنانچه دارای این شرایط باشد، مجازات سارق مستوجب حد می باشد.

ماده 268 قانون مجازات اسلامی – سرقت در صورتی که دارای تمام شرایط زیر باشد موجب حد است:

الف- شیء مسروق شرعاً مالیت داشته باشد.

ب- مال مسروق در حرز باشد.

پ- سارق هتک حرز کند.

ت- سارق مال را از حرز خارج کند.

ث- هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد.

ج- سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد.

چ- ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.

ح- مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد.

خ- سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد.

د- صاحب مال از سارق نزد مرجع قضائی شکایت کند.

ذ- صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد.

ر- مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد.

ز- مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید.

ژ- مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغصوب نباشد.

براساس ماده 268 قانون مجازات اسلامی، برای محقق شدن سرقت حدی باید تمام 14 شرطی که در این ماده ذکر شده است بدون کم یا زیاد شدن شرطی در جرم سرقت وجود داشته باشد تا بتوان مجازات حد را بر مرتکب جرم سرقت حدی اجرا نمود، در غیر این صورت سرقت مستوجب حد نخواهد شد و جزء سرقت تعزیری محسوب می شود.

 

شرایط سرقت تعزیری

شرایط سرقت تعزیری در ماده 651 قانون مجازات اسلامی نیز بیان شده است.

ماده 651 قانون مجازات اسلامی – هر گاه سرقت جامع شرایط حد نباشد ولی مقرون به تمام پنج شرط ذیل باشد مرتکب از پنج تا بیست سال حبس و تا (۷۴) ضربه شلاق ‌محکوم می‌ گردد:

  1. سرقت در شب واقع شده باشد.
  2. سارقین دو نفر یا بیشتر باشند.
  3. یک یا چند نفر از آن ها حامل سلاح ظاهر یا مخفی بوده باشند.
  4. از دیوار بالا رفته یا حرز را شکسته یا کلید ساختگی به کار برده یا این که عنوان یا لباس مستخدم دولت را اختیار کرده یا برخلاف حقیقت خود ‌را مامور دولتی قلمداد کرده یا در جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا توابع آن است سرقت کرده باشند.
  5. در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید کرده باشند.

تبصره – منظور از سلاح مذکور در این بند موارد ذیل می باشد:

  1. انواع اسلحه گرم از قبیل تفنگ و نارنجک.
  2. انواع اسلحه سرد از قبیل قمه، شمشیر، کارد، چاقو و پنجه بوکس.
  3. انواع اسلحه سرد جنگی مشتمل بر کاردهای سنگری متداول در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران یا مشابه آن ها و سرنیزه های قابل نصب بر روی تفنگ.
  4. انواع اسلحه شکاری شامل تفنگ های ساچمه زنی، تفنگ های مخصوص بیهوش کردن جانداران و تفنگ های ویژه شکار حیوانات آبزی.

چنانچه سرقتی رخ بدهد و در این قسمت حتی اگر یک شرط از شروط سرقت حدی در آن نباشد، آن سرقت حدی نبوده و شامل سرقت تعزیری می باشد.

در کل می توان گفت هر سرقتی که نتوان ثابت نمود که سرقت حدی است در نتیجه سرقت تعزیری محسوب خواهد شد و مجازات آن نیز تعزیری می باشد.

مجازات سرقت حدی (حکم سرقت حدی)

مجازات سرقت حدی طبق ماده 278 قانون مجازات اسلامی به شرح ذیل می باشد:

الف- در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است، به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند.

ب- در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است، به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.

پ- در مرتبه سوم، حبس ابد است.

ت- در مرتبه چهارم، اعدام است هر چند سرقت در زندان باشد.

تبصره ۱- هرگاه سارق، فاقد عضو متعلق قطع باشد، حسب مورد مشمول یکی از سرقت های تعزیری می شود.

تبصره ۲- درمورد بند(پ) این ماده و سایر حبس هایی که مشمول عنوان تعزیر نیست هرگاه مرتکب حین اجرای مجازات توبه نماید و مقام رهبری آزادی او را مصلحت بداند با عفو ایشان از حبس آزاد می شود. همچنین مقام رهبری می تواند مجازات او را به مجازات تعزیری دیگری تبدیل نماید.

1. مجازات سرقت حدی برای اولین بار

 

چنانچه سارقی برای اولین بار سرقت حدی انجام دهد، چهار انگشت دست راست وی را به طور کامل قطع خواهند نمود به صورتی که انگشت شصت و کف دست آسیبی نبیند.

2. مجازات سرقت حدی برای دومین بار

چنانچه شخصی برای دومین بار مرتکب جرم سرقت حدی شود و در بار اول هم مجازات او اجرا شده باشد، مجازات وی برای سرقت حدی بار دوم، قطع نمودن پای چپ از پایین برآمدگی می باشد.

لازم به ذکر است که برخلاف برخی از افراد که تصور می کنند باید انگشتان پای سارق قطع شود یا برخی فکر می کنند پا باید از مچ قطع شود، این طور نیست بلکه به صورتی باید باشد که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.

3. مجازات سرقت حدی برای سومین بار

چنانچه سارقی برای سومین بار اقدام به سرقت حدی نماید و در مرتبه اول و دوم، دست و پای ایشان طبق قانون قطع شده باشد برای بار سوم به مجازات حبس ابد محکوم خواهد شد.

قابل ذکر است که این حبس ابد ممکن است در شرایطی خاص به عفو تبدیل شود. مثلاً در مدت حبس خود، توبه نماید و ابراز ندامت کند یا توسط مقام معظم رهبری و به دستور ایشان، چنانچه صلاح بدانند با عفو یا تبدیل مجازات حدی به مجازات تعزیری موافقت نمایند.

4. مجازات سرقت حدی برای چهارمین بار

گاهی سرقت جزء جدانشدنی از شخصیت یک سری افراد می شود، چنانچه ممکن است سارق در حبس هم که هست و در زندان به سر می برد، مرتکب سرقت شود. پس در صورتی که سارقی برای بار چهارم محکوم به سرقت حدی شود محکوم به اعدام خواهد شد حتی اگر سرقت در زندان باشد.

 

 

۲۷ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا اجرای آرای شورای حل اختلاف نیز هزینه اجرایی دارد؟

بله، همان نیم عشر است (ماده ۲۳ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۱۳۹۴)

۲۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر