به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.

۱۷۹۰۳ مطلب توسط «هادی کاویان مهر» ثبت شده است

ماده_۶۳۸_قانون_مجازات_اسلامی

هرکس علناََ در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دوماه و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم می گردد.

*و در صورتیکه مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه و یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

تبصره:
زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

*در این ماده مقنن، نوع فعل حرام را مشخص نکرده است. و در واقع به قضات اجازه داده تا هر چه را خودشان حرام می دانند مورد حکم محکومیت قرار دهند.
+بین بد حجابی و بی حجابی باید قایل به تفکیک شد. بدحجابی فاقد جنبه کیفری است.

+سرکشی و نگاه کردن عمدی از روی بام دیوار و امثال آن به خانه همسایه از مصادیق تظاهر به فعل یا عمل حرام است.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا پخش صدای موزیک خارجی از اتومبیل جرم است و جنبه جزایی دارد؟

با تشخیص مبتذل بودن نوار و پخش آن از اتومبیلها و یا مغازه ها به طوری که رهگذران متوجه صدای نوار شوند، موضوع جرم است. و از مصادیق صدر ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی است.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عدم ثبت واقعه ازدواج و مجرم شدن زوج و زوجه:

*ماده ۴۹قانون حمایت خانواده مصوب 1391 ضمانت اجرای کیفری عدول از ثبت نکاح را پیش بینی کرده و بر اساس آن چنان چه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه، به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می شود.

*این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف کند نیز مقرر است. پس در اینجا فقط مرد مقصر شناخته می‌شود و زوجه در این رابطه مقصر نیست.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

خودداری از بیمه کردن کارگر چه مجازات قانونی دارد؟

‌ماده ۱۴۸ قانون کار: کارفرمایان کارگاه‌های مشمول این قانون مکلف هستند بر اساس قانون تأمین اجتماعی، نسبت به بیمه نمودن کارگران واحد خود اقدام‌ کند.

*ماده ۱۸۳ قانون کار: کارفرمایانی که بر خلاف مفاد ماده ۱۴۸ این قانون از بیمه کردن کارگران خود خودداری کنند، علاوه بر تأدیه کلیه حقوق متعلق به‌کارگر (سهم کارفرما) با توجه به شرایط و امکانات خاطی و مراتب جرم به جریمه نقدی معادل دو تا ده برابر حق بیمه مربوطه محکوم خواهند شد.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته چک

چنانچه بدون قلم خوردگی چک را نوشتید و امضاء کردید، در بالای شکل مستطیل که رقم را نوشتید این کلمه را امضاء کنید؛ × بدون خط خوردگی× و دو طرف آن را با علامت ضربدر"×" ببندید و اگر چنانچه در هنگام نوشتن دچار قلم خوردگی شد ولو این که یک حرف یا یک عدد باشد پشت چک قید کنید که "مبلغ فلان و تاریخ فلان صحیح است و قلم خوردگی از اینجانب می باشد" این جمله را در پشت چک در گوشه ای قید کنید و امضاء نموده و سپس زیر آن را خط بکشید.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

غصب چیت و غاصب کیست؟

هرکس بدون رضایت مالک مالی، مال او را به مالکیت خود درآورد یا از آن استفاده کند، غاصب محسوب می شود. در واقع غصب در لغت به معنای گرفتن مال از راه ظلم است و در اصطلاح حقوقی و بر مبنای آنچه که ماده ۳۰۸ قانون مدنی بیان می کند، «استیلا بر حق غیر به نحو عدوان» تعریف شده است.

*در تعریف حقوقی غصب باید گفت که غصب تصرف مال دیگری از راه نامشروع و بدون رضایت مالک است. در چنین شرایطی فرد متصرف، مسوولیت مطلق و محض دارد چرا که هم مسئول از بین رفتن اصل مال و هم منافع آن است. خواه این تجاوز عمدی یا غیر عمدی باشد. به عنوان مثال، اگر خریداری مال مغصوب را بخرد به محض آن که بر آن مسلط شود از نظر قانون غاصب و مسوول است. هر چند ما نتوانیم هیچ تقصیری را به او نسبت دهیم.

 منبع: سایت وکیل دادگستری

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مدنی ...

آیا می دانستید پس از آن که مالی را طی یک قرارداد رسمی و به صورت رایگان به شخص دیگری واگذار نمودید، می توانید مجددا آن را به مالکیت خود بازگردانید؟


*مطابق قانون مدنی وقتی یک نفر مالی را مجانا به دیگری تملیک می کند، اصطلاحا گفته می شود که مال مذکور "هبه" گردیده است.

+لازم است بدانیم هبه هرچند به صورت رسمی و قراردادی هم که انجام شود قابل رجوع است. بنابراین چنانچه مالی را هبه نموده باشید، هرگاه که بخواهید می توانید مجددا مال را به تملیک خود در آورید. البته مشروط به این که مال مذکور را به والدین و یا اولاد خود هبه ننموده باشید، در برابر هبه مال یا کاری برای شما انجام نشده باشد، و آخر این که مالی که هبه کرده اید، به فرد دیگری منتقل نشده باشد.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جلوی درب خانه و مغازه، ملک خصوصی شما نمیباشد؟

قرار دادن موانع از سوی کسبه، نگهبانان ادارات و یا هر شخص دیگر در کنار کوچه، خیابان، مقابل مغازه یا خانه و ممانعت از پارک خودروهای دیگر نقض آشکار حقوق شهروندی است و طبق قانون مجازات نیز دارد»
مسدود کردن کوچه و خیابان  جرم است و مجازات دارد،
*طبق ماده ۲۴ قانون مدنی هیچ کس نمی تواند کوچه و خیابان هایی که بن بست یا مسدود نیست را تحت تملک قرار دهد.
+بنابراین نصب هر گونه تابلو پارک ممنوع، یا تهدید به پنچری خودروها در کوچه و خیابان های شهر جرم محسوب می شود و می توان از متخلفین در دادسرا شکایت کرد.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

قانون جدید طلاق توافقی

قبل از تصویب قانون حمایت خانواده کلیه طلاق توافقی و غیرتوافقی باید به داوری ارجاع می شد اما تجربه و رویه نشان داد که نهاد داوری موفقیت چندانی در ایجاد سازش بین طرفین نداشت و لازم بود یک نهاد تخصصی در این زمینه ایجاد گردد که با تصویب قانون حمایت خانواده مراکز مشاوره خانواده شروع به کار نمودند که به درستی با وضعیت ارتقاء فرهنگ و سواد افراد جامعه همخوانی دارند. وقوع طلاق توافقی منوط به مراجعه قبلی به مراکز مشاوره می باشد.

*طبق ماده 25 قانون حمایت خانواده زوجینی که قصد طلاق توافقی دارند پس از ثبت دادخواست لازم است که به مشاوره خانواده مراجعه نمایند و دادخواست طلاق توافقی طبق این ماده بدون مراجعه به مشاوره قابل ثبت نخواهد بود. لیکن از تاریخ اول آذر ماه 1397 برابر بخشنامه ای که از سوی قوه قضائیه خطاب به مدیران دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به شماره
یک 55/13104/9000 در تاریخ 5/9/97 صادر شده است، دفاتر الکترونیک قضایی مجاز به ثبت دادخواست طلاق توافقی بدون داشتن گواهی مرکز غربالگری یا مشاور خانواده نیستند.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شخصیت حقوقی چیست و دارای چه ویژگی‌هایی می‌باشد؟

انسان طبعاً دارای حقوقی است که از آن برخورددار می‌شود و دارای تکالیفی است که قهراً باید انجام دهد. حق متعلق به انسان و تکلیف به عهده انسان است. بنابراین می‌توان گفت برای غیر انسان نه حقی می‌توان قائل شد و نه تکلیفی برقرار نمود. ولی گاهی اتفاق می‌افتد که به علل خاصی عده‌ای از مردم برای منظور معینی اجتماع نموده و شخصیتی به نام شخصیت حقوقی به وجود می‌آورند که بستگی به شخصیت هیج کدام از تشکلیل دهندگان ندارد ولی دارای حقوق و تکالیفی است. مثلاً شهرداری‌ها به خودی خود دارای شحصیتی هستند که گرچه از مجموع شخصیت مردم شهر تشکیل شده ولی هریک از شهرداری‌ها مستقلاً می‌تواند وظیفه یک شخص را از قبیل خرید و فروش و اداره امور شهر انجام دهد و بستگی به شخصیت هیچ کدام از مردم شهر هم ندارد.

شخصیت مستلزم دارا بودن حقوق و وظایفی است که برای هرکس معین شده. پیدا شدن شخصیت حقوقی در نتیجه احتیاج است. مثلا جمعی تشخیص می‌دهند که برای توسعه ورزش و یا حمایت از مسئولین اقداماتی لازم است و به این منظور با ثبت شرکت شرکتی به وجود می‌آورند که تشکیل می‌شود از شخصیت افراد تشکیل دهنده و می‌تواند مانند یک شخص طبیعی مبادرت به اقداماتی کند که منظور تشکیل دهندگان را عمل و به خودی خود کارهائی انجام دهد که بستگی به هیچ یک از شرکاء نداشته باشد و همچنین می‌تواند دارایی و اموال داشته و معاملاتی انجام دهد.



تاریخچه پیدایش شخصیت حقوقی

شخصیت حقوقی از خیلی پیش از این متداول بوده است. مانند اینکه سلطان مملکتی به نام کشور خود قراردادهایی می‌بسته که ارتباط با شخص و بدن سلطان نداشته باشد و آثار آن به ارث به اولاد او نتقل نمی‌شده بلکه متعلق به مردم کشور بوده است. در حقوق رم نیز شخصیت حقوقی تا اندازه‌ای شناخته شده. در حقوق اسلامی گرچه عنوانی جهت آن ذکر نشده، اما آثار زیادی از شخصیت حقوقی وجود دارد مانند بیت‌المال و مساجد و موقوفات و غیره که متصدیان به نام بیت‌المال و یا کارگزاران موقوفات مساجد و غیره به نام آن‌ها معاملاتی انجام می‌داده‌اند. در حقوق اروپائی شخصیت حقوقی در قرون وسطی پیدا شده، در ایران شخصیت حقوقی به موجب قانون تجارت مصوب ۱۳۰۳ – ۱۳۰۴ برای نخستین بار شناخته شده است.

حقوق و وظایف شخص حقوقی

طبق ماده ۵۸۸ قانون تجارت:

شخص حقوقی می‌تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قایل است، مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق و وظایف پدر شدن، پسری و فرزند یا امثال آن.

بنابراین شخص حقوقی مانند یک انسان تمام وظایف و حتی تکالیفی که برای یک فرد قایل شده‌اند را می‌تواند دارا باشد. مگر آن‌ها که انجامش غیر ممکن است. مانند جمعیت حمایت از کودکان کار پس از ثبت موسسه می‌تواند خانه اجاره کند و در بانک حساب باز کند و قرارداد انتشار کتاب ببندد و همچنین شرکتهای تجاری می‌توانند معاملات تجارتی انجام دهند و کارمند استخدام نمایند. بنابراین کسی که به جمعیت حمایت از کودکان کار خانه اجاره می‌دهد یا کسی که با شرکت تجارتی معامله نماید مادام که شخصیت حقوقی آن‌ها باقی است نمی‌تواند به افراد جمعیت و یا شرکاء شرکت مراجعه و اجاره خانه خود را مطالبه کند و یا شرکاء را ملزم به انجام تعهد نماید. زیرا همانطور که شرح داده شد شخصی حقوقی مستقلاً دارای حق و وظیفه است و همچنان که کسی را در مقابل عمل دیگری نمی‌توان مسئول دانست شرکاء یک شرکت سهامی یا افراد یک جمعیت را هم نمی‌توان مسئول عمل آن شرکت با آن جمعیت دانست.

طبق ماده ۵۸۹ قانون تجارت:

تصمیمات شخص حقوقی به وسیله مقاماتی که به موجب قانون یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارند گرفته می‌شود.

پس بطور کلی شرکاء یک شرکت تجارتی و یا افراد یک جمعیت فرداً وظایفی در اداره شرکت ندارند و به همین علت است که آن‌ها را نمی‌توان مسئول دانست بلکه مدیرانی که معین می‌شوند به نام شخص حقوقی تصمیم گرفته و آن‌را اداره می‌نمایند.

در مورد ارتکاب جرم، تعقیب شخص حقوقی محل بحث است. اکثر کارشناسان حقوقی عقیده دارند نسبت به جرائمی که جنبه مثبت دارد از قبیل کلاهبرداری، قاچاق و غیره شخص حقوقی از لحاظ کیفری قابل تعقیب نیست بلکه مدیران و مسببین تعقیب می‌شوند ولی نسبت به آن‌ها که جنبه منفی دارد قابل تعقیب‌اند. مانند این که از پرداخت وجهی که عدم پرداخت آن جرم است خودداری شود. ولی چون شخصیت حقوقی را نمی‌توان به هر قسم مجازاتی محکوم کرد، مثلا نمی‌توان زندانی کرد باید در این قبیل امور به پرداخت جریمه شرکت را محکوم نمود.

استدلال دیگر در مورد عدم ارتکاب جرائم آن است که شرکت برای موضوع خاصی تشکیل می‌شود (فرضاً داد و ستد فرش) و خارج از این موضوع حق فعالیت ندارد و چون موضوع شرکت همانطوری که گفتیم امور غیر قانونی و غیر مشروع نمی‌تواند باشد بنابراین ارتکاب جرائم خارج از موضوع شرکت است.

اقسام شخصیت های حقوقی

اشخاص حقوقی به سه قسمت تقسیم می‌شوند:

  1. تمام شرکتهای تجارتی که در قانون ذکر شده.
  2. تشکیلات و موسساتی که برای مقاصد غیر تجارتی تشکیل شده.
  3. موسسات و تشکیلات دولتی و بلدی به محض ایجاد.

شخصیت حقوقی شرکت های تجارتی

در قرون وسطی که ایتالیا مرکز تجارت بود ضمن تحولی در امور تجارت و حقوق تجاری، بازرگانان به این نکته پی برند که سرمایه‌های فردی برای تجارت دریائی که اغلب با کشورهای دور دست انجام می‌شده به علت کم بودن سرمایه و بُعد مسافت و در نتیجه طول مدت کفایت نمی‌کند، بنابراین در عرف تجارتی یک نوع شرکت‌های تجارتی معمول گردید که گرچه موضوع قانونی نداشته ولی عملاً معاملاتی انجام می‌داد. بعداً در اثر توسعه تجارت در کشورر انگلستان و فرانسه و آلمان و سایر کشورهای اروپای غربی، به این علت و به جهت ضرورت در عمل، شخصیت حقوقی شرکت های تجارتی به موجب قانون شناخته شد. مثلاً در دعاوی علیه شرکت، برای طرف دعوی ممکن نبود که به هر یک از شرکاء فرداً فرد مراجعه و حق خود را از هر یک جداگانه بخواهد. از این جهت ناچاراً مرجعی برای این قبیل امور شناختند که همان شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری است. اقسام شرکت‌های تجارتی که در قانون تجارت ذکر شده پس از تشکیل دارای شخصیت حقوقی خواهند بود.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

کلاهبرداری یعنی چه؟ ایا به هرکسی میشه گفت کلاهبردار/ پس حکایت کلاهبرداری مطالعه بفرمائید

«کلاهبرداری:۱- به فریب مال و پول دیگران را گرفتن، حقه بازی.

استعمال نام یا عنوان مجعول به قصد این که مؤسسات مجعول و اعتبارات موهوم را به طرف بقبولاند و او را به امور موهوم امیدوار یا از امور موهوم خائف سازد و بدین طریق وجه یا مالی از او بگیرد.» «کلاهبردار: ۱- آن که به فریب مال و پول دیگران را بگیرد؛ حقه باز. ۲- کسی که کلاه‌برداری کند؛» از نظر میانگین سنی کلاهبرداری می‌توان کلاهبرداران را به دو دسته کلاهبرداران اینترنتی و کلاهبرداران غیر اینترنتی تقسیم کرد. میان گین سنی کلاهبرداران اینترنتی ۱۸ تا ۳۵ سال است در حالی که کلاهبرداران غیر اینترتی معمولاً سن بالاتری دارند.

 

برای تحقق کلاهبرداری، توجه به سه شرط لازم است:

 

  1. وسایلی که کلاهبردار به کار برده است، باید متقلبانه باشد.
  2. همچنین کلاهبرداری از جمله جرایم مقید به نتیجه است یعنی نتیجه‌ مورد نظر از ارتکاب جرم باید حاصل شده باشد. در حقیقت کلاهبردار اعمال تشکیل‌دهنده رفتار مجرمانه را مرتکب می‌شود تا به مال مورد نظر برسد.فرد قربانی کلاهبرداری یا مجنی‌علیه باید در نتیجه توسل به وسیله متقلبانه اغفال شود و فریب خورده باشد و در نتیجه این فریب، مال خود را در اختیار کلاهبردار قرار دهد.
  3. نکته مهم آن است که اغفال در نتیجه نداشتن ‌آگاهی ایجاد می‌شود بنابراین هنگامی که شاکی از متقلبانه بودن وسایل مطلع است، تحقق کلاهبرداری منتفی می‌شود همچنین مال برده‌شده باید متعلق به غیر (شاکی) باشد یعنی مال متعلق به خود کلاهبردار نباشد.

نمونه پرونده کلاهبرداری

شکایت :

احتراماً این جانب شاکی به تاریخ ……  طی اطلاعیه ای که در اگهی مورخ …….  چاپ شده بود به آدرس اعلامی مشتکی عند (متهم) مراجعه و تقاضای اخذ وام نمودم که ایشان اظهار داشتند تصویر یک سند مالکیت به همراه مبلغ پیش که حدود۲ میلیون تومان است به همراه یک فقره چک تحویل اینجانب بدهید تا قریب یک ماه بعد وام شما اماده و تحویل خواهد شد و متقلباً قرارداد شماره …….  با موضوع واگذاری امتیاز وام بملغ شصت میلیون تومان منعقد گردید و تصویر سند مالکیت بهمراه مبلغ یک میلیون تومان به امتیاز تحویل دارم پس از ان به هیچ عنوان تلفن را پاسخ نگفت با مراجعه به محل تنظیم قرارداد آدرس اعلامی شخصی که خود را مسئول بیمه پارسیان معرفی می کرد نیز اظهار بی اطلاعی مینمود لذا با وصف مراتب و اینکه عمل مشتکی عند واحد وصف مجرمانة کلاهبرداری از طریق تحصیل مال به نحو متقلبانه است و از  ضعف نفس و بی تجربگی اینجانب سوء استفاده کرده و با فریب و خدعه مبلغ دو میلیون تومان از اینجانب اخذ کرده ، اعلام جرم و استدعای تعقیب و رسیدگی و مجازات نامبردگان با عنوان جرم کلاهبرداری تقاضا می شود خسارات وارده به این بابت ناشی از عمل مرتکب معادل مبلغ ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۲۰ ریال است بدین وسیله صدور اجرای تأمین خواسته را نیز استدعا دارم.

کیفر خواست :

ریاست محترم دادگاه عمومی

احتراماً در پرونده کلاسه ….. شعبه ……. بازپرسی دادسرای عمومی انقلاب ….. آقای ……آزاد به لحاظ غایب بودن به تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ بیست میلیون ریال نظر به دلائل شکایت اقای …. فتوکپی آگهی فروش فوری در نشریه راهنمای جامع شهر فتوکپی قرارداد شماره ……. گزارش تحقیقات محلی انجام شده توسط مرجع انتظامی مورخ …… اظهارات آقای احمد قدرتی پور و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده مرتکب به بزه فوق الذکر در تاریخ …..  در …. و طبق م ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین گناهکار بوده و تقاضای مجازاتش می شود .(نمونه پرونده کلاهبرداری)(نمونه پرونده کلاهبرداری)(نمونه پرونده کلاهبرداری)(نمونه پرونده کلاهبرداری)

رأی دادگاه :

در خصوص اتهام آقای ……. ( متهم فاقد مشخصات دیگر در پرونده و کیفر خواست می باشد )دائر بر تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ ده میلیون ریال موضوع شکایت آقای ….. دادگاه با بررسی اوراق و محتویات پرونده و با توجه به کیفر خواست صادره از ناحیه دادسرای عمومی و انقلاب ، شکایت شاکی خصوصی فتوکپی آگهی فروش فوری وام در نشریه راهنما جامع شهر ، فتوکپی قرارداد عادی شماره ……. گزارش مأمورین انتظامی و تحقیقات محلی انجام شده و با وتوجه به سایر قرائن و شواهد موجود در پرونده ، بزهکاری متهم را محرز و مسلم تشخیص مستنداً به ماد ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری را که بر محکومیت متهم به تحمل  یک سال حبس تعزیری و پرداخت ده میلیون ریال به عنوان رد مال در حق شاکی صادر و اعلام می گردد  آگهی صادره غیابی در ظرف مدت ۱۰ روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین شعبه و سپس به مدت ۲۰ روز قابل تجدید نظر خواهی درمحاکم تجدید نظر استان می باشد.

تحلیل حقوقی پرونده:

کلاهبرداری از جمله جرایم استثنائی به شمار می رود . کلاهبردار به گونه ای عمل می کند که مالک یا متصرف مال فریب خورده و خود از روی میل و رضا و چه بسا به امید کسب منافع سرشار ، مالش را در اختیار مجرم قرار می دهدتحقق این امر ، یعنی اغفال قربانی و جلب نظر وی برای این که مال خود را به دست خودش در اختیار کلاهبردار قرار دهد ، احتیاج به انجام مانورهای متقلبانه ، صحنه سازی و پشت هم اندازی توسط مجرم دارد . از این رو کلاهبرداران ، بر خلاف بسیاری از مجرمین دیگر (از قبیل سارقین عادی ) معمولاً از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بوده و چه بسا مناصب اجتماعی یا اقتصادی مهمی نیز در جامعه داشته باشند . آنان از این هوش و ذکاوت ، تحصیلات عالیه ، موقعیت اجتماعی و چرب زبانی به عنوان ابزارکار خود برای به دام انداختن قربانیان استفاده می کنند .

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

زیر سقف مشترک اما غریبه به همراه نکاتی درباره ی اختلافات زن و شوهری

شکست عشقی

زیر سقف مشترک : یکی شاخه نبات ها را روی ساتن سفید توردوزی شده می سابید که زن گفت: با اجازه بزرگ ترها، بله!
دیگر صدای کل کل شادی، سوت و دست ها را نشنید برای آنکه پدر آمده بود بالای سرش و گفته بود: با لباس سفید می روی خانه بخت، با لباس سفید هم می آیی بیرون، مبارکت باشد!
زن دلش نمی خواست آن لحظه لباس سفیدی از جنس کفن را تصور کند، با این حال لبخند زد، گفت: چشم پدر!

حالا سال ها از گفتن آن کلمه (بله) می گذرد، سال هاست که آنها از هم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند، مهر را بخشیده و یا تا ریال آخر تسویه کرده باشند، اصلا چه فرق می کند حضانت بچه ها با پدر باشد یا مادر؟! سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست. نه خودشان که هیچ کس آنها را جزو آمار (حدود صدهزار نفری در سال) طلاق نمی شمارد اما وقتی هیچ رابطه احساسی و عاطفی عمیقی بین زن و مرد نباشد، سر هرکدام برود توی لاک تنهایی خودشان، آن وقت به اصطلاح روانشناسی امروز آنها دچار طلاق پنهان یا خاموش شده اند بدون اینکه متوجه باشند.

زیر سقف مشترک

سال هاست که آنها از هم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند، مهر را بخشیده و یا تا ریال آخر تسویه کرده باشند، اصلا چه فرق می کند حضانت بچه ها با پدر باشد یا مادر؟! سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست.

قدیمی ترها چیزی به نام طلاق پنهان نداشتند آنها تنها یک طلاق می شناختند که ننگ می شد و می چسبید روی پیشانی ها

تا قبل ازاین صد سال اخیر ازدواج تنها دو بعد زیست شناختی و جامعه شناختی داشت، همین قدر که مرد و زنی نیازهای روحی و عاطفی خود را در مسیر هدایت شده قرار می دادند و بعد پدر و مادر می شدند، برای داشتن یک زندگی خوب کافی بود.

آدم های صد سال قبل وقتی به یک رابطه عاطفی و خویشاوندی جدید با یک ایل و یا عشیره دیگر دست پیدا می کردند برایشان کافی بود تا بتوانند بعد اجتماعی ازدواج را تکمیل کنند. اما حالا سال هاست که بعد تازه روانشناسی را آورده اند و چسبانده اند به ازدواج که اگر این بعد آخر نباشد آن وقت زن ومرد دچار طلاق پنهان می شوند و روابط آنها خالی از عواطف و درک متقابل می شود. امروز ازدواجی را کامل می دانند که در آن هر سه بعد روانشناختی، زیست شناختی و جامعه شناختی وجود داشته باشد.

جدایی

گاهی بین زن و شوهر اختلافاتی وجود دارد که ترجیح می دهند باهم اما جدا از هم زندگی کنند به دور از زیر سقف مشترک  مانند:اختلافات در میزان هوش، خواسته ها، سلیقه ها و علاقه ها، دیدگاه ها، ابعاد معنوی و نیز ترس از طلاق و حرف های اطرافیان و حواشی بعدی آن، محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی،  ازدواج های تحمیلی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم   و  هم چشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت،  مادیات، تجمل گرایی و تشریفات بیش از حد، خود  بزرگ بینی و تحقیر دیگری، دو رویی، پنهان کاری، لجاجت و مسائلی از این دست، همگی مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی مبدل می سازد. این بی تفاوتی، آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است . اگر چه همسران با هم زندگی می کنند ولی فقط جسم خاکی آنان با هم است و آنان فارغ از هم و در فضایی کاملا غریب و شخصی ایام را سپری می کنند و مقصد بعدی آنها منزلگاهی جز طلاق رسمی و جدایی فیزیکی نخواهد بود.

زیر سقف مشترک : وقتی خلأ احساسی پیدا شود آنهایی که به دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی نتوانند طلاق بگیرند سرشان می رود توی لاک تنهایی خودشان و به تدریج همان رابطه محدود عاطفی با طرف مقابل را هم قطع می کنند
نگران شده اید، نشسته اید به مرورکردن زندگیتان؟ فکر می کنید نکند شما هم طلاق گرفته اید و حواستان نیست؟!
دارید از خودتان می پرسید «چرا، غیر از بچه ها و دخل وخرج هایی که با هم نمی خوانند، هیچ وقت هیچ حرف دیگری باهم نزده اید؟راستی همسرتان از کی سرش مدام رفت توی ورق های روزنامه؟
اگر کارتان از بیخ غلط نباشد جای نگرانی نیست! آنهایی دچارطلاق پنهان می شوند که بدون هماهنگی عاطفی، وجود عشق و شناخت نیاز های خود و طرف مقابل ازدواج کرده باشند.

این جور ازدواج ها تا وقتی شیرین است که عروس خانم ها و آقا دامادها سرگرم گرفتن هدایای کادو پیچ جوروا جور باشند و بعد مشغول برپایی مراسم عروسی شوند، البته تا وقتی مهمانی های روزها و ماه های اول و به اصطلاح پاگشایی ها تمام نشده آنها احساس خوشبختی می کنند اما این رفت و آمدها و تازگی روزهای اول ازدواج که تمام شود، آن وقت احساس می کنند یک چیزی میان این رابطه دو نفره کم است و آن چیزی جز همان نقاط احساسی و فکری مشترک نیست.

وقتی خلأ احساسی پیدا شود آنهایی که به دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی نتوانند طلاق بگیرند سرشان می رودتوی لاک تنهایی خودشان وبه تدریج همان رابطه محدود عاطفی با طرف مقابل را هم قطع می کنند و طلاق می گیرند بدون اینکه صدایش را در بیاورند. آنها از همان وقت می روند جزو آمار طلاق های پنهان (که البته هیچ آماری از آن در دست نیست.)

آنها تنها به ظاهر یک زندگی مشترک و زیر سقف مشترک با هم زندگی می کنند که به شدت ملال آور و یکنواخت است، هر چند که زن و شوهر قرارداد اجتماعی و مذهبی ازدواج را رعایت می کنند اما زندگی آنها خالی از عشق و هماهنگی روانشناختی است درحالی که وجود این بعد از رابطه می تواند زندگی زن و مرد را معنادار و شکوفا کند.

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهریه عند الاستطاعه به چه معنی است؟

مهریه عندالاستطاعه : یعنی زن قبول کند که در صورت استطاعت مالی(دارایی)  همسرش مهریه خود را درخواست کند.در مهریه عندالاستطاعه، زمان پرداخت مهریه. زمانی است که زوج، توانایی و استطاعت پرداخت را داشته باشد، پس پرداخت آن منوط به استطاعت(استطاعت از طریق معرفی اموال زوج، ثابت می‌شود)، زوج است. به عبارت دیگر یعنی مرد هر وقت استطاعت وتوان مالی پیدا کرد مهریه را پرداخت کند.(مهریه عندالاستطاعه)

البته زوجین می‌توانند به صورت موجل نیز مهریه را تعیین کنند که در اینصورت پرداخت مهریه در زمان مقرر مورد توافق بایستی باشد و قبل از آن زوج حق مطالبه ندارد. در صورتی که مهریه عندالاستطاعه باشد راهی برای زن به منظور گرفتن حق خود از مرد باقی نمی ماند. از اشکالات مهریه عندالاستطاعه لازم الاجرا نبودن آن است زیرا در صورت عدم پرداخت مهریه از سوی مرد، زن باید استطاعت مالی مرد را ثابت کند، در غیر این صورت نمی تواند حق مهریه خود را دریافت کند. از دیگر اشکالات مهریه عندالاستطاعه را مجهول بودن زمان مدت قرارداد است ، زمانی که قراردادی زمانش مجهول باشد، نتیجه اش بطلان قرارداد است و در این صورت زن نمی تواند به حق مهریه اش دست یابد. از دیگر اشکالات مهریه عند الاستطاعه این است که قانون گذار آن را نمی شناسد. مهریه عند الاستطاعه برای قاضی مجهول بوده و همه فروض برای آن پیش بینی نشده است. به عنوان مثال در زمان فوت همسر یا هنگام طلاق، قانون فروضی را برای آن پیش بینی نکرده و تنها در صورتی زن به حق مهریه خود می رسد که بتواند استطاعت مالی مرد را ثابت کند. اشکال دیگر این نوع مهریه این است که به محض انعقاد عقد بین زوجین مهریه به ملکیت زوجه در نمی آید اما در مهریه عندالمطالبه به محض انعقاد عقد، مهریه به ملکیت زوجه می رسد. در شرایط فعلی که مهریه عندالمطالبه است مهریه ها از سوی برخی همسران پرداخت نمی شود، در قضیه مهریه عندالاستطاعه قضیه لاینحل باقی می ماند.(مهریه عندالاستطاعه)

از نظر حقوقی و قضایی، مشروط‌کردن پرداخت مهریه به استطاعت زوج به دلیل ابهامی که در آن است، در اجرای آن نیز ابهام دیده می‌شود. زیرا اگر صحت و سلامت این شرط را بپذیریم، زن نخست باید استطاعت مالی همسرش را ثابت کند تا بتواند مهریه‌اش را مطالبه کند.مسلم است که اگر پرداخت مهریه مشروط به استطاعت زوج باشد، زن برای دریافت مهریه خود از طریق محاکم قضایی و مراجع ثبتی نخست باید استطاعت مالی همسرش را ثابت کند. اما ملاک استطاعت مرد چیست؟ و درصورت پنهان‌کاری مرد، مبنی بر مخفی‌سازی یا انتقال پنهانی اموال خود، راه استیفای حقوق زن چه خواهد بود؟(مهریه عندالاستطاعه)

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مهریه عندالاستطاعه چیست و چه تفاوتی با مهریه عندالمطالبه دارد؟

باتوجه به اهمیت نقش زن در تشکیل و دوام خانواده، قانون مدنی به تبع فقه و مقررات شرعی، بیشتر چهره‏ی حمایت از زن و جلوگیری از تضییع حقوق آنان را به خود گرفته است که نمونه‏ی بارز این حمایت (بیشتر مالی) از زن در مبحث مَهر یا مَهریه (فصل هفتم از باب اوّل در کتاب هفتم) دیده می‏شود تا جایی که مقررات راجع به مَهر، ۲۴ مادّه را به خود اختصاص داده است. مَهر، مالی است که در اثر ازدواج به مالکیت زن درآمده و زوج مکلّف به دادن آن به زوجه است. در این نوشته قصد داریم به بررسی انواع مهریه و مهریه عندالاستطاعه بپردازیم.

علل مختلفی در تکلیف مرد به پرداخت مَهر بیان شده‏ است از جمله:

  1. دادن هدیه از طرف مرد
  2. اعلام تعهد مرد به تأمین زندگی و احتیاجات زن
  3. تأمین آتیه‏ی زن
  4. جبران کمبودهای حقوقی زن علی‏الخصوص در مورد سهم الارث
  5. لحاظ و تعیین حقوق مالی زن.

مَهر که مختص به مقررات اسلام است و در حقوق غربی همانند آن دیده نمی‏شود بر سه نوع است:

  1. مَهرالمسمّی (تعیین شده بین طرفین عقد ازدواج)
  2. مَهرالمثل (براساس وضعیت خانوادگی و صفات زن و عرف محل تعیین می‏گردد)
  3. مَهر المتّعه (باتوجه به وضعیت مرد از لحاظ مالی معیّن می‏شود)

نوع اوّل آن که در زمان انعقاد عقد نکاح و اجرای صیغه ‏ی آن بین زوج و زوجه به تراضی یا توسط شخصی که آنان انتخاب کرده‏ اند، تعیین می‏گردد، موضوع این نوشتار است.

مَهر می‏تواند عین یا منفعت یا عمل یا حقی باشد و دارای ویژگی‏های مندرج در موادّ ۱۰۷۸، ۱۰۷۹، ۱۹۰، ۳۶۱ و ۲۱۵ قانون مدنی خواهد بود و باتوجّه به سکوت قانونگذار و رعایت اصل حاکمیت اراده‏ی موجود در مادّه‏ ی ۱۰ آن قانون حدّاقل و حداکثری برای آن مشخص نشده است. زوجه به محض وقوع عقد، مالک مَهر شده (مادّه‏ ی ۱۰۲۸) و به عنوان دِین بر ذمّه‏ ی زوج قرار می‏گیرد. زوجه می‏تواند از طرق قانونی (تقدیم دادخواست به دادگاه یا تقاضای صدور اجرائیه از اداره‏ی ثبت) آن را از زوج مطالبه نماید. ضمانت اجرای این حق ایجادی، اعمال حق حبس مقرره در مادّه‏ی ۱۰۸۵ همان قانون «زن می‏تواند تا مَهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد، امتناع کند …» می‏باشد. این حق یکی از نمودهای اعمال حق به وسیله‏ ی خود ذیحق و برآمده از مادّه ‏ی ۳۷۷ قانون مدنی است.

حق زن در خودداری از تمکین خاص (مادّه‏ی ۱۰۸۶) تا وصول و دریافت مَهریه مطلق است و درصورت عدم ملائت مرد نیز به رسمیت شناخته می‏شود. همچنین استفاده از ضمانت اجرای این حق موجب ناشزه تلقی شدن زن نخواهد بود.

وصول مَهریه به اراده‏ ی ذیحق (زوجه) بستگی دارد و هر زمان (چه پس از اجرای صیغه‏ی نکاح یا در زمان تداوم زندگی مشترک یا در زمان طلاق) که بخواهد می‏تواند آن را مطالبه نماید. از آنرو مهریه را عندالمطالبه گویند و در سندهای نکاحیه نیز غالباً همین وضعیت تحریر می‏گردد؛ هرچند قانونگذار حال، مؤجّل یا اقساطی بودن پرداخت مهریه را نیز پیش بینی کرده است. (ماده‏ی ۱۰۸۳).

باتوجّه به تأمین مخارج زندگی مشترک توسط شوهر، امروزه غالب مَهریه‏ها در زمان جدائی و طلاق و به قصد تحت فشار قرار دادن زوج و جلوگیری از وقوعِ طلاق مورد مطالبه قرار می‏گیرد.
ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و معاون رئیس قوه‏ی قضائیه از طریق بخشنامه‏ی دو خطی شماره‏ی ۵۳۹۵۸/۳۴/۵ مورخ ۷/۱۱/۸۵، سردفتران ازدواج را مکلّف کرده در موقع اجراء صیغه‏ ی عقد و ثبت واقعه‏ ی ازدواج در صورتی که زوجین نحوه‏ی پرداخت مَهریه بر عندالاستطاعت مالی زوج توافق نمایند، به صورت شرط ضمن عقد درج و به امضاء زوجین برسانند.

ارگان‏های مسؤول و صاحبنظران به منظور کاهش زندانیان عاجز از پرداخت مَهریه، جلوگیری از نابودی خانواده‏ها و کاستن از موارد سوء استفاده از مَهریه به عنوان ابزار فشار و …. طرح‏های مختلفی پیشنهاد داده‏اند که در مواردی زمزمه‏هایی مبنی بر تعیین سقف مَهریه، تصویب قانون عدم بازداشت زوج جهت وصول مَهریه، تلاش در راستای منصرف کردن زنان از مطالبه‏ی مَهریه، سعی در ارجاع پرونده‏های مطالبه‏ ی مَهریه به شوراهای حل اختلاف، تسریع در رسیدگی به تقاضای اعسار زوج، اجرای فوری حکم بر اعسار زوج قبل از قطعیت آن، اعطای مرخصی‏های مکرر به زوج‏های در حال حبس به خاطر عدمِ پرداخت نفقه، تبدیل مَهریه از عندالمطالبه به مهریه عندالاستطاعه به گوش حقوقدانان و صاحبنظران امور اجتماعی رسیده است؛ تا جائی که مدیرکل دفتر تشکیلات و برنامه‏ریزی قوه‏ی قضائیه در گفتگو با نشریه‏ی مأوی شماره‏ی ۵۸۳ مورخ ۲۱/۸/۸۵ (نشریه‏ ی تخصصی قوه‏ ی قضائیه) خبر از تکمیل نهائی پیش‏نویس شیوه ‏نامه‏ ی جدید رسیدگی به دعاویِ مربوط به مَهریه و ارسالِ آن به شورای معاونین قوه‏ ی قضائیه داد. بخشنامه ‏ی مذکور قطعاً قسمتی از آن شیوه‏ نامه بوده و کم کم دیگر بخش‏های آن نیز آشکار خواهد شد.

این بخشنامه به هیچ وجه به معنای تبدیل شدن مَهریه از عندالمطالبه به مهریه عندالاستطاعه نیست و زوجین نباید دغدغه‏ای درخصوص بقاء وضعیت قبلی (عندالمطالبه بودن مَهریه) داشته باشند. زمانی که قانون صراحتاً بر عندالمطالبه بودن مَهریه نظر دارد، بخشنامه قادر به تغییر آن نیست؛ هرچند که بخشنامه مذکور ادّعای انجام این تغییر را ندارد بلکه سردفتران ازدواج را مکلّف کرده به زوجین اعلام دارند که می‏توانند نحوه‏ ی پرداخت مَهریه را به صورت مهریه عندالاستطاعه تعیین کنند و این تراضی را به صورت شرط ضمن عقد نکاح بگنجانند. کمااینکه زوجین می‏توانند شروطی را که قانون آن را منع نکرده در ضمن عقد درج کنند؛ مانند: اعطای حق تعیین مسکن به زوجه، شرطِ داشتن صفت خاص یا شرط وکالت بلاعزل زوجه در برخی موارد جهت مطّلقه نمودن خود.

از آنجاکه اشتراطِ مهریه عندالاستطاعه بودن دریافت مَهریه شرط غیرمقدور، بی ‏فایده و نامشروع نیست و خلاف مقتضایِ ذاتِ عقد هم نمی ‏باشد، صحیح بوده و در صحّت اشتراطِ آن نباید شک کرد. ناگفته پیداست که این وضعیت در نکاح‏ های صورت گرفته در گذشته تأثیر ندارد و اثر آن در نکاح‏ های آینده منوط به اشتراط در ضمن عقدِ نکاح است.

مَهریه دِینی است بر ذمّه‏ی زوج که به عنوان مدیون مکلّف به پرداختِ آن است. مادّه‏ی ۲ قانون نحوه‏ی اجرایِ محکومیت‏ های مالی، حقِ تقاضای طلبکار در بازداشت کردن بدهکار تا زمان پرداخت و حصول برائت ذمّه را به رسمیت شناخته و جدا کردن بخشی از طلبکاران به بهانه‏ ی اینکه طلبِ آنها ناشی از ازدواج است به مفهوم تحدید حقوق زنان تعبیر خواهد شد. به فرض مثال اگر زوجه‏ای بدون ذکر در سند نکاحیه، یک سند تجاری مبیّن اشتغال ذمّه ‏ی زوج را از ایشان دریافت کند، حق اعمال مادّه‏ ی ۲ قانون نحوه‏ی اجرای محکومیت‏ های مالی و بازداشت مدیون (زوج) را خواهد داشت امّا زوج ه‏ای که از این طریقه استفاده نکرده در اعمالِ مادّه‏ ی ۲ قانون اخیرالذّکر جهت وصول مَهریه‏ اش با مشکل مواجه خواهد شد! لهذا این امر موجب بی‏اعتمادی زنان به اسناد رسمی علی الخصوص سند نکاحیه می‏شود.

هرچند مهریه عندالاستطاعه شدن مَهریه منوط به پذیرش زوجه، توافق طرفین و درج آن به صورت شرط ضمن ‏العقد است و بخشنامه ‏ی صادره قدرت منازعه و مقابله با قانون مدنی را ندارد امّا وضعیت جدید در تناقض و تنافی کامل با ممتازه شناختنِ طلب زوجه از زوج بابت مَهریه در قانون اجرای احکام، قانون تجارت و قانون ثبت است. ممتاز شناختن طلب بابت مَهریه به منظور حمایت از زنان و تأمین آتیه آنان صورت گرفته که بخشنامه‏ ی مورد بحث پایه‏ های این حمایت را متزلزل می‏کند.

زنان در دریافت سهم الارث با محدودیت‏های قانونی روبرو هستند و پرداخت مَهریه به آنان در راستای جبران محدودیت‏ های مذکور و از افتخارات فقه اسلام در حمایت از زنان است. چنانچه دستیابی به این حق قانونی منوط به اثبات اسطاعتِ مدیون (زوج) شود فلسفه‏ی تأسیس مَهریه در روابط مالی زوجین زیر سؤوال خواهد رفت.

استطاعت مالی یک امر وجودی است که زوجه باید آن را از طریق قانونی اثبات نموده؛ سپس قادر به وصول طلبِ خود بابت مَهریه خواهد بود. امّا در دیگر مطالباتی که دائن بابت امری غیر از مَهریه دارد نیازی به اثبات استطاعت و توان مالی مدیون ندارد و پیش بینی این وضعیت در زمان مطالبه‏ ی مَهر دور از عدالت و انصاف و موجب تضییع حقوق زنانِ طلبکارِ بابت مَهریه است.

مکلّف کردن سردفتران ازدواج به یادآوری اندراج شرط مهریه عندالاستطاعه بودن مطالبه‏ ی مَهریه تکلیفی است خارج از حدود و وظایف آنان. مضافاً به اینکه زوجه‏ای که زوج را به مَهریه‏ی موردنظر خود راضی کرده، حاضر به پذیرش این شرط در ضمن عقد نکاح و در ابتدای ایجاد عُلقه زوجیت نخواهد بود. تصویب شروط و مقرراتی که از ابتداء متروکه شدن آن به علّت عدم استقبال زوجه از وضوحات و بدیهیات است دور از منطق قانونگذاری می‏باشد.
اگر یادآوری شروطی که قابل اندراج در ضمن عقد نکاح هستند جزء وظیفه سردفتران ازدواج می‏باشد، شایسته است با تصویب بخشنامه ‏ی جدیدی، دیگر شروط ضمن عقد را به آنان اعلام تا به زوجین یادآوری نمایند!

۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر ارثی به وراث برسد و یکی از وراث حاضر به تقسیم نباشد چه باید کرد؟

شما می توانید از دادگاه آخرین محل اقامتگاه متوفی تقاضای انحصار وراثت کنید ، بنابراین یکی از ورثه میتواند به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای صدور دستور فروش نماید . در این حالت آن ورثه یا باید سهم باقی وراث را بپردازد یا خودش هم همراه بقیه ملک را بفروشد . بعد از صدور دستور فروش دادگاه او را ملزم به این کار خواهد کرد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا بازداشت منزل محکوم علیه که با سند عادی آنرا خریده قانونا جایز هست یا خیر؟

پس از ابلاغ اجراءیه به بدهکار یا محکوم علیه طبق تبصره ماده 35 قانون اجرای احکام مدنی ، محکوم له می تواند اموال محکوم علیه را برای تامین محکوم به  به قسمت اجرا معرفی کند ودایره اجرا مکلف به قبولی است وطبق ما ه 49 و 50 همان قانون مامور اجرا مکلف است پس از درخواست محکوم له بدون تاخیر اقدام به توقیف اموال محکوم علیه نماید مال توقیف شده ممکن است مال منقول یا غیر منقول باشد در مورد اموال غیرمنقول داشتن سابقه ثبتی لازم نیست بلکه به صراحت ماده 101همان قانون توقیف مال غیر منقول که سابقه ثبتی ندارد بعنوان مال محکوم علیه ،در صورتی که محکوم علیه در آن تصرف مالکانه دارد جایز و بلا اشکال است.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

​​تدلیس در عقد نکاح

مواد ۱۱۲۱ , ۱۱۲۲ ۱۱۲۳ قانون مدنی، موارد متعددی از موجباتی را که سبب ایجاد حق فسخ برای زوج و زوجه می‌شود، نام برده‌ است. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب‌خورده می‌تواند آسان‌تر از طلاق، نکاح را فسخ کند. این موارد به شرح زیر است:

مواردی در مرد که موجب حق فسخ برای زن می‌گردد:

1-*جنون؛
2-عنَن به‌معنای بیماری جنسی‌ برای مرد است. به‌گونه‌ای که ناتوان از آمیزش می‌گردد. این مورد زمانی در فسخ عقد نکاح اثر دارد که بعد از گذشت یک‌سال از تاریخ رجوع زن به حاکم رفع نشود؛
3-خصاء به‌معنای اَخته بودن مرد و ناتوانی از باروَری در وی است؛
4-مقطوع بودن آلت تناسلی.

مواردی در زن که موجب حق فسخ برای مرد می‌گردد:

1-جنون؛
2-قرَن: استخوانی در فرج و مانع جماع؛
3-جذام؛
4-برَص: گونه‌‌ای بیماری پوستی و ناواگیر است که به‌صورت لکه‌‌های سفید و نرم بر بدن ظاهر می‌‌شود و بر اثر اختلال در عملکرد رنگدانه‌‌های پوستی پدید می‌‌آید؛
5-افضاء: یکی بودن مجرای بول و حیض؛
6-زمین‌گیری؛
7-نابینایی از هر دو چشم.

*موارد ذکرشده تنها چند نمونه از موضوعات تدلیس بودند و محصور و محدود نیز نیستند. هر گاه در یکی از طرفین، صفت خاصی اعم از معنوی یا جسمانی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود؛ خواه وصف مذکور در عقد به‌صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته مهریه....

بهتر است بدانید مهریه، دین ممتازه است. به این معنی که اگر شوهر، بدهی بسیار به اشخاص گوناگون داشته باشد، مهریه پیش از هر بدهی دیگری از وی دریافت می‌شود.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی

باوجود مستندات صوتی و تصویری از خیانت و مسافرت با دوست پسر  آیا درصورت شکایت و درخواست طلاق مهریه به او تعلق می گیرد ؟


*خیانت زوجه باعث عدم پرداخت مهریه نمی شود چرا که مهریه حق زوجه می باشد و هر زمان که اراده حقوقی کند می تواند مطالبه کند و زوج مکلف به پرداخت می باشد.

=طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی زن به مجرد عقد مالک مهر (به فتح میم) یا همان مهریه می شود و می تواند هر نوع تصرفی در آن داشته باشد پرداخت مهریه در سند ازدواج یا عند المطالبه است یا عند الاستطاعه که در هر دو مورد زن استحقاق مطالبه تمام مهریه را از شوهر دارد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اگر شخصی فیلم خصوصی از مجلس عروسی دیگری را در تلگرام پخش کند چگونه با او برخورد می‌شود؟

طبق قانون جرایم رایانه ای
هر کس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی ... دیگری را بدون رضایت او ... منتشر کند یا دسترس دیگران قرار دهد، .... ، به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون  ریال تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهدشد.

۱۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر