⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖بابیش از8سال سابقه حقوقی

۴۱۲ مطلب با موضوع «مطالب اصول فقه» ثبت شده است

تقسیم مقدمه به عقلیه ،شرعیه وعادیه

مقدمه عقلیه:مقدمه ای است که توقف ووابستگی ذوالمقدمه به آن ، یک وابستگی عقلی است،یعنی مقدمه بودن برای ذوالمقدمه به نظرعقل وبه حکم عقل است مثل مقدمه بودن طی مسافت برای حج.
مقدمه شرعیه: مقدمه ای است که توقف ووابستگی ذوالمقدمه به آن ،یک وابستگی شرعی است وبودن مقدمه برای ذوالمقدمه ترتب شرع وبه حکم شرع است مثل مقدمه بودن طهارت برای نماز
مقدمه عادیه:مقدمه ای است که توفق ووابستگی ذوالمقدمه به آن، یک وابستگی عادی است یعنی مقدمه بودن مقدمه برای ذوالمقدمه به حکم عادت میان مردم است . مثل مقدمه بودن نردبان برای رفتن بربام، این وابستگی یک وابستگی عادی است که براساس عادت یعنی چون مردم عادت دارندبرای رفتن بربام ازنردبان استفاده کنند،نردبان مقدمه رفتن بربام است وگرنه رفتن بربام ، عقلا راهای دیگری هم دارد.

۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم و منطوق

مفهوم جمله شرط (در اغلب موارد)، جمله غایت، جمله حصر، جمله استثنا، جمله وصف تقییدی، جمله عدد حصری و غایی حجیت دارد یعنی میتوان به مفهوم مخالف آن استناد کرد. در مقابل، مفهوم جمله شرط (درحالت استثنایی، انتفاء شرط، باعث انتفاء موضوع شود یا شرط انحصاری نباشد) جمله وصف و جمله لقب و عدد تمثیلی (غیر حصری) حجیت ندارد.

۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکات مهم متون فقه یک -نکاح

گفتار اول: صیغه عقد نکاح

 

 نکته 1:عقد نکاح مانند سایر عقود لازم باید دارای ایجاب و قبول لفظی باشد.

نکته 2: الفاظ ایجاب منحصرا" عبارتند از :

زوجتک(تو را به ازدواج خودم درآوردم )

أنکحتک( تو را به همسری خود در آوردم)

متعتک) تو را به زناشویی خود درآوردم)

أنکحکت( تو را به همسری خود در آوردم)

متعتک( تو را به زناشویی خود درآوردم)

نکته3: الفاظ قبول عبارتند از :

قبلت التزویج أو النکاح( ازدواج یا نکاح را پذیرفتم)

تزوجت) همسری را پذیرفتم)

یا فقط بگوید : قبلت؛) قبول کردم )

نکته 4: ایجاب و قبول مقدم داشتن ایجاب بر قبول شرط نیست؛ زیرا به هر ترتیب که باشد به مقصود لطمه نمی زند.

نکته 5: ایجاب و قبول هر دو باید به لفظ ماضی باشند.

          نکته 6: لازم نیست که» قبول از لفظ ایجاب باشد و مثلاً بعد از« قبلت النکاح » و قابل « زوجتک » بنابراین اگر موجب « قبلت » : بگوید « زوجت بگوید صحیح است؛ زیرا این لفظ نیز صراحت لازم را دارد و تمام این تعابیر مقصود واحدی را می رسانند. نکته 7:با وجود قدرت بر اجرای عقد به زبان عربی نمی توان عقد را به زبان غیر عربی خواند. .

 نکته 8 : عاقد می بایست اهلیت داشته باشد  پس بنابراین عقد شخص مست حتی اگر چنانچه بعد از مستی ان را اجازه دهد باطل است .

نکته 9: زن می تواند ایجاب و قبول  عقد را از  طرف خود با  دیگری بر عهده گیرد .

 

نکته 10:تعیین زن و شوهر با اشاره یا نام یا وصف لازم است بنابراین اگر فردی صاحب چند دختر باشد و بدون انکه نام ببرد یکی از انها را به عقد مردی درآورد چنانچه مبهم گذارد و خود نیز معین نکند عقد نکاح باطل است .زیرا کام جویی از غیر معین ناممکن است .

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل استصحاب چیست ؟

اصل استصحاب یعنی آنچه که قبلا بوده، بر حالت اولیه خود باقی است و خلافش نیامده است. استصحاب دو رکن دارد که عبارتند از یقین سابق و شک لاحق.

شرایط اجرای اصل استصحاب

برای اینکه بتوانیم در مورد مسئله ای به اصل استصحاب رجوع کنیم، شرایطی لازم است که این شرایط عبارتند از‌:
«یکی بودن متقین و مشکوک»
«تعدد زمان متقین و مشکوک»
«تقدم زمان متقین بر زمان مشکوک»
«اجتماع یقین و شک در یک زمان‌»
«فعلیت شک و یقین»

اقسام استصحاب
استصحاب وجودی : استصحاب وجودی یعنی به «بودن و وجود» چیزی در زمان قدیم یقین داشته باشیم؛ لیکن اکنون در وجود و بقای آن شک کنیم.

استصحاب عدمی : استصحاب عدمی یعنی به «نبودن و عدم» چیزی در زمان قدیم یقین داشته باشیم و اکنون در وجود و بودن آن شک کنیم.

استصحاب حکمی : هر گاه حکمی مانند وجوب، حرمت، استحباب و… را استصحاب کنیم، به این نوع استصحاب، استصحاب حکمی می گوییم.

استصحاب موضوعی : استصحاب موضوعی یعنی استصحابی که در آن، حکمی را استصحاب نمی کنیم؛ بلکه «موضوع حکم شرعی» را استصحاب می کنیم.

استصحاب حکم شرعی : استصحاب حکم شرعی مقابل استصحاب حکم عقلی است و به استصحابی گفته می شود که در آن، آنچه که استصحاب می کنیم،حکمی از احکام شرعی مثل وجوب، حرمت و… است.

استصحاب حکم عقل : استصحابی است که در آن،آنچه که استصحاب می کنیم، حکمی از احکام مستقل عقلی(مثل نیکو بودن عدالت، زشتی کم فروشی و…) است.

استصحاب سببی و مسببی :
استصحاب سببی، مقابل استصحاب مسببی می‌باشد و به معنای استصحابی است که باعث از بین رفتن شک در مستصحب استصحاب دیگر می‌شود؛ به بیان دیگر، هرگاه جریان استصحاب در چیزی معین، باعث منتفی شدن شک در استصحاب دیگر گردد، شک در استصحاب اولی را «شک سببی» و شک در استصحاب دومی را «شک مسببی» می‌گویند و استصحاب در مورد اول را استصحاب سببی» و در مورد دوم را «استصحاب مسببی» می‌نامند.
هر گاه در موضوعی با استصحاب سببی و مسببی با هم مواجه شدیم، استصحاب سببی را جاری میکنیم نه استصحاب مسببی را.

استصحاب جزئی : اگر مورد استصحاب (متقین سابق)، فرد مشخص و معینی باشد، استصحاب جزئی نام دارد.
مثال : یقین داریم بیعِ با خیار فسخی (جزئی) قبلا بین دو نفر وجود داشته؛ لیکن اکنون شک میکنیم آیا هنوز هم وجود دارد یا خیر؟
بیع «کلی» است؛ و بیعِ با خیار فسخ و بیعِ بدون خیار فسخ «جزئی» هستند.

استصحاب کلی : اگر مورد استصحاب (متقین سابق)، کلی باشد، استصحاب کلی نام دارد.
مثال: یقین داریم نکاح (کلی) قبلا مستحب بوده؛ لیکن اکنون شک می کنیم که آیا هنوز هم مستحب است یا خیر؟
نکاح کلی است؛ و نکاح منقطع و نکاح دائم، جزئی هستند.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف علم اصول

علمی است از قواعدی که در راه استنباط حکم شرعی بکار گرفته می شود ، بحث می کند.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام حکم

الف) حکم واقعی: آن است که با توجه به خود موضوع، وضع شده باشد و علم و جهل مکلف در آن مدخلیتی نداشته باشد. مثل نماز. و دلیلی را که برحکم واقعی دلالت می کند دلیل« اجتهادی » می گویند.
ب) حکم ظاهری: آن است که با توجه به جهل مکلف به حکم واقعی وضع شده باشد. به این شکل که مجتهد در مقام عمل نسبت به وجود حکم واقعی شک می کند. مثل حرمت نگاه به زن بیگانه و یا وجوب قرائت اقامه برای نماز. دلیلی که به آن دلالت می نماید، دلیل « فقاهتی » نامیده می شود.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

واضع اولیه ی لغات چه کسی است؟

دلالت الفاظ بر معانی خود وضعی است ولیکن در اینجا این سوال پیش می آید که واضع این الفاظ کیست؟در پاسخ به این پرسش دو قول نقل کرده اند:
الف) واضع یک نفر می باشد. مثل زبان عربی که واضع آن شخصی به نام یعرب بن قحطان است.
ب) واضع یک نفر نیست بلکه تمامی نوع بشر می باشند. اگر واضع یک شخص بود، این امر به نحو تواتر در تاریخ ثبت می شد و به ما می رسید.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصالت حقیقة

اگر شک کنیم متکلم معنای حقیقی را در نظر گرفته یا مجازی را، به اصالة الحقیقة متوسل شده و می گوییم مراد متکلم معنای حقیقی است، مگر آنکه قرینه ای در کار باشد. این توسل به ما امکان می دهد که اگر در مقام تکلم باشیم، به سامع حجت را تمام کرده بگوییم: مراد من معنای حقیقی بوده نه مجازی؛ که اگر مجازی بود، حتما قرینه می آوردم. همچنین اگر در مقام سامع باشیم بر متکلم حجت داریم که بگوییم: آن چه شما فرمودی عاری از قرینه بود و لذا من معنای حقیقی آن را اخذ کردم.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصالت اطلاق

مطلق لفظی است که خالی از قید باشد . حال اگر لفظ مطلقی آورده شود و شنونده شک کند آیا مراد متکلم معنای مطلق است یا مقید ، می گویند اصل بر اطلاق است و قیدی متصور نیست.
مثلا «احل الله البیع» اگر شک شود بیع با صیغه عربی مد نظر است یا با هرلغتی انجام می گیرد ، می گوییم چون آیه مطلق آورده شده است، پس اگر بیع به هر زبانی جاری شود، جایز می باشد.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

علایم حقیقت و مجاز

علایم حقیقت و مجاز
 ١ :تصریح لغت‌شناسان.  ٢ :تبادر و عدم تبادر.  ٣ :صحت حمل و عدم صحت سلب.  ۴ :اطراد و عدم اطراد.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دلالت ضیغه نهی بر دوام و تکرار

علمای اصول در این که آیا صیغه نهی بر مره دلالت دارد یا بر تکرار ، اختلاف دارند.
صیغه نهی فقط بر زجر و منع دلالت دارد و منهی عنه صرف طبیعت است. ولی نکته ای که در اینجا هست این است که ترک طبیعت وقتی تحقق می یابد که همه افراد آن ترک شود و حتی یکبار اتیان نشود.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مطلوب در نهی چیست ؟

آیا مطلوب در نهی مجرد ترک فعل است یا کف نفس از فعل است. فرق این دو در این است که بنابراوّلی مطلوب امر عدمی است ودر بابردوّمی مطلوب امر وجودی است چون کف نفس فعلی از افعال نفس است.
حق قول اوّل است. برخی گمان کرده اند چون ترک یعنی ابقاء عدم فعل مقدور مکلف نیست فلذا متعلق تکلیف نمی شود بنابراین قائل شده اند که مطلوب در نهی کف نفس است. ولی این سخن درست نیست چون گرچه مکلف بر عدم ازلی قدرت ندارد ولی باقی گذاردن عدم در حال خود مقدور مکلف است و اگر عدم مقدور مکلف نباشد وجود نیز مقدور او نخواهد بود.
اساسا این بحث که در نهی مطلوب چیست ، بحث درستی نیست چون معنای نهی طلب نیست بلکه زجر و منع است و طلب لازمه زجر و منع است.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

واجب تعیینی و تخییری

واجب تعیینی آن است که خودش مطلوب است و عِدل در مقام امتثال ندارد. مانند وجوب روزة ماه رمضان.
واجب تخییری آن است طلب بر خصوص آن تعلق نگرفته است بلکه دارای عِدل است که مطلوب یکی از آنها است.مانند کفارة قسم که عبارتند از: سیر کردن ده نفر گرسنه، یا پوشاندن ده نفر برهنه و یا آزاد کردن برده‌ای و اگر توانایی اینها را نداشته باشد باید سه روز پیاپی روزه بگیرد.
در قوانین موضوعه نیز در باب مجازاتها، بیشتر واجب تخییری به چشم می‌خورد؛ چنان‌که مادة (702) قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد: « هرکس مشروبات الکلی را بخرد یا حمل یا نگهداری کند به سه تا شش ماه حبس و یا 74 ضربه شلاق محکوم می‌شود. » در اینجا قاضی مخیر است که کسی را که مشروبات الکلی می‌خرد یا نگهداری می‌نماید، به یکی از دو مجازات حبس یا شلاق محکوم نماید.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تفاوت واجب عینی با کفائی

تفاوت واجب عینی با کفائی در این است که شارع مقدس در واجب عینی صدور فعل را از تک تک مکلفین خواسته است ولی در واجب کفائی فقط انجام فعل را خواسته است و اراده کرده که آن کار در زمین نماند. فلذا اگر یکی انجام داد از دیگران ساقط می شود.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

الفاظ عموم

بر ای عموم ، الفاظی مخصوص است که دال بر معنای شمول و سریان است . دلالت ادات عموم برعموم بر سه صورت است:
الف-  بالوضع مانند الفاظ کل ، جمیع ، تمام ، دائماً و هرچیزی که در معنای آنهاست که ازاداتی هستند که وضعا بر عموم دلالت دارند.
ب- بالقعل مانند نکرة در سیاق نفی یا نهی با هیئت خود، عقلا بر عموم دلالت دارد
ج- بالا طلاق مانند جمع و مفرد محلی به الف ولام به اطلاق و مقدمات حکمت بر عموم دلالت دارد.
نکته قابل ذکر آن است که لفظ کل و یا هر چیز ی که واجد این معنا ، یعنی شمول و سریان است بالوضع ، بر عموم مدخول خود دلالت دارد این شمول وسریان می تواند برای فرد فرد بطور مستقل ( عام استغرافی ) و یا من حیث المجوع ( عام مجموعی ) باشد و تابع مدخول خویش است و فرق نمی کند که ادات عموم بر عام مجموعی وارد بشود یا بر عام استغرافی . هم چنین است نکرة واقعه در سیاق نفی و نهی و جمع محلی به الف و لام و 0000 که درتمام اینها معانی حاصل از ناحیه مدخولات است .

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ظهور امر پس ا ز حظر و منع یا توهم وجود حظر و منع بر چیست؟

به عبارت دیگر امری پس از حظری انشاء شود یا آنکه توهم منع یا حظری باشد سپس امری در همان زمینه وارد گردد، مانند: آنجا که پزشک بیمار را از نوشیدن آب منع کند، سپس به او بگوید: آب بنوش یا آنکه پزشک پس از آنکه بیمار توهم داشت که نوشیدن آب بر او ممنوع است، به او بگوید: آب بنوش. اصولی ها در مثل این امر با هم اختلاف دارند، که اختلافشان در موارد زیر است:
1)  آیا امر عقیب بر حظر ظهور بر وجوب دارد؟
2)  آیا امر عقیب بر حظر ظهور بر اباحه دارد؟
3)  آیا امر عقیب بر حظر ظهور بر ترخیص، یعنی برداشتن منع دارد؟
4)  آیا در امر عقیب بر حظر ما باید به حکم ما قبل از حظر رجوع کنیم و به همان عمل نماییم؟
در این زمینه اقوال زیادی وجود دارد صحیحترین قول ، قول سوم است. که امر عقیب بر حظر ، دلالت بر ترخیص می نماید. یعنی فقط برداشتن منع.
زیرا ، امر به حکم عقل بر وجوب دلالت دارد . چون وقتی مولا اگر مکلف را بعث نمود عقل می گوید مکلف باید منبعث شود. ولی در امر عقیب حظر اصلا بعث وجود ندارد تا عقل حکم به وجوب نماید. بنابراین فقط بر ترخیص دلالت دارد.

۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حقیقت لغوی و مجاز لغوی

اگر لفظی را اهل لغت برای معنایی معین کنند و این لفظ در همان معنایى که اهل لغت براى آن‌ معین کرده‌اند به کار رود، حقیقت لغوی نام دارد و اگر در معنای دیگری به کار رود، مجاز لغوی نام دارد.

۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف عرف=اقسام عرف

عرف یعنی شیوه مستمر بین همه یا بیشتر مردم یا گروهی خاص        اقسام عرف
الف: عرف خاص
عرفى است که متعلق به گروه‌ خاصى است. مانند عرف بازاریان و عرف فقهاء.
ب‌: عرف عام
عرفى است که به گروه خاصى تعلق ندارد و اغلب مردم بر اساس آن عمل می‌کنند.

۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شبه مصداقیه

شبه مصداقیه آن است که مفهوم خاص روشن است ولی در این تردید داریم که آیا این فرد داخل در خاص است یانه. مثلا مولا فرموده به علماء عادل احترام کن و ما نمی دانیم سعید عالم عادل است یا نه؟

۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تصریح لغت‌شناسان

یکى از راه هاى شناخت حقیقت از مجاز، تنصیص و تصریح اهل لغت می‌باشد و آن عبارت است از تصریح و تنصیص اهل لغت به این که فلان لفظ براى فلان معنا وضع شده است.
مانند این که شخصى به زبان عربى آشنا نیست و نمی‌داند آیا کلمه اسد در معناى حیوان درنده به طور حقیقى استعمال می‌شود و یا مجازى، اما پس از مراجعه به اهل لغت و تصریح آنها به این که حیوان درنده معناى حقیقى براى لفظ اسد است، به معناى حقیقى پى می‌برد.

۲۵ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر